eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂ای آخرین سلاله‌ی زهرا تبارها ای وارث شکسته دلِ ذوالفقارها... 🍂بی تو چهار فصلِ دلِ من، خزانی است چشم انتظارِ آمدنِ تو بهارها... 🍂آقا فدای شال عزای محرمت چشم تو خون شده ز غمِ روزگارها... صبحتون امام زمانی زمان @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
🪴 🦋 🌿﷽🌿 کلافه پوفی کردم وبلندشدم به سمت پله هامیرفتم که صدای جاروبرقی ازسالن شنیدم سرکی کشیدم آیه درحالی که گریه میکرد،حرصی جاروبرقی میکشید،بااینکه فاصله زیادبود،چشمای تیزبینم برق اشک هاش رودیدن ...واسه کی داشت نقش بازی میکرد؟!دوباره برای چی ازاین سلاحش استفاده میکرد؟!... یعنی اونقدرتونقش خوب بودن وبی گناهیش فرورفته بودکه حتی توخلوت تنهاییاش هم برای خودش فیلم بازی میکرد؟....شایدهم داشت تمرین میکردبرای بهترشدن ...یدفعه هوس کردم کمی اذیتش کنم نمیدونم چراوقتی حرص میخوردخوشم میومد...شبیه یه خرگوش کوچولومیشدکه دندونای خرگوشیشو روی هم فشارمیده ....واردسالن شدم ...وآیه به محض دیدنم مثلا طوری که من نبینم اشکاشوپاک کردوبه کارش ادامه دادروی مبل نشستم پاهاموروی میزگذاشتم وحسابی لم دادم وخیره شدم بهش وهرطرفی که میرفت بانگاهم دنبالش میکردم اونم که متوجه سنگینی نگاهم شده بودسرشوتاآخرین حدممکن پایین گرفته بودوطوری وانمودمیکردکه انگار معذبه دقیقاشده بودمثل یه خرگوش کوچولوی خجالت زده...نمیدونم چرا اصرارداشتم این دختروبه خرگوش شباهت بدم؟ شایدبخاطردندونای بامزه خرگوشیش ...وقتی جاروکشیدن کل سالن تموم شدجاروبرقی روجمع کردوداشت میرفت سمت خونش که سریع گوجه سبز درشتی ازداخل میوه خوری روی میزبرداشتم ونشونه گیری کردم ویک، دو ،سه وپرتاب وراست خوردتوهدف یعنی وسط کمرآیه،آخی گفت وازحرکت ایستاد دستشو عقب برد وروکمرش گذاشت به سمتم برگشت وشاکی نگاهم کرد امامن بیخیال دستمو بالابردم وبه نشونه بیا اینجاتکون دادم که بی اعتنابه من ازم روبرگردوند تاخواست قدم برداره گفتم:آیه جون چطوردلت میادازمن روبگیری؟ بخاطر بحثمون دلخوری؟ بیااینجا ببینمت قدم برداشت کاملا بی توجه به من طوری که انگارمن دارم بادیواری چیزی صحبت میکنم به سمت خونش قدم برداشت سریع بلندشدم ورفتم سمتش مقابلش ایستادم که مجبورشدمتوقف بشه اماسرشوبازتاآخرین حدپایین گرفت. گفتم:به من نگاه کن امانه سرشو بالا آورد نه بهم نگاه کرد...یدفعه صدای فین فین بلندشد...وای خدایااین دختربازم داشت گریه میکرد چشمه چشماش قصدخشک شدن نداشتن چرا؟ قطعااگه این دختر بازیگرمیشدسوپراستاریه مملکت میشدانقدرکه خوب تو نقشش فرومیره ...اماچرا ازاینکه گریه میکنه بدم میادچرادوست ندارم اشک بریزه؟!! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🪴 🦋 🌿﷽🌿 بازگفتم:منونیگا... انگارنه انگار....دستموجلوبردم تاسرشو بالا بیارم که سریع واکنش نشون دادو سرشو عقب کشیدوباچشمای اشک الودنگاهم کردو بالحن محزونی گفت:شمااز من چی میخواید؟ چرادست ازسرم برنمیداری؟چرامدام سربه سرم میذارید؟چرا انقدر ازمن متنفرید؟چرافکر میکنین دختر بدیم؟ چرا؟!!! به هق هق افتاد....حس کردم راه نفسم بسته شد قلبم طوری میزدکه حس کردم الانه ازسینم بزنه بیرون...من چم شده بود؟ دلیل غم دلم ،عصبی بودنم ،تپش قلبم چی بود؟ چرابه این حال وروزافتادم؟نکنه مریض شدم یه مریضی لاعلاج؟؟!!دستموروقلبم گذاشتم :آروم باش لعنتی آروم باش اما انگارقلبم حالیش نبود...بیخیال قلبم شدم وبه آیه گفتم:توچته؟ مگه من چیکارت کردم؟مگه چی بهت گفتم؟ هق هقش شدت گرفت وتپش قلب منم بالا رفت گفت:دیگه چی کارمیخواستین بکنین؟ چی میخواستین بگین؟ تهمتیم مونده که نزده باشین؟ متعجب نگاهش کردم:طوری حرف بزن که منم بفهمم یدفعه گفت:حرفاتونو بابا باشنیدم ...شما چرافکرمیکنین من بدم؟من ناپاکم؟ تاحالا ازمن خطایی سرزده که باعث بشه اینطوری راجبم فکرکنین؟ من کاربدی انجام دادم؟باکسی رفتارنادرستی داشتم؟ ها؟ باحرفاش انگارآب یخ ریختن روم ...من چیکارکرده بودم که آیه به این روز افتاده بود چرا انقدردر حقش ناحقی کرده بودم؟ چرا رو خوبیاش چشم بسته بودم...؟ چرا اصرارداشتم به ناپاک بودنش چرا بالعیا مقایسش کرده بودم...مرددبودم ...شک داشتم دیگه نمیدونستم بایدچیو باورکنم؟ آیه ای روکه روزوشب جلو چشمم خوب بودنشو نشون میده یاتجربه هایی که دارم ...مگه آیه ازجنس لعیاو هزاران دوست دخترم نیست پس چراحس میکنم باهمشون فرق داره؟بااین حال چرا تردیددارم به نجابتش؟ به باحیابودنش؟ من اشتباه کرده بودم؟ من توتموم مدتی که باآیه زیرسقف این خونه زندگی کردم جزحیاومتانت چی ازاین دختر ندیده بودم که به پشتوانه اون بگم این دختردرست نیست...چرااالان دیگه ازش بدم نمیاد؟ چراحالم انقدرعجیب وغریب شده؟ چراقلبم تندتندمیزنه؟ چراهواانقدرگرمه؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
از ندانم کاریه ماست وگرنه ما کجا شما کجا.....؟!                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
وقتی سکوت میکنم نذار به حساب نادیده گرفتنت انقدری دوستت دارم که دلم نمیاد بات بحث کنم                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
همه میگن بالاخره میگذره ولی باور کن بجز عمرمون هیچی ننیگذره ):                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
خدا به دلی که دریا باشه کشتی میده                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
....چون باتو میگذرد ،غمی نیست...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
صبر پرید از دلم،                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
💔 دلخسته و بی قرار برمی‌گردد در هاله ای از غبار برمی‌گردد دلهای زنان و کودکان می‌لرزد چون اسب تو بی‌سوار برمی‌گردد                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
مهمان کوفه بود، عجب احترام شد آب فرات هم به لبانش حرام شد می دید از بلندی تل خواهری که... آه دور و بر برادر او ازدحام شد بوسیده بود آنکه حجر دست و پای او با دسته دسته نیزه و سنگ استلام شد هر کس رسید سهم خودش را از او گرفت انگشترش کجاست؟ نصیب کدام شد؟ خنجر به دست شمر می آمد ز قتلگاه خندید و گفت: کار حسین اش تمام شد! پامال اسب پیکر اگر روی خاک ماند سر سربلند عازم میدان شام شد!                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
امام صادق عليه السلام : بهترين صدقه، خنك كردن جگر تفته(داغ و تشنه) است . هركه جگر تفته حيوانى يا غیر آن را سيراب كند خداوند عز و جل او را ، در آن روزى كه هيچ سايه اى جز سايه او نيست ، به سايه درآورد . جهت مشارکت در تهیه و ساخت دستگاه یخ‌ساز و توزیع روزانه ۱۰۰۰ قالب یخ در میان مواکب حسینی برای رفاه حال زائرین اربعین، نذورات خود را به شماره کارت زیر به نام شیری# واریز نمایید. شماره کارت: ۵۰۴۱۷۲۱۰۴۵۸۴۴۴۷۰ شماره شبا: IR۳۳۰۷۰۰۰۰۱۰۰۰۱۱۵۳۳۱۶۸۸۰۰۱ ۸۰# هزار_سهم اجرتون با امام حسین علیه السلام 🙏🙏🙏
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان ➥ @hedye110 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
💔 بلا شروع شده تازه بعد عاشورا چه میکشید؟ خدا صبرتان دهد آقا دلی که سوخت چو نِی وقتِ شور، خوانده تو را سری که سوخت میان تنور خوانده تو را @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
27.mp3
8.98M
[تلاوت صفحه بیست و هفتم قرآن کریم به همراه ترجمه] @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
🪴 🦋 🌿﷽🌿 *آیه* دوباره نتونسته بودم جلوی اشکاموکه تاتقی به توقی میخوردجاری میشدن روبگیرم. دوباره به گریه افتاده بودم اشک میریختم برای افکارغلط پاکان راجب خودم...برای فرهودی که برادرم میدونستم وبه چشم برادرم نگاهش میکردم امایدفعه شدخواستگارمو وبایدبهش به عنوان یه مردنگاه میکردم یه مردبرای زندگیم ...یه خواستگار...یه گزینه ...امامگه میشد؟ مگه من میتونستم؟ فرهود همیشه برادرم بود برادری که همیشه توحسرت داشتنش بودم حالا چطورمیتونستم حتی راجب ازدواج باهاش فکرکنم؟ ...اگه اصرارمامان وباباش نبودقطعا همون شب خواستگاری نه میگفتم وخودمو خلاص میکردم اما اونا ازم خواهش کردن تاچندروزی راجبش فکرکنم ومن هم نمیتونستم روحرف آدمایی که به گردنم حق داشتن روزمین بندازم ...نمیتونستم خواهششونو نادیده بگیرم...وقتی مادر فرهودگفت دلش میخوادعروسش بشم قلبم مچاله شد تمام این مدت که کنارشون بودم منوبه چشم عروسش میدیده ومن بی خبربودم باباراست میگفت که اگریه روززلزله هم بیاد من 11روزبعدباخبرمیشم راست میگفت که 11روز ازدنیاعقبم ...چقدرتلخ بوداینکه نمیدونستم تمام این مدت که فرهود روبرادرم میدونستم برای فرهودیه خواهرنه بلکه کیسی برای ازدواجش بودم کاش فرهود هیچوقت ازخواهروبرادریمون حرف نمیزد شایداون موقع راحت ترمیتونستم بااین موضوع کناربیام امااون طوری بامن رفتارمیکردطوری باهام حرف میزدکه من خودمو واقعاخواهرش حس میکردم ....وقتی بااصرارفرهودواجازه بزرگترارفتیم حیاط تاباهم صحبت کنیم بهم گفت هرچی که باید میدونستم، به تمام علامت سواالی ذهنم جواب داد،ازروزاولی که منودید تعریف کردتاآخرین باری که همودیدیم ...بهم گفت رفته رفته تودلش جاباز کردم وفقط به این دلیل حرف خواهربرادریو پیش کشیده که من معذب نشم وتوخونشون راحت زندگی کنم...بهم گفت بخاطرخودم نگفته اما الان که فهمیدم همه چی بدترنشده؟ وقتی علناگفت دوسم داره اونقدرخجالت کشیدم که دلم میخواست زمین دهن بازکنه ومنوببلعه ....حس بدی داشتم انگارکه برادرم داشت بهم ابرازعلاقه میکرد اونقدرتوفکربودم که باصدای پاکان تازه به خودم اومدم:آیه اونطوری که فکرمیکنی نیست من خیلی وقته که دیگه هیچ سوء ظنی نسبت به توندارم چند دیقه پیشم میخواستم به بابایه دستی بزنم تااطمینانم به خوب بودن توبیشتربشه که خب شنیدی باباچطوری جوابمودادتواین مدتی که داریم باهم زندگی میکنم هرروزبیشترازقبل دارم روباحیابودنت مطمئن میشم لحنش خیلی مهربون بود وهمین باعث شدبا شک نگاهش کنم یه صداقت عجیبی توصداش موج میزد که ازپاکان بعیدبود....اولین باربودکه حس میکردم واقعاصادقانه بامن مهربونه وقتی نگاه پرتردیدمو وهمینطور متعجبمو دیدخندیدوگفت:دختر نافتو باگریه بستن؟ مدام گریه میکنی لبخندی زدم...یه لبخندعریض وعمیق...حس خوبی سرتاسروجودموفراگرفت...قلبم مملوازیه حس شیرین شد...خوب بودنش برام عجیب بوداماشیرین....یه شیرینی که تمام وجودم به طرز شگفت آوری خواستارش بود....من به همون لبخند اکتفاکردم امااون لبخندی شیطانی زدوگفت :توبازم ازاین سلاح کشندت استفاده کردی؟؟مگه نگفتم خلع سلاحت میکنم؟ ناخوداگاه ریز خندیدم وشرمگین گفتم:اقاپاکان... -جانم؟ میخکوب شدم ...مستقیم نگاهم کرد...ومن هم بی پرواخیره شدم به عسلی شیرین چشماش ...من چم شده بود؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🪴 🦋 🌿﷽🌿 چرا افسار نگاهمو نمیتونستم کنترل کنم...انگارهمه چی ازدست من خارج شده بود...انگارزمان ایستاده بودتامابه هم نگاه کنیم. ..امامگه چنین چیزی ممکنه؟... چرا نمیتونستم نگاهموکنترل کنم؟چرانمیتونستم به قلبم فرمان بدم که کمی آروم تر بتپه ...چرانمیتونستم درست وحسابی نفس بکشم ....این چه حس شیرینی بودکه باخجالتم ادغام شده بود...من چم شده بود؟ دستمو روی پیشونیم کشیدم وقطرات سرد عرق رولمس کردم نکنه مریض شدم؟یه مریضی لاعلاجی؟بایدتکون میخوردم اگه بیشترازاین می ایستادم ممکن بودچندشبانه روزاین نگاه ادامه پیداکنه نگاهمو دزدیدم وسریع به سمت خونم قدم برداشتم وپاکان هم ایندفعه مانعم نشد...تکیموبه دردادم ودستموروقلبم گذاشتم ...تندترازحدمعمول میتپید واین اولین باربودکه اینطورشده بوداولین باربودکه عجیب وغریب کارمیکرد ...این اولین باربود...نمازصبحوکه خوندم صدای شرشربارون شنیدم باذوق به سمت پنجره زیرزمینی خونم دوییدم وبه حیاط نگاه انداختم بادیدن بارون شدیدی که میباریدسریع باهمون چادرنمازپریدم توحیاط وزیرسقف آسمون ایستادم وبه لحظه نکشیدکه قطرات درشت بارون خیسم کردن ...دستامو ۱۸۰ درجه بازکردم، چرخی زدم وجیغ کنترل شده ای کشیدم ....همیشه عاشق بارون بودم وفرقی نمیکردزمان باریدنش چه شب چه روز ...چه بهاروچه زمستون...هروقت که بارون بباره تو هرموقعیتی که باشم خودموبه قطراتش میسپارم تاخیس خالی شم ..بارون برای خیس شدنه ...بایدازبارون لذت برد نبایدازش فرارکرد ...به قول سهراب :زیرباران باید رفت...!!آی گفتی سهراب ...تمام خوبیه بارون به خیس بودنشه به اینه که بری زیرش وقدم بزنی چه تنهاچه باکس دیگه ای فرقی نداره.یادش بخیرهمیشه بابامیگفت بارون واسه عاشقاست وغرق خاطراتش بامامان میشدومن که هیچوقت عشقوتجربه نکردم میگفتم بارون واسه همست وبابامیگفت :وقتی عاشق بشی تازه معنای واقعی بارونودرک میکنی ومنم میگفتم خب منم عاشقم دیگه عاشق تو... لبخندپرحسرتی رولبام نقش بست چه روزایی داشتیم من وبابا...بااینکه مادرنداشتم اما بابا اونقدر خوب بودکه خالء نبودمادرمو برام پرمیکرد...بابافرشته ای بودکه خداخیلی زودازم گرفتش ...من خیلی زود یتیم شدم ...وهرچقدرکه فکرمیکنم حکمت کارخدارونمیفهمم...ازاین قسمت وتقدیرسردرنمیارم....سردرنمیارم درازای چی پدرموازم گرفتن؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان عزيز سلام طبق قرارمون شب جمعه تا جمعه غروب ختم صلوات داریم 🌹 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله و پیروزی رزمندگان غزه نجات همه ي مظلومان عالم و شفای مریض ها هدایت و عاقبت بخیری همه جوان ها و همه ی اعضای کانال و حاجت روائی همه ي اعضای کانال و ثواب صلوات ها هدیه به شهداي کربلا و ۱۴ معصوم، علیه‌السلام ...... 🌹🌹🌹🌹 تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید بسم الله ⤵️⤵️ @Yare_mahdii313
┄┅─✵💝✵─┅┄ آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای با تو شروع کارها زیباتر آغاز سخن تو را صدا باید کرد الهی به امید تو💚 ➥ @hedye110 🇮🇷🏴🇮🇷🏴
💔 سلام ای دلربای اهل بینش 🌼 سلام ای قلب ناب آفرینش🌹 فدای دیدهٔ محزونت ای یار💚 فدای آن دل پر خونت ای یار💔 به یاد داغ جدّه بی پناهت 🥀 بسوزد عالمی از سوز آهت🍃 بیا ای جلوه جاوید زهرا 💚 بیا ای آخرین امید زهرا 🌼 🤲 🌼 ✋ سلام بر قطب عالم امکان☀️ 🥀 صدای گريه تان پير کرده عالم را بيا که با تو بپوشم لباس ماتم را 🥀 ◾▪◾▪ 🍃 اَللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَــرَج 🍃 صبحتون امام زمانی @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
30.mp3
11.47M
[تلاوت صفحه سی قرآن کریم به همراه ترجمه] @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110