✅نقدوبررسی داستان #اگر_آدم_برفی_ها_آب_نشوند (قسمت اول)
.
🔹ق.ن: ۱۸تیر روز ملی #ادبیات_کودک_و_نوجوان بود. اما اگر راستش را بخواهید، یادداشت زیر، یک تقارن مبارک با این روز است و البته جنبهی انگیزهبخشی برایم داشت! فیالواقع دوست داشتم چیزی برای این روز بنویسم، ولی امتحانات اجازه نمیداد تا اینکه امروز فرصت شد.
.
🔶دو روز پیش (18تیر96) با یکی از دوستانم برای صحبت، در پاتوق #کتاب صفائیه قم قرار گذاشتیم. صندلی من روبهروی کتب کودک بود و صندلی رفیقم مقابل کتب تاریخ. خواهناخواه چشمم به کتابها میافتاد. یکبار چشم تیز کردم و از دوستم -که او هم دستی بر آتشِ قلم دارد- دربارهی ورود #شجاعیها به ادبیات کودک پرسیدم. اطلاعات چندانی نداشت. قبلا نمونههایی از کارهای پدر (سیدمهدی شجاعی) را دیده بودم و آنچنان نپسندیده بودم. شنیده بودم که #شجاعی_پسر (سیدعلی) چند کتاب کودک نوشته که مورد توجه فبکیهای تهران هم قرار گرفته بود. فرصت را مغتنم دیدم و از فروشنده، سهگانهی کتاب کودکش را پرسوجو کردم. گفت یک جلدش را بیشتر ندارد: « #اگر_آدم_برفی_ها_آب_نشوند » قیمتش کم و خوب بود. از جلدهای دیگرش پرسیدم، گفت چاپهای جدیدش قیمتها بسیار بالاست. برای نمونه این جلد2500بود ولی در چاپهای جدید در قطع کوچکتر در دیگر کتابها، چیزی حدود 15-18هزارتومن! همین که این یک جلد از چاپ قبلیاش را داشت، کلاهم را انداختم هوا! شب کتاب را با دقت و با صدای بلند خواندم. کتاب که تمام شد، احساس کردم معرفی و اشتراک ذهنیتم میتواند مفید باشد؛ حداقل بهانهای است برای صحبت دربارهی روز ادبیات کودک.
🔶«اگر آدمبرفیها آب نشوند» داستان کودکان یک روستاست که با هزار شوق و آرزو و پس از انتظار بسیار میخواهند بزرگترین #آدمبرفی عمرشان را بسازند. یک روز کامل زحمت میکشند و یک آدمبرفی خیلی خیلی بزرگ میسازند. غروب هم پدر و مادرهایشان را برای دیدن زحمتشان میآورند. اما صبح روز بعد مردم روستا با دستورهای آدمبرفی از خواب بلند میشوند. آدمبرفی هزار جور دستور میدهد و همه مجبورند عمل کنند. آدمبرفی آنقدر دستور میدهد که آخر هم با دستور آدمبرفی مقابل خورشید میایستد و نمیگذارد بهار و آفتاب به روستا بیاید و تاریخ میگذرد ولی مردم روستا زمستانی زندگی میکنند.
🔶کتاب، در سال88 منتشر شده است و تا به امروز، به زبانهای مختلفی مثل کرهای و آلمانی و فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده و حتی در آلمان در بعضی مدارس بهعنوان متن آموزشی انتخاب شده است. این کتاب برای ردهی #ب و #ج ردهبندی شده، یعنی اول تا پنجم ابتدایی. البته به نظرم این ردهبندی جای تامل دارد! هرچند ادبیات متن در حد این رده است، اما محتوا برای این رده سنی مفید نیست. موید این نکته، آن است که در بعضی خبرها خواندم کتاب را برای دبیرستانیها (رده سنی #د) اجرا کردهاند و بازخورد مثبتی گرفتهاند.
🔶به لحاظ #ظاهر، کتاب طراحی و نقاشی خوبی دارد و فضای شیرینی را به مخاطب منتقل میکند. اندازهی فونت متن، قدری کم است و برای رده سنی ب و ج باید بزرگتر نوشته شود. فضای خالی متن در صفحات خوب است و خداراشکر این نقطهضعف -که اشکالی شایع در کتب تولیدی نویسندگان دغدغهمند است- نمیبینیم. تصاویر، بیشتر فضاسازند و کمک زیادی به متن نمیکنند، حتی در بعضی قسمتها مخلّ متن داستان است (مثل ص17 که مردم دارند خورشید را میبینند، اما در ص19 در متن میآید که مردم خورشید را نمیبینند). اما برویم سراغ #محتوا.
/پایان قسمت اول/
( #یادداشت #نقد_داستان #نقد_کتاب #نقد #داستان #کودک #ادبیات_کودک #شجاعی #سیدعلی_شجاعی #آدم_برفی #داستان_نویسی )
🆔 @aliebrahimpour_ir
✅نقدوبررسی داستان #اگر_آدم_برفی_ها_آب_نشوند (قسمت دوم)
.
🔶راستش را بخواهید، کتاب را که تمام کردم، یاد داستانهای نمادین دهه 40 -50 نویسندگان #چپ مارکسیستی افتادم! اگر نویسنده و انتشارات (نیستان) و سبقهی فکریشان را نمیدانستم حتما این احتمال در ذهنم تقویت میشد. نویسنده، چند شاهگزاره در میان جملات داستانش قرار داده:
🖌«مردم بدون آنکه فکر کنند آدمبرفیها نمیتوانند دستور بدهند و اصلا نباید به حرفشان گوش کرد، با عجله مشغول اجرای دستورات آدمبرفی شدند»
🖌«(خورشید به مردم میگوید:) وقتی خودتون نمیخوایید، از من ساخته نیست.»
🖌«بهار آمد و رفت، تابستان هم، پاییز هم، ولی مردم زمستانی زندگی کردند.»
🖌«از آن روزها، سالها میگذرد... اما کسی یادش نمیآید آدمبرفی را بچهها درست کرده بودند...»
🔶تقابل زمستان و بهار، آدمبرفی و خورشید، سردی و طراوت، تقابلی آشنا در آثار ضداستبدادی آن دوران است. مضافا بر اینکه در متن داستان، زورگویی آدمبرفی و بیادبیاش به مردم به صراحت بیان میشود.
🔶هرچند این سوژه قدری تکراری به نظر میرسد، ولی حقیقتا متنی دقیق و خوب برای برگزاری کلاسهای تفکر برای سالهای آخر دبیرستان است. تقابلها و جملات فلسفی کاشتهشده در متن، بستر یک گفتوگوی خوب #فلسفهورزی میتواند باشد. اما به نظر همین نکته، نقدی دیگر بر این کتاب است! کتاب برای رده سنی الف و ب معنادار نیست! در حقیقت کتاب بدون تدریس و تفکر مخاطب را سردرگم میکند. این داستان صرفا یک بستر خوب برای تفکر است، نه داستانی که بشود راحت خرید و به دست کودک داد تا از خواندنش لذت ببرد، چون کتاب نیازمند همراه و #مربی است و بدون آن معنای محصّلی ندارد. کتابهایی که با هدف فلسفهورزی -که عموما نیازمند مربی هستند- نوشته میشوند، روی جلد یا پشت جلد، به طریقی این نکته را میرسانند؛ اما این کتاب عاری از هیچ پیامی مبنی بر این نکته است.
🔶در کنار این نکات کلی، بعضی از اجزای درونی داستان هم انسجام ندارند و خودمتناقضاند. برای نمونه در ص19 مردم میگویند که خورشید را نمیتوانند ببینند ولی در ص20 مردم خورشید را نگاه میکنند.
🔶«اگر آدمبرفیها آب نشوند» میتواند طرح داستان خوبی برای گفتوگو دربارهی نظامهای اجتماعی و سیاسی، مدرنیته، فضای مجازی، فرهنگ عمومی، استکبار و استضعاف، زیرساختهای نهادهای اجتماعی و بسیاری از موضوعات از این قبیل باشد.
🔶در مجموع با توجه به کمبود چنین داستانهایی -خصوصا در عرصه داستانهای فکری- این معدود داستانهای بومی را بایستی قدر دانست و حمایت کرد.
/پایان/
🖊علی.ا - 96.4.20
( #یادداشت #نقد_داستان #نقد_کتاب #نقد #داستان #کودک #ادبیات_کودک #شجاعی #سیدعلی_شجاعی #آدم_برفی #داستان_نویسی )
🆔 @aliebrahimpour_ir