eitaa logo
المحکمات
1.1هزار دنبال‌کننده
132 عکس
16 ویدیو
0 فایل
🌐المحکمات 🔰بازتاب اندیشه های استاد حجت الاسلام و المسلمین سید فرید موالی زاده 📜استاد درس خارج حوزه علمیه قم 📚نکات تفسیری براساس تفسیر المیزان 📙تبیین منظومه فقه الخمینی 📕بایسته های روش تحصیل در‌حوزه 📞 ارتباط با ادمین: @adminalmohkamat
مشاهده در ایتا
دانلود
المحکمات
📙فلسفه سودمندتر و فقه کارآمدتر ✍️ نوشتاری از #استاد_موالی_زاده 5️⃣گفتار پنج از مقاله فقه و فلسفه
📙رنسانس فلسفی : آری یا خیر ؟ ✍نوشتاری از 6⃣گفتار شش از مقاله فقه و فلسفه : تضاد یا تضایف ؟ ♦️دیدگاه امتداد حکمت 2⃣ 🔹آیا میراث فلسفه اسلامی قابلیت امتداد یافتن در عرصه های زندگی بشری را دارد ؟ ↔️ یا آنکه نیازمند رنسانسی در فلسفه اسلامی هستیم تا بتوان بر اساس آن نظام سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه را تعیین کرد؟ آیا با مفاهیمی همچون اصالت وجود ، تشکیک ، حرکت جوهری ، مقولات عشر و علیت می توان برای اداره اجتماع نظام سازی کرد ؟ ↔️ یا آنکه فلسفه سنتی تا واژگون نشود و تغییرات بنیادین در آن پدید نیاید ، امتداد حکمت ، آرزویی بیش نخواهد بود ؟ رنسانسی که جهان غرب در پیش گرفت و توانست . 🔸فلسفه های غربی در عملیاتی کردن فلسفه خود موفق بوده اند . فلاسفه غرب توانستند بر پایه اومانیسم ، در عرصه علم با اندیشه تجربه گرایی (پوزیتویسم) ، در حوزه اقتصاد با اندیشه سرمایه داری (کاپیتالیسم) ، در حوزه اجتماعی با اندیشه لیبرالیسم ، در حوزه سیاست با اندیشه دموکراسی ، جامