تقدیم به محضر حضرت رباب سلام الله علیها
رباب بودی با گریه رَبِّ آب شدی
در این یکی دوسه ماهه چقدْر آب شدی
بجای جعده شدی هدیه بر بنی الزهرا
دعای فاطمه بودی که مستجات شدی
بنا نبود که جلوه کنی در این عالم
کنار نور عقیله تو در حجاب شدی
زبسکه خاک سرت ریختی زداغ حسین
ترک ترک شده همرنگِ با تراب شدی
عروس فاطمه بودی که رفتی از یثرب
همین مدینه !!!کنیز حرم خطاب شدی
زگریه زیر دو چشمت شیار افتاده
بیاد لب لبِ ششماهه ات کباب شدی
چنان حسین عوض گشته شکل صورت تو
زبسکه سوخته در زیر آفتاب شدی
دمی که حنجرِ پاشیده را بغل کردی
توهم زخون گلوی علی خضاب شدی
به دست ِ خالی و لالایی تو خندیدند
به روی ناقه تو یک لحظه غرق ِ خواب شدی
زنی مقابل تو شیر داد؛ طفلش را
چقدر یادعلی اصغرت عذاب شدی
میان طشت، خجالت کشید از تو حسین
دمی که وارد آن مجلس شراب شدی
همینکه آن دهن چوب خورده بوسیدی
به پیش مادر ِ سادات، بی حساب شدی
اشاره کرد یکی بر سکینه دختر تو
برای حفظ امانت در اضطراب شدی
عروسِ حضرت زهرا زمانه با تو چه کرد
به شهر شام زنِ خارجی خطاب شدی
#قاسم_نعمتی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
شعر روضه حضرت #على_اصغر (ع)
تَرَكِ روى لبت آيه قرآنِ رباب
مثلِ قرصِ قمرى زينتِ دامانِ رباب
چه كنم ؟ تا كه کمى تر بشود لبهايت
مى چكد روى لبت اشكِ دو چشمان رباب
سينه ام شير ندارد پسرم چنگ نزن
آه ، بازى مكن اينقدر تو با جانِ رباب
بر ضريح لب خشكيده ءتو جا انداخت
لبِ عطشانِ حسين و لبِ عطشانِ رباب
پا برهنه پسرم خيمه به خيمه گشتم
قطره اى آب نبود ، اى گل ريحان رباب
رفتي و پشت تو "يا رادَّ يوسف" خواندم
كاش سيراب بيايى تو به كنعان رباب
پدر تو به سپاهى سَرِ تو رو زده است
تا خجالت نكشد از دل سوزان رباب
تير خوردى وسط خيمه زمين خوردم من
بعد از اين گريه شود روزى چشمان رباب
عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ريخت
واى بر حالِ دلِ بى سر و سامان رباب
اين زمين خوردن من دست خودم نيست على
سَرِ تو خورده زمين زانوى لرزان رباب
سَرِ هر كوچه به لالايى من خنديدند
كودكى نيست دگر بر روى دستانِ رباب
#قاسم_نعمتی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی
به دنیا میدهد بیتابیِ گهواره پیغامی
غریبیِ پدر را میزدی فریاد با گریه
گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی
گلویت از زبانت زودتر واشد، نمیبینم
سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی
تو در شش بیت حقِ مطلب خود را ادا کردی
چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی
علی را استخوانی در گلو بود و تو را تیری
چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی
تو را از واهمه در قامت عباس میبیند
اگر تیر سهشعبه کرده پیشت عرض اندامی
«اَلا یا قوم اِن لَم تَرحَمُونِی فَارحَمُوا هذا....»
برید این جمله را ناگاه تیرِ نابههنگامی
چنان سرگشته شد آرامش عالم که برمیداشت
به سوی خیمهها گامی، به سوی دشمنان گامی
برایت با غلاف از خاکها گهواره میسازد
ندارد دفنت ای ششماهه غیر از بوسه احکامی
کنار گاهواره مادر چشمانتظاری هست
برایش میبرد با دست خونآلوده پیغامی
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#سیدحمیدرضا_برقعی
@aleyasein
1_5881326802.mp3
8.76M
🔊 #صوتی | تنظیم #استودیویی
اشتیاق
کربلاییروحالله #رحیمیان
#امام_حسین
#محرم ؛ ۱۴۰۲
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
460K
زمینه شب هفتم محرم ۱۴۴۵ ه.ق
حضرت علی اصغر (ع)
خبر رسیده از راه، دیگه نمیاد علمدار
باید بری تو میدون، مادر علمت رو بردار
سپردمت به بابا، برو خدانگهدار
خدانگهدارت، دست علی همرات
خون علی داری، تو هم تووی رگ هات
حرمله نامرده، حواستو جمع کن
رفتی تو میدون باش، مراقب بابات
فدا سر بابات اگه زد، سه شعبه به حنجر
فدا سر بابات اگه شد، گلوی تو پرپر
فدا سر بابات اگه مرد، تو خیمه یه مادر
لالایی گلم لالایی
رو نیزه، نیزه دارا، سرتو می دن نشونم
نمیشه دیگه مادر، لالایی برات بخونم
حرمله با نگاهاش، آتیش زده به جونم
نترسی از نیزه، مراقبت هستم
اگه بیفتی باز، میفتی توو دستم
رو نیزه ها مادر، هنوز چشات بازه
کاش لااقل می شد، چشاتو می بستم
فدا سر بابات اگه رف، رو نیزه سر تو
فدا سر بابات که شکست، دلِ مادر تو
فدا سر بابات اگه سوخت، موی خواهر تو
لالایی گلم لالایی
وحید محمدی
#زمینه
#علی_اصغر_زمینه
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحی
#دودمه_شب_هفتم_محرم
فرق در بین علیها نیست ، اصغر اکبر است
من علیام ای پدر
زودتر من را ببر میدان ، که حیدر ، حیدر است
من علیام ای پدر
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۶/۰۲)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
مدح و شهادت
صلوات الله علیک یا ام لیلا
حیران توست چشم محمد شناسها
ای فاطمه نگاه ، خداوند یاسها
از آتشی که هست به بامت رسیدهاند
از شهرهایِ دور همهی آس و پاسها
جز تو حسین هیچکسی را ندیده است
یعنی نمیرسند به گَردت قیاسها
هربار پیشِ عمهی خود مدتی بمان
قدری نگاه کن به همین التماس ها
ما عاشقیم قسمتِ ما بی ارادگی است
پس با حسین نسبت ما خانوادگی است*
لیلا نشسته است اگر در مقابلت
مجنون دویده است به دنبالِ محملت
لازم نبود اینهمه لشگر کشی کنی
گیسو نریخته دلِ باباست منزلت
عباس رفته مِجمرِ اسفند آورَد
از بسکه ریخته همه جا از فضائلت
امالبنین به بازوی تو وانیکاد بست
وقتی که ذوالفقارِ علی شد حمایلت
ای دومین علی هنرت را نشان بده
بر آلِ فاطمه جگرت را نشان بده
میدان محاطِ صولتِ پروردگاریات
دشتِ نبرد نعرهزن از تیغداریات
آنکه به سر نداشت هوایِ علی گُریخت
جانم فدایِ سر زدن و سر شماریات
کس را ندیدهایم از این خیلِ صد سپاه
در گردنش نمانده خط یادگاریات
عباس با حسین و خدا خیره گشتهاند
باد است و یال و منظرهی تکسواریات
پیچیده مدحِ رزم تو در کاخِ شام ، پس
تا شام رفتهاست سپاهِ فراریات*
یک خیمه است منتظرت بی خبر مرو
میدان که میروی کمی آرامتر برو
آبی نداشت ، روی زبانت زبان گذاشت
رفتی و دست بر جگرش ناگهان گذاشت
زانو نمیکشید بیاید کنار تو
از خیرِ جان گذشت و قدم نیمهجان گذاشت
تیغی نمیگذاشت که بابا بخوانیاش
سر خم نمود گوش به روی دهان گذاشت
هرکس که تیغ داشت به دورِ تو حلقه زد
هرکس که تیر داشت میانِ کمان گذاشت
هرکس که دور بود خودش را به تو رساند
هرکس رسید نیزهی خود را نشان گذاشت
جایی نماند تا که گذارند زخمّ نو
قومی رسید زخم روی استخوان گذاشت
ای داغِ مانده بر دلِ بابا بلند شو
یا لااقل به خاطرّ لیلا بلند شو.....
اشاره به حدیث:أَللّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوانِی
*اشاره به مدح معاویه
(حسن لطفی)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
به زانو میرسم پیشت نفَس دیگر نمیآید
خودت را بر عبایم ریز... از من بر نمیآید
تو را گُم کردهام ... این راه را ... حتی رکابم را
علی ، بابای تو بودن به من دیگر نمیآید
جوانم دست و پا میزد جوانهاشان مرا دیدند
چه کردند این مسلمانها که از کافر نمیآید
تو را روی عبایم با مصیبت جمع کردم ؛ وای
علیِاکبرم یارب به این اکبر نمیآید
سرِ انگشتهایم را فرو در حنجرت کردم
چرا این تیغِ مانده در گلویت در نمیآید
تو داری میدهی جان و تماشا میکنم ای وای
پدر هستم ولی کاری زِ دستم بر نمیآید
عزای بردن تو بود بابا هم اضافه شد
به خیمه بردنِ ماها به این خواهر نمیآید
همینکه کوچه وا کردند فهمیدم از این اوضاع
علیِ زندهای بیرون از آن معبر نمیآید
کمی از پارههایت گُم شده در وسعتِ صحرا
تو را پاشیده صد لشگر به یک لشگر نمیآید
اگر بیرون کشم این تیغ را میپاشی از هم آه
تنی که دوخته نیزه به یک پیکر نمیآید
از اینسو نیزه خوردی و از آنسو نیزه بیرون زد
از اینسو در نمیآید از آنسو در نمیآید
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۲)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
4_5904702939548620440.mp3
1.98M
حسینیه شهید حاج قاسم سلیمانی
انتقام میگیریم
برای زخم قلبمان التیام میگیریم
حاج مهدی رسولی
◾️ محرم امسال #به_نیابت_از_حاج_قاسم، به روضه میرویم...
🏴#ما_ملت_امام_حسینیم
جانفدا
#جانفدا
@aleyasein
گفتم از باران ، هوا ابری شد و باران گرفت
گفتم از دریا ، نمی دانم چه شد طوفان گرفت
در دل ساحل نشینان اضطراب افتاده بود
کشتی امن حسین آمد ، امیدم جان گرفت
خسته بودم خسته بودم خسته بودم یا حسین !
خستگی هایم ولی در کربلا پایان گرفت
عارفی آمد ، تو را دید و چراغ راه خواست
سائلی چون من ، از این درگاه آب و نان گرفت
با کلافی می شود از مشتری های تو بود
می شود یک یوسف از بازار غم ارزان گرفت
زیر خنجر چون تو را مشغول یا رب دیده بوده
نیزه مشتاق عبادت شد به سر قرآن گرفت
آیه ی هم راکعون تغسیر شد در کربلا
ساربان ، انگشتری می خواست در پایان گرفت
#محسن_ناصحی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5895522292.mp3
5.97M
باب الحوائج
استاد عالی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
نو سروده
شعر مناجات با امام حسین(ع)
ما در این درگاه دنبال مقامی نیستیم
ما پی چیزی به غیر از این غلامی نیستیم
با تو ما را می شناسند ای کریم مهربان
بی تو ما نزد کسی اصلا گرامی نیستیم
ما کبوترهای جلد کنج باب القبله ایم
خاک درگاهیم ما، دنبال بامی نیستیم
دست ما پیش کسی جز تو نمی گردد دراز
در گدائی پخته ایم و غرق خامی نیستیم
از ازل مُهر غلامی علی بر ما زدند
ما به جز نام علی دنبال نامی نیستیم
این دهه یاد لبت ما آب کمتر خورده ایم
این دهه ناآشنا با تشنه کامی نیستیم
عاقبت از روضه ی روز دهم دق می کنیم
در رفاقت با تو اهل بی مرامی نیستیم
وحید محمدی
#امام_حسین_مناجات
#مناجات
@aleyasein
یاربالحسین
دوبیتی #حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
تو را زد حرمله تا ناگهان زد
به روی قلبِ بابا هم نشان زد
نشان بگذاشت روی سینهی او
دقیقا یک سهشعبه روی آن زد
پدر صدها برابر خورد ، مادر
پس از تو تیغ و خنجر خورد ، مادر
من از حلق تو ممنونم که باتو
پدر یک تیر کمتر خورد ، مادر
به دستم مشت پُر خون مانده از خاک
به رویم گَرد گلگون مانده از خاک
اگرچه گودی قبرت عمیق است
پرِ این تیر بیرون مانده از خاک
چه حالی یا دلی دلگیر دارم
گلویی خشک از این تقدیر دارم
خدا را آب مگذارید نوشم
که میترسم ببینم شیر دارم
نگاهش کردم و چشمی خجل داشت
مزار از اشک بابا آب و گِل داشت
سهشعبه کاش بعد از بوسه میخورد
حسینم داغ یک بوسه به دل داشت
حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۳
@aleyasein
#یا_علی_اکبر
قصیده بود و غزل ، انتخاب شد با هم
دوتا لهوف دو مقتل ، کتاب شد با هم
چه آتشی است محبت همین که شعله گرفت
دو دل ز فرط حرارت کباب شد با هم
دو دل که نه ! دو گل سرخ ، غرق خون از غم
که وقت غارت صحرا گلاب شد با هم
دو تشنه لب به تماشا ، اگرچه آب نبود!
به یک نگاه دل هر دو آب شد با هم
پسر اجازه گرفت و پدر اجازه که داد
سوال رفتن و ماندن جواب شد با هم
ستون قامت بابا و خیمه ی لیلا
علی که رفت به میدان خراب شد با هم
شکستن پدر و کشتن پسر یکجا
بنا نبود و در این جنگ، باب شد با هم
اگرچه اکبر و لیلا یکی یکی بی هم
فراق اصغر و داغ رباب شد باهم
نصیب قلب شهیدان جداجدا شمشیر
نصیب دست اسیران طناب شد باهم
تمام کرببلا یک طرف ، امان از شام
که آیه خواندن و بزم شراب شد با هم
محسن ناصحی
@aleyasein
السلام علیک یا علی اکبر علیه السلام
سروِ رعنایِ قدت قامت من خم کرده
داغِ تو نام مرا شهرهٔ عالم کرده
پیرِ عشقم من و تو حاصل عمرم هستی
ای جوان ماتم تو عمر مرا کم کرده
خبرِ کشتنِ تودتا که رسیده به زنان
حرمِ امن مرا خیمه ماتم کرده
ارباًاربا تنِ تو این فزعِ آخرِ تو
لحظهٔ مرگ مرا خوب فراهم کرده
این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی
صحن مادر و مسمار مجسم کرده
خیز و بین اشک من و کف زدن دشمن را
داغ تو شادی این قوم فراهم کرده
چه شده جسم تو از لایِ زره میریزد
نیزه ترکیب تنت؛ وای چه دَرهم کرده
فرصتی داشت دشمن که چنین پیکر تو
قطعه قطعه به بُرِشهای منظم کرده
دختری بعد تو با اذن عموم عباسش
زیر چادر گره مقنعه محکم کرده
#قاسم_نعمتی
#حضرت_علی_اکبر
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
یاعلی اکبر علیهالسلام
زینب بیا ببین ثمرم ریخته زمین
بالابلند اهل حرم ریخته زمین
می خواستم بغل کنم اورا ولی نشد
ازلای دستها جگرم ریخته زمین
دست خودم که نیست اگر داد می زنم
در پیش چشم من پسرم ریخته زمین
دست خودم نبود که با زانو آمدم
دیدم که قوت کمرم ریخته زمین
مثل انار دانه شده پخش می شود
از دامنم ببین گوهرم ریخته زمین
دیدی خدا دعای مرا مستجاب کرد
صدها علی به دور و برم ریخته زمین
#قاسم_نعمتی
#حضرت_علی_اکبر
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
یاعلی اکبر علیهالسلام
در این شعر لطفاً به مضمون بهانه بوسیدن حضرت دقت بفرمایید
خیز و شمشیر مرتضی بردار
بزن ای شیر بر دل کفار
زره مصطفی بپوش علی
در رکاب عقاب پا بگذار
نعره ای زن منم علی اکبر
نوهٔ حق، حیدر کرار
هم چو شیری بزن به قلب سپاه
تا بریزی به هم یمین و یسار
ضجهٔ کوفه را در آوردی
ای ابر مرد عرصهٔ پیکار
هر طرف تاب می دهی تیغت
پشته سازی ز کشتهٔ بسیار
تشنگی را بهانه فرمودی
رو نمودی به جانب دلدار
لب نهادی بر آن لبان خشک
گفتی آهسته این سخن با یار
کی محاسن سپید در بندم
دست خود از محاسنت بردار
تا که دل کنده از تو بابا شد
بال های شهادتت وا شد
ناگه از دشت یک صدا آمد
نالهٔ ای پدر بیا آمد
پدر آمد ولی چه آمدنی
چه کسی گفته روی پا آمد
پیرمردی کنار نعش جوان
با سر زانو از قفا آمد
روضه ات گشته شرح موت حسین
وسط هلهله نوا آمد
آن چنان نعره زد علی ولدی
ناله اش بین که تا کجا آمد
دست خود را گرفته روی سر
زینب از سوی خیمه ها آمد
شد حسین زنده با دم زینب
پای معجر میانه تا آمد
با تن ریخته به هم چه کند
نوبت یاری عبا آمد
#قاسم_نعمتی
#حضرت_علی_اکبر
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
.
پیکرش درگیر شد با عقده هایِ آتشین
شد علي اکبر(ع) اسیرِ کینه هایِ غاصبین
بر تنش میخورْد هر سرنیزه با ذکرِ علی(ع)
بلکه با ذکرِ اذان، بی شک و شبهه، با یقین
بر زمین افتاد لب-تشنه! به قران هیچکس
غرقِ خون شهزاده ای هرگز ندیده اینچنین
بوسه میزد پشتِ هم بر صورتش گرد و غبار
رفت و آمد بود و شد با خاک، موهایش عجین
رو به شمرِ پست(لع)شاید گفته باشد حرمله(لع)
تا صدایش دَرنیاید تیرِ بهتر برگزین
شد گلویش تیرباران! سینه اش را خون گرفت
کار دستش داد آخر آن صدایِ خوش طنین
شد عمیق و باز شد در ازدحام ِ دور و بر
زخم ِ شمشیری که افتاده ست بر رویِ جبین
از گلویش لحظه لحظه آه می آمد به گوش
در نفس هایِ سراسر خون و سختِ آخرین
منتظر شد گرمی ِ آغوش بابا را فقط
آمد اما قد خمیده حضرتِ حصنِ حصین
زار میزد در کنارِ پیکرش هر آن؛ حسين(ع)
بی رمق شد پایش و بد خورد با زانو زمین
وای از آن ساعت که با گریه عبا را پهن کرد
تکه تکه جمع کرد از خاک؛ جانش را حزین!
#شب_هشتم_محرم
#مرضیه_عاطفی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5902762374.mp3
20.26M
🔊 #صوتی | #زمینه
دیگه دل موندن نداری، دارم از چشات میخونم
حاجسیدرضا #نریمانی
#ششم_محرم ؛ ۱۴۰۲
@aleyasein