MAAREF_Volume 1_Issue 1_Pages 51-84 (1).pdf
8.88M
بازخوانی اتّهام به غلو احمد بن محمّد سیّاری؛ با نگاه به میراث روایی او
✍امیرحسن خوروش و محمدعلی موحدی
احمد بن محمد سیاری از راویان متّهم به غلوّی است که در بخش باقیمانده از روایات تحریف و قراءات منسوب به امامان یکی از مهمترین نقشها را داشته است و کتاب القراءاتِ وی از مهمترین منابع فصل الخطاب بوده است. از جمله دادههای مهمی که در مدخلهای او در کتب رجالی به چشم میخورد، اتّهام او به فساد مذهب و تناسخباوری است. بسیاری از عالمان متأخر شیعه برای نقد سندی روایات او، به اتّهام به غلوّ او توجّه ویژه کردهاند. با توجّه به اینکه امروزه روایات فراوانی از او در دست هست، شاید بتوان با کاوش در میراث روایی او، این اتّهام را ارزیابی کرد و مستندات احتمالی رجالیانِ منتقد را سنجید. به نظر میرسد عمدۀ میراث او، گرایش او را به غلو نشان ندهد، اما بخشهای کمی از میراثش بتواند انواعی از غلو را بازنماید. همچنین احتمالاً نتوان وی را متعلّق به فِرق رسمی غلات دانست و سیّاری نهایتاً گرایشی شخصی به برخی روایات و آموزههای غالیانه داشته باشد.
@Al_Meerath
📗 خدا داناتر است که رسالت خویش را کجا نهد
هشام بن اسماعیل مخزومی والی مدینه از طرف عبدالملک بن مروان (د. 86ق) در سالهای 82 تا 86ق بوده است. او در روزگاری که والی مدینه بود، امام سجاد (ع) را بسیار آزار میداد. با مرگ عبدالملک، پسر او ولید به حکومت رسید و هشام را برکنار کرد و او را در برابر مردم گذاشت تا مردم با او تسویهٔ حساب کنند! در این میان، برخورد شگفت و کریمانهٔ امام سجاد (ع) با او در نقلهای کهنی بازتاب یافته است:
أخبرنا محمد بن عمر قال: حدثنى ابن أبي سبرة عن سالم مولى أبي جعفر قال: كان هشام بن إسماعيل يؤذى على بن حسين وأهل بيته، يخطب بذلك على المنبر. وينال من علي، رحمه الله، فلما ولى الوليد بن عبد الملك عزله وأمر به أن يوقف للناس، قال فكان يقول: لا والله ما كان أحد من الناس أهم إلي من علي بن حسين، كنت أقول رجل صالح يسمع قوله، فوقف للناس. قال فجمع علي بن حسين ولده وحامته ونهاهم عن التعرض. قال وغدا علي بن حسين مارا لحاجة فما عرض له، قال فناداه هشام بن إسماعيل «الله أعلم حيث يجعل رسالته»
(الطبقات لابن سعد، ج7، ص218).
ابوبکر بن عبدالله ابن ابیسبره (د. 162ق) نقل میکند از سالم مولی ابیجعفر که گفت: هشام بن اسماعیل، علی بن الحسین (ع) و خاندان او را آزار میداد و بر روی منبر خطبهای میگفت که او را آزار دهد و به علی [بن ابیطالب] -رحمه الله- دشنام میداد. هنگامی که ولید بن عبدالملک والی شد، او را عزل کرد و دستور داد که دربرابر مردمان [بسته شود] و نگاه داشته شود. هشام میگفت: به خدا هیچیک از مردمان بیشتر از علی بن الحسین برایم نگرانکننده نیست. بر آن بودم که او مردی صالح است که اگر سعایت کند، نظرش را میپذیرند. علی بن الحسین (ع) فرزندان و خویشانش را جمع کرد و آنان را نهی کرد از اینکه متعرّض هشام شوند. علی بن الحسین (ع) برای کاری بامداد از آنجا عبور کرد، ولی به او رو نکرد. هشام بن اسماعیل او را ندا داد: «خدا داناتر است که رسالت خویش را در کجا نهد!».
أخبرنا محمد بن عمر قال: حدثنى ابن أبى سبرة عن عبد الله بن علي بن حسين قال: لما عزل هشام بن إسماعيل نهانا أن ننال منه ما نكره فإذا أبي قد جمعنا فقال: إن هذا الرجل قد عزل وقد أمر بوقفه للناس، فلا يتعرضن له أحد منكم. فقلت: يا أبت ولم؟ والله إن أثره عندنا لسيئ وما كنا نطلب إلا مثل هذا اليوم. قال: يا بني نكله إلى الله. فوالله ما عرض له أحد من آل حسين بحرف حتى تصرم أمره
(الطبقات لابن سعد، ج7، ص218).
ابن ابیسبره از عبدالله پسر علی بن الحسین (ع) روایت میکند که گفت: هنگامی که هشام بن اسماعیل عزل شد، [علی بن الحسین] ما را نهی کرد از اینکه به او چیزی بگوییم که خوش ندارد. پدرم ما را جمع کرد و گفت: «این مرد عزل شده و دستور داده شده که پیش روی مردمان نگاه داشته شود. هیچیک از شما متعرّض او نشود!». گفتم: «ای پدر! برای چه؟ به خدا که پیشینۀ او نزد ما بد بود و ما فقط دنبال چنین روزی بودیم!». پدرم فرمود: «پسرکم! او را به خدا واگذار میکنیم». به خدا هیچ کسی از خاندن حسین (ع) با سخنی متعرّض او نشد تا آنکه او را رها کردند.
أخبرنا أبو غالب وأبو عبد الله ابنا البنا قالا أنا أبو الحسين بن الآبنوسي أنا أبو الطيب عثمان بن عمرو بن المنتاب نا يحيى بن محمد بن صاعد نا الحسين بن الحسن أنا ابن المبارك أنا معمر قال كان هشام بن إسماعيل عزل ووقف للناس بالمدينة فمر به علي بن الحسين فأرسل إليه استعن بنا على من شئت فقال هشام «الله أعلم حيث يجعل رسالاته» وقد كان ناله أو بعض أهله بشئ يكرهه إذا كان أميرا
(تاریخ دمشق، ج41، ص394).
نقل شده از عبدالله بن مبارک از معمر بن راشد (د. 153ق) که گفت: هشام بن اسماعیل عزل شد و در برابر مردم در مدینه نگاه داشته شد. علی بن الحسین از کنار او عبور کرد و کسی را فرستاد که به بگوید: «از ما در برابر هرکه خواستی، کمک بگیر». هشام گفت: «خدا داناتر است که رسالت خویش را در کجا نهد!». هشام [پیشتر] هنگامی که امیر بود به علی بن الحسین یا برخی از خاندان او دشنام میداد.
و روى الواقدي قال حدثني عبد الله بن محمد بن عمر بن علي قال: كان هشام بن إسماعيل يسيء جوارنا و لقي منه علي بن الحسين ع أذى شديدا فلما عزل أمر به الوليد أن يوقف للناس قال فمر به علي بن الحسين و قد وقف عند دار مروان قال فسلم عليه و كان علي بن الحسين ع قد تقدم إلى حامته ألا يعرض له أحد
(الإرشاد، ج2، ص147).
محمد بن عمر واقدی نقل میکند از عبدالله بن محمد بن عمر بن علی که گفت: هشام بن اسماعیل بد همسایهای برای ما بود! علی بن الحسین (ع) از او سخت آزار میدید. هنگامی که او عزل شد، ولید دستور داد که هشام برابر مردمان نگاه داشته شود. علی بن الحسین (ع) از کنار او عبور کرد در حالی که او را نزد خانۀ مروان نگه داشته بودند. بر او سلام کرد. علی بن الحسین (ع) پیشتر به خویشان خود گفته بود که هیچیک متعرّض هشام نشود!
@Al_Meerath
📣 به مناسب اول ماه صفر سالروز آغاز جنگ صفین (1 تا 12 صفر سال 37ق) مروری خواهیم داشت بر برخی از گزارشهای مربوط به این جنگ
@Al_Meerath
میراث امامان
سیره جنگی امیرالمؤمنین علیه السلام ⚜️ #اخلاق_علوی (5) قَالَ أَبُو مخنف: حدثني عبد الرحمن بن جندب ا
⚜ #اخلاق_علوی (6)؛ آزاد کردن اسیر در میانهٔ جنگ
وحدثني محمد بن إسحاق عن أبي جعفر قال: كان علي رضي الله عنه إذا أتى الأسير يوم صفين أخذ دابته وسلاحه وأخذ عليه أن لا يعود وخلى سبيله (الخراج لأبي یوسف، ص234).
قاضی ابویوسف (د. 182ق) -شاگرد ابوحنیفه- نقل میکند از محمد بن اسحاق (د. 151ق) -صحاب السیرة والمغازي- که امام باقر (ع) فرمود: هنگامی که در جنگ صفین نزد علی، اسیر را [از سپاه معاویه] میآوردند، علی از او مرکب و سلاحش را میگرفت و از او تعهّد میگرفت که به جنگ باز نگردد و او را رها میکرد.
@Al_Meerath
میراث امامان
⚜ #اخلاق_علوی (6)؛ آزاد کردن اسیر در میانهٔ جنگ وحدثني محمد بن إسحاق عن أبي جعفر قال: كان علي رض
⚜ #اخلاق_علوی (7)؛ خوف از خدا
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَسَدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا كَيْسَانُ، قَالَ: حَدَّثَنِي مَوْلَايَ يَزِيدُ بْنُ بِلَالٍ قَالَ: شَهِدْتُ مَعَ عَلِيٍّ يَوْمَ صِفِّينَ، فَكَانَ إِذَا أُتِيَ بِالْأَسِيرِ قَالَ: لَنْ أَقْتُلَكَ صَبْرًا، إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ، وَكَانَ يَأْخُذُ سِلَاحَهُ وَيُحَلِّفُهُ: لَا يُقَاتِلُهُ، وَيُعْطِيهِ أَرْبَعَةَ دَرَاهِمَ (مصنف ابن أبي شیبة، ج7، ص549).
نقل است از یزید بن بلال که گفت: همراه علی (ع) در جنگ صفین بودم. هنگامی که اسیر نزد علی (ع) آورده میشد، علی (ع) میگفت: «تو را در حال اسارت نمیکشم؛ من از الله پروردگار جهانیان میترسم». علی (ع) سلاح اسیر را میگرفت و از اسیر میخواست که سوگند بخورد که با او جنگ نمیکند و به اسیر چهار درهم میداد.
@Al_Meerath
🔺 رهسپار شوید به سوی بازماندۀ «احزاب»
نقلی از قیس بن ابیحازم در منابع کهن باقی مانده که در آن گفته شده که قیس دلیل دشمنیاش با امیرالمؤمنین (ع) را این عنوان کرده که حضرت در زمانی که میخواستند مردم را به سوی صفین رهپسار کنند، از سپاه معاویه با تعبیر «بقیة الأحزاب» یاد کردند و معاویه را جنگکننده به خونخواهیِ بارکش خطایا دانستند:
وروى ابن إدريس، عن سفيان بن عيينة، عن إسماعيل عن قيس قال: سمعت عليًا وهو يستنفر الناس إلى معاوية فقال: انفروا إلى بقية الأحزاب. قال: فوالله مازلت مبغضًا له منذ سمعت ذلك منه (قبول الأخبار ومعرفة الرجال، ج1، ص197).
از قیس بن ابیحازم نقل شده که گفت: شنیدم که علی در حالی که مردم را رهسپار میکرد به سوی معاویه [برای جهاد با معاویه]، میگفت: «رهسپار شوید به سوی بازماندۀ "احزاب"». [قیس بن ابیحازم] گفت: از زمانی که آن سخن را از علی شنیدم، بغض علی را به دل گرفتم.
حدثني إسماعيل أبو معمر، نا ابن نمير، عن الأعمش، قال: قيل لقيس بن أبي حازم: لأي شيء أبغضت عليا قال: لأني سمعته يقول: «انفروا معي إلى بقية الأحزاب إلى من يقول كذب الله ورسوله ونحن نقول صدق الله ورسوله» (السنة لعبد الله بن أحمد، ج2، ص565، ح1322؛ مشابه: ح1323-1324).
از اعمش نقل شده که گفت: به قیس بن ابیحازم گفته شد: به چه دلیل بغض علی را در دل گرفتی؟ گفت: بدین دلیل که از او شنیدم که میگفت: «رهسپار شوید به سوی بازماندۀ "احزاب"! به سوی کسی که میگوید: "خدا و پیامبرش دروغ گفتند"؛ حال آنکه ما میگوییم: "خدا و پیامبرش راست گفتند"».
