eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
77 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات
مشاهده در ایتا
دانلود
صوتی دوم.mp3
42.54M
صوتی _قرآنی : صلوات در قرآن (۲) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
صوتی سوم.mp3
29.92M
صوتی _قرآنی : صلوات در قرآن (۳) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۱ ✍گویند روزی دست شیرین را در کوچه فرهاد گرفت. فرهاد را کشان‌کشان می‌بردند، اما دست شیرین رها نمی‌کرد و او را هم با خود می‌کشید. شیرین گفت: دستم چرا رها نمی‌کنی؟ تا کِی می‌توانی دست مرا نگه داری؟ فرهاد گفت: تا زمانی که قلبم تو را رها نکند دستانِ مرا اختیار رها کردن دستانِ تو نیست. گفت: می‌خواهی دستم تو را رها کند، قلبم بشکن تا دستم خود بخود رها شود. آری! ما نیز تا قلب‌هایمان به صلوات و صَلِّ الهی نرسیده است توانی برای حفظ خود در کنارش نداریم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۷ ✍در امالی شیخ طوسی از امام صادق علیه السَّلام آمده است؛ خداوند به موسی فرمود: می‌دانی چرا تو را برای سخن گفتن با خود انتخاب کرده ام؟ چون در زمان عبادت بر من زیاد تواضع می کنی. موسی نبی به سجده رفت و صورت بر زمین نهاد. ندا آمد برخیز ای موسی! دست خود بر پیشانی خود که سجده کرده ای بگذار و آن را بر صورت و سینه و اعضای بدن ات بکش تا از هر بیماری آن اعضاء از رحمت خویش مصون دارم. از حدیث فوق پرواضح است علت این که ما بعد از نماز دست بر سر و صورت خود می کشیم همین امر است. پس بدانیم نخست دست راست بر پیشانی خویش بنهیم و سپس آن را به تمام بدن خود بکشیم و مسح نماییم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۰۷ 🌹ظَهَر: به معنای پشتوانه و پشت است. قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ (۱۷_قصص) موسی گفت: خدایا! به شکرانه این نعمت (نیرو) که مرا عطا کردی من هم بدکاران را هرگز یاری نخواهم کرد. ظَهیر به معنای پشت است، ولی پشت نه به معنای کمر؛ بلکه به معنای پشتوانه که در صورت افتادن کسی، این پشتوانه باعث عدم زمین خوردن او می شود. وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ (۵۸_ نور) آیه اشاره به زمان ظهر است که والدین در خلوت خود می روند و فرزندان باید مراقب خلوت آنان باشند. وسط روز را ظُهر گویند چون از وسط روز به بعد، خورشید به زمین پشت می کند. در آیه فوق مراد از "الظَّهِيرَةِ" معنای دیگری هم دارد چون انسان زمان از تن درآوردن لباس، نخست از قسمت پشت لباس به خارج کردن آن اقدام می کند. امام حسین علیه السَّلام در کربلاء بعد از شهادت برادرشان حضرت عباس علیه السَّلام فرمودند: «اَلاُن اِنکَسَرَ ظَهری» یعنی پشتوانه من از بین رفت و مراد از شکستن کمر این است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۲ ✍حکیمی را گفتند؛ حکمتی بر ما بیاموز!!! حکیم گفت: هر چیزی که استفاده کنید آن را می شناسید. بالاترین هدیه خدا به شما عقل شماست، شگفتم از پای شما که از کفشی که استفاده می کند حقیقت آن را می شناسد، ولی عقلی که استفاده نشود حقیقت را نشناسد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۰۸ 📆 ۱۴۰۲/۰۳/۰۲ 🌟حَظٍّ: به معنای نصیب مشترک از دنیا و آخرت را گویند، برعکس تمتع که نصیب انسان فقط از دنیا بدون کسبِ آخرت است. يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (۷۹_قصص) دیگران با دیدن ثروت قارون گمان می کردند که او با این ثروت، دنیا و آخرت نصیب اش شده است؛ در حالی که هرگز چنین نبود بلکه قارون از دنیا فقط تمتع داشت. امروزه نیز بسیاری از مردم جاهل، چنین تصور می کنند که انسان های ثروتمند با ثروت شان هم دنیا و هم آخرت نصیب شان شده است و بر این باور هستند که ثروتمندان با انفاق مال شان آخرت را هم کسب می کنند، در حالی که اکثرشان چنین توفیقی ندارند و اگر هم داشته باشند فضلی بر آنان نیست، چون از عطای خداوند بخشیده اند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ (۱۷۶_نساء) در آیه فوق در مورد ارث حق تعالی سهم مردان را از ارث دو برابر زنان معرفی کرده است و مراد از حظّ، یعنی حق تعالی برای مردان دو سهم از ارث را بخشیده است، چون مردان با آن ارث باید سهم دنیا و آخرت را داشته باشند. چنانچه برخی تکالیف واجب بر مردان از قبیل انفاق، صله ارحام نیازمند سهم دنیا است. مثال، مردی را که برای مادر پیر خود، تکلیف پرستاری و کمک مادی بر دوش او قرار داده شده است این سهم الارث مضاعف برای جبران آن است، و برای برتری مردان بر زنان نیست. یعنی خداوند با سهم الارث مضاعف بر مردان نوعی تشویق شان کرده است که جبران مافات در دنیا خواهند شد و از آخرت خود هم همراه آن بهره خواهند برد. وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (۳۵_فصلت) یعنی کسانی که در راه خدا صبر می کنند در دنیا و آخرت خداوند بهره ای عظیم نصیب شان می کند. در دنیا بهره عافیت و سلامتی و برایشان در آخرت، صبرشان بهره ای عظیم است. يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ (۱۷۶_آل‌عمران) چنانچه ذکر شد حظّ بهره ای است در دنیا و آخرت؛ پس مالی که در دنیا بهره از آن برده شود و بر آخرت از آن سودی نرسد، حظّی در آن نخواهد بود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: 🧠وقتی خداوند بخواهد قضا و قدر خود را بر انسانی وارد کند، عقل او را می‌گیرد تا آن کار را به دستِ خود انسان انجام دهد، و سپس عقل را او برمی‌گرداند و انسان از کرده‌ خویش پشیمان می‌شود. (از موارد مکر الهی) 📕نهج‌ الفصاحه 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
نازنینا! آنچه به من نزدیک است مرگ و قیامت من است، و آنچه از من دور است لذات چند روزه دنیاست. چرا که قیامت به من روز بروز نزدیک تر می شود و لذات دنیا روز بروز با پیری ام از من دورتر می گردند. معبودا! تمام آیینه ها در جهان هستی حقیقت را وارونه نشان داده و دور را نزدیک، و نزدیک را دور برده و نشان بر صاحب اش داده و فریب اش می دهند. خدایا! تنها در دنیا یک آیینه یافتم که حقیقت را به من چنانچه هست نشان می دهد؛ و آن آیینه ای است که به سمت خورشید عالم تاب تو باشد و نور تو را از عرش بر قلب جوینده اش در فرش انعکاس دهد، که در آن آیینه دورهایی نزدیک و نزدیک هایی دور نشان داده می شوند که حقیقت اشیاء است. خدایا! نور هدایت خویش بر قلب سیاه و تاریک ام با توفیق من با ورود به آتش الهی خویش از رحمت ات عنایت فرما. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
📜🪶 امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السَّلام فرمودند: ایمان در دل چون نقطه سفیدی پیدا می شود که هرچند ایمان افزایش یابد آن نقطه سفید گسترده‌ تر می‌شود. 📚 نهج البلاغه 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳۲۲ امام سجاد علیه السَّلام می فرمایند: هَلَكَ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَكِيمٌ يُرْشِدُه هلاک شد کسی که اهل حکمتی را نداشت تا او را ارشاد کند. (یعنی کسی که در مسیر معرفت خدا بدون استاد پیش رود) آنکس که استادی دارد گویی در رودخانه ای سفر می کند که ساحل اش نزدیک اوست و مقصد راهش پیداست. او هرگز گم نمی شود و با آرامش به مقصد می رسد. کسی که استادی ندارد گویی در دریای مواج و خروشانی است که اگر اتفاقی بیفتد ساحلی بر او نیست که ببیند و برای نجات به سمت آن برود. در دریا همه جا راه است و همه جا گمراهی....... در این راه شاگرد معرفت در ظلمات راه، همیشه به دنبال استاد است چون خطرات راه می داند که مبادا طعمه امواج طوفان شود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۳ ✍رند دنیا طلبی در پی زاهدی دنیاگریز بود، و همیشه درصدد کشف اسرار الهی از قرآن می گشت و زاهد او را فرصت ملاقات خویش فراهم نمی ساخت. روزی رند زاهد را در خرابات دید و گفت: چرا در بیان آنچه می دانی بر من مضایقه می کنی؟! زاهد گفت: صاحب قرآن، کلام خویش شفاء قرار داده (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء) و شفاء برای بیمار نور چشم است و کلام اش دوایی برای این شفاست. من تو را بیمار دنیا و وصل دنیا یافتم؛ برو ترکِ نفس و دنیا کن (أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً) تا تو را بیمار خود کند. پس آن گاه شنیدن اسرار او دوایی برای شفای خود خواهی دید که دوا بر غیر بیمار روا نبود، چون که بیمار طبع اش هر چه بویی از نفس چون خوردن و خوابیدن و گشتن و سخن گفتن و... در آن باشد گریزان است و من تو را بیمار نیافتم که درمانی تو را گویم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۰۹ 📆۱۴۰۲/۰۳/۰۶ 🌟رَوَدَة: وارد شدن کسی در خلوت کسی دیگر را گویند. قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي (۲۶_یوسف) این آیه سخن کلام وحی از زبان یوسف نبی است که می فرماید: «زلیخا بر من در خلوتم وارد شد.» (یعنی من در مکانی در تنهایی بودم که او وارد آن مکان خلوت من برای نزدیک شدن به من گردید و چنین نبود زلیخا در خلوت باشد و من بر او وارد شده باشم) به چنین امری مُراوده هم می گویند. قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ (۶۱ _یوسف) گفتند: او را با نيرنگ از پدرش خواهيم خواست و محققا اين كار را خواهيم كرد. یعنی وقتی پدر بنیامین در خلوت و تنهایی است بر او وارد می شویم (مراوده می کنیم) تا او را برای فرستادن بنیامین با ما به مصر راضی کنیم. فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا (۱۷_طارق) پس اندکی کافران را مهلت ده و آنها را فرو گذار (تا وقت کیفرشان فرا رسد) پس به کافران مهلت بدهید و آنان را نکشید تا در میدان جنگ بر شما وارد شوند و آن گاه آنان را در خلوت شان وارد شده و به قتل برسانید. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
امروزه حتی در فضای مجازی هم کسی که در خلوت کسی پیام می فرستد در اصل با او مُراوده می کند. نکته مهم دیگر آن که در مراوده کسی که وارد خلوت کسی می شود، وقوع هرگونه خطاء و غیره متوجه راوَد است، چون کسی که در خلوت است نیت خطاء ندارد و آن کسی که بر خلوت او وارد می شود مسبب این خطاء است. مثال؛ مردی در خانه خود در خلوت در حال استراحت است، اگر زنی بر خانه او حتی برای نیت خیر (مثال، تمیز کردن خانه اش) بدون درخواست آن مرد وارد شود، هر اتفاقی ناپسندی در آن خلوت حتی از سوی مرد بیفتد مسئولیت با راوَد یا آن زن است. یا مردی در خلوت خود شراب نوشیده و مست است، اگر کسی بر او راوَد شود (یعنی در خلوت او وارد شود) عواقب احتمالی این کار متوجه خود راوَد است؛ چون آن مرد از ترس عواقب مستی اش در خلوت رفته است تا کسی را نبیند. به ویزا رَوادید گفته می شود. رَوادید هرگونه امضاء یا نوشته روی برگه ای را گویند که اجازه ورود به خلوت شاه یا هر انسان مهم اجتماعی را برای بیان مشکل در خلوت او را می دهد. مثال؛ کسی نزد استاندار ولایت اش مشکلی را مطرح می کند، استاندار دست نوشته ای بر او می دهد تا با آن بتواند به نزد شهردار شهرش در دفترش در خلوت شهردار برای بیان مشکل اش وارد شود. به این امضاء و دست نوشته "روادید" گویند. ویزا را از آن جهت روادید گویند که بعد از مُهر شدن توسط گمرک کشوری، به دارنده آن اجازه ورود به آن کشور داده می شود. رَوَدَة در اصل هم ریشه أرَاد و هم وَرَدَ را توأم دارد. (یعنی ورودی با اختیار) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۸ 🌹تولّي و تبرّي: در امالی طوسی از حسن بن مصعب از امام صادق علیه السَّلام آمده است: هر کس برای خدا ما را دوست بدارد و نه دوستدار ما برای هدف دنیوی که به او می رسد (کسب دنیا از ائمه یا دوست داشتن ائمه برای حاجات دنیوی که بعد از گرفتن حاجت دور می شوند) و با دشمنان ما (که بر ضدّ ما عمل می کنند و درصدد تخریب ما هستند و ما را ناسزا می گویند) نه برای کینه یا عداوت شخصی که میان او و آن شخص است دشمنی کند، خداوند در روز قیامت اگر چه مقدارش قدر شنزار های دنیا و کف دریاها باشد، او را می بخشد. از نبی مکرم اسلام (ص) هم در همان کتاب آمده است: بهشت بر کسی که بر اهل بیت من ستم می کند (اجازه شناخت حق آنها نمی دهد) یا با آنان بجنگد یا بر حکم شان اعتراض کند و دشنام دهد، حرام است. بدانیم طبق حدیثی از امام صادق علیه السَّلام شفاعت اهل بیت (ع) در برزخ وجود ندارد و از برزخ شیعیان نگرانیم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۴ ✍روزی کودکی همراه پدرش به باغ شوهر خاله‌شان رفتند. کودک در باغ بازی می‌کرد و بسیار شاد بود. شوهر خاله‌شان مریض بود و بندرت به باغ‌اش می‌رفت. کودک روی به پدرش کرد و گفت: پدر! ای‌کاش پول داشتی و تو هم برای ما باغی می‌خریدی. پدر روی به فرزند کرد و گفت: این باغ برای کسی است که از آن استفاده می‌کند و لذت می‌بَرد. وقتی شوهر خاله تو مریض است در اصل این باغ برای ماست، فقط یک برگه سند این باغ بنام اوست که آن را هم با خود نخواهد بُرد. پسرم! برخی ثروتمندان هستند که هیچ بهره‌ای از ثروتِ خود نمی‌توانند ببرند و لذت و بهره ثروت‌ شان برای میهمان‌ شان از خودشان بیشتر است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
حضرت على عليه السَّلام می فرمایند: 🌟لا يَعرِفُ قَدرَ ما بَقِيَ مِن عُمرِهِ إلاّ نَبِيٌّ أو صِدِّيقٌ ارزش باقيمانده عمر خويش را نداند، مگر پيامبر يا صدّيق 📚غررالحكم 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در حدیث قدسی از امام صادق علیه السَّلام در امالی طوسی آمده است: ای عیسی! از چشمان ات اشک و از قلب ات خشوع بر من ببخشای و چشمان ات را با میل به حزن و اندوه در هنگامی که اهل غفلت می خندند سرمه بکش و بر قبرهای مردگان بایست و با آوایی بلند آنان را صدا بزن که اندرز خود از آنان دریافت داری و بگو همانا من از ملحق شوندگان به شما بزودی خواهم بود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۵ ✍در مجلسی نشسته ایم که یکی شبهه ای از شیطان انداخته و مردم را سرگرم و در حیرت برده است. نقل قولی از صادق هدایت می گوید که چرا شراب و زن در این دنیا حرام است ولی در بهشت جزء لذات؟ با قیاسی باطل از شیطان درصدد نتیجه گیری شیطانی خویش است. داماد و دخترش هم در مجلس حضور دارند. از او می پرسم: «اگر ده سال قبل که این دامادت هنوز داماد تو نشده بود شبی با دخترت اجازه می دادی در خلوت برود؟» حال که می بینی هر روز در خلوت هستند؟ پس چرا کنون که دختر خویش به خلوت او و در اختیار لذت اش سپرده ای، چرا قبل از عقد این کار بر او حرام کرده بودی؟ لذت که لذت است چه قبل عقد باشد چه در دنیا باشد و چه در بهشت؟!!! سکوت می کند و مدتی بعد با خشم از مجلس بیرون می رود.... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۰ 📆۱۴۰۲/۰۳/۰۹ 🌹أمانی: از ریشه مَنَیَ به معنای تمنا و آرزو گرفته شده است. این لغت در قرآن به معنی فهم جاهلانه و ناشی از ظنّ و گمان در دین، توسط افراد عوام و نادان ولی معتقد به دین برای گمراهی آنان توسط شیطان است. در معنی اصلی آن از اَمَنَ، یعنی امان دادن شیطان در دین با یک خرافات جاهلانه برای عوام مردم است. وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (۱۱۱_بقره) و گفتند: هرگز به بهشت نرود جز طایفه یهود، و نصاری گفتند: جز طایفه نصاری، این تنها آرزوی باطل آنهاست، بگو: بر این دعوی برهان آورید اگر راست می‌گویید. شیطان با خرافات به پیروان یهود و مسیحیت می گوید: بهشت فقط از برای شماست، پس شما اگر گناه بکنید یا نکنید چون در زیر پرچم یهود و مسیحیت هستید بهشت برای شما واجب شده و در اصل خلقت بهشت فقط برای شما بوده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
حق تعالی در پاسخ ایشان می فرماید: برای این ادعا، اگر راست می گویید دلیل بیاورید. در حالی که "تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ" (یعنی این فقط یک باور باطل و خرافات امان دهنده از عذاب الهی و تأمین کننده آرزوهای باطل شماست) لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ ۗ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا (۱۲۳_نساء) کار به آمال و آرزوی شما و آرزوی اهل کتاب (یهود و نصاری) درست نشود؛ هر آن که کار بد کند کیفر آن را خواهد دید و به جز خدا احدی را یار و یاور خود نتواند یافت. به امان دادن اهل کتاب برای گناهان تان برای شفاعت مسیح بر شما مسیحیان و تأمین آرزوهایتان در دنیا با تکیه بر این امان کذب نپردازید که من شما را اگر خطا کنید مجازات خواهم کرد و شافعان خیالی شما، باعث نجات شما از دست من نخواهند شد. (وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّىٰ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ) خداوند در ۱۱۹ سوره مبارکه نساء می فرماید: وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا و سخت گمراهشان کنم و به آرزو (های باطل و دور و دراز) درافکنم و دستور دهم تا گوش حیوانات ببرند (که اینها نصیب بتهاست) و امر کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند، و (ای بندگان بدانید) هر کس شیطان را دوست گیرد نه خدا را، سخت زیان کرده زیانی آشکار. پس اُمنیّة همان ایجاد حاشیه امنی برای گناه توسط شیطان بر انسان است. برای فهم بیشتر و کامل لغت امانی مدد الهی به سوره بقره می رویم: وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ (۷۸_بقره) و بعضی عوام یهود که خواندن و نوشتن هم ندانند تورات را جز آمال باطل خود نپندارند و تنها پابست خیالات خام و بیهوده خویش اند. یعنی برخی پیروان دین هستند که دین مرا و کتاب مرا قبول دارند ولی امی و عوام هستند که از کتاب چیزی نمی توانند بخوانند و بدانند مگر برخی باورهای امانی که همان باورهای حاشیه امن دهنده شیطان برای تمنا و آرزوهای طولانی این عوام در دنیا است و جز با حدس و گمان چیزی از خدا و کتاب خدا نمی دانند. مثال؛ کسی که قرآن را بر اساس باورها و تمناهای خود تفسیر می کند مانند کسی که شراب را دوست دارد و چون تمنا می کند شیطان بر او حاشیه امنی می سازد و امانی می دهد و بر او می گوید: «شراب بخور ولی دزدی نکن، ناموس مردم نگاه نکن و دروغ نگو....» در حالی که نمی داند در کتاب خدا شراب نخوردن هم در کنار دزدی نکردن و... از انسان خواسته شده است و انسان شراب بخورد منعی برای بهشت او نیست. شیطان اینجا با قیاس او را گمراه می کند. یا کسی که گمان می کند چون قرآن کتاب مقدسی است اگر آیه ای از آن را بنویسد و در آب بیندازد و بخورد مشکل کار و شغل او حل می شود، حتی اگر عاق والدین باشد و ظالم و بی نماز خداوند با خوردن آب آن آیه مشکل او را حل خواهد کرد. وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (٥٢_حج) و ما پیش از تو هیچ رسول و پیمبری نفرستادیم جز آنکه چون آیاتی (برای هدایت خلق) تلاوت کرد شیطان (جن و انس) در آن آیات الهی القاء دسیسه کرد، آن گاه خدا آنچه شیطان القاء می‌کند محو و نابود می‌سازد سپس آیات خود را محکم و استوار می‌گرداند، و خدا دانا (به حقایق امور) و درستکار (در نظام عالم) است. یعنی کار شیطان در زمان ابلاغ رسالت از سوی پیامبران خدا القای امنیّة و امانی است. مثال وقتی نبی مکرم اسلام (ص) مردم را انذار می کند شیطان بر او القای امانی می کند و می گوید: خداوند أرحم الرّاحمین است و از مادر مهربان تر، گمان نکن بنده خود هر اندازه بد باشد او را در آتش بسوزاند..... أمانی به نوعی امان گرفتن از عذاب خدا بدون توجه به متن قرآن و خواسته آن از بشر برای رفع مشکل اوست. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
بهتر است بدانیم آدمی را دو نوع طبابت است: یکی طبابت جسم، و دیگری طبابت روح! طبابت بیماری های جسم به دست پزشک ممکن است، چون اثر بیماری بر جسم مشخص است و منشاء آن بر طبیب پیدا می شود و دواء و درمان در دسترس طبیب است؛ ولی طبابت بیماری روح بر هیچ طبیبی جز انسان مکشوف نیست، چون هیچ کس منشاء بیماری های روحی و روانی را که بر اثر معصیت الهی و نزدیکی یا تسلط شیطان صورت می گیرد جزء خود بیمار نمی داند و این خود بیمار است که باید بر گناهان و معاصی و تقصیرات خود نزد حق تعالی ریز شده و تمرکز کند تا منشاء بیماری روحی و گناهی را که مرتکب شده و سبب بیماری روحی اوست پیدا کند، و این امر محقق نمی شود مگر با نزدیکی به قرآن و حدیث و کسب علم برای هر فرد برای تشخیص منشاء بیماری و درمان آن!!! برخی از عوام که فرق این دو را نمی دانند با مراجعه به یک عالم دینی به او توسل می کنند که مشکلات روحی و رفتاری و روانی آنان را طبابت کند که زهی خیال و تلاشی باطل است. خداوند متعال بعد از آن که عوام و امانی بودن آنها را معرفی می کند در ادامه آیه خطاب اش به عالمانی است که از جهل این توده عوام، و امانی که به دنبال رفع مشکل شان بدون دقت به کتاب خدا و معنی و عمل به آن هستند یاد می کند و به آنان هشدار سنگینی می دهد: فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (۷۹_بقره) پس وای بر آن کسانی که از پیش خود کتاب را نوشته و به خدای متعال نسبت دهند تا به بهای اندک بفروشند، پس وای بر آنها از آن نوشته‌ها و آنچه از آن به دست آرند. خطاب آیه به عالمانی است که مردم عوام را با دعانویسی از کتاب خدا، تشویق به جهل و غفلت از درک معانی آیات قرآن می کنند، و خداوند هشدار می دهد وای بر کسانی که آیات کتاب خدا را بر روی کاغذ یا چرم یا پارچه و... می نویسند و سپس می گویند: این نوشته از کتاب خدا و از نزد خدا و برای شفای شماست، آن را نزد خود نگه دارید یا در آب آن را انداخته و بنوشید. این عالمان، آیات خدا را که برای فهم و معرفت و بیداری و عمل کردن است به بهای ناچیزی که همان حل مشکلات جزئی و گاهی بی‌ارزش است می فروشند. حال این فروختن چه در قبال کسب دستمزدی باشد و چه دعانویس رایگان بنویسد، در هر دو حالت آیات الهی را که سنگین و وحی خداوند بوده و برای درک و عمل کردن است به بهایی اندک آن را می فروشند. (مثال، برای علاج یک سرماخوردگی دعایی می نویسند) وای بر آنان آنچه با دست خود به عنوان شفاءنامه می نویسند و وای بر آن مال دنیایی که همراه معصیت الهی از این راه کسب می کنند. اگر مال دنیایی هم کسب نکنند و رایگان هم بنویسند باز کسب معصیت شان در این امر پابرجاست. از همین راه است که آنان باعث می شوند مردم بجای پناه بردن به عمق و معانی قرآن، به نگهداشتن نوشته های قرآن نزد خود، آن هم برای رفع مشکلات دنیوی شان کفایت کنند، چون غالب کسانی که چنین مراجعاتی به دعانویس دارند بر اثر مشکلات دنیوی آنهاست و کسی دعایی برای قرار دادن در میان کفن خود نمی گیرد که برای بعد از مرگ و آخرت او باشد. اینجاست که در این نوشته ها کتاب خدا که برای سعادت آخرت است به کل خنثی و بی اثر می شود. سَرکتاب باز کردن، استخاره کردن و در کل هر چیزی که باعث شود قرآن از محتوا و هدف اش، خارج و به شکل ابزاری استفاده شود نوعی "هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا" محسوب می شود و برای کسانی از عامه مردم که امانی هستند، سوء استفاده از آنان می کنند که عواقب شدید دنیوی و اخروی طبق کلام وحی دارد. حال برخی شاید از این تدبر به حیرت بیایند که برخی دعانویس ها انسان های معنوی هستند و رایگان خدمت می کنند. برای پاسخ به این سؤال و صحت ادعا به سنت نبوی (ص) و سیره علوی علیهما السلام بر می گردیم. حتی یک نمونه از اهل بیت (ع) سراغ نداریم برای مشکل کسی دست به قلم برای دعانویسی کرده باشند. پس اگر این امر جایز بود آن بزرگواران هم انجام می دادند در حالی که عمر مبارک آنان در راه تبلیغ گفتاری و عملی دین سپری شده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
این که انسان از یک فرد مؤمن آیه ای به عنوان تبرک نزد خود نگه دارد متفاوت از آن است که آیه ای به عنوان شفاء در نزد خود گیرد. برای همین است که نبی مکرم اسلام (ص) تأکید دارند در یک دعا یا آیه قرآن که نوشته شده است اگر کسی فُوت کند (بدمد) این کار عملی از شیطان است. (کار دعانویس به آن مانَد شرکت اپل که گوشی همراه با تکنولوژی خاص می زند کسی گوشی هایش را برای استفاده فقط چراغ قوه اش بخرد و این است فروختن به قیمت ارزان) حال به شرح یک نکته مهم می پردازیم. در برخی کتاب های دعا از معصوم آمده است که در زمان فقر این آیه را بخوانید. آیا این احادیث درست هستند؟ اگر درست هستند چگونه با قرآن تبیین می شوند؟ آنچه پرواضح است در کتب مرجع شیعه چنین احادیثی نیامده است و این احادیث در برخی کتب با درجه استناد ضعیف ذکر شده اند. آنچه مهم است به فرض هم اگر چنین احادیثی از معصومین (ع) نقل شده باشند در جواب سؤال کسانی مطرح شده اند که خودشان عرب زبان بودند و معنای آیات را می دانستند پس ما که غیرعرب زبان هستیم باید معنی دعا و آیات را بدانیم تا به آنچه از خدا می خواهیم آگاه و واقف باشیم که شرط اجابت دعاست. نکته دوم این که، در پایان این احادیث که فرض را بر صحت شان می گذاریم هرگز ننوشته اند این آیه را چند بار در زمان فقر بخوانید تا از فقر رها شوید و صرفاً به عنوان یک پیشنهاد ارائه شده اند. آنچه در این باره مهم است این که اگر کسی آیه خاصی را با علم به معنای دقیق آن مکرراً بخواند آیه بر او مدد الهی قرآن و شکافته شده (یعنی توسط فرشتگان بر او خوانده می شود) و نوری از آن در دل او جای می گیرد. به عنوان نمونه آنچه ذکر شد کسی که آیه "هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْر" را بخواند اگر رئیس شرکتی که در آن شرکت کار می کند بر او سخت بگیرد و با او متکبرانه برخورد کند، این آیه به او امید می بخشد تا بجای خشم گرفتن بر رئیس خود در واکنش در برابرش، بر حال او تأسف بخورد که در این دنیای بسیار کوتاه، آن رئیس به جای اندوختن بر آخرت اش، در حال باختن آخرت خویش است. پس این‌گونه احادیث در مورد آیات الهی از این جنبه باید مدّ نظر قرار گیرند نه از جنبه رفع مشکل؛ چون آیه بر انسان سکینه می دهد و در همان سکینه است که انسان آرام می شود و از طلب دنیای زیاد که باعث مشکل و آزارش شده بود به مدد الهی دست بر می دارد. برخی گمان می کنیم با خواندن آیه «أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ» و تکرار آن، خودبخود مشکل ما حل می شود در حالی که هرگز چنین نیست؛ بلکه با خواندن همراه با درک معنی و تکرار آن، خواطر ملکی در ما وارد می شود که مثال اگر مشکلی داریم که از همه جا ناامید هستیم غصه نخوریم. ما اگر خداوند را بدون هیچ شریکی بخوانیم، او به تنهایی قادر است برای مشکل ما، از لطیفی خود فرجی حاصل نماید. در من لایحضره الفقیه از امام صادق علیه السَّلام آمده است: عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ‏، تعجب می کنم از کسی که می ترسد، چگونه می ترسد (از باور نکردن) گفتار خداوند را که فرمود: خداوند ما را کفایت می کند و او بهترین وکیل است؟! پس این حدیث بر ما نشان می دهد کسی که از امری که نباید بترسد، اگر بترسد آیه "حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ" را بخواند ترس او از رحمت الهی زایل می گردد اما نکته بسیار مهم که در این حدیث برای عموم مغفول مانده، آن است که مردم گمان می کنند با خواندن این آیه در زمان ترس در مشکلات، ترس شان از بین می رود، چرا که مشکلات ما گاهی در دیدگاه ما مشکل هستند ولی در دیدگاه خداوند یک لطف است. مثال؛ کسی قصد دارد وام بگیرد و یک دامداری تأسیس کند ولی حق تعالی که بر انسان از خود انسان آگاه تر است بهتر می داند اگر این فرد وام بگیرد و دامداری بزند ظرفیت این ثروت را ندارد و باعث تکبر و ترک آخرت در او خواهد شد، پس آنچه این فرد برای خودش مشکل تعریف کرده است در دیدگاه خداوند مشکل نیست، پس هرگز با خواندن این آیه مشکلی که در نظر او مشکل است حل نخواهد شد. وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (۲۱۶_بقره) لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
از سوی دیگر این آیه در حدیث خطاب اش به کسی است که در راه خدا قدم بر می دارد و از شر شیطان انس و جن می ترسد. مثال، کسی می خواهد مؤسسه خیریه ای بزند و به یاری زنان نیازمند که در حدیث تأکید شده است بپردازد ولی از حرف و حدیث مردم می ترسد و خوف دارد؛ و این آیه برای کسی که می خواهد وام سنگین بردارد و ملکی را بخرد و ثروت اندوزی کند هرگز صدق نمی کند چون حق تعالی بندگان را در امر خیر و طاعت اش کفایت می کند نه در امر زراندوزی و دنیا. در برخی مطالب می خوانیم برای دریافت روزی فلان دعا را بخوانید، در حالی که نبی مکرم اسلام و قرآن افزایش روزی را در صدقه دادن بر ما نشان داده اند. پس قطعاً چنین احادیثی خرافاتی بیش نیست، چون اگر قرار بود هر کس با خواندن دعایی روزی اش زیاد شود همه از صدقه دادن بی نیاز شده و مردم در مشکلات خود گرفتار رها می شدند و هیچ کس، کس دیگری را کمک نمی کرد در حالی که اراده خدا برای حل مشکلات ما به دست هم است. از همه مهمتر وقتی سائلی برای رفع نیاز به اهل بیت مراجعه می کرد آنان باید به جای صدقه دادن به آنان وِرد و دعا یاد می دادند تا بخوانند و روزی شان زیاد شود. حال از این آیات که تکرارش انواری دارد به عنوان نمونه می پردازیم: 🌟دَهر: از زمان شروع خلقت آسمان ها و زمین تا روز قیامت که آنان نابود خواهند شد دَهر اطلاق می گردد. وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ (۲۴_جاثیه) و کافران گفتند که زندگی ما جز همین نشأه دنیا و مرگ و حیات طبیعت نیست و جز دهر و طبیعت کسی ما را نمی‌میراند. فرق دنیا با دَهر در آن است که دنیا به شکل مادی خلقت اشاره دارد ولی دَهر به خلقت زمانی آفرینش اشاره می کند. حِينٌ به کمترین مدت زمان در دَهر اطلاق می شود. هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا (۱_انسان) آیا بر انسان نبخشیدیم لحظه کوتاهی برای بهره مند از دنیا که قبل از آن این انسان هیچ چیزی نداشت و نبود؟ در الامالی طوسی آمده است: نبی مکرم اسلام از علی علیه السَّلام سوال کردند که نخستین نعمتی که حق تعالی تو را عنایت کرد و آزمود چه بود؟ حضرت فرمودند: این نعمت که مرا از هیچ آفرید. نبی مکرم اسلام فرمودند؛ درست گفتی. ۱) یعنی ای انسان! تو برای لحظه کوتاهی در دنیا حیات داری که سعی کن در این لحظه کوتاه عمر، نهایت بهره را ببری و بهشت مرا صاحب شوی. ۲) ای انسان اگر در دنیا کار نیکی می کنی بدان منت دار من هستی که به تو اجازه خلق شدن بخشیده ام که اگر من تو را خلقت نبخشیده بودم تو توان انجام کار نیک نداشتی حتی اگر خودت مشتاق بودی. در حدیث قدسی است که ای انسان، تو نبودی ملک من برقرار بود و تو نخواهی بود باز ملک و سرزمین من برقرار خواهد بود. بدان من خلایق را از وحشت تنهایی ام خلق نکردم که مونسی برای خود آفریده باشم بلکه خلق کردم تا من که کنز و گنج مخفی بودم بر آفریده ام از نعمات خویش بهره مندی و تمتع عنایت کنم. پس هرگز بر من و خلایق من تکبر مفروش و اگر این اصل آفرینش خویش فراموش کنی و هر عملی را از نیک انجام دهی و آن را مدیون لطف من ندانی و در دنیا با آرزوی طولانی بر خلایق من تکبر کنی من مستقیم تو را در آتش خود خواهم برد. ۳) ای انسان، اگر زرق و برق را در زندگی کسی دیدی شیفته نشو چون فقط در دهر لحظه ای او را برخوردارش نموده ام. محسن در دنیا تنها یک دختر به نام پریا دارد که هیجده سال از بهار عمرش می گذرد و تمام ثروت و دارایی و دسترنج کارهای همسرش برای پریا است. ناگهان شبی پریا زمان برگشت از کلاس زبان، موتورسیکلتی چون پاک کنی، به سرعت تمام زندگی پریا را برای ادامه اش پاک می کند. با پاک شدن پریا از صفحه دَهر، محسن و همسرش هم آرزوهایشان با دخترشان پاک می شود. محسن دیگر علاقه ای به دنیا و کار و تلاش ندارد چون می بیند که شریک زندگی او همان دنیا که به او اعتماد کرده بود چقدر نامرد است و ناگهان به زیر قول اش می زند و شریک خویش را تنها رها می کند. شریک های انسانی در صورت خیانت، شریک خویش را با کلی بدهی رها می کنند ولی عجب اعجوبه ای است این دنیا که شریک خود را با بدهی رها نمی کند، بلکه محسن را با گرفتن دخترش با کلی سرمایه بلاتکلیف و با کلی امید و آرزو هایی که داشت بلاتکلیف و رها می سازد، و این چنین است ما اعتماد می کنیم و می اندوزیم به دنیایی که بارها نامردی و بی وفایی او را در حق عزیزان خود دیده ایم. در الترغیب و الترهیب از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است ابلیس گفت: من آنان را با گناه بر هلاکت افکندم ولی آنان مرا با استغفار هلاک کردند، پس چون چنین دیدم آنان را به واسطه هواهای نفسانی و فرقه های گوناگون و عقاید باطل به هلاکت افکندم زیرا در این صورت بود که خود را هدایت یافته می دیدند و هرگز استغفاری نداشتند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی