بسم الله الرحمن الرحی
#دودمه_شب_هفتم_محرم
فرق در بین علیها نیست ، اصغر اکبر است
من علیام ای پدر
زودتر من را ببر میدان ، که حیدر ، حیدر است
من علیام ای پدر
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۶/۰۲)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
مدح و شهادت
صلوات الله علیک یا ام لیلا
حیران توست چشم محمد شناسها
ای فاطمه نگاه ، خداوند یاسها
از آتشی که هست به بامت رسیدهاند
از شهرهایِ دور همهی آس و پاسها
جز تو حسین هیچکسی را ندیده است
یعنی نمیرسند به گَردت قیاسها
هربار پیشِ عمهی خود مدتی بمان
قدری نگاه کن به همین التماس ها
ما عاشقیم قسمتِ ما بی ارادگی است
پس با حسین نسبت ما خانوادگی است*
لیلا نشسته است اگر در مقابلت
مجنون دویده است به دنبالِ محملت
لازم نبود اینهمه لشگر کشی کنی
گیسو نریخته دلِ باباست منزلت
عباس رفته مِجمرِ اسفند آورَد
از بسکه ریخته همه جا از فضائلت
امالبنین به بازوی تو وانیکاد بست
وقتی که ذوالفقارِ علی شد حمایلت
ای دومین علی هنرت را نشان بده
بر آلِ فاطمه جگرت را نشان بده
میدان محاطِ صولتِ پروردگاریات
دشتِ نبرد نعرهزن از تیغداریات
آنکه به سر نداشت هوایِ علی گُریخت
جانم فدایِ سر زدن و سر شماریات
کس را ندیدهایم از این خیلِ صد سپاه
در گردنش نمانده خط یادگاریات
عباس با حسین و خدا خیره گشتهاند
باد است و یال و منظرهی تکسواریات
پیچیده مدحِ رزم تو در کاخِ شام ، پس
تا شام رفتهاست سپاهِ فراریات*
یک خیمه است منتظرت بی خبر مرو
میدان که میروی کمی آرامتر برو
آبی نداشت ، روی زبانت زبان گذاشت
رفتی و دست بر جگرش ناگهان گذاشت
زانو نمیکشید بیاید کنار تو
از خیرِ جان گذشت و قدم نیمهجان گذاشت
تیغی نمیگذاشت که بابا بخوانیاش
سر خم نمود گوش به روی دهان گذاشت
هرکس که تیغ داشت به دورِ تو حلقه زد
هرکس که تیر داشت میانِ کمان گذاشت
هرکس که دور بود خودش را به تو رساند
هرکس رسید نیزهی خود را نشان گذاشت
جایی نماند تا که گذارند زخمّ نو
قومی رسید زخم روی استخوان گذاشت
ای داغِ مانده بر دلِ بابا بلند شو
یا لااقل به خاطرّ لیلا بلند شو.....
اشاره به حدیث:أَللّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوانِی
*اشاره به مدح معاویه
(حسن لطفی)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
به زانو میرسم پیشت نفَس دیگر نمیآید
خودت را بر عبایم ریز... از من بر نمیآید
تو را گُم کردهام ... این راه را ... حتی رکابم را
علی ، بابای تو بودن به من دیگر نمیآید
جوانم دست و پا میزد جوانهاشان مرا دیدند
چه کردند این مسلمانها که از کافر نمیآید
تو را روی عبایم با مصیبت جمع کردم ؛ وای
علیِاکبرم یارب به این اکبر نمیآید
سرِ انگشتهایم را فرو در حنجرت کردم
چرا این تیغِ مانده در گلویت در نمیآید
تو داری میدهی جان و تماشا میکنم ای وای
پدر هستم ولی کاری زِ دستم بر نمیآید
عزای بردن تو بود بابا هم اضافه شد
به خیمه بردنِ ماها به این خواهر نمیآید
همینکه کوچه وا کردند فهمیدم از این اوضاع
علیِ زندهای بیرون از آن معبر نمیآید
کمی از پارههایت گُم شده در وسعتِ صحرا
تو را پاشیده صد لشگر به یک لشگر نمیآید
اگر بیرون کشم این تیغ را میپاشی از هم آه
تنی که دوخته نیزه به یک پیکر نمیآید
از اینسو نیزه خوردی و از آنسو نیزه بیرون زد
از اینسو در نمیآید از آنسو در نمیآید
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۲)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
4_5904702939548620440.mp3
1.98M
حسینیه شهید حاج قاسم سلیمانی
انتقام میگیریم
برای زخم قلبمان التیام میگیریم
حاج مهدی رسولی
◾️ محرم امسال #به_نیابت_از_حاج_قاسم، به روضه میرویم...
🏴#ما_ملت_امام_حسینیم
جانفدا
#جانفدا
@aleyasein
گفتم از باران ، هوا ابری شد و باران گرفت
گفتم از دریا ، نمی دانم چه شد طوفان گرفت
در دل ساحل نشینان اضطراب افتاده بود
کشتی امن حسین آمد ، امیدم جان گرفت
خسته بودم خسته بودم خسته بودم یا حسین !
خستگی هایم ولی در کربلا پایان گرفت
عارفی آمد ، تو را دید و چراغ راه خواست
سائلی چون من ، از این درگاه آب و نان گرفت
با کلافی می شود از مشتری های تو بود
می شود یک یوسف از بازار غم ارزان گرفت
زیر خنجر چون تو را مشغول یا رب دیده بوده
نیزه مشتاق عبادت شد به سر قرآن گرفت
آیه ی هم راکعون تغسیر شد در کربلا
ساربان ، انگشتری می خواست در پایان گرفت
#محسن_ناصحی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5895522292.mp3
5.97M
باب الحوائج
استاد عالی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
نو سروده
شعر مناجات با امام حسین(ع)
ما در این درگاه دنبال مقامی نیستیم
ما پی چیزی به غیر از این غلامی نیستیم
با تو ما را می شناسند ای کریم مهربان
بی تو ما نزد کسی اصلا گرامی نیستیم
ما کبوترهای جلد کنج باب القبله ایم
خاک درگاهیم ما، دنبال بامی نیستیم
دست ما پیش کسی جز تو نمی گردد دراز
در گدائی پخته ایم و غرق خامی نیستیم
از ازل مُهر غلامی علی بر ما زدند
ما به جز نام علی دنبال نامی نیستیم
این دهه یاد لبت ما آب کمتر خورده ایم
این دهه ناآشنا با تشنه کامی نیستیم
عاقبت از روضه ی روز دهم دق می کنیم
در رفاقت با تو اهل بی مرامی نیستیم
وحید محمدی
#امام_حسین_مناجات
#مناجات
@aleyasein
یاربالحسین
دوبیتی #حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
تو را زد حرمله تا ناگهان زد
به روی قلبِ بابا هم نشان زد
نشان بگذاشت روی سینهی او
دقیقا یک سهشعبه روی آن زد
پدر صدها برابر خورد ، مادر
پس از تو تیغ و خنجر خورد ، مادر
من از حلق تو ممنونم که باتو
پدر یک تیر کمتر خورد ، مادر
به دستم مشت پُر خون مانده از خاک
به رویم گَرد گلگون مانده از خاک
اگرچه گودی قبرت عمیق است
پرِ این تیر بیرون مانده از خاک
چه حالی یا دلی دلگیر دارم
گلویی خشک از این تقدیر دارم
خدا را آب مگذارید نوشم
که میترسم ببینم شیر دارم
نگاهش کردم و چشمی خجل داشت
مزار از اشک بابا آب و گِل داشت
سهشعبه کاش بعد از بوسه میخورد
حسینم داغ یک بوسه به دل داشت
حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۳
@aleyasein
#یا_علی_اکبر
قصیده بود و غزل ، انتخاب شد با هم
دوتا لهوف دو مقتل ، کتاب شد با هم
چه آتشی است محبت همین که شعله گرفت
دو دل ز فرط حرارت کباب شد با هم
دو دل که نه ! دو گل سرخ ، غرق خون از غم
که وقت غارت صحرا گلاب شد با هم
دو تشنه لب به تماشا ، اگرچه آب نبود!
به یک نگاه دل هر دو آب شد با هم
پسر اجازه گرفت و پدر اجازه که داد
سوال رفتن و ماندن جواب شد با هم
ستون قامت بابا و خیمه ی لیلا
علی که رفت به میدان خراب شد با هم
شکستن پدر و کشتن پسر یکجا
بنا نبود و در این جنگ، باب شد با هم
اگرچه اکبر و لیلا یکی یکی بی هم
فراق اصغر و داغ رباب شد باهم
نصیب قلب شهیدان جداجدا شمشیر
نصیب دست اسیران طناب شد باهم
تمام کرببلا یک طرف ، امان از شام
که آیه خواندن و بزم شراب شد با هم
محسن ناصحی
@aleyasein
السلام علیک یا علی اکبر علیه السلام
سروِ رعنایِ قدت قامت من خم کرده
داغِ تو نام مرا شهرهٔ عالم کرده
پیرِ عشقم من و تو حاصل عمرم هستی
ای جوان ماتم تو عمر مرا کم کرده
خبرِ کشتنِ تودتا که رسیده به زنان
حرمِ امن مرا خیمه ماتم کرده
ارباًاربا تنِ تو این فزعِ آخرِ تو
لحظهٔ مرگ مرا خوب فراهم کرده
این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی
صحن مادر و مسمار مجسم کرده
خیز و بین اشک من و کف زدن دشمن را
داغ تو شادی این قوم فراهم کرده
چه شده جسم تو از لایِ زره میریزد
نیزه ترکیب تنت؛ وای چه دَرهم کرده
فرصتی داشت دشمن که چنین پیکر تو
قطعه قطعه به بُرِشهای منظم کرده
دختری بعد تو با اذن عموم عباسش
زیر چادر گره مقنعه محکم کرده
#قاسم_نعمتی
#حضرت_علی_اکبر
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
یاعلی اکبر علیهالسلام
زینب بیا ببین ثمرم ریخته زمین
بالابلند اهل حرم ریخته زمین
می خواستم بغل کنم اورا ولی نشد
ازلای دستها جگرم ریخته زمین
دست خودم که نیست اگر داد می زنم
در پیش چشم من پسرم ریخته زمین
دست خودم نبود که با زانو آمدم
دیدم که قوت کمرم ریخته زمین
مثل انار دانه شده پخش می شود
از دامنم ببین گوهرم ریخته زمین
دیدی خدا دعای مرا مستجاب کرد
صدها علی به دور و برم ریخته زمین
#قاسم_نعمتی
#حضرت_علی_اکبر
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
یاعلی اکبر علیهالسلام
در این شعر لطفاً به مضمون بهانه بوسیدن حضرت دقت بفرمایید
خیز و شمشیر مرتضی بردار
بزن ای شیر بر دل کفار
زره مصطفی بپوش علی
در رکاب عقاب پا بگذار
نعره ای زن منم علی اکبر
نوهٔ حق، حیدر کرار
هم چو شیری بزن به قلب سپاه
تا بریزی به هم یمین و یسار
ضجهٔ کوفه را در آوردی
ای ابر مرد عرصهٔ پیکار
هر طرف تاب می دهی تیغت
پشته سازی ز کشتهٔ بسیار
تشنگی را بهانه فرمودی
رو نمودی به جانب دلدار
لب نهادی بر آن لبان خشک
گفتی آهسته این سخن با یار
کی محاسن سپید در بندم
دست خود از محاسنت بردار
تا که دل کنده از تو بابا شد
بال های شهادتت وا شد
ناگه از دشت یک صدا آمد
نالهٔ ای پدر بیا آمد
پدر آمد ولی چه آمدنی
چه کسی گفته روی پا آمد
پیرمردی کنار نعش جوان
با سر زانو از قفا آمد
روضه ات گشته شرح موت حسین
وسط هلهله نوا آمد
آن چنان نعره زد علی ولدی
ناله اش بین که تا کجا آمد
دست خود را گرفته روی سر
زینب از سوی خیمه ها آمد
شد حسین زنده با دم زینب
پای معجر میانه تا آمد
با تن ریخته به هم چه کند
نوبت یاری عبا آمد
#قاسم_نعمتی
#حضرت_علی_اکبر
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
.
پیکرش درگیر شد با عقده هایِ آتشین
شد علي اکبر(ع) اسیرِ کینه هایِ غاصبین
بر تنش میخورْد هر سرنیزه با ذکرِ علی(ع)
بلکه با ذکرِ اذان، بی شک و شبهه، با یقین
بر زمین افتاد لب-تشنه! به قران هیچکس
غرقِ خون شهزاده ای هرگز ندیده اینچنین
بوسه میزد پشتِ هم بر صورتش گرد و غبار
رفت و آمد بود و شد با خاک، موهایش عجین
رو به شمرِ پست(لع)شاید گفته باشد حرمله(لع)
تا صدایش دَرنیاید تیرِ بهتر برگزین
شد گلویش تیرباران! سینه اش را خون گرفت
کار دستش داد آخر آن صدایِ خوش طنین
شد عمیق و باز شد در ازدحام ِ دور و بر
زخم ِ شمشیری که افتاده ست بر رویِ جبین
از گلویش لحظه لحظه آه می آمد به گوش
در نفس هایِ سراسر خون و سختِ آخرین
منتظر شد گرمی ِ آغوش بابا را فقط
آمد اما قد خمیده حضرتِ حصنِ حصین
زار میزد در کنارِ پیکرش هر آن؛ حسين(ع)
بی رمق شد پایش و بد خورد با زانو زمین
وای از آن ساعت که با گریه عبا را پهن کرد
تکه تکه جمع کرد از خاک؛ جانش را حزین!
#شب_هشتم_محرم
#مرضیه_عاطفی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5902762374.mp3
20.26M
🔊 #صوتی | #زمینه
دیگه دل موندن نداری، دارم از چشات میخونم
حاجسیدرضا #نریمانی
#ششم_محرم ؛ ۱۴۰۲
@aleyasein
1_5907698983.mp3
5.74M
🔊 #پادکست #شب_هفتم
🔹 پادکست تو قرار بود واسمون شیرین زبون بشی
🔻 حاج سید رضا نریمانی
📆 دوشنبه ۲ مرداد ماه ١۴٠٢
♦️هیئت فدائیان حسین(ع)
📍آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام
_
#پیشنهاد_دانلود
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
باید این مرد در این رزم مُصمم باشد
او علی است و علی مرگ مجسم باشد
او علی است و علی پشت ندارد زرهاش
که علی پیشتر از خطِ مقدم باشد
هیچکس نیست به جز او که به شأناش گویند
که علی باشد و پیغمبر خاتم باشد
تیغ برداشته و دشت همه رَم کردند
شیر از بیشه که آمد دو سه تا کم باشد
میدوند از چپ و از راست و بهم میخوردند
لشگر این گونه ندیدیم که درهم باشد
مدحِ او گفته فقط مُتَفقاً دشمن و دوست
تیغِ او فاصلِ جنات و جهنم باشد
اکبر این است اگر خاطر زینب جمع است
اکبر این است اگر فتح ، مسلَم باشد
قصد او آب نبود و لبِ بابایش بود
ورنه هر زخم تنش چشمهی زمزم باشد
آخرین بار بیا تا که قدَت را بینند
بگذارید در این خمیمه معمم باشد
نفَسِ آخر او اول ماهِ غم شد
از زمانی که زمین خورد محرم باشد
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۳)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
یا ابوفاضل مدد
سخت است یل باشی ولی با دستِ بسته
لعنت بر آن کس که غرورت را شکسته
دیدند روی تو حرم حساس هستند
با یک امان نامه غرورت را شکستند
فامیلِ بد را تو نشد ساکت بسازی
با آبرویت پیش ِ زینب کرد بازی
اما تو فرزند امیرالمومنینی
در معرفت آیینهٔ ام البنینی
شمر و امیرش را چه رسوا ساختی تو
آب دهان بر نامه اش انداختی تو
گفتی که من تا آخرش پای حسینم
با نوکری او امیر عالمینم
ای کاش آقا دیده از دریا نبندد
با ریسمان صبر دستم را نبندد
ای کاش وقت حمله رویم را بگیرد
ترسم که حکم صبر ، بازویم بگیرد
سخت است یل باشی ولی با دست بسته
بینی که نا محرم حریمت را شکسته
من مرده باشم دست زینب را ببندند
وقت زمین خوردن به ناموسم بخندند
با تیر چشمانم الهی پاره باشد
اما نبینم خواهرم آواره باشد
من حاضرم نیزه به چشمانم نشیند
اما کسی یک موی زینب را نبیند
بر صورت من آی لشگر پا گذارید
پوشیه را از روی زینب بر ندارید
سروده سحر تاسوعا سال ۱۴۰۱
#قاسم_نعمتی
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
در حرم چشم انتظارانِ فراوان داشت حیف
علقمه بی تاب بود آنروز مهمان داشت حیف
سهم آبش را سه روزی سهمِ طفلان کرده بود
روی لبها از ترک زخمی نمایان داشت حیف
رفت سمت خیمهها اما هوا تاریک شد
علقمه از تیر و تیغ و نیزه باران داشت حیف
خَم شده بر مَشک اما دستها را جا گذاشت
این پناه خیمهها ردی شتابان داشت حیف
یک سهشعبه آمد و درجا سه جایش را شکست
حیف شد ماه حرم انبوهِ مژگان داشت حیف
مَشک را وقتی به دندان داشت چشمش را زدند
مَشک را وقتی به دندان داشت دندان داشت حیف
کمکم از قد رشیدش در مسیرش ریخت ریخت
کاشکی این ضربههای سخت پایان داشت حیف
با سهشعبه ناگهان اُفتاد با صورت زمین
بین صدها درد ، این دردی سه چندان داشت حیف
خورد با صورت زمین پهلویش اما درد کرد
خورد پیش مادری که دست لرزان داشت حیف
میزدند و دور میگشتند و هِی میآمدند
لشگری که چندصد قاریِقرآن داشت حیف
تا تکان میخورد جمعیت به هرسو میدوید
لشگری که تیغ عریان داشت او جان داشت حیف
خواهری از خیمه دارد روسری میآورد
مادری بی شیر هم طفلی به دامان داشت حیف
دخترک کنج خرابه دست بر مویش کشید
با خودش میگفت روزی هم عمو جان داشت حیف
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۴)
#تاسوعا
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
یاکاشِفَالْکَرْبِعَنْوَجهِالْحُسَینِاِکْشِفْکَرْبىبِحَقِّاَخیکَالْحُسَیْنِ علیهالسلام.
خانمان سوز بود آتشِ آهی گاهی
نالهای میشکند پشتِ سپاهی گاهی
داری امید ولی نیست پناهی گاهی
دلخوشی گرچه به یک نیمه نگاهی گاهی
حیف از آن چشم که یک تیر نگاهش را بُرد
داد از آن تیر که چشمان سیاهش را بُرد
آه بر روی لبش بود چه آهی ای وای
جمع میکرد تَنی از سرِ راهی ای وای
رفته از دست چه ماهی و چه ماهی ای وای
بعد او نیست نه حالی نه پناهی ای وای
اشک مردی که پناهش همه پاشیده ببین
حالِ شاهی که سپاهش همه پاشیده ببین
به سرش آمده اما به جراحات رسید
این جوانمُرده ببین با چه مکافات رسید
موقع غارتِ او موقع خیرات رسید
وسطِ قائلهی مردمِ شامات رسید
ردِ خونی به زمین از سرِ زین ریخته دید
همه جانِ حرمش را به زمین ریخته دید
نفَسش بعدِ برادر چقدر میگیرد
مرد اگر داغ کشد دردِ کمر میگیرد
بی سبب نیست که از سینه خبر میگیرد
تیر از سینه که رد شد به جگر میگیرد
حق بده اینهمه اندوه پَرَت میشکند
بی برادرشدن آری کمرت میشکند
تیر تا خورد به چشمش به کمین خورد ای داد
روی پیشانیِ زهرا دو سه چین خورد ای داد
بخدا بر جگرِ اُمِبَنین خورد ای داد
پدرش از نجف آمد به زمین خورد ای داد
اشکِ عباس دل خون زمین را سوزاند
در مدینه جگر اُمِبَنین را سوزاند
آه ای ماه ببین حال برادرها را
آه ای خیمه ببین گریهی خواهرها را
آه ای دشت ببین ضجهی دخترها را
آه ای داغ ببین قامت مادرها را
نیست با شاه کسی بانگ کمک بردارد
بین ابرو چقدر سخت تَرک بردارد
کاشکی باد به خیمه خبرش را نبرد
شرح حال بدن مختصرش را نبرد
یک حرامی عَلَمش را سپرش را نبرد
پیش طفلان سرِشب نیزه سرش را نبرد
باید عمه بدود تا به همه سر بزند
گرهای روی گره زود به معجر بزند
(حسن لطفی)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
عکسِ او در آب اُفتاد آب را بیچاره کرد
ماهِ زیبایِ حرم مهتاب را بیچاره کرد
یک عشیره منتظر بودند اما بیشتر...
رفتنِ او مادری بی خواب را بیچاره کرد
خوش قد و بالاییِ او دستِ زینب کار داد
دیدی آخر خواهری بیتاب را بیچاره کرد
هرکه او را دید از دشمن فقط میگفت وای
کوه بود و سینهاش سیلاب را بیچاره کرد
دستهایش بر زمین دستِ مردی بَر کمر
این سپاهِ غرق خون ارباب را بیچاره کرد
یک نفر زد با عمود و بِینِ اَبرو جاگذاشت
یک حرامی نیزهاش را بِینِ پهلو جاگذاشت
- - -
از میانِ تیغ و تیر و نیزه قرآن را کشید
آه در آغوشِ خود جسمی پریشان را کشید
خَم شد و بوسیدش اما قامتِ خَم برنگشت
تشنهای بَر دامنش امیدِ طفلان را کِشید
کاش میشُد تیر را بیرون نمیآورد او
با خودش تیرِ سهشعبه وای مژگان را کشید
تیرها از پشتِسر بر قامتِ او خوردهاند
پس چرا از سینهاش صد تیرِ سوزان را کشید
با سَراَنگشتش به رویِ خاک عکسی از حرم...
در میانِ شعلهها شامِ غریبان را کشید
هلهله میآمد و دیدند آقا داد زد
مَشک را از رویِ سینه کَند آقا داد زد
- - -
در مسیرِ علقمه بال و پَرَش را جمع کرد
زود آمد بر سرش اما سرش را جمع کرد
خوب شد اُمالبَنین هم حال و روزش را ندید
جایِ او پیشِ برادر مادرش را جمع کرد
دختران جیغی کشیدند و رُباب از هوش رفت
سمتِ او زینب دوید و اصغرش را جمع کرد
تا پدر را دید رویش را سکینه زخم کرد
با همین پشتِ شکسته دخترش را جمع کرد
بسکه سر وا بود میاُفتاد هِی از نیزهها
خواهرش با کُهنه معجر حنجرش را جمع کرد
هیچکس مانندِ زینب زار و سرگردان نشد
هیچ سر مانندِ او از مرکب آویزان نشد*
در مقاتل آمده این سرِ مبارک در منازلی از دهانه افسار مرکب آویزان بود.
(حسن لطفی)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_امام_زمان_عجلالله
نه صبحی داری و نه شب عزیزم
دلت آتیشه داری تب عزیزم
شبِ عباسه اما ناله داری
برایِ غصهی زینب عزیزم
نه صبری و نه تسکین مونده باقی
که داغی سخت و سنگین مونده باقی
نگیر از ما تو فیضِ روضهها رو
برایِ نوکرت این مونده باقی
بدون تو تو کارامون ضرر بود
که تو امروز و فردامون ضرر بود
تو را ای کاش برا دنیا میخواستیم
بدونِ تو تو دنیامون ضرر بود
بگو با بارِ این غمها چه کردی
پریشون توی این شبها چه کردی
یکی باید به فکرت باشه اما
بگو با نالهی زهرا چه کردی
الهی که الهی غم نبینی
بگو امشب کدوم خیمه میشینی؟
دلم میگه غبار آلوده آقا
میون هیئتِ اُمالبنینی
از آن سَروِ علی بنیاد صد حیف
از آن قامت از آن شمشاد صد حیف
دو دستی که عصایِ پیریَش بود
خداوندا زِ تَن اُفتاده صد حیف
(حسن لطفی)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
#یا_اباالفضل
خدا کند که دگر خیمه ای بنا نشود
بنا اگر شده بی صاحبش رها نشود
خدا کند که قد و قامت یلان غیور
کنار جسم برادر ز غصه تا نشود
خدا کند که اگر هر که داغ دید و شکست
شبیه آینه ی خُرد کربلا نشود
عموی ساقی من مشک را به دوش انداخت
دعا کنید که دستش ز تن جدا نشود
عمود خیمه که افتاد عمه ام آمد
به معجرم گره ی کور زد که وا نشود
#محسن_ناصحی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein