eitaa logo
کتیبه تاک
345 دنبال‌کننده
10 عکس
2 ویدیو
1 فایل
#کتیبه_تاک را #به_زبان_مادری #لب_خوانی کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رباعی_تک بیت
باران شروع می شود اما تو نیستی این چتر بغض کرده چرا وا نمی شود؟ @robaiiyat_takbait
کربلا غم نیست یکسر شادی است کربلا سرتاسرش آزادی است ما رأیت الا جمیلا گفته ایم گشته حیران هر که در این وادی است یا علی اصغر شده لالایی ام کربلا احساس مادرزادی است العطش گفتیم و می در جام شد اشک تنها ساقی این بادیه است چیده ایم انگور از تاک نجف این شراب خانه اجدادی است اربعینی طی شده بر خمره ها این خرابی آخرش آبادی است https://eitaa.com/aliasgharshiri
هدایت شده از اَرِنی
خواجه حق بر گردن ما عاشقان دارد هنوز گاه گاهی با تفأل حال حافظ را بپرس ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
آی گنجشکان سرگردان میان کوچه ها خواستم با آخرین پرواز برگردم، نشد https://eitaa.com/aliasgharshiri
هدایت شده از اَرِنی
دختری کوزه به دوش آمده دریا ببرد دامن آبی او موج گرفته است در آب ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
هدایت شده از گلچین شعر
کافه‌ها شاعران بی‌دردند، عمری آسوده‌خاطرند انگار! کافه‌هایی که در توهم خود، نبض شعر معاصرند انگار! محو دود غلیظ سیگارند، همه‌شب تا سپیده بیدارند بر سر شعر،‌های ‌و هو دارند، به گمانی که شاعرند انگار! شاعرانی که با تب هر شعر، در پی عشق تازه می‌گردند با نگاهی همیشه وهم‌آلود، محو میز مجاورند انگار! یک طرف شاعران «پوچ‌گرا»‌، یک طرف شاعران «پست‌مدرن» ادبیات شوم بی‌قیدی، ادبیات «ظاهراً»، «انگار»... جوهر شعرشان نخشکیده، پشت درهای انتشاراتند برگه‌های به رنگ خاکستر، وصلهء میز ناشرند انگار! دسته‌چک‌های بی‌بروبرگشت، هی ورق خورد و شعر پرپر گشت ناشرانی به فکر سود و زیان، ناشرانی که تاجرند انگار! دست در دستِ باده مدهوشند، مست مست اند و گرم آغوشند کافه‌هایی که کفر می‌نوشند، کافه‌هایی که کافرند انگار! @golchine_sher
یکی شده وسط کوچه رد پای من و تو بعید نیست مرا با تو اشتباه بگیرند
هدایت شده از اَرِنی
ای دل ای جوجه کبوتر جان! بترس هر که بامش بیش، دامش بیشتر ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
هدایت شده از اَرِنی
آمدم تا تو را صدا بزنم گم شدی در سکوت لب خوانی ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
برعکس من در آینه بوسیده ای مرا این بود عاشقانه ترین اشتباه تو
هدایت شده از گلچین شعر
گره می‌خورد اگر مویت به یال اسب‌ها در باد نسیم ترکمن‌صحرا فقط بوی تو را می‌داد تو با چشمان خونریزت اگر آشوب می‌کردی به دنبالت قشون ترکمن‌هاراه می‌افتاد خروش مادیان‌ها دشت را در خویش می‌رقصاند خروش مادیان‌ها بود و هی فریاد... هی فریاد... مسیر کوچ را گم کرده‌ام در چشم‌های تو نگاهت می‌برد این ایلیاتی را به عشق‌آباد جنون صحرا به صحرا می‌برد با خود مرا چون عشق جنون صحرا به صحرا می‌برد، تا هر چه باداباد... طنین نام تو پیچیده در آواز کولي‌ها مگر آوازهای بومی‌ام را می‌برم از یاد!؟ کنار آتش این کولیان با من شبی سر کن اگر ‌چه فال تو خاکسترم را می‌دهد بر باد @golchine_sher
هدایت شده از شعر هیأت
🔹وقت وداع🔹 هر زمانی که شهیدی به وطن می‌آید گل پرپر شده در خاطر من می‌آید مادر پیر و زمین‌گیر تو با تابوتت مانده‌ام با چه زبانی به سخن می‌آید آخرین نامۀ تو نیمه‌تمام است چرا؟ آخرین نامه چرا بین کفن می‌آید؟ دستۀ سینه‌زن از جمع جوانان وطن به عزاداری هفتاد و دو تن می‌آید مثل هم‌سنگر دلسوخته‌ات وقت وداع کاری از ما به جز از بوسه زدن می‌آید؟ دهم ماه محرم، همه جا می‌گفتند: «باز تابوت شهیدان به وطن می‌آید» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3772@ShereHeyat
هدایت شده از اَرِنی
گیرم که اصلاً اشتباهی عاشقش بودی پس آبروی دختر مردم چه خواهد شد؟ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
در چشم من شبی است که فردا نمی شود فردا نمی شود شب یلدا، نمی شود
فال حافظ را بگیر احوال حافظ را بپرس از غزل ها حسرت و آمال حافظ را بپرس در لسان الغیبی او، رازها ناگفته ماند از دل شاخه نبات، اقبال حافظ را بپرس از خروش خمره ها، از جنب و جوش خمره ها مستیِ بیش از حدِ تمثال حافظ را بپرس غرقهٔ بحر رمل بوده است در شطّ شراب خط به خطِ بادهٔ رمّال حافظ را بپرس گشته ام دیوان به دیوان، دیده ام شاهدمثال از من شاعر فقط امثال حافظ را بپرس فالگیری دوره گردم در شب یلدای شهر از غزل آوازهٔ نقال حافظ را بپرس خواجه حق بر گردن ما عاشقان دارد هنوز گاه گاهی با تفأل حال حافظ را بپرس
هدایت شده از اَرِنی
به روی پنجره ی مِه گرفته در شب باران چقدر شعر نوشتم، چقدر شعر نخواندی ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
سکوت مبهم آتشفشانم، سخت مغرورم نمی خواهم ببیند لحظه ای همسایه مرگم را
هدایت شده از اَرِنی
پُر از دلشوره ام هنگام جان دادن، نمی دانم به دور از تو، چگونه سر کنم فردای مرگم را؟ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
وقتی که ما به سمت خدا هم نمی رویم بلوار انتظار به جایی نمی رسد https://eitaa.com/aliasgharshiri
هدایت شده از گلچین شعر
برای دیدنم این بار هم مُردَّد بود گناه او که نبود، استخاره ها بد بود کبوترانه‌تر از پیش جلد هم بودیم چرا که من قمی‌ و او هم اهل مشهد بود کنار حوض حرم آشنا شدیم ولی قرار آخرمان روبه روی گنبد بود برای شاعری من شروع خوبی شد «زن جوان غزلی با ردیف آمد بود» تمام درد دلم را فقط به او گفتم برای گریه من شانه ای که باید، بود قرار آخرمان بود و گریه ها کردیم همین که گفت کنارم دگر نخواهد بود @golchine_sher
باران رنگ عشوه کنان جلوه می کند وقتی که می خورد پر طاووس ها به هم
هدایت شده از اَرِنی
باید که برای تو سرِ دار بمیرم یک بار نه، باید صد و ده بار بمیرم ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
باید که ذره ذره هویدا کنم تو را از زیر سنگ هم شده پیدا کنم تو را
پدر شکوه، پدر کوه، کوه درد پدر حماسه خوان اساطیری نبرد پدر https://eitaa.com/aliasgharshiri