eitaa logo
آیت الله سید کمال حیدری
1.5هزار دنبال‌کننده
282 عکس
242 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شب جمعہ... کربلایم آرزوست... جـانم حُــسـیـن است... سلامِ ماهِ خُدا بر لَبِ تو خونِ خُدا🌙 سلام بر لَبِ زَخمِ تو سَیِّدُالشُّهَداء... بِدَمِ الْغَریب اللهم عجل لولیڪ الفرج...🌹
🔺 خبر آغاز بحث جدید 🔹 به اطلاع اعضای محترم کانال می رساند به یاری خدا در روزهای آتی، بحث جدیدی تحت عنوان «آشنایی با مبانی فکری و دین شناختی آیت الله سید کمال حیدری» برگزار خواهد شد که در آن، معظّم له به تبیین اهمّ دیدگاه ها و مواضع خود در زمینه های مختلف خواهند پرداخت.
✅ https://eitaa.com/alhaydari
اثبات ولادت امام زمان علیه السلام.mp3
31.25M
🎧 اثبات ولادت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔺 آیت الله سید کمال حیدری 🔹 اردیبهشت 1395 https://eitaa.com/alhaydari
🔺 روش های اثبات ولادت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔹 اثبات ولادت امام زمان (ع) به طور کلّی از دو طریق ممکن است: روش سندی و روش جمع قرائن. در شیوۀ وثاقت سندی – که آیت الله خویی (ره) از مدافعان بزرگ و برجستۀ آن به شمار می رود – برای اثبات ولادت، صرفاً از احادیث صحیح استفاده می شود؛ یعنی اگر خبر صحیح السندی در این زمینه یافت شد، می توان مدّعای خود را اثبات کرد، اما اگر روایات این موضوع ضعیف بودند، دیگر نمی توان به آنها استناد و احتجاج کرد. و اما در روش وثاقت صدوری و نظریۀ جمع قرائن، سند فقط یکی از قرائن اثبات صدور روایت از اهل بیت (ع) محسوب می شود نه اینکه تنها ملاک اخذ یا طرد روایات قلمداد شود. در شیوۀ جمع قرائن حتی اگر روایتی ضعیف هم باشد، با اتّکاء به سایر قرائن از جمله کثرت طرق، عمل اصحاب و غیره می توان آن را معتبر دانست و از آن در تبیین و دفاع از دیدگاه خود بهره برد. ❇️ آیت الله حیدری ضمن نقد شیوۀ سندیِ صرف و ناکارآمد دانستن آن در احتجاج و مناظره، مبنای دوّم را قوی تر و مفید تر تشخیص داده و بر اساس آن به اثبات ولادت امام زمان (ع) پرداخته است. علامه حیدری از باب جدال أحسن، طبق مبانی رجالی و حدیثی خود بزرگان اهل سنت - به ویژه ابن تیمیه و البانی - خبر واحد صحیحی را از کتاب کافی نقل نموده، آن را از طریق سایر روایات موجود در این باب تقویت نموده، نهایتاً به درجۀ اعتبار و قطعیت رسانده و مدعای خود را اثبات نموده است. ✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 نظریه آیت الله حیدری درباره عصمت اهل بیت (علیهم السلام) 🔹 بنده عصمت اهل بیت (علیهم السلام) را قبول دارم و در آثار خود - اعم از دروس و کتاب ها - به اثبات و تبیین آن پرداخته ام. اما معتقدم عصمت، شرط تشیع نیست؛ یعنی اگر کسی ده سال بحث و تحقیق کرد و نهایتاً به این نتیجه رسید که ادلۀ عصمت ائمه تام نیستند، از دایرۀ تشیع خارج نمی شود. ✔️ تنها شرط شیعه بودن از دیدگاه ما این است که فرد مسلمان پس از رسول خدا (ص)، در آنجا که اختلاف وجود دارد، دین خودش را از اهل بیت (علیهم السلام) اخذ کند. بله، اگر کسی بعد از پیامبر اکرم (ص) سراغ دیگران برود و اعتقادات و فقه خود را از آنها فرا بگیرد، قطعاً شیعه محسوب نمی شود. ❇️ ثمرۀ این بحث آن است که دایرۀ تشیع برای گرایش دیگران به آن، باز تر می شود؛ یعنی هر کسی که بعد از رسول خدا (ص) اعتقادات و احکام دین را از طریق اهل بیت پیامبر (ص) بگیرد، شیعه به شمار می رود، حتی اگر به عصمت یا علم غیب یا ولایت تکوینی و وساطت فیض برای ائمه (علیهم السلام) قائل نباشد. 🔸 بنابراین نباید بین "شرط ندانستن" عصمت برای تشیع، و "اعتقاد نداشتن" به اصل عصمت، خلط کرد! طبق این مبنا ممکن است کسی شیعه باشد، اما قائل به عصمت اهل بیت (علیهم السلام) نباشد؛ بله اگر کسی علاوه بر شرط تشیع (اخذ دین از اهل بیت)، به عصمت هم قائل باشد، بهتر است و به کمال ایمان رسیده است؛ همان طور که اعتقاد به ولایت تکوینی و تصرف اهل بیت (علیهم السلام) در عالم وجود، شرط تشیع نیست و کسی که منکر آن شود سنّی نمی شود، اما اگر فردی به این نظریه قائل باشد، از نگرش عمیق تری نسبت به جایگاه انسان کامل در نظام هستی برخوردار شده است. https://eitaa.com/alhaydari
🌿 سیری در فصوص الحکم ابن عربی/ آیت الله سید کمال حیدری 🔹 مقامات و کمالات پیامبر اکرم (ص) در عوالم وجودی مختلف ➖ یکی از مسائل مهمی که دربارۀ مقامات انبیاء الهی، ائمۀ معصومین (علیهم السلام) و به ویژه نبی مکرّم اسلام (ص) به عنوان «صادر اوّل» مطرح می باشد این است که آیا کمالات و قدرت های رسول خدا (ص) به عنوان نخستین تجلّی و مظهر حق در تعیّنات خَلقی، در عالم دنیا و نشأۀ عنصری نیز در جای خود محفوظ است یا اینکه برخی از آنها از وی محجوب می شود؟! به منظور روشن شدن پاسخ سؤال فوق، باید توجه داشت از نظر عرفانی، این یک قاعدۀ عام و مورد قبول است که هر عالم و نشأه ای از مراتب وجودی انسان کامل یا همان کون جامع، دارای احکام و قوانین خاصّ خود است. مثلاً آن مرتبه از مقام پیامبر (ص) که دربارۀ آن فرمودند: اوّل ما خلق الله نوری، اوّل ما خلق الله القلم، بُدِأ بي الخلق وبي يختم، نه می خورد و نه در بازار راه می رود: «وَ قالُوا ما لِهذَا اَلرَّسُولِ يَأْكُلُ اَلطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي اَلْأَسْواقِ» (فرقان/ 7). اما بر همین حقیقت نوری و ملکوتی، از آن جهت که بشر است و از حیات زمینی و ساحت دنیوی برخوردار می باشد: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» (کهف/110)، احکام و عوارض مربوط به عالم مُلک و شهادت همچون ازدواج و خوردن و آشامیدن و غیره عارض می گردد. پس نباید بین احکامِ مراتبِ مختلف وجود انسان کامل خلط کنیم! بر این اساس، صحیح نیست کسی بگوید انسان کامل در نشأۀ مادی و عنصری از مطلق علوم آگاه است و هیچ چیزی از او پنهان نمی باشد؛ زیرا این مقام برای مرتبۀ عالی وجود رسول خدا (ص) به عنوان انسان کامل ثابت است و نه برای مرتبۀ نازل ترِ وجود شریف ایشان که تا حدودی مقیّد به عالم مادّه و محدودیّت های ذاتیِ آن است. به بیان دیگر، می توان گفت انسان کامل به حسب مقام نوری خود که همان اوّلین تجلّی فعلی خداوند در تعیّنات خَلقی است، بر حقایق همۀ امور – به جز برخی موارد که مختصّ به خداوند است همچون علم به کنه ذات و غیره – آگاه می باشد، اما در مرتبۀ پایین ترِ وجود خود که در عالم دنیا تمثّل یافته، برخی حقایق از او مختفی است. قرآن کریم هم صراحتاً همین مبنا را تأیید می فرماید: «قلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ اَلرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاّ ما يُوحى إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاّ نَذِيرٌ مُبِينٌ»؛ احقاف/ 9 (بگو: من از بین رسولان، اولین پیغمبر نیستم [که تازه در جهان، آوازۀ رسالت بلند کرده باشم تا تعجب و انکار کنید!] و نمی‌دانم که با من و شما عاقبت چه می‌کنند؟ من جز آنچه بر من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و جز آنکه با بیان روشن [خلق را آگاه کنم و از خدا] بترسانم وظیفه‌ای ندارم). شاهد مثال، این عبارت است: «ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ». بر اساس آیۀ شریفۀ فوق، خداوند صراحتاً به پیامبر اکرم (ص) می فرماید این مقام توست و تو هم آن را آشکارا به مردم بگو؛ یعنی قیودات و محدودیّت های عالم دنیا که برخی از مقامات تو را به حجاب برده، هم خودت در نظر داشته باش و هم برای مردم بازگو کن. در عین حال باید توجه داشت این، مقام پیامبر (ص) است از آن جهت که «رسول» است، و نه از آن حیث که صاحب مقام حقیقت محمدیه (ص) و مرتبۀ «دنی فتدلّی» و بالاتر از آن، «أو أدنی» می باشد که فوق آن، برای احدی از انسان ها قابل تصور نیست. ❇️ بنابراین در شناخت مقام پیامبر اکرم (ص) و تفسیر آیات قرآن، نباید فقط یک مرتبه را در نظر داشت و تنها یک دسته از آیات قرآن را به صورت منقطع از یکدیگر مورد لحاظ قرار داد، بلکه باید همۀ مراتب وجودی انسان کامل و تمام آیات مربوط به این مدارج متفاوت را به صورت جامع و هماهنگ در نظر گرفت؛ یعنی باید «ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ» را که ناظر به مقام انسان کامل در عالم دنیا است، با «و علّم آدم الأسماء کلّها» (بقره/31) که متعلّق به مقام صادر اوّل می باشد، یک جا دید و تفسیر کرد. ❗️ البته باید توجه داشت همین مقامات بلند و فوق تصوّر رسول الله (ص) از جمله «علم» گستردۀ ایشان در مقام نخستین تجلّی حق، همه در مقایسه با درجات و کمالات انسان های عادی است، وگرنه در مقایسه با کمالات خداوند متعال، هیچ است و اصلاً به حساب نمی آید؛ زیرا نسبت بین یک موجودِ محدود و متناهی (آن هم موجود به «وجود مجازی» و نه «وجود حقیقی!»)، و یک موجود نامحدود و غیر متناهی، صفر است! 📚 (برگرفته از دروس «شرح فصوص الحکم» آیت الله سید کمال حیدری، فصّ یعقوبی، ج 587). ✅ https://eitaa.com/alhaydari
❇️ ضرورت ابتناء نقد بر فهم صحیح! 🔹 کسانی که می خواهند نظریات آیت الله حیدری را به خوبی متوجه شوند، باید صوت های این جلسات را به دقت استماع کنند. باید توجه داشت که هدف از قرار دادن کلیپ های تصویری کوتاه دربارۀ یک بحث، عمدتاً فتح باب و به دست دادن سر نخ و ایجاد انگیزه در مخاطبان گرامی است؛ لذا در فهم اصل مدعا نباید به آن ها اکتفا کرد!، بلکه باید به فایل های صوتی خود بحث که در همین کانال بارگزاری شده رجوع نمود و آن ها را به طور کامل و دقیق مورد ملاحظه و شنیدن قرار داد. 🔸 در همین راستا، ضرورت فهم صحیح و دقیق دیدگاه علامه حیدری دربارۀ «عصمت» اهل بیت (علیهم السلام)، اهمیتی دوچندان می یابد. ❗️ متأسفانه برخی افراد از طریق ربات این کانال، شروع به نقد نظریۀ علامه حیدری در این باره می کنند، در حالی که از سخن آنها کاملاً مشخص است که هنوز اصل مدعای ایشان را متوجه نشده اند! از نظر روش شناختی و حتّی اخلاقی، اوّلین اصل در نقد هر نظریه ای، ابتناء آن نقد، بر فهم درست و کامل آن نظریه است! کسی که چیزی را به درستی تصوّر نکرده، چه ضرورتی دارد بی محابا به نقد و بعضاً تخریب دیدگاه دیگران روی بیاورد؟! هر گونه «تصدیق» یا «تکذیبی»، منطقاً متوقف است بر «تصوّر» صحیح! نقدی که مبتنی بر فهم صحیح از یک مدعا نیست، هیچ ارزش و اعتباری ندارد و اصلا نقد نیست، بلکه توهم نقد است! 〽️ برخی می گویند نظریۀ آیت الله حیدری برگرفته از دیگران است! در حالی که: ➖ اوّلاً علامه حیدری حدود بیست دقیقه (در جلسۀ سوم: بررسی اعتقاد به عصمت اهل بیت (ع) در فرهنگ شیعیان در سه قرن نخستین) تحت عنوان «مقام ثبوت و اثبات» به وجه اصلی تمایز دیدگاه خود با سایر محققان پرداخته؛ ➖ و ثانیاً چه اشکالی دارد عالمی برخی از وجوه نظریۀ خود را از دیگران اخذ نموده باشد؟! این عدّه باید توجه داشته باشند که اساساً فکر در خلأ متولد نمی شود و احدی از علما و نظریه پردازان، ایدۀ خود را از صفر شروع نکرده و همۀ ابعاد آن را خودشان ابتکار ننموده اند، بلکه از تحقیقات و تأملات دیگران هم در تکوین و تکامل نظام فکری خود بهره برده اند، اما در ادامه به تنقیح، تکمیل و توسعۀ مبانی و ابعاد و لوازم آن پرداخته اند. اصولاً علم یک هویّت جمعی و بین الأذهانی دارد، نه اینکه وقتی کسی طرح یا ایده ای را به میان می آورد، لزوماً همۀ اجزاء آن مطلقاً از خودش بوده و کاملاً منقطع از تاریخ یک علم و در خلأ سخن گفته باشد! ‼️ اساسا یکی از مشکلات جدی کسانی که به نقد نظریات و اندیشه های آیت الله حیدری می پردازند این است که عمدتا تلاش نکرده اند تا از طریق مطالعه کتاب ها یا استماع دروس وی به طور کامل، اصل مدعای ایشان را به درستی متوجه شوند، لذا غالبا چیزی را نقد می کنند که علامه حیدری اصلا بدان قائل نیست! ✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 بیان تفاوت نظریۀ آیت الله دربارۀ «عصمت» اهل بیت (ع) با برخی از محققان 🔹 اکنون برای کسانی که وجه تفاوت نظریۀ آیت الله حیدری با دیگر محققان را به درستی متوجه نشده و بین آراء گوناگون خلط نموده اند - علاوه بر تصریحات متعدّد خود ایشان - باز تکرار می کنیم که برخی اصل عصمت را انکار می کنند و می گویند اساساً اهل بیت (علیهم السلام) «در مقام ثبوت» و واقع، معصوم نیستند و خودشان هم ادعای عصمت نداشته اند، بلکه عده ای از متکلمان که از رویکردی غلوآمیز برخوردار بوده اند، مسألۀ عصمت را از پیش خود اختراع نموده و به پای مذهب گذاشته اند! ❗️ اما بر خلاف دیدگاه این عدّه، علامه حیدری عصمت ائمه (علیهم السلام) را قبول دارند و در کتاب های خود به تبیین و اثبات آن پرداخته اند، ولی بر این باورند که آموزۀ عصمت در قرون اوّلیه، بین اصحاب ائمه (علیهم السلام) به عنوان یک مسألۀ واضح و مستقل، مطرح و برجسته نبوده و در فرهنگ و ذهنیّت (مقام اثبات) شیعیانِ آن زمان، مقبولیّتِ عامّ نیافته بوده و اگر هم به ندرت بحثی از آن به میان آمده، تنها بین عدّه ای از خواصّ اصحاب و – نه همۀ ایشان! – طرح شده و اتفاقاً مورد بحث و اختلاف هم واقع گردیده است. به بیان دیگر، بر اساس دیدگاه آیت الله حیدری، شیعیان - چه عامّۀ مردم و چه خواص ایشان - عمدتاً هنوز از آن چنان بلوغ فکری و ظرفیت معرفتی برخوردار نشده بودند تا اهل بیت (علیهم السلام) مسألۀ عصمت را آشکارا برای آنها بیان کنند. 🔸 این نظریه، انکار نمی کند که ممکن است برخی از خواصّ اصحاب ائمه (علیهم السلام)، عصمت را قبول نموده باشند یا اینکه حتّی خود اهل بیت (علیهم السلام) به معدودی از اصحاب - که دارای ظرفیّت و معرفت بالاتری بوده اند - عصمت خود را خبر داده باشند، امّا مسأله این است که اعتقاد به عصمت را به نحو عمومی و فراگیر برای مردم بیان نکرده بودند؛ زیرا عصمت «شرط تشیّع» نبوده است؛ بلکه تنها معیار و ملاک برای شیعه محسوب شدن، همان اخذ معارف دین از اهل بیت (علیهم السلام) بعد از رحلت رسول خدا (ص) و واجب الإطاعة دانستن ایشان، به عنوان «معیار حدّاقلی تشیع» بوده است. ✅ بله، اگر کسی علاوه بر این، به عصمت اهل بیت (علیهم السلام) هم اعتقاد پیدا می کرده، این حاکی از عمق معرفت او نسبت به عترت پیامبر (ص) بوده است، اما باید دقّت داشت که «شرط کمال ایمان» (عصمت)، غیر از «شرط صحّت ایمان» (واجب الطاعة بودن) است و نباید بین این دو خلط کرد! https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 شرط تشّیع از منظر خود ائمه (ع) ➖ علامه حیدری: ما معتقدیم تشیّع فقط یک شرط دارد و آن هم عبارت است از: اطاعت مطلق از ایشان (افتراض الطاعة). https://eitaa.com/alhaydari
🔺 تشیّع فقط یک شرط دارد و آن هم عبارت است از: اطاعت مطلق از ایشان (افتراض الطاعة). ➖ باید توجه داشت که سایر ویژگی ها از جمله عصمت و علم غیب و ولایت تکوینی و وساطت فیض و غیره، «شرط صحّت تشیّع» نیستند، بلکه «شرط کمال تشیع» اند. ➖ طبق این مبنا هر کس که از علی و اولاد (علیهم السلام) اطاعت کند و در موارد اختلافی، رأی ایشان را بر سایر صحابۀ پیامبر اکرم (ص) ترجیح دهد و دین خود را از اهل بیت (ع) بگیرد، شیعه محسوب می شود، حتی اگر سایر اوصاف کمالی ائمه (ع) برایش با دلیل ثابت نشده باشد. ➖ بر اساس این مبنا، عدۀ بیشتری می توانند ذیل پرچم اهل بیت (ع) و مکتب تشیع قرار بگیرند و از آموزه های حیات بخش و انسان ساز ایشان بهره مند شوند. باید این حقیقت را بدانیم که ما هر چقدر قیود و شرایط بیشتری را به اصل مذهب نسبت دهیم (قیودی که حاصل اجتهاد و برداشت شخصی علما از نصوص دینی است، نه اینکه واقعاً ائمه به طور صریح و واضح فرموده باشند!)، به همان میزان دایرۀ گرایش دیگران به تشیع را محدودتر و تنگ تر کرده ایم. ❗️ بنده نمی گویم به عصمت یا علم غیب ائمه (ع) قائل نباشیم؛ چرا که خودم بیش از دیگران قائلم، بلکه می گویم این امور را شرط و معیار شیعه بودن قرار ندهیم تا گرایش به تشیع برای دیگران، دشوار و پیچیده نشود و به راحتی بتوانند ذیل تربیت اهل بیت (ع) قرار گیرند. دلایل متعدّد این مدّعا را هم در همین دروس خارج امامت به تفصیل بیان نموده ایم. https://eitaa.com/alhaydari
🔺 حقوق و حرمت انسان ها از منظر اسلام 🔹 در اسلام برای انسان به یک اعتبار دو نوع حقوق وجود دارد: 1⃣ یک دسته حقوق برای انسان از آن جهت که انسان است صرف نظر از هر دین و مذهبی که دارد؛ 2⃣ و یک سلسله حقوق دیگر برای انسان از آن جهت که مثلاً متدین و مسلمان است. 〽️ به عنوان مثال، قرآن کریم در درجۀ اول بنی آدم و نوع انسان را مورد تکریم و احترام قرار داده است و نه فقط دسته ای خاصّ از انسان ها را: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَم»؛ (اسراء/ 70). تکریم «بنی آدم» شامل مطلق انسان ها اعم از مؤمن و کافر می شود؛ هر چند که مؤمنان از کرامت افزون تری نزد خداوند برخوردارند: « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم»؛ (حجرات/ 13). عبارت مشهور امام علی (ع) در نامه 53 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر هم، بیانگر همین حقیقت قرآنی است: "فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ"؛ (مردم بر دو قسمند: یا برادر دینی تو هستند و یا در خلقت با تو شریک اند). اسلام نه تنها برای انسان ها بلکه برای حیوانات هم حق و ارزش قائل است. اینکه برخی از اهل علم، سایر انسان ها را صرفاً به خاطر اینکه از نظر اعتقادی با آنها متفاوت اند از حقوق انسانی محروم می دانند، از نظر ما دیدگاه نادرستی است! ✔️ بر این اساس، هیچکس حقّ توهین به پیروان سایر ادیان و مذاهب را ندارد، حتی توهین به کفار و مشرکین هم بنا به حکم اوّلی – و نه فقط حکم ثانوی – جایز نیست. بله، می توان اعتقادات دیگران را به نقد کشید و ده دلیل بر ابطال آنها اقامه کرد، اما توهین، تحقیر و جهنمی خواندن شان به بهانه تفاوت و اختلاف در عقیده، ممنوع است! https://eitaa.com/alhaydari
https://eitaa.com/alhaydari
https://eitaa.com/alhaydari
🔺 آیا فقیهی که در مباحث اعتقادی تخصّص ندارد، حقّ دارد در این امور اظهار نظر کند⁉️ 〽️ فقیه از آن جهت که فقیه است، حقّ نظر دادن در امور تخصصیِ اعتقادی را ندارد! 〽️ فقط فقیهی که علاوه بر فقه، در کلام یا فلسفه و یا عرفان هم متخصّص و مجتهد باشد، می تواند در مباحث اعتقادی اظهار نظر کند 🔹 «ممکن است کسی بگوید آقای حیدری شما به نظر عارف و فیلسوف و متکلم دربارۀ توحید اشاره کردید، اما پس چرا به نظر فقیه اشاره ننمودید؟! 🔸 در جواب باید بگویم بحث توحیدی ربطی به فقیه ندارد! زیرا فقیه – از آن جهت که فقیه است – دایرۀ بحثش حلال و حرام و احکام تکلیفی و عملی است و نه اصول دین. فقیه تخصصی در اعتقادات ندارد تا اینکه بخواهد دربارۀ توحید اظهار نظر کند! فقیه فقط باید در حیطۀ تخصّصش که فقه اصغر است بحث کند، نه فقه اکبر و عقاید که خارج از حوزۀ تخصّص اوست. 👈 بنابراین اگر دیدید فقیهی دربارۀ امور تخصّصی اعتقادی و فقه اکبر سخن می گوید [و نه امور کلی و واضح اعتقادی که هر کسی می داند!]، از او بپرسید آیا شما اصلاً در زمینۀ بحث های اعتقادی و اصول دین تخصصی دارید یا نه؟! اگر اثبات شد که در مباحث اعتقادی تخصّص دارد، می تواند سخن بگوید و اظهار نظر کند، اما اگر ثابت نشد که در عقائد متخصص و مجتهد است، فتوا و نظر او دربارۀ مباحث اعتقادی را به دیوار بزنید! 👉 ❇️ اگر دیدید از فقها بر ضدّ نظرات عرفا و فلاسفه و متکلمین فتوایی صادر شده، بدانید که این فتوا از روی جهل و بی اطلاعی صادر شده و نه از روی علم و آگاهی تفصیلی و تخصّصی؛ چرا که او در زمینۀ اعتقادات، مطالعات و تحقیقات و تأملات تخصصی و تفصیلی نداشته است که بخواهد اظهار نظر کند! ✅ مگر اینکه ثابت شود او علاوه بر اینکه فقیه است، متکلم یا فیلسوف یا عارف هم هست که در این صورت، حق دارد به عنوان یک متخصّص و اهل فنّ در اعتقادات، نظر خودش را بیان کند. اما کسی که از بحث های دقیق و پیچیدۀ کلامی و عرفانی و فلسفی آگاهی ندارد، چه حقّی دارد که علیه دیگران فتوا صادر کند؟! این فتوای او باطل است؛ چون مبتنی بر جهل و نادانی است! این نوع فتاوا، فتاوای بی ارزشی هستند که پشتوانۀ علمی و تحقیقی ندارند! 🎙 مطارحات فی العقیدة، مشروعیة تعدّد القرائات فی مدرسة اهل البیت (علیهم السلام)، جلسۀ دوّم، ماه رمضان 1434 ق. https://eitaa.com/alhaydari
🔺 در هم تنیدگی علوم و معارف اسلامی، و ضرورت «جامع گرایی» در شناخت دین 🔹 «معارف دینی، روی هم رفته یک منظومۀ واحد را تشکیل می دهند. این تفصیل و جداسازی که در علوم صورت می گیرد و گفته می شود مثلاً فقه غیر از کلام است، فلسفه غیر از فقه و کلام می باشد و به همین شکل تفسیر و حدیث و رجال و عرفان و اخلاق هم، هر یک علم جداگانه ای هستند، فقط به خاطر رعایت جنبۀ آموزشی و «در مقام تعلیم و تعلّم» است؛ وگرنه «در مقام استنباط احکام» (چه در فروع دین و چه در اصول دین) همۀ آنها با هم اجزاء یک کلّ هستند که نمی توان بین آنها تفکیک قائل شد و افتراق انداخت و یکی را بدون ملاحظۀ دیگری آموخت!؛ چرا که هر یک از آن ها در دیگری تأثیر می گذارد؛ یعنی قوّت و ضعف در هر یک از علوم اسلامی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم در نگرش انسان نسبت به سایر علوم اسلامی اثر می گذارد. بین این علوم، تبادل و داد و ستد عجیبی وجود دارد». 🎥 آیت الله حیدری، درس خارج فقه: "تأثیر الظروف الفکریة والثقافیة فی فهم النصّ الدینی"، جلسۀ اول، 1431 ق. https://eitaa.com/alhaydari
[1⃣ برای «دین شناس» و «فقیه بالمعنی الأعم» شدن، باید همۀ علوم اسلامی را بسته به استعداد خود و در حدّ ضرورت فرا گرفت؛ زیرا همۀ این علوم به نوبۀ خود در هنگام استنباط احکام دینی و بیان نظر نهایی اسلام دربارۀ یک موضوع، به کار می آیند؛ اما با این وجود، کسی که صرفاً می خواهد «فقیه بالمعنی الأخصّ» و «علم شناس» شود، مثلاً فقه شناس یا فلسفه شناس یا عرفان شناس یا کلام شناس و غیره شود، می تواند این دانش ها را به نحو مجزّا و منقطع از یکدیگر بیاموزد، اما یک چنین کسی قطعاً «دین شناس» یا «عالم دین» به معنای واقعی کلمه نخواهد بود! 2⃣ لازم به ذکر است برخی از بزرگان همچون امام خمینی (ره) نیز به همین مبنا قائل بوده، و صراحتاً بین «دین شناس» و «علم شناس» تفاوت و تمایز قائل شده و ادعای اسلام شناسی یا همان دین شناسی (فقیه بالمعنی الأعم شدن) را جز برای کسی که به مقام «جامعیت» در علوم و معارف اسلامی رسیده، جایز ندانسته اند، حتی «فقها» را از آن جهت که فقط فقیه اند، «اسلام شناس» نمی دانند!: «یکی می آید چهار تا از جنگ های اسلام را بررسی می کند، بعد می شود اسلام شناس! خوب، تو جنگ شناسی، از اسلام بگو من این ورقش را می شناسم. 👈 فقیه حق ندارد بگوید که من اسلام شناسم. فقیه باید بگوید من فقه شناسم، من فقه اسلام را می شناسم؛ 👉 آنی که از همه بهتر می داند همان است که فقه اسلام را می داند. فیلسوف حق ندارد بگوید من اسلام شناسم، این بگوید من یک قسمی از مثلاً معقولات اسلام را ادراک کردم. آن هم که حکومت اسلامی را بررسی کرده و اطلاع پیدا کرده که وضع حکومت چه بوده او حق ندارد بگوید من اسلام شناسم، بگو من حکومتِ اسلام شناسم. 👈 ادعای اسلام شناسی جز برای آن که همۀ جهات اسلام را بداند چه جوری است و همۀ مراتب معنویت اسلام و مادیت اسلام را بداند، آن می تواند بگوید من اسلام شناسم» 👉 📚 (امام خمینی، صحیفۀ امام، ج 8، ص 531 و 532). 📌 قابل توجه است که کمتر کسی همچون امام خمینی (ره) و آیت الله حیدری (حفظه الله) به این صراحت و شجاعت، به تمایز بین «دین شناس» و «فقه شناس» قائل شده و فقهایی که تخصّصشان فقط فقه است را دین شناس ندانسته!، بلکه اطلاق عنوان «اسلام شناس» و «دین شناس» به معنای واقعی کلمه را، تنها بر آن دسته از عالمانی که بین «فقه اصغر» (فروع دین) و «فقه اکبر» (اصول دین) جمع کرده اند، جایز دانسته اند!]. https://eitaa.com/alhaydari
نه قبله در تو که قبله نماست در تو بقیع نه کعبه کعبه اهل ولاست در تو بقیع هزار مرتبه برتر از عرش حق هستی نیاز خانه اهل سماء است در تو بقیع... هشتم شوال، سالروز تخریب حرم بقیع تسلیت باد. ✅ @alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 شروط سه گانه پذیرش احادیث، از دیدگاه آیت الله حیدری 〽️ هر حدیثی را به صِرف اینکه حدیث است و در منبع معتبری آمده، نباید پذیرفت! #اسلام_قرآن_محور_و_اسلام_حدیث_محور #رابطه_کتاب_و_سنت ✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 شروط سه گانۀ پذیرش احادیث از دیدگاه آیت الله حیدری 〽️ هر حدیثی را به صِرف اینکه حدیث است و در منبع معتبری آمده، نباید پذیرفت! 〽️ در مواجهه با احادیث، نباید خوش باور و سطحی نگر بود! 〽️ روایات را تنها در صورتی که واجد شروط و معیارهای لازم باشند، می توان پذیرفت. 🔹 به اعتقاد آیت الله حیدری، پذیرش روایات دارای یک سلسله شروط و قواعد علمی است؛ یعنی به محض اینکه چشم انسان به روایتی افتاد نباید آن را بپذیرد، حتی اگر آن روایت با سند صحیح در منبع معتبری آمده باشد! به بیان دیگر، قبول روایات و عمل طبق آن ها، یک امر سلیقه ای و بی ضابطه نیست که هر کسی (چه عالم و چه غیر عالم) کتاب روایی را باز کند و هر آنچه در آنجا دید را تلقی به قبول کند و صدور آن را به معصومین (علیهم السلام) نسبت دهد! 👈 بر خلاف آنچه که بسیاری از اهل علم گمان می کنند، «صحّت سند» به تنهایی، مجوزی برای پذیرش و عمل به روایات نیست! اینکه کسی بگوید فلان روایت درست است و باید بدان عمل کرد، تنها به این دلیل که سندش صحیح می باشد، دیدگاه کاملاً اشتباهی است و از نوعی سطحی نگری و ساده انگاری در مواجهه با روایات نشأت می گیرد. 👉 ❇️ بر اساس مبانی حدیثی و رجالی علامه حیدری، پذیرش روایات منوط به سه شرط است؛ یعنی هر وقت با حدیثی – در هر منبع معتبر یا غیر معتبری که باشد – مواجه شدیم، باید ببینیم این سه شرط در آنها وجود دارد یا نه. اگر وجود داشت، آن را می پذیریم و به مقتضای آن عمل می کنیم، اما اگر فاقد شروط سه گانه بود، به آن توجهی نمی کنیم! در ادامه، به بیان سه معیار مذکور می پردازیم. https://eitaa.com/alhaydari
1⃣ شرط اوّل: روایت، باید «نقل به الفاظ» باشد ▪️ نخستین شرط در قبول روایات این است که «نقل به الفاظ» باشند؛ یعنی هم «محتوا» از سوی معصوم (ع) بوده باشد و هم در «الفاظی» که خود اهل بیت (ع) فرموده اند، تغییری پدید نیامده باشد. به بیان دیگر، اگر راوی، مطلبی را از یکی از معصومین (ع) شنید، علاوه بر حفظ «محتوا»، باید سعی کند «عین الفاظ» معصوم را هم به ما منتقل کند؛ چرا که هر لفظی بار معنایی خاصّ به خود را دارد و اهل بیت (ع)، حتی الفاظ را هم از روی حکمت انتخاب می کنند؛ لذا وقتی لفظ تغییر پیدا کند، در خلوص و عمق معنا هم - کما بیش - اثر می گذارد. پس اوّل باید مطمئن شد که راوی، عین الفاظ روایت را منتقل کرده است، اما اگر به هر دلیل برای ما مشخص شد که یک روایت، نقل به الفاظ نشده بلکه نقل به معنا است، در اینجا روایت مورد بحث را کنار نمی گذاریم و آن را بی اعتبار نمی شماریم، بلکه سراغ شرط دوم می رویم. https://eitaa.com/alhaydari