📔 رسالهٔ نکاحیه؛ كاهش جمعيّت،
ضربهاى سهمگین بر پيكر مسلمین
🔴 مشكل اصلی در جوامع، عدم توازن جمعيت و توزيع نادرست امكانات است نه افزايش جمعيت.
🔰معرفی کتاب:
🔹اصل اين رساله قسمتی از جلد اوّلِ «نورِملكوتِقرآن» میباشد كه به تفسير آيهٔ: «وَ لَايَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ» پرداخته و به جهت اهمّيّت مطالب، از آن كتاب استخراج و بطور مستقلّ به نام «رسالهٔ نكاحيّه» منتشر گرديد. و چون در حين طبع اين رساله كه از ارتحال فقيد معظّم، رهبر كبير انقلاب اسلامی پنج سال میگذشت و در اين مدّت با عنوان تنظيم خانواده و كنترل جمعيّت فعّاليّتهای چشمگيری به وقوع پيوست؛ حضرت آيةالله علّامه اقدام به نوشتن تذييلاتی بر اين رساله فرموده و با عطف جملهٔ «كاهش جمعيّت، ضربهای سهمگين بر پيكر مسلمين» نام رسالهٔ نكاحيّه را تفسير نمودهاند.
🔹در اين تذييلات كه شامل سيزده مطلب میباشد مسألهٔ كنترل جمعيّت از ديدگاه قرآن و اسلام مورد تحليل قرار گرفته و با بیان اینکه کاهش جمعیت ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین است از سياستهای مزوّرانهٔ استكبار در جهت كاهش قوّت مسلمين که با بهانهٔ تنظیم خانواده و کنترل جمعیت و با عناوين واهىِ «اقتصاد و زيبائى شهر و زندگانى راحت و مرفّه» هستى مسلمین را به باد فنا میدهند، پرده برداشته شده است.
🔰توضیحات بیشتر + منتخبی از مطالب کتاب:
https://eitaa.com/allame_tehrani/2558
ـــــــــــــــــــــــــــ
📥 دانلود مستقیم فایل pdf کتاب:
🔸طبع قـدیـم 🔹طبع جـدیـد
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامهٔ توضیحات
دربارهٔ کتاب «رسالهٔ نکاحیه»: ⬇️
🔰توضیحات بیشتر:
🔹پشتوانهٔ يک مملكت، نيروى انسانى و قواى علمى و عملى آحاد آن ملّت است و صنعت و تمدن زائيدهٔ اين نيرو است. لذا تضعيف نيروى انسانى بوسيلهٔ كاهش جمعيّت، زمينههاى رشد و توسعه را رو به اُفول خواهد برد. بالا بردن كيفيّت نيز جز با ثروت هنگفت و توان مالی بالا يا فراوانى نيروى كار ارزان قابل پیریزی نخواهد بود. بنابراين كاهش جمعيّت در ممالک اسلامى اثرى جز انهدام امّت و ملّت و مملكت اسلام و استقلال آنها نخواهد داشت.
🔹كتاب «كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين بر پيكر مسلمين» در ضمن سيزده فصل به ريشهيابى فكرى و عملى طرح كاهش جمعيّت پرداخته و جوانب مختلف جسمى و روحى، تجربى و فلسفى آن را نقد و بررسى نموده است . اصل اين رساله قسمتى از جلد اوّل از دورهٔ «نور ملکوت قرآن» است كه به جهت تأثير حياتى مباحث آن در سلامت جامعه و خانواده بطور مستقل به نام «رسالهٔ نكاحيّه» استخراج گرديده بود؛ كه بواسطهٔ هجوم طرح كاهش جمعيّت در همان زمان، علّامه مؤلّف قدّسسرّه اقدام به نوشتن تذييلاتى بر اين رساله نمودند كه بصورت مستقل طبع گرديد.
📍اين كتاب مشتمل است بر دو بخش:
1⃣ بخش نخست دربارۀ ازدواج در اسلام و اهميّت تكثير اولاد و ارزش يک فرد مسلمان میباشد.
2⃣ بخش دوّم، «تذييلات» سيزدهگانهای است كه مسألۀ كنترل جمعيّت را از ديدگاه اسلام مورد تحليل و بررسی قرار داده و از سياستهای مكّارانۀ استكبار در راستای كاهش قدرت مسلمانان پرده برداشته است.
از آنجا كه اين طرح استعماری در فاصلۀ كوتاهی پس از ارتحال رهبر كبير انقلاب (رحمةاللهعليه) در قالب تنظيم خانواده و كنترل جمعيّت صورت پذيرفت، مرحوم علّامهٔ مؤلّف (قدّس سرّه) در همان زمان با روشنبينی خاصّی إقدام به تأليف و نشر اين كتاب نمودند. و نسبت به غلط بودن اين مسير و عواقب آن هشدار دادند.
🔰بعضی از عناوین تشکیل دهندهٔ تذییلات عبارتاند از:
- یورش سهمگین استکبار جهانی بعد از ارتحال رهبر کبیر فقید انقلاب.
- عدم رجوع به رأی مجتهدین و فقهاء حتی به فتوای رهبر کبیر انقلاب.
- نظر حضرت آیةالله خامنهای در امر کاهش جمعیت.
- آمار تلفات زنان و مردان در خصوص بستن لوله.
- حرمت بستن لولهها و تعلق یک دیهٔ کامل به آن.
- ضدیت فلسفهٔ اسلام و روح ایمان با کاهش جمعیت.
🔰منتخبی از مباحث کتاب:
- سرّ حرمت انتحار و خودکشی.
- حرمت سقط جنین در شریعت مقدس اسلام.
- وظيفهٔ دولت اسلام در فراهم كردن تسهيلات ازدواج.
ـ خداوند گنجايش زمين و منابع آن را براى بشریت تا ابد تضمين کرده است.
ـ ترغيب اسلام به تكثير أولاد.
- توصيهٔ پيامبر به ازدياد نسل در زمان رفاه مسلمين نبود.
(تأكيد و ترغيب اسلام بر كثرت اولاد در همهٔ زمانها بوده نه فقط در زمان رفاه مسلمین.)
ـ مشکل اصلی در جوامع، عدم توازن جمعیّت و توزیع نادرست امکانات است؛ نه افزایش جمعیّت.
ـ مخفى نمودن عواقب وخيم بستن لولهها در زن و مرد.
- فوائد بیشمار حامله شدن زنان و مضرات بیشمار نازائى.
- زن با هر بچه ضريب خدمات خود به جامعه را بالا میبرد.
ـ سياست كنترل جمعيّت براى به بازار كشاندن زنان و تضييع عمر آنها است.
ـ مشكلات مردم از سياستهاى جهانی و سلطهٔ غرب است؛ امّا غربیها وانمود مىكنند كه از اقتصاد كشورهاى اسلامى است.
ـ كاهش جمعيّت و تجزيهٔ كشورها و تضعیف قدرت انسانی آنها، كارآمدترين سياست قدرتهاى جهانی و سلطهگر است.
- آمار مساعدتهاى سازمانهاى بينالمللى و غرض اصلی آنها.
ـ عدم رجوع به رأى فقهاء و مراجع ذىصلاح در اجرا كردن اين طرح.
ـ اختلاط پسران و دختران در دانشگاهها موجب تشتّت أفكار و در نتيجه ضعف علمى آنان خواهد شد.
ـ آمريكا براى قطع نسل سرخپوستان، آنها را عقيم کرد.
ـ استيضاح مدير و برنامهريز طرح تهديد جمعيّت در پنج سؤال.
ـ ريشهٔ اين طرح، در فلسفهٔ مالتوس انگليسى است.
- تفكر مالتوس منطبق با بينش يهود و در ضديت كامل با بينش اسلام است.
ـ تشويق كشاورزان به مصرف و تجمّل، هدم زراعت است.
ـ استعمار با توسعهٔ ورزش، مردم را از اولويّتهاى اساسى زندگانى منصرف مىنمايد.
ـ فقيه نمىتواند تشخيص مَضرّات بستن لولهها و داروها و لوازم جلوگيرى را بعهدهٔ عوامّ بگذارد.
(در موضوعات مستنبطه مثل «عقيم شدن در صورت بستن لوله»، تشخيص با فقيه است نه عرف!)
- در اجرای اين طرح به هشدارهای حياتی كارشناسان و فقهای مخالف اعتناء نشد.
- مخالفت مجامع علمیِ اهل سنت با طرح تحدید نسل.
ـ تفكّر كاهش جمعيّت با روح ايمان و فلسفهٔ اسلام ضدّيّت كامل دارد.
🆔 @allame_tehrani
🔰برخی از عناوین برگزیده و مطالب مهمّهٔ کتاب
۱- حرمت سقط جنین در شریعت مقدس اسلام و مقدار دیهٔ آن بر حسب مراتب حمل
۲- مشابهت قانون سقط جنین در کشورهای کفر با عمل أعراب دوران جاهلیت
۳- ترغیب اسلام به نکاح و تکثیر اولاد و حامله شدن زنان بجای دخولشان در فنون و صنایع اجتماعی مناسب مردان
۴- عواقب وخیم و خطرات و امراض
ناشی از بستن لولهها در مردان و زنان
۵- انگیزهٔ کاهش جمعیت، فقط أهداف
سیاسی است
۶- عامل مشکلات اقتصادی در کشورهای اسلامی، سیطرهٔ غرب بر آنها و غارت منابع آنها و فساد حكومتهاست؛ اما آنان إعلام میکنند که این مشکلات ناشی از افزایش تعداد فرزندان خانوادهها میباشد
۷- کاهش جمعیت و تجزیهٔ کشورها، کارآمدترین سیاست قدرتهای سلطهگر است
۸- توصیهٔ پیامبر صلى الله عليه و آله و سلم به ازدیاد نسل در زمان رفاه مسلمانان نبود
۹- عدم رجوع به رأى فقهاء و مراجع معاصر حتى به فتوای رهبر کبیر فقید انقلاب و لحاظ ننمودن آراء أطباء و کارشناسان مخالف، در مسألهٔ کاهش جمعیت
۱۰- بارداری زنان، منافاتی با کارهای مختصهٔ آنها و استیفای حقوقشان ندارد
۱۱- اختلاط پسران و دختران در دانشگاهها، آتشزنندهٔ عصمت درونی آنها و موجب تشتت أفكار و بالأخره بیسوادی آنهاست
۱۲- قتل عام مسلمين و شیعیان، غرض اصلی کمکهای مجامع بینالمللی
۱۳- کنترل نسل و اشاعهٔ بیحجابی و شرابخواری و فساد و فحشاء از سیاستها و دستورات أكیدهٔ انگلستان دربارهٔ مسلمانان بود که اینک آمریکائیان آن را مو به مو دنبال میکنند
۱۴- نظریهپرداز ضرورت مبارزه با افزایش جمعیت، مالتوس انگلیسی است
۱۵- مشکل اصلی، به هم خوردن توازن جمعیت و عدم توزیع صحیح و استفاده از امکانات است؛ نه افزایش جمعیت
۱۶- فقیه نمیتواند تشخیص عقیم شدن در صورت بستن لوله را بر عهدهٔ عوام بگذارد
۱۷- بس است گزیدگی ما از نیشهای دیرین استعمار! اینک چرا؟!
۱۸- حرمت بستن لولههای مرد و زن و تعلق دیهٔ کامله به آن
۱۹- عقیم کردن از مصادیق واضحهٔ تغییر دادن خلقت خداوند و از قدر متيقن اجماع مسلمين - حتى عامه - بر حرمت نقص جزئی از اجزاء بدن است
۲۰- کاهش جمعیت بأیّ نحو كان، از ترس فقر و مشکلات زندگی، ضد فلسفهٔ اسلام و روح ایمان است
🆔 @ezdevaje_elahi
🔴 گزیدهای هشدار دهنده از رسالهٔ نکاحیه
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص۴۵
📝 مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل:👇
https://eitaa.com/allame_tehrani/2567
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰«مواهب فرزندآوری از نگاه علامه طهرانی»
🆔 @allame_tehrani
❌ فرزندانتان را از بیم تنگدستی نکشید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 حرمت سقط جنین در شریعت مقدس اسلام
📍نکاتی دربارهٔ سقط جنین
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص۲۲-۲۴ و ص۳۵-۳۹
🆔 @allame_tehrani
🔴 مفاسد عزل و خوردن داروهای ضدّ حيض و ضدّ حاملگی
چون نطفه در رحم قرار گرفت، ديگر بهيچ وجهی نمیتوان آن را خارج كرد؛ إخراج آن به هر كيفيّتی باشد سِقط محسوب میشود؛ و مستلزم أداء بيست دينار است.
عزل [1] موجب عدم استقرار نطفه در رحم است، نه اخراج آن بعد از استقرار. و معذلک جواز آن هم محلّ اشكال است. و بنا بر فرض حرمت، موجب ده دينار ديهٔ آن است.
اشكالی كه در عزل میباشد اينست كه: در زن عقدی دائمی، نطفه حقّ اوست و مرد نمیتواند بدون رضايت او عزل كند؛ و هر بار كه عزل كند بايد ديهٔ آن را به زوجۀ دائميّهٔ خود بدهد.
و همانطور هم كه ديديم، ريختن نطفه در رحم نيز حقّ مرد است؛ و زن بهيچ وجه من الوجوه چه دائميّه باشد و چه منقطعه نمیتواند مرد را مجبور به عزل كند.
نطفه در حقيقت، مادّهٔ اوّليّهٔ سرشت انسان (همچون تخم مرغ و يا تخم سيب) است كه پس از طیّ مراحل و منازلی ـ كه در ابتداء خاک بوده و بعداً با آب مخلوط شده، و درجات و مراتبی را در سير استعداد طبعی و طبيعی خود طیّ كرده است ـ اينک قابليّت آن برای مبدأ تكوين انسان تامّ و تمام شده، و پس از سير مدارج حركت جوهريّه در رحم، تبديل به يک انسان كامل میشود.
عزل يعنی اين استعداد و قابليّت قريب به فعليّت را ضايع نمودن، و مبدأ سرشت و آفرينش يک انسان را كه تا اين سر حدّ پيش آمده است فاسد كردن و نابود ساختن و در بوتهٔ اعدام سپردن؛ و لذا ديديم كه در اين امر طبق روايت وارده در «مجمع البيان» رسول أكرم صلّی الله عليه و آله و سلّم گفتهاند: الْعَزْلُ هُوَ الْوَأْدُ الْخَفِيُّ [2] يعنی: عزل نمودن، در حكم و طراز همان زنده به قبر نمودن طفل است. غايةالأمر اين نتيجه در عزل پنهان است، و در وَأْد آشكارا و ظاهر.
عزل دو ضرر كلّی برای مرد و زن دارد. البتّه ضرر مزاجی و جسمی، غير از ضررهای روحی.
أمّا دربارهٔ مرد، موجب كسالت اعصاب میشود؛ و در اثر تكرار به حدّی میرسد كه درمانش صعب میگردد.
أمّا دربارهٔ زن، موجب پيدايش مرضی در رحم به نام غدّۀ فيبْرُم و أحياناً سرطان رحم میشود كه در اثر تهيّج رحم برای غذای آن كه نطفه است، و سپس آن را بدون غذا و گرسنه گذاردن پيدا میشود.
خوردن دارو برای جلوگيری رحم از پذيرش نطفه، و آبستن نشدن زنان كه امروزه بصورت قرص متداول و معمول شده است ضررهای مزاجی شديد دارد، و موجب كسالت اعصاب و در بعض از احيان منجرّ به جنون و ديوانگی است. و علاوه موجب كسالت قلب [3] و سرطان رحم و اختلال جريان خون، و بهم خوردن سير طبيعی و عمل طبيعی غُدَد و ترشّحات زائده، و امراض فراوان ديگری است كه دست بگريبان جوامع فقير بشر شده است. خوردن اين داروها به هر صورت و به هر كيفيّتی كه باشد، و با هر فورمولی كه ساخته شود، موجب قطع جريان حيض در اوقات معيّنه و مشخّصه میگردد؛ و موجب عدم قبول رحم نطفه را در خود میشود؛ و عواقب وخيمی را در پی دارد.
و لذا بهداری در زمان طاغوت كه ابداً نظری بحال ضعفاء و مصلحت آنان نداشت، برای ترغيب و تحريص مردم به نازائی و عقيم شدن و بچّه نياوردن، به مقدار فراوان از اين دارو را در درمانگاههای عمومی دولتی مجّاناً در اختيار زنان میگذاشت؛ و زنان مسكين هم مراجعه نموده، اخذ مینمودند و میخوردند و به مفاسد و پیآمدهای آن گرفتار میشدند. امّا زنهای أعيان و پولدار ابداً از اينها مصرف نمینمودند؛ و مَثل «مرگ حقّ است امّا برای همسايه» خوب در اينجا مصداق و موضوع روشنی پيدا میكرد.
بسياری از زنان مؤمنه هم در وقت زيارت مشاهد مشرّفه، و در وقت حجّ بيتاللهالحرام، برای جلوگيری از عادت ماهيانه و قدرت بر عمل مشروط به طهارت از اين قرصها میخوردند، كه هم كسالت و مرض جسمی، و هم در بعضی از أوقات كسالت روانی پيدا مینمودند. و علاوه چه بسا عادت ماهيانهشان خراب و دگرگون میشد؛ و به قول معروف از اينجا مانده و از آنجا رانده میشدند. هم عملشان خراب میشد و هم بهرهٔ معنوی و روحی از اين زيارت و مناسک نمیبردند.
شارع مقدّس اسلام برای زنان حائض تكليف خاصّی مقرّر كرده است كه با بجا آوردن آن هم حجّشان صحيح است و هم عمرهشان. ديگر در اينصورت چرا در كار او تصرّف كنيم؟ تصرّفی كه چه بسا موجب بطلان عمل میشود و حجّ و عمرهٔ صحيح و مطلوب را كه پيغمبر به بعضی از زوجات خود دستور دادند و آنها عمل نمودند، با دست خود و تصرّف خود آلوده و مشتبه سازيم؛ و عمل يقينی را بصورت عمل مشكوک انجام دهيم؟!
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص۳۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▪️پاورقی در «پست بعد» ⬇️
🆔 @allame_tehrani
▪️پاورقی «پست قبل»:⬇️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ عزل عبارت است از كنارهگيری مرد از زن، و در اينجا ـ همانطور كه بيان شد ـ به معنای كنارهگيری خاصّی است كه بدان وسيله، مرد نطفه را در خارج از رحم زن بريزد.
2ـ ص19 از همين كتاب و نيز در تعليقهٔ آن آورديم كه اين حديث را حاكم در «المستدرک»، ج4، ص69 با إسناد خود از دختر وهب أسديّه روايت میكند كه: قالَتْ: وَ سُئِلَ رَسولُاللَهِ صلَّی اللهُ عَلَیه وَ ءَالِهِ وَ سلَّم عَنِ الْعَزْلِ، فَقالَ: هُوَ الْوَأْدُ الْخَفِيُّ.
در «إحياءالعلوم»، ج4، ص242 از رسولخدا صلّی الله عليه و آله و سلّم روايت میكند دربارهٔ كسی كه عزل را ترک كرده و نطفه را در جای خودش استقرار داده است، كه برای او ثواب كسی است كه از آن جماع متولّد شده و زندگی نموده و در سبيل خدای تعالی به شهادت رسيده است، و اگرچه از آن جماع بچّهای برای او متولّد نشود. (أَنَّ لَهُ أَجْرَ غُلامٍ وُلِدَ لَهُ مِنْ ذَلِكَ الْجمَاعِ وَ عَاشَ فَقُتِلَ فِي سَبِيلِ اللّٰهِ تَعَالَی، وَ إنْ لَمْ يُولَدْ لَهُ.)
3ـ دكتر پروفسور سيفالدّين نبوی تفرشی در كتاب «درمان رايگان با ورزش» ص54 گويد: در بدن زنان يک آنزيمی وجود دارد به نام «آلفاليپو پروتئين كلسترول» كه اين آنزيم در نزد مردان خيلی كمتر وجود دارد و در نتيجهٔ وجود اين آنزيم است كه زنان در عمر دوّم و سوّم يعنی قبل از يائسگی خيلی كمتر به بيماریهای عروقی قلب و آنفاركتوس مبتلا میشوند مگر آنكه زنان در دوران يادشده از قرصهای ضدّآبستنی و سيگار زياد استفاده نمايند كه در اينصورت خطر ابتلاء به بيماری عروقی و آنفاركتوس قلبی بهمانند مردان افزايش میيابد.
🆔 @allame_tehrani
🔹سلامت زن در آنست كه يا حامله باشد و يا بچّه شير دهد
سلامت بدن و روان زن در زائيدن است؛ در حامله شدن و شير دادن است. بَه بَه از بانوانی كه يا در شكم خود بچّه میپرورند، و يا در آغوش خود بچّه را شير میدهند! اين بهشت است. اين سُبُل سلام است.
خداوند خالق آفرينش، مزاج زن را طوری آفريده است كه از زمان بلوغ تا دوران يائسگی پيوسته مزاج او غذای خاصّی را مطابق مزاج طفل در بدن درست میكند؛ و آن خون حيض است كه در زمان حاملگی اين خون در رحم مادر غذای طفل است. علّت آنكه زنان در دوران بارداری غالباً عادت ماهيانه نمیشوند برای آنست كه اين خون در رَحِم صرف غذا و طعام جنين میگردد.
و چون بچّه را زمين گذارند و وضع حمل كنند، اين خون تبديل به شير شيرين سفيد و نرم و راحت و ملايم با مزاج نوزاد میشود، و از سوراخهای پستان سرازير میشود. فلهذا زنان در دوران رضاع و شير دادن نيز غالباً عادت ماهيانه نمیشوند.
أمّا وقتی كه آبستن نيستند و شير هم نمیدهند، اين غذا مصرفی ندارد و بنابراين از دهانهٔ رحم خارج و دور ريخته میشود. يعنی زن بواسطهٔ عدم حمل و عدم رضاع (آبستن نبودن و شير ندادن) مقداری از قوای بدنی و جسمی خود را كه خداوند بصورت خون در آورده است هَدَر نموده و ضايع كرده است. فلذا از رحمت خدا دور است. و خداوند در اينجا به وی إجازهٔ عبادت و خشوع و خضوعی را كه بواسطهٔ نماز و روزه و طواف حاصل میشود نداده است.
زن بايد مانند مرد پيوسته راه تقرّب را بپيمايد، و آن وقتی است كه: دوش به دوش مرد نماز بخواند و روزه بگيرد و طواف كند؛ و اين فقط در وقتی است كه حامله باشد و يا طفل خود را شير دهد.
اين زن قرين رحمت خداست كه حائض نيست؛ و اجازهٔ ركوع و سجود و قيام و طهارت به وی داده شده است. و اجازهٔ صيام به وی داده شده است. و اجازهٔ طواف گرد كعبه به وی داده شده است.
بنابراين، زنان بايد پيوسته يا حامله باشند و يا شير دهند، تا در كاروان انسانيّت و حركت به سوی معبود و محبوب، و قبلهٔ مشتاقان و كعبهٔ عاشقان و پويندگان به سوی حرم و حريم امن و امان او، با مردان همآهنگ باشند.
حائض شدن زنان موقعی است كه در اين كاروان نشستهاند و از حركت افتاده و متوقّف گشتهاند. بنابراين، اصل در زنان عبادت است؛ يعنی اصل در زنان حمل و رضاع است. حيض زنان خلافِ اصل است؛ يعنی عَدم حمل و عدم رضاع خلاف است. فتَأمَّلْ در اين نكتهٔ دقيق.
▪️ادامـــه دارد...
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
اين حقير روزی به يكي از پزشكان حاذق و بصير و متعهّد [1] كه سخن از اين موضوع به ميان آمده بود، گفتم: سلامت و سعادت زن در اينست كه: يا حامله باشد و يا بچّه در زير پستان خود داشته باشد.
قدری تأمّل كرد و گفت: آقا اين گفتار، مطابق آخرين نتيجهٔ كنگرههای پزشكی است كه امسال در امريكا برگزار شده است. و من تز دكتری خود را در امريكا در همين موضوع قرار دادهام.
آنگاه گفت: طبق آخرين مدارک و آمار، دخترانی كه قبل از هجده سال بچّه بزايند سرطان پستان نمیگيرند. و هر چه ديرتر بچّه بزايند، درصدِ خطر تهديد سرطان پستان در آنها زياد میشود؛ تا چون از سنّ سی سالگی بگذرند خطر سرطان پستان به نحو مضاعف بالا میرود.
امّا زنانی كه اصلاً ازدواج نكنند و بچّه نياورند، درصد خطر سرطان پستان در آنها سرسامآور است.
اين مطالب را كه عين واقعيّت است، قياس كنيد با تبليغات و انتشارات استعمار كافر كه بر در و ديوار نوشته بود: «زندگی خوشتر، فرزند كمتر» و يا «فرزند فقط يكی يا دو تا» و در يک صفحه پوستر يا پلاكارد، عكس يک مرد و يک زنی را كشيده بود، كه در دستشان يک دختر و يک پسر بود، و بطور شادابی و خوشحالی در حركت بودند و دست راست را بلند كرده، فقط انگشت وُسْطَی و مُسَبِّحه (سَبّابه) را بطرف بالا باز نموده، تا نشان دهند كه أوّلاً فقط فرزند بايد دو تا باشد و بس، و ثانياً اين را با حرف 7 كه رمز موفّقيّت است، خاطر نشان نموده باشند.
از اين تابلوها بر هر ادارهای و كانونی، بالأخصّ در سالن بيمارستانها و درمانگاهها و محلّ اجتماع مردم زده میشد و مردم میديدند. بيچارهها هم باور میكردند و از زيادی بچّه خودداری میكردند. و زنها دسته دسته به درمانگاهها میآمدند و قرصهای ضدّ حاملگی را به عنوان هديه و تُحفه، مجّانی میگرفتند و با خوشحالی همراه خود میبردند. غافل از اينكه اين قرصها همچون قرص اِسْتِرِكْنين، سمّ قاتل است كه بر روی آن لعاب شيرين كشيده باشند.
پزشكان غير متعهّد و خود فروخته هم، پيوسته در روزنامه و راديو و تلويزيون، تبليغات را در اين موضوع بالا میبردند.
يک روز پزشكی به خانمی كه برای معالجه نزد او رفته بود گفته بود: خانم! رَحِم زن حكم درخت را دارد. مگر درخت چقدر ميوه میدهد؟! اين زن هم به منزل آمده بود و بنای بد سری در آبستن شدن، با شوهرش گذارده بود.
شوهرش در مسجد نزد من آمد و از زنش شكايت كرد، و گفتار دكتر را كه به وی گفته بود بازگو كرد.
گفتم: اين دكتر در اين سخن مغالطه نموده است؛ و به اصطلاح عامّهٔ مردم، حُقّه بازی نموده است. برو منزل و به عيالت بگو: درخت ميوه تا زنده است ميوه میدهد! به مجرّد آنكه به بلوغ خود رسد (در بعضی از درختان در سال دوّم، و در بعضی نيز ديده شده است كه در سال اوّل) ميوه میدهد.
درختان ميوه هر سال مرتّب ميوه میدهند. هيچ ميوهشان قطع نمیشود، مگر زمانی كه آفتی به آنها برسد و ريشهٔ آنها كرم بزند. در اين صورت چوب است. ديگر درخت ميوه نيست؛ آن را میبرند.
بسوزند چوب درختان بیبر
سزا خود همين است مَر بیبری را
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص۴۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- دكتر حاج سيّد حميد سجّادی، از مفاخر چشم پزشكان عصر ما در جهان؛ كه علاوه بر نبوغ الهی در فنّ پزشكی، و دارا بودن دو شهادت و گواهی فوق تخصّص در قسمتهای خَلْفی و قُدّامی چشم (شبكه و قرنيّه)، از جوانان مسلمان و خوش فهم و غيور و دلسوز و متعهّد به اسلام و جامعهٔ مسلمين است. چشم راست حقير را كه مبتلا به پارگی شبكه (دِكُلْمان) شده بود، و از سختترين انواع پارگی بود؛ يعنی نعلی شكل دور تا دور پاره شده، و فقط از يک نقطه مختصر اتّكاء باقی مانده بود، و خطر آن نود و پنج درصد بود؛ و اين نوع از عمل از مشكلترين اقسام عملی است كه در سطح جهان بر روی چشم انجام میگيرد، به فوريّت عمل كرد. زمان عمل هفت ساعت طول كشيد و للّه الحمد و له الشّكر، عمل در نهايت خوبی، و منتج نتيجه شد. شَكَّرَ اللّٰهُ مَساعِيَهُ الْجَميلَة؛ و أبْقاهُ اللّٰهُ ذُخْراً لِلْمُسْلِمين، وَ خَتَمَ لَهُ بِالْحُسْنَیٰ بِمُحَمَّدٍ وَ ءالِهِ الطّاهِرين.
🆔 @allame_tehrani
🔰فوائد بیشمار حامله شدن زنان و مضرّات بیشمار نازائی
✅ ترغيب اسلام به تكثير أولاد زنان بجای دخول ايشان در فنون و صنايع اجتماعی
بچّه، شادابترين ميوهٔ خوش زندگی است؛ و عالیترين ثمره حياتی از بوستان انسانيّت، و معطّرترين گل از گلستان بشريّت است. زنهائی كه بجای بچّهداری و تكثير اين نوباوۀ ريحان آدمی، اين عمل سالم و نيكو را ترک میكنند، و به دنبال كارهای خارج از منزل میروند، چقدر از قافلهٔ تقدّم و پيشرفت عقب افتادهاند!
آنها هر كاری بكنند و به هر مقام و شغلی دست بزنند، و هرگونه هنر و فنّی را بياموزند، بطوریكه فرضاً سراسر اطاقشان را از تابلوهای دكتری و مهندسی و سائر فنون زينت دهند، و تا پايان عمرشان هم اگر تلاش كنند، و حقّاً و واقعاً نيّتشان خوب باشد، و در صدد خدمت به اجتماع بوده باشند، همۀ اينها بقدر يک بچّه زائيدن و شيردادن و آن را بزرگ كردن و تربيت نمودن و به جامعه تحويل دادن ارزش ندارد.[1]
به دو دليل:
اوّل آنكه: اين خانمی كه سراسر اطاقش را از ديپلمها و ليسانسها و دكتراها پر كرده است، و در هر مقام و پست كه شاغل شده است، صد برابر آن هم اگر فرضاً بر آن افزوده گردد، چنانچه به او بگويند: تو حاضری اين فرزندت را بدهی و مقامات و گواهینامههايت محفوظ باشد؟! و يا آنها را فدای اين فرزند میكنی؟!
فوراً میگويد: فدا میكنم! فرزند، برای من ارزشش بيشتر است.
پس ای خانمی كه به يک فرزند و يا دو فرزند اكتفا كردهای و خودت را سرگرم كارهای ديگر نمودهای! بدان كه: آن فرزندهای احتمالی كه در صورت فرض زائيدن به وجود میآمدند و اينک نيامدهاند، همانند همين فرزند تو میباشند. همۀ آنها را از دست دادهای! و به فوز عظيم نرسيدهای! و آن فرزندهای لطيف و شيرين را فدای اين مشاغل و در حقيقت شواغل نمودهای! اين به اعتراف خودت، خسرانی است بزرگ و تهیدستی و فقری است سترگ.
و علّت و رمز حلّ اين معمّا آنست كه: فرزند دارای حيات و زندگی است، و مشابه خود توست، و بقاء وجود توست! فلهذا هيچ چيز از اموال و تجارتها و صناعتها و مقامها، ارزش او را ندارند و نمیتوانند داشته باشند.
زيرا اصل حيات و زندگی تو، برای تو ارزشش از همهٔ مقامها و تعيّنات و اندوختهها بيشتر است.
دوّم آنكه: بچّه زائيدن، تكثير مثل نمودن است. يعنی زن، موجوداتی را مشابه خود، از پسر و دختر بوجود میآورد. اگر زنی شش اولاد زائيد، شش انسان مشابه خود را در خارج ايجاد كرده است. و اگر ده اولاد زائيد، ده انسان مشابه خود را. تازه اگر اين اولاد دختر باشند، وگرنه اگر همهٔ آنها يا بعض از آنها پسر باشند، موجودات قویتر و نيرومندتری را در خارج بوجود آورده است.
اين اولاد در اثر زحمت مادر و تكميل رشد و تربيت، هر كدام به نوبهٔ خود، انسانی از جميع جهات مشابه مادر، و يا نيرومندتر و مؤثّرتر از او هستند؛ و در فعّاليّت و خدمت به جامعهٔ مسلمين عيناً مانند مادرشان، و يا بهتر و فعّالتر و مؤثّرتر میباشند.
اگر زنی بجای دخول و شركت در كارها و فنون و صنايع اجتماعی، بچّه بزايد و بزرگ كند و تحويل اجتماع دهد، خدمات وجودی خود را در أعلاترين درجه، با ضريب تعداد فرزندان خود بالا برده است.
اگر هشت فرزند زائيد، هشت برابر خدماتِ اجتماعی خود به جامعه خدمت نموده است؛ و اگر بچّهای نزائيد و تربيت ننمود، درجات خدمت خود را با ضريب هشت پائين آورده و ساقط نموده است.
و در حقيقت اين چنين بانوانی كه در اجتماع وارد میشوند و خود را خادم و دلسوز مجتمع میدانند، با اين ضريب، خود را از اجتماع دور كرده و از خدمت به آن شانه خالی كردهاند.
اينها همه بجای خود محفوظ، و در عين حال تحصيل كمالات معنوی و علوم الهی، و تحصيل دانشهائی كه به درد بانوان میخورد، از قبيل خانهداری، خيّاطی، غذاپزی، بهداشت و حفظ الصّحّه، قابلگی و پزشكی زنان، و فراگيری علوم تربيت فرزند و غيرها كه بسيار است، ابداً با بچّهداری منافات ندارد، بلكه كمال ملايمت را نيز دارد.
▪️ادامـــه دارد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- چه خوب يک خانم اداری میگفت: اين جامعه، ما را از پرستاری و تربيت فرزندانمان در خانه بريده است و به پرستاری فرزندان مردم مشغول كرده است.
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
از آنچه گفته شد، همچنين میتوانيم اين نتيجه را بگيريم كه: بانوانی كه با عمل جرّاحی لولههای رحم خود را مسدود میكنند، در حقيقت اساسیترين دستگاه موجوديّت خود را كه زنيّت است، خراب و تباه و فاسد مینمايند.
رَحِم زن، مانند چشم و دست و پا و قلب او يكی از أعضای پيكر اوست. بلكه از اعضای بسيار مهمّ است كه با بقاء و سلامت آن، موجوديّت و زنيّت زن محفوظ، و با فناء و نابودی و مرض آن، زنيّت زن تباه شده است.
پزشک و جرّاح، حقّ بستن لولههای رحم را ندارد، گرچه با اجازه و يا امر زن و شوهرش باشد؛ زيرا موجب نقصان عضو است، و نقصان عضو شرعاً و عقلاً حرام است.
همانطور كه كسی حقّ ندارد به جرّاح بگويد: دست مرا ببر! و يا گوش مرا ببر! و يا پای مرا قطع كن! همينطور نمیتواند بگويد: لولههای رحم مرا مسدود كن! انسان اختيار اجزاء و اعضای بدن خود را نداشته، و حقّ از بين بردن و خراب كردن آنها را ندارد. مالک انسان خداوند است، و او به انسان، نه عقلاً و نه شرعاً إجازهٔ اينگونه تصرّفات را نداده است.
كسی كه لولههايش را بستهاند، بكلّی عقيم و نازا میگردد؛ و با فرض بازكردن لولهها با عمل جرّاحی دگر، باز حمل برداشتن و آبستن شدن او بسيار بعيد است. ولی أحياناً اگر بانوئی كه از روی جهالت خود و يا شوهرش لولههايش را بستهاند، گمان آن رود كه با عمل جرّاحی مجدّد میتوانند لولهها را باز كنند، شرعاً بر او واجب است كه: در صورت امكان و عدم محذوری، خود را تحت عمل قرار داده و لولههای خود را باز كند.
در زمان طاغوت بستن لولهها برای طبقهٔ مُرفّه و بیدرد مُد شده بود، و اينک كه بعضی متوجّه خطای منكر خود شدهاند، كار از كار گذشته و در آرزوی طفل نوزاد عمرشان به پايان میرسد.
گويند: سخن در اين بود كه مردان فقير و كم بضاعت را كه غالباً كثيرالأولاد میباشند اخته كنند، و اين اخته كردن بصورت قانونی درآيد؛ همچون مردان هندی كه جبراً و قهراً حكومت وقت آنها را اخته مینمايد [2]، و در اينصورت ديگر نه زنی در كشور باقی بود، نه مردی؛ زنان بواسطهٔ خوردن قرص و بستن لوله، و مردان بواسطهٔ عقيم كردن و كوبيدن خُصْيَتَين (بَيْضَتَين). اينست معنای ذلّت و اسارت و بردگی! اينست مفهوم استثمار حقيقی! و اينست مفاد استحمار و استعباد واقعی؛ كه آنچه را كه با بردگان زمان جاهليّت نمیكردند، با ما بنمايند.
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص۴۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2- اينک در كشور چين، هر خانوادهای فقط حقّ يک أولاد را دارد؛ و اگر احياناً بيشتر بياورد، از جهت رفاه اجتماعی نظير مدرسه و مسكن و بهداشت و آذوقه و كثرت ماليّات آنقدر سخت میگيرند كه وی را عاجز نمايند فلهذا فعلاً خانوادههائی كه فرزندشان دختر است، بواسطهٔ اشتياق به پسر، دختر خود را میكشند؛ تا با آوردن يک پسر نزد حكومت مجرم نباشند. ولی اين محدوديّت برای مسلمانان ساكن چين نيست؛ زيرا چون كثرت اولاد بر اساس مبنای مذهبی آنهاست، حكومت چين آنها را در ازدياد اولاد آزاد گذارده است.
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔉 گزیدهای از کتاب رسالهٔ نکاحیه؛ کاهش جمعیت، ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص۱۵۵
📝 مشاهدهٔ متن کامل:👇
eitaa.com/allame_tehrani/2570
🆔 @allame_tehrani
⁉️ چرا استكبار در زمان جنگ نخ بخيه را ممنوع كرده بود و اينک دلارها را مجّاناً میدهد؟!
مگر در مدّت جنگ تحميلی مشاهده نكرديد كه دنيای صهيونيزم و استكبار آمريكا با تحريم اقتصادی دروازهها را به روی ايران مسدود نمود، و حتّی دارو و وسائل جرّاحی را برای مجروحان جنگی منع كرد؛ با آنكه در تمام دنيا هلال أحمر موظّف است برای مجروحان غذا و دارو ببرد و هيچ قوّهٔ عمليّه نمیتواند مانع گردد.
ماهها و سالها گذشت و مجروحان ما برای عمل جرّاحی نخ بخيه نداشتند و مجروحان میمردند. روزی در بيمارستان حضرت امام رضا عليهالسّلام در همين خيابانكشیهای ممتدّ آن میرفتم؛ ناگاه يک خانم پرستاری از داخل كه مرا ديده بود دهشت زده به سوی من دويد و گفت: «آقا چكار بكنيم؟! نخ بخيه نداريم، و مجروحان قابل معالجه در برابر چشمان ما بواسطهٔ كمبود نخ بخيه جان میسپارند.»
اين صندوق جهانی پول و خانم دكتر نفيس صديق پاكستانیـآمريكائی كجا بود آنوقت كه اين صندوق را نه اينكه به كمک بطلبد، بلكه فقط يک ندا كند كه: اجازهٔ ورود نخ بخيه و آلات جرّاحی پزشكی را به ايرانيان بدهيد!
اينک قدم بر چشم ما گذارده، و ايران ما را چندين بار منوّر فرموده، و وسائل پيشگيری از آبستنی را، از آمپولهای گرانقيمت و دستگاههای آی.يو.دی و انواع قرص و كاندوم و غيره به اقصی نقاط روستاها میرساند؛ و برای هر عمل بستن لولۀ زنان: توبكتومی، و بستن لولهٔ مردان: وازكتومي پاداشهای فراوان میدهد؛ و آنان را در امور زندگی در اولويّت قرار میدهد.
و به پزشكانی كه اين جنايات را انجام میدهند و لولهها را میبندند با بالارفتن ضريب، پاداش جزيل مرحمت میفرمايد؟! ؟! ؟!
دوست ارجمند و بزرگوار خودم جناب آقای دكتر اسماعيلزاده میگفت: «يكی از رفقای جرّاح من نقل میكرد: در شهری كه به يكی از رفقای ايشان مأموريّت يکماهه داده بودند، براي هر يک عمل توبكتومی (بستن لولهٔ زنان) سه هزار و پانصد تومان میپرداختند و چون از مأموريّت در آنجا خلاص شد مبلغی حدود 200,000 تومان به جيب زده بود.»
فاضل ارجمند جناب آقای سيّد أبوالقاسم آقاميری فرمودند: «در ماه محرّم 1415 كه برای تبليغ به روستای «حاجیكلاته» از توابع علیآباد كَتول (بين گرگان و آزاد شهر) رفته بودم؛ مسؤول بهداشت آنجا آقای مصطفی علمشاهی گفتند: آمپولهای ضدّ حاملگی كه مدّت 3 ماه از بچّهدار شدن جلوگيری میكند، هر دانهٔ آن 15 تا 16 هزار تومان برای دولت خرج برمیدارد كه بطور مجّانی توزيع میشود.
در اين روستا كه 400 خانوار جمعيّت دارد، 70 نفر زن لوله بستهاند؛ و بقيّه بوسيلهٔ ديگر وسائل، جلوگيری مینمايند.
لازم به ذكر است كه آقای حسينی شاهرودی، امام جمعۀ اين محلّ با اين طرح مخالف میباشد.»
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص۱۵۵
🆔 @allame_tehrani
☑️ خداوند گنجايش زمين برای زندگان و مردگان را تضمين فرموده است
میگويند: زمين گنجايش اين همه افراد را ندارد. اگر سيل نوزاد رو به جلو برود زمين از نوزاد پر میشود. اُفٍّ لَكُمْ وَ لأوْهامِكُمُ الْخالِيَة، وَ ءَآرآئِكُمُ الْبالِيَة، وَ أهْوآئِكُمُ الْكاسِدَة!
خداوند در قرآن، گنجايش زمين را برای زندگان، و دفن مردگان، تضمين فرموده است. شما دلتان برای خدا میسوزد، و میخواهيد زمينش سنگين نشود؛ و در حمل و دربرگيری مردگان و زندگان جا برای آن تنگ نگردد.
أَ لَمْ نَجْعَلِ الأرْضَ كِفَاتًا * أَحْيَآءً وَ أَمْوَاتاً.[1]
«آيا ما به زمين گنجايش فراگيری، و حمل زندگان و مردگان را ندادهايم؟!»
در كشور انگلستان جمعيّت قريب پنجاه و شش ميليون است، و در كشور فرانسه قريب پنجاه و پنج ميليون است، و در كشور آلمان قريب هفتاد و هفت و نيم ميليون است. و كشور ايران كه مساحتش به تنهائی برابر مساحت اين سه كشور است، چگونه اين قرعهٔ بدبختی و عدم گنجايش برای اينجا افتاد، كه اينک كه جمعيّتش افزون شده است به قريب پنجاه ميليون [2] بالغ گرديده است؟! با آنكه از جهت معدن و ذخائر تحتالأرض، و آمادگی زمينهای زراعتی و دامداری، از مرغوبترين كشورهای جهان است. ولی آن كشورها كه نه معدن دارند و نه زراعت، و خوراكشان سيبزمينی است، قرعه به نام ايشان اصابت نكرده است؟! بلكه پيوسته قرعهٔ موافق و قرعهٔ حيات و سلامت و بهداشت بنامشان میافتد.
اين سرّی است پنهان و رمزی است غير عيان، كه گمان نمیرود تا زمانی كه زمام اختيار ما به دست كفّار باشد، از حقيقت آن كسی مطّلع گردد.
راز درون پرده ز رندان مست پُرس
كاين حال نيست زاهد عاليمقام را
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص۴۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيهٔ 25 و 26، از سورهٔ 77: المرسلات.
2ـ طبق آخرين آمار كه از كشور ايران در سنهٔ 1404 هجريّهٔ قمريّه بدست آمده است جمعيّت ايران 49,445,010 چهل و نه ميليون و چهارصد و چهل و پنج هزار و ده نفر است. و بنا بر آنچه در كتاب يِرْموک (يعنی كتاب سال) كه مربوط به سالهای 1983 و 1984 ميلادی است و با 1404 هجريّهٔ قمريّه مقارن است آمده است، طبق آخرين آمار، كشور آلمان غربی 60,70,000 شصت ميليون و هفتصد هزار نفر جمعيّت دارد، و كشور آلمان شرقی 16,700,000 شانزده ميليون و هفتصد هزار نفر، و كشور فرانسه 54,300,000 پنجاه و چهار ميليون و سيصد هزار نفر، و انگلستان 49,200,000 چهل و نه ميليون و دويست هزار نفر، و كشور ايرلند شمالی 1,500,000 يک و نيم ميليون نفر، و اسكاتلند 5,000,000 پنج ميليون نفر جمعيّت دارد. و عليهذا مجموع اين ارقام كه كشور انگليس و فرانسه و آلمان را تشكيل میدهند قريب به 187,500,000 يكصد و هشتاد و هفت ميليون و پانصد هزار نفر است كه تقريباً چهار برابر جمعيّت ايران است. و نيز بايد گفت: كشور ژاپن با آنكه مساحتش يک پنجم مساحت ايران است، جمعيّتش بالغ بر يكصد و سی ميليون نفر است؛ و در اينصورت از جهت تراكم جمعيّت بالنّسبه به ايران سيزده برابر است.
🆔 @allame_tehrani
🔴 تأكيد و ترغيب اسلام بر كثرت اولاد و حامله شدن زنان
مطلب هفتم: تأكيد و ترغيب أكيد اسلام بر كثرت اولاد و آبستنشدنهای عديدهٔ زنان و به عرصه آوردن فرزندان، نه تنها معارض و مزاحم با كمالات نفسانی و طیّ معارج در مدارج روحانی و وظائف علميّه و عمليّۀ مختصّه به آنان نمیباشد، بلكه كمال ملائمت و سازگاری را با اين امر خطير دارد. زن در عين بچّه زائيدن و پروريدن، با كمال قدرت توان آن را دارد كه تحصيل علم و كمال كند؛ و در سير كاروان انسانيّت حائز مقام اعلا گردد؛ و بجميع اعمالی كه در جامعهٔ انسانيّت بر دوش ايشان است و از مختصّات آنان به شمار میآيد اشتغال ورزد.
فقيه گرانقدر عصر اخير ما، حضرت آيةاللهالعظمی حاج سيّد محسن طباطبائی حكيم زاد الله فی درجاته و مقاماته، دو زوجه داشت؛ از يكی 9 پسر و يک دختر، و از ديگری يک پسر و 9 دختر خداوند متعال به وی روزی فرموده بود.
پسران و دختران در طیّ مدارج كماليّه هر يک آيتی شهرهٔ زمان شدند. از علوم و معالی نفسانيّهٔ پسران و جهاد فی سبيلالله و شهادت عدّهٔ عديدهای از آنان در راه مبارزه با صدّام كافر چه چيزها كه نشنيديد و چه داستانها كه در تاريخ مضبوط نماند؟!
از كمالات نفسانيّهٔ دختران هر يک به نوبهٔ خود از تدريس و تعليم و ارشاد بانوان نيز هنوز زنگ آن در گوش جوامع نجف اشرف طنينانداز است. خود آن دو بانوی بزرگوار در نهايت علم و تقوی و قدس، محلّ رجوع نسوان أعراب از تمام سرزمينهای عربنشين بودند؛ و به مسائل و مايحتاج آنان پاسخ میدادند و آراء و انظار مرحوم حكيم را كه قائد و پيشوا بود، بجهانيان میرسانيدند. چون آيةالله حكيم عرب بود، لهذا زبان مادری و قومی خاندان و اولاد و ازواج او نيز عربی بود.
علامهٔ فاضلهٔ حكيمه: فاطمه بيگم دختر علامه مجلسی جدّهٔ اعلای ما، دارای فرزندان بسيار، و خود نيز فقيهی عاليقدر و عالمی نبيل بود؛ دارای مجالس تدريس و تعليم و حديث و روايت و تفسير، كه در كتب مسطور میباشد.
علامهٔ فاضلهٔ حكيمه: آمنه بيگم دختر مجلسی أوّل كه عمّهٔ اين مخدّره و طبعاً عمّهٔ اعلای ما محسوب میگردد؛ بيا و ببين از جهت كمالات و علوم، و نيل به مقام اجتهاد، و بحثهای علمی با زوجش جناب فقيه گرانقدر ملا محمّدصالح مازندرانی، صاحب «شرح كافی» و «تعليقه بر معالمالأصول» به حدّی راقی و عالی بود كه تا هنوز كه هنوز است جهان فضيلت و علم و ادب اسلامی بدو چشم دوخته است.
وی پسرانی و دخترانی داشت كه ملا محمّد أكمَل و آقا باقر بهبهانی و جميع اولاد و خانوادهاش از أحفاد و نوادگان او محسوبند؛ و از جهت كمالات علميّه، نوردهنده و ضياء بخشندهٔ عالم اسلام و مَفخر عالم تشيّع به شمار میروند.
خانم بینظير بوتو نخست وزير پاكستان، دو سفر به ايران آمد و هر دو سفر حامله بود.[1]
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص163
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ ايشان در يک سفر به مشهد مقدّس آمدند و به زيارت حضرت ثامنالحجج علیّ ابن موسی عليهالسّلام مشرّف شدند.
🆔 @allame_tehrani
🔸امروزیها نمیفهمند كه كارهای مختصّۀ زن ابداً منافاتی با حمل او ندارد
امروزیها كه میگويند: زن بايد در اجتماع وارد شود و اين امر با حامله شدن تنافی دارد، نمیفهمند كه: كارهای مختصّهٔ زن ابداً منافاتی با حمل او ندارد؛ و كارهای غيرمختصّه، كارهائی است كه برای وی فائده ندارد، بلكه ضرر دارد و برای او كمال نمیباشد! و اين امر را نمیتوانند ادراک كنند كه: علوم فيزيكی و صنايع به درد زن نمیخورد؛ نه از اختصاصات اوست و نه فی حدّ نفسه كمالی برای او به شمار میآيد.
آخر اگر زنی نداند كه پيدا كردن مقطع بريدگی رشتهٔ سيم تلگراف در ميان بيابان با إعمال «پُلِ وِتْسْتُن» میباشد، و تا آخر هم تلگرافچی و رابط نقطهٔ بريدگی سيم در طيّار سلک آن نباشد، چه ضرری به وی میرسد؟!
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص165
🆔 @allame_tehrani
💥تمدّن غرب به زنان حيات نداد ؛ آنان را در هلاكت افكند
نهضت زنان در اروپا زندگی خوش و آرام را از دستشان ربود، و آنان را در آتش افكند.
صحّت مزاج، راحتی، اطمينان را گرفت؛ دلهره و تشويش بجايش نهاد. به نام آزادی همه چيز خود را مفت و رايگان از دست دادند. ما برای اطّلاع بر اين مطلب تنها به يک كتاب «انسان موجود ناشناخته» از دكتر آلِكْسيسْ كارِل فرانسوی شما را سوق میدهيم تا بدانيد: غرب بسياری از سرمايههای ارزندۀ خود را باخت و بدست خود در ورطۀ بلا افكند. راهی رفت كه ديگر پس و پيش ندارد. ميخكوب شدۀ در همان بدبختيها و نكبتهاست.
زنان مسلمان مشرق زمين هزار سال با صحّت مزاج و طول عمر و تربيت فرزندان عاليمقام، و ادارۀ امور منزل و آرامش خيال شوهران و خاندانشان زيست كردند و با ايمان و تقوی و علم و عمل اين راه را پيمودند.
در دهۀ شصت 12% تا 15% مواليد اروپا كمتر شده است. خانوادهها گسيخته شده؛ دختران برای سقط جنين و اجازۀ آن از حكومت، متينگها میدهند كه آزادانه بتوانند كورتاژ كنند.
مگر نخواندهايم گفتار «برژينسكی» مشاور امنيّت ملّی كارتر را كه گفت: «ارزشهای اخلاقی در كشورهای صنعتی فراموش شدهاند. شرقیها تصوّر میكنند كه مردم در غرب از رفاه كامل و از همه گونه آزادی برخوردارند. امّا واقعيّت اينطور نيست.»
برژينسكی در مصاحبهای كه اخيراً با خبرنگار روزنامۀ «Anzeiger Tages» سوئيس داشت گفت: «دنيا با خطرات زيادی مواجه است. كشورهای غربی برای مقابلۀ با كمونيسم، و از هم پاشيدن بلوک شرق و پيمان نظامی ورشو دست به تبليغات وسيعی زده، و در انظار مردم كشورهای اروپای شرقی وضعيّت كاذب بوجود آورده بودند؛ بطوری كه مردم كشورهای بلوک شرق فكر میكردند كه در غرب مردم از رفاه كامل و از همه گونه آزادی برخوردار هستند. مشكل بيكاری را خوب حلّ كردهاند و همه امكان آن را دارند تا بر اساس استعدادهای خود رشد و نموّ داشته باشند. امّا واقعيّت اينطور نبود، بيشتر از سی درصد مردم دنيا در فقر مطلق بسر میبرند. اغلب مردم كشورهای جهان سوّم فقير هستند؛ و تنها ده درصد مردم در جوامع صنعتی از رفاه و همه گونه امكانات برخوردارند.
در كشورهای صنعتی معيارها و ارزشهای اخلاقی فراموش شدهاند. مردم كمتر در فكر همبستگی با سائر كشورها میباشند. اين وضعيّت نمیتواند ادامه پيدا كند. ما در آينده با بحرانهائی مواجه هستيم. رسانههای جمعی وضعيّت خارقالعادهای را بوجود آوردهاند.
برخلاف گذشته مردم كشورهای جهان سوّم از طريق راديو، تلويزيون، مطبوعات در جريان آخرين اخبار و اطّلاعات قرار میگيرند. مردم كشورهای جهان سوّم وضعيّت خود را با كشورهای اروپای غربی مقايسه كرده و دولتهای آنها را به باد انتقاد میگيرند.»
برژينسكی مدّعی شد: «چين به عنوان پيشتاز كشورهای جهان سوّم در شكل دادن به اين بحرانها نقش ويژهای دارد. وی تأكيد كرد كشورهای جهان سوّم حاضر به پذيرفتن نظام جديد معرّفی شدۀ از جانب آمريكا، ژاپن، و اروپای غربی نيستند.»[1]
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص179
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روزنامۀ «جمهوری اسلامي» مورّخۀ 10 شعبان 1414 (3 بهمن 1372) شمارۀ 4245، ص12.
🆔 @allame_tehrani
❌ شيوهها و محبّتهای اروپائيان و آمريكائيان همگی فاسد و متعفّن است
و مگر نخواندهايم: قرصهای سقط جنين بدون تجويز پزشک در دسترس دختران كم سن و سال انگليس قرار خواهد گرفت.[1]
اين شيوهها و محبّتهای اروپائيان و آمريكائيان همه و همه فاسد و متعفّن و عفونتزا میباشد؛ موجب هلاكت حرث و نسل میگردد. آيا برای ما همين عبرت كفايت نمیكند كه در كشور خودمان آثار شوم و نكبت بارشان را مشاهده میكنيم؟!
خانم دكتر نفيس صديق يكی از مسؤولين بلندرتبۀ استعمار كافر، رئيس صندوق جهانی جمعيّت به ايران میآيد و میگويد: «رشد جمعيّت ايران كاملاً غير معقول است.»[2]
و میگويد: «نقش زن تنها به بچّه زائيدن منحصر نيست. و هر كشوری كه میخواهد در راه توسعه گام بردارد نمیتواند با نيمي از جمعيّت خويش اين راه را بپيمايد.»[3]
و خانمهای اسپانيائی كه همه در تظاهراتشان هماهنگ برای دولت شعار میدادند: نقش زن تنها به بچّه زائيدن نيست، برای آنكه دولت را الزام به حكم جواز سقط جنين غير قانونی خود بنمايند؛ آيا اين امور نه تنها مورد مشابهت بلكه الگوی عمل ما قرار نگرفته است؟!
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص182
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مجلّۀ «زن روز» 21 اسفندماه 1372 طیّ شمارهٔ 1451 نوشت:
واتيكان: زنانی كه از قرص سقط جنين استفاده كنند مرتدّ خواهند بود.
واتيكان ـ خبرگزاری فرانسه: زنانی كه از قرصهای سقط جنين استفاده كنند، با خطر طرد شدن از كليسای مسيحی روبرو خواهند شد.
روزنامۀ لوسرباتور چاپ واتيكان با اعلام اين خبر نوشت: «پدر جينوكونچتی» كارشناس دينی اين روزنامه طیّ مقالهای اين حقيقت را كه روزی اين قرصها بدون نياز به تجويز پزشک در دسترس دختران كم سنّ و سال انگليس قرار خواهد گرفت، تقبيح كرد.
او تأكيد كرد كه قوانين رومن كاتوليک امكان طرد نمودن زنانی را كه به هر شيوهای سقط جنين كنند فراهم كرده است.
كونچتی در مقالۀ خود نوشت: حتّی اگر اين قرص هم مؤثّر نيفتد زندگی را به خطر خواهد انداخت و استفاده از آن نشانگر كاری غير قانونی و غير اخلاقی خواهد بود.
2ـ روزنامۀ «جمهوری اسلامی» مورّخۀ 14 ربيع الآخر 1411، شمارۀ 3310، قسمت بيست و نهم، مقالۀ كنترل جمعيّت.
3ـ روزنامۀ «جمهوری اسلامی» مورّخۀ 16 ربيع الآخر، شمارۀ 3312، قسمت آخر از مقالۀ كنترل جمعيّت.
🆔 @allame_tehrani
🔥 اختلاط دختران و پسران، عصمت درونی هر دو را آتش زد
دختران را به عنوان ترغيب به علم و هنر از خانه و آشيانه بيرون میكشيم، و در مدارس هنوز تصفيه نشده بدون مهابا گسيل میداريم، و برای آنان در دبيرستانها معلّم مرد قرار میدهيم، و در دانشگاهها پسر و دختر را با هم وارد میكنيم؛ همه و همه بنام اسلام و تشويق بر فرهنگ اصيل لزوم تعلّم و آموختن دانش. آنگاه همه را پريشان و حيران و حسرتزده و مبهوت و سرگردان، با دست تهی از دانش و با دامان آلوده به گناه، رها و يله مینمائيم؛ گناهان اين معصومان بر گردن كيست؟!
چه كس آنان را از خانه و دامان پدر و مادر و شوهر در اوّل بلوغ و نبوغ غريزۀ جنسدوستی و همسرطلبی بركنار داشت؛ و با وعدههای واهی سرگردانشان نمود، تا سرمايۀ حياتي خود را بدون جرم (بلكه بواسطۀ غلبۀ شهوت عنانگسيختۀ بیحريم و به تشويق اوليای امور غافل و خطاكار) يكجا باختند؟! و آنانكه حريم عصمت را از دست دادند كه دادند؛ و آنانكه دارای عفّت ذاتی و اكتسابی بودند، سر به گريبان غم فرو برده تا آخر عمر تحت فشارهای شديد عاطفه و وجدان، و غلبۀ حسّ جوانی و شوهرخواهی سوختند و ساختند.[1]
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص183-184
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- برای مشاهدهٔ پاورقی، به «فایل pdf» مراجعه شود. ⬇️
🆔 @allame_tehrani
پاورقی ص۱۸۴، رسالهٔ نکاحیه.pdf
651.8K
📝 پاورقی ص۱۸۴، رسالهٔ نکاحیه
📍مشاهدهٔ متن اصلی:👇
eitaa.com/allame_tehrani/2579
🆔 @allame_tehrani
📝 ذكر برخی از مشكلات دختران در نامۀ دوشيزهای به مؤلّف
چند ماه پيش از اين، نامهای برای حقير آمد به نام... از شهر... و پس از سلام و تقاضای دعا برای حلّ مشكل خويش، خود را معرّفی نموده بود كه: «من دختری 21 ساله هستم؛ حدود پنج سال در حوزه بوده و الآن در شهرستان خود میباشم. با حضرتعالی از طريق يكی از بستگان نزديكم و تا حدودی مطالعۀ كتابهای شما آشنا شدهام.»
آنگاه ايشان طرح چند سؤال در باب حشر و كيفيّت معاد جسمانی، و دربارۀ حديثی از حضرت صدّيقۀ كبری سلامُاللهعَليها، و دربارۀ حدود كامل حجاب اسلامی نموده، و سؤال چهارم خود را بدينگونه مطرح كرده است كه: «در قرآن در مورد مردان آمده است كه اگر نياز به ازدواج دارند میتوانند زنان بيوه را صيغه كنند، و يا آنكه صبر كنند تا خداوند به فضل خود آنها را بینياز گرداند [1]؛ و يا حتّی در مورد بيوهگان نيز تا حدودی راه حلّی برای برطرف كردن نيازهای جنسی آنان میباشد، مثلاً با مراجعۀ به مراكزی مثل بنياد كوثر، و يا آقايان روحانی معتمد مشورت كرده و راه حلّی داشته باشند.
امّا مسألهای كه بسيار میبينم و واقعاً جوابی بنظرم نمیرسد اينكه در مورد دوشيزگان راه حلّ چه میباشد؟ با توجّه به اينكه شرم و حيای مخصوصی كه در آنان وجود دارد مانع از ابراز احساسات آنها میشود و از طرفی نيز چون بعضی از آنان پايبند به اصول اخلاقی و اسلامی هستند و از معاشرتهای نامناسب با اجنبی خودداری كرده و حجاب كامل را نيز حفظ كردهاند؛ امّا چون در جوّ فعلی جامعۀ ما كمتر بهائی برای دختران با عفاف و حجاب قائلند و اكثراً جوانهای مشرف به ازدواج خواهان همسری فاقد حجاب اسلامی میباشند؛ و از طرفی هم ديده میشود در آينده در زندگيشان با مسألهای هم برخورد نمیكنند، و حتّی شايد بعدها در رديف اشخاص با ايمان قرار گيرند، و عامّۀ مردم اكثراً دخترانی كه زيبائی چهره و اندام را به نمايش میگذارند پسنديده، و اين دختران راحتتر قادر به ازدواج میباشند، البتّه ازدواجی موفّق.
امّا در مقابل دخترانی هستند كه عفاف خود و حجابشان را بهيچوجه حاضر نيستند به كنار بگذارند؛ ايشان چوب پاكی خود را میخورند، و با توجّه به شرم وحيای مخصوصی كه در آنها وجود دارد، ممكن است مدّتها اين نياز حياتی را نتوانند بر طرف نموده؛ و به علّت عدم دسترسی به موقعيّت مناسب برای ازدواج دچار بحرانهای شديد روحی و عصبی شده، و حالتهائی مانند گوشهگيری و انزواطلبی و افسردگی، و عقدههای روانی مختلف در آنها ديده میشود. و متأسّفانه چون مورد سؤال واقع شدهام و در كتب دينی راه حلّی در اين مورد نديدهام تقاضا دارم حضرتعالی راه حلّ را مرقوم فرمائيد!
با تشكّر و التماس دعا از حضرتعالی ـ امضاء...»
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص185
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ بايد دانست: در قرآن كريم بدين عبارت نيست و مشابه آن است. ولی چون نخواستيم در عبارت وی تصرّفی شده باشد، آن را بهمانگونه حكايت نموديم.
🆔 @allame_tehrani
🔴 لزوم تشكيل سازمانی بنام «حِسبه» در حكومت اسلام
در حكومت اسلام سازمانی بايد باشد به نام «حِسْبَه» كه به جميع نيازمندیهای مردم نظير اين مسأله و امثالها قيام نمايد. بر عهدۀ حكومت است كه از اوّل بلوغ پسران و دختران، وسائل ازدواجشان را فراهم كند، و از بيتالمال مخارج و هزينههايشان را بطور وسع و كفاف تأديه نمايد؛ ازدواجی عالی و مناسب كه بههيچوجه مزاحم با تحصيل و كمالاتشان نباشد، تا هر دو با هم دوران تحصيل را به كمال رسانند و از بيتالمال مستغنی گردند.
اين درخواست، نياز خصوص اين دوشيزۀ معصومه نمیباشد؛ جميع دوشيزگان دارای چنين نيازی فطری و الهی و طبيعی هستند كه بايد به احسنوجه ادا شود.
شنيده شد در بدو انقلاب كه رفتن دختران در دانشگاهها به همان منوال سابق بوده است، بعضی از اهل خبره پيشنهاد كرده بودند ميان دختران و پسران در اطاق درس پردهای بكشند، چنانكه در پاكستان اينطور میباشد. يک نفر از بزرگان سهيم در انقلاب فرموده بود: پرده لازم نمیباشد. ما با همين دختران و پسران، داخل درهم انقلاب را راه انداختيم. اين افراطها، تفريطهائی را در پی خواهد داشت!
اين حرف، سخن درستی نمیباشد. چرا؟ و به چه علّت؟ و بكدام حكمت؟
به علّت آنكه در وقت انقلاب، منظور و مقصود دختر و پسر از تظاهرات و اجتماعات رسيدن به هدف و از ميان برداشتن كفر و آثار كفر تا پائين كشيدن مجسّمۀ طاغوت و امثاله بود. نه پسر توجّهی به دختر داشت، و نه دختر به پسر. آنهم پسران و دختران پاكدل و مؤمن و با تقوی.
مانند اجتماعات آنها در مساجد و در طواف كعبه و در سعی ميان صفا و مروه كه مرد و زن با هم مجتمعند میگويند، میخروشند، و میجوشند؛ همه و همه متوجّه الله میباشند و بس.
لهذا میبينيد كه چنان مردها در بعضی اوقات به زنها میخورند، و بدنهايشان تماسّ پيدا میكند، آنهم بدن لخت مردان در حال طواف، و ابداً حسّ نمیكنند كه اين اصابت از زن بود يا از مرد بود؟! و يا اصلاً اصابتی صورت گرفت يا نگرفت؟!
برای آنكه نه مرد متوجّه هستي خودش است، نه زن؛ هر دو متوجّه به حقيقت واحدۀ وجود و الله معبود میباشند. آن متينگها و آن فريادها و آن درهم و برهمها چنين بوده است.
اما دانشگاه... (ادامـــه در «پست بعدی») ⬇️
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص188
🆔 @allame_tehrani
🔥 اختلاط پسران و دختران در دانشگاه موجب تشتّت افكار و بالأخره بیسوادی آنهاست
امّا دانشگاه محلّ خلوت است؛ كلاس درس، جای خلوت است. آنجا ديگر جنبۀ اشتراک فهم، تبديل به اختصاص میگردد. هر دانشجو از دختر و پسر در هستی خود آنهم چه هستیای، در عشق سوزان خود آنهم چه عشقی فرورفته است! پسر در شب حال مطالعه ندارد، فكر دختر است. دختر خُلق تكلّم با پدر و مادر ندارد، فكر پسر است. خوب به بن و ريشۀ عرائضم میرسيد؟!
سنّ دانشگاهی سنّ قویترين قوۀ شهوت و ميل جنسطلبی است. يا بايد پسر و دختر بر فكر خود فشار آورد، نه درس را بفهمد نه بحث را، نه استاد را تشخيص دهد نه مستخدم را، و مدّتها سپری گردد؛ يا به حال روانی درآيد و بیسواد و سفيه از دانشگاه بيرون آيد، و يا بايد دل به دريا زند و پشت پا به همۀ مقدّسات دينی بزند، و دين را سدّ آزادی و راه ترقّی و تعالی بداند؛ و در نتيجه، آميزشهای پنهانی، خلأ او را پر كند.
مرد دانشجو تا میآيد به خلأ فكری خود فلان مسأله را حلّ كند، فوراً آن دختر خانم x در نظرش مجسّم است. حلّ مسأله كجا رفت؟ بايد بجای دوشيزۀ x مثلاً فورمول mm`/r2 گذارده شود تا نتیجه حاصل گردد. امّا بدون شکّ، جَلَوات خانم x جائی را در محفظۀ ذهنش باقی نگذارده است.
و همچنين دوشيزۀ دانشجو در دانشگاه در خلوت است. نمیتواند و ابداً قدرت ندارد ذهنش را از آقای y پاک كند؛ هرچه تصوّر كند y است؛ در زمين y است، در زمان y است، در بالا و پستی y است.
گويند: دو نفر شب تا به صبح بحث داشتند در حقّانيّت علیّ و حقّانيّت عمر. آنچه در وِعائشان از دليل بود آوردند. صبحگاه به مجنون گفتند: تو كه از اوّل شب تا پگاه همۀ مطالب را شنيدی بگو ببينيم: حقّ با كيست؟! گفت: حقّ با ليلی است! از شب تا به صبح هر چه میگفتيد بحث دربارۀ ليلی بود؛ حقّ با ليلی است!
اينک پس از گذشت شانزده سال از انقلاب میفهمند كه چه اشتباهی كردهاند. اينها تماشا میكردند كه دختران با حجاب آراسته به دانشگاه میرفتند، و خوشحال بودند كه مسألهٔ دختر و پسر هم بحمدالله حلّ شد، و حكومت اسلام همه را معصوم نمود؛ ولی ناگاه از زير خاكستر شرارهای پديدار میشود كه ای وای چه خبر بوده است و ما خبر نداشتيم؟!
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص189
🆔 @allame_tehrani
🔴 دانشكدههای پسران و دختران لزوماً بايد مجزّا گردند
مسأله مسألهٔ پرده كشيدن نيست، رديف جلو نشستن پسران نيست، يكطرف دختران و يكطرف پسران نيست، يک كلاس مستقلّ برای دختران و يک كلاس برای پسران در دانشگاه مختلط نيست.
اصل دانشگاه پسران و دختران بايد جدا باشد. هيچ چارهای هم جز اين نيست.
در مجلّۀ «كلمۀ دانشجو» شماره هشتم و نهم ص77 تا ص80 مقالهای به عنوان «اختلاط» آورده است و در مقدّمهاش گفته است: «چندی پيش در يک بررسی كه از ميان 500 نفر از دانشجويان يكی از دانشگاههای كشور به عمل آمد 90% دانشجويان عامل گسترش ناامنی و توسعۀ دامنۀ فساد اخلاقی و انحرافات جنسی را اختلاط نامشروع زن و مرد عنوان كردهاند.» آنگاه با آقای جواد منصوری معاونت محترم فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی، و با يكی از دانشجويان مصاحبهای بعمل آورده است كه هردو در يک خطّ مشی پاسخ دادهاند و ما برای عدم تطويل، مصاحبه با آقای معاون فرهنگی را میآوريم:
«كلمه دانشجو: جناب آقای منصوری با توجّه به مسألهٔ اختلاط زن و مرد در سطح دانشگاهها آيا بعقيدۀ شما میبايست برای اين دو قشر، دانشگاه جدا داشته باشيم؟
ـ بسم الله الرّحمن الرّحيم. مسألهٔ تحصيل برای همۀ گروههای جامعه يک ضرورت و نياز است. بنابراين در تحصيل بين زن و مرد اختلافی نيست. امّا ما همۀ كارهايمان میبايست مطابق با موازين شرع باشد. فرضاً در نماز خواندن، زن و مرد بايد نماز بخوانند ولی گفته شده كه اينها جدا بايستند و بعضیها احتياط میكنند و بين اينها پرده میزنند و حتّی میدانيد كه در مساجد محلّ ورود مردان و زنان جداست.
بنابراين مسألهٔ جدا كردن فضای آموزشي يا محيط كار، ارتباطی با مسألهٔ تحصيل ندارد. بلكه به خاطر نياز به انطباق با موازين شرعی ما بايد انجام بگيرد. لذا من تصوّر میكنم اين كار در آينده بايد در كشور ما حتماً انجام بگيرد. و اينكه تا بحال انجام نشده شايد به اين تصوّر بوده كه يا امكانات نبوده، و يا اينكه مشكلاتی بوجود نمیآيد. در صورتی كه اوّلاً امكانات را بايد بوجود آورد و متأسّفانه در مواردی ديده شده كه مشكلاتی بوجود آمده و من تصوّر میكنم در آينده ما بايد دانشگاههائی [ در ] جامعه داشته باشيم (مانند بعضی از كشورهای اسلامی) كه منحصراً مربوط به خانمها باشد. حتّی مثلاً در پاكستان نمونهای میبينيم كه بانک مخصوص خانمها وجود دارد. يعنی بانكی داريم كه كلّ كاركنان آن زن هستند، و هيچ مشكلی هم ايجاد نمیكند.
كلمه دانشجو: آقای منصوری! معايب سيستم موجود اختلاطی به نظر شما چه چيزهائی هستند؟
ـ ما لااقلّ به عنوان جلوگيری از يک سری مشكلات موظّفيم اينكار را انجام بدهيم. ما در شرعمان داريم كه شما اگر در خانهای میخواهيد نماز بخوانيد و در آن خانه يک زن نامحرم وجود دارد، درِ آن خانه را باز بگذاريد و نماز بخوانيد. اين نشان دهندۀ آنست كه دين اسلام با توجّه به يک سری واقعيّتها پيشبينیهائی كرده است.
سؤالی كه پيش میآيد اينست كه اگر ما حركت كنيم به اين جهت كه يک دانشگاه مخصوص خواهران تأسيس كنيم آيا جهت كادر اداری و آموزشی آن هم صرفاً بايد از خواهران استفاده كنيم يا خير؟
ظاهراً اگر صحبتی باشد تنها در مورد اساتيد است زيرا در مورد كادر اداری قطعاً مشكلی بوجود نمیآيد. در مورد اساتيد هم ما مشاهده میكنيم كه در تمام رشتهها، ما هم خانمهای استاد داريم و هم آقايان استاد، و اگر برنامهريزی باشد میتوانيم در آينده جبران كنيم.
البتّه اگر روزی احساس شود در رشتهای فقط از آقايان جهت تدريس میشود استفاده كرد، مشكلی پيش نخواهد آمد اگر به عنوان استاد سركلاس برود.
شما ملاحظه كنيد ما سه دانشگاه علوم پزشكی در تهران داريم، دانشگاه علوم پزشكی تهران، و دانشگاه علوم پزشكی ايران، و دانشگاه علوم پزشكی شهيد بهشتی. حدود 35 درصد از مجموعۀ دانشجويان اين سه دانشگاه از خانمهای دانشجو هستند. خوب بدون اينكه هيچ مشكلی برای مملكت باشد براحتی میتوانيم يكی از اين سه دانشگاه را برای خانمها اختصاص دهيم و دو دانشگاه ديگر را برای آقايان.
طیّ يک برنامهٔ چند ساله هم میتوانند اساتيد را از هم جدا بكنند و اگر بخواهند اين كار را بكنند نه بودجهای جابجا میشود ، نه كادر را جابجا میكنند. ظاهراً تا به حال در اين قضيّه جدّی نبودهاند، نه اينكه مشكلی وجود داشته باشد.
▪️ادامـــه دارد...
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
واقعيّت قضيّه اينست كه ما هنوز مصمّم به اجرای ضوابط اسلامی در بعضي از مسائل كشور نشدهايم. اگر چنين بود شايد قضايا فرق میكرد. مثلاً فرض میكنيم اگر از ابتدای انقلاب بطور جدّی برنامهريزی میكرديم برای تربيت پزشک زن، امروز با اين گرفتاری روبرو نبوديم كه زنان متديّن ما با گرفتاری عصبی شديد به دكتر مرد مراجعه كنند. ولی در حقيقت آنطور كه بايد و شايد در پی اين واقعيّت نبودهايم.»
باری، من از جناب نگارندۀ سرمقاله تقاضا دارم به بيرون كشيدن دختران از خانه و ورودشان در محافل و مجالس و صنايع سنگين و علوم غير مربوطه به نيازمندیهای آنان در كادر پسران و برادران، تسريع نكنند كه نتيجه، همين نتيجۀ مأخوذۀ از شمارۀ اخير مجلّۀ «كلمۀ دانشجو» میباشد. و بنده مخصوصاً اين مطالب را از آن، در اينجا نقل كردم تا بدانيد حكومت اسلامی ايران، نه تنها هنوز مشكل دختران را حلّ ننموده است، بلكه مشكلاتی بعين مشكلات پيشين برايشان به ارمغان آورده است. و اگر مثلاً از ابتداء به مانند و مشابه گفتار معاونت محترم فرهنگی دانشگاه عمل مینمودند، بسيار آسان و راحت مسأله حلّ شده بود. امّا ايشان پنداشتند راه غير از اين است؛ رفتند و به بنبست رسيدند. در پی آب بودند، سر از سراب برآوردند.
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص190
🆔 @allame_tehrani