eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
317 دنبال‌کننده
775 عکس
296 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹۲۰ توصیه امیرالمومنین(ع) درباره آداب هر کدام از این کارها👆 را انجام میدهیم به نیت تعجیل در ظهور مولایمان مهدی عجل الله تعالی فرجه باشد که او تنها وارث غدیر است. 🌺عید سعید خم مبارک باد
سلام همراهان گرامی 🌺الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام🌺 تلاوت زیارت عاشورا از طرف تقدیم به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام🌹 🍀🍀عیدتان مباااااارک🍀🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️◾️ امروز روزشهادت ميثم تمار در كوفه شادی روح این بزرگوار 3 صلوات ◾️◾️ روز واقعه:22 ذی الحجه ميثم بن يحيي اسدي كه به خاطر خرمافروشي به: "تمار" معروف بود يكي از ياران نزديك اميرمؤمنان علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام و از حواريان آن حضرت بود و از آن حضرت به اندازه استعداد خويش، دانش و معرفت فراگرفت و بر رازهاي نهان و اخبار غيبي، اطلاع مي‌يافت. به همين جهت، وي پيش از شهادت ابا عبدالله الحسين علیه‌السلام در كربلا، شهادت آن حضرت و يارانش را پيش‌گويي كرده بود. فضيل رسان از جبله مكيه روايت كرد كه از ميثم شنيدم مي‌گفت: به خدا سوگند، اين امت جفاكار فرزند پيامبرشان را در دهم ماه محرم مي‌كشند و دشمنان خدا، آن روز را جشن گرفته و عيد مي‌گيرند. سپس گفت: و ان ذلك لكائن قد سبق في علم الله تعالي ذكره، أعلم ذلك بعهد عهده الِّي مولاي اميرالمؤمنين علیه‌السلام ولقد اخبرني انه يبكي عليه كلّ شئي...؛ اين مسئله، انجام شدني است كه در علم ازلي خداوند متعال گذشت و آن را سرورم اميرمؤمنان علیه‌السلام كه بهتر از هر كسي مي‌داند، طي عهدي مرا به آن مطلع نمود و به من خبر داد كه براي مظلوميت او امام حسینعلیه‌السلام تمام موجودات مي‌گريند. ميثم تمار در كوفه امام علی علیه‌السلام را همراهي مي‌كرد و آن حضرت چيزهايي كه به خيلي از همراهانش نمي‌توانست بگويد، به خاطر ظرفيت بالاي ميثم تمار به وي مي‌فرمود. از جمله وي را از آينده‌اش و كشته شدنش در راه خدا و محبت اهل بيت علیهم‌السلام خبر داد. در اين باره روايات فراواني نقل گرديده است. از جمله، يوسف بن عمران روايت كرد كه ميثم تمار به من گفت: روزي حضرت علي علیه‌السلام مرا خواست و فرمود: چگونه خواهد بود حال تو آن زماني كه فرومايه بني‌اميه عبيدالله بن زياد تو را بخواند و بخواهد از من برائت جويي؟ گفتم: من از تو برائت نمي‌جويم. امام علي علیه‌السلام: به خدا سوگند، در آن حال او تو را به صليب كشيده و مي‌كشد. گفتم: صبر پيشه مي‌كنم و اين كار از من، در نزد خداي متعال بسيار اندك است. امام علي علیه‌السلام: در آن حال، در بهشت با من خواهي بود. ميثم تمار حتي بر چوبه داري كه وي را در آن به صليب خواهند كشيد از امام علي علیه‌السلام نشاني‌اش را گرفت و به زير درخت آن مي‌رفت و با آب، جارو كردن آن در آنجا به نماز مي‌ايستاد و به همسايگان آن مي‌گفت من بزودي همسايه شما مي‌شوم. آنان تصور مي‌كردند كه وي قصد خريد خانه در نزديكي‌هاي آنان را دارد، وليكن مراد او چيز ديگري بود كه از استاد و مرادش امام علي علیه‌السلام به آن پي برده بود. به هر روي وي از عاشقان و مريدان امام علي علیه‌السلام و فرزندانش امام حسن علیه‌السلام وامام حسين علیه‌السلام بود و در آن سالي كه امام حسين علیه‌السلام بر عليه يزيد قيام كرد، ميثم در آن سال به سفر حج رفته بود و در بازگشت بهكوفه در قادسيه دستگير شد. در آن ايام با آمدن عبيدالله بن زياد به كوفه و شهادت مسلم بن عقيل علیه‌السلام در اين شهر، رعب و وحشت عظيمي اهالي اين ديار را فراگرفته بود و عبيدالله بن زياد حكومت نظامي بسته و كنترل كننده‌اي اعمال مي‌كرد و تمامي دوستان و دوستداران ولايت را دستگير و شكنجه مي‌نمود. از جمله ميثم تمار را پيش از رسيدن به خانه‌اش در قادسيه دستگير كرده و او را به قصر عبيدالله بردند و عبيدالله از وي خواست كه از علي علیه‌السلام برائت بجويد و وي را دشنام دهد. ولي ميثم تمار از اين كار امتناع كرد و مناقب علي علیه‌السلام را بر زبان جاري كرد. عبيدالله هر چه تلاش كرد، فايده‌اي نداد و از روي خشم و غضب دستور داد وي را در بالاي داري به صليب كشند و هيچ‌گونه آب و غذايي ندهند تا جان دهد. ولي ميثم تمار در بالاي دار نيز از مناقب و فضايل اهل بيت علیهم‌السلام سخن مي‌گفت و اهالي كوفه با اجتماع در پاي دار او به سخنانش گوش فرا داده و بر دشمنان اهل بيت علیهم‌السلام لعنت مي‌فرستادند. عبيدالله دستور داد كه بر دهانش لجامي زده تا وي را از گفتن بازدارند. اين نخستين لجامي بود كه در تاریخ اسلام بر دهان يك انسان زدند و او را از گفتن بازداشتند. ميثم سه روز تمام در بالاي دار مقاومت كرد و تا توانست از نيكي‌هاي اميرمؤمنان علیه‌السلام و فضائل اهل بيت علیهم‌السلام و ستمكاري‌هاي يزيد بن معاويه و عبيدالله بن زياد، سخن گفت و مردم را از ناآگاهي و ناداني بيرون آورد و با واقعيت‌ها آشنا كرد. در روز چهارم دست‌ها و پاهايش را قطع و زبانش را از كام بيرون آوردند و بر بدن شريفش نيزه زدند و به همان حالي كه مولايش امام علي علیه‌السلام پيش‌گويي كرده بود، وي را به شهادت رسانيدند به نیابت از 🌹
برنامه مطالعه امروز: ترجمه نامه ۵۳ (بخش۲۶) رو مطالعه بفرمایید. یاعلی ۵۳ ۲۶ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 از خودپسندى و تکيه بر نقاط قوت خويش و علاقه به مبالغه در ستايش (ستايش گويان) شديداً بپرهيز، زيرا اين صفات از مطمئن ترين فرصت هاى شيطان است تا کارهاى نيک نيکوکاران را محو و نابود کند. از منّت بر رعيت به هنگام احسان، شديداً دورى کن و (همچنين) از افزون شمردن کارهايى که انجام داده اى خوددارى نما و نيز از اينکه به آنها وعده دهى سپس تخلف کنى برحذر باش، زيرا منّت گذاردن، احسان را باطل مى سازد و بزرگ شمردن نعمت نور حق را مى برد و خلف وعده موجب خشم خدا و خلق است; خداوند متعال مى فرمايد: «نزد خدا بسيار خشم آور است که چيزى را بگوييد که انجام نمى دهيد» از عجله در کارهايى که وقتش نرسيده است جداً بپرهيز و از کوتاهى در آن کارها که امکانات عمل آن فراهم شده خوددارى کن، از لجاجت در امورى که مبهم و مجهول است بپرهيز و (نيز) از سستى در انجام آن به هنگامى که روشن شود برحذر باش. (آرى) هر امرى را در جاى خويش و هر کارى را به موقع خود انجام ده. از امتياز خواهى براى خود در آنچه مردم در آن مساوى اند جدّاً بپرهيز و از غفلت در انجام آنچه مربوط به توست و در برابر چشمان مردم واضح و روشن است برحذر باش، چرا که به هر حال در برابر مردم نسبت به آن مسئولى و به زودى پرده از کارهايت کنار مى رود و انتقام مظلوم از تو گرفته مى شود. به هنگام خشم، خويشتن دار باش و از تندى و تيزى خود، و قدرت دست، و خشونت زبانت بکاه و براى پرهيز از اين امور از انجام کارهاى شتاب زده و سخنان ناسنجيده و اقدام به مجازات، برحذر باش تا خشم تو فرو نشيند و مالک خويشتن گردى و هرگز در اين زمينه حاکم بر خود نخواهى شد مگر اينکه بسيار به ياد قيامت و بازگشت به سوى پرودگارت باشى. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۲۴ذیحجه، روز عید است 🌸🌸عید مباهله🌸🌸 از ۱۸ تا ۲۵ ذیحجه، از بزرگترین اعیاد شیعه است. چرا اعیاد شیعه، کمرنگ است، چرا شیعیان را فقط با روضه می شناسند، که فرصت طلبان و جاهلان، انگ افسردگی و بی نشاطی بزنند که همه اش روضه ، همه اش گریه! چرا عید مهم 🌸مباهله🌸 در بین شیعیان، مهجور مانده است؟ آنقدر غریب و مهجور، که بسیاری اصلا نمی دانند که این روز اولا عید است، ثانیا، نمی دانند که چه اتفاق مهمی در این روز افتاده؟ همانطور که مردم، برنامه های شادی خود مثل عروسی و ... را در اعیاد مذهبی برگزار میکنند، آیا تابحال شنیده اید که خانواده ای به مناسبت عید بزرگ مباهله، جشن خود را برگزار کنند؟ چرا ؟ چون از ابتدای رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، دشمنان و منافقین، نقل و بیان فضائل اهل بیت، بخصوص امیرالمؤمنین را ممنوع کردند، این ممنوعیت، حدود یک قرن طول کشید، همین باعث شد چون در عید مباهله و اعیاد ذیحجه، فضائل و مناقب آل البیت، علیهم السلام، بسیار چشمگیرتر است، این اعیاد هم، مهجور و غریب باقی مانده است. با یاد آوری این اعیاد و احیای فضائل اهل بیت علیهم السلام ، نقشی هرچند کوچک، در کم کردن غربت و مظلومیت این خاندان و شناساندن فضائل ایشان داشته باشیم. احیاگر امر اهل بیت ، زمینه ساز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشیع جناز سوپر وایزر پرستاری یک پرستار خانم در خرم آباد مثل یک ریس جمهور خاک شد ببینین مردم چه کار کردن براش روحش شاد... انسان نباید حتما رئیس جمهور باشد... باید انسانیت و هویت و قلبی پاک بدون نیرنگ داشته باشد... حتما این مرحومه چنان انسان پاک و متعهد و مردم‌دار بود که چنین مراسم با شکوه برایش برگزار کردند و این شخص که تعظیم کرد به جنازه احتمالا رئیس بیمارستان بوده.... این سبک زندگی بالاتر ازرئیس جمهور بودن است. روحش شاد و یادش گرامی باد🖤🖤🖤🖤🏴🏴🏴🏴🏴🏴 از طرف 🕊 و 🕊🕊 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالروز ورود آزادگان عزیز به ایران اسلامی مان را گرامی می داریم. به نیابت از آزادگان عزیز😍
۵۳ ۲۶ 🔸از این صفات زشت بپرهیز: امام(عليه السلام) در اين بخش از عهدنامه به چندين مطلب مهم اشاره کرده و مالک را به آن توصيه مى کند. ✅نخست مى فرمايد: «از خودپسندى و تکيه بر نقاط قوت خويش و علاقه به مبالغه در ستايش (ستايش گويان) شديداً بپرهيز»; (وَإِيَّاکَ وَالاِْعْجَابَ بِنَفْسِکَ، وَالثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُکَ مِنْهَا، وَحُبَّ الاِْطْرَاءِ). 👈امام(عليه السلام) انگشت روى سه نقطه ضعف از نقاط ضعف آدمى به خصوص زمامداران گذارده است: اوّل خودپسندى، دوم اعتماد بر نقاط قوت خويش و سوم علاقه به مدح و ثناى ثناگويان. ✅در ادامه سخن به بيان دليل اين نهى شديد پرداخته مى فرمايد: «زيرا اين صفات از مطمئن ترين فرصت هاى شيطان است تا کارهاى نيک نيکوکاران را محو و نابود کند»; (فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَکُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ). 👈تعبير به «فى نَفْسِهِ» در واقع اشاره به شيطان است يعنى شيطان در نظر خود بهترين فرصت را براى نفوذ در انسان و نابود کردن اعمال او همين صفات سه گانه مى داند. 🔅در روايات اسلامى نيز از اين صفات به شدت نهى شده است; در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «ابليس به لشکريان خود چنين مى گويد: اگر من در سه چيز بر انسان ها پيروز شوم، کار به اعمال آنها ندارم، زيرا اعمال آنها پذيرفته نيست. (نخست اينکه) عملش را بزرگ بشمرد و (ديگر اينکه) گناهش را فراموش کند و (سوم اينکه) عجب و خودپسندى در او نافذ شود. 🔅 در حديثى از امام صادق(عليه السلام)مى خوانيم که فرمود: « هرکس خود را بزرگ ببيند هلاک (و گمراه) مى شود و آن کس که فکر و رأى خود را بزرگ ببيند هلاک و (گمراه) مى شود. 🔅در ذيل اين حديث آمده است که عيسى بن مريم مى گويد: بيماران را مداوا کردم و آنها را به اذن خدا شفا بخشيدم; کور مادرزاد و کسى را که گرفتار برص بود به اذن خدا سالم کردم و حتى مردگان را زنده نمودم; ولى هرچه در معالجه احمق کوشيدم قادر بر اصلاح او نبودم. عرض کردند: اى روح الله، احمق کيست؟ فرمود: آن کسى که خويشتن و رأى خود را بزرگ مى شمرد و تمام فضيلت را براى خود مى داند و تمام حق را براى خود مى خواهد و خود را مديون هيچ حقى نمى شمرد. و او احمقى است که درمان پذير نيست»❗️ ✅امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن از سه صفت نکوهيده به شدت نهى مى کند و مى فرمايد: «از منّت بر رعيت به هنگام احسان، شديداً دورى کن و (همچنين) از افزون شمردن کارهايى که انجام داده اى خوددارى نما و نيز از اينکه به آنها وعده دهى سپس تخلف کنى برحذر باش»; (وَإِيَّاکَ وَالْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِکَ بِإِحْسَانِکَ، أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا کَانَ مِنْ فِعْلِکَ، أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ). 👈از چيزهايى که ـ طبق صريح قرآن مجيد ـ کمک هاى به مردم را باطل مى کند منّت است مى فرمايد: (لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالاَْذَى). 👈بزرگ شمردن و بيش از اندازه نمايش دادن فعل خود نيز از امورى است که ارزش کارهاى نيک را در پيشگاه خدا بر باد مى دهد، چرا که يکى از مصداق هاى واضح دروغ است و دروغ از بزرگترين گناهان محسوب مى شود. ✅آن گاه امام(عليه السلام) به ذکر دليل براى آنچه بيان کرد پرداخته مى فرمايد: «زيرا منّت گذاردن، احسان را باطل مى سازد و بزرگ شمردن نعمت نور حق را مى برد و خلف وعده موجب خشم خدا و خلق است; خداوند متعال مى فرمايد: نزد خدا بسيار خشم آور است که چيزى را بگوييد که انجام نمى دهيد»; (فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الاِْحْسَانَ، وَالتَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ، وَالْخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللهِ وَالنَّاسِ، قَالَ اللهُ تَعَالَى: (کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا ما لاَ تَفْعَلُونَ)). 👈 «تَزيُّد» يعنى واقعيت را بيش از آنچه هست و بر خلاف آنچه هست ارائه کردن، نور حق را مى برد، زيرا مصداق روشن کذب است و مى دانيم کذب نور حق را ضايع مى کند. 🔅در حديث نيز آمده است: « کسى که زياد دروغ بگويد نورانيّت و زيبايى او از بين مى رود». سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن از افراط و تفريط در کارها شديداً برحذر مى دارد و روى دو موضوع مخصوصاً انگشت مى گذارد، ✅نخست مى فرمايد: «از عجله در کارهايى که وقتش نرسيده است جداً بپرهيز و از کوتاهى در آن کارها که امکانات عمل آن فراهم شده خوددارى کن»; (وَإِيَّاکَ وَالْعَجَلَةَ بِالاُْمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا أَوِ التَّسَقُّطَ فِيهَا عِنْدَ إِمْکَانِهَا). ✅در مورد موضوع دوم مى فرمايد: «از لجاجت در امورى که مبهم و مجهول است بپرهيز و (نيز) از سستى در انجام آن به هنگامى که روشن شود برحذر باش»; (أَوِ اللَّجَاجَةَ فِيهَا إِذَا تَنَکَّرَتْ، أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ).
✅در پايان دستورى کلى که شامل همه اينها و غير اينهاست و در مديريت بسيار کارساز است بيان کرده مى فرمايد: «(آرى) هر امرى را در جاى خويش و هر کارى را به موقع خود انجام ده»; (فَضَعْ کُلَّ أَمْر مَوْضِعَهُ، وَأَوْقِعْ کُلَّ أَمْر مَوْقِعَهُ). 👈اين همان چيزى است که در تعريف عدالت بيان مى شود و به گفته خود امام(عليه السلام)در نهج البلاغه: «الْعَدْلُ يَضَعُ الاُْمُورَ مَوَاضِعَهَا; عدالت، هر چيزى را در جايگاه خودش قرار مى دهد». 👳علماى اخلاق نيز تمام صفات رذيله را خروج از حد اعتدال و از مصاديق افراط يا تفريط شمرده اند که با آنچه امام در کلمات پيشين فرموده کاملا مطابقت دارد. امام(عليه السلام) در ادامه به سه موضوع مهم ديگر اشاره کرده و مالک اشتر را از آن بر حذر مى دارد: ✅نخست مى فرمايد: «از امتياز خواهى براى خود در آنچه مردم در آن مساوى اند جدّاً بپرهيز»; (وَإِيَّاکَ وَالاِسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ). ✅در دومين توصيه مى فرمايد: «و از غفلت در انجام آنچه مربوط به توست و در برابر چشمان مردم واضح و روشن است برحذر باش، چرا که به هر حال در برابر مردم نسبت به آن مسئولى و به زودى پرده از کارهايت کنار مى رود و انتقام مظلوم از تو گرفته مى شود»; (وَالتَّغَابِيَ عَمَّا تُعْنَى بِهِ مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلْعُيُونِ، فَإِنَّهُ مَأْخُوذٌ مِنْکَ لِغَيْرِکَ، وَعَمَّا قَلِيل تَنْکَشِفُ عَنْکَ أَغْطِيَةُ الاُْمُورِ، وَيُنْتَصَفُ مِنْکَ لِلْمَظْلُومِ). 👈به گفته ابن قتيبه مورخ معروف اهل سنّت در کتاب الخلفا: «جمعى از صحابه اجتماع کردند و نامه اى به خليفه سوم عثمان نوشتند و کارهايى را که بر خلاف سنّت انجام داده بود بر او خرده گرفتند... . از جمله اينکه بخش هايى از اطراف مدينه را به صورت خالصه در اختيار شخص خودش گرفته بود. يکى از مهاجران گفت: اى عثمان آيا اين کار را که کرده اى خداوند به تو اجازه داده يا بر خدا افترا مى بندى (آللهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللهِ تَفْتَرُونَ)». نيز همان مورخ در همان کتاب آورده است که «جمعى از صحابه نامه اى نوشتند و بخشى از بدعت هاى عثمان را يادآور شدند... از جمله اختصاص دادنِ مقامات حکومت اسلامى به خويشاوندانش از بنى اميّه و افرادى که هرگز محضر رسول خدا را درک نکرده بودند و جوانان بى تجربه اى محسوب مى شدند در حالى که از وجود مهاجران و انصار براى آن مقامات استفاده نمى کرد و حتى با آنها به مشورت نمى نشست و تنها به رأى خود قناعت مى کرد و نيز داستان وليد بن عقبه که از طرف عثمان فرماندار کوفه بود و نماز صبح را در حال مستى، چهار رکعت براى مردم خواند سپس گفت اگر بخواهيد يک رکعت ديگر نيز اضافه مى کنم و اجازه نداد حد (شرب خمر) را بر او اجرا کنند.😳 اين است معناى بى اعتنايى به احکام اسلام و بى تفاوت از کنار امور گذشتن که براى همه واضح و آشکار است.⛔️ ✅آن گاه امام(عليه السلام) سومين دستور را بيان مى دارد و مالک اشتر را به شدت از هرگونه قضاوت و حرکت به هنگام غضب نهى مى کند، مى فرمايد: «به هنگام خشم، خويشتن دار باش و از تندى و تيزى خود، و قدرت دست، و خشونت زبانت بکاه و براى پرهيز از اين امور از انجام کارهاى شتاب زده و سخنان ناسنجيده و اقدام به مجازات، برحذر باش تا خشم تو فرو نشيند و مالک خويشتن گردى»; (امْلِکْ حَمِيَّةَ أَنْفِکَ وَسَوْرَةَ حَدِّکَ، وَسَطْوَةَ يَدِکَ وَغَرْبَ لِسَانِکَ، وَاحْتَرِسْ مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِکَفِّ الْبَادِرَةِ، وَتَأْخِيرِ السَّطْوَةِ حَتَّى يَسْکُنَ غَضَبُکَ فَتَمْلِکَ الاِخْتِيَارَ). ✅سپس در ادامه سخن به اين حقيقت اشاره کرده مى فرمايد: «هرگز در اين زمينه حاکم بر خود نخواهى شد مگر اينکه بسيار به ياد قيامت و بازگشت به سوى پرودگارت باشى». (وَلَنْ تَحْکُمَ ذَلِکَ مِنْ نَفْسِکَ حَتَّى تُکْثِرَ هُمُومَکَ بِذِکْرِ الْمَعَادِ إِلَى رَبِّکَ).
برنامه مطالعه امروز: ترجمه نامه ۵۳ (بخش آخر) رو مطالعه بفرمایید. یاعلی ۵۳ ۲۷ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 بر تو واجب است که همواره به ياد حکومت هاى عادلانه پيش از خود باشى و همچنين به سنّت هاى خوب يا آثارى که از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) رسيده يا فريضه اى که در کتاب الله آمده است توجّه کنى و به آنچه از اعمال ما در حکومت ديده اى اقتدا نمايى و نيز بر تو واجب است که نهايت تلاش خويشتن را در پيروى از آنچه در اين عهدنامه به تو توصيه کرده ام به کار گيرى و من حجت خود را بر تو تمام کرده ام تا اگر نفس سرکش، بر تو چيره شود عذرى نزد من نداشته باشى. من از خداوند با آن رحمت وسيع و قدرت عظيمى که بر اعطاى هر خواسته اى دارد مسئلت دارم که من و تو را موفق بدارد تا رضاى او را جلب کنيم از طريق انجام کارهايى که ما را نزد او و خلقش معذور مى دارد، توأم با مدح و نام نيک در ميان بندگان و آثار خوب در تمام شهرها و (نيز تقاضا مى کنم که) نعمتش را (بر من و تو) تماميت بخشد و کرامتش را مضاعف سازد. و از (خداوند بزرگ مسئلت دارم) که زندگانى من و تو را با سعادت و شهادت پايان بخشد که ما همه به سوى او باز مى گرديم و سلام و درود (پروردگار) بر رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) و دودمان طيب و پاکش باد; سلامى فراوان و بسيار. والسلام 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
mahalae_hoseini.pdf
2.42M
🔰محله_حسینی 👈ایده های پیشنهادی برای مساجد و هیئات 💠متناسب با شرایط کرونایی قرارگاه تحول اجتماعی مسجد محور ╔○◇🍂🍃🌷🍃🍂◇○╗
AUD-20200817-WA0031.
5.15M
بسم الله روضه خون ..... بسم الله سینه زن..... پیشواز محرم. علیمی
۵۳ 🔸حجت را بر تو تمام کردم: امام(عليه السلام) در اين بخش (آخرين بخش اين عهدنامه) به سه نکته پرداخته است: ✅نخست مى فرمايد: «بر تو واجب است که همواره به ياد حکومت هاى عادلانه پيش از خود باشى و همچنين به سنّت هاى خوب يا آثارى که از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) رسيده يا فريضه اى که در کتاب الله آمده است توجّه کنى و به آنچه از اعمال ما در حکومت ديده اى اقتدا نمايى»; (وَالْوَاجِبُ عَلَيْکَ أَنْ تَتَذَکَّرَ مَا مَضَى لِمَنْ تَقَدَّمَکَ مِنْ حُکُومَة عَادِلَة، أَوْ سُنَّة فَاضِلَة، أَوْ أَثَر عَنْ نَبِيِّنَا صَلَّى اللهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ أَوْ فَرِيضَة فِي کِتَابِ اللهِ فَتَقْتَدِيَ بِمَا شَاهَدْتَ مِمَّا عَمِلْنَا بِهِ فِيهَا). 👈اشاره به اينکه، هرچند عهدنامه من جامع و کامل است اما تنها به آن قناعت مکن; اگر به مسائلى در قرآن مجيد و سيره و سنّت پيغمبر اکرم يا روش هاى شايسته اى در حکومت هاى عدل پيشين (مانند حکومت انبياى سلف) برخورد کردى، آنها را نيز به کار بند. اضافه بر اينها تو روش مرا در حکومت ديده اى و از نزديک شاهد و ناظر بوده اى آنها را نيز به کار بند، هرچند در اين عهدنامه منعکس نشده باشد. ✅دومين نکته اى را که امام(عليه السلام) در اين بخش از عهدنامه بر مالک واجب و لازم مى شمرد اين است: «و نيز بر تو واجب است که نهايت تلاش خويشتن را در پيروى از آنچه در اين عهدنامه به تو توصيه کرده ام به کار گيرى و من حجت خود را بر تو تمام کرده ام تا اگر نفس سرکش بر تو چيره شود عذرى نزد من نداشته باشى»; (وَتَجْتَهِدَ لِنَفْسِکَ فِي اتِّبَاعِ مَا عَهِدْتُ إِلَيْکَ فِي عَهْدِي هَذَا وَاسْتَوْثَقْتُ بِهِ مِنَ الْحُجَّةِ لِنَفْسِي عَلَيْکَ، لِکَيْلاَ تَکُونَ لَکَ عِلَّةٌ عِنْدَ تَسَرُّعِ نَفْسِکَ إِلَى هَوَاهَا). ✅امام(عليه السلام) در پايان اين عهدنامه از باب حسن ختام نکته سومى را گوشزد مى کند و با دعاى پرمعنايى عهدنامه را پايان مى دهد و مى فرمايد: «من از خداوند با آن رحمت وسيع و قدرت عظيمى که بر اعطاى تمام هر خواسته اى دارد مسئلت دارم که من و تو را موفق بدارد تا رضاى او را جلب کنيم از طريق انجام کارهايى که ما را نزد او و خلقش معذور مى دارد توأم با مدح و نام نيک در ميان بندگان و آثار خوب در تمام شهرها و (نيز تقاضا مى کنم که) نعمتش را (بر من و تو) تماميت بخشد و کرامتش را مضاعف سازد»; (وَأَنَا أَسْأَلُ اللهَ بِسَعَةِ رَحْمَتِهِ...)؛ ↪️در نسخه تحف العقول پيش از جمله (وَأَنَا أَسْئَلُ اللهَ) چنين آمده: «فَلَيْسَ يُعْصِمُ مِنَ السُّوءِ وَلا يُوَفِّقُ لِلْخَيْرِ إلاّ اللهَ جَلَّ ثَناؤُهُ وَقَدْ کانَ مِمّا عَهِدَ إلىَّ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) في وِصايَتِهِ تَحْضيضاً عَلَى الصَّلاةِ وَالزَّکاةِ وَما مَلَکَتْ أيْمانُکُمْ فَبِذلِکَ أخْتِمُ لَکَ ما عَهَدْتُ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلاّ بِاللهِ الْعَلِىّ الْعَظيمِ; هيچ کس از بدى ها پيشگيرى نمى کند و توفيق انجام دادن خيرات نمى دهد جز خداوند متعال و از جمله امورى که رسول خدا در وصيتش به طور مؤکد به من فرمود اهتمام به نماز و زکات و رعايت حال بندگان بود و من با کلام رسول خدا اين عهدنامه را براى تو پايان مى دهم و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم» (تحف العقول، ص 99). ⬆️اين دعاى امام هم درباره خودش و هم مالک اشتر به اجابت رسيده است; قرن هاست که فضايل آن حضرت در شرق و غرب عالم بر زبان ها جارى است و کتاب ها از فضايل او پر است و با اينکه بنى اميّه کوشيدند نام و فضايل آن حضرت را از خاطره ها محو کنند و هفتاد سال به دستور آنها بر فراز منابر ـ نعوذ بالله ـ بر آن حضرت لعن نمايند😢، به لطف پروردگار در هر مجلس و محفلى که از پيشگامان اسلام بحث مى شود نام آن حضرت در صدر مى درخشد و کتاب ها در فضايل آن حضرت نوشته شده و بارگاه نورانى اش در نجف کعبه آمال است.👌 👳مالک اشتر نيز نام نيکش در همه جا به موجب فداکارى ها و رشادت ها و شهامت ها و مخصوصاً مخاطب بودن به اين عهدنامه بر زبان ها جارى است. رحمت و رضوان خدا بر او باد.🙏 ✅آن گاه امام(عليه السلام) در آخرين جمله هاى اين عهدنامه مى فرمايد: «و از (خداوند بزرگ مسألت دارم) که زندگانى من و تو را با سعادت و شهادت پايان بخشد که ما همه به سوى او باز مى گرديم و سلام و درود (پروردگار) بر رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) و دودمان طيب و پاکش باد، سلامى فراوان و بسيار والسلام»; (وَأَنْ يَخْتِمَ لِي وَلَکَ بِالسَّعَادَةِ وَالشَّهَادَةِ، إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. وَالسَّلاَمُ عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَسَلَّمَ تَسْلِيماً کَثِيراً، وَالسَّلاَمُ). 👈قابل توجّه است که امام افزون بر طلب سعادت، شهادت را نيز هم براى خويش و هم براى مالک از خدا مى طلبد; دعايى که به
زودى به اجابت رسيد و امام در محراب عبادتش و مالک در مسير راه مصر شربت شهادت نوشيدند.😭 🔅در حديثى آمده است که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) ديد مردى اين چنين دعا مى کند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُکَ خَيْرَ مَا تُسْأَلُ فَأَعْطِنِي أَفْضَلَ مَا تُعْطِي; خداوندا بهترين چيزى که از تو درخواست مى شود به من بده و برترين چيزى که به بندگانت عطا مى کند به من عطا فرما». پيغمبر فرمود: «إِنِ اسْتُجِيبَ لَکَ أُهَرِيقَ دَمُکَ فِي سَبِيلِ اللهِ; اگر دعايت مستجاب شود خون تو در راه خدا ريخته خواهد شد»🙏
◾️اعمال ظاهری ده روز اول محرم: ١- غسل مخصوصا در روز اول محرم ٢- توبه و توسل به اهل بیت و امام حسین (ع) ٣- روزه ۹ روز اول محرم - بویژه روز اول آن که حضرت زکریا برای بچه دار شدن گرفت - روزه روز عاشورا کراهت شدید دارد که : - اهل سنت بنا بر بدعت بنی امیه روزه میگیرند - بهتر است در روز عاشورا، بدون نیت روزه ، از خوردن بویژه آشامیدن، تاحد امکان پرهیز کرد ٤- دائم الوضو بودن به ویژه به هنگام حضور در مجالس و مراسم ٥- خواندن زیارت عاشورا - در دهه اول محرم اهتمام ویژه بدان شود - به طور مستمر که بهتر است بعداز نماز صبح باشد . - همراه با غسل و وضو - خوانده شدن صد بند لعن و سلام - نماز بعد از زیارت خوانده شود - دعای علقمه - رعایت قبله - رعایت پوشش مناسب - طریق نشستن و ایستادن (بویژه ایستادن در هنگام سلام ) ٦- زیارت حضرت عبدالعظیم الحسنی - که ثواب زیارت امام حسین (ع) را دارد. ٧- حالت عزا به خانه و محل کسب، و خود شخص - پوشیدن لباس مشکی - نصب کتیبه های عاشورائی - مقداری سیاهی در خانه - پرچم عزا بر سر در خانه ٨- تشکیل و شرکت در مجالس روضه ٩- انفاق و احسان - مخصوصا برای سرسلامتی و تشفی قلب مبارک امام زمان (ع) و فرج ایشان ١٠- اجتناب از امور شادی آور و مفرح بویژه در دهه اول ١١- اهتمام به گریه برای امام حسین (ع) ١٢- نوشیدن و نوشانیدن آب به یاد عطش امام ١٣- تعظیم مجالس روضه
۵۴ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 نامه اى از آن حضرت (ع) به طلحه و زبير با عمران بن حصين خزاعى. آن را ابو جعفر اسكافى در كتاب مقامات در مناقب امير المؤمنين (ع) آورده است: اما بعد. شما نيك مى دانيد، هر چند كتمان مى كنيد، كه من آهنگ مردم نكردم تا آنها آهنگ من كردند. من از آنها بيعت نخواستم تا آنها با من بيعت كردند. شما دو تن از كسانى بوديد كه به سوى من آمديد و به من دست بيعت داديد. بيعت كردن مردم با من، بدان سبب نبود كه مرا قدرتى است غالب يا مالى است مهيا. اگر شما از روى رضا با من بيعت كرده ايد از اين بيعت شكنى باز گرديد و بر فور توبه كنيد و اگر به اكراه بيعت كرده ايد، به سبب تظاهر به طاعت و در دل نهان داشتن معصيت، راه بازخواست خود را بر من گشاده داشته ايد. به جان خودم سوگند، كه شما از ديگر مهاجران به تقيه و كتمان سزاوارتر نبوده ايد. نپذيرفتن بيعت من، پيش از آنكه داخل در بيعت شويد، براى شما آسانتر بود از بيعت كردن و خارج شدن از آن. پنداريد كه من عثمان را كشته ام. ميان من و شما از اهل مدينه، كسانى هستند كه نه با من هستند و نه با شما. اينان قضاوت كنند تا هر كس هر اندازه در اين امر دخالت داشته بر گردنش آيد و از عهده آن برآيد. اى دو مرد سالخورده، از اين رأى و نظر كه داريد، بازگرديد كه اگر امروز چنين كنيد، تنها عار گريبانگير شماست و اگر داورى به قيامت واگذاريد، هم عار است و هم نار. والسلام. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۵۴ 📜نامه در یک نگاه: این نامه در عین فشردگى به چهار نکته مهم اشاره مى کند: 1⃣در بخش اوّلِ این نامه، حضرت بر این امر تأکید دارد که من براى بیعت به  سراغ مردم نرفتم و آنها با اصرار و بدون اکراه و اجبار و طمع به سراغ من آمدند و شما هم در بیعت با من هرگز مجبور نبودید. 2⃣در بخش دوم طلحه و زبیر را مخاطب ساخته مى فرماید: از دو حال خارج نیست; یا شما با میل و رغبت با من بیعت کرده اید، پس چرا بیعت را شکستید؟ برگردید و توبه کنید و یا بى میل و رغبت بیعت کرده اید که در این صورت مرتکب تدلیس شده اید، زیرا در ظاهر ابراز اطاعت نموده و در باطن قصد عصیان داشته اید. 3⃣در بخش سوم مى فرماید: شما چنین مى پندارید که من قاتل عثمان بوده ام و این را بهانه براى نقض بیعت قرار داده اید. بهترین راه این است که آنهایى که در این میدان بى طرف مانده اند در میان من و شما حکومت کنند. 4⃣در بخش چهارم مى فرماید: از این راه که در پیش گرفته اید برگردید که عذاب الهى را در پى دارد. ⚠️از اين راه پرخطر برگرديد: مى دانيم پس از قتل عثمان، مردم براى بيعت با اميرمؤمنان(عليه السلام) هجوم شديدى آوردند و براى بيعت با آن حضرت بر يکديگر پيشى مى گرفتند. سرشناسان صحابه نيز هماهنگ با مردم با ميل و رغبت با آن حضرت بيعت نمودند و طلحه و زبير نيز به آنها پيوستند. بيعتى که با اميرمؤمنان صورت گرفت جز در زمان پيغمبر سابقه نداشت، و با بيعت سقيفه يا بيعت با عمر بعد از تعيين او از سوى خليفه اوّل و يا بيعت با عثمان پس از رأى شوراى شش نفرى، مطلقاً شباهتى نداشت;⛔️ بيعتى بود به تمام معنا مردمى، درست همانند بيعت مردم با رسول خدا. ولى مى دانيم که طلحه و زبير انتظاراتى داشتند از جمله اينکه فرماندارى بعضى از شهرهاى مهم از سوى على(عليه السلام) به آنها سپرده شود و چون اين انتظار برآورده نشد بيعت خود را شکستند و همسر پيامبر عايشه را تحريک و به عنوان خون خواهى عثمان بر ضد اميرمؤمنان قيام کردند و به شهر بصره که نقطه آسيب پذيرترى بود رفتند و آنجا را تسخير نمودند و جنگ جمل را به راه انداختند. سرانجام پس از شکست، هر دو کشته شدند.😒 ✉️اميرمؤمنان على(عليه السلام) پيش از جنگ جمل بوسيله اين نامه با آنها اتمام حجت مى کند و تمام راه هاى فرار را با منطق نيرومندش بر آنان مى بندد. ✅نخست مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شما مى دانيد ـ هر چند کتمان کنيد ـ که من به دنبال مردم نرفتم; آنها به سراغ من آمدند و من دست بيعت به سوى آنها نگشودم تا آنها با اصرار با من بيعت کردند و شما دو نفر از کسانى بوديد که به سراغ من آمديد و با من بيعت کرديد»; (أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ عَلِمْتُمَا، وَإِنْ کَتَمْتُمَا، أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي، وَلَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي، وَإِنَّکُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي). ✅سپس امام(عليه السلام) به دليل روشنى براى اختيار و آزاد بودن بيعت اشاره کرده مى فرمايد: «توده مردم به جهت زور و سلطه يا متاع دنيا با من بيعت نکردند»; (وَإِنَّ الْعَامَّةَ لَمْ تُبَايِعْنِي لِسُلْطَان غَالِب، وَلاَ لِعَرَض حَاضِر). امام(عليه السلام) به اين ترتيب راه هاى فرار را به روى آنها مى بندد. ✅سپس به دليل ديگرى تمسک مى جويد و مى فرمايد: «بنابراين (از دو حال خارج نيست) اگر شما از روى ميل و رغبت با من بيعت کرده ايد (بيعت شکنى شما حرام بوده) بايد باز گرديد و فوراً در پيشگاه خدا توبه کنيد و اگر بيعت شما از روى اکراه و نارضايى بوده، راه را براى من نسبت به خود گشوده ايد، زيرا ظاهراً اظهار اطاعت کرديد و در دل، قصد عصيان داشتيد (زيرا راه منافقان را پيموديد و اين حرکت منافقانه مستوجب عقوبت است)»; (فَإِنْ کُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي طَائِعَيْنِ، فَارْجِعَا وَ تُوبَا إِلَى اللهِ مِنْ قَرِيب، وَإِنْ کُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي کَارِهَيْنِ، فَقَدْ جَعَلْتُمَا لِي عَلَيْکُمَا السَّبِيلَ بِإِظْهَارِکُمَا الطَّاعَةَ، وَإِسْرَارِکُمَا الْمَعْصِيَةَ). ✅آن گاه امام(عليه السلام) سومين استدلال دندان شکن در برابر ادعاى کراهت آنها را بيان مى فرمايد: «به جان خودم سوگند شما از ساير مهاجران سزاوارتر به تقيه و کتمان عقيده نبوده ايد (هيچ کس در آن روز مجبور به چنين چيزى نبود مخصوصاً شما که از قدرتمندان صحابه بوديد) بنابراين هرگاه از آغاز، کناره گيرى از بيعت کرده بوديد کار شما آسان تر بود تا اينکه نخست بيعت کنيد و بعد (به بهانه اى) سر باز زنيد»; (وَلَعَمْرِي مَا کُنْتُمَا بِأَحَقِّ الْمُهَاجِرِينَ بِالتَّقِيَّةِ وَالْکِتْمَانِ، وَإِنَّ دَفْعَکُمَا هَذَا الاَْمْرَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلاَ فِيهِ، کَانَ أَوْسَعَ عَلَيْکُمَا مِنْ خُرُوجِکُمَا مِنْهُ، بَعْدَ إِقْرَارِکُمَا بِهِ). 👈اشاره به اينکه اگر ادعا مى کنيد بيعت شما از روى تقيه و ترس از مخالفت بوده اين اشتباه بزرگى است; زيرا امروز که قدرت د
ر دست من است شما از پيمان شکنى و نقض بيعت ترسى نداريد چگونه ادعا مى کنيد بيعت شما از روى ترس بوده، در حالى که ترک بيعت بسيار آسان تر از نقض بيعت است آن هم با تفاوت ظروف که در آن روز قدرتى در دست من نبود و امروز قدرت در دست من است. ⬅️به اين ترتيب امام(عليه السلام) تمام راه هاى عذر در پيمان شکنى را به روى آنها بسته و ثابت نموده است که اين کار جز از روى هوا و هوس و عشق به مقام و مال و ثروت دنيا نبوده است. ⁉️از کسانى تعجب مى کنيم که عدالت صحابه را تا آنجا پيش برده اند که تمام کارهاى امثال طلحه و زبير را صحيح و مطابق حق و عدالت مى شمرند در حالى که امام از افضل صحابه بود و آنها را با اين دلايل منطقى و عقلانى محکوم مى کند. با اين حال چگونه مى توان عدالت آنها را مطرح کرد و تمام جناياتشان را زير عنوان اجتهاد پوشانيد. راستى عجيب و تأسف بار است.❌ 📚مرحوم علاّمه شوشترى از کتاب «خلفاى ابن قتيبه» مطلب جالبى در اين زمينه نقل کرده است، مى گويد: على(عليه السلام) در روز جنگ جمل در ميان دو صف ايستاده بود. طلحه را مخاطب ساخت و فرمود: مگر با من از روى ميل و رغبت بيعت نکردى (چرا بيعت را شکستى؟) طلحه گفت: من در حالى بيعت کردم که شمشير بر گردن من بود. امام فرمود: (دروغ مى گويى) آيا تو نمى دانى که من احدى را به بيعت اکراه نکردم. اگر بنا بود کسى را اکراه کنم «سعد بن ابى وقاص» و «عبد الله بن عمر» و «محمد بن مسلمه» را (که از تو ضعيف تر بودند) به بيعت مجبور مى کردم; آنها با من بيعت نکردند و بى طرف ماندند من هم دست از آنها برداشتم. در همان کتاب آمده است که عمار، عبدالله بن عمر و سعد و محمد بن مسلمه را به بيعت با امام دعوت کرد. آنها ابا کردند او اين خبر را به امام رسانيد. حضرت فرمود: اين گروه را رها کن. اما «عبد الله بن عمر» مرد ضعيفى است و اهل تصميم نيست و «سعد بن ابى وقاص» انسان حسودى است و گناه من در مورد «محمد بن مسلمه» اين است که در روز خيبر برادرش را کشتم. ✅امام(عليه السلام) در بخش آخر اين نامه اشاره به مطلب مهمى مى کند که دستاويز اصلى طلحه و زبير در خروج بر ضد امام و روشن کردن آتش جنگ جمل بود و آن اينکه آنها قتل عثمان را که خود از عوامل اصلى آن بودند به امام که دامانش از آن پاک بود نسبت داده و آن را دليل بر بيعت شکنى خود قرار دادند، مى فرمايد: «شما چنين پنداشته ايد (و به دروغ تبليغ کرده ايد) که من قاتل عثمانم. بياييد ميان من و شما کسانى حکم کنند که هم اکنون در مدينه اند; نه به طرفدارى من برخاسته اند نه به طرفدارى شما سپس هرکس به اندازه جرمى که در اين حادثه داشته محکوم و ملزم شود»; (وَقَدْ زَعَمْتُمَا أَنِّي قَتَلْتُ عُثْمَانَ، فَبَيْنِي وَبَيْنَکُمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي وَعَنْکُمَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ، ثُمَّ يُلْزَمُ کُلُّ امْرِئ بِقَدْرِ مَا احْتَمَلَ). 👈ماجراى قتل عثمان بهانه اى بود براى کسانى که بر ضد امام قيام کردند; طلحه و زبير از يک سو و معاويه از سوى ديگر. گرچه حوادث زمان عثمان مى رفت که تاريخ اسلام را از نظر بپوشانند ولى در عين حال گوياست و نشان مى دهد قاتلان عثمان و معاونان آنها چه کسانى بودند. به يقين طلحه از کسانى بود که آشکارا به اين مسأله دامن مى زد و زبير پنهانى و مخفيانه. و امام(عليه السلام) فرزندان خود حسن و حسين را فرستاد تا بر در خانه عثمان بايستند و جلوى هجوم مردم را بگيرند شايد با ديدن فرزندان رسول خدا دست بر دارند و حمله نکنند❗️ امام بارها عثمان را نصيحت کرد و راه صحيح را که عذرخواهى از مردم و کنار زدن اقوام و بستگانش از مناصب مهم حکومت و از غارت بيت المال بود به وى نشان داد ولى متأسفانه او چنان غرق در خطا شده بود که راه بازگشتى براى خود نمى ديد، چون ضعيف بود و قدرت تصميم گيرى در اين زمينه نداشت. به همين دليل، امام افراد بى طرف در مدينه را براى حکميت پيشنهاد مى کند که آنها گواهى دهند سپس حکم کنند چه کسى دستش به خون عثمان آلوده شده بود. ✅آن گاه امام آن دو را مخاطب ساخته مى فرمايد: «اى دو پيرمرد کهنسال! (که خود را از پيشگامان و شيوخ اسلام مى دانيد و آفتاب عمرتان بر لب بام است) از عقيده خود برگرديد (و تجديد بيعت کنيد يا لا اقل دست از آتش افروزى جنگ برداريد و به کنارى رويد) زيرا الان مهم ترين چيزى که دامان شما را مى گيرد سرافکندگى و ننگ و عار است (آن هم به عقيده شما) ولى ادامه اين راه هم سبب ننگ (شکست در جنگ) است و هم آتش دوزخ والسلام»; (فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِکُمَا، فَإِنَّ الآْنَ أَعْظَمَ أَمْرِکُمَا الْعَارُ، مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَالنَّارُ، وَالسَّلاَمُ). 👳ابن قتيبه در کتاب الامامة والسياسة مى گويد هنگامى که اهل مصر بر عثمان شوريدند و خانه او را محاصره کردند، طلحه از کسانى بود که هر دو گروه را بر ضد عثمان مى شورانيد. حتى مى گفت: عثمان به محاصره شما اعتقادى ندارد چون آب و
غذا به او مى رسد; نگذاريد آب و غذا براى او ببرند🙄 ✍ابن ابى الحديد نيز درباره زبير مى نويسد: او به مردم مى گفت: عثمان را بکشيد چون دين و آيين شما را دگرگون کرده و هنگامى که به او گفتند: چه مى گويى در حالى که پسرت بر در خانه عثمان ايستاده، از او دفاع مى کند. او گفت: من ناراحت نمى شوم اگر عثمان را بکشند هرچند قبل از او پسرم هم کشته شود❗️ امام(عليه السلام) بارها در خطبه ها يا نامه هاى نهج البلاغه اشاره به بهانه جويى رسواى طلحه و زبير در مسأله قتل عثمان مى کند و آنها را از شرکاى قتل مى شمارد; چيزى که در تواريخ نيز صريحا آمده است. ✴️قابل توجّه اينکه ابن قتيبه در الامامة والسياسة نيز چنين آورده: هنگامى که عايشه در بصره خطبه مى خواند و آنها را به خون خواهى عثمان تشويق مى کرد، مردى از بزرگان بصره برخاست و نامه اى نشان داد که طلحه جهت تشويق به قتل عثمان براى او نوشته بود. آن مرد در آن مجلس خطاب به طلحه کرد و گفت: اين نامه را قبول دارى؟ طلحه گفت: آرى. آن مرد گفت: پس چرا ديروز ما را به قتل عثمان تشويق مى کردى و امروز به خون خواهى او دعوت مى کنى؟ طلحه در پاسخ او (به عذر واهى و مضحکى توسل جست و) گفت: عده اى به ما ايراد کردند که چرا به يارى عمثان نشتافتيد ما هم جبران آن را در اين ديديم که به خون خواهى او قيام کنيم.😳 👈اين جمله نيز از عايشه معروف است که با صراحت دستور قتل عثمان را به مردم داد و گفت: «اقْتُلُوا نَعْثَلاً قَتَلَ اللهُ نَعْثَلا; نعثل را بکشيد خدا نعثل را بکشد». منظور او از «نعثل» عثمان بود که شباهتى به نعثل يهودى داشت که ريش بلندى داشت😳 🔅نکته: ادامه نامه امام(عليه السلام) درباره عايشه است: در کتاب تمام نهج البلاغه که اين نامه را بدون گزينش و به طور کامل آورده، بخشى در ذيل آن ديده مى شود که مربوط به عايشه است، زيرا مخاطب نامه تنها طلحه و زبير نبوده اند، بلکه عايشه نيز جزء مخاطبين بوده است. امام او را سرزنش مى کند که تو چرا بر خلاف حکم اسلام بيرون آمدى و عملا فرماندهى لشکر را به عهده گرفته اى و ميان مسلمانان فساد کرده اى و گمان مى کنى براى اصلاح آمده اى. تو مطالبه خون عثمان مى کنى در حالى که مى دانيم تو بودى که مى گفتى: «نعثل» (يعنى عثمان) را بکشيد که او کافر شده است ولى با نهايت تعجب الان برگشته اى و مطالبه خون او مى کنى! به جان خودم سوگند کسى که تو را تحريک کرده و به اين کار واداشته گناهش از گناه قاتلان عثمان بيشتر است! توبه کن و به خانه ات باز گرد‼️
۵۵ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 نامه ای به معاویه: اما بعد (از حمد و ثناى الهى) خداوند سبحان دنيا را براى جهان بعد از آن (سراى آخرت) قرار داده و اهل آن را در آن مورد آزمايش قرار مى دهد تا معلوم شود چه کسى بهتر عمل مى کند. ما براى دنيا آفريده نشده ايم و نه به سعى و کوشش براى آن مأموريم، بلکه فقط براى اين در دنيا آمده ايم که بهوسيله آن آزمايش شويم. خداوند مرا بهوسيله تو و تو را به وسيله من در معرض امتحان در آورده و يکى از ما را حجت بر ديگرى قرار داده است (من حجت الهى در برابر تو هستم) ولى تو با تفسير قرآن بر خلاف حق، به دنيا روى آوردى و از من چيزى مطالبه مى کنى که هرگز دست و زبانم به آن آلوده نشده است (اشاره به قتل عثمان است) و تو و اهل شام آن را دستاويز کرده (و به من نسبت داده ايد) تا آنجا که عالمان شما جاهلان تان را به آن تشويق کردند و آنها که داراى منصبى بودند از کار افتادگان شما را. در درون وجود خود از خدا بترس و تقواى الهى پيشه کن و با شيطان که مى کوشد زمام تو را در دست گيرد بستيز (و زمام خود را از چنگ او بيرون آور) توجّه خود را به سوى آخرت معطوف بنما که راه (اصلى) ما و تو همان است و از اين بترس که خداوند تو را به زودى به بلايى کوبنده که ريشه ات را بزند و دنباله ات را قطع کند گرفتار سازد! من براى تو به خدا سوگند ياد مى کنم; سوگندى که تخلّف ندارد که اگر مقدرات فراگير (الهى)، من و تو را به سوى پيکار با يکديگر کشاند، آن قدر در برابر تو ايستادگى خواهم کرد تا خداوند ميان ما حکم فرمايد و او بهترين حاکمان است (و آينده شومى در انتظار توست)» 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