از قضا آن مرد کمک کننده ضد مسجد و عالم بود در محل پیچید که عالم شهر یک زخمی را که وسط کوچه دیده بود کمک اش نکرده و ایستاده نگاه اش کرده است تا که مست کوچه رسید و عالم از شرم به منزل خود رفت....
این هجمه تبلیغ بر علیه عالم باعث شد مردم از نماز و منبر او گریزان شدند و تعیُرش کردند. دقیقا این جا بود که شیطان از زیغ و سیاهی فضا استفاده کرد و مردم را از عالم دور ساخت. نَزغ شیطان در جهل انسان، پرحرفی و کنجکاوی انسان، حبّ دنیا و... ریشه می زند.
وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا (۱_نازعات)
مراد کافرانی هستند که با جنگ و جدال جان می دهند و در کلام نبی مکرم اسلام (ص) چون کندن پوست گوسفندی که زنده هست جان شان ستانده می شود و مراد از تشبیه غَرق برای آن است که کسی که در حال غرق شدن است و آب می خواهد جان او را بگیرد و او را پایین می کشد ولی او نزاع با آب کرده برای لحظاتی که نفس بکشد سر را بیرون می کشد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
#یک_آیه_یک_تدبر ۷۳۱
يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا (۱۰۸_طه)
هَمس به معنی صدای آهسته است که در محیط خفقان و ترس می پیچد. تصور کنید عده ای که در قدیم برای سربازی می رفتند یا به زندانی وارد می شدند روز اول آنان را به خط می کردند و چنان می ترساندند که کسی اگر مجبور به خواستن چیزی از بغل دستی اش بود با صدایی بسیار آرام آن را می خواست این صدا تعبیرش هَمس است.
وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِِكْزًا (۹۸_مریم)
رِکَز به عدم وجود کوچک ترین سر و صدا گویند که معادل معنی سوت و کور است. آیه اشاره به نابودی قوم های گذشته دارد که می بینید سوت و کور است و هیچ صدایی در آن نیست.
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
ترفندهای گمراهی شیطان 3.mp3
34.38M
#فایل_صوتی_قرآنی
#موضوع: ترفندهای گمراهی شیطان در قرآن (۳)
#حسین_جعفری_خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_داستان_یک_پند ۴۱۱
در جمعی غافل تر از خود نشسته بودم که دیدم یکی می گوید: خداوند عقل داده است، اگر عقل ات به کار بیندازی در دنیا صاحب همه چیز می شوی؛ خدا عقل داده و روزی ات دست عقل توست!!!
گفتم: من روزی فهمیدم در دنیا هیچ کس عقلی ندارد، آن گاه بود که دیدم همه از مرده ای که می دانند حتی نمی تواند تکان بخورد از شرّ او می ترسند ولی از زنده ای که تکان می خورد و هر کاری می تواند بکند نمی ترسند......
پس آموختم آدمی را خداوند طوری خلق کرد که از آنچه در غیب است و با عقل فهم نمی شود، بیشتر حساب می بَرد تا از آنچه در مقام شهود است و با چشم سر آن را می بیند.
✍حسین جعفری خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
#یک_شعر_یک_معرفت
اگر جانم به لب آید مرا گفتن به ربّ آید
درون ام مشنوی هرگز گَر م مرگی ز تب آید
إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَی اللَّـهِ (۸۶_یوسف)
✍حسین جعفری خویی (نایر خویی)
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
#پندهای_قصار
ای بنی آدم! حاجت های دنیوی ات را از من بخواه ولی مرا برای حاجت های دنیوی ات مخواه؛ تو را در من حاجتی است به نام آخرت ات، آن را بخواه که حاجات دنیوی تو هم در آن داده ام......
✍حسین جعفری خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
#یک_داستان_یک_پند ۴۱۲
پادشاهی را مأموران خراج بسیاری بود که آنان را به ولایات برای ستاندن خراج، می فرستاد.
روزی سه خراج گزار به شهری فرستاد. یکی از خراج گزاران را دامداری ثروتمند خدمت کرد و گوسفندی هر روز ذبح می کرد و سه شب سه خراج گزار به جگر و گوشت تازه گوسفندان مهمان کرد. یکی از آن خراج گزاران، خراج آن دامدار را کمتر حساب کرد و چون نزد پادشاه آمدند یکی از آن دو نفر داستان به پادشاه پنهانی رسانید و پادشاه خراج گزار شلاق زد و دارایی اش به جریمه ستاند و از کار بیکارش ساخت.
مدتی گذشت و او دو رفیق سابق خود را در حمام شهر در استحمام یافت. زبان به شکایت گشود و گفت: من نمی دانستم که یکی و شاید هردو شما آدم فروش بودید. خطا کردم و دوست از دشمن نشناختم.....
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
یکی از آن دو که صاحب خرد بود روی به او کرد و گفت: هیچ یک از ما آدم فروش نیستیم و این تو بودی که قیمت کمی بر خود نهادی و به سه شب شام بره ای خود را فروختی....
پس دشمن تو خود تو هستی که به قیمت کمی خود را فروختی! و تا آدمی خود بر خود قیمتی برای فروش تعیین نکند کسی نمی تواند او را بفروشد.
پس همیشه باید خود بهای سنگینی بر خود بگذاری تا دیگر کسی نتواند تو را بخرد تا که بفروشد ات......
✍حسین جعفری خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (۸۶_یوسف)
یعنی من بیرون می برم بدی هایی را که در حق من شده است و فقط به سوی خدای خودم و آنچه از درد در دل جمع کرده ام سفره دل در نزد او بثّ کرده و می گشایم.
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ (۳۵_نور)
مِشْكَاة بر وزن مِفعٰال، اسم آلت از شَکَی است. آتش درون چراغ را شیشه آن اجازه نمی دهد به بیرون بیاید و آتش با نورش شکایت به بیرون از چراغ می بَرد. مفتاح یعنی گشاینده، و مِقراض یعنی بُرنده و مِشْكَاة یعنی ابزار شکایت کننده است..... چرا که آتش درون چراغ همیشه از شیشه آن در شکایت است.
چراغدان را مِشْكَاة گویند، چون آتش از آن شکایت می کند که اجازه نمی دهد شعله اش بیرون رود. در اسرار مِشْكَاة باید دانست حق تعالی مقرر کرده است نور آتش درون زجاج بیشتر باشد چرا که اگر زجاج بر چراغدان نباشد آتش چراغ خانه را می سوزاند و نیز زجاج باعث می شود دود از آتش چراغدان برنخیزد. پس آتش الهی که موسی نبی در آن وارد شد اگر در زجاج نباشد شعله آتش الهی همه چیز می سوزاند و دود می کند و فنا می گرداند.
حق تعالی مَثَل نور خود را مِشْكَاة ذکر کرده است، چرا که اگر آتش خدا تجلی یابد و درون این مِشْكَاة به اراده حق تعالی محدود نشود داستان موسی نبی و بنی اسرائیل تکرار می شود و کائنات از تجلی نور الهی به هم می ریزند و نابود می شوند.
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
🌹مشکات در قرآن
📆۱۴۰۳/۰۸/۰۶
🌟شَکیَ:
بیرون بردن یک بدی یا خوبی را از یک محدوده گویند که ممکن است درست یا نادرست باشد.
شکایت از شَکَی است و هر چند در عام به معنی بیرون بردن یک بدی را گویند، ولی در خاص بیرون بردن یک نیکی را هم می گویند.
مثال، فرزندی که بسیار وابسته مادر خود است و او را خیلی دوست دارد که مادر از این کار او شکایت می کند.
قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ (۱_مجادله)
یعنی خداوند شنید سخن زنی را که با تو بحث می کرد و بدی های شوهرش را از محدوده منزل بیرون و نزد تو آورد...
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
#یک_آیه_یک_تدبر ۷۳۲
فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ (۱۴۳_اعراف)
اگر در کلام وحی دقت کنیم فرشتگان از خداوند در خلقت انسان شاکی بودند، نجوم از انسان کافر شاکی و قصد نابودی او در زمین را دارند.......
شکایت از تنگی روزگار، شکایت از بی اعتقادی و ستم است که نشان حبّ و بغض فِی اللّه است. شکایت از گرسنگی و نداشتن ویلا نیست که کفر باشد. شکایت برای طلب یاری و استمداد است.
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
صدا زدن کسی هم شریک قرار دادن او به خدا نیست. کسی که دست اش ناگهان می سوزد می گوید: «ای وای نه نه.........» نه نه اش ده سال است که مرده و او مادرش را از روی محبت و احساس مادر و فرزندی صدا می کند نه این که جای خدا در قدرت اش شریک کرده باشد.
صدا کردن اهل بیت علیهم السَّلام هم در مصائب از سوی شیعه به معنای صدا کردن آنان برای کمک به جای خدا نیست بلکه از روی ارادت قلبی و محبت شان است. وقتی کسی زمان بلند شدن می گوید: یا علی! در اصل "یا خدا" می گوید و نام امیر المؤمنین علی علیه السَّلام را برای محبتی که خدا به او دارد بر زبان می آورد.
اگر در بازار دقت کرده باشیم کسانی که با چهارچرخ بار جابجا می کنند پشت سر هم می گویند: یا اللّه! یا اللّه! آیا واقعاً آنان با گفتن "یا اللّه" خدا را صدا می کنند؟ یا رهگذران را صدا می کنند که حواس شان به آنان باشد؟ پس یا اللّه بوق آنهاست، ذکر آنها نیست. بسیاری هم یا اللّه می گویند که در لفظ مشرک نیستند ولی یا اللّه بوق و کرنای شان برای دیده شدن وجودشان برای شهرت است.
عنایت کنیم هرگز کمک خواستن به یاء نداء نیست. کسی که گناه می کند مگر "یا شیطان" گفته و از او برای گناه یاری می طلبد؟ پس یا علی و یا حسین نشان محبت است. مانند کسی که می گوید: ای مادرم.... هرچند قبول دارم برخی جاهلان در این امر دچار خطا شده و اهل بیت علیهم السَّلام را کافی برای حاجت خود می دانند و مشرک می شوند. اینجا هدف تبیین شیعه راستین است، شیعه مشهود در بین مردم نیست..
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی