eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
242 دنبال‌کننده
743 عکس
40 ویدیو
75 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📖 #داستان کوتاه📖 📜عنوان: «30 دقیقه قبل از شروع امتحان» (⏱) 🖌نوشته: «علی ابراهیم‌پور» 🗓تاریخ نگارش:
📖 کوتاه📖 ▫️باسمه▫️ 🔘«30 دقیقه قبل از شروع امتحان» 🔘 ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ ▪️روی کارت ورود به جلسه نوشته: «حضور حداقل 30 دقیقه قبل از شروع امتحان در جلسه الزامی‌ست.» نیم‌ساعت هم زودتر از این از خانه می‌زنم بیرون تا جزو اولین نفرها باشم که کارت می‌زنم؛ به امید اینکه آخرهای مسجد صندلی که نه، زمین بگیرم و بتوانم به دیوار تکیه دهم. موتورم را آن‌طرف پل بازار پارک می‌کنم. پل بازار فقط موقع‌هایی خوب است که عجله نداشته باشم؛ مثل بعد امتحانا. ولی وقت‌هایی که عجله دارم، مثل قبل امتحانا، می‌شود شبیه ماشین‌بازی آتاری دستی‌های قدیمی که سریع باید چپ‌وراست بزنی تا از بین جمعیت عبور کنی و با ماشین‌های کناری تصادف نکنی. ▪️سه‌دقیقه مانده به «30دقیقه قبل از شروع امتحان» از کنار سکوهای سنگی‌ای که دقیقا روبه‌روی در مسجدِ محل امتحان هستند، رد می‌شوم. سکوهایی که مثلا قرار است روزی داخلش گل و درخت بکارند و چهار طرفش هم صندلی‌های سنگی‌کرمی‌رنگ درست‌کرده‌اند. دختری با چادر ملی روی صندلی سنگی‌ ضلعی که روبه‌روی در مسجد است، نشسته. پای چپش را روی پای راستش گذاشته و مچ پایش را تکان‌تکان می‌دهد و هر چندثانیه یک‌بار اطراف را نگاه می‌کند. مستقیم می‌روم طرف در مسجد. بسته است و اطرافش خلوت؛ آنقدر خلوت که وسواس همیشگی‌ام سراغم می‌آید و شک می‌کنم به اینکه ساعت را اشتباه نکرده باشم! به ساعت من -که همیشه پنج دقیقه جلو است- چهار دقیقه از «30دقیقه به شروع امتحان» گذشته. در را هول می‌دهم؛ از پشت قفل است. باد خنک با فشار از بالا و پایین و کناره‌های در روی صورتم می‌پاشد. درمانده این‌پاوآن‌پا می‌شوم و به اطراف نگاه می‌اندازم. زل آفتاب مستقیم صورتم را سیلی می‌زند. ▪️پسر جوانی به طرف دخترک می‌آید. دختر از روی صندلی سنگی بلند می‌شود. پسر سلام می‌کند؛ این را از اینکه دستش را برای دست‌دادن جلو آورده می‌فهمم. دختر خودش را کمی عقب می‌کشد. پسر چیزی می‌گوید و دستش را پایین می‌آورد و می‌خندد. با هم روی صندلی می‌نشینند؛ با فاصله. بر می‌گردم طرف در و محکم در می‌زنم؛ طلبه‌ی دیگری هم کنار در می‌آید و می‌پرسد «کی در را باز می‌کنند؟» می‌گویم «الان دیگر باید باز کنند.» می‌گوید «دقیقا کی؟» می‌گویم «الان یا حداکثر یک دقیقه دیگر!» راضی می‌شود و عقب می‌رود. طلبه‌ی دیگری می‌آید و محکم در می‌زند و می‌گوید «آقا؛ ما اصلا می‌خواییم انصراف بدیم، کار داریم.» می‌پرسد «چرا در را باز نمی‌کنند؟» با یک لبخند شانه‌هایم را دوسه‌سانتی بالا می‌دهم. می‌گوید «حتما در دیگری هم ندارد!؟» می‌گویم «نه.» می‌رود. ▪️ پسر طاق باز خودش روی صندلی را ولو کرده و دو دستش را باز، یکی را روی امتداد سنگ‌تکیه‌گاه پشتی و دیگری را روی سنگ کنار دستش گذاشته و نیشش تا بناگوشش باز است. دختر پای راستش را روی پای چپش گذاشته و هر چندثانیه اطراف را نگاه می‌کند. به ساعت من ده‌دقیقه و به ساعت مردم عادی پنج‌دقیقه از «30دقیقه به شروع امتحان» گذشته که بالاخره در را باز می‌کنند. حاج‌آقایی که همیشه پشت در می‌ایستد، می‌گوید چند دقیقه صبر کنید. دختر هراسان و پسر خندان را به حال خودشان رها می‌کنم و بی‌توجه به حرفش، خودم را داخل استخر هوای خنک داخل راهرو می‌اندازم. پشت سرم سه‌چهار نفر می‌آیند داخل. می‌گوید حتما کارت را پرینت شده داشته باشید؛ حرف همیشگی‌اش است. بدون این‌که بفهمم چه‌طور از من جلو زدند، آن دو سه نفر زودتر از من می‌روند که کارت بزنند. برای اینکه حداقل نفر سوم باشم، اول کارت می‌زنم و بعد دمپایی‌هایم را در پلاستیک می‌گذارم. شماره «63». خداخدا می‌کنم حداقل کنار دیوار یا ستون‌های سنگی سبزرنگش باشد. آرام‌آرام که روی فرش‌های هم‌رنگِ سنگ‌هایِ سبز، قدم می‌زنم و به آخر مسجد می‌روم، شماره‌های زیردستی‌های روی زمین را هم چک می‌کنم. «63» دقیقا جلوی بالابر فلزی است؛ جلویش می‌شود دقیقا همانجا که یک میله مستقیم به صورت افقی، هم‌سطح وسط کمر یک انسان نشسته، از بالابر زده بیرون! ▪️راستی؛ روز ازدواج مبارک! (پایان) ( ) 📤 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/125 🌐 @aliebrahimpour_ir
🔖 «اوک‌نیو آن‌ها و بانوی‌عمارت ما!» 📌[نقد و مقایسه‌ای تطبیقی میان دو سریال سیما] 🖌 علی ابراهیم پور – 1397.10.18 (قسمت دوم) (...ادامه) 👸اما بانوی‌عمارت، تم اصلی نخ‌نما و تکراری و عشق‌وعاشقی را بازتولید می‌کند. هنوز چندروزی از اتمام سریال «بازی نقاب‌ها» در شبکه‌دو نگذشته بود که بانوی‌عمارت در شبکه سه متولد شد! بازی نقاب‌ها هم داستان دو جوان است که هرکدام عاشق فردی دیگر هستند و چالش داستانی آنجا شکل می‌گیرد که باید عشق‌شان را فراموش و زیر یک سقف زندگی کنند. بانوی‌عمارت نیز دقیقاً همان تم را دارد؛ اما به مراتب شدیدتر و غلیظ‌تر. فخرالزمان دختر شخص شناخته شده‌ای است که پدر خود را از دست داده، و پسرِ دوستِ پدرش خواستگار اوست که فخرالزمان مایل به این ازدواج نیست. از طرفی برادر وی اصرار به این ازدواج دارد، اما دل این دختر پیش خواستگار دیگری گیر است که شاهزاده قجری نیز هست که قبلاً ازدواج نموده و صاحب فرزند نیز شده است. هرچند برادرش مخالف است، ولی این ازدواج رخ می‌دهد و اینجاست که روابط چندگانه عشق و عاشقی و شک‌وشبهه‌های روابط میان افراد شکل می‌گیرد. فیلم تا پایان سریال، هر رابطه و شک را به عنوان یک گره ایجاد می‌کند و با حل آن، فراز و فرودهای فیلم ساخته می‌شود. اوک نیو، فراز و فرودهای داستانی را در کنش‌وواکنش‌های عدالت‌طلبانه و مبارزه تعریف می‌کند و بانوی عمارت، در روابط خاله‌زنکی. و این می‌شود فرق اوک‌نیوی آن‌ها و بانوی عمارت ما! 👸 واقعیت آن است که سریال‌های کره‌ای، از طراحی صحنه، کارگردانی و پرداخت‌های بسیار نازلی برخوردارند؛ گاهی روابط و کنش‌های متقابل بین‌فردی و دیالوگ‌های افراد به شدت و حتی گاهی به‌ذهن می‌رسند و عموماً نمایشی سیاه و سفید از عناصر خیر و شر را به صورت دو بعدی به تصویر می‌کشد؛ اما با این حال، حتی همین کنش‌های متقابل احمقانه، چون در بافت و ساختاری پر چالش و افت‌وخیر قرار می‌گیرند، مخاطب را با خود همراه می‌کنند. 👸 «در دفاع از فرهنگ، هویت و جامعه‌ی ایرانی-اسلامی، باید میدان‌دار باشد و در میان هنر نیز، جایگاه فیلم و سریال بسیار برجسته است.» تراز ، هم در جذب مخاطب قوی است و هم با تمی مناسب، محتوای مطلوب را ارائه می‌دهد. سخن در نفی و بی‌توجهی به روابط عشق و عاشقی در سریال نیست؛ کلام در رد مرجعیت و محوریت این تم است که ذاتاً عاری از محتواست. در سریال تراز، باید از ایرانی اسلامی، انگیزه‌های ایمانی ملت و مظاهر آن، از ، و و روحیه‌ی خستگی‌ناپذیر ملت سخن گفته شود. «پرداخت درست و هنرمندانه‌ی این موضوعات بسی جذّاب و پُرمخاطب است، هم در داخل کشور و هم در دیگر کشورها و ملّت‌ها».[2] این امری شدنی است و « » نمونه‌ای از آن است. چنان‌که بانوی عمارت ما در رقابت با اوک‌نیوی آن‌ها، کم‌مایه است، اساساً اوک‌نیو خود را قابل رقابت با بیژن ایرانی (نقش اصلی سریال در چشم باد) ما نمی‌بیند! اگر بخواهیم؛ می‌شود. باید بخواهیم، تا بشود! //پایان// [2] بیانات مقام‌معظم‌رهبری در دیدار جمعی از تهیه‌کنندگان سیما، 24/8/1397 📇 انتشار در: پیج اینستا سوره سینما: www.instagram.com/p/BslGmqDlK5O سایت خبری سوره سینما: www.sourehcinema.ir/?p=113411 خبرگزاری رسا: www.rasanews.ir/fa/news/593110 1⃣ eitaa.com/aliebrahimpour_ir/464 [بخش اول] 2⃣ eitaa.com/aliebrahimpour_ir/465 [بخش دوم] 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 توصیه‌ی آیت‌الله بهجت به خواندن #نماز_جعفر_طیار جهت رفع موانع و مشکلات مادی و معنوی ✨ به همراه #دع
📌توصیه آیت‌الله بهجت به‌خواندن برای امور مهم دنیایی و آخرتی ✴️ پرسش: جوانی است هر چه برای اقدام می‌کند، موفق نمی‌شود، چه دستورالعملی می‌فرمایید؟ ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: نماز جعفر؛ به ترتیب و با دعای زادالمعاد بخواند. ✴️پرسش: یکی از بستگان ما امر ازدواجشان مشکلی پیدا کرده دعا بفرمایید. ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: خدا انشالله [مشکل او را حل کند]. خودشان دعا کنند. نماز جعفر را بخوانند به همان ترتیبی که در [کتاب] زاد المعاد است، و بعد از آن (بعد از نماز) در سجده حاجت‌شان را بخواهند و چون امر [مهمی] است [چرا که] هم و هم [است]، لذا در آن وقتی که دعای‌شان را در سجده [از خدا] می‌خواهند، مختصری چشمشان را تر کنند(کمی اشک بریزند). ✴️پرسش: برادری دارم که به هیچ‌وجه نمی‌خواند و رفیق ناباب دارد، ولی هر چه او را موعظه می‌کنیم گوش نمی‌دهد، لطفاً یک راه صریح نشان دهید. ✅حضرت آیت‌الله قدس‌سره: باسمه‌تعالی، بعد از علیه‌السلام برای هدایتش دعا کنید، و در سجده آخر برای این مقصد دعا نمایید و تباکی کنید. 📖 کتاب بهجت‌الدعاء، ص ٣۶٧؛ به‌سوی محبوب، ص۸۷ https://bahjat.ir/fa/content/986 🌐 @aliebrahimpour_ir