eitaa logo
کتیبه تاک
338 دنبال‌کننده
7 عکس
2 ویدیو
1 فایل
#کتیبه_تاک را #به_زبان_مادری #لب_خوانی کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمنانم راست می گفتند در گرداب ها دست هایت را همین چند آشنا پس می زند
شبیه قطره اشکی که چشم یار بریزد بدا به حال درختی که در بهار بریزد .
در سینه من زخم زیتون ریشه دارد زخمی که در دریایی از خون ریشه دارد من تک درخت سبز پاییزم که در من دلشوره های بید مجنون ریشه دارد زخمی سراپایم، سراپا زخمی ام من زخمی که در چنگال صهیون ریشه دارد چشمان من ویرانی تاریخ را دید در چشم من صدها شبیخون ریشه دارد با خشت خشتش بغض کردم، مویه کردم تاریخ من در قدس محزون ریشه دارد روزی دوباره سبز خواهم شد سراسر در من هزاران دشت زیتون ریشه دارد https://eitaa.com/aliasgharshiri
قاضی شهر شده عاشق چشمان زنی! چه کند با دل خود، آن زن اگر اعدامیست!؟ @nabestaan
مو به مو از شب نشینی های زلفت گفته است درد دل ها کرده با من شانه، وقتی نیستی https://eitaa.com/aliasgharshiri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
از اینجا رانده ام آری، از آنجا مانده اما نه دل درمانده ای دارم، دل وامانده اما نه شعر: صدا: استاد https://eitaa.com/aliasgharshiri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
در پای ترمه های عزا گریه می کنی بانو! بلا به دور، چرا گریه می کنی؟ شعر: صدا:
۷۲ همیشه اول پاییز، عشق می خندد تو مهربان شده‌ای، مهر ماه زیبایی است (معاصر) @adabkhane
من سال هاست منتظرم تا بخوانی ام با چشم های غرق تماشا بخوانی ام پایان جمله های دلم فعل ساده داشت اما تو خواستی که معما بخوانی ام در واژه نامه های نگاهت غریبه ام وقتی که با حروف الفبا بخوانی ام اصلا مرا ببر به دبستان کودکی شاید میان دفتر انشا بخوانی ام هر شب مرور می کنمت خاطرات من تا در مسیر کوچه فردا بخوانی ام تصمیم دیگری نگرفتم به غیر تو آنقدر من نوشته امت تا بخوانی ام https://eitaa.com/aliasgharshiri
باران شروع می شود اما تو نیستی این چتر بغض کرده چرا وا نمی شود؟ @robaiiyat_takbait
کربلا غم نیست یکسر شادی است کربلا سرتاسرش آزادی است ما رأیت الا جمیلا گفته ایم گشته حیران هر که در این وادی است یا علی اصغر شده لالایی ام کربلا احساس مادرزادی است العطش گفتیم و می در جام شد اشک تنها ساقی این بادیه است چیده ایم انگور از تاک نجف این شراب خانه اجدادی است اربعینی طی شده بر خمره ها این خرابی آخرش آبادی است https://eitaa.com/aliasgharshiri
خواجه حق بر گردن ما عاشقان دارد هنوز گاه گاهی با تفأل حال حافظ را بپرس ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
آی گنجشکان سرگردان میان کوچه ها خواستم با آخرین پرواز برگردم، نشد https://eitaa.com/aliasgharshiri
دختری کوزه به دوش آمده دریا ببرد دامن آبی او موج گرفته است در آب ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
کافه‌ها شاعران بی‌دردند، عمری آسوده‌خاطرند انگار! کافه‌هایی که در توهم خود، نبض شعر معاصرند انگار! محو دود غلیظ سیگارند، همه‌شب تا سپیده بیدارند بر سر شعر،‌های ‌و هو دارند، به گمانی که شاعرند انگار! شاعرانی که با تب هر شعر، در پی عشق تازه می‌گردند با نگاهی همیشه وهم‌آلود، محو میز مجاورند انگار! یک طرف شاعران «پوچ‌گرا»‌، یک طرف شاعران «پست‌مدرن» ادبیات شوم بی‌قیدی، ادبیات «ظاهراً»، «انگار»... جوهر شعرشان نخشکیده، پشت درهای انتشاراتند برگه‌های به رنگ خاکستر، وصلهء میز ناشرند انگار! دسته‌چک‌های بی‌بروبرگشت، هی ورق خورد و شعر پرپر گشت ناشرانی به فکر سود و زیان، ناشرانی که تاجرند انگار! دست در دستِ باده مدهوشند، مست مست اند و گرم آغوشند کافه‌هایی که کفر می‌نوشند، کافه‌هایی که کافرند انگار! @golchine_sher
یکی شده وسط کوچه رد پای من و تو بعید نیست مرا با تو اشتباه بگیرند
ای دل ای جوجه کبوتر جان! بترس هر که بامش بیش، دامش بیشتر ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
آمدم تا تو را صدا بزنم گم شدی در سکوت لب خوانی ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
برعکس من در آینه بوسیده ای مرا این بود عاشقانه ترین اشتباه تو
گره می‌خورد اگر مویت به یال اسب‌ها در باد نسیم ترکمن‌صحرا فقط بوی تو را می‌داد تو با چشمان خونریزت اگر آشوب می‌کردی به دنبالت قشون ترکمن‌هاراه می‌افتاد خروش مادیان‌ها دشت را در خویش می‌رقصاند خروش مادیان‌ها بود و هی فریاد... هی فریاد... مسیر کوچ را گم کرده‌ام در چشم‌های تو نگاهت می‌برد این ایلیاتی را به عشق‌آباد جنون صحرا به صحرا می‌برد با خود مرا چون عشق جنون صحرا به صحرا می‌برد، تا هر چه باداباد... طنین نام تو پیچیده در آواز کولي‌ها مگر آوازهای بومی‌ام را می‌برم از یاد!؟ کنار آتش این کولیان با من شبی سر کن اگر ‌چه فال تو خاکسترم را می‌دهد بر باد @golchine_sher
🔹وقت وداع🔹 هر زمانی که شهیدی به وطن می‌آید گل پرپر شده در خاطر من می‌آید مادر پیر و زمین‌گیر تو با تابوتت مانده‌ام با چه زبانی به سخن می‌آید آخرین نامۀ تو نیمه‌تمام است چرا؟ آخرین نامه چرا بین کفن می‌آید؟ دستۀ سینه‌زن از جمع جوانان وطن به عزاداری هفتاد و دو تن می‌آید مثل هم‌سنگر دلسوخته‌ات وقت وداع کاری از ما به جز از بوسه زدن می‌آید؟ دهم ماه محرم، همه جا می‌گفتند: «باز تابوت شهیدان به وطن می‌آید» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3772@ShereHeyat
گیرم که اصلاً اشتباهی عاشقش بودی پس آبروی دختر مردم چه خواهد شد؟ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
در چشم من شبی است که فردا نمی شود فردا نمی شود شب یلدا، نمی شود
فال حافظ را بگیر احوال حافظ را بپرس از غزل ها حسرت و آمال حافظ را بپرس در لسان الغیبی او، رازها ناگفته ماند از دل شاخه نبات، اقبال حافظ را بپرس از خروش خمره ها، از جنب و جوش خمره ها مستیِ بیش از حدِ تمثال حافظ را بپرس غرقهٔ بحر رمل بوده است در شطّ شراب خط به خطِ بادهٔ رمّال حافظ را بپرس گشته ام دیوان به دیوان، دیده ام شاهدمثال از من شاعر فقط امثال حافظ را بپرس فالگیری دوره گردم در شب یلدای شهر از غزل آوازهٔ نقال حافظ را بپرس خواجه حق بر گردن ما عاشقان دارد هنوز گاه گاهی با تفأل حال حافظ را بپرس