قال بكر بن عيسى حدثنا الأعمش عن الحكم بن عتيبة عن قيس بن أبي حازم قال: سمعت عليا ع يقول: «يا معشر المسلمين يا أبناء المهاجرين انفروا إلى أئمة الكفر و بقية الأحزاب و أولياء الشيطان انفروا إلى من يقاتل على دم حمال الخطايا فو الذي فلق الحبة و برأ النسمة إنه ليحمل خطاياهم إلى يوم القيامة لا ينقص من أوزارهم شيئا».
حدثنا محمد قال: حدثنا الحسن قال: حدثنا إبراهيم قال: حدثنا بهذا الكلام عن قول أمير المؤمنين ع غير واحد من العلماء كتبناه في غير هذا الموضع (الغارات، ج1، ص26).
نقل شده از قیس بن ابیحازم که گفت: شنیدم که علی میگفت: «ای مسلمانان! ای فرزندان ماجران! رهسپار شوید به سوی امامانِ کفر و بازماندۀ "احزاب" و اولیاء شیطان! رهسپار شوید به سوی کسی که به خونخواهیِ بارکشِ خطایا [= عثمان] جنگ میکند! به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، او [= عثمان] خطاهای آنان را تا روز قیامت به دوش میکشد و البته هیچ از سنگینی بارها آنها نمیکاهد».
—————————————————————
ظاهراً تعبیر «بقیة الأحزاب» اشاره به این دارد که ابوسفیان عامل اصلی جنگ احزاب بود و معاویه و عمرو بن عاص از سران مشرکین بودند که در جنگهای مهمی علیه پیامبر (ص) مشارکت داشتند؛ از جمله جنگ فراگیر و خطرآفرینِ احزاب (غزوۀ خندق). اینان هم بازماندۀ همان سپاه مشرکین هستند و دنبالهروی آناناند. مراد از «حمّال الخطایا» هم عثمان بن عفّان است که خطاهایی آشکار و پیاپی در دورۀ خلافتش داشت و معاویه به خونخواهی او عَلَمِ مخالفت به پا کرد.
این نقلها از این جهت ارزش مهمی دارند که راوی اصلی گرایشی به امیرالمؤمنین (ع) ندارد و در صدد تبیین علّت فاصلهگیریاش از حضرت است؛ لذا علاقهای به ایجاد فضای ضدّ عثمانی و ضدّ اموی ندارد و در این خصوص متّهم نیست. البته اینکه امیرالمؤمنین (ع) از سپاه شام با تعبیر «بقیة الأحزاب» یاد کردهاند، در نقلهای دیگری هم آمده است (وقعة صفین، ص94؛ الملل والنحل للشهرستاني، ج1، ص114؛ میزان الاعتدال، ج3، ص284).
تعبیر «حمّال الخطایا» در نقلی دیگر از امیرالمؤمنین (ع) دربارۀ عثمان بن عفان به کار رفته است (الأخبار الموفقیات، ص239؛ شرح نهج البلاغة، ج9، ص17). تعبیر «إلی من یقول کذب الله ورسوله ونحن نقول صدق الله ورسوله» از این جهت جالب است که در نقلی از امام حسین (ع) در بیان تفاوت اهل بیت (ع) با بنیامیه آمده: «نحن وبنو أمیة اختصمنا في الله؛ قلنا صدق الله وقالوا کذب الله» (الخصال، ج1، ص42-43؛ مشابه: معاني الأخبار، ص346).
#صفین #معاویه #عثمان
@Al_Meerath
پردهپوشی بر نام عمرو بن العاص
«حَدَّثَنَا أَبِي، قَالَ: حَدَّثَنَا مُعَاذ بْنُ هِشَام قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ قَتَادَة، عَنْ شَهْر، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَن بْنِ غَنْم؛ قَالَ: وَقَعَ الطَّاعُون بالشَّامِ فَبَلَغَ ذَلِكَ شُرَحْبِيل بْنَ حَسَنَة فَقَالَ صحبتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وفلانٌ أَضَلُّ مِنْ حِمَارِ أَهْلِهِ، كَذَا قَالَ: بَلَغَ شُرَحْبِيل.» (التاريخ الكبير لابن أبي خيثمة - السفر الثاني - ط الفاروق 1/ 298)
در منابع متعدد تصریح شده است که مقصود از فلان، عمرو بن العاص است (برای نمونه نک: مسند أحمد 29/ 288 ط الرسالة؛ التاريخ الأوسط 1/ 73؛ مسند البزار = البحر الزخار 7/ 114؛ المعجم الكبير للطبراني 7/ 305؛ المستدرك على الصحيحين للحاكم - ط العلمية 4/ 466).
در نقل ابن ابی خیثمة هم نام عمرو بن العاص مبهم آمده هم مقدمه و مؤخره حدیث حذف شده تا معلوم نشود مربوط به عمرو بن العاص است.
#تحریف
#اهل_سنت
@Al_Meerath
میراث امامان
⚜ #اخلاق_علوی (7)؛ خوف از خدا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَسَدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَ
⚜ #اخلاق_علوی (8)؛ پیروزی با ستمکاری؟!
علي بن أبي سيف عن أبي حباب عن ربيعة و عمارة: أن طائفة من أصحاب علي ع مشوا إليه فقالوا: يا أمير المؤمنين أعط هذه الأموال و فضل هؤلاء الأشراف من العرب و قريش على الموالي و العجم و من تخاف خلافه من الناس و فراره. قال: و إنما قالوا له ذلك للذي كان معاوية يصنع بمن أتاه فقال لهم علي ع: «أ تأمروني أن أطلب النصر بالجور و الله لا أفعل ما طلعت شمس و ما لاح في السماء نجم و الله لو كان مالهم لي لواسيت بينهم فكيف و إنما هي أموالهم» (الغارات، ج1، ص48؛ مشابه: الکافي، ج4، ص31؛ نهج البلاغة، ص183، خ126).
نقل شده که گروهی از اصحاب علی (ع) نزد او رفتند و به او گفتند: «ای امیرِ مؤمنان! از این اموال بخشش کن و این اشراف عرب و قریش را بر موالی و عَجَم برتری ده و به کسانی عطایا را بده که از مخالفتکردن و فرارکردنشان میترسی!». اصحاب علی (ع) از این روی این سخن را گفتند که معاویه به کسانی که نزدش میآمدند عطایا میداد. علی (ع) فرمود: «مرا امر میکنید که پیروزی را با ستمکاری به دست آورم؟! به خدا که تا خورشید طلوع کند و تا ستارهای در آسمان نمایان شود، چنین نخواهم کرد! به خدا که اگر مالِ آنها از آنِ خودم بود، به مساوات میانشان تقسیم میکردم! چه رسد به اینکه این مال، اموالِ خودِ مردم است!».
@Al_Meerath
میراث امامان
⚜ #اخلاق_علوی (8)؛ پیروزی با ستمکاری؟! علي بن أبي سيف عن أبي حباب عن ربيعة و عمارة: أن طائفة من أص
⚜️ #اخلاق_علوی (9)؛ انتقادپذیری والی
🔸(به نقل از شعبی) سخن معاویه خطاب به سوده همدانیه که بر او نقدی کرده بود:
الْعَبَّاس بن بكار الضَّبِّيّ قَالَ حَدثنَا مُحَمَّد بن عبد الله الْخُزَاعِيّ والغسإني عَن الشّعبِيّ قَالَ اسْتَأْذَنت سَوْدَة بنت عمَارَة بن إلاشل الهمدانية على مُعَاوِيَة فاذن لَهَا...
لقد لمظكم ابن أبي طالب الجرأة على السلطان فبطيئا ما تفطمون.
علی بن ابیطالب جرئت بر سلطان را به شما چشانده است. چقدر طول خواهد کشید تا طعم آن را از زبان شما بازگیرند.
📚 أخبار الوافدات من النساء على معاوية بن أبي سفيان، ص70؛ بلاغات النساء، ص49 از أبو موسى عيسى بن مهران و العباس بن بكار به همان طریق؛ العقد الفريد، ج1، ص346.
روایاتی که در آن مخالفان امیرالمؤمنین ع در حوزه حکومتشان به ایشان به ایشان جسارت میکنند و امام اصحاب را از تعرض به هتاک باز میدارند، شاهدی بر همین رویکرد امیر المؤمنین ع ایشان است.
@Al_Meerath
واجببودن زیارت امام حسین علیه السلام
📚 چهل حدیث حسینی، استاد مصطفی بارگاهی
@Al_Meerath