هدایت شده از رباعی_تک بیت
باران شروع می شود اما تو نیستی
این چتر بغض کرده چرا وا نمی شود؟
#علی_اصغر_شیری
@robaiiyat_takbait
کربلا غم نیست یکسر شادی است
کربلا سرتاسرش آزادی است
ما رأیت الا جمیلا گفته ایم
گشته حیران هر که در این وادی است
یا علی اصغر شده لالایی ام
کربلا احساس مادرزادی است
العطش گفتیم و می در جام شد
اشک تنها ساقی این بادیه است
چیده ایم انگور از تاک نجف
این شراب خانه اجدادی است
اربعینی طی شده بر خمره ها
این خرابی آخرش آبادی است
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشورایی
#اربعین
https://eitaa.com/aliasgharshiri
هدایت شده از اَرِنی
خواجه حق بر گردن ما عاشقان دارد هنوز
گاه گاهی با تفأل حال حافظ را بپرس
#علی_اصغر_شیری
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی جناب آقای شیری
دومین نشست شاعرانه #مدح_امیر
@emamateradat
آی گنجشکان سرگردان میان کوچه ها
خواستم با آخرین پرواز برگردم، نشد
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
https://eitaa.com/aliasgharshiri
هدایت شده از اَرِنی
دختری کوزه به دوش آمده دریا ببرد
دامن آبی او موج گرفته است در آب
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
هدایت شده از گلچین شعر
کافهها شاعران بیدردند،
عمری آسودهخاطرند انگار!
کافههایی که در توهم خود،
نبض شعر معاصرند انگار!
محو دود غلیظ سیگارند،
همهشب تا سپیده بیدارند
بر سر شعر،های و هو دارند،
به گمانی که شاعرند انگار!
شاعرانی که با تب هر شعر،
در پی عشق تازه میگردند
با نگاهی همیشه وهمآلود،
محو میز مجاورند انگار!
یک طرف شاعران «پوچگرا»،
یک طرف شاعران «پستمدرن»
ادبیات شوم بیقیدی،
ادبیات «ظاهراً»، «انگار»...
جوهر شعرشان نخشکیده،
پشت درهای انتشاراتند
برگههای به رنگ خاکستر،
وصلهء میز ناشرند انگار!
دستهچکهای بیبروبرگشت،
هی ورق خورد و شعر پرپر گشت
ناشرانی به فکر سود و زیان،
ناشرانی که تاجرند انگار!
دست در دستِ باده مدهوشند،
مست مست اند و گرم آغوشند
کافههایی که کفر مینوشند،
کافههایی که کافرند انگار!
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
یکی شده وسط کوچه رد پای من و تو
بعید نیست مرا با تو اشتباه بگیرند
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
هدایت شده از اَرِنی
ای دل ای جوجه کبوتر جان! بترس
هر که بامش بیش، دامش بیشتر
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
هدایت شده از اَرِنی
برعکس من در آینه بوسیده ای مرا
این بود عاشقانه ترین اشتباه تو
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
هدایت شده از گلچین شعر
گره میخورد اگر مویت به یال اسبها در باد
نسیم ترکمنصحرا فقط بوی تو را میداد
تو با چشمان خونریزت اگر آشوب میکردی
به دنبالت قشون ترکمنهاراه میافتاد
خروش مادیانها دشت را در خویش میرقصاند
خروش مادیانها بود و هی فریاد... هی فریاد...
مسیر کوچ را گم کردهام در چشمهای تو
نگاهت میبرد این ایلیاتی را به عشقآباد
جنون صحرا به صحرا میبرد با خود مرا چون عشق
جنون صحرا به صحرا میبرد، تا هر چه باداباد...
طنین نام تو پیچیده در آواز کوليها
مگر آوازهای بومیام را میبرم از یاد!؟
کنار آتش این کولیان با من شبی سر کن
اگر چه فال تو خاکسترم را میدهد بر باد
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از شعر هیأت
#تشییع_شهدا
#غزل
🔹وقت وداع🔹
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
مادر پیر و زمینگیر تو با تابوتت
ماندهام با چه زبانی به سخن میآید
آخرین نامۀ تو نیمهتمام است چرا؟
آخرین نامه چرا بین کفن میآید؟
دستۀ سینهزن از جمع جوانان وطن
به عزاداری هفتاد و دو تن میآید
مثل همسنگر دلسوختهات وقت وداع
کاری از ما به جز از بوسه زدن میآید؟
دهم ماه محرم، همه جا میگفتند:
«باز تابوت شهیدان به وطن میآید»
📝 #علی_اصغر_شیری
🌐 shereheyat.ir/node/3772
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از اَرِنی
گیرم که اصلاً اشتباهی عاشقش بودی
پس آبروی دختر مردم چه خواهد شد؟
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
فال حافظ را بگیر احوال حافظ را بپرس
از غزل ها حسرت و آمال حافظ را بپرس
در لسان الغیبی او، رازها ناگفته ماند
از دل شاخه نبات، اقبال حافظ را بپرس
از خروش خمره ها، از جنب و جوش خمره ها
مستیِ بیش از حدِ تمثال حافظ را بپرس
غرقهٔ بحر رمل بوده است در شطّ شراب
خط به خطِ بادهٔ رمّال حافظ را بپرس
گشته ام دیوان به دیوان، دیده ام شاهدمثال
از من شاعر فقط امثال حافظ را بپرس
فالگیری دوره گردم در شب یلدای شهر
از غزل آوازهٔ نقال حافظ را بپرس
خواجه حق بر گردن ما عاشقان دارد هنوز
گاه گاهی با تفأل حال حافظ را بپرس
#علی_اصغر_شیری
#شب_یلدا
#شعر_حافظ
هدایت شده از اَرِنی
به روی پنجره ی مِه گرفته در شب باران
چقدر شعر نوشتم، چقدر شعر نخواندی
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
سکوت مبهم آتشفشانم، سخت مغرورم
نمی خواهم ببیند لحظه ای همسایه مرگم را
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
هدایت شده از اَرِنی
پُر از دلشوره ام هنگام جان دادن، نمی دانم
به دور از تو، چگونه سر کنم فردای مرگم را؟
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
وقتی که ما به سمت خدا هم نمی رویم
بلوار انتظار به جایی نمی رسد
#علی_اصغر_شیری
#شعر_انتظار
https://eitaa.com/aliasgharshiri
هدایت شده از گلچین شعر
برای دیدنم این بار هم مُردَّد بود
گناه او که نبود، استخاره ها بد بود
کبوترانهتر از پیش جلد هم بودیم
چرا که من قمی و او هم اهل مشهد بود
کنار حوض حرم آشنا شدیم ولی
قرار آخرمان روبه روی گنبد بود
برای شاعری من شروع خوبی شد
«زن جوان غزلی با ردیف آمد بود»
تمام درد دلم را فقط به او گفتم
برای گریه من شانه ای که باید، بود
قرار آخرمان بود و گریه ها کردیم
همین که گفت کنارم دگر نخواهد بود
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
باران رنگ عشوه کنان جلوه می کند
وقتی که می خورد پر طاووس ها به هم
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
هدایت شده از اَرِنی
باید که برای تو سرِ دار بمیرم
یک بار نه، باید صد و ده بار بمیرم
#علی_اصغر_شیری
#شعر_علوی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
باید که ذره ذره هویدا کنم تو را
از زیر سنگ هم شده پیدا کنم تو را
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
پدر شکوه، پدر کوه، کوه درد پدر
حماسه خوان اساطیری نبرد پدر
#علی_اصغر_شیری
#روز_پدر
https://eitaa.com/aliasgharshiri