مثال: کسی که در نماز، وصل به حق تعالی است اگر در وسط نماز بلند بخندد این وصل، قطع و نماز باطل می شود زیرا هیچ رعیتی نیست که در محضر پادشاهی به خود اجازه خندیدن دهد، بلکه باید حتی المقدور در حضور او، در خوف و در نهایت تواضع و ادب بایستد.
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ (۲_ مومنون) کسانی که در نماز خود خاضع و خاشعند.
یا به فرض مثال، در نماز گریه کردن برای امور دنیا و مصائب، باعث باطل و قطع شدن وصل می شود چون انسان در نماز به خداوند وصل است تا شکر نعمت و استغفار معاصی خود کند نه این که طلب دنیا کند و از مصائب نزد او گریه نماید. (مگر این که گریه از خوف الهی باشد که نشان اعلای وصل به معبود در نماز است)
وَالَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ (۹_مومنون)
یعنی انسان باید همیشه قلب اش در نماز و وصل الهی باشد و بعد از اتمام نماز با پرداختن به امور لهو و عبث دنیوی این وصل را قطع نکند و آن را حفظ نماید. کسی که بعد از نماز به دنبال تفریح و لهو و لعب می رود در اصل از حفظ وصل که هدف اصلی صَلاة است دور می شود و از حفظ آن خارج می گردد. خداوند می فرماید: أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي (یعنی نماز از ذکر خدا نباید دور شود.)
الف) گاهی برخی مکان ها، مکان وصل به حق تعالی هستند و مقدس می باشند که به آن مکان ها مُصلَّیٰ گفته می شود. (وَﭐتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّی)
ب) وصل هر چند در صَلاة بیشتر تجلی می کند ولی طبق قرآن برخی اعمال انسان را به خدا وصل می کند و ترک آن باعث قطع از خدا می شود. مانند: وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ (۲۵_رعد) و پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده قطع میکنند.
صله ارحام همان وصل با ارحام است و صله به هدیه ای گویند که باعث وصل می شود، و نوعی صَلاة و وصل به خدا را در بر می گیرد.
نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: حق تعالی در شب معراج، چنان در مورد صله و وصل به ارحام مرا مورد تأکید قرار داد که من گمان کردم بعد از شرک به خدا سنگین ترین و گران ترین معصیت نزد حق تعالی قطع ارحام است.
یا دادن زکات نیز نوعی وصل در قرآن عنوان شده است. خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (۱۰۳_توبه)
که مراد از آیه فوق، امر بر نبی مکرم اسلام (ص) در صلِّ الهی است، یعنی «بر آنان وصل شو»، که در بیان معنای صلوات به آن خواهیم پرداخت.
یا در کلام وحی، قربانی برای اطعام نیازمندان به شکرانه نعمت کوثر برای نبی مکرم اسلام (ص) به عنوان عملی برای وصل یاد شده است.
"فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ" یعنی ای محمد! به شکرانه آنچه کوثر به تو عنایت کردیم بر خدای خود وصل شو و قربانی برای نیازمندان کن که این عمل، تو را به خداوند وصل می کند.
در اخبار آمده است: نبی مکرم اسلام (ص) هرگز حیوانی را ذبح نکردند مگر آن که قربانی برای اطعام نیازمندان باشد؛ که در یکی از سفرهای حج بیش از شصت شتر به دست مبارک ایشان برای اطعام نیازمندان قربانی گردید.
پ) گاهی زمان ها برای وصل مناسب تر است. حق تعالی می فرماید: "وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلاً"
مراد از تسبیح در زمان اصیل که همان غروب آفتاب است، یعنی زمان وصل و صلوات الهی، که در آن زمان ذکر خداوند و تسبیح او احتمال وصل شدن به او و گرفتن اشک چشم از خدا بیشتر است.
واژه اصل از وصل مشتق است. گویند فلان اسب نژاد اصیل است، یعنی نژاد او به نژاد فلان اسب واقعی وصل است. یا فلانی از خانواده اصیلی است یعنی نسبت فامیلی این فرد به انسان های بزرگی وصل است و بی ریشه از چند طایفه نیست. گویند این خودکار اصل است، یعنی تولید آن به کارخانه واقعی که روی آن مارک خورده وصل است.
در حدیث قدسی آمده است: ای فرزند آدم! یک ساعت در سحر و یک ساعت در غروب مرا یاد کن. امام کاظم علیه السَّلام وضو گرفتن در غروب را کفاره گناهان معرفی می نمایند.
در آخرین روز رمضان، در آخرین ساعت از رمضان که اصیل رمضان است برای وداع با رمضان بهترین زمان است چون در اصل آخرین ساعات رمضان در آخرین روز اصیل رمضان است.
صلوات هم از صَلاة مشتق شده که بر دو نوع است: نخست انسان با نزدیک شدن به نبی مکرم اسلام (ص) و اهل بیت علیهم السَّلام خود را به خداوند وصل می کند. إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (۵۶_احزاب)
یعنی ای مؤمنان خداوند و فرشتگان بر پیامبر خدا وصل هستند.
شما هم به عنوان الگوی وصل نمونه، خود را به پیامبر خدا و اهل بیت او با انجام نماز و زکات و وصل ارحام و قربانی برای فقراء وصل کنید تا به خداوند نزدیک شوید و این وصل ممکن نمی شود مگر به طور کامل تسلیم امر او باشید.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
حق تعالی در بیان داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل علیه السَّلام اسلام راستین را معرفی می کند که زمانی که ابراهیم نبی به فرزندش گفت: در خواب دیدم پسرم تو را ذبح می کنم، حضرت اسماعیل بدون درنگ و حتی پرسش به پدر فرمود: ای پدر، آنچه به آن امر شده ای انجام بده و من برای آن حاضرم!!!! که حق تعالی در کلام وحی آن دو پیامبر را نمونه اسلام راستین معرفی کرده است. (فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِين)
پس صلوات بر نبی مکرم اسلام (ص)، یعنی وصل شدن به پیامبر (ص) با انجام کارهای ایصالی آن حضرت به حق تعالی برای وصل شدن به اوست و ذکر صلوات بر محمد و آل محمد صورت ظاهر این ذکر است، یعنی کسی که قطع ارحام کرده و اهل زکات نیست و برای نیازمندان اطعام نمی کند صلوات او یک لقلقه لسانی بوده و او را هرگز به نبی خدا وصل نمی کند، که همانا وصل به پیامبر، وصل به حق تعالی در کلام خداست. چون ما به علت انسان بودن نمی توانیم به خدا و اوامر او و خواسته های او وصل شویم؛ ولی نبی مکرم اسلام (ص) می توانند وصل شوند و ما باید با وصل به آن بزرگوار خواسته خدا را در زندگی دنیا از خود بدانیم تا به حق تعالی وصل شویم. برای همین سنت نبی مکرم اسلام طبق قرآن برترین روش وصل به حق تعالی برای بندگان است.
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا (۲۱_ احزاب)
مراد از يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ یعنی آنان دائمالوصل و مستقر در صلوات الهی هستند ولی شما در وصل و قطع صلوات الهی هستید.
روزی فردی نزد نبی مکرم اسلام (ص) آمده و عرض کرد: یا رسول الله! زمانی که نزد شما هستم از دنیا دور می شوم و گویی در آخرت زندگی می کنم، ولی وقتی از کنار شما دور می شوم آن حس و حالت و خواطر ملکی از من دور می شوند. ترس دارم که منافق باشم؟ حضرت فرمودند: اشتباه نکن تو منافق نیستی، بلکه در زمان همنشینی با من به وصل الهی می رسی و زمانی که از من دور می شوی به قطع وارد می شوی و شما هرگز مانند ما نمی توانید در مقام وصل (صلوات مطلق الهی) دائم باشید.
گاهی صلوات الهی در نبی مکرم اسلام (ص) چنان می شد که در معراج السعاده آمده است، که حضرت دست همسرشان عایشه را می گرفتند تا به دنیا برگردند. پس مقام وصل الهی بسیار سخت و جان فرساست گویی به یک مکان سراسر آرامش روح تو وصل شده است ولی جسم تو مجبور به تحمل شدائد دنیا در آزمون اوست.
بعد از صلوات وقتی می گوییم "وَ عَجِّل فَرَجَهُم" یعنی خدایا! در زمان غیبت معصوم به علت گمراهی ناشی از جهل مان، ما از وصل به پیامبرت که در احکام ثانویه (به عنوان مثال بانکداری) چگونه ظاهر شویم که به تو وصل شویم، عاجز هستیم؛ پس در ظهور معصوم تعجیل فرما تا ما با متابعت از آن معصوم بتوانیم وصل راستین به تو را پیدا کنیم. پس ذکر صلوات بر نبی مکرم اسلام (ص) درخواست از خدا برای عنایت توفیق انجام اعمال صالح و ترک معصیت برای وصل به آن حضرت و معصومین است که وصل به آنان وصل به خدا محسوب می شود.
آنچه ذکر شد بُعد نخست صلوات بود. صَلاة یک مسیر رفت دارد، اما صلوات در دو مسیر است: یکی مسیر رفت که عرض شد و دیگری مسیر برگشت صلوات است که ذکر می گردد.
وقتی انسان در مقام وصل حق تعالی قرار گرفت حق تعالی هم بنده را در مقام وصل خود وارد می کند که قرار گرفتن بنده در این مقام، همان صلوات خدا و فرشتگان بر او است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا (۴۱_احزاب) ای کسانی که ایمان آوردهاید ذکر حق و یاد خدا (به دل و زبان) بسیار کنید.
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا (۴۳_احزاب) او است خدایی که هم او و هم فرشتگانش بر شما بندگان رحمت میفرستند تا شما را از ظلمتها (ی جهل و نقص و گمراهی) بیرون آرد و به عالم نور (علم و ایمان) رساند، و او بر اهل ایمان بسیار مهربان است.
مراد از "يُصَلِّي عَلَيْكُمْ" همان صلوات خدا بر بنده و قرار گرفتن او در مقام وصل الهی است. پس چنانچه نبی مکرم اسلام (ص) در مقام وصل و صلوات الهی قرار دارد، یک مؤمن هم می تواند خود را به این مقام برساند با این تفاوت که آن حضرت در مقام وصل الهی مستقر بودند ولی دیگر مؤمنان در وصل مستقر نیستند بلکه گاهی قطع شده و وصل شان متناوب است.
پس کسی که قلبش با دوری از گناه و انجام عمل صالح همیشه در ذکر خداست در مقام صلوات خدا یا همان وصل قلب اش بر خدا قرار دارد که به آن "دائم الذکر بودن" هم گفته می شود.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
کسانی که در زمان بلاء صبر می کنند و می گویند: "إِنَّا لِلَّـهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ" ما از خداییم و به سوی او بر می گردیم، کسانی هستند که در مقام صلوات و وصل حق تعالی قرار دارند. أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (۱۵۷_ بقره)
حال با توضیحات داده شده می توانیم به مدد الهی معنای آیه ۹ سوره مؤمنون را درک نماییم که مراد حق تعالی از "وَالَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ" چیست؟
طبق آیات مصرحه ابتدای سوره مؤمنون وقتی مؤمن «در نماز خاشع شد، از لهو و لعب دنیا دوری کرد، زکات داد، چشم خود و بدن خود از شهوات حرام دور کرد، امانت سنگین انسانیت و عهد عالم الست خود با خدا را رعایت نمود»، چنین کسی طبق تصریح آیه مذکور در مقام وصل و صلوات و یا همان درود الهی و فرشتگان او قرار می گیرد، و این صلوات و وصل را با انجام یا ترک اعمال ذکر شده باید حفظ کند که سستی در رعایت موارد ذکر شده باعث از دست دادن صلوات و وصل الهی در حق مومن می گردد.
وقتی مومن در نمازش اشک چشم می ریزد در اصل در مقام صلوات و وصل الهی قرار دارد که آن زمان مورد سلام و درود خدا و فرشتگان اوست که از امام صادق (ع) در اصول کافی آمده است: هر کس به سبب ذکری از من، از درخواست و پرسش از من سرگرم شود (به طوری که حاجت و خواستۀ خود را فراموش کند) به او خواهم داد بهتر از آنچه کسانی از من میخواهند که با درخواست از من چیزی طلب میکنند. (این حدیث بیانگر صلوات الهی بر مومن است)
در علل الشرایع از امام صادق علیه السَّلام آمده است: حق تعالی به داود نبی فرمود: میان من و خود، عالِم طالب دنیا را واسطه نکن که تو را از راه محبت من بازدارد، این افراد راهزنان بندگان جویای من هستند، کمترین کاری که با این جماعت کنم این است که حلاوت مناجات خود با آنان را از دل هایشان بردارم.
در کنز الفوائد از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: هرکس زمانی که علم او فزون شد ولی متناسب آن به دنیا بی رغبت نگشت جز بر دوری از خدا چیزی بر خود نیفزوده است.
در الترغیب و الترهیب از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: ای مردم! در حدی که تاب و توان دارید عمل کنید زیرا خداوند خسته نمی شود مگر شما خسته شوید.
محبوب ترین عمل نزد خدا، عملی است که ادامه دار باشد هرچند عملی اندک باشد. به عنوان نمونه، نماز شبی که هر شب یک رکعت خوانده شود بهتر از چهل شب نماز شب خواندن یازده رکعتی است که بعد از چهل شب ترک شود. انفاقی که هر ماه صد هزارتومان باشد ولی ماهیانه باشد بهتر از انفاقی است که پنج میلیون باشد ولی در دو سال، یک بار انجام شود.
حضرت علی علیه السَّلام در حکمت ۳۰۴ نهج البلاغه می فرمایند: إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ، دلها را روى آوردن و روى برگرداندنى است اگر دل روى آرد آن را به مستحبات واداريد، و اگر روى برگرداند، بر انجام واجبات اش بسنده داريد.
مراد از اقبال قلوب همان زمانی است که انسان در مقام صلوات و وصل و درود الهی قرار می گیرد و حضرت توصیه می فرمایند: در مقام صلوات الهی هر اندازه می توانید عبادت کنید چون در وصل الهی هستید و هرگز دلزده نخواهید شد.
در حدیثی نبی مکرم اسلام (ص) به این مضمون می فرمایند: «اگر حس عبادت دست نداد به زور گریه نکن چون منافق هستی» یعنی وقتی حق تعالی دل ات را در وصل قرار نداده به زور برای خود وصل ایجاد نکن؛ بنگر چه امر واجبی را مغفول داشته ای و یا چه معصیتی را ادامه می دهی که در مقام وصل قرار نمی گیری که این کار، کار منافقان است که حضرت علی علیه السَّلام هم توصیه می فرمایند: در زمان غیر وصل زیاد عبادت نکنید، همان واجبات را انجام دهید و بگذرید.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله میفرمایند: گريه مؤمن، از دل اوست و گريه منافق، از سَرَش (چشمش)، یعنی گریه واقعی در برابر خدا از وصل بر دل است ولی گریه منافق از سر اوست و اشکی است که از چشم او می ریزد، مانند هنرپیشه ها! پس مراد از حفظ صلوات یعنی حفظ لذت عبادت که فقط با صلوات الهی حاصل می شود که نبی مکرم اسلام می فرمایند: کسی که گناه کند خداوند او را از لذت عبادت خویش محروم می سازد. (او را از صلوات و وصل خود دور می کند)
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
فِراغ به معنای ریختن یک شئ در یک ظرف از بالا است. "قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا" که اشاره دارد ذوالقرنین بعد از کندن میان دو کوه گفت: برایم مس گداخته بیاورید تا در میان دو کوه بریزم. "رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا" بر وجود ما از سمت بالا صبری سرازیر نما.
نَصب به معنای تحمل رنج و سختی است. لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ (۴۸_ حجر) در حالتی که هیچ رنج و زحمت در آنجا به آنها نرسد.
نصیب از نَصب است و از آن جهت نصیب گفته اند که نصیب انسان از دنیا با رنج و سختی حاصل می شود. (لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا)
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (۷انشراح) وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ (۸_ انشراح) یعنی آن گاه که از سمت خدا از بالا بر درون تو چیزی ریخته شد و عنایتی و فروغی بر تو گردید و در مقام صلوات الهی قرار گرفتی، در آن ساعت و زمان در عبادت خدا بر خود سخت گیر چون در زمان صلوات الهی هستی که این ارتباط دو طرفه است که رغبت و اشتیاق تو برای خدا بیشتر است. فروغ از فراغ است، نوری که در درون انسان در زمان عبادت وارد می شود.
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (۱۰۳_توبه)
این آیه حکم واجب زکات است که مراد از "صَلِّ عَلَيْهِمْ" یعنی بعد از نماز باید آنان به تو زکات مال خود بپردازند تا به تو وصل شوند و من با وصل شان به تو، به آنان وصل شوم.
در من لایحضره الفقیه آمده است: نبی مکرم اسلام (ص) گروهی را به نام هایشان در مسجدی که نماز می خواندند صدا کردند و امر کردند برخیزند و بروند در مسجد دیگری نماز بخوانند چون به پیامبر خدا زکات مال خود نمی دادند. یعنی نبی مکرم اسلام (ص) به تصریح به آنان فرمودند: وقتی زکات نمی دهید به من وصل نمی شوید، پس به خدا هم با صلاة خود نمی توانید وصل شوید بروید و از مسجد من دور شوید.
وقتی حضرت علی علیه السَّلام می فرمایند: نماز بدون زکات قبول نمی شود یعنی صَلاة و وصل بدون صلِّ زکات ناقص است و باعث صلوات من بر تو نمی شود و تو هرگز با نماز خالی در مقام وصل من قرار نمی گیری و یا اگر صاحب سخاوت باشی و زکات و انفاق کنی ولی در برخاستن برای نماز آن وصلی که من از تو خواسته ام سستی کنی باز به مقام وصل و صلوات من نمی توانی برسی.
علت این که بسیاری از مؤمنین از نماز خود در وصل الهی نمی شوند به علت ندادن زکات مال شان و انفاق است، چون مومنی که نمی تواند زکات مال خود بدهد و محبت دنیا را ترک کند هرگز در مقام صلوات و وصل الهی نمی تواند قرار بگیرد، چرا که در مقام وصل الهی بنده به نعمات آن دنیا وعده و یقین اش عنایت می شود و چگونه یقین عنایت شود به نفسی که هنوز نفس او در طلب لذایذ و نعمت های دنیا است؟!
در اصل وقتی می گوییم: ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ (خدایا بر محمد و آل محمد درود بفرست) این معنای ظاهری صلوات برای ما و جهت آن است بدانیم که ارزش و جایگاه نبی مکرم اسلام (ص) و اهل بیت علیهم السَّلام نزد خداوند بسیار است تا به آن حضرات در عمل و باور نزدیک شویم، و این به معنای طلبِ وصل خداوند بر نبی مکرم اسلام و اهل بیت او نیست، چون طبق قرآن آن بزرگواران چه در حیات و چه بعد از حیات، در مقام وصل و درود الهی هستند. پس ذکر صلوات بر محمد و آل محمد درخواست از خداوند برای وصل کردن ما به آن حضرت، با وصل شدن به ایشان با توفیق الهی در باور و قول و عمل است و تأکید بر اهمیت صلوات به عنوان ذکری نافع و شافع و قوی در احادیث یعنی درخواست ما از خدا برای وصل به آن حضرت در دنیا با توفیق اعمال صالح و دوری از گناه است.
