eitaa logo
مجنون | علی‌علیان
278 دنبال‌کننده
245 عکس
201 ویدیو
14 فایل
کارم نوشتن است و سر و کله زدن با محتوا گاهی اوقات، بعضی نوشته‌ها |آنهایی که| حس میکنم بدرد آدمهای اطرافم میخورد اینجا منتشر میکنم. ارتباط با من @aliyane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰این کلیپ را با احتیاط باز کنید.. 📌شما صدای مادر شهید عبدالحمید انجول زاده را می‌شنوید.. 📝روایتی از ۳۴سال چشم انتظاری.. @shohada_mohebandez
در خبرها دیدم که نوشتند: توهین به روحانیت در دزفول و ترور حجت الاسلام خوشروانی. با يکی از دوستانی که ارتباط داشتند با مرحوم خوشروانی صحبت کردم، گفتند: حین درگیری خانوادگی در خیابان بهشتی، یکی از طرفین از سلاح گرم استفاده میکنه و متأسفانه چندین ساچمه به ایشون که بی اطلاع از ماجرا کنار خیابان ایستاده بودن اصابت کرده و این عزیز جان خود رو از دست دادند. ضمنا ایشون در جریان حادثه تیراندازی، ملبس به لباس روحانیت نبودند. حجت الاسلام خوشروانی از کسانی بودند که در زمینه طب سنتی، هم بصورت تئوری هم بصورت عملی تبحر داشتند و فعالیت می‌کردند. و در بین اطرافیان به مناعت طبع و خوش‌برخوردی شهره بودند. روحشان قرین رحمت الهی. پ ن: به تازگی خبر جعلی کشته شدن احسان خواجوی هم در اعتراضات دزفول منتشر شده بود که توسط رسانه‌های رسمی پس از مصاحبه با آقای خواجوی تکذیب شد. @aliya_ne
هدایت شده از الف دزفول
✋🏻با سلام ☀️ پزشک قانونی در گواهی فوت این شهید نوشت: «شوق شهادت» 🌎 بازنشر به مناسبت سالروز شهادت این پیرمرد شهید 🌷پسرش «رجبعلی »، در همان روزهای اول شروع جنگ و در ششم مهرماه 1359 در پدافندی دهلران آسمانی می شود و او در همان روزهای اول جنگ مدال افتخارِ پدر شهید بودن می آویزد بر گردنش و خود می شود همراه و همسنگر و همرزم رزمندگان اسلام. 🌴 الف دزفول را ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/115 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/alefdezful
هدایت شده از مشقهای تشنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 اثری از خواننده ی دهه هشتادی بیرجندی ✍آفرین به این کار زیبا و جذاب زیاد از این مدل کارها و برنامه ها نیاز داریم باید همت کنیم و و انقلاب و اسلام بیشتر از اینها کار کنیم
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دانشمندانی که موفق به ژن‌درمانی سرطان خون شدند، نشان افتخار ملی اعطا کنید. بابت این دست موفقیت‌ها جشن ملی برگزار کنید. بیلبوردهای شهری و بین‌شهری را به تصاویر این دانشمندان مزین کنید. از نقش هویت‌ساز این دست دستاوردها غافل نباشید. سرگرم خودتان نشوید... @syjebraily
📽مجموعه مردمی سینماوارثین تقدیم می‌کند اکران انیمیشن سینمایی کلی شادی و کودکی و حرف‌ها و کارهای خوب در لوپتو 😍 🔴 مکان: مجتمع فرهنگی سینمایی دزفول 🔴 زمان: جمعه ۲۷ و شنبه ۲۸ آبان سانس اول: ۱۸:۳۰ تا ۲۰:۳۰ سانس دوم: ۲۱ تا ۲۳ https://eitaa.com/cinemavaresin
آه از غمی که تازه شود با غم دگر. زخمی شیراز بودیم. که ایذه شاهچراغ شد. تسلیت ایران. خسته ام از هجوم این تقدیر روزهای دروغ دامنگیر زن زندگی... وَ فحش بی پایان یک حماقت که ماند بی تفسیر قصه ی شهر و سلب آسایش نام آزادیِ به لفظ، اسیر قصه پرتلاطمی از صبر منتظر بر عبور یک تغییر هیزم و شعله... ای خوشا نمرود! گر گرفتیم لای این تزویر غصه ام؛ گلی که زود شکست درد؛ ایذه، کیانِ بی تقصیر پ‌ن: تشکر از استاد آراسته نیا جهت اصلاح و ویرایش @arastehnia @aliya_ne
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توی این فیلم همراهِ تروریست هم کاملا مشخصه کیه. ان شاء الله به زودی قاتل این جوان پیدا خواهد شد. و البته اربابی که حسابش را شارژ کرده است! اما مردم بدانند که با حضور در خیابانها و شلوغ کردن فضا خودشان هم مقصر هستند و سوژه کشته سازی دشمن می شوند. با تروریستها همراه نشویم... ⭕️ جنگ شناختی‌اقتصادی: 🇮🇷 💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
سلام جام‌جهانی-۲ آذر۱۳۵۶ هم مثل آذر۱۴۰۱ بود؛ هم در فوتبال هم در خیزش سیاسی! تک گل غفورجهانی به استرالیا، ما را رساند به جام‌جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین؛ برای اولین‌بار. ایران اما آبستن یک انقلاب بود. موج تظاهرات‌های خیابانی هر روز در شهرها سراسری می‌شد. تابستان ۵۷، «میدان شهیاد» چند ماه بیشتر فاصله نداشت تا «میدان آزادی» شود! و ایرانِ پهلوی، ایرانِ جمهوری اسلامی. آن طرف اما حشمت‌الله مهاجرانی تیم ملی ایران را تمرین می‌داد. به کاپیتانی علی پروینِ پرسپولیس و گلریِ ناصرخان حجازیِ تاج. آیت‌الله خمینی کم کم آماده سفر به نوفل‌لوشاتو می‌شد و تیم حشمت‌خان در تدارک جام‌جهانیِ آرژانتین. تیم‌ملی قبل بازی‌ها به دیدار شاه رفت. برخی دست شاه را هم بوسیدند، ناصرخان اما نه! خرداد ۵۷، هلند با ۳ گل گلباران‌مان کرد تا چشم‌ میلیون‌ها ایرانی گریان شود. چهار گل پِرو تیر آخر را به امیدمان به صعود چکاند و یک مساوی با اسکاتلند تنها دشت تیم‌ملی در اولین جام‌جهانی‌ شد. اما آن روزگار هیچ‌کس در ایران، آرزوی باخت تیم‌ملی ایرانِ پهلوی را نداشت! ولو تیم رژیم شاه باشد که مردم در کمین سرنگونی‌اش بودند. انقلاب می‌شد یا نمی‌شد، محمدرضای پهلوی می‌ماند یا می‌رفت، تیم‌ملی، تیم ایران بود و باید می‌برد. و این آرزو به بلندای تاریخ ایران کهن است. @javadmogoei
به بهانه موضوعیت یافتن نوجوان! این روزها رسانه‌های عبری، عربی کلیدواژه نوجوانان قهرمان را ترند کرده‌اند و جریان همسوی آنها در داخل هم برای نوجوان ما هویتی تعریف کرده که در یک مسیر مبارزاتی خاص نمود پیدا می‌کند. اگر نوجوان فریاد بزند، تابو شکنی کند، برای خواسته هایش چه عقلانی چه غیر عقلانی پافشاری کند و از هنجارهای موجود عدول کند، ایستاده برایش کف می‌زنند. از وقاحت اینان هرچه بگوییم کم است. که دست گذاشته اند روی نقاط ضعف نوجوان و روی نیازهایش. اما بعضی از خودی‌ها هم بدجوری دچار وادادگی شدند و قاعده بازی را باخته قلمداد می‌کنند. خسته نباشید. خداقوت که به اسم دفاع از انقلاب یا نوجوانان را بایکوت می‌کنید یا علیه‌شان سد می‌زنید. نوجوانی که سرشار از شور است و عاشق دیده شدن! بدبختی ما اینجاست که این جریان فرهنگی پر قدرت در بدنه حاکمیت نه فهم درستی از وضع فعلی دارند، نه شناخت صحیحی از دوره نوجوانی. و برعکس ما دشمن خیلی خوب اینها را فهمیده! بنظرم نه این نوجوان‌ها خطرناک‌اند نه نوجوانی دوره خطرناکیست. همان طور که گفتم نوجوانی دوره شور و شعور است. دوره آرمان خواهی، خیرخواهی و خیرگزینی. من توی گفت‌و‌گوهای مختلف دیده‌ام که نوجوان امروز از چه چیزهایی دفاع می‌کند و جبهه‌اش کدام سمتی است. نوجوان علیه اسلام آمریکایی و متحجرین ایستاده و موضع گرفته. اما همین نوجوان چون نیاز دارد به دیده و شنیده شدن صدایش و به این نتیجه رسیده جمهوری اسلامی گوش شنوایی ندارد. سنگش را به انقلاب میزند. عزیزان من نوجوان ما با جریان رسانه‌ای غربی همسو نشده‌. این رسانه‌ی غربیست که نشسته پای حرف‌های نوجوان. هرچه نوجوان بگوید تشویق می‌کند. چون می‌داند مسیر نوجوان را کسی تعیین می‌کند که بتواند اعتمادش را جلب کند! کسی که حرفهایش را گوش کند و برای او احترام و ارزش قائل شود. نوجوانی که نه از طرف خانواده و مدرسه جدی گرفته شده، نه جامعه. نوجوانی که مشکلات و وضع فعلی و تزریق ناامیدی به آینده و حضور مفسدین و منافقین را توی سیستم می‌بیند. همانطور که ما دیدیم. دیدیم که توی این سالها چه جرثومه‌های فسادی از این انقلاب ارتزاق کردند، بزرگ شدند و حالا پاچه می‌گیرند. گرد و خاک به راه انداخته و به انقلابی که بزرگترین دستاورد ایرانیان در طول چند صده اخیرست ضربه میزنند. عزیزان دلسوز به جای سرکوب نوجوان، با سعه صدر حرفهایش را گوش کنید. فقط همین! اگر جایی هم از مسیر خارج شد شما مسیر مبارزه را برایش هموار کنید. راه را نشانش بدهید، روح مبارزه را در او نکشید. به او بگویید که انقلاب اسلامی دو دیگری و ضدّ دارد، یکی جریان اسلام‌‌غربگرا و دیگری اسلام تحجر. و اگر اینها در سیستم حاکمیتی ما هم باشند که هستند، اصلِ سیستم نیستند. فرعی منقطع از کل هستند درون این سیستم، مثل ویروس. وظیفه گلبول‌ها مبارزه با ویروس است نه تیشه به پیکره بدن زدن. به نوجوان بگویید وظیفه ماست اینها را حذف کنیم. چیزی که امامین انقلاب سالهاست گفته‌اند. برادران و خواهرانم. این انقلاب گذشته قابل دفاعی دارد. والله آبرویی که این روزها به کار خرج کردن برای انقلاب نیاید وبال گردن است. اگر دیدید در دفاع از انقلاب قدرت اقناع و پاسخگویی ندارید یا از مسیر عقلانی خارج شدید. ندای واحسرتا ، وا اسلاما و وانوجوانا.. سر ندهید، بگذارید به حساب اینکه شما هنوز شناخت صحیحی از انقلاب ندارید. بخوانید، بپرسید تا بتوانید گفت و گو کنید و پاسخ بدهید. به دشمن تان نگاه کنید؟ او در باطل خودش ایستاده و ما در حق اینگونه سستی میکنیم. این انقلاب آینده ای دارد که می‌شود و می‌بایست بر آن امیدوار بود. اینها شعار و خوش خیالی نیست که گفت: خوش‌تر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران. با مروری سطحی در گفته‌های دیگرانی که در خارج از فضای جمهوری اسلامی تنفس کرده و با عقل سالم و قلب سلیم دست به تحلیل زدند و همچنین آمارهای جهانی و مقایسه، می‌توان یافت که گذشته و عقبه این انقلاب چیست و چه افق و آینده‌ای در پیش دارد. علی علیان، ۲۸ آبان ... @aliya_ne
به بهانه بازی ایران و انگلیس! دیشب با یکی از رفقای دو آتیشه فوتبالی صحبت می‌کردیم. او از دریچه فوتبال نگاه می‌کرد. من از از دریچه سیاست. او از هری مگوایر میگفت من از مصدق! آخرش بهش گفتم ببین داداش ما امروز میریم برای انتقام. برای جبران اشتباهات گذشته. برای سیاهی روی اون ایرانی‌هایی که جز تحقیر ملی کاری بلد نیستند و دل خوش کردند به دشمن این خاک. خنده‌اش گرفته بود. گفتم اسفند ۲۹ که قانون ملی شدن نفت در ایران تصویب شد روبروی انگلیسی ها قرار گرفتیم. البته این اولین رویارویی ما نبود. قبل‌تر در سال‌های ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ از آنها شکست سنگینی خورده بودیم. اما مهم ترین رویارویی ما با انگلیسی ها قطعا همین بوده. چرا که برای اولين بار بود که جلوی آن‌ها منفعلانه قرار نمی‌گرفتیم. اشتباهاتی که کردیم و ضربه‌‌هایی هم که خوردیم بماند، اما ۲۹ اسفند روز پیروزی است. البته که بعضی‌ها منافع‌شان گره خورده بود به مستعمران و از این اتفاق خوشحال نبودند. بعد از این روز و اجرای این قانون بود که کلیه عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری نفت در سراسر ایران در اختیار دولت ملی قرار می‌گرفت و این اولین پیروزی ما جلوی انگلیس بود. البته پایان ماجرا نبود. انگلیس بعد از این ماجرا ساکت نماند. دولت ملی که میخواست روی پای خودش بایستد باید منتظر قلدری‌های انگلیس می‌نشست! و شروع شد. حمله‌های بی‌‌امانش فرصت نفس کشیدن به مردم ‌‌و دولت مصدق نمی‌داد. شهریورماه ۳۰ تابستان سختی برای مردم ایران بود. دولت انگلستان خرید نفت ایران را تحریم کرد و اعلام کرد که هر شرکتی هم نفت ایران را بخرد تحت تعقیب قضایی قرار می‌گیرد! علاوه بر آن فروش تجهیزات نفتی به ایران را ممنوع اعلام کرد. هر کار دیگری هم از دستش برآمد انجام داد. تا نشان بدهد که نخواهد گذاشت هیچ‌ملتی روی پای خودش بایستد. ذخایر ارزی ایران را توقیف کرد. دستور داد شرکت نفت BP از پرداخت بدهی‌های خود به ایران امتناع کند. اموال بازرگانان ایرانی و کالاهایی که از شرکت‌های انگلیسی خریده بودند توقیف شد. از ورود آهن، فولاد، شکر، چای و دیگر کالاهای اساسی به ایران جلوگیری شد. برای تهدید بیشتر و البته جلوگیری از ورود کالا به ایران یک رزم‌ناو انگلیسی در آبادان پهلو گرفت و به ۴ هزار چترباز انگلیسی در پایگاه‌های نظامی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس آماده‌باش داده شد. آمریکا نیز به انگلستان پیوست تا این تحریم نخستین تحریم جامع علیه ایران باشد؛ تحریمی که اقتصاد تک‌محصولی ایران را هدف گرفت. خلاصه اینکه صادرات نفت ایران از ۶۶۰ هزار بشکه در روز در سال ۱۳۳۰ رسید به صفر بشکه در روز در سال ۱۳۳۲؛ سال کودتا. حمله های انگلیس روی دروازه ما اثر گذاشته بود. ایران با کمبود کالا، گرانی و تورم مواجه شد. در چنین شرایطی دولت ایران به نخست‌وزیری مصدق برای مقابله با گرانی شروع به انتشار اوراق قرضه کرد. دولت درخواست کرد هر ایرانی که توان مالی دارد ۱۰۰ ریال به دولت کمک کند و اوراق بگیرد. خیلی‌ها پول را دادند و اوراق را نگرفتند؛ پولشان را هدیه کردند به دولت. مردم و تجار بازار و سرشناسان جامعه حدود ۵۰ میلیون تومان اوراق قرضه را خریدند تا قلدرها بفهمند تحریم اقتصادی به جایی نمی‌رسد. درواقع فروش این اوراق قرضه به دومین پیروزی ملی تبدیل شده بود. اینکه وقتی با هم باشیم چقدر قدرت پیدا میکنیم... من از سیاست میگفتم، او از فوتبال. می‌گفت انگلیس معمولا جلوی تیم‌های دفاعی خوب نتیجه نمی‌گیرد. نمی‌دانم چرا ولی خیلی از این حرفش لذت بردم... میگفت با اینکه خط حمله‌ مرگباری دارد اما می‌شود به خط دفاعی ایران اتکا کرد. وسطش خودش به خنده گفت فکرش را بکن.. میلاد محمدی باید جلوی رحیم استرلینگ بازی کند. آخرش گفتم آقا جان ! امروز باید بریم برای انتقام، برای ضربه ای که ۲۸ مرداد ۳۲ از انگلیس خوردیم. و یادمان نمی‌رود که انگلیس با همه ترفندهایش، با همه‌ی قلدری‌هایش به تنهایی مارا شکست نداد که در داخل به شعبان بی‌مخ ها و شاپور ریپورترها اتکا داشت.. علی علیان، ۳۰ آبان ... @aliya_ne
انتقام بمونه برای بازی با آمریکا! خدایا فقط میخواییم این بازی سریع تموم شه. الان دلم میخواد تلوزیون صدای سالار عقیلی رو پخش کنه. ایران.. اگر دل تورا شکستند .... 😭
اونیکه شعار بی‌شرف داد پولشو گرفت. تو چی؟ طرف پاسپورت انگلیسی داره‌. حقوقش رو هم از دولت انگلیس و عربستان به همراه اضافه کاری می‌گیره. آرشیوش رو نگاه کنی با همه دشمنای درجه یک این ملت عکس سلفی داره. همه چیز براش برپایه منفعت شخصی تعریف میشه و هیچوقت دلش برای آدمایی که تو این بخش از کره خاکی زندگی می‌کنند نسوخته. اگه روزی حرفی هم‌جهت با اونا زده به خاطر تامین منافع شخصیش بوده. هیچ عرقی به ایران نداره. سابقه‌شو که ببینی کلی لکه ننگین خیانت و وطن فروشی پیدا میکنی. مدافع هرنوع تحریمی علیه جمهوری اسلامیه، هر کاری برای بدنام کردن ایران تو جهان بتونه انجام میده و تو این مسیر هر دیاثتی بخرج میده. از انواع و اقسام دروغ‌گویی گرفته تا سیاه نمایی و فریب‌کاری. تمام زورشو میزنه برای حذف ایران از جام جهانی و به هر کی تلاشی کنه برا شاد کردن دل این مردم فحش میده و کسیو که بخواد قدمی برداره واسه آروم کردن جامعه تهدید و ترور رسانه‌ای میکنه. در حالی که خودش تو زندگیش یه چک هم برای ایران نخورده. اون نون سفره‌اش تو نا امیدی و نا آرومی تضمین می‌شه. اون استخدام شده برای پروژه شکست. اون اگه یه روز مردم ایران شاد باشند نونش آجر میشه... ازت یه سوال دارم، طبیعیه یه همچین آدمی از برد تیم ملی کشورش ینی انگلستان خوشحال بشه. و به تیم مقابلش فحش بده، تو چرا باهاش هم صدا شدی؟ @aliya_ne
به پایان آمد این دفتر حکایت هم‌چنان باقیست! یک ماه قرآنی، در همچو فضایی. فکرش را بکن از خوابگاه که میزنی بیرون مرقد شهید گمنام رو برویت باشد. کلاس‌های روز هم که تمام شد، دسته جمعی بروید زیارت حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌... وقتی بهم گفتن اسمت را دادیم برای دوره‌ی قرآن خیال هم نمی‌کردم آخر سربازی اینجوری تمام شود. همچین دوره ای حین خدمت، واقعا نعمت است ! قطعا بهترین خاطرات سربازی من توی این دوره رقم خورده. جرو بحث‌های سیاسی وسط درس، بیدار ماندن تا آخر شب و مافیا، استرس اول صبح و ارائه حفظ قرآن، سوتی دادن هایمان وسط تدریس. خنده‌هایمان، جمع خوانی‌ها، کری‌های پانتومیم برای بقیه خوابگاه‌ها. خیابان گردی‌های شبانه، دور دور کردن توی حرم. دعای کمیل میرزا، غروب سه‌شنبه‌های جمکران. از این هیئت به آن هیئت... امروز که روز آخر دوره است دلم خواست اینها را یادگاری بنویسم. آب و خاک قم نمک دارد. توی این يک ماه عجیب نمک گیرش شدیم ! آبان و آذر ۱۴۰۱ قم، مجموعه تربیتی ولایت @aliya_ne
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین زرینجویی حاضر نشده بود استوری اغتشاشات بزاره. واسه همینم حذفش کردن. با ترور رسانه ای. چند هزار تا کامنت فحش گذاشته بودن زیر پست هاش. اکانتشو ریپورت کردن. انواع اقسام تهمت رو بهش زدن. چقدر توهین شنید و تهدید شد. حساب کنید چند تا سلبریتی دیگه بخاطر این تهدیدها همراه شدن با این جریان کثیف... @aliya_ne
هدایت شده از محسن قنبریان
🌐 قوی اما مستضعفیم! 🔸 وقتی موشکها و پهپادهایت را برای دفاع یا تهاجم به دشمن، نو و دقیق می کنی؛ او میدان جنگ (نه بازی) را عوض می کند! میدانی که نه غلبه حجت (استدلال) در آن تمام کننده است و نه قدرتِ نظامی و...! 🔻 انقلاب اسلامی -که ایده های اساسی اش روزی برایش قدرت نرم در منطقه و بلکه جهان شده- امروز قدرت سخت اش زبانزد می شود اما در میادین نرمی به چالش کشیده می شود که میدان او نبوده/نشده/ نیست! یعنی انقلاب، ارزشهای خود را در آنجا بماهو حقه بازتولید و رشد نداده است؛ میادین: فوتبال/ اینستاگرام/ جنگ هشتگ ها و... 📱 چین با "تیک تاک" به جنگ اینستاگرامِ آمریکایی رفت. جنگی صرفاً سیاسی اما بوسیله همان ارزشهای آمریکایی اینستاگرام! جمهوری اسلامی نه به لحاظ سخت افزاری بلکه به لحاظ ارزشهای فرهنگی اش نمی تواند تیک تاکِ ایرانی داشته باشد که همه سرگرمی ها و سکس و رقص و انواع دیگرباشی ها درش باشد و فقط آمریکایی نباشد! هرچه "روبیکا"یش، اینستاگرامی تر شود، از ارزشهای انقلابش دور تر میشود و هرچه پلتفرم هایش "ایتا"ای تر شود شهروندان و بخصوص جوانانش را بیشتر از دست می دهد! ⚽️ جام جهانی سالها "پوششِ" جنایات غربِ وحشی و "روکشِ" خیانات دست نشاندگان استعمار بوده اما اینبار برای جمهوری اسلامی نه پوششی است و نه روکشی؛ خودِ میدان نبرد است. نبردی که نه بازکنان تیمش، همه رزمندگان کربلای۵ و مدافعان حرم و تجلی ارزشهای انقلاب اند و نه تماشاگران کشورش همه با تیم جمهوری اسلامی اند! افراد تیم سرودملی نمی خوانند، کاپیتان با نام خدای رنگین کمان(!) شروع و کنار داغدیدگان حوادث اخیر اعلام حضور می کند. جمعیت بالایی از تماشاگران هم در خانه ها روی سکوهای تیم رقیب می نشینند یا تماشا را تحریم می کنند! دبل گل زن ایرانی محبوب اروپا را روزنامه ای داخلی "پوچ" تیتر می کند! و... 🔺 راه حل دو دیگریِ گفتمان انقلاب اسلامی واضح است: - متحجران: علیه فجازی و صرفاً محدودیت برای همه پلتفرم های نوبه نو شونده اش/ علیه فوتبال و جام جهانی بلکه علیه تیم ملی و بازیکنان وطن! - دگر اندیشان: موافق فجازیِ جهانی و جام جهانی و همه استاندارد سازی های بین المللی نظام سلطه؛ خواهان استحاله ج.ا در مقتضیات آنها (اینبار اغلب علیه تیم ملی بخصوص بازیکنان مقید به ارزشهای ج.ا) ‼️ راه حل "گفتمانِ جمهوری اسلامی" (با تاکید بر دو رکن اش: ارزشهای اسلامی و مردم) اما در ایندو معلوم نیست! ❓می خواهد با ورزش بخصوص فوتبال و ورزش بانوان، متن و حاشیه های المپیک و جام جهانی چه کند؟! امتداد خود را چگونه در آنها تعریف و تعبیه می کند؟! صرفاً پوشاندن سر زنانِ ورزشکار -که هر روز به کلاه نزدیک تر و بعضاً حذف میشود- را امتداد ارزشهای خود می داند؟! با فضای مجازی غیر از فیلترینگ چه چاره ای دارد؟! فجازی ایرانی اسلامی انقلابی چگونه محیطی است که همه شهروندان را در خود جای داده و راضی نگه دارد؟! ❗️پاسخها کماکان سیاسی بلکه نظامی است: اینها مهم نیست؛ مهم قدرت نظامی ما و دست برترمان در منطقه برای اخراج آمریکا و نابودی اسرائیل است! ❗️ ناپاسخی هم عمدتا بخاطر اختلاط گفتمان اصیل با دو دیگری خود در سیاستگذاری و اجراست! ✅ شاید حوادث این دوماه و نحوه مواجهه اعتماد عمومی با ج.ا و مواجهه اینبار جامعه بزرگ فوتبال دوستان با تیم ملی، این عبرت را بدهد که اگر در این میادین نرم دست برتر نداشته باشیم، علمیات نظامی بلکه حتی دفاع مشروع از خود در افکار عمومی متهم و محکوم به شکست است! ⬅️ حوادث این دوماه آئینه ای خداداد بود برای اجابت دعای: "اَوقِفنِی عَلی مراکِزِ اِضطِرارِی! خدایا نقاط اضطرار و ناتوانی ام را به من بنمایان"!(دعای عرفه) یافتن نقاط اضطرار برای سست عنصرها، ترس و یأس می سازد؛ اما راسخ الایمان ها را به جدّ و جهد نظری و عملی وامیدارد و التجائشان به خداوند را بیشتر می کند. 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۹/۱ ☑️ @m_ghanbarian
پیاده گز میکنم سمت منزل شهید.یکی از رفقا قرار بود ده دقیقه به ۷ بیاید دنبالم و حالا ساعت از هفت هم گذشته. با آدمی که آن‌تایم نباشد مشکل دارم. طی الارض میکنم و پشت تلفنی که جواب نمی‌دهد فحش آبدار نثارش. "دندش نرم میخواست سر موقع بیاد یا حداقل تلفنش رو جواب بده." پنج دقیقه دم در خانه شهید راه می‌روم و می ایستم تا برسد. از همان دور که می‌آید شروع می‌کند به عذرخواهی‌. نگاهی به خانه شهید ميندازم. بالای سی میخورد بنظرم اما برای بعد از جنگ است. برایم مهم است بدانم شهید توی این خانه بوده یا نه. البت ميدانم که امشب حتما هست. در را که زدیم سه چهار دقیقه طول کشید تا پیرمرد صاحب خانه برسد. پسرش ۶۰ شهید شده و آن موقع هم ۱۷ سالش بوده،  لااقل باید ۸۰ سالی سن داشته باشد. قد و بالایش را نگاه میکنم و ماشاللهی بهش می‌گویم. داخل خانه که ميشويم سریع با هم گرم میگیریم. لب تاپ را در می‌آورم که فایل های شهید را سیو کنم. دستم را می‌گیرد، آرام بهم می‌گوید " چِ طُور گُوِمِت چِی بید اِیان. نَتَرم ولا." حال خاصی دارد. هم بغض تویش پیدا می‌شود هم افتخار. هم دلتنگی، هم غرور. بهش گفتم حاجی سنی که نداشت آن موقع. ۱۷ سالش بود. بهم می‌گوید اعجوبه‌ای بود برای خودش. از قبل انقلاب می‌گويد. از کارهایش، از درست کردن نارنجک دست‌ساز تا کوکتل مولوتوف. اسم کوکتل‌مولوتوف را که می‌برد خنده ام می‌گیرد. این‌روزها هم دوباره بازارش گرم است. می‌گوید خودش کلیشه امام درست می‌کرد. پروژکتور گرفته بود و نوارهای امام را پخش می‌کرد رویش. آنقدری مطالعه داشت که توی سن کمش هم جلوی گروهک‌ها کم نیاورد. درگیر بود با آنها. صوت شهید را پخش میکنم : "پیامی به مردم دارم اگر جنگ طولانی شده، اگر شرایط سخت شده، شعب ابی‌طالب را بیاد بیاورید. گردنه‌هایی که اسلام از آن عبور کرده و دست ما رسیده را مرور کنید." صحبت های شهید که تمام می‌شود، صوت را نگه می‌دارم. می‌گوید این را میزنی رو گوشی برایم. مات مانده‌ام نگاهش میکنم. سی ثانیه صوت از پسرش، تنها یادگاری که مانده برایش. زورم را میزنم، نمی‌شود. پسر بزرگش که دکتر صدایش می‌زنند می‌گوید بابا جان فردا سی‌دی را میبرم برایت درست میکنم. آرام و قرار ندارد پیرمرد. بلند می‌شود یک دقیقه بعد با چند تا برگه می‌آید. می‌گوید این پوستر ِ اولین مراسم سالگردش. این هم متن وصیت نامه اش که آن سالها چاپ کردیم. مال ۳۹ سال پیش‌است. این‌ها جایشان توی موزه است. اما یک نسخه‌اش را هدیه می‌دهد به من. ساعت ۸ شده و بچه‌ها یکی یکی میرسند. به راوی پیام میدهم مجلس شروع شد. پیرمرد با ورود هر نفر بلند میشود تمام قد می‌ایستد. آرام بهش می‌گویم عمو جان خودت را اذیت نکن. گوشش به این حرفها بدهکار نیست. نفر بعد که آمد هم جلویش پا می‌شود. نفر بعدی هم.. ۸:۱۰ مجلس را شروع می‌کنیم. وصیت خوانده می‌شود و حاج آقای طحان کمی از وصیت شهید را برایمان شرح می‌دهد. من که هیچ از صحبت هایش نفهمیدم. ظاهرا خانواده شهید را از قبل می‌شناخته. یکجا به قاب عکس پشت سرش اشاره می‌کند و می‌گوید این تمثال شهید را فلان جا دادند ما هم آنجا بودیم. پیرمرد بلند می‌گوید نه حاج آقا این مال سال فلان است، که مسجد فلان مراسم گرفته بود. شما هم آنجا بودید. خوب مانده یادش پیرمرد. مطمئنم برنامه امشب هم یادش نمی‌رود. نحوه شهادت شهید را می‌گوید. آنجا که نیروها به میدان مین می‌خورند. اول دستی که بلند میشود. دست حسین ۱۷ ساله است. عاشق شهادت همچو تشنه‌ایست که آب می‌جوید و در کوه و صحرا به دنبال شهادت می‌گردد. مَنِ الرَّائِحُ الى الله كالظَّمآنِ يَرِدُ الماء. میکروفون را می‌دهیم به پدر شهید، هم‌زمان راوی هم که از دوستان شهید بوده پیام می‌فرستد که نمی‌تواند برسد. میروم بیرون بهش زنگ میزنم. می‌گوید مهمان آمده. آه سردی میکشم. مهمان همیشه هم حبیب خدا نیست. خاطرات خوبی داشت، حیف شد. پدر شهید صحبت می‌کند. با همان سادگی کلامش. همان حرفهایی که به من گفته بود قبل دیدار. حس و حال دیداری که پدر و مادر شهید باشند عجیب به دل میشنید. حتی اگر راوی هم نباشد. میکروفون را می‌دهند مادر شهید. خیر مقدمی می‌گوید. همزمان با مادر شهید پدرش هم صحبت میکند. می‌گوید سواد نداشت. حسین برایش قرآن بزرگی گرفته بود بهش قرآن یاد داد. حالا جلسه ای نیست که قرآن باشد و او نباشد. خنده‌ام می‌گیرد گلایه بود یا تمجید. نمیدانم. مادر شهید با سلامی بر حضرت آقا و حاج قاسم شروع می‌کند. هر جا می‌رفت با خودش کتاب می‌آورد. به هرکسی میخواست هدیه بدهد کتاب هدیه می‌داد. خواب و خوراک نداشت. یا پای کتاب بود یا بیرون داشت کاری می‌کرد. نشناختیمش. اینجای صحبتش دیگر خطاب به خانم هایست که کنارش نشسته اند. می‌گوید من خودم شهدا را دوست داشتم، سر مزارشان میرفتم. همیشه میگفتم ای کاش من هم کربلا بودم و حضرت زینب را یاری میکردم. حسین میگفت مادر تاریخ دوباره تکرار شده و ایران امروز، همان کربلاست...
هدایت شده از 
enc_16317667055292314563932.mp3
4.39M
روا بود که گریبان ز عـشق پاره کنم ؟! دلم هوای تو کرده ، بگو چه چاره کنم ؟
چند نکته که به ذهنم رسید برای رفقایی بنويسم که توی برنامه شرکت می‌کنند، در مورد روایت دیدارها: روایت دیدار، بیشتر روایت کردنِ حواشی دیداره. پس به جزئیات و اتفاقات توجه کنید. روایتِ اون چیزیه که اگر شخص صوتهای برنامه رو گوش کرد متوجهش نشه. اون چیزی که فقط حضار دیدند. بعد از روایتِ شما شخص باید حس و حال دیدار براش تداعی بشه. البته نوع نگاه شما به اتفاقات هم می‌تونه متفاوت باشه. گاهی می‌شه از کنار نکته‌ای یا صحبتی بی‌تفاوت رد شد، گاهی هم می‌شه به ریز جزئیات پرداخت. گاهی میشه کاری کرد مخاطب از ته دل بخنده، یه موقعی هم هست که از گوشه چشمش اشکی جاری میشه. این بستگی به هنر شما داره که چطور روایت می‌کنید. وقتی میخوایید به این جزئیات بپردازید شرح و توصیف فضا، به مخاطب کمک می‌کنه تا خودش رو توی اون شرایط حس کنه. حاشیه دیدار متن رو جذاب میکنه و این حواشی از پرتقال روی درخت توی حیاط خونه پدر شهید میتونه باشه تا صدای زنگ تلفن یک نفر که مداحی حسین ستوده است. گاهی میشه از قاب عکس شهید که گوشه خونه قرار داره و توی یکی از مجالس به پدر شهید دادن سوژه ساخت. حتی میشه به نحوه حرف زدن حاج آقا هم تیکه ای پروند وقتی خیلی سنگین صحبت میکنه. رفتار و گفتار و لحن صحبت پدر و مادر شهید که نگم براتون، کلی توش جمله و مطلب هست. حتی کوچه تاریک خونه شهید، خیابون شلوغ یا خلوت هم اگه دل به کار بدید قابلیت کار کردن داره. اگه یه نفر به جزئیات دقت کنه حتی مدل نشستن هم توش نکات جذابی هست. حتی خوندن وصیت با اون حس و حال خاص و کلی چیز دیگه. اما دقت کنيد که پیام و محتواست که به متن شما ارزش میده. پس حتی الامکان در روایت بدنبال منتقل کردن پیامی باشید. اینم یادتون نره که جملات کوتاه جذابیت بیشتری دارند. جمله‌های طولانی واقعا حوصله مخاطب رو سر می‌بره. راستی سعی کنید غلط نگارشی نداشته باشید... وقتی رفقایی که توی این مجالس میان، روایت خودشون رو برام میفرستن از عمق وجودم کیف میکنم. همه مطالب رو هم میخونم و نقاط ضعف و قوت شون رو هم سعی میکنم در حد توانم بگم. @aliya_ne
قاب عکس دسته جمعی چهارشنبه های شهدایی منزل شهید غلام‌حسین عیدیان ۹ آذر ۱۴۰۱، دزفول @aliya_ne
امشب بعد مدت ها رفتم اینستا، بعد کمی گشت و گذار به پیج اصلی شلوغ کاری‌های دزفول پیام دادم و پیشنهاد گفت و گو.. دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد.. @aliya_ne
رجوی در کوران جنگ به صدام پناه برد. برای توجیه خیانت مطرح کرد که این‌ جنگ، جنگ جمهوری اسلامی است و نه جنگ ایران ! حالا این ر‌وزها همان مدل صحبت‌ها تکرار می‌شود. که این مرزهای جمهوری اسلامی است نه ایران. نمیدانم این حرف‌های مسخره از کجا می‌آید. زمان جنگ هم بحث اعتصاب مطرح بود. زمان جنگ هم توی قفل نانوایی‌ها چسب می‌ریختند که اعتصاب زورکی شان زمین نخورد. خودشان هم می‌دانستند با اعتصاب و برهم زدن اقتصاد سفره مردم کوچکتر می‌شود نه جمهوری اسلامی. قرار نیست ما به مردم فشار بیاوریم تا بزور آزاد شوند. واقعا این مدل جواب نمی‌دهد. خب اگر داعیه انقلاب دارید، جای این رفتارهای مسخره و فشار به مردم بروید یقه مسئولین را بگیرید. چند بار جلوی مجلس تحصن کردید؟ چند تا پرونده فساد توی شورای شهر و روستای محل زندگیتان افشا کردید؟ چقدر پیگیر حقوق عقب افتاده کارمندان شهرداری و جاهای دیگر بودید؟ شفافیت برای‌تان مسئله بوده؟ با چارتا شعار مبهم و کار چریکی فقط زندگی مردم مختل می‌شود. اگر جز دروغ و ریا و فحاشی کار دیگری بلد نیستید، تو را به خدا کاری نکنید که اگر کسی خواست توی این مملکت قدمی برای عدالت بردارد نتواند. به بهانه اعتصابات سراسری، ۱۴ ۱۵ ۱۶ آذر علیان، ۱۱ آذر دزفول ... @aliya_ne
به بهانه درد این روزهایمان. آتشی که زبانه کشید، عکس شهیدان شهرم! نقل‌ست وقتی رژیم بعث رسید پشت دروازه‌های سوسنگرد خورد به سد مقاومت مردمی. آن موقع که نیروی نظامی درست و درمان نداشتیم. تعدادی کماندوی ارتشی توی شهر بودند، بچه‌های بسیج و مردم. مردمی که شهر را خالی نمی‌کردند. آنروزها ستون پنجم هم مانده بود. بهشان می‌گفتند خلق عرب. به بهانه سر زدن به خانه و کاشانه‌شان آزادانه توی شهر پرسه می‌زدند و خبرهای سوسنگرد را می‌بردند برای ارتش بعث. وقتی توان و روحیه بعثی‌ها داشت رو به زوال می‌رفت ستون پنجم خبر برده بود که شهر خالیست و اینها که مانده‌اند مشتی زن و بچه‌اند. چند تا نوجوان چهارده پونزده ساله‌ که دیگر نه رمقی برایشان مانده که جلوی کماندوهای شما بایستند و نه سلاحی دارند برای دفاع. بنی‌صدر هم دستوری برای فرستادن نیروی کمکی و تجهیزات صادر نکرده. شهر مهیاست برای کامجویی شما از زنان سوسنگردی. از اینجای داستان را هیچ راوی زنده‌ای نمی‌گوید. میدانی چرا؟ چون قصه ناموسی می‌شود. هیچ انسان با شرفی حاضر نمی‌شود اینجایش را روایت کند. اینها را تاریخ با غصه و درد توی سینه‌اش نگه داشته. من فقط همينقدر بگویم که بعثی‌ها حتی عکس شخصی زنان و دختران عرب را از توی آلبوم‌های خانوادگی برداشته و با خود برده بودند. بین عرب‌های خوزستان خلق عرب منفور است و معروف به ناموس فروشی. خلق عرب را نه عرب می‌دانند نه مسلمان. توی تاریخ نوشته‌اند که ۶ نفر پاسدار، چهار روز توی سوسنگرد مقاومت کردند. آخر سر هم هر شش نفرشان شهید می‌شوند. توی تاریخ نوشته اند ۵ نفر ستون پنجم گرای نیروی خودی را به دشمن می دادند. میدانی رفیق! توی تاریخ نوشته که ارتش بعث تا نزدیک دزفول هم آمد. این را توی قصه های مادربزرگم هم شنیده‌ام. آن موقع بیوه زنی بوده سی و چند ساله‌. میگفت شهر تاریک بوده اما خالی نه. ترس بوده و دلهره.. اینها را که میگفت تاریخ هم روایت کرده، اما هیچ جای تاریخ ننوشته دزفول خلق عرب داشت. هیچ جا ننوشته یک نفر پیدا شد و زبانم لال گرای ناموس این خاک را به دشمن داد و وعده کامجویی از زنان شهر را به فرمانده ی بعثی‌. اما شامه‌ی قوی این روزها رنگ و بوی خلق عرب را حس می‌کند. وطن فروشی و ناموس فروشی را از دور هم می‌شود فهمید. تمام انسان های پست در واقع یک وجه مشترک دارند. نه نسب دارند نه مسلمان‌ند. بی نسب ناموس فروش الزاما که نباید برچسب و اتیکت بخودش بزند یا ناموسش را توی ویترین بگذارد. گاهی اوقات راه را برای آمدن دشمن هموار می‌کند، گاهی گرای توان و نیروهای خودی را می‌دهد گاهی هم مثل این پتیاره‌ها عکس شهدا را آتش میزند. ناموس فروش حتی برای دشمن هم منفور است‌. میدانی رفیق! شهید ناموس هر شهریست. بعثی‌ها توی سوسنگرد از روی جنازه شهدا که رد شدند به ناموس شهر تعرض کردند. اوکه امروز عکس شهید را با کف و سوت آتش میزند همان خلق عرب ناموس فروش دهه شصت است. شوخی که نداریم باهم. کاش قطره‌های خون ما می‌ریخت و آتش اینگونه به عکس این مظلوم های بی دفاع شراره نمی‌کشید. آخر قطره‌های خون این شهید برای ناموس ریخته شده بود، یادمان که نرفته. البت در فرهنگ اینها ناموس واژه غریبی است. اینها که امروز عکس شهید آتش می‌زنند اگر سی سال پیش بودند جلوتر از بعثی‌ها پا روی جنازه شهدا می‌گذاشتند و وعده کامجویی از زنان‌ شهر را به فرماندهان بعثی می‌دادند... علیان. ۱۲ آذر ، دزفول ... @aliya_ne
یکی از رفقا نوشته بود یک دقیقه از صحبت‌های علیزاده سوسیالیستِ سکولار توی اسپیس توییتر از ده‌ها ساعت گریه‌ توی روضه تریبون دارهای اسلام آمریکایی ارزشش بیشتر است. بی‌راه نمی‌گفت! بنشینیم ببینیم چکار کردیم با مجالس اهل بیت علیهم السلام. چقدر فرصت سوزی کردیم با منبرهای بی‌محتوای کم رونق! جایی که باید محل گفت و شنود معارف اهل بیت و مطالبه حق می‌شد، شد محل تخدیر و خودنمایی و ریا ! ما هم که موضع داشتیم علیه این مدل اسلام افتاده‌ایم توی همین دام و مسیر با این استدلال که ذائقه مخاطب تغییر کرده و دویدیم که جا نمانیم از قافله و هر کاری کردیم و هرچیزی راه دادیم به دستگاه اهل بیت به اسم جذب. هیات روز بروز سبک جدید سینه زنی و شور و هروله یاد می‌دهد و ما باید حسرت بخوریم که اشک روضه‌هایمان عدالت‌خواه تربیت نمی‌کند. بعد سه چهارسال رفتن و آمدن، به بچه هیاتی‌ها مبنای فکری نمی‌دهیم که توی بزنگاه درست تحلیل کنند! در بهترین حالت‌ مذهبی غیر اجتماعی منفعل می‌شود خروجی هیات‌مان‌. ما کم سن‌تر که بودیم توی تشکیلات و منبر بهمان گفتند هیاتی‌ترین غیر معصوم خمینی بود! همو که روضه‌ها و شعائر و مجالس را احیا کرد. خودش هم پرورش یافته روضه بود. اصلا نگاه کنید با روضه چه انقلابی به راه انداخت و چه شهیدانی تربیت کرد! او بود که ایستاد و نگذاشت روشنفکر‌ها روضه و شور و هیاهو و حماسه و سینه و لطمه‌زنی‌ها را از نهضت حسینی حذف کنند. چقدر این روزها به آن مدل منبر، آن موضع گیری در تشکیلات، اصلا چقدر به روحیات امام نیاز داریم. عالمی که با گلوگیری و غصه‌اش بر گوش ما روضه بخواند و روضه‌ای که بجای رکود زنده مان کند. عاشورا ضیافت بلاست و بعد روضه باید یاد بگیریم در این کشاکش بلا بی‌تفاوت نباشیم. سینه‌زن بی بخار به چه درد اهل بیت و دین میخورد؟ هیات بدون موضع و تحلیل سیاسی چه صیغه ایست دیگر؟ دوستان چند تا هیات و روضه سراغ دارید که این روزها مسئله‌شان اصل دین است و پاسخ به شبهات و هجمه‌ها. چقدر اجتماع تشکیل دادند، چقدر نگذاشتند علم دین زمین بماند؟ فکر کنید کتیبه عزایمان، عکس شهیدان مان را آتش بزنند و ما توی مساجد و حسینیه هامان مشغول سینه زدن باشیم. لابد امام زمان هم آمد میگوییم اذهب انت و ربک فقاتالا انا هاهنا باکیون! انها که این حقیر را می‌شناسند به تبع میداند که قصد کوبیدن جایی را ندارم و مجموعه خاصی هم مدنظرم نیست. حرف فقط همین‌ست، امروز که توی شهر عکس شهیدانمان را آتش زدند، دیگر هیچ جای سکوتی نمی‌ماند. اگر ساکت شدیم فردا خودمان و مجلس روضه مان را با هم به آتش می‌کشند. از ما گفتن بود رفقای هیاتی. علیان. ۱۲ آذر، دزفول ... @aliya_ne