eitaa logo
تفسیر المیزان
9.3هزار دنبال‌کننده
150 عکس
36 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه1⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰عَلِيهُمْ ثِيَاب سندُسٍ خُضرٌ وَ إِستَبرَقٌ و حلوا اساور من فضه ...1⃣2⃣ 🔸ظاهرا كلمه حال باشد از ابرا، و ضمير و ساير ضماير جمع هم به ايشان بر مى گردد، و كلمه فاعل آن حال است، و كلمه - همانطورى كه گفته اند - به معناى پارچه نازكى است كه از حرير بافته شده باشد، و كلمه صفت كلمه است، و كلمه به معناى پارچه اى است غلیظ كه از ابريشم بافته شده باشد، اين كلمه مانند كلمه در اصل عربى نبوده، بلكه از غير عرب گرفته شده، و تغييرى بدان داده شده است. واصل آن دو سندوس واستبرق دو واژه فارسی بوده است. 🔸- مصدر كه فعل از آن مشتق است به معناى زينت دادن و آراستن است، و كلمه جمع سوار (النگو) است و راغب گفته اين كلمه هم فارسی گرفته شده است. _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَمَا لهَُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ 9⃣4⃣ 🔸اين جمله تفريعى است بر تذكره و اندرزى كه قبلا گذشت، و استفهام در اين جمله براى برانگيختن تعجب است، و كلمه متعلق است به كلمه اى كه حذف شده، و تقدير كلام (فما كان لهم ) است. و كلمه معرضين حال است از ضمير و جمله (عن التذكره ) متعلق به كلمه (معرضين ) است. 🔸و معناى جمله اين است : حال كه مطلب چنين است، پس چه شد - چه پيش آمد - براى مشركين كه تذكره قرآن را تكذيب مى كنند، در حالى كه از آن روى گردانند. و خلاصه چرا با اينكه واجب بود بر آنان كه قرآن را تصديق كنند، و بدان ايمان آورند از آن اعراض نمودند، و اين جاى تعجب است. _________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣1⃣تا4⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰یبصرونهم یوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ يَوْمِئذِ بِبَنِيهِ 1⃣1⃣ 🔰وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ2⃣1⃣ 🔰 وَ فَصِيلَتِهِ الَّتى تُئْوِيهِ3⃣1⃣ 🔰 وَ مَن فى الاَرْضِ جَمِيعاً ثمَّ يُنجِيهِ4⃣1⃣ 🔸ضمير جمع در و ضمير جمع هر دو به حميم ها بر مى گردد، خواهى گفت جمع حميم كه أحماء باشد قبلا در كلام نيامده بود تا ضمير جمه به آن برگردد؟ مى گوييم : آرى، ليكن سياق آن را مى فهماند، و مصدر كه فعل از آن مشتق است، به معناى نشان دادن و روشن گرى است، و معناى جمله مورد بحث اين است كه خويشاوند هر كسى را به او نشان مى دهند، ولى او به خاطر گرفتاريهاى خودش احوالى از آنان نمى پرسند. 🔸و جمله مورد بحث جمله اى است از نو و در معناى جواب است از سؤالى مقدر گويى وقتى گفته شد: (هيچ حميمى از حال حميم خود نمى پرسد)، شخصى پرسيده: مگر انسان آن روز خويشاوند خود را مى بيند؟ جواب مى دهد: ، ممكن هم هست اين جمله صفت باشد، آن وقت معنا چنين مى شود: (هيچ حميمى از حال حميمى كه نشانش مى دهند نمى پرسد) 🔸و يكى از تفسيرهاى بسيار خنک كلام بعضى از مفسرين است كه گفته اند: معناى جمله اين است كه ملائكه كفار را نشان مى دهند. 🔸 و نيز كلام بعضى ديگر كه گفته اند: مؤمنين دشمنان كافر خود را نشان مى دهند كه چگونه در عذاب شكنجه مى شوند و آن وقت به ايشان زخم زبان مى زنند و همچنين كلام بعضى ديگر كه گفته اند پيروان ضلالت پيشوايان ضلالت را نشان مى دهند كه اينها رؤساى ما بودند. 🔸همه اين وجوه باطل است، چون دليلى بر آنها نيست. 🔸در مجمع البيان گفته: مصدر كه فعل از آن مشتق است، هم به معناى آرزو مى آيد و هم به معناى محبت، هم گفته مى شود (وددت الشى ء : من آرزومند فلان چيزم ) و هم گفته مى شود: (وددت الشى ء :من فلان چيز را دوست مى دارم )، و گاهى در يك مورد هر دو معنا را مى دهد. و ممكن است استعمالش در معناى آرزو از باب تضمين باشد، يعنى به طور ضمنى بر آن دلالت كند. 🔸و در معناى گفته: كه مصدر آن است به معناى اين است كه مثلا اگر ضررى متوجه جان خودت و يا شخصى ديگر شده چيزى را فداى او كنى، و آن ضرر را با آن بدل و عوض ‍ برگردانى . 🔸 و در معناى كلمه گفته است وقتى از يك قبيله كه همه در جد بزرگ مشتركند، يك تيره جدا شود، و جدى اختصاصى و جداگانه براى خود قائل شود، آن تيره را فصيله از آن قبيله مى گويند و بعضى ديگر گفته اند: به معناى عشيره نزديكى است كه از يك قبيله جدا شده باشد، نظير پدران نزديك و عموهاى نزديك . 🔸و سياق اين آيات سياق اعراض و ترقى نسبت به جمله (و لا يسئل حميم حميما) است، 🔸در نتيجه چنين معنا مى دهد كه مجرم به خاطر جرمش آنقدر عذابش ‍ شديد مى شود كه آرزو مى كند اى كاش مى توانست نزديكترين اقارب، و گرامى ترين عزيزان خود مثلا فرزندان و برادران و فصيله خود را قربان خود مى كرد، و بلكه تمامى انسانهاى روى زمين را - اگر اختيارشان به دست او بود - مى داد و عذاب را از خود دور مى كرد، و معلوم است كسى كه از شدت عذاب حاضر است عزيزان خود را فداى خود كند، ديگر كى احوال آنان را مى پرسد. 🔸و معناى آيه اين است كه (يود المجرم ) گنهكار آرزو مى كند - حال چه مسلمان گنهكار و چه كافر - كه اى كاش مى توانست قربانى خود مى كرد، و در مقابل برداشتن عذاب از خودش - اين جمله قائم مقام مفعول است - فرزندان خود را كه محبوب ترين مردم نزد او است، و و رفيق خود را كه همواره با او انس ‍ مى ورزيد و دوستش مى داشت، و چه بسا بر پدر و مادر خود مقدمش ‍ مى داشت و و برادر خود را كه پشت و پناهش بود، كه عشيره نزديك او بودند، (التى توويه )، و او را از خود و متصل به خود مى دانستند، (و من فى الارض جميعا)، و همه انسانهاى روى زمين را فداى خود مى كرد، ينجيه در نتيجه اين عوض دادن او را از عذاب نجات مى داد. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 3⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الَّذِينَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ دَائمُونَ3⃣2⃣ 🔸اينكه كلمه را به ضمير اضافه كرده دلالت دارد بر اينكه بر خواندن نمازشان مداومت داشته اند، نه اينكه دائما در نماز بوده اند، و ستودن آنان به مداومت در نماز اشاره است به اينكه اثر هر عملى با مداومت در آن كامل مى شود. ________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روایتی 🔸در تفسیر قمی در ذیل آیه (اذا مسه الشر جزوعا)، فرموده: عبارت است از فقر و فاقه، و در جمله (و اذا مسه الخیر منوعا) عبارت است از غنا و وسعت. 🔸و در روایت ابی الجارود از ابو جعفر علیه السلام آمده که فرمود: سپس با جمله (الا المصلین ) نمازگزاران را استثنا کرد و آنان را به بهترین اعمالشان که همان مداومت در نماز است ستود و فرمود: (الذین هم علی صلاتهم دائمون )، می فرماید: وقتی نمازي مستحبی را بر خود واجب می کنند، بر آن مداومتدارند. 🔸مؤ لف: امام علیه السلام مساءله نذر و واجب کردن نماز مستحبی بر خود را از اضافه بر - نمازشان - استفاده کرده که در سابق هم به این نکته اشاره کردیم. 🔸و در کافی به سند خود از فضیل بن یسار روایت آورده که گفت: از امام ابو جعفر علیه السلام از کلام خداي عزوجل پرسیدم که می فرماید: (والذین هم علی صلاتهم یحافظون )، فرمود: منظور نمازهاي واجب است. عرضه داشتم : در آیه (الذین هم علی صلاتهم دائمون) چطور؟ فرمود: نماز نافله است. 🔸و در مجمع البیان در ذیل آیه (والذین فی اموالهم حق معلوم) می گوید: از ابو عبد اللّه علیه السلام روایت شده که فرمود: حق معلوم زکات واجب نیست، بلکه آن مقدار صدقه اي است که یا جمعه به جمعه از مالت بیرون می کنی، و یا همه روزه که هر صاحب فضیلتی فضل خود را دارد. آنگاه می گوید: و نیز از آن جناب روایت شده که فرمود: وقتی در اموالت حق معلومی داري که صله خویشاوندان کنی، و به کسی که محرومت کرد عطا کنی، و با کسی که در حقت دشمنی کرد دوستی کنی. 🔸مؤ لف: این معنا را صاحب کافی هم از امام ابو جعفر و ابو عبد اللّه علیه السلام به چند طریق نقل کرده، صاحب محاسن هم آن را از امام ابو جعفر علیه السلام روایت کرده است. 🔸و در کافی به سند خود از صفوان جمال، از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در ذیل جمله للسائل و المحروم فرمود: محروم کاسبی است که خرید و فروش ندارد، او می خواهد از دسترنج خود استفاده کند، اما کسی به او مراجعه نمی کند. 🔸کلینی می گوید در روایتی دیگر از امام باقر و امام صادق علیه السلام آمده که فرمودند: محروم مردي است که عقلش به جاست، ولی کاسبی است که خدا روزیش را تنگ گرفته است. 🔸و در مجمع البیان در ذیل آیه (والذین هم علی صلاتهم یحافظون) می گوید: محمد بن فضیل از حضرت ابی الحسن علیه السلام روایت کرده که فرمود: اینان آن افراد از شیعیان ما هستند که داراي پنجاه رکعت نمازند. 🔸مؤ لف: شاید اساس این کلام روایاتی باشد که از حضرات رسیده که فرموده اند: تشریع نافله هاي یومیه به منظور تکمیل نمازهاي واجب بوده است. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
⏮ادامه آیه6⃣👇 🔸واما اينكه انجيل هاى امروز خالى از بشارت عيسى است، و اثرى از آنچه قرآن صريحا بيان داشته در آنها نمى بينيم، هيچ ضررى به حال ما ندارد، براى اينكه وضع قرآن. كه معجزه اى است باقى - روشن، و وضع انجيل ها هم روشن است، و ما درباره سند اين انجيل ها و اعتبارش ‍ در جلد سوم اين كتاب بحث كرديم. 🔸فلما جاءهم بالبينات قالوا هذا سحر مبين 🔸 ضمير در كلمه به كلمه برمى گردد. و ضمير به بنى اسرائيل، و يا به ايشان و غير ايشان برمى گردد. و مراد از كلمه بشارت و معجزه قرآن و ساير معجزات نبوت است. 🔸و معناى جمله اين است كه: چون احمد كه كتب آسمانى بشارت آمدنش را داده بود مبعوث شد، و براى بنى اسرائيل و يا براى آنان و سايرين معجزاتى روشن آورد كه يكى از آنها همان بشارت عيسى عليه السلام بود، گفتند: اين سحرى است آشكار. البته جمله (قالوا هذا سحر مبين ) به صورت (هذا ساحر مبين ) نيز قرائت شده. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: ضمير در جاء به عيسى عليه السلام برمى گردد. و ليكن اين معنا با سياق آيه سازگار نيست. ________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الايمَنَ مِن قَبْلِهِمْ يحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيهِمْ ...9⃣ 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه مطلبى جديد را بيان مى كند، مى خواهد انصار را كه از فى ء سهم نخواستند مدح فرمايد، تا دلگرم شوند. و جمله (الذين تبووا الدار)مبتداء است، و خبر آن جمله مى باشد، و منظور ازاين كسان همان انصارند، و مراد از (تبوى دار) تعمير خانه گلى نيست، بلكه كنايه است از تعمير بناى مجتمع دينى، به طورى كه همه صاحبان ايمان در آن مجتمع گرد آىند. و كلمه عطف است بر كلمه . و منظور از (تبوى ايمان) و تعمير آن، رفع نواقص ايمان از حيث عمل است، چون ايمان دعوت به سوى عمل صالح مى كند، و اگر جوى باشد كه صاحب ايمان نتواند عمل صالح كند، چنين ايمانى در حقیقت ناقص ‍ است، و وقتى كامل مى شود كه قبلا جوى درست شده باشد كه هر صاحب ايمانى بتواند دعوت ايمان خود را لبيك گويد، و مانعى بر سر راهش نباشد. 🔸بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه ايمان عطف بر كلمه نباشد، بلكه عطف باشد بر مسأله تبوى دار، و فعلى كه عامل در آن است حذف شده، و تقدير آيه چنين باشد: (و الذين تبوؤ ا الدار و آثروا الايمان). 🔸بعضى ديگر گفته اند: جمله (و الذين تبوؤ ا...) عطف است بر كلمه . 🔸بنابراين نظريه، انصار هم در فى ء شريك مهاجرين خواهند بود. اين مفسر سپس گفته اگر كسى اشكال كند در روايت آمده (رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم فى ء بنى النضير را تنها به مهاجرين داد، و به انصار نداد، مگر به سه نفر از فقراى ايشان ) در پاسخ مى گوييم اين روايت خود دليل بر عطف است ، نه استيناف، براى اينكه اگر جائز نبوده به انصار بدهد، به آن سه نفر هم نمى داد، و حتى به يك نفر هم نمى داد، پس اينكه به بعضى داده خود دليل بر شركت انصار با مهاجرين است. چيزى كه هست از آنجا كه امر فى ء ارجاع به رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله وسلم شده،او مى توانسته به هر نحو كه صلاح بداند به مصرف برساند، و آن روز و در شرايط آن روز مصلحت ديده آن طور تقسيم كند. 🔸از نظر ما هم مناسب تر آن است كه جمله (و الذين تبووا...) و همچنين جمله بعدى را كه مى فرمايد: (و الذين جاءوا من بعدهم ) عطف بر كلمه بگيريم، نه استيناف، براى اينكه كلمه بيان مصاديق سهم سبيل اللّه است. 🔸بلكه روايتى هم كه مى فرمايد: (به سه نفر از انصار سهم داد) همان طور كه آن مفسر گفت خود مؤيد اين نظريه است، براى اينكه اگر سهيم در فى ء تنها مهاجرين بودند و بس، به سه نفر از انصار سهم نمى داد، و اگر فقراى انصار هم مانند مهاجرين سهم مى بردند، با در نظر گرفتن اينكه به شهادت تاريخ بسيارى از انصار فقير بودند بايد به همه فقراى انصار سهم مى داد، نه فقط به سه نفر، و همان طور كه ديديم به تمامى مهاجرين سهم داد، (و خلاصه كلام اين شد كه اولا اختيار فى ء به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم سپرده شد، و در ثانى ذكر مهاجرين صرفا به منظور بيان مصداق بوده، نه اينكه مهاجرين سهم داشته اند، و ثالثا جمله (و الذين ...) عطف به ما قبل است، و جمله اى جديد نيست ). 🔸پس بنا بر اين، ضمير در جمله (و الذين تبووا الدار و الايمان من قبلهم ) به مهاجرين برمى گردد. و مراد، قبل از آمدنشان و هجرتشان به مدينه است. يحبون من هاجر اليهم 🔸يعنى مردم مدينه كسانى را كه از مكّه به سويشان هجرت مى كنند به خاطر اينكه از دار كفر به دار ايمان و به مجتمع مسلمين هجرت مى كنند دوست مى دارند. و لا يجدون فى صدورهم حاجه مما اوتوا 🔸ضمير در يجدون و در به انصار برمى گردد، مى فرمايد: انصار در باطن خود حاجتى نمى يابند. و ضمير به مهاجرين برمى گردد، و منظور از حاجت بدانچه به مهاجرين دادند، اين است كه چشم داشتى به فى ء بنى النضير نداشتند. و كلمه در اوتوا به قول بعضى بيانيه، و به قول بعضى ديگر تبعيضى است. و معناى جمله اين است كه: انصار حتى به خاطرشان هم نگذشت چرا رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم از فى ء بنى النضير به مهاجرين داد و به ايشان نداد، و از اين بابت نه دلتنگ شدند، و نه حسد ورزيدند. 🔸بعضى هم گفته اند: مراد از حاجت، معلول حاجت است و آن حالتى است كه حاجت انسان را دچار آن مى سازد، يعنى حالت غيظ. و معناى جمله اين است كه: انصار در دل خود از اين بابت خشمى احساس ‍ نمى كنند.
🌺 تفسیر آیه 4⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الم تر الى الذين تولوا قوما غضب اللّه عليهم...4⃣1⃣ 🔸مـنظور از قومى كه خدا بر آنان غضب فرموده و منافقين آنان را دوست مى دارند يهود است، دربـاره شـان فـرمـوده: (مـن لعـنـه اللّه و غـضـب عـليـه و جعل منهم القرده و الخنازير و عبد الطاغوت). (مـا هـم مـنـكم و لا منهم) - ضمير  به منافقين و ضمير در  به يهود بر مى گردد، مى خواهد بفرمايد: اين منافقين به خاطر تحير و سرگردانيشان بين كفر و ايـمـان وقـتـى به شما مى رسند اظهار مسلمانى، و وقتى به يهود مى رسند اظهار دوستى مـى كنند، اينان نه از شما مسلمانان هستند و نه از يهود: (مذبذبين بين ذلك لاالى هولاء و لا الى هولاء). و ايـن صـفت منافقين بر حسب ظاهر حالشان است، و گرنه واقعيت حالشان اين است كه ملحق بـه يـهـودند، چون خداى تعالى در جاى ديگر فرموده: (و من يتولهم منكم فانه منهم ) بـنـابـرايـن منافاتى ميان (ما هم منكم و لا منهم) با جمله (فانه منهم) نيست، اولى بر حسب ظاهر حالشان است، و دومى بر حسب واقعيتشان. بعضى از مفسرين احتمال داده اند ضمير به قوم برگردد، و منظور از قوم، يهود بـاشـد، و ضـمـيـر در  بـه مـوصـول  بـرگـردد، و مـراد از مـوصـول منافقين باشد كه در اين صورت معنا چنين مى شود: آيا نمى بينى كسانى را كه دوستدار يهود شدند، با اين كه يهود از شما نيستند، چون شما مؤمنيد، و از خود منافقين هم نـيستند، بلكه اجنبى و بيزار از هر دو طائفه اند، و اين تعبير نوعى مذمت است، ولى معناى بعيدى است. (و يـحـلفـون عـلى الكـذب و هـم يـعـلمـون ) - يعنى براى شما به دروغ سوگند مى خـورنـد كـه از شـمـايـنـد، و مثل شما ايمان دارند، با اين كه خودشان خوب مى دانند كه در سوگندشان دروغ مى گويند. ________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔹ادامه آیه ۱۳ 🔰فضرب بينهم بسور له باب باطنه فيه الرحمة و ظاهرة من قبله العذاب 🔸(سـور شـهر) به معناى ديوار دور شهر است كه در قديم دور هر شهرى مى كشيدند، و ارتـبـاط شـهـر را بـا خـارج قـطع مى نمودند. و ضمير  در جمله (فضرب بينهم بسور)، به مؤمنين و منافقين هر دو برمى گردد، و معناى جمله اين است كه: بين مؤمنين و مـنـافـقين ديوارى كشيده مى شود كه اين دو طايفه را از هم جدا مى كند، و مانع ارتباط آن دو با يكديگر مى شود. و در اينكه اين ديوار چيست؟ بـعـضـى از مـفـسـريـن گـفته اند: اعراف است. اين احتمال بعيدى نيست همچنان كه ما نيز در تـفـسـيـر آيـه شـريـفـه (و بـيـنـهـمـا حـجـاب و عـلى الاعـراف رجال...) اين احتمال را داديم. و بعضى ديگر منظور از آن ديوار را غير اعراف دانسته اند. و معناى اين كه فرمود:  اين است كه : ديوار مذكور درى دارد، و اين، در حقيقت تـشـبـيـهـى اسـت از حـالى كـه مـنـافـقـيـن در دنـيـا داشـتـنـد، چـون منافقين در دنيا با مؤمنين اتصال و ارتباط داشتند (و مـانـنـد كفار يكسره رابطه خود را با مومنين قطع نكرده بودند)، و با اين كه با مؤمنين ارتـبـاط داشـتند، در عين حال با حجابى خود را از مؤمنين پنهان كرده بودند، (يعنى واقعيت خـود را پنهان كرده بودند، و مؤمنين حتى احتمال هم نمى دادند كه اين افراد ظاهر الصلاح گـرگـانـى در لبـاس مـيـش بـوده بـاشـنـد) و عـلاوه بر اين كه در و ديوار مذكور وضع دنيايى منافقين را - ممثل مى كند، اين فايده را هم دارد كه منافقين از آن در، وضع مؤمنين را مى بينند، و بيش تر حسرت مى خورند، و سرانگشت ندامت مى گزند. (باطنه فيه الرحمة و ظاهره من قبله العذاب ) - كلمه  مبتدا، و جمله (فيه الرحمة) مبتدا و خبر، و جملگى خبر است براى باطنه. و همچنين كلمه  مبتدا، و جـمـله (من قبله العذاب ) مبتدا و خبر و جملگى خبر . و ضمير در  و در  به باطن و ظاهر برمى گردد، و از اين كه فرمود: باطن ديوار در آن رحمت و ظـاهـر ديوار از ناحيه ديوار عذاب است، چنين برمى آيد كه ديوار محيط به مؤمنين است، و مؤمنين در داخل ديوار، و منافقين در خارج آن قرار دارند. و ايـن كـه ديـوار مـذكـور داخـلش كـه بـه طـرف مؤمنـيـن اسـت طـورى اسـت كـه مـشـتـمـل بـر رحـمـت اسـت، و ظـاهـرش كـه بـه طـرف مـنـافـقـيـن اسـت مـشـتـمل بر عذاب است، با وضعى كه ايمان در دنيا دارد مناسب است، چون ايمان هم در دنيا نظير همان ديوار آخرت، براى اهل اخلاص از مؤمنين نعمت و رحمت بود، و از داشتن آن شادى و مـسـرت مـى كـردنـد و لذت مـى بـردنـد، و هـمـيـن ايـمـان بـراى اهـل نـفـاق عـذاب بـود، از پـذيـرفتنش شانه خالى مى كردند، و اصلا از آن ناراحت و متنفر بودند _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a