و علت ذکر "وَآل محمد" در صلوات برای آن است که بعد از نبی مکرم اسلام احادیث و کلام آن حضرت تحریف های زیادی گردیده است و فقط ما از طریق کلام ائمه می توانیم کلام و دستورات واقعی نبی مکرم اسلام (ص) را دریافت و با عمل به آن به پیامبر خدا وصل شویم. چنانچه اهل سنت هم در عمل چنین می کنند و احادیث ائمه را باور و تحقیق می نمایند؛ و مراد از آل محمد افزودن کسی بر نبی مکرم اسلام (ص) در صلوات به عنوان شریک و برای کسر شأن مقام آن بزرگوار با خروج حضرتش از مقام اش که در کلام وحی به تنهایی بر آن حضرت صل الهی و فرشتگان اش ذکر شده است نیست، بلکه مراد از تبعیت از آل محمد برای درک واقعیت چگونگی وصل آن حضرت به خدا بود که خداوند بر او وصل خود و فرشتگان اش معترف در کلاماش شده است.
از سوی دیگر بر ما نشان می دهد صلّ و وصل خدا بر محمد و آل محمد بر زمان حیات آن حضرت مختص نیست، و بعد از حیات شان هر کسی می تواند به آن حضرت وصل شود و از برکات وجودی آن حضرت به مدد الهی بهره مند گردد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
نکته بسیار مهم این که مادر هر موجودی بیشترین مراقبت به فرزند خویش دارد. چرا؟ چون او بیشترین آزار و سختی را در تولد و تربیت فرزند خود بر جان خریده است. انسان نیز در مقام وصل الهی بیشترین بلاء و فتنه را می بیند، چون حق تعالی اگر معرفت خویش با تحمل رنج به عارف ندهد، عارف برای از دست دادن معرفت خود نگران نمی شود که مراقبت از نفس و صلوات خود بنماید، در تدبر قَالوُا بَلیٰ به مدد الهی عارض خواهیم شد که صلوات الهی همان ورود به آتش هدایت الهی است.
در پایان در بحث صلوات، به نکته مهم مرتبطی با این بحث اشاره خواهیم کرد که آن مبحث "مؤنث مجازی" است که معمولاً بخش مغفولی در ادبیات عرب بوده است ولی در قرآن می توان به اسماء مؤنث مجازی با «ة تأنیث» در رابطه با این موضوع استنادات بسیاری کرد.
گویند مؤنث مجازی، مؤنثی است که نه می زاید و نه جفت می گیرد و برای آن هیچ علتی ذکر نگردیده است بلکه به صورت سماعی (یعنی به این صورت در کلام عرب شنیده شده) است. کلماتی مانند الأرض، دنیا، کبری، لیلة و.... مؤنث مجازی هستند. ولی آنچه در قرآن و آیات کلام وحی برای ما به مدد الهی قطعیت پیدا کرده و می توان به آن استناد کرد و بحث تدبر ما بیشتر حول آن محور است اسماء مؤنث مجازی هستند که غالبا با «ة تأنیث» به کار رفته تا اسماء مؤنثی که با الف ممدوده و الف مقصوره (دنیا، کبری، و...) و یا اسمایی که علامت تأنیث نداشته ولی در ذات مؤنث مجازی هستند. (مانند الأرض و...)
حال سوال اینجاست که مؤنث بودن این اسماء قطعاً علتی داشته ولی انسان از فهم و درک علت آن عاجز بوده است. با دقت در معانی مؤنث مجازی به دقت می توان فهمید تمام کلماتی که مفهوم مؤنث مجازی را دارند خود به نوعی مجازاً دارای زایش هستند هرچند جفت گیری نمی کنند و مولودشان هم جنس خودشان نیست (یعنی تولید به مثل نمی کنند)، به عبارتی تولید شان مجازی و غیر دیداری و غالباً به چشم مانند تولید مثل مؤنث حقیقی نیستند که دیده شود و زایایی شان تداوم داشته باشد.
مثال؛ واژه توبه مؤنث مجازی است که با «ة تأنیث» مؤنث شده است. از توبه، هدایت و از هدایت سعادت زایا می شود یا از کلمه معصیت که مؤنث مجازی است، از آن ظلمت و از ظلمت شقاوت زایا می گردند.
واژه شجرة (درخت)، مؤنث مجازی است چون برگ و میوه و سایه زایش یک درخت است، پس شجره در مجاز زایا است هر چند تولیدش به مثل خودش نیست.
واژه صلوات جمع مؤنث است چون تمام آنچه در بحث مؤنث مجازی ذکر گردید در این واژه مصداق پیدا می کند. صَلاة، صلة ارحام، زکوة، چون تمام این مؤنث های مجازی، زایا و مولد از نوع غیر مثل خود هستند.
صَلاة زایایی اش دوری از فحشا و منکر، صله ارحام زایایی اش طول عمر و برکت مال و عافیت، زکوة زایایی اش فزونی مال و حفظ مال است. و مراد از حفظ صلوات در قرآن حفظ تمام صلّ هایی است که انسان را به خدا وصل می کند. متضاد صلوات را می توان "ظلمات" ذکر کرد که حق تعالی با صلوات انسان را وارد نور و از ظلمات خارج می کند.
در ذیل به برخی مفاد صلوات طبق قرآن اشاره می کنیم:
۱) توبة از شقوق صلوات است. انسان بر اثر معصیت الهی از خدا قطع و دچار ظلمت می شود. پس با توبه به خدا وصل می گردد. توبه مؤنث مجازی و زایاست چون در قلب انسان تولید نور می کند.
۲) مغفرة از شقوق صلوات است، چون باعث می شود انسان با استغفارش گناهان بزرگ و کوچک غیر عمدش که بر آن جاهل است از او محو شود. مغفرت زایاست که از آن رحمت و آرامش الهی زاییده می شود.
۳) رحمة از شقوق صلوات است، چون مؤمنان با وارد شدن در رحمت الهی از عذاب و فقر و بلای الهی دور می شوند و صلِّ الهی به خدا پیدا می کنند. زایایی رحمت دوری از فقر و عذاب الهی در دنیا برای عبادت اوست.
۴) عُزلة از شقوق صلوات است که با دوری انسان از دنیا و غالب انسان ها و خلوت اش سکوت از آن زاییده می شود و زایایی سکوت، فکرت است.
۵) خشیة از شقوق صلوات است. انسان با خوف الهی به مقام تقوی و خاکساری می رسد و از خشیت تقوی و از تقوی تقرب زاییده می شود.
۶) محبة از شقوق صلوات است. "الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ" از حبّ خداوند و اهل بیتش محبت به خداوند زاییده می شود و از محبة صبر و متابعت زایا می شود.
۷) متابعة از شقوق صلوات است. طبق قرآن از تبعیت خدا و رسولش، هدایت الهی زاییده می شود. (قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ) و از هدایت الهی سعادت دنیوی و اخروی زاییده می شود.
۸) خِیفة از شقوق صلوات الهی است (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً) ترس از حق تعالی و خوف باعث می شود دعای انسان مستجاب شود. پس زایش خیفه استجابت دعا است.
از موارد مشابه فوق در کلام وحی بسیار زیاد است که در این مبحث تنها به موارد اندکی از آن اشاره گردید.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
نکته بسیار مهم چنانچه شرح شد گفتیم مؤنث مجازی غالباً به صورت سماعی در عرب شنیده شده است و دلیلی برای آن ذکر نگردیده است. (مانند دنیا، عقبی، الارض، شمس و....)
در این امر آن که دنیا هرچند مؤنث مجازی ذکر شده است ولی اگر ما «ة تأنیث» را مبنای مؤنث مجازی، چون مؤنث حقیقی قرار دهیم میتوانیم چنین استدلال کنیم واژه دنیا مؤنث است در حالی که آخرت مؤنث ذکر شده است، چون هرچه در دنیاست طبق قرآن محو شدنی است و زایایی ندارد. "کلُّ مَنْ عَلیها فَان" و یا "مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ" زایایی ندارد؛ ولی آخرت مؤنث مجازی است چون اگر انسان توشه ای از دنیا برای آخرت خود بگیرد بر او زایایی دارد. زایایی در دنیا با برکتاش و در آخرت با نعمات ابدیاش......
مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ (۲۰_شوری)
چون هر عملی انسان در دنیا انجام دهد در آخرت زایایی آن را خواهد دید. وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ (۱۱۰_بقره)
چنانچه نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: حق تعالی اگر کسی در دنیا خرمایی انفاق کند در روز قیامت آن خرما را اندازه کوه احد بزرگ کرده بر او خواهد بخشید.
"مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا" چون حسنات زایش دارند در آخرت به ده برابر آن وعده داده شده اند. در حالی که از رحمت الهی سیئات در آخرت زایش ندارند. وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا چون بخش عمده ای از سیئات در دنیا طبق قرآن مجازات می شوند. أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ (۲۱_جاثیه)
عبادت زایش دارد چون عبادت الهی زایشاش درک نعمات دنیوی و اخروی الهی است. نکته حیرت انگیز آن که مذکر مجازی نداریم و اگر کلمه ای مؤنث مجازی نباشد علی الاطلاق نمی توان به آن مذکر مجازی گفت.
مثال؛ فقر در قرآن به عنوان مؤنث مجازی ذکر نشده است چون زایایی آن ثابت نیست، چرا که فقر در کسی که بر اثر ثروت طغیان کرده است، آن سلب ثروت و فقر، ممکن است حرکت به سمت خدا را بزاید و در کس دیگری دوری از خدا از فقر متولد شود. مؤنث های مجازی در کلام وحی الزاماً به معنای زایایی رحمانی نیستند بلکه زایایی شیطانی هم دارند.
عداوت از شقوق ظلمات شیطانی است که از آن جنگ زایا می شود و از کینة خشم زایا می شود. چنانچه سرآمد صلوات الهی، صَلاة است که نور چشم مؤمن در حدیث ذکر شده است. مسکرة و شراب هم سرآمد ظلمات شیطانی و ام الخبائث است.
مسکرات هم فقط شراب نیست قدرت و ثروت هم مؤنث مجازی است و زایش دارند. طبق حدیث حضرت علی علیه السَّلام قدرت و ثروت و پرخوابی هم از مسکرات است، ولی اکثر ما از آن غافلیم و علت تأکید بر دوری از دنیا و قدرت و دربار حاکم بر مؤمنان، به خاطر سکرة این دو است.
صَلاة ستون دین و ستون صلوات است، بدون صلاة، مغفرة و توبة و زکاة و رحمت الهی قابل صلّ نیستند، اگر هم بشود با تمام برکات و تمام خواص آن حاصل نمی شود چطور که با وجود مسکرة شراب انسان نمی تواند از ظلمات دور شود و هیچ گونه وصل و صلّی بر او حاصل نمی شود، چنان چه با وجود مسکرة حق تعالی امر به نخواندن نماز در زمان سکرت و شراب مستی می کند.
گاهی دیدن کسی که بر یتیمی در حال اکرام است انسان را به صلّ نزدیک می کند که این صلّ برای کسی که اهل صلاة است با جمیع برکات و خواص عنایت می شود یعنی بعد از ترک آن صحنه هنوز در مقام صلّ الهی قرار دارد که نوعی جوهر در او محسوب می شود ولی برای کسی که اهل صلاة نیست این صلّ لحظه ای و بسیار کوتاه است که بعد از ترک صحنه تمام برکات از او محو می شود.
زیارت اهل قبور هم برای اهل صلوات یک وصل پایدار است که ساعت ها پس از ترک قبرستان در مقام وصل الهی و محاسبه اعمال خود هستند ولی برای اهل ظلمت و یا ناقص الصلوات فقط لحظه ای وصل الهی حاصل می کند طوری که بعد از خروج از قبرستان تمام آثار صلّ از بین می رود. علت تأکید روایات بر این که انسان اگر کار نیکی را به مقدار کم ولی همیشه انجام دهد برتر از آن است که یک بار کار نیک بزرگ انجام دهد برای استمرار مقام صلّ در انسان است.
نکته مهم این که تمام صلوات ها جمع مؤنث هستند مثل ملاقات و زیارت یعنی انسان در ملاقات و زیارت به زایش های زیادی چون سرور و آرامش و... می رسد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
نکته مهم دیگر آن که واژه اللّه از ریشه ألَهَ به معنی پرستش شونده گرفته شده است. در اصول کافی از امام صادق علیه السَّلام به هشام آمده است: خداوند ۹۹ نام دارد که اللّه حقیقتی است که با همه این نام ها قصد می شود. منظور حدیث آن است مثال کسی بگوید یا غَفور ولی به نام سریع الحساب و منتقم بودن حضرت حق باور و یقین نداشته باشد طبق فرمایش امام او یک کافر است.
حق تعالی می فرماید: «غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ»؛ پس کسی که می گوید: من خداوند را با نام أرْحَم الرَّاحمین می شناسم و هرگز از رحمت اش نمی توانم باور کنم او بنده اش را عذاب کند این فرد نام شَدیدُ العِقاب بودن خدا را باور ندارد پس یک کافر محسوب می شود و اگر خدا را هزار بار با نام یَا أرْحَم الرَّاحمین بخواند به علت کفرش به اسماء الهی، در مرحله جواب یا صلوات او قرار نمی گیرد. از سوی دیگر عقل و منطق هم می گوید چنین کسی خدا را وقتی با چنین نامی می خواند اصلاً نیازی به خواندن خدا با این نام ندارد چون خداوندی که شَدیدُ العِقاب نباشد خود به خود أرْحَم الرَّاحمین است و خواندن او با نامی که محتوم دارد و محکوم به آن است، نیاز نیست، پس زمانی که می گوییم: یَا أرْحَم الرَّاحمین باید شَدیدُ العِقاب بودن حق تعالی را هم در کنارش مدّ نظر قرار دهیم.
یا به عنوان مثال، یکی دیگر از نام های الهی رَزّاق است و خود امر کرده است: قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ ۚ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (۳۹_سبأ)
کسی که در راه او انفاق نمی کند در اصل این وعده صدق الهی را باور ندارد که آنچه می بخشد حق تعالی آن را جایگزین می کند و به رَزّاق بودن خدا کافر است و طبق کلام امام صادق علیه السَّلام هر کس به یکی از نام های خدا کافر باشد، کافر محسوب می شود. پس قطعاً چنین کسی وقتی در زمان مشکل رزق و روزی، خداوند را به نام یا رَزّاق بخواند، هیچ پاسخی نخواهد شنید. یا خدا را به نام "یا هادی" بخواند و از او طلب هدایت کند هیچ پاسخی از او دریافت نخواهد کرد. و علت این که امام حسن عسکری (ع) می فرمایند: نماز بدون زکات قبول نمی شود این است.
پس صلوات الهی با درک و معرفت و یقین به تمام اسماء الحسنی الهی است که محقق می گردد. کسی که از شَدیدُ العِقاب بودن خدا خوفی نداشته باشد هرگز نمی تواند در مرحله صلوات و وصل الهی قرار گیرد چون صلّ الهی بعد از خوف بنده است که بر قلب او وارد می شود.
پس زمانی که خدا را با نام هایش صدا می کنیم باید به تمام صفات او یقین داشته باشیم. مثال وقتی می گوییم: «یا عزیز!» باید به نام های یا رزّاق، یا وکیل، یا کفیل و... هم یقین داشته باشیم و بهتر است بگوییم: «یا عزیز! یا اللّه! یا نور! یا اللّه؛ به جای آن که بگوییم یا عزیز! یا نور و....»
عبارت "لَا إله الّا اللّه" یعنی هیچ پرستش شونده ای نیست مگر جز اللّه یگانه. ألَه به معنای پرستش شونده است و زمانی که ۹۹ نام خداوند بر آن وارد شود اللّه می شود، که کسر یکی از نام های الهی از این ۹۹ اسم از اللّه نقص و کفر حاصل می نماید.
در اصول کافی از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است؛ اَلصَّلاَةُ عَلَيَّ وَ عَلَى تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ یعنی صلوات بر من نفاق را از بین می برد.
جالب است که خود وجود مبارک نبی مکرم اسلام (ص) هم صلوات بر خود و اهل بیت علیهم السَّلام را صلاة ذکر کرده است. یعنی در هر مجلسی که حس می کنید بوی نفاق و دو دستگی است بر من صلوات بفرستید تا نفاق به خاطر وصل شما بر من محو و نابود شود. پس صلاة (صلوات) بر محمد و آل محمد (ص) خودش رفع کننده نفاق است.
در حدیث قدسی از امام صادق علیه السَّلام در تحف العقول آمده است: من نماز کسی را می پذیرم که در برابر من افتادگی کند و بخاطر من از خواهش های نفسانی خویشتن داری ورزد. روز خود را با یاد من بگذراند و بر خلایق من بزرگی نفروشد. گرسنه را سیر کند و برهنه را بپوشاند و بر گرفتار و مصیبت زده رحم آورد و غریب را پناه دهد. چنین کسی نور اش چون خورشید می تابد. برای او در تاریکی نوری قرار می دهم و در نابخردی بردباری، و با عزت خود او را حمایت می کنم و فرشتگان ام به نگهبانی او می گمارم. مرا می خواند و من جوابش را می دهم و از من می خواهد و من عطایش می کنم. حکایت این بنده نزد من، حکایت باغ های فردوس است نه میوههایش خشک می شود و نه حالش دگرگون می گردد.
و کلام آخر برای اهل توفیق، هرکس به زمان مرگ خود اندیشه کرد و زمان مرگ اش و خاکسپاری اش برای او شیرین ترین و جذاب ترین لحظه زندگی اش شد (به شرط این که از زندگی و مشکلات به ستوه نیامده باشد که این چنین اندیشه کند) او در مقام وصل و صلوات الهی از رحمت اش قرار گرفته است..........
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
صلوات فایل اول.mp3
42.85M
#فایل صوتی _قرآنی
#موضوع: صلوات در قرآن (۱)
#حسین_جعفری_خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
صوتی دوم.mp3
42.54M
#فایل صوتی _قرآنی
#موضوع: صلوات در قرآن (۲)
#حسین_جعفری_خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
صوتی سوم.mp3
29.92M
#فایل صوتی _قرآنی
#موضوع: صلوات در قرآن (۳)
#حسین_جعفری_خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_داستان_یک_پند ۱۲۹۱
✍گویند روزی دست شیرین را در کوچه فرهاد گرفت. فرهاد را کشانکشان میبردند، اما دست شیرین رها نمیکرد و او را هم با خود میکشید.
شیرین گفت: دستم چرا رها نمیکنی؟ تا کِی میتوانی دست مرا نگه داری؟ فرهاد گفت: تا زمانی که قلبم تو را رها نکند دستانِ مرا اختیار رها کردن دستانِ تو نیست. گفت: میخواهی دستم تو را رها کند، قلبم بشکن تا دستم خود بخود رها شود.
آری! ما نیز تا قلبهایمان به صلوات و صَلِّ الهی نرسیده است توانی برای حفظ خود در کنارش نداریم.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_حدیث_یک_حکمت ۲۱۷
✍در امالی شیخ طوسی از امام صادق علیه السَّلام آمده است؛ خداوند به موسی فرمود: میدانی چرا تو را برای سخن گفتن با خود انتخاب کرده ام؟ چون در زمان عبادت بر من زیاد تواضع می کنی. موسی نبی به سجده رفت و صورت بر زمین نهاد.
ندا آمد برخیز ای موسی! دست خود بر پیشانی خود که سجده کرده ای بگذار و آن را بر صورت و سینه و اعضای بدن ات بکش تا از هر بیماری آن اعضاء از رحمت خویش مصون دارم.
از حدیث فوق پرواضح است علت این که ما بعد از نماز دست بر سر و صورت خود می کشیم همین امر است. پس بدانیم نخست دست راست بر پیشانی خویش بنهیم و سپس آن را به تمام بدن خود بکشیم و مسح نماییم.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۲۰۷
🌹ظَهَر:
به معنای پشتوانه و پشت است.
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ (۱۷_قصص) موسی گفت: خدایا! به شکرانه این نعمت (نیرو) که مرا عطا کردی من هم بدکاران را هرگز یاری نخواهم کرد.
ظَهیر به معنای پشت است، ولی پشت نه به معنای کمر؛ بلکه به معنای پشتوانه که در صورت افتادن کسی، این پشتوانه باعث عدم زمین خوردن او می شود.
وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ (۵۸_ نور)
آیه اشاره به زمان ظهر است که والدین در خلوت خود می روند و فرزندان باید مراقب خلوت آنان باشند. وسط روز را ظُهر گویند چون از وسط روز به بعد، خورشید به زمین پشت می کند.
در آیه فوق مراد از "الظَّهِيرَةِ" معنای دیگری هم دارد چون انسان زمان از تن درآوردن لباس، نخست از قسمت پشت لباس به خارج کردن آن اقدام می کند.
امام حسین علیه السَّلام در کربلاء بعد از شهادت برادرشان حضرت عباس علیه السَّلام فرمودند: «اَلاُن اِنکَسَرَ ظَهری» یعنی پشتوانه من از بین رفت و مراد از شکستن کمر این است.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_داستان_یک_پند ۱۲۹۲
✍حکیمی را گفتند؛ حکمتی بر ما بیاموز!!! حکیم گفت: هر چیزی که استفاده کنید آن را می شناسید. بالاترین هدیه خدا به شما عقل شماست، شگفتم از پای شما که از کفشی که استفاده می کند حقیقت آن را می شناسد، ولی عقلی که استفاده نشود حقیقت را نشناسد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۲۰۸
📆 ۱۴۰۲/۰۳/۰۲
🌟حَظٍّ:
به معنای نصیب مشترک از دنیا و آخرت را گویند، برعکس تمتع که نصیب انسان فقط از دنیا بدون کسبِ آخرت است.
يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (۷۹_قصص)
دیگران با دیدن ثروت قارون گمان می کردند که او با این ثروت، دنیا و آخرت نصیب اش شده است؛ در حالی که هرگز چنین نبود بلکه قارون از دنیا فقط تمتع داشت.
امروزه نیز بسیاری از مردم جاهل، چنین تصور می کنند که انسان های ثروتمند با ثروت شان هم دنیا و هم آخرت نصیب شان شده است و بر این باور هستند که ثروتمندان با انفاق مال شان آخرت را هم کسب می کنند، در حالی که اکثرشان چنین توفیقی ندارند و اگر هم داشته باشند فضلی بر آنان نیست، چون از عطای خداوند بخشیده اند.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ (۱۷۶_نساء)
در آیه فوق در مورد ارث حق تعالی سهم مردان را از ارث دو برابر زنان معرفی کرده است و مراد از حظّ، یعنی حق تعالی برای مردان دو سهم از ارث را بخشیده است، چون مردان با آن ارث باید سهم دنیا و آخرت را داشته باشند. چنانچه برخی تکالیف واجب بر مردان از قبیل انفاق، صله ارحام نیازمند سهم دنیا است.
مثال، مردی را که برای مادر پیر خود، تکلیف پرستاری و کمک مادی بر دوش او قرار داده شده است این سهم الارث مضاعف برای جبران آن است، و برای برتری مردان بر زنان نیست. یعنی خداوند با سهم الارث مضاعف بر مردان نوعی تشویق شان کرده است که جبران مافات در دنیا خواهند شد و از آخرت خود هم همراه آن بهره خواهند برد.
وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (۳۵_فصلت) یعنی کسانی که در راه خدا صبر می کنند در دنیا و آخرت خداوند بهره ای عظیم نصیب شان می کند.
در دنیا بهره عافیت و سلامتی و برایشان در آخرت، صبرشان بهره ای عظیم است. يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ (۱۷۶_آلعمران)
چنانچه ذکر شد حظّ بهره ای است در دنیا و آخرت؛ پس مالی که در دنیا بهره از آن برده شود و بر آخرت از آن سودی نرسد، حظّی در آن نخواهد بود.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند:
🧠وقتی خداوند بخواهد قضا و قدر خود را بر انسانی وارد کند، عقل او را میگیرد تا آن کار را به دستِ خود انسان انجام دهد، و سپس عقل را او برمیگرداند و انسان از کرده خویش پشیمان میشود. (از موارد مکر الهی)
📕نهج الفصاحه
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#مناجات
نازنینا! آنچه به من نزدیک است مرگ و قیامت من است، و آنچه از من دور است لذات چند روزه دنیاست. چرا که قیامت به من روز بروز نزدیک تر می شود و لذات دنیا روز بروز با پیری ام از من دورتر می گردند.
معبودا! تمام آیینه ها در جهان هستی حقیقت را وارونه نشان داده و دور را نزدیک، و نزدیک را دور برده و نشان بر صاحب اش داده و فریب اش می دهند.
خدایا! تنها در دنیا یک آیینه یافتم که حقیقت را به من چنانچه هست نشان می دهد؛ و آن آیینه ای است که به سمت خورشید عالم تاب تو باشد و نور تو را از عرش بر قلب جوینده اش در فرش انعکاس دهد، که در آن آیینه دورهایی نزدیک و نزدیک هایی دور نشان داده می شوند که حقیقت اشیاء است. خدایا! نور هدایت خویش بر قلب سیاه و تاریک ام با توفیق من با ورود به آتش الهی خویش از رحمت ات عنایت فرما.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
📜🪶
امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السَّلام فرمودند:
ایمان در دل چون نقطه سفیدی پیدا می شود که هرچند ایمان افزایش یابد آن نقطه سفید گسترده تر میشود.
📚 نهج البلاغه
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یک_پند_یک_معرفت ۳۲۲
امام سجاد علیه السَّلام می فرمایند:
هَلَكَ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَكِيمٌ يُرْشِدُه
هلاک شد کسی که اهل حکمتی را نداشت تا او را ارشاد کند. (یعنی کسی که در مسیر معرفت خدا بدون استاد پیش رود)
آنکس که استادی دارد گویی در رودخانه ای سفر می کند که ساحل اش نزدیک اوست و مقصد راهش پیداست. او هرگز گم نمی شود و با آرامش به مقصد می رسد.
کسی که استادی ندارد گویی در دریای مواج و خروشانی است که اگر اتفاقی بیفتد ساحلی بر او نیست که ببیند و برای نجات به سمت آن برود. در دریا همه جا راه است و همه جا گمراهی....... در این راه شاگرد معرفت در ظلمات راه، همیشه به دنبال استاد است چون خطرات راه می داند که مبادا طعمه امواج طوفان شود.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_داستان_یک_پند ۱۲۹۳
✍رند دنیا طلبی در پی زاهدی دنیاگریز بود، و همیشه درصدد کشف اسرار الهی از قرآن می گشت و زاهد او را فرصت ملاقات خویش فراهم نمی ساخت. روزی رند زاهد را در خرابات دید و گفت: چرا در بیان آنچه می دانی بر من مضایقه می کنی؟!
زاهد گفت: صاحب قرآن، کلام خویش شفاء قرار داده (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء) و شفاء برای بیمار نور چشم است و کلام اش دوایی برای این شفاست.
من تو را بیمار دنیا و وصل دنیا یافتم؛ برو ترکِ نفس و دنیا کن (أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً) تا تو را بیمار خود کند.
پس آن گاه شنیدن اسرار او دوایی برای شفای خود خواهی دید که دوا بر غیر بیمار روا نبود، چون که بیمار طبع اش هر چه بویی از نفس چون خوردن و خوابیدن و گشتن و سخن گفتن و... در آن باشد گریزان است و من تو را بیمار نیافتم که درمانی تو را گویم.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۲۰۹
📆۱۴۰۲/۰۳/۰۶
🌟رَوَدَة:
وارد شدن کسی در خلوت کسی دیگر را گویند. قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي (۲۶_یوسف)
این آیه سخن کلام وحی از زبان یوسف نبی است که می فرماید: «زلیخا بر من در خلوتم وارد شد.» (یعنی من در مکانی در تنهایی بودم که او وارد آن مکان خلوت من برای نزدیک شدن به من گردید و چنین نبود زلیخا در خلوت باشد و من بر او وارد شده باشم) به چنین امری مُراوده هم می گویند.
قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ (۶۱ _یوسف)
گفتند: او را با نيرنگ از پدرش خواهيم خواست و محققا اين كار را خواهيم كرد.
یعنی وقتی پدر بنیامین در خلوت و تنهایی است بر او وارد می شویم (مراوده می کنیم) تا او را برای فرستادن بنیامین با ما به مصر راضی کنیم.
فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا (۱۷_طارق)
پس اندکی کافران را مهلت ده و آنها را فرو گذار (تا وقت کیفرشان فرا رسد)
پس به کافران مهلت بدهید و آنان را نکشید تا در میدان جنگ بر شما وارد شوند و آن گاه آنان را در خلوت شان وارد شده و به قتل برسانید.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
امروزه حتی در فضای مجازی هم کسی که در خلوت کسی پیام می فرستد در اصل با او مُراوده می کند. نکته مهم دیگر آن که در مراوده کسی که وارد خلوت کسی می شود، وقوع هرگونه خطاء و غیره متوجه راوَد است، چون کسی که در خلوت است نیت خطاء ندارد و آن کسی که بر خلوت او وارد می شود مسبب این خطاء است.
مثال؛ مردی در خانه خود در خلوت در حال استراحت است، اگر زنی بر خانه او حتی برای نیت خیر (مثال، تمیز کردن خانه اش) بدون درخواست آن مرد وارد شود، هر اتفاقی ناپسندی در آن خلوت حتی از سوی مرد بیفتد مسئولیت با راوَد یا آن زن است.
یا مردی در خلوت خود شراب نوشیده و مست است، اگر کسی بر او راوَد شود (یعنی در خلوت او وارد شود) عواقب احتمالی این کار متوجه خود راوَد است؛ چون آن مرد از ترس عواقب مستی اش در خلوت رفته است تا کسی را نبیند.
به ویزا رَوادید گفته می شود. رَوادید هرگونه امضاء یا نوشته روی برگه ای را گویند که اجازه ورود به خلوت شاه یا هر انسان مهم اجتماعی را برای بیان مشکل در خلوت او را می دهد.
مثال؛ کسی نزد استاندار ولایت اش مشکلی را مطرح می کند، استاندار دست نوشته ای بر او می دهد تا با آن بتواند به نزد شهردار شهرش در دفترش در خلوت شهردار برای بیان مشکل اش وارد شود. به این امضاء و دست نوشته "روادید" گویند.
ویزا را از آن جهت روادید گویند که بعد از مُهر شدن توسط گمرک کشوری، به دارنده آن اجازه ورود به آن کشور داده می شود.
رَوَدَة در اصل هم ریشه أرَاد و هم وَرَدَ را توأم دارد. (یعنی ورودی با اختیار)
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_حدیث_یک_حکمت ۲۱۸
🌹تولّي و تبرّي:
در امالی طوسی از حسن بن مصعب از امام صادق علیه السَّلام آمده است: هر کس برای خدا ما را دوست بدارد و نه دوستدار ما برای هدف دنیوی که به او می رسد (کسب دنیا از ائمه یا دوست داشتن ائمه برای حاجات دنیوی که بعد از گرفتن حاجت دور می شوند) و با دشمنان ما (که بر ضدّ ما عمل می کنند و درصدد تخریب ما هستند و ما را ناسزا می گویند) نه برای کینه یا عداوت شخصی که میان او و آن شخص است دشمنی کند، خداوند در روز قیامت اگر چه مقدارش قدر شنزار های دنیا و کف دریاها باشد، او را می بخشد.
از نبی مکرم اسلام (ص) هم در همان کتاب آمده است: بهشت بر کسی که بر اهل بیت من ستم می کند (اجازه شناخت حق آنها نمی دهد) یا با آنان بجنگد یا بر حکم شان اعتراض کند و دشنام دهد، حرام است.
بدانیم طبق حدیثی از امام صادق علیه السَّلام شفاعت اهل بیت (ع) در برزخ وجود ندارد و از برزخ شیعیان نگرانیم.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_داستان_یک_پند ۱۲۹۴
✍روزی کودکی همراه پدرش به باغ شوهر خالهشان رفتند. کودک در باغ بازی میکرد و بسیار شاد بود. شوهر خالهشان مریض بود و بندرت به باغاش میرفت.
کودک روی به پدرش کرد و گفت: پدر! ایکاش پول داشتی و تو هم برای ما باغی میخریدی.
پدر روی به فرزند کرد و گفت: این باغ برای کسی است که از آن استفاده میکند و لذت میبَرد. وقتی شوهر خاله تو مریض است در اصل این باغ برای ماست، فقط یک برگه سند این باغ بنام اوست که آن را هم با خود نخواهد بُرد.
پسرم! برخی ثروتمندان هستند که هیچ بهرهای از ثروتِ خود نمیتوانند ببرند و لذت و بهره ثروت شان برای میهمان شان از خودشان بیشتر است.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی