🔴 #یک_اشتباه_ادبی_رایج 🔴
🔵 «إنّا لله و إنّا الیه راجعون»
⚪️ بعضی وقتها در ترجمه این آیه، چنین گفته میشود:
❌《همه از خداییم، و به سوی او باز میگردیم.》
🔸 در توضیح باید بگوییم این لفظ از دو جمله تشکیل شده:
- إنّا لله
- و إنّا الیه راجعون
آن چه لازم است دقت شود، معنای جمله اول است تا اشتباه معنا نشود.
در جمله اول، جار و مجرور (لله) خبر است و با توجه به معنای لام، ظهور در معنای مالکیت یا اختصاص خواهد داشت.
پس معنای آیه در ترجمه فوق درست ذکر نشده؛ بلکه صحیحش چنین خواهد بود:
✅ «همه برای خدا هستیم؛ و همه به سوی او باز میگردیم.»
🔴 #آشنایی_با_اسامی_عربی 🔴
✳️ جُمادَیٰ (به ضم جيم، و فتح دال قبل از الف) اسم دو ماه از ماههای هجری قمری است (ماههای پنجم و ششم).
🔹 جُمادَیٰ در لغت به معنای خشک و جامد بوده، چنانکه گفته میشود: «عینٌ جُمادَیٰ» یعنی چشم خشک و بدون اشک.
🔹 خصوصیات این کلمه:
- معرفه است (علم)؛
- مؤنث است؛
- بر وزن «فُعالَیٰ» است (به ضم فاءالفعل و فتح لام)
🔹 چون اسم دو ماه از ماههای هجری «جُمادَیٰ» است از همین رو برای آن وصفی آورده و معین میسازند.
از سوی دیگر چون این کلمه، معرفه و مؤنث است، وصفش نیز معرفه و مؤنث می آید:
🔵 جُمادَیٰ الأولیٰ
🔵 جُمادَیٰ الثانیة (یا جُمادَیٰ الآخِرة).
اعراب این ترکیب چنین است:
♦ جُمادَیٰ: بر حسب نقشش در کلام اعراب می گیرد (که البته به جهت الف بودن آخرش، اعرابش ظاهر نیست)؛
♦ الأولی یا الثانیة، یا الآخرة: صفت برای جُمادَیٰ.
🔴 #یک_نکته_صرفی 🔴
در کتابهای صرفی درباره ساخت فعل امر معلوم چنین آمده که لام امر بر صیغه های غایب و متکلم مضارع وارد میشود (امر به لام)؛
اما در صیغه های مخاطب، بدون اتصال لام امر و فقط با تغییر صیغه ساخته میشود (امر به صیغه).
ر.ک: صرف ساده ص۸۳ و ...
✳️ اما به نظر میرسد:
- اولاً از جهت عقلایی مانعی از امر به لام برای مخاطب وجود ندارد؛ بلکه اتفاقاً معنای امر به لام در مخاطب نیز مورد نیاز است:
🔸اضرب: بزن
🔸لتضرب: باید بزنی
- ثانیاً: در این مورد استعمال عرب فصیح نیز -هر چند قلیل- وجود داشته است.
✅ در نتیجه میتوان حکم کرد که امر مخاطب علاوه بر صورت غالبی آن که همان امر به صیغه است، امر به لام نیز دارد.
در مورد دخول لام امر بر صیغه های مخاطب، تعبیر عباس حسن در النحو الوافی چنین است:
🔵 «قیاسی فصیح مع قلته» 🔵
📖 ج۴ ص۳۸۲ (چاپ قدیم)
@AlaqemandaneAdabiateArab
🔴 #یک_نکته_ادبی 🔴
🔷 اعراب کلمه «طُرًّا»
✳️ بعضی وقتها برای بیان همه افراد از این لفظ استفاده میشود، مثلاً:
«علیٌّ أفضَلُ الّناسِ طُرًّا».
یعنی علی ع افضل همه مردم جمیعا است.
🔸 «طُرًّا» لفظٌ بمعنی «جمیعاً»؛
و اعرابش منصوب بنا بر حال است (حال برای الناس).
📚 منبع: المعجم الوسیط فی الإعراب، ترتیب الفبایی، ذیل کلمه.
المعجم المفصل في علوم البلاغة.pdf
9.77M
🔴 #کتاب_روز 2 🔴
🔸نام کتاب : المعجم المفصل فی البلاغة (البدیع، البیان و المعانی)
🔸نویسنده : اِنعام فوّال عکّاوی
🔸شمار جلد و صفحات : 702 صفحه در یک جلد
🔸زبان : عربی
🔸ناشر : دار الکتب العلمیة
🔸محل نشر : لبنان - بیروت
🔸نوبت و تاریخ چاپ : دوم - سال 1417 هـ.ق
🔸موضوع : #بلاغت
🔸ساختار کتاب : معجم مفصل الفبائی
🔸مناسب برای : مراجعات اولیه در موضوعات بلاغی
🔹حجم : 9.31 مگابایت
🔹چند صفحه (خیلی کم) سفید است.
🔹قالب : پی دی اف
▫️ @AlaqemandaneAdabiateArab
🔴 #یک_نکته_ادبی 🔴
⚪️ تقدیم ما حقه التأخیر یفید الحصر
در ادبیات چنین گفته شده که اگر متکلم، قیدی را از جایگاه اصلی خویش پیش بیندازد و جلوتر بگوید مفید حصر و تخصیص خواهد بود. یعنی مضمون کلام مختص به آن قید خواهد بود.
نمونهای از چنین تخصیصی را میتوان از صحیفه مثال زد:
🔸 صحيفه سجادیه، دعای 20 (مکارم الأخلاق)
«اللّهُمَّ إلى مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ،
وَ إلى عُفْوِكَ قَصَدْتُ،
و إلى تَجاوُزِك اشتَقْتُ،
وَ بِفَضْلِكَ وَثِقْتُ.»
🔹 پیش افتادن جار و مجرور در این چهار جمله مفید حصر و تخصیص میباشد و معنای آن چنین است:
🔷 خدایا، فقط به سوی بخشش و مغفرت تو آمدم،
و فقط عفو تو را خواستم،
و فقط به گذشت و چشم پوشی تو اشتیاق یافتم،
و فقط به احسان تو اعتماد کردم.
⚫️ رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين؛ ج3؛ ص382:
تقديم الظرف في الفقرات الأربع للتخصيص، و معناه: إلى مغفرتك وفدت لا إلى غيرها، و قس على ذلك.
النحو الوافی ج1 - عباس حسن.pdf
13.97M
🔴 #یک_کتاب_نحوی 🔴
📚 النحو الوافی (ج 1)
تأليف: عباس حسن (استاد سابق دانشگاه قاهره)
النحو الوافی ج2 - عباس حسن.pdf
11.15M
🔴 #یک_کتاب_نحوی 🔴
📚 النحو الوافی (ج 2)
تأليف: عباس حسن (استاد سابق دانشگاه قاهره)
النحو الوافی ج3 - عباس حسن.pdf
12.55M
🔴 #یک_کتاب_نحوی 🔴
📚 النحو الوافی (ج 3)
تأليف: عباس حسن (استاد سابق دانشگاه قاهره)
هدایت شده از علاقمندان ادبیات عرب
النحو الوافی ج4 - عباس حسن.pdf
15.13M
🔴 #یک_کتاب_نحوی 🔴
📚 النحو الوافی (ج 4)
تأليف: عباس حسن (استاد سابق دانشگاه قاهره)
علاقمندان ادبیات عرب
🔴 #یک_کتاب_نحوی 🔴 📚 النحو الوافی (ج 4) تأليف: عباس حسن (استاد سابق دانشگاه قاهره)
النحو الوافی ۴ جلد؛
یکی از بهترین کتابهای نحوی، تقدیم شد
🔴 بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 #آشنایی_با_کلمات_قرآنی 3
در آیات 33 به بعد از سوره مبارکه کهف، دو مرد مثال زده شده اند که یکی از آنها صاحب باغ و مال و مکنت بوده ولی شکرگزار نبوده و زبان به کفر نیز گشوده است و رفیقش در پاسخ به کفرگوییهای او چنین گفته که «لکنَّا هو اللهُ ربّی».
در این تعبیر چند نکته جلب توجه میکند:
🔹 لکنَّ در هنگام وقف با الف و در وصل بدون آن خوانده شده.
🔹 لکن ّکه یکی از حروف شبیه فعل است باید اسمش را نصب دهد در حالی که در اینجا «هو» ضمیر مرفوع بوده و نمیتواند اسم لکنَّ باشد.
🔵 دانشمندان ادبیات عرب چنین توضیح داده اند که لکنَّا در واقع ترکیبی از «لکنْ» ابتدائی بإضافه «أنا» بوده و اصل این عبارت چنین است: «لکنْ أنا هو اللهُ ربّی».
همزه أنا حذف شده و نون لکن در نون أنا ادغام گشته است. بنابراین الف لکنَّا همان الف أنا بوده و همانند آن در وقف خوانده شده اما در وصل خوانده نمیشود.
🔵 ترکیب نحوی
لکنْ: حرف ابتدا (به معنای اما، ولی)،
أنا: مبتدا، و جمله «هو اللهُ ربِّی» خبرش،
هو: مبتدا،
الله: در مورد الله دو احتمال ممکن است:
🔸 احتمال اول: اللهُ: مبتدا، و ربِّی خبرش، و جمله «اللهُ ربِّی» خبر هو باشد؛
🔸 احتمال دوم: اللهُ بدل از هو، و ربِّی خبر هو باشد.
✅ معنای جمله:
"اما من، الله پروردگار من است".
📚 ر.ک:
📖 لسان العرب؛ ج13؛ ص467؛
📔 إعراب القرآن و بيانه، ج5، ص601؛
📕 النحو الوافی ج1 المسألة 51 ص572