#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتدويستهجدهم 🦋
🌿﷽🌿
دیگه مال هم شدیم...به طبقه بالا رفتیم وتو کل جشن دستشوگرفته بودم واجازه نمیدادم ازکنارم جم بخوره واونم
خجالت میکشیدورنگ عوض میکردزیرگوشش زمزمه
کردم:خرگوش کوچولوی من انقدرخجالت
نکش دیگه زن وشوهریم
فکرمیکردم این حرف میتونه شرمش روکمترکنه
امابیشترکردومن عاشق همین خجالت کشیدن
هاش بودم...آخرشب بودمهمونارفته بودن وباباهم به بهونه
خستگی به اتاقش رفت تاماروتنهابذاره
.آیه به خونش رفت که دوش بگیره امامنم دنبالش رفتم
وگفتم:به این زودی نمیذارم ازدستم
فرارکنی خرگوشم
لبخندی زدوگفت:یه دوش میگیرم برمیگردم
-نمیشه که-
نوچ فردا دوش بگیر
جلورفتم وچادرشوازسرش درآوردم وگفتم:میشه خوبم
میشه
دوباره خجالت کشید.نوازشگرانه دستموروی گونش کشیدم
وگفتم:بالاخره مال من شدی
لبخندزدازاون لبخندهایی که بی قرارم میکردوچقدربرام
سخت بودصبرکردن تااینکه خرگوش
کوچولوم به این محرم بودن عادت کنه خودم روبه سختی
کنترل کردم ودستام رو،روی بازوهاش
گذاشتم وبوسه عمیقی به پیشونیش زدم وگفتم:خیلی
دوست دارم
صداش گوشم رونوازش کرد:منم دوست دارم
لبخندی عمیق زدم وگفتم:خرگوش کوچولوم
-جانم؟
واین"جانم"ی که نثارم کردبهم بال پروازدادوقدرت
پرواز!پرزدم ورفتم به آسمون ها...
لبخندم دندان نماشدوگفتم:میدونستی زندگیمی؟؟ریزوباشرم خندیدوهمونطورکه سرتکون میدادگفت:اوهوم
دلم هرری ریخت خنده هاش عجیب دلبری میکردازقلب
بی قرارعاشقم.
دستشوکشیدم وبه آغوشم بردمش.دستای اونم دورکمرم
حلقه شد.انگارکم کم داشت یخش آب
میشد.بایه نفس عمیق عطرخوش موهاشوکه بعدمدت
هاتازه فهمیدم پرکلاغیه بلعیدم
وگفتم:میدونستی همه چیزمی؟
خودشوبیشتربهم فشردوگفت:اوهوم
دوباره صدای خندی ریزودلبرانش:اوهوم-
میدونستی من باتوخوشبخت ترین مرددنیام؟
یدفعه حس کردم تمام عشقی که تواین مدت به آیه
داشتم فوران زده .نفسم روپرحرارت بیرون
دادم و گفتم:وای آیه اونقدرعاشقتم که حس میکنم دارم
میمیرم
خودشوازبغلم بیرون آورداماهنوزهم دستای اون دورکمرمن
حلقه بودوهم دستای من.بااخم ظریفی
ازاون فاصله نزدیک نگاهم کردوگفت:خدانکنه دیگه ازاین
حرفانزن
-چشم خانومم ،چشم نمیزنم
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتدويستنوزدهم 🦋
🌿﷽🌿
لبخندش عریض شد:مرسی آقامون
خندیدم وگفتم:ضعیفه؟
خندید...باصدای بلندوحس کردم دوباره دلم ریخت:جانم؟
-بپرتوبغلم
بازخندیدومحکم خودشوتوبغلم پرت کرد...
مدتی گذشت ازم جداشدکه بره حموم امااجازه ندادم
وبردمش روتخت یه نفرش! وگفتم که تمام
شبوبایدپیشم باشه ومیخوام تاصبح نگاهش کنم.کنارهم
درازکشیده بودیم.اون طاق بازونگاهش به
سقف بود.من روی پهلوسمت اون ودستم روزیرسرم
گذاشته بودم وبادست آزادم موهاش روکه
روی بالش پراکنده بودن نوازش میکردم.
همینطورکه نوازشش میکردم به این فکرمیکردم که من
اولیم!اولین کسی که دست آیه روگرفته
پیشونیشو بوسیده وبغلش کرده ونوازشش!اماآیه برای من
اولی نبود.دومی یاسومی هم
نبود...چندمین هم نبود...شایدهزارمین بود!و وای به من که
اینقدرگذشته کثیفی داشتم.یدفعه غم
تودلم نشست حتمااین موضوع برای آیه خیلی سخت
بودوبخاطرمن تحملش میکرد.
مرددلب بازکردم وگفتم:معذرت میخوام
باتعجب نگاهشوازسقف گرفت،نگاهم کردوپرسید:واسه
چی؟
باپشیمونی به چشماش نگاه کردم وگفتم:واسه اینکه
گذشته پاکی ندارم
چشمای خوشگلش تولحظه ای پرازاشک شدن .لعنت به
من!کاش هیچوقت وارداین مسئله نمیشدم
که توهمچین شبی اشک عزیزم رودربیارم.اشکش سریع
جاری شد.یدفعه جلواومدوخودشوتوبغلم
فشردوگفت:میبخشمت بخاطر الان که پاک شدی...پاکان
شدی!
کم کم تعجبم ازبین رفت...لبخندی عمیق روی لبهام
نشوندم ودستام روبه دورکمرش حلقه کردم
وگفتم:آیه تویه فرشته ای ...یه فرشته!
"آیه"
6"سال بعد"
به محض اینکه پاموازمطب بیرون گذاشتم ماشین پاکان
جلوی پام ترمزکردونگاهم باچشمایی مشابه
باچشمای زمردی باباتلاقی کردبادیدن امیرحسین تمام
خستگی کارازتنم دررفت ولبخندی روی
لبهام نشست ازماشین پیاده شدوپریدبغلم وگفت:سلام
مامانی خسته نباشی
بوسه ای به موهاش زدم وگفتم:مرسی پسرخوشتیپم!
هنوزچندلحظه هم نشده بودکه صدای پاکان دراومد:بسه
دل منوآب نندازیدسوارشید
خندیدم وامیرحسین رو روی صندلی عقب گذاشتم وخودم
هم روصندلی جلوجاگرفتم وگفتم:سلام
عرض شد
پاکان هم بالبخندجواب داد:سلام به روی ماهت خسته
نباشی
-مرسی
به آسمون نگاه انداختم وگفتم:تاهواتاریک نشده بریم دلم
نمیخوادامیرحسین شب توقبرستون باشه
پاکان درحالی که ماشینوروشن میکردگفت:چراامیروبهونه
میکنی خب بگوخودم میترسم
پوزخندی زدم وگفتم:منوترس؟هه! محاله!
یدفعه جیغ زد:آیه یه سوسک روچادرته
ترسیدم وسریع چادرموتکون دادم وجیغ زدم که صدای
خنده امیرحسین وپاکانوشنیدم وفهمیدم
گول خوردم ومعترض گفتم:چندنفربه یه نفرپدروپسرعلیه
من دست به یکی کردین؟
واون هابازهم به من خندیدن ومن هم کم کم خندم
گرفت.
ازماشین پیاده شدیم ویه دست امیرحسین رومن گرفتم
ودست دیگش روپاکان ...یک سال
بعدازدواجمون خدااین فرشته کوچولوروبهمون هدیه
دادفرشته ای که چشماش روازبابابه ارث برده
بودوباعث میشدهروقت نگاهش میکنم یادبابابیفتم
وباوجوداون کمترغصه بخورم...فرشته ای که به
پیشنهادپاکان اسمش روامیرحسین گذاشتیم .تاهم اسم
بابا بشه...سنگ قبرباباروشستم وروش
گلاب ریختم کارهرپنج شنبمون بودکه سه تایی باهم
میومدیم سرخاک.
بابا نادرهیچ وقت همراهیمون نمیکرد چون دلش
میخواست تنهابیادوبه باباسربزنه...بالا سرسنگ
قبرباباگل پرپرمیکردم ومردی که عاشقش بودم کنارم
نشسته بودوهمینطورثمره عشق بزرگ
وپاکمون... ومن خوشبخت بودم باوجودنبودن های
باباتوزندگیم، من خوشبخت بودم...وهرلحظه
خداروبخاطراین خانواده جدیدشکرمیکردم...به پاکان نگاه
انداختم که نگاه اون روهم روی خودم
دیدم ...لبخندزدم ولبخندزدومن باردیگه باشیرینی
لبخندش معجزه خداروحس کردم...یه روزی
تومنجالب فقروتنهایی دست وپامیزدم که دست
خدامنوبردتوخونه بابا نادرومن پاکانودیدم پاکانی
که هیچ وجه شبهی بینمون نبودودست سرنوشت بدون
اینکه بفهمم منواون روبهم متصل کردومن
رسیدم به اینجاو...خوشبختی رودرکنارشوهرم وپسرهم نام
پدرم به دست آوردم...اما،درازای مرگ
پدرم!
"دست تو رو سرم بکش
پاشو بهم یکم بخند
یه دنیا غم رو دوشمه
زخمای شونمو ببند
همینکه میدونم دلت
برای من دلواپسه
با سختیام کنار میام
همین برای من بسه
پاشو ببین کی اومده
ببین چقدر بزرگ شدم
همونی که خواسته بودی
وایستم رو پاهای خودم
♫♫♫
♫♫♫
نه نمیخوام گله کنم
که سرنوشت من بده
موقع تاب بازی چرا
کسی نبود هلم بده
باز نمیخوام گله کنم
باز گله های بیخودی
بازم بگم برای چی شب عروسیم نبودی
دلم برات تنگ شده ودر ازای مرگ پدرم نویسنده : نازنین آقایی و فاطمه زایری
ببین چقدر بزرگ شدم
همونی که خواسته بودی
وایستم رو پاهای خودم
♫♫♫
دلم برات تنگ شده و
سر روی عکسات میذارم
تو نیستی و حالا دیگه
عکساتو خیلی دوست دارم
دلم برات تنگ شده و
سر روی عکسات میذارم
حس میکنم کنارمی
چقدر تورو دوست دارم"
"پدرم،تاابد...جایت درخوشبختی ماخالیست"...
"پایان "
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
mdhy_anlyn_-_mygh_hrkhsy_khh_smr_rfth_-_nrymny.mp3
11.67M
🌸 #میلاد_امام_حسن_عسکری(ع)
میگه هر کسی که سامرا رفته
آقا کرمش به مجتبی رفته
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#ولادت_امام_حسن_عسکری مبارکباد
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
❁ ﷽ ❁
#تبریک_امام_زمانم
رضوان بدان جلال و شرف سائل درت
خورشید سجده برده به صحن مطهرت
روح رضاست در نفس روح پرورت
نامت حسن نه بلکه حسن پای تا سرت
#ولادت_امام_حسن_عسکری مبارکباد
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
مداحی_آنلاین_کوله_عاشقیتو_بردار_بیار_بنی_فاطمه.mp3
3.69M
🌺 #میلاد_امام_حسن_عسکری(ع)
کوله عاشقیتو بردار بیار
اگر که سر سپردهی این دری
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
#ولادت_امام_حسن_عسکری مبارکباد
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادت بخیر مادر بزرگ
آخرِ همہ تلفنهایت میگفتے:
ڪاری نداشتم ڪه!
زنگ زدہ بودم صداتونو بشنوم
ما هم ڪہ جوان و جاهل!
چہ میدانستیم صدا
با دل آدم چہ میڪند
مادربزرگ حالا میدانم چہ میگفتے
#انگیزشی
🦋🔷🦋
#مثبتاندیشی
@mosbat_andishi
🔶🔺🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂دلیل چاقی ایرانیا دیگه چیا میگویم؟
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از موسیقی این کوچولو انرژی بگیریم
ضمنا حسش را نسبت به نت موسیقی نگاه کنید
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشتباهی غیر قابل جبران که از کودکی به ما گفتند!
ویدئویی جالب که حتما تا آخر ببینید...
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#سلام_امام_زمانم 🌹
عالم پُر است از تو، غایب منم ز غفلت
تـــو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم
#عطار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
➥ @hedye110
۱۰۸.mp3
6.74M
[تلاوت صفحه صد و هشتم قرآن کریم به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
توقع بود بفهمی!
نه اینکه بفهمونمت...!
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
اون من قدیم مرد!
من الان ،رو بودن هیچکس اونقدر حساب باز نمیکنم که
از نبودنش بترسم:)
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
┄┅─✵💝✵─┅┄
با نام و یاد خدا
میتوان
بهترین روز را
برای خود رقم زد...
پس با عشق
وایمان قلبی بگویی
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا به امید تو💚
❌نه به امیدخلق تو
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#سلام_امام_زمانم
بـے تـو تمــام قافیـہ ها لنـگ میزند
دنیا بہ شیشہے دل من سنگ میزند
ساعٺ بہوقٺ غربتتانگشتہ اسٺکوک
حالا مدام در دل من زنگ میزند 🥀
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
➥ @hedye110