eitaa logo
الفقه و الاصول
1.2هزار دنبال‌کننده
321 عکس
28 ویدیو
211 فایل
با ارائه #تحقیقات_فقهی_اصولی_رجالی با دغدغه #فقه_حکومت با نظری به #فلسفه_اصول ✍️مدرس_پژوهشگر فقه و اصول؛ محمد متقیان تبریزی ♨️مطالب این کانال تولیدی است، لطفاً با #لینک نقل کنید. مسیر گفتگو؛ @mmsaleh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
004_85-3-10.mp3
18.53M
🔸استاد سیداحمد مددی 🔸فهرست اجمالی مطالب: ۱. تبیین عنوان "اصل" نزد خاصه و عامه ۲. بحثی پیرامون مستطرفات سرائر https://eitaa.com/alfigh_alosul/505
الفقه و الاصول
#صوت‌_جلسه_چهارم #مباحث‌تحلیل‌فهرستی 🔸استاد سیداحمد مددی 🔸فهرست اجمالی مطالب: ۱. تبیین عنوان "اصل"
🔸استاد سیداحمد مددی 🔸فهرست تفصیلی مطالب: 1- تبیین عنوان «اصل» نزد خاصه و عامه 1/1. کثرت مکتوبات در تبیین معنای اصل(کتب رجالی متأخر، تحقیقات معاصر و بعضی مستشرقین یهودی) 1/2. لفظ «باب» یکی از الفاظ مشیر به معنای قانون و قاعده کلی در روایات خاصه 1/3. لفظ «اصل» یکی از الفاظ مشیر به معنای قانون و قاعده کلی در روایات خاصه 1/4. به یک احتمال قوی؛ استعمال کلمه اصل نزد خاصه در مقابل کلمه صحیح نزد عامه 1/5. انتزاعی و توصیفی بودن لفظ اصل در کتب رجال نه علمی بودن آن 1/6. ابهام در معنای اصل در بازه زمانی 150 تا 300 1/7. وضوح معنای اصل در قرن چهار و اتفاق مدرسه بغداد و قم بر معنای آن 2- بحثی پیرامون مستطرفات سرائر 2/1. غیرواقعی بودن روایت معروف «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع» 2/2. ضعیف بودن ابن ادریس در حدیث شناسی 2/3. اشتباه ابن ادریس در عنوان «جامع بزنطی» و انتساب مجموعه ای از روایات به بزنطی 2/4. وجاده ای بودن منابع مستطرفات سرائر @alfigh_alosul
• | ابن‌ادریس و مستطرفات سرائر| • ➖استاد سیداحمد مددی: جناب ابن‌ادریس، در حدیث ندارد و ضعیف است. و گویا منابع مستطرفات هم وجاده‌ای نزد ایشان بود و ایشان به اسم کتب اعتماد کرده است. جامعی را که به نسبت می‌دهد درست نیست و به تبع آن روایت معروف "علینا القاء الاصول و علیکم التفرع" اساس ندارد. @alfigh_alosul
005_85-3-17.mp3
27.77M
🔸استاد سیداحمد مددی 🔸فهرست اجمالی مطالب: 1- بررسی کار شیخ طوسی (ره) 1/1. تعبیرات شیخ از کلمه «اصل» 1/2. نگاهی اجمالی به مکتوبات شیخ طوسی 1/3. آغاز حجیت تعبدی خبر با شیخ طوسی در مکتب بغداد دوم 1/4. شیخ طوسی در مقام جمع میان مدرسه قم و بغداد https://eitaa.com/alfigh_alosul/508
🔸استاد سیداحمد مددی 🔸فهرست تفصیلی مطالب: 1- گزارشی از فعالیت شیخ طوسی(ره) 1/1. تعبیرات شیخ از کلمه «اصل» 1/1/1. اولین تعبیر در ترجمه احمد بن هلال 1/1/2. تعبیر دوم در ترجمه حمید بن زیاد 1/1/3. تعبیر سوم در ترجمه تلعکبری 1/2. نگاهی اجمالی به مکتوبات شیخ طوسی(ره) 1/2/1. انجام غالب تحقیقات شیخ طوسی در بغداد 1/2/2. احتمال مسوده بودن برخی تحقیقات شیخ و عدم تحقق نهایی آنها 1/2/3. حضور شیخ در نجف از سال 449 و عدم نگارش کتاب علمی تا زمان ارتحال 1/2/4. معظم فقه تفریعی از شیخ طوسی 1/2/5. بازگشت شهرت های فتوایی علامه حلی به کلام شیخ طوسی در تحقیقات المبسوط 1/3. آغاز حجیت تعبدی خبر با شیخ طوسی در مکتب بغداد دوم 1/3/1. تقسیم بغداد به دوره اول و دوره دوم 1/3/2. ذائقه عقل گرایی خفیف دوره اول بغداد با حضور یونس بن عبدالرحمن 1/3/3. ذائقه عقل گرایی تند دوره دوم بغداد با حضور کلینی، شیخ مفید، سید مرتضی 1/3/4. اوج گیری نزاع میان بغداد و قم در دوره شیخ مفید با نگارش کتاب تصحیح الاعتقادات 1/3/5. مواجهه تلفیقی شیخ طوسی با بغداد و قم با اهتمام به حجیت تعبدی خبر 1/4. شیخ طوسی در مقام جمع میان مدرسه قم و بغداد 1/4/1. سبک حدیث گرایی مدرسه قم 1/4/2. سبک مخالفت با خبر در مدرسه بغداد و روی آوری به اجماعات به معنای تلقی به قبول 1/4/3. جمع میان مدرسه قم و بغداد با پذیرش حجیت تعبدی خبر و اجماع در آراء شیخ 1/4/4. اوج گیری حجیت تعبدی خبر در دوران علامه حلی و سیدبن طاووس @alfigh_alosul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨اسعدالله ایامکم✨✨ 🌸🌸السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ🌸🌸 🔅اخبار مهدوی ▫ الغیبة للنعمانی، ص 284: أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ الْبَنْدَنِيجِيُّ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَلَوِيِّ الْعَبَّاسِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عِيسَى بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَدْ ذَكَرَ الْقَائِمَ ع فَقُلْتُ إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ أَمْرُهُ فِي سُهُولَةٍ فَقَالَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ حَتَّى تَمْسَحُوا الْعَلَقَ وَ الْعَرَقَ. مفضل بن عمر نقل می‌کند؛ خدمت امام صادق(سلام لله علیه) عرض کردم: امیدوارم که امر قائم(سلام الله علیه) در سهولت و آسانی باشد، حضرت فرمودند: امر او محقق نمی‌شود تا اینکه، با سختی‌ها و شدائد روبرو شوید. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔺 المراد بالعلق- بالتحريك-: الدم الغليظ، و هذا كناية عن ملاقات الشدائد التي توجب سيلان العرق و الجراحات المسيلة للدم. التصحیح؛ علی‌اکبر غفاری @alfigh_alosul
✨اسعدالله ایامکم✨✨ 🌸🌸السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ🌸🌸 🔅اخبار مهدوی ▫الغیبة للنعمانی، ص 296 1- أَخْبَرَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْن‏الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ النَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ جُهَّالِ الْجَاهِلِيَّةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَى النَّاسَ وَ هُمْ يَعْبُدُونَ الْحِجَارَةَ وَ الصُّخُورَ وَ الْعِيدَانَ «1» وَ الْخُشُبَ الْمَنْحُوتَةَ وَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَى النَّاسَ وَ كُلُّهُمْ يَتَأَوَّلُ عَلَيْهِ كِتَابَ اللَّهِ يَحْتَجُّ عَلَيْهِ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُيُوتِهِمْ كَمَا يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقُر. ▫فضیل بن یسار می‌گوید: از امام صادق(سلام الله علیه) شنیدم که فرمودند: زمانی که قائم (سلام الله علیه) قیام نماید، با روبرو می‌شود، جهلی بسیار شدیدتر از آنچه رسول الله(صلی الله علیه و آله) با آن روبرو شدند. عرض کردم: چگونه؟ فرمودند: زمانی که رسول الله (صلی الله علیه و آله) به میان مردم آمدند، مردم سنگ و صخره و چوب تراشیده شده را می‌پرستیدند، و زمانی که قائم (سلام الله علیه) به میان مردم آید، آنها بر علیه او به کتاب الله احتجاج خواهند نمود. سپس فرمودند: قسم به خدا، او را همانگونه که سرما و گرما در خانه ها داخل می‌شود، در داخل خانه‌هایشان وارد می‌کند. @alfigh_alosul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥برخی از هستند که، در افواه خواص و عوام راه یافته و تبدیل به اصل مسلمی شده‌اند. ▫️بنای بر بررسی آنها را داریم و از روایت مشهور؛ شروع کردیم. https://eitaa.com/alfigh_alosul/515
هدایت شده از الفقه و الاصول
✍محمد متقیان 💢درباره روایت مشهور؛ وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ_1💢 🔅یکی از قضایای مشهوری که نه تنها در میان خواص و نخبگان بلکه در میان عوام شهرت یافته است، روایت «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» است. این قضیه مشهوره را نقلیاً و عقلیاً بررسی می‌کنیم بعونه تبارک و تعالی. ▫نقلیاً؛ 1⃣ گویا اولین منبع از کتب شیعه که این قضیه در آن نقل شده است، کتاب از است. عبدالواحدبن محمد تمیمی آمدی متوفای 550 هجری قمری است. او به نقل ابن‌شهرآشوب در مقدمه از مشایخ اجازه اوست: «و قد أذن لي الآمدي في رواية غرر الحكم‏»(مناقب آلی ابی طالب، ج1 ص 12). جناب در خاتمه المستدرک، بحث مفیدی پیرامون شخصیت ایشان به نقل از برخی منابع دارد(ج3 ص 91) و نیازی به تکرار آن مطالب نیست. منبع دومی که این قضیه را نقل می‌کند، کتاب از لیثی واسطی(قرن 6) است که گویا کتاب او برگرفته از کتاب تمیمی آمدی است. 2⃣ در کتاب غرر الحکم به دو تعبیر این روایت نقل شده است: 1- «خُذِ الْحِكْمَةَ مِمَّنْ أَتَاكَ بِهَا وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ»((الفصل الثّلاثون) ممّا ورد من حكم أمير المؤمنين عليّ بن ابيطالب عليه السّلام في حرف الخاء باللّفظ المطلق قال عليه السّلام‏) 2- «لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَال‏» (الفصل الخامس و الثّمانون ممّا ورد من حكم امير المؤمنين عليّ بن ابيطالب عليه السّلام في حرف لا قال عليه السّلام‏) 3⃣ آنچه که از منابع عامه به دست می‌آید این است که، این روایت در نقل در آمده است،(المناقب، ص 375) به طریقی که خود او از مشایخ اهل سنت دارد: «و أخبرنا الفقيه ابو سعيد الفضل بن محمّد الاسترابادي، حدثنا ابو غالب الحسن بن علي بن القاسم، حدثنا ابو علي الحسن بن أحمد الجهرمي بعسكر مكرم . حدثنا ابو أحمد الحسن بن عبد اللّه بن سعيد، حدثنا ابو بكر محمّد بن الحسن بن دريد، قال: قال ابو الفضل أحمد بن أبي طاهر- صاحب أبي‏ عثمان الجاحظ- كان الجاحظ يقول لنا زمانا: ان لأمير المؤمنين عليه السّلام مائة كلمة، كل كلمة منها تفى ألف كلمة، من محاسن كلام العرب قال:....» در این خبر در ضمن صدکلمه‌ای که از امیرالمومنین(سلام‌الله‌علیه) نقل می‌شود این عبارت آمده است: "ولاتنظر الی من قال و انظر الی ما قال" ادامه دارد.... https://eitaa.com/alfigh_alosul/515
006_85-4-14.mp3
29.03M
🔸استاد سیداحمد مددی 🔸فهرست اجمالی مطالب: 1- اشاره ای به وضعیت فرهنگی دوران بنی امیه 2- پیرامون فقه فرضی ابوحنیفه 3- پیرامون اقدامات خلیفه ثانی در حوزه حدیث https://eitaa.com/alfigh_alosul/518
🔸استاد سیداحمد مددی 🔸فهرست تفصیلی مطالب: 1-اشاره ای به وضعیت فرهنگی دوران بنی امیه 1/1. عدم تأسیس مدرسه علمیه در دوران بنی امیه 1/2. قتل عمربن عبدالعزیز به دلیل دستور به کتابت حدیث 2- پیرامون فقه فرضی ابوحنیفه 2/1. ابوحنیفه پایه گذار مکتب رأی 2/2. عنوان مکتب رأی در قرن اول و مکتب قیاس در قرن دوم 2/3. دخول رأی به عنوان منابع تشریع از سوی خلیفه ثانی 2/4. اتکاء مکتب مدینه به کتاب و سنت/ مکتب کوفه به رأی در اهل سنت 2/5. اشتهار ابوحنیفه به فقیه تخمینی در کتب اهل سنت 2/6. ممانعت خلیفه ثانی از سؤالات فرضی فقهی 2/7. ابداع فقه فرضی توسط ابوحنیفه 2/8. امام باقر، اصلی ترین مبدع فقه فرضی 3- پیرامون اقدامات خلیفه ثانی در حوزه حدیث 3/1. اقدام اول؛ ممانعت از تدوین سنن رسول الله(صلی الله علیه و آله) 3/1/1. دلیل اقدام اول؛ آشنایی عمر با زبان عبری و تجربه سنن نگاری یهودیان، عامل اصلی در ممانعت از نگارش سنن حضرت رسول 3/2. اقدام دوم؛ ممانعت از کتابة الحدیث 3/2/1. دلیل اقدام دوم؛ روایت ابوسعید خدری در منع حضرت رسول به نگارش احادیث ایشان به دلیل عادی بودن و ممکن الخطا بودن ایشان 3/3. اقدام سوم؛ ممانعت از تحدیث 3/3/1. دلیل اقدام سوم؛ به دلیل وجود فاصله زمانی با دوران حضرت و امکان ایجاد زیاده و نقصان در کلام ایشان. @alfigh_alosul
• | اهمیت کتاب امالی شیخ‌طوسی| • ➖استاد سیداحمد مددی: کتاب شیخ‌طوسی(ره) کتاب ذی‌قیمتی است. ایشان اخبار این کتاب را از برخی جزوات و کتب املاء کرده‌اند. اخباری در این کتاب است که در کتب اربعه یافت‌نمی‌شود، مانند روایات برادر سفاح عباسی، او روایاتی از حضرت‌صادق(سلام‌الله‌علیه) دارد که در جای دیگری موجود نیست. @alfigh_alosul
الفقه و الاصول
#مشهورات_1 ✍محمد متقیان 💢درباره روایت مشهور؛ وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ
✍ محمد متقیان 💢درباره روایت مشهور؛ وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ_1💢 🔸در شماره قبل، منابع خاصه و عامه از روایت مشهور گزارش شد. با توجه به اینکه منبع اولیه این روایت نزد خاصه، کتاب است، مقدمه این کتاب را در چند نکته گزارش می‌کنیم. ▫مقدمه مؤلف؛ 1⃣ظاهر عبارات این است که آمدی تمیمی شیعه بوده است، هرچند درباره امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) تعبیر «کرم‌الله‌وجهه» دارد، لیکن به قرینه آنچه که ابن‌شهرآشوب، اجازه نقل او را در ردیف اصحاب برمی‌شمارد و معنای متداول اصحاب نیز شیعه‌اثنی‌عشری بوده است، می‌توان چنین احتمالی را مورد توجه قرار داد. 2⃣ آمدی، در این مقدمه غرض خود از نگارش کتاب را، بیان جاحظ می‌داند - در نقل خوارزمی در شماره قبل گذشت- که کلمات حکیمانه حضرت امیر را در صد حکمت محدود کرده است. او چنین اعتراض می‌کند: «كيف غشى عن البدر المنير؟ و رضى من الكثير باليسير؟ و هل ذلك إلّا بعض من كل؟ و قلّ من جلّ و طلّ من وبل.» و بعد اشاره می‌کند که من مقدار کمی از کلمات حضرت را توانستم جمع‌آوری کنم که، در این کتاب به 11 هزار کلمه می‌رسد. 3⃣ او به روش تدوین کتاب اشاره می‌کند؛ حذف اسانید، ترتیب کلمات به ترتیب حروف معجم، ترتیب کلمات به نحو مسجع برای اینکه به راحتی در اذهان باقی بماند و هرکسی که الفاظ را می‌بیند برایش گوارا باشد. ▫بررسی سندی کتاب؛ 1⃣ همانطور که تمیمی آمدی در مقدمه کتاب اشاره می‌کند، روایاتی که جمع‌آوری کرده است، مُسنَد بودند لیکن او آنها را حذف نموده است به خاطر اینکه، کتابی برای فرهنگ عمومی می‌خواسته است بنویسد. لیکن با توجه به اینکه، غالب روایات این کتاب در منابع دیگر روایی موجود نیست و فقط برخی از آنها را می‌توان در نهج البلاغه و تحف العقول پیدا نمود، و البته مقدار کمی از روایات هم در کتب اربعه مانند کافی در ضمن اخبار مطولی موجود بودند. با این وضعیت، آیا می‌توان گفت که آمدی اِسناد و طریق به کتب و مصنفات داشته است؟ شاید محتمل این باشد که، کتبی مانند نهج البلاغه، تحف العقول و غررالحکم منابعی داشته‌اند که، در کتب اربعه وارد نشده است و در برخی کتب با رویکرد اخلاقی جمع‌آوری گشته است. 2⃣با توجه به اینکه، ابن شهر آشوب، اجازه نقل غررالحکم را از آمدی اخذ کرده است، بعید است که، منابع این کتاب غیر از طریق اجازات باشد. حال اجازات به چه نحوی بوده است؛ همراه با قرائت بوده یا سماع یا فقط اجازه نقل بوده، کیفیت معلوم نیست. لیکن وجاده‌ای بودن منابع هم دور از ذهن نیست، یعنی از منابعی که در دسترس علمای حدیث بوده است، نقل روایت نماید بدون آنکه در طریق نقل قرار گرفته باشد. 3⃣البته روشن است که، بنای اصحاب بر تسامح در خصوص اخبار با مضامین اخلاقی بوده است. اخباری که، محتوای آنها قابل اصطیاد از کتاب و سنت می‌باشد و امکان جعل و دس و تحریف هم در آنها بسیار کمتر است. از این روی، بررسی‌های سندی، جنبه علمی پیدا می کند تا ثمره عملی. @alfigh_alosul
السلام علیکم و رحمةالله و برکاته. 🌸🌸اسعدالله ایامکم🌸🌸 🔸عارضم خدمت عزیزان که، در بارگذاری صوت جلسات استاد مددی موانعی پیش آمده است. مابقی این جلسات را سعی می‌کنم چکیده و تقریری از آنها خدمت دوستان گرامی تقدیم کنم. 🔸دوستانی که صوت‌ها را گوش داده‌اند و با شیوه بیان استاد آشنا هستند می‌دانند نگارش تقریر از بیانات ایشان کار سخت و زمان‌بری است، فلذا امکان دارد وقفه‌هایی پیش آید. التماس دعا.🌹 @alfigh_alosul
✍ محمد متقیان 💢درباره روایت مشهور؛ وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ_1💢 ▫بررسی مضمونی روایت؛ 1⃣ترجمه روایت چنین است: به آن چیزی که گفته می‌شود نظر کن، نه به کسی که می‌گوید. عبارت «من قال» روشن و واضح است، اندکی تأمل پیرامون عبارت «ما قال» باید انجام بگیرد. مقصود از «ما قال» چیست؟ دو احتمال به ذهن می‌رسد؛ 1. آنچه که گفته می‌شود یا به عبارتی مقول قول است، صرفاً و حکایت از واقعیت است. 2. آنچه که مقول قول است، و نظر و استنباط است. برداشت عمومی این است که، به مقول قول باید توجه نمود، یعنی آن چیزی که گفته می‌شود و اینکه چه کسی گفته است مهم نیست، آیا بواقع چنین است؟ 2⃣درباره احتمال اول؛ اگر معنای روایت چنین باشد که، به آن چیزی که به شما نقل می‌شود و خبری از واقع داده می‌شود توجه کنید و به ناقل آن توجهی نکنید، معارض بزرگ این معنا همانا است که از قرآن با آیه نبأ شروع شده و در اخبار ائمه اطهار امتداد پیدا می‌کند. ایشان در نقل اخبار بنایی گذاشته‌اند و رجال و اصحاب امامیه هم به آن پایبند بوده‌اند، مانند خبر معروف «أَ فَيُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ثِقَةٌ آخُذُ عَنْهُ مَا أَحْتَاجُ إِلَيْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِينِي فَقَالَ نَعَمْ»(الکشی، ج2 ص490) این فرهنگ توثیق از امام باقر(سلام الله علیه) به صورت رسمی در میان روات آغاز شده و آنها براساس همین فرهنگ رشد می‌کنند. روایات فراوانی برای اثبات این نکته وجود دارد، لیکن به همین مقدار بسنده می‌شود. پس درباره نقلیات و اخباریات باید به ناقل و مخبر توجه نمود که چه کسی است و چه اغراضی دارد، لیکن تمام‌المبنا توجه به وثاقت راوی نیست بلکه توجه به مضمون خبر هم دخالت در اعتبارسنجی روایت دارد، لیکن سخن این است که، نمی‌توان به صورت مطلق توجهی به شخصیت راوی نداشت. 3⃣درباره احتمال دوم؛ اگر معنای روایت چنین باشد که، به آن نظر استدلالی و عقیده و استنباطی که به شما گفته می‌شود توجه کنید نه به صاحب برهان و استدلال که چه کسی است، این معنا می‌تواند مؤیداتی از برخی روایات مانند «خُذُوا الْحِكْمَةِ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ الْمُشْرِكِين‏»(المحاسن، ج1 ص 230) داشته باشد. لیکن این معنا هم با برخی روایات دیگر تعارض پیدا می‌کند مانند خبر زید الشحام؛ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ، قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ.»(الکافی، ج1 ص 50) این روایت در تفسیر آیه شریفه می‌فرماید، انسان باید به علم خویش توجه داشته باشد که از چه کسی آن را اخذ می‌کند. شاید وجه جمع میان این دو دسته روایات این باشد که، انسان منعی از اخذ علم و حکمت نداشته باشد لیکن شخصیت آن طرف مقابلی را که از او اخذ می‌کند در محتوای علم و حکمت دخالت دهد، یعنی با توجه به شخصیت و وضعیت اعتقادی و روحی او به محتوای علمی و حکمی او توجه داشته باشد. و به این مبحث، اخبار فراوانی که نهی از اخذ علم از غیرمدرسه اهل‌البیت(سلام‌الله‌علیهم) را دارند نیز باید افزود. ↩ در این مطلب، نکات بسیاری به صورت اجمالی اشاره شد که باید در مجالات اوسعی به آنها پرداخت. لیکن غرض از نوشتار حاصل می‌شود و آن اینکه، بدانیم روایت مذکور را نباید معنا نمود. و توجه به این نکته که ما با دو طائفه از روایات مواجهیم؛ روایاتی که به محتوا(ما قال) توجه دارند، و روایاتی که به شخصیت(من قال) توجه دارند. باید با همدیگر جمع شوند، نه صرف و نه صرف بلکه ترکیبی از این دو. حال مشخصات این صورت ترکیبیه چگونه باید باشد، باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت. @alfigh_alosul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫ادامه مباحث حضرت استاد آیت الله سیداحمد مددی(دام عزه) با نگاهی به کتاب نوشته؛ دکترمدرسی طباطبائی. @alfigh_alosul
🔸استاد سیداحمد مددی 1⃣ ایشان (نویسنده کتاب میراث مکتوب شیعه) یک تعبیری به کار می برند و آن اینکه: بعد از وفات پیامبر، پیرترین فرد را به برگزیدند. این تعبیر نه تنها اشتباه و غلط تاریخی است بلکه ظلم و جفا است. در مسئله جانشینی پیامبر آن چیزی که مطرح نبود پیری در قریش بود. اولاً؛ خلیفه اول از قریش نبود و از تمیم بود. و این قبیله هم از پست ترین بطون قریش بودند و دو بطن مهم قریش، بنی هاشم و بنی امیه بودند. در زمان جاهلیت هم حاضر نبودند که ریاست قریش را به تمیم بدهند و فلذا ابوسفیان با وجود اینکه مسن تر از او هم وجود داشت، ریاست قریش را داشت. ثانیاً؛ عباس عموی پیامبر از ابوبکر مسن تر بود. چون نقل این است که، عبدالله پدر بزرگوار پیامبر آخرین فرزند بود، بنابراین عباس عموی پیامبر چندسالی از حضرت رسول بزرگتر و از ابوبکر هم بزرگتر بود. اگر بنابر پیری بود، عباس را انتخاب می کردند. ثالثاً؛ خود ابوبکر هم در بحث خلافت- که البته ما تعبیر خلافت نمی کنیم چون جانشینی در کار نبود- استناد به سن و پیری خودش نمی کند. اصل قضیه این بود که، روز دوشنبه قبل از ظهر که حضرت رسول از دنیا می روند، تا بعد از ظهر که حالت شوکه و اضطرابی در میان مردم ایجاد می شود، اینها در سقیفه جمع می شوند و رأی به حکومت ابوبکر می دهند و تا برسند به مسجد از هرکسی که در راه بود، بیعت می گرفتند و همان روز نماز مغرب و عشاء را به امامت او می خوانند. در حالیکه حضرت امیر در خانه مشغول کارهای مربوط به پیامبر اکرم بودند و در جریان این امور نبودند. یعنی اینها کارها را به سرعت به نهایت رسانیدند و آن اخباری هم که درباره شیخوخیت و سایر موارد طرح می شود، بعد از این انتصابات درست می شود. البته خب ایشان برای این برنامه از قبل آمادگیهایی داشتند. همین قصه عقبه یا لیلة العقبه، روایت صحیحی دارد در منابع اهل سنت. خیلی عجیب است که ما روایت صحیحه نداریم آنها دارند. و اینکه، در روایات ما اسامی آن دو نفر نیست لیکن در روایت اهل سنت اسامی کسانی که در عقبه بودند آمده است و از جمله آن دو نفر. و این خیلی عجیب است. البته ایشان با اینکه این روایت را صحیحه میدانند اما آن را تکذیب مینمایند. 2⃣ بعد ایشان (نویسنده کتاب) در میان صحابه ابتدا به نام حضرت امیر(سلام الله علیه) می کنند. این کار خوبی است لیکن باید این ابتدا را توجیه علمی کنند که به چه دلیل ایشان را مقدم بر سایر صحابه طرح کرده اند. زیرا تعبیر «اول من اسلم» درباره حضرت نیاورده اند و اکتفا به این مطلب کرده اند که، حضرت امیر از نزدیکان حضرت رسول بوده است و این کفایت نمی کند. در ادامه به اشاره می کنند. باید درباره مصحف علی،کار دقیقتری انجام می دادند. یعنی نوشتارهای حضرت امیر را طبقه بندی می کردند اینکه، حضرت خواندن و نوشتن بلد بودند و از کتاب بودند از مسلمات تاریخ است.و اینکه ایشان از اول بعثت قرآن را نوشته اند و بعد از وفات پیامبر آن را از حالت صحفی درآورده و به مصحف تبدیل کرده اند، این هم مسلم است لیکن روشن نیست که آیا این عمل جمع آوری قرآن، استنساخ بوده است یا اینکه، حضرت تفسیرگونه ای نوشته اند. یعنی اضافاتی هم در هامش قرآن داشته اند. برهمین اساس، باید نوشتارهای حضرت تفکیک شود به؛ استنساخات، امالی و کتابتهای ایشان. حتی در فهرست ابن ندیم به اقاریر حضرت اشاره می کنند که نگارشهایی در قراردادهای معاملی داشته اند. ادامه دارد.... @alfigh_alosul
🔸استاد سیداحمد مددی(زیدعزه) 3⃣درباره توسط حضرت امیر، اخباری وارد شده است که، ایشان قرآن را جمع کردند و به میان مردم آوردند و آنها هم ابراز بی نیازی کردند. اسناد این اخبار و دلالات آنها خالی از خدشه نیست. در آنجا نقل است که حضرت امیر می‌فرمایند، من قرآن را به ترتیب نزول جمع کرده ام، اصل این مطلب به نظر ما ثابت نیست. اگر فقط مقصود از نگارش قرآن همین جمع کردن باشد، پس فعل حضرت استنساخ بوده است و این جای تردید ندارد اما اگرمعنای دیگری باشد و آن اینکه، حضرت علاوه بر جمع القرآن، بیان معانی و شأن نزول را هم داشته است یعنی مثل تفسیر شبر، که در این صورت می توان آن را مصحف علی نامید اما این معنا محل تردید است. آنچه که ما الآن از مجموعه شواهد احراز می کنیم این است که، ترتیب قرآن، سور و آیات از معجزات الهی است. و بعید است که حضرت امیر، ترتیب حضرت رسول را بر هم بزنند و تمام این روایات جمع القرآن چه طریق شیعی و چه طریق سنی از جهت سندی اشکال دارد. و به نظر ما حق با برخی از علمای شیعه و سنی است - مثل آقای خوئی - که معتقدند ترتیب قرآن، سو و آیات از معجزات الهی است. درباره هم می توان گفت که سه منشأ دارد؛ لهجه ها، قواعد نحوی و جعل. اگر یک کار تحقیقی خوبی درباره تعدد قرائات انجام شود روشن می شود که خیلی از قرائات سند مشخصی ندارند و جعلیات است. و این هم از معجزات الهی است که، با این گستردگی مسلمانان در شرق و غرب عالم، یک قرآن مورد اجماع مسلمانان وجود دارد. مورد هم شاهدی است بر اینکه همین قرآن موجود معجزه جاویدان الهی است. پس دراینکه حضرت امیر قرآن را استنساخ کرده اند تردیدی نداریم اما در اینکه، قرآن حضرت امیر اضافاتی داشته است، این ابهام دارد و بهانه هم به دست دشمنان می دهد. 4⃣ اهل سنت یک بحثی دارند به این عنوان که؛ آیا بر مال صغیر و نابالغ زکات تعلق می گیرد یا خیر؟ کسانی که می گویند بله تعلق می گیرد، استناد می کنند به خبر که؛ وقتی ابورافع درگذشت، حضرت امیر سرپرستی اولاد او را به عهده گرفت، وقتی که بزرگ شدند مقداری از اموال آنها را برای خود برداشت به عنوان زکواتی که از جانب آنها پرداخته بود. این نقل را ایشان (نویسنده کتاب میراث حدیث شیعه) می آورد، و هم ایشان در دو صفحه بعد می گوید؛ ابورافع در حنین شرکت کرد و فرزندان او از کاتبان حضرت امیر بودند. اصل قضیه این است که، ابورافع بعد از شهادت حضرت امیر از دنیا رفت و اساساً این قضیه درست نیست. ابورافع نزدیک به 90 سال داشت، غلام و عبد حضرت رسول بود و زنش سلمی هم قابله حضرت خدیجه بود هم قابله حضرت زهرا و او را سلمی زن ابورافع می خواندند چون رسم آن زمان این بود که، برای کنیز و عبد، از ابن و بنت استفاده نمی کردند. خود ابورافع هم دلال میان حضرت رسول و میمونه بود، چون آدم چیزفهمی بود نزد ایشان جایگاهی داشت. فرزندان او هم نزد حضرت امیر جایگاه خوبی داشتند به عنوان کاتب و دبیر. خلاصه نویسنده میراث مکتوب شیعه، در این تعارض روایات اهل سنت درباره ابورافع گیر کرده است. صرف نقل اخبار بدون بررسی های لازم درست نیست، باید ربط میان اخبار و جوانب قضیه را در نظر گرفت. @alfigh_alosul
✅ سلسله جلسات حضرت استاد آیت الله مددی(زیدعزه) بر محور بررسی و نقادی کتاب اثر دکترمدرسی طباطبائی شکل گرفته است. 🔸 سید حسین مدرسی طباطبایی پژوهنده، مجتهد، فقیه، استاد دانشگاه و نویسنده دینی ایرانی معاصر است. وی از ۱۹۸۳ تاکنون استاد کرسی Bayard Dodge در دانشکده مطالعات خاور نزدیک و حقوق اسلامی در دانشکده حقوق دانشگاه پرینستون است. او عضو پیوسته گلستانه در کالج سینت انتونی دانشگاه آکسفورد است و استاد مدعو کرسی خادم حرمین شریفین در دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد بوده است. او عضو هیئت ویراستاری ژورنال حقوق اسلامی و خاور نزدیک یو سی ال ای است. https://fa.wikipedia.org/wiki/ 🔸به دلیلی از بارگذاری صوت جلسات معذورم، اما تقریر جلسات ان شاءالله ارائه خواهد شد. این جلسات بسیار پربار است و مطالعه آنها برای انجام تحقیقات بلند مدت راه گشا خواهد بود. @alfigh_alosul
🔸استاد سیداحمد مددی(زیدعزه) ✅ وجود عقلانی و فرهنگی امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) 🔹 نویسنده کتاب درباره خوب کار کرده است و انصافاً در برخی موارد تتبعات خوبی دارد. درباره این مصحف یک احتمال قوی وجود دارد که اینها اوراق پراکنده‌ای بود که آنها را به هم متصل کرده‌اند و به نظر ما هم ترتیب قرآن همین است که در اختیار است و حضرت به همین شیوه جمع کرده‌اند. و احتمال بسیار قوی وجود دارد که، علت اینکه قرآن ایشان را قبول نکردند، به خاطر این باشد که، دستگاه خلافت نمی‌خواسته است که، قرآن منسوب به حضرت امیر باشد، نه اینکه با اصل کیان قرآن مخالفت بورزند که اگر چنین بود حضرت در مقابلشان می‌ایستاد. 🔹 ابن قیم جوزی در کتاب «اعلام المحققین»، بخش معظم این کتاب را به شرح نامه عمر به شریح قاضی اختصاص می‌دهد. من احتمال می‌دهم که این نامه، نامه حضرت امیر باشد، زیرا شبیه آن نامه در منابع ما موجود است. در الغارات هم نقلی است که، معاویه نامه ای را که منسوب به امیرالمؤمنین بود، به خاطر علمی بودن آن گفت این نامه را به خلفا نسبت دهید تا به نام علی‌بن‌ابیطالب نخورد. 🔹 حضرت نظرشان بر این بود که، مصحف رمز اسلام است و باید حفظ شود و به همین خاطر به اهتمام ورزیدند. اینکه گفته می‌شود که، قرآن قانون اساسی است درست نیست. قرآن هم اساس قانون است، هم اساس اخلاق هم اساس اعتقادات هم اساس تاریخ است. آن روح کلی انبیاء و قیام های ایشان که اساس تاریخ است یعنی محکمات تاریخی است در قرآن آمده است. 🔹 آنچه درباره حضرت امیر در این بخش باید توجه داشته باشیم این است که، این نوشتارها و کتب یکی از آثار ایشان است نه تمام شخصیت ایشان. دیگران هم کتابت بلد بودند؛ عمر حتی عبری هم بلد بود و احتمالاً ابوبکر هم کتابت بلد بوده باشد، یا معاویه از کتاب وحی بود لیکن اینها شخصیت فرهنگی نداشتند، در تمام دوران بنی امیه یک مدرسه علمیه ساخته نشد. اما حضرت امیر شخصیت فرهنگی، هنری داشتند. منظومه‌هایی که به ایشان منتسب است یا استنادات خود ایشان در خطبه ها به اشعار هم نشان از شخصیت هنری ایشان دارد. 🔹 در کتاب «المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام» یک بحث مفصلی درباره این دارد که، خطابه‌خوانی یکی از مقومات عشیره‌ای عرب در زمان جاهلیت بود. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، خطبه‌ای از مشهورترین خطبای عرب به نام ابن‌نباته را در کنار خطب حضرت امیر نقل می‌کند و می‌گوید اصلاً اینها با خطب علی بن ابی طالب قابل مقایسه نیستند. در حالیکه هیچ کدام از خلفا چنین شخصیتی نداشت، حتی نقل است که عثمان در آغاز خلافت بیش از چند کلمه نتوانست صحبت کند. همیشه خط اهل بیت در مواجهه با دین، یک بود. همین الآن هم اگر نگاه کنید، شیعیان در مواجهه با فرهنگ و تمدن غرب، عقلانی تر برخورد می کنند. ادامه دارد.... @alfigh_alosul
🔸استاد سیداحمد مددی(زیدعزه) ✅مصحف فاطمه 🔹 در مجموعه نوشتارهای حضرت امیر چند عنوان داریم؛ صحیفه علی، کتاب علی و مصحف فاطمه. درباره دو معنا داریم؛ یکی املائات حضرت فاطمه است که حضرت امیر نگاشته‌اند و یگی دیگری هم املاء رسول الله است به خط حضرت امیر لیکن به نام مصحف فاطمه است. روایت معنای دومی در بصائرالدرجات است و معنای اول هم در کافی. روایت بصائرالدرجات چند سند دارد لیکن یک گیری در اسناد است. چون املاء رسول الله به خط حضرت امیر، چه ربطی به حضرت فاطمه دارد تا نام آن مصحف فاطمه باشد؟ به نظرم در استنساخ مشکلاتی وجود داشته است. 🔹 یکی از شخصیت‌های فرهنگی عبدالله‌بن‌عمروبن‌العاص بود که بالکل از سیاست بیرون بود، لیکن شخصیت فرهنگی او هم محدود به نوشتار بود. اسم کتاب او الصحیفة الصادقة است و امام صادق(سلام الله علیه) کتابی را به حضرت امیر نسبت می‌دهند با عنوان که به الجامعة معروف بود. لذا بنده اعتقاد دارم که روایات بصائر الدرجات تحریف شده است، یا در مرحله استنساخ یا در مرحله روایت. در عهدنامه‌ای که حضرت رضا(سلام الله علیه) مرقوم فرمودند که، اربلی در کشف الغمه می‌گوید: من به خط حضرت آن را دیده‌ام و همانجا نقل می‌کند. حضرت می فرمایند: مأمون مرا به ولیعهدی می خواند در حالیکه جفر و جامعه خلاف آن را می گویند. این خیلی عجیب است که، جفر و جامعه در دنیای اسلام آن روز شهرت داشته است. این روایت در آن روز که هارون بزرگترین حکومت اسلامی را تشکیل داده بود که تابحال چنین حکومتی تشکیل نشده است، چنین عهدنامه‌ای نوشته شود و در خطب جمعه خوانده شود و جفر و جامعه هم در آن ذکر شود خیلی عجیب است. 🔹 یک نقلی است که، نشان میدهد که شهرت کتاب حضرت امیر از زمان خلافت ایشان است که در سنن نسائی همه چنین روایتی آورده شده است. 🔹 کتاب که زیدیها به حضرت امیر نسبت میدهند نکته‌ای که ماداریم این است که، ائمه از آن کتاب زیاد نقل نکرده اند. از شواهدی که جمع می‌کنیم به دست می آید که این کتاب، کتاب معروف حضرت امیر در کوفه بوده است و احتمال قوی این است که، قضایای محمد بن غیث بخشی از آن است که، حضرت باقر(سلام الله علیه) به محمد بن غیث نقل کرده اند. این کتاب به احتمال زیاد تا زمان کلینی وجود داشته است، قاضی نعمان که میان کلینی و صدوق است از این کتاب نقل دارد و البته اسم آن کتاب را کتاب القضایا گذاشته است لیکن سند آن عین سند نجاشی به القضایا و السنن و الاحکام است. با این وضعیت، خیلی عجیب است که چرا این کتاب میان شیعه جا نیافتاد؟ به نظر می‌رسد که ائمه از این کتاب استفاده نکرده‌اند، و از کتاب صحیفة الجامعه استفاده کرده‌اند که کتاب سری بود و آن کتاب هم عمومی بود و در اختیار عموم قرار داشت و احتمال هم دارد که حضرت امیر در کتاب القضایا در پوشش تقیه حرف زده‌اند. خلاصه آن چیزی که ما می‌توانیم بگوییم این است که، نوشتارهای حضرت یکی جفر است و دیگری جامعه، و کتاب علی یا صحیفه علی هم روشن نیست. @alfigh_alosul