eitaa logo
تفسیر المیزان
9.5هزار دنبال‌کننده
145 عکس
34 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
👈ادامه⏬ 🔰قسمت 👈ياريت خواهم كرد، يارى صميمانه، ليكن چيزى نگذشت كه ورقه از دنيا رفت و مدتى وحى تعطيل شد. ابن شهاب مى گويد: 🔸ابو سلمه بن عبد الرحمان برايم حديث كرد كه جابر بن عبد اللّه انصارى روزى از مسأله وحى سخن مى گفت، در ضمن سخن، گفت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود در حينى كه داشتم قدم مى زدم ناگهان صوتى از طرف آسمان شنيدم، سربلند كردم ناگهان همان كسى را ديدم كه در غار حرا او را ديده بودم، ديدم كه بين آسمان و زمين بر كرسى نشسته من از ديدنش دچار رعب شده به خانه برگشتم، و گفتم مرا بپيچيد مرا بپيچيد، در همين حال اين آيه نازل شد كه : (يا ايها المد ثرقم فانذر و ربك فكبر و ثيابك فطهر و الرجز فاهجر) از آن به بعد وحى خدا پى در پى رسيد. 👈و نيز در همان كتاب است كه ابن ابى شيبه و ابن جرير و ابو نعيم (در كتاب دلائل )، از عبداللّه بن شداد روايت كرده اند كه گفت: 🔸 جبرئيل بر محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نازل شد و گفت: اى محمد بخوان. پاسخ داد من خواندن نمى دانم، او را در آغوش خود كشيد، سپس گفت: اى محمد بخوان، پاسخ داد سواد ندارم. گفت:  (اقرا باسم ربك الذى خلق... ما لم يعلم ). پس رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نزد خديجه آمد و گفت: اى خديجه به گمانم چيزى به من شده. خديجه گفت حاشا، به شما چيزى نشده، به خدا قسم پروردگار تو به تو آسيبى نمى رساند، چون تاكنون حتى يك عمل زشت نكرده اى، خديجه اين را گفت و برخاسته نزد ورقه رفت و جريان را به او گفت. ورقه گفت اگر مطلب همينطور باشد كه او گفته (به تو مژده مى دهم كه) شوهرت پيغمبرى از پيامبران است، و به زودى از امتش صدمه هاى بسيار خواهد ديد، و اگر من نبوتش را درك كنم حتما به او ايمان مى آورم. 👈راوى مى گويد: بعد از اين جريان مدتى جبرئيل نازل نشد خديجه گفت: به نظرم پروردگارت بر تو خشم كرده آنگاه خداى تعالى اين سوره را نازل كرد:  (و الضحى و الليل اذا سجى ما ودعك ربك و ما قلى ). 🔸و بيان اشكالى كه در اين روايت ديده مى شود  مؤلف: در اين باب روايتى آمده كه سوره اى كه جبرئيل بر آن جناب نازل كرد سوره حمد بود.
👈ادامه⏬ 🔰قسمت ⏬ 🔸ولى اين داستان كه در روايات آمده خالى از اشكال و بلكه اشكالها نيست، براى اينكه اولا به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نسبت شك در نبوت خود داده و گفته كه: 👈 آن جناب احتمال داده آن صدا و آن شخصى كه بين زمين و آسمان ديده و آن سوره اى كه به او نازل شده همه از القاآت شيطانى باشد، و ثانيا به وى نسبت داده كه اضطراب درونيش زايل نشد، تا وقتى كه يك مرد نصرانى - ورقه بن نوفل - كه خود را به رهبانيت زده بود به نبوتش شهادت داد، آن وقت اضطرابش زايل شد، با اينكه خداى تعالى درباره آن جناب فرموده: 👈 (قل انى على بينه من ربى )، و چگونه ممكن است چنين كسى از سخنان يك نصرانى تحت تاءثير قرار گيرد، و براى آرامش خاطرش محتاج به آن باشد، مگر در آن سخنان چه حجت روشنى بوده؟ و مگر خداى تعالى درباره آن جناب نفرموده: 👈 (قل هذه سبيلى ادعوا الى اللّه على بصيره انا و من اتبعنى) و آيا اعتماد كردن به قول ورقه بصيرت است، و بصيرت پيروانش هم همين است كه ايمان آورده اند به كسى كه به گفتارى بى دليل ايمان آورده و اعتماد كرده؟ و آيا وضع ساير انبياء هم بدين منوال بوده، و آنجا كه خداى تعالى مى فرمايد: (انا اوحينا اليك كما اوحينا الى نوح و النبيين من بعده)، امت اين انبيا هم اعتمادشان به نبوت پيغمبرشان براى اين بوده كه مثلا پير مردى همانند ورقه گفته است كه نوح پيغمبر است، و يا هود و صالح پيغمبرند؟ قطعا پايه تشخيص نبوت يك پيغمبر اينقدر سست نيست. 🔸بلكه حق اين است كه: نبوت و رسالت ملازم با يقين و ايمان صد در صد شخص پيغمبر و رسول است، او قبل از هر كس ديگر يقين به نبوت خود از جانب خداى تعالى دارد، و بايد هم چنين باشد، روايات وارده از ائمه اهل بيت (عليهم السلم) هم همين را مى گويد. 🔸شأن نزول آيات:  (ارايت الذّى ينهى...)، سجده نزديكترين حالت عبد به ربّ، سوره عزائم و در مجمع البيان در ذيل آيه (ارايت الذى ينهى...) آمده كه ابو جهل گفت راستى محمد صورت خود را در حضور شما به خاك مى گذارد؟ گفتند: بله. گفت به آن كسى سوگند كه بايد به او سوگند خورد، اگر او را ببينم كه چنين مى كند گردنش را لگدمال خواهم كرد. شخصى در همان بين صدا زد اين است كه دارد نماز مى خواند، ابو جهل پيش رفت تا گردن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را لگدكوب كند، چيزى نگذشت كه عقب عقب برگشت، در حالى كه دستها را پيش رويش گرفته بود، (گويى از چيزى پرهيز مى كرد و بلايى را از خود دور مى ساخت )، مردم از او پرسيدند تو را چه مى شود اى ابا الحكم؟ گفت بين من و او خندقى از آتش است، و اينها بالدارهايند، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود به آن خدايى كه جانم به دست او است اگر به من نزديك مى شد ملائكه تكه تكه بدنش را مى قاپيدند، اينجا بود كه خداى تعالى آيه (ارايت الذى ينهى ) را تا به آخر سوره نازل كرد. 🔸اين روايت را مسلم هم در صحيح خود نقل كرده. و در تفسير قمى در تفسير آيه مورد بحث گفته: وليد بن مغيره مردم را از نماز خواندن و از اطاعت خدا و رسول نهى مى كرد، خداى تعالى در باره اش فرمود: (ارايت الذى ينهى عبدا اذا صلى ). 🔸مولف: مفاد اين روايت با سياق آيات نمى سازد، چون از سياق بر مى آيد نمازگزار رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بوده نه مردم. 🔸و در مجمع البيان آمده كه در حديثى از عبد اللّه بن مسعود آمده كه فرمود: نزديك ترين حال بنده به خدا حال سجود است. 🔸و در كافى به سند خود از وشاء روايت كرده كه گفت: من از حضرت رضا (عليه السلام) شنيدم مى فرمود: نزديك ترين حال بنده به خدا حالت سجود او است، و به همين جهت است كه فرموده:  (و اسجد و اقترب ). و در مجمع البيان است كه عبد اللّه بن سنان از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: سوره هاى عزائم كه سجده آنها واجب است عبارتند از (الم تنزيل) و حم سجده و (النجم اذا هوى ) و (اقرا باسم ربك)، و بقيه سجده ها كه در سراسر قرآن است __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
پایان تفسير سوره
با لطف و عنایت خداوند مبحث بینظیر و علمی شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه با سخنان حضرت استاد صمدی آملی در کانال زیر شروع به بارگزاری کرده است. آدرس کانال🔰🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
ابتدای تفسیر سوره
🌹ترجمه آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🔸به نام خداى رحمان و رحيم، ✅سوگند به دو سرزمين (انبياء خيز) شام و بيت المقدس (ياقسم به انجير و زيتون )1⃣ ✅و سوگند به سرزمين طور سينا2⃣ ✅سوگند به مكه اين بلد امين3⃣ ✅كه ما انسان را به بهترين نظام خلقت خلق كرديم4⃣ ✅سپس او را - در صورتى كه منحرف شود - به پست ترين مرحله برگردانديم5⃣ ✅مگر كسانى را كه ايمان آورده و اعمال صالح كنند كه پاداشى قطع ناشدنى دارند6⃣ ✅حال اى انسان ! آن انگيزه اى كه تو را وا مى دارد به اينكه روز جزا را تكذيب كنى چيست؟7⃣ ✅مگر خدا را احكم الحاكمين نيافتيد؟8⃣ ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁بیان آيات سوره در تفسیرالمیزان 🔸اين سوره مسأله بعث و جزا را ياد آور شده، مطلب را از راه خلقت انسان در بهترين تقويم، و سپس اختلاف افراد انسان در بقا بر فطرت اولى و خارج شدن از آن، و در نتيجه تنزلش تا اسفل سافلين را بيان نموده، در آخر خاطر نشان مى كند كه به حكم حكمت الهى واجب است كه بين دو طايفه در دادن جزا فرق گذاشت، و پاداش هر دو نبايد يكسان باشد. 🔸و اين سوره مكى است، هر چند كه مى تواند مدنى هم باشد، مؤيد مكى بودنش سوگند به (و هذا البلد الامين ) است هر چند كه اين نيز صريح نيست در اينكه سوره در مكه نازل شده، چون احتمال دارد سوگند به شهر مكه بعد از هجرت آن حضرت و مراجعتش به مكه نازل شده باشد. مراد از  و  و وجه تسميه مكه به . ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات1⃣، 2⃣، و 3⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰و التين و الزيتون1⃣ 🔰و طور سينين2⃣ 🔰و هذا البلد الامين3⃣ 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه  ) و  دو ميوه معروف است، كه خداى تعالى به آنها سوگند ياد كرده، به خاطر اينكه در آنها فوايد بسيار زيادى و خواص و منافعى سراغ داشته. 🔸ولى بعضى ديگر گفته اند: منظور از تين، كوهستانى است كه دمشق بر بلندى آن واقع شده، و منظور از زيتون كوهستانی است كه بيت المقدس بر بالاى يكى از كوه هايش بنا شده، و اطلاق نام دو ميوه انجير و زيتون بر اين دو كوه شايد براى اين بوده كه اين دو ميوه در اين دو منطقه مى رويد، و سوگند خوردن به اين دو منطقه هم شايد به خاطر اين بوده كه عده بسيارى از انبيا در اين دو نقطه شده اند. و بعضى ديگر احتمال هايى ديگر داده اند. 🔸و مراد از ، كوهى است كه در آن خداى تعالى با موسى بن عمران تكلم كرد، كه طور سيناء هم ناميده مى شود، و مراد از (هذا البلد الامين )  مشرفه است، و بلد امينش خواند، چون امنيت يكى از خواصى است كه براى حرم تشريع شده، و هيچ جاى ديگر دنيا چنين برايش تشريع نشده، و اين سرزمينى است كه خانه كعبه در آن واقع است، و خداى تعالى درباره آن فرموده :  او لم يروا انا جعلنا حرما امنا، و نيز در دعايى كه قرآن كريم از ابراهيم خليل عليه السلام حكايت كرده آمده :  رب اجعل هذا بلدا امنا و در دعاى ديگرش آمده:  رب اجعل هذا البلد امنا. 🔸و در آيه مورد بحث با آوردن كلمه  و اشاره كردن به مكه احترام خاصى از آن كرده، و فهمانده كه كعبه نسبت به آن سه نقطه ديگر شرافت خاصى دارد، و اگر آن را امين خوانده يا به اين جهت است كه كلمه  را به معناى  گرفته، و آمن معناى نسبت را افاده مى كند، و در نتيجه به معناى (ذى الامن - داراى امن) است، مثل اينكه كلمه (لابن و تامر) به معناى دارنده لبن (شير) و تمر (خرما) است. 🔸و يا به خاطر اين است كه فعيل در اينجا به معناى مفعول است، يعنى شهرى كه مردم در آن هستند، و كسى از اهالى آن اين ترس را ندارد كه بر سرش بريزند و آسيبش برسانند، پس نسبت امن به خود شهر دادن نوعى مجازگويى است. منظور از خلقت انسان در احسن تقويم و اشاره به مقام رفيع او بر حسب طبع اوّلى واستعداد ذاتى۰ ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه4⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم4⃣ 🔸اين آيه جواب چهار سوگند قبل است، و منظور از (خلق كردن انسان در احسن تقويم) اين است كه: تمامى جهات وجود انسان و همه شوونش مشتمل بر تقويم است. و معناى (تقويم انسان) آن است كه او را داراى (قوام) كرده باشند، و قوام عبارت است از هر چيز و هر وضع و هر شرطى كه ثبات انسان و بقايش نيازمند بدان است، و منظور از كلمه  جنس انسان است، پس جنس انسان به حسب خلقتش داراى قوام است. 🔸و نه تنها داراى قوام است، بلكه به حسب خلقت داراى بهترين قوام است، و از اين جمله و جمله بعدش كه مى فرمايد:  ثم رددناه اسفل سافلين الا الذين... استفاده مى شود كه انسان به حسب خلقت طورى آفريده شده كه صلاحيت دارد به رفيع اعلى عروج كند، و به حياتى خالد در جوار پروردگارش، و به سعادتى خالص از شقاوت نائل شود، و اين به خاطر آن است كه خدا او را مجهز كرده به جهازى كه مى تواند با آن علم نافع كسب كند، و نيز ابزار و وسائل عمل صالح را هم به او داده، و فرموده: و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها......پس هر وقت بدانچه دانسته ايمان آورد، و ملازم اعمال صالح گرديد، خداى تعالى او را به سوى خود عروج مى دهد و بالا مى برد، همچنان كه فرمود:  اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه و نيز فرموده: و لكن يناله التقوى منكم و نيز فرموده: يرفع اللّه الذين امنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات و نيز فرموده: فاولئك لهم الدرجات العلى و آيات ديگر از اين قبيل، كه دلالت مى كند بر اينكه مقام انسان مقام بلندى است، و مدام مى تواند به وسيله ايمان و عمل صالح بالا رود، و اين از ناحيه خدا عطايى است قطع ناشدنى، و خدا آن را پاداش خوانده، همچنان كه آيه ششم اين سوره به آن اشاره دارد، و مى فرمايد: فلهم اجر غير ممنون. 🔸چند احتمال درباره مراد از  انسان جز مؤمنان صالح العمل) به  ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه5⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰ثم رددناه اسفل سافلين5⃣ 🔸كلمه  كه مصدر فعل  است، ظاهرش اين است كه به همان معناى معروفش باشد، در نتيجه كلمه   به خاطر افتادن حرف جر يعنى حرف الى از اولش منصوب شده، و تقديرش (رددناه الى اسفل ) است، و مراد از   مقام منحطى است كه از هر پستى پس تر، و از مقام هر شقى و زيانكارى پايين تر است. 🔸و معناى آيه اين است كه: سپس ما همين انسان را كه در بهترين تقويم آفريديم، به مقام پستى برگردانديم كه از مقام تمام اهل عذاب پست تر است. احتمال هم دارد كه كلمه  در اينجا به معناى جعل باشد، يعنى ما او را پست ترين پست ها قرار داديم. و نيز احتمال دارد به معناى تغيير باشد، و معنا چنين باشد كه: ما سپس همين انسان را كه آنطور آفريديم تغيير مى دهيم، و مراد از  به هر حال شقاوت و عذاب است. 🔸و بعضى گفته اند: مراد از خلقت انسان در احسن تقويم، همان شرايطى است كه يك انسان در آن شرايط، هستى مى يابد و به حد جوانى مى رسد، حدى كه قوايش استقامت يافته، صورت ظاهريش، و جمال هيئتش به كمال مى رسد. 🔸و مراد از رد انسان به اسفل سافلين بر گرداندنش به دوران ضعف قواى ظاهرى و باطنيش در پيرى است، كه قد و قامتش از استقامت به انحناء مى گرايد، و هوش و حواسش ناتوان مى شود، در نتيجه اين آيه مفاد آيه زير را مى رساند كه فرموده: و من نعمره ننكسه فى الخلق. 🔸و ليكن اين معنا با آيه (الا الذين امنوا و عملوا الصالحات) نمى سازد، چون به طور مسلم اين استثناى متصل است، و برگشتن خلق و خوى انسان در دوران پيرى استثناپذير نيست، چون حكم خلقت عمومى است، و مؤمن و كافر سرش نمى شود، هر كس به دوران پيرى برسد چه صالح باشد و چه طالح، خلقت ظاهرى و خوى باطنيش تغيير مى كند، و ادعاى اينكه مردم صالح و مؤمن چنين نمى شوند، و از دگرگونى مصون هستند، ادعايى است خرافى. 🔸و همچنين اين ادعا كه كسى بگويد: مراد از انسان در آيه شريفه تنها كافر است، و مراد از رد او بردنش به جهنم، و يا استثناء در آيه منقطع است، و مراد از رد، نكس در خلقت است. ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه6⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰الا الذين امنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غير ممنون6⃣ 🔸مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح كردند، كه اجرى غير ممنون يعنى غير مقطوع دارند، و اين استثناء متصل و استثناء از جنس ‍ انسان است، و حرف  جمله ... را متفرع بر اين استثنا مى كند، و اين خود مويد آن است كه مراد از رد انسان به سوى اسفل سافلين، ردش به سوى شقاوت و عذاب است. معناى آيه : فما يكذّبك بعد بالدين...) و تقرير احتجاجى كه براى اثبات بعث و جزا متضمّن است ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات 7⃣ و 8⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰فما يكذبك بعد بالدين7⃣ 🔰 اليس اللّه باحكم الحاكمين8⃣ 🔸خطاب در اين آيه به انسان است، البته به اعتبار جنس انسان. 🔸ولى بعضى گفته اند: در ظاهر خطاب به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، و در واقع منظور ساير مردمند. كلمه  در آن استفهامى و استفهامش توبيخى است، و جار و مجرور  متعلق است به جمله ، و كلمه  به معناى جزا است. و معنايش - به طورى كه گفته اند - اين است كه 🔸اى انسان ! آن انگيزه اى كه تو را واداشته كه جزاى روز قيامت را تكذيب كنى چيست؟ آن هم بعد از اينكه ما انسان را را دو طايفه كرده، يك طايفه كه به سوى اسفل سافلين برگشتند، و طايفه اى كه پاداش داده شدند، پاداشى قطع ناشدنى. 🔸اليس اللّه باحكم الحاكمين اين استفهام براى تقرير و تثبيت مطلب قبل است، و احكم الحاكمين بودن خدا به اين معنا است كه او فوق هر حاكم است، چون حكمش متقن ترين حكم است و در حقيقت و نفوذ از حكم هر حاكم ديگر برتر است، حكم او به هيچ وجه دچار وهن و اضطراب و بطلان نمى گردد، خداى تعالى در عالم خلقت و تدبير حكمى مى راند كه به مقتضاى حكمت بايد رانده شود، حكمى متقن و زيبا و با نفوذ، و چون از يكسو خداى تعالى احكم الحاكمين، و از سوى ديگر مردم از نظر اعتقاد و عمل دو طايفه هستند حكمت واجب مى سازد كه خداى تعالى بين اين دو طايفه از نظر جزا در حيات باقى آخرت فرق بگذارد، و همين است كه مسأله بعث را واجب مى كند. 🔸پس تفريعى كه در جمله (فما يكذبك بعد بالدين) شده، از قبيل تفريع نتيجه بر حجت است، و جمله (اليس اللّه باحكم الحاكمين) حجت مذكور را تتميم مى كند، چون تماميت حجت، موقوف بر احكم الحاكمين بودن خداست. 🔸و حاصل آن حجت اين است كه: بعد از آنكه مسلم شد كه انسان در احسن تقويم خلق شده، و معلوم شد كه بعد از خلقت، به دو طايفه تقسيم مى شود، طايفه اى كه از تقويم خداداديش كه تقويمى احسن بود خارج و به سوى اسفل سافلين برمى گردد، و طايفه اى كه به همان تقويم احسن الهى و بر صراط فطرت اولش باقى مى ماند. و از سوى ديگر خداى تعالى مدبر امور ايشان، احكم الحاكمين است. و از سوى سوم حكمت اين خدا اقتضا دارد كه با اين دو طايفه يك جور معامله نكند نتيجه مى گيريم كه پس بايد روز جزايى باشد، تا هر طايفه اى به جزاى عملى كه كرده اند برسند، و عقل و فطرت آدمى اجازه نمى دهد و بهانه اى ندارد كه اين روز جزا را تكذيب كند. 🔸پس آيات مورد بحث به طورى كه ملاحظه مى كنيد - همان معنايى را افاده مى كند كه آيه زير آن را افاده مى كند:  ام نجعل الذين امنوا و عملوا الصالحات كالمفسدين فى الارض ام نجعل المتقين كالفجا 🔸و نيز آيه زير كه مى فرمايد:  ام حسب الذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالذين امنوا و عملوا الصالحات سواء محياهم و مماتهم ساء ما يحكمون. 🔸و بعضى از مفسرين كه خطاب در آيه (فما يكذبك ) را متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) دانسته اند، كلمه (ما - چيزى كه را) به معناى (من - كسى كه) گرفته اند، و نيز حكم را به معناى قضا گرفته، و در نتيجه آيه را چنين معنا كرده اند: وقتى مردم مختلف هستند، و لازمه اختلافشان اختلاف جزايشان در روز جزاست، پس كسى كه تكذيب جزا را روش خود كرده آيا خداى تعالى را (اقضى القاضين) نمى داند؟ آرى او بين تو و تكذيب گران به تو به روز جزا حكم خواهد كرد. ولى خواننده عزيز توجه دارد كه صاحبان اين وجه بيهوده خود را به زحمت انداخته اند. ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔸بحث سوره در تفسیرالمیزان 🔰بحث روايتى 🔸چند روايت راجع به مراد از  ،   و  🔸در تفسير قمى در ذيل آيه  و التين و الزيتون و طور سينين و هذا البلد الامين   آمده كه: منظور از ، ، و از  بيت المقدس، و از  كوفه، و از   است. 🔸مؤلف: اين معنا در بعضى از روايات از موسى بن جعفر (عليه السلام) از پدران بزرگوارش از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نيز آمده، ولى خالى از نيست. و در بعضى ديگر آمده : و ، و ، و طور ، و امين رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است ولى اين روايات به هيچ وجه از باب تفسير نيست. ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
تفسير سوره از تفسير شریف المیزان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰ترجمه آيات از تفسیر شريف المیزان 🌺به نام خداى رحمان و رحيم.🌺 🔸 آيا ما سينه تو را گشاده نساختيم1⃣ 🔸و بار سنگين را از تو بر نداشتيم ؟2⃣ 🔸همان بارى كه پشتت را مى شكست3⃣ 🔸و نامت را بلند آوازه كرديم4⃣ 🔸از اين به بعد هم دل خوشدار كه بعد از هر دشوارى گشايشى است5⃣ 🔸بلكه با هر دشوارى دو گشايش است6⃣ 🔸پس هرگاه از كار روزانه ات فراغت يافتى به نماز و شكرانه پروردگارت بايست7⃣ 🔸و به سوى پروردگارت تمايل كن8⃣ ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔰بيان آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🔰در اين سوره رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را امر مى كند به اينكه كمر خدمت در راه خدا ببندد، و به سوى او رغبت كند، و به اين منظور نخست منت هايى كه بر او نهاده تذكر مى دهد، و اين سوره هم مى تواند مكى باشد و هم مدنى، ولى سياق آياتش به مدنى بودن سازگارتر است. 🔸نادرستى سخن فخر رازى در ردّ اين قول كه سوره  و  يك سوره اند و در بعضى از روايات وارده از ائمه اهل بيت (عليهم السلم) نقل شده كه فرموده اند: سوره (و الضحى ) و سوره (الم نشرح ) يك سوره اند، و نيز اين معنا از طاووس و از عمر بن عبد العزيز نقل شده. 🔸فخر رازى در تفسير كبير خود بعد از نقل اين معنا از دو نفر نامبرده گفته است: اين دو نفر پنداشته اند ابتداى سوره دوم يعنى جمله  به منزله عطف است بر آيه ششم سوره قبل، يعنى جمله (الم يجدك يتيما فاوى )، و اين پندارشان درست نيست، براى اينكه سوره  در حال اندوه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم از آزار كفار نازل شده، و جنبه تسليت دارد، چون حالت آن جناب حالت محنت و تنگ حوصلگى است، و سوره دوم اقتضا دارد در حالى نازل شده باشد كه آن جناب شرح صدر و حالت خرسندى داشته باشد، و چگونه ممكن است در يك سوره اين دو حالت در آن جناب و اين دو لحن در بيان جمع شود؟!. 🔸و ليكن اشكالش وارد نيست، براى اينكه مراد از شرح صدر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در سوره مورد بحث اين است كه خداى تعالى آن جناب را طورى كند كه قلب نازنينش وسعتى داشته باشد كه حقائق و معارفى كه به وى القاء مى شود بپذيرد، و از پذيرش آن به تنگ نيايد، و نيز تحمل آزارهايى كه از ناحيه مردم مى بيند داشته باشد، كه بيانش مى آيد، نه اينكه بخواهد صرفا آن جناب را خوشحال كرده باشد، پس پندار خود فخر رازى پندار درستى نيست. 🔸دليل بر اين معنا روايتى است كه ابن ابى حاتم از سعيد بن جبير از ابن عباس نقل كرده كه گفت: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: من از پروردگارم مساله اى پرسيدم كه دوست داشتم ايكاش نمى پرسيدم، و آن اين بود كه پروردگارا قبل از من انبيايى بودند، براى بعضى از آنان باد را مسخر كردى، و بعضى ديگر مرده زنده مى كردند، خطاب رسيد مگر تو يتيم نبودى، و ما تو را مورد توجه مردم قرار داديم؟ عرضه داشتم: بلى. فرمود: مگر نبود كه من تو را گم شده ديدم، و هدايتت كردم ؟ عرضه داشتم : بله، اى پروردگار من. فرمود: آيا سينه ات را گشاده نكردم، و گرفتاريهايت را بر طرف ننمودم؟ عرضه داشتم بله اى پروردگار من. پس معلوم شد كه اشكال فخر به نظريه مذكور وارد نيست، البته اين بحث دنباله اى دارد كه ان شاء اللّه در سوره ايلاف مى آيد. مقصود از شرح صدر رسول الله (ص) در (الم نشرح لك صدرك) ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه1⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰الم نشرح لك صدرك1⃣ 🔸راغب گفته: كلمه  در اصل لغت به معناى باز كردن گوشت و امثال آن است، وقتى گفته مى شود:  شرحت اللحم  معنايش اين است كه گوشت باز شد، و  معنايش اين است كه من گوشت را باز كردم، و از جمله موارد استعمالش ‍  است، كه معنايش باز شدن و گستردگى سينه به نور الهى و سكينتى از ناحيه خدا و روحى از او است، و در قرآن فرموده: (الم نشرح لك صدرك ) و نيز فرموده:  (فمن شرح اللّه صدره ). 🔸ترتب آيات سه گانه اول سوره كه مضمون هر يك مترتب بر آيه قبل است، و سپس تعليل آنها به آيه (فان مع العسر يسرا) كه از ظاهرش بر مى آيد كه با وضع رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در اوائل بعثتش و اواخر آن منطبق باشد، و سپس تكرار اين تعليل و نيز تفريع دو آيه آخر سوره بر ما قبل همه شاهد بر آنند كه مراد از شرح صدر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) گستردگى و وسعت نظر وى است، به طورى كه ظرفيت تلقى وحى را داشته باشد، و نيز نيروى تبليغ آن و تحمل ناملايماتى را كه در اين راه مى بيند داشته باشد، و به عبارتى ديگر نفس شريف آن جناب را طورى نيرومند كند كه نهايت درجه استعداد را براى قبول افاضات الهى پيدا كند ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
همراهان کانال با توجه به شناسایی و در ارتباط بودن مستمر با ساکنین چند روستای مرزی در استان که به شدت به کمک های شما عزیزان نیازمند می باشند، خادم کانال می تواند زکات فطریه شما عزیزان به دست این نیازمندان برساند خادم کانال جعفری شماره کارت حقیر جهت واریز شما عزیزان: 5892101308157268
🍁تفسیر آیه2⃣ و 3⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰و وضعنا عنك وزرك2⃣ 🔰الذى انقض ظهرك3⃣ 🔸كلمه  به معناى بار سنگين است، و  به معناى شكستن پشت كسى است، شكستنى كه صدايش به گوش ‍ برسد، آنطور كه از تخت و كرسى و امثال آن وقتى كسى روى آن مى نشيند، و يا چيز سنگينى روى آن مى گذارند صدا برمى خيزد، و مراد از  غالبا معناى لغوى آن نيست، (چون كسى پشت كسى را آنطور نمى شكند كه صداى تخت و كرسى كند)، بلكه منظور آثار سنگينى وزر بر آدمى است، ظهورى بالغ. و  به معناى از بين بردن آن سنگينى است، كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم احساسش مى كرد، و جمله  عطف است بر جمله ...، چون معنايش (قد شرحنا لك صدرك ) است، در نتيجه معناى دو جمله چنين مى شود:  محققا ما سينه ات را گشوديم، و سنگينى هايى كه بر دوشت بود برداشتيم. وجوه مختلف در باره مراد از  از آن حضرت و مراد از وضع وزر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم- به طورى كه از سياق بر مى آيد، و قبلا هم اشاره كرديم - اين است كه دعوت آن جناب را انفاذ و مجاهداتش در راه خدا را امضا نمود، به اين معنا كه اسباب پيشرفت دعوتش را فراهم كرد، چون رسالت و دعوت و فروعات آن ثقلى بود كه به دنبالش صدر بر آن جناب تحميل نمود. 🔸ولى بعضى از مفسرين گفته اند: وضع وزر، اشاره است به داستانى كه در روايات آمده كه در ايام كودكيش دو تا فرشته بر آن جناب نازل شدند، و سينه اش را شكافته قلبش را در آوردند، و دوباره در جايش قرار دادند، كه روايتش به زودى از نظر خواننده خواهد گذشت. بعضى ديگر گفته اند: منظور از وزر، اعمالى است كه قبل از بعثت از آن جناب سر زده بود. 🔸و بعضى گفته اند: منظور غفلتش از شرايع و امثال آن است كه آگاه شدن بدان جز با وحى صورت نمى گيرد، و بيان هر شريعتى را بايد آن جناب بخواهد، تا پاسخش از راه وحى برسد. 🔸بعضى ديگر گفته اند: منظور تحير آن جناب است در اينكه آيا رسالت الهى را آنطور كه بايد انجام داده ام يا نه. 🔸بعضى هم گفته اند: منظور وحى و سنگينى آن است، چون در اوائل بعثت گرفتن وحى بر او دشوار بوده. 🔸بعضى گفته اند: منظور رنجى است كه آن جناب از گمراهى قومش و دشمنيشان با آن جناب مى برده، و وى از ارشادشان عاجز مى شده. 🔸و بعضى گفته اند: منظور رنجى است كه از تعدى دشمن در آزار آن جناب مى برده. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد اندوهى است كه از مرگ عمويش ابو طالب و مرگ همسرش خديجه در دل داشته. 🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه وزر به معناى معصيت است، و رفع و زر به معناى عصمت است. 🔸بعضى گفته اند: منظور از وزر گناه امت آن جناب است، و قهرا مراد از وضع وزر آمرزش آن گناهان است. و اين وجوهى كه نقل شد بعضى ها سخيف و بعضى ديگرش ضعيف است و با سياق سازگار نيست، بعضى ها به عنوان  - گفته شده نقل شده، و بعضى ديگرش به صورت احتمال ذكر شده است. ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه4⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰و رفعنا لك ذكرك4⃣ به معناى بلند آوازه كردن كسى است، به طورى كه نامش و گفتگويش از همه نامها و همه خاطره ها بلندتر باشد، و خداى تعالى نام آن حضرت را چنين كرد (همه جا سخن از آن حضرت بود)، و يكى از رفع ذكر آن جناب اين است كه خداى تعالى نام او را نام خود كرد، و در نتيجه در مسأله كه اساس دين خدا است نام او قرين نام پروردگارش قرار گرفت، و بر هر مسلمانى واجب كرد كه در هر روز در نمازهاى پنجگانه واجب نام آن جناب را با نام خداى تعالى به زبان جارى سازد، و لطفى كه در آيه مورد بحث بكار رفته از نظر خواننده دور نماند، و آن اين است كه: بعد از كلمه  در آيه سابق كلمه   را كه درست مقابل آن است آورد. توضيح مفاد آيه: فانّ مع العسر يسرا و ردّ سخنى از زمخشرى در اين باره. ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه5⃣ سوره تفسیرالمیزان 🔰فان مع العسر يسرا5⃣ 🔸بعيد نيست اين آيه تعليل مطالب گذشته يعنى وضع وزر و رفع ذكر باشد، چون رسالتى كه خداى تعالى بر آن جناب تحميل كرده، و دستور داد مردم را به سوى آن دعوت كند سنگين ترين بارى است كه بر يك تحميل شود، و معلوم است كه با قبول اين مسووليت كار بر آن جناب دشوار شده، و همچنين تكذيبى كه قومش نسبت به دعوتش نموده و كه به آن جناب كردند، و اصرارى كه در محو نام او مى ورزيدند، همه براى آن جناب دشوارى روى دشوارى بوده، و خداى تعالى در آيه قبلى فرمود: 🔸 ما اين دشوارى ها را از دوش تو برداشتيم، و معلوم است كه اين عمل خداى تعالى مانند همه اعمالش بر طبق سنتى بوده كه در عالم به جريان انداخته، و آن اين است كه هميشه بعد از هر دشوارى پديد مى آورد، و به همين جهت مطلب دو آيه قبل را تعليل كرده به اينكه اگر از تو وضع وزر كرديم، و اگر نامت را بلند ساختيم، براى اين بود كه سنت ما بر اين جارى شده كه بعد از عسر، يسر بفرستيم، و بنابر اين احتمال لام در كلمه  لام جنس خواهد بود، نه لام استغراق، مى خواهد بفرمايد جنس اين طور است كه به دنبالش مى آيد، نه تمامى فرد فرد عسرها، و بعيد هم نيست كه يسر يا عسر از مصاديق سنتى ديگر باشد، و آن سنت تحول حوادث و تقلب احوال و بى دوامى همه شوون زندگى دنيا است. و از زمخشرى حكايت شده كه در كشاف گفته: حرف  در جمله (فان مع العسر...) فاى است، و زمينه كلام زمينه تسليت دادن و دلخوش كردن رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به وسيله وعده اى جميل است. 🔸وى مى گويد: مشركين رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و مؤمنين را سرزنش مى كردند به اينكه مرد مى فقيرند، چيزى از مال دنيا ندارند، به حدى اين زخم زبان اوج گرفت كه به دل شريف آن حضرت افتاد كه نكند اسلام نياوردن مردم و تحقيرشان از مؤمنين به خاطر همين تهى دستى مؤمنين است، و خداى تعالى براى دفع اين احتمال نعمت هاى بزرگى را كه به آن جناب ارزانى داشته بود به رخش كشيد، آنگاه اضافه كرد:  (فان مع العسر يسرا) گويا فهماند اين ما بوديم كه به تو داديم آنچه كه خودت مى دانى، پس از فضل خدا ماءيوس نباش، و بدانكه بعد از سختى ها گشايشى براى شما خواهد بود. 🔸و ظاهر گفتار وى اين است كه لام در  را لام عهد گرفته، نه لام جنس، و مراد از يسر هم غنيمت هايى است كه خداى تعالى در سالهاى بعد نصيب مؤمنين كرده. 🔸ليكن ما اين حرف را قبول نداريم، براى اينكه ذهن شريف رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم اجل از آن است كه از حال كفار و علت كفرشان بى خبر باشد، و نداند كه علت اصلى آن استكبار از حق است، و خلاصه خدا را كوچك تر از آن مى دانند كه دعوت پيامبرش را بپذيرند، به اينكه اين كفار بعد از ظهور شوكت اسلام و پولدار شدن مؤمنين هم ايمان نياوردند، و خداى تعالى پيامبرش را از اميدوارى به ايمان آوردن اكثر آنان نهى و نوميد كرده، هم در آيات سوره يس كه در مكه يعنى در ايام فقر مؤمنين نازل شده فرموده :  (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا يومنون... و سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون)، و هم در سوره بقره كه در مدينه يعنى در روزگار خوش مؤمنين نازل شده فرموده:  (ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون). 🔸و اگر ما يسر بعد از عسر را حمل كنيم بر شوكت اسلام و رفعتش بعد از دوران سختى، و سوره را هم از سوره هاى مكى بگيريم، خيلى مورد اشكال واقع نمى شود. 🔸مفاد تكرار جمله:  (انّ مع العسر يسرا) و چند وجه درباره امر (فاذا فرغت فانصب...) به پيامبر (صلى الله عليه و آله) ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه6⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰ان مع العسر يسرا6⃣ 🔸اين جمله تأكيد آيه قبل و تثبيت آن است. ولى بعضى گفته اند: جمله اى است استينافى و مفسرين گفته اند: اين دو آيه دلالت دارد بر اينكه با يك عسر دو يسر هست، و اين گفتار ناشى از يك قاعده اى است كه مى گويد: كلمه اى كه الف و لام بر سر دارد و به اصطلاح معرفه است، اگر در كلامى تكرار شود، منظور از آن همان كلمه اول است، و هر دو كلمه يك چيز را مى رسانند، ولى اگر نكره باشد دومى معنا و منظورى غير منظور اولى را افاده مى كند، مثلا اگر بگويى:  (اذا اكتسبت الدرهم - ي: درهما - فانفق الدرهم) معنايش اين است كه وقتى درهمى - يك درهم - كاسبى كردى، همان درهم را خرج كن، و اما اگر بگويى (اذا اكتسبت درهما فانفق درهما) معنايش اين است كه اگر درهمى را كسب كردى، درهمى را خرج كن، و در اين جمله منظور اين است كه درهمى را خرج كن، ليكن اين قاعده كليت ندارد. 🔸تنوينى كه در كلمه  است به قول بعضى براى بزرگداشت يسر است، و مى فهماند با هر عسر، يسرى گرانقدر مى آيد، ولى به نظر ما تنوين تنويع است، و مى خواهد بفرمايد با هر دشوارى نوعى گشايش هست، و منظور از كلمه -با واقع شدن يسر به دنبال عسر است، نه اينكه منظور از معيت اين باشد كه يسر و عسر در زمان واحد تحقق مى يابد. ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات 7⃣ و 8⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰فاذا فرغت فانصب7⃣ 🔰و الى ربك فارغب8⃣ 🔸اين آيه خطاب به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، و مطلبش به خاطر اينكه حرف  در آغازش آمده نتيجه گيرى از بيان آيات قبل است، كه سخن از تحميل رسالت و دعوت بر آن جناب داشت، و منت هاى خدا را بر او كه شرح صدرش داده، وزر را از او برداشت، و نامش را بلند آوازه كرد، بر مى شمرد، و در آخر، همه اينها را از باب يسر بعد از عسر دانست و بنابر اين، معنايش اين مى شود: حال كه معلوم شد هر كه تصور شود بعدش مى آيد، و زمام عسر و يسر تنها به دست خدا است و لا غير، پس هر گاه از انجام آنچه بر تو واجب شده فارغ شدى نفس خود را در راه خدا يعنى عبادت و دعا خسته كن، و در آن رغبت نشان بده، تا خدا بر تو منت نهاده راحتى كه دنبال اين تعب است و يسرى كه دنبال اين عسر است، به تو روزى فرمايد. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد اين است كه هرگاه از واجباتت فارغ شدى، به نمازهاى مستحب بايست. 🔸بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه هر گاه از نماز فارغ شدى به دعا بپرداز. 🔸ليكن صاحبان اين دو قول بر روى بعضى از مصاديق انگشت گذاشته اند، و نمى توانند بگويند آيه تنها در اين معنا نازل شده. 🔸بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه هر گاه از جنگ فارغ شدى، در عبادت بكوش . 🔸و بعضى گفته اند: مراد اين است كه هر گاه از دنيايت فارغ شدى به آخرتت بپرداز، و بعضى وجوه ديگرى ذكر كرده اند كه وجوهى ضعيف است. ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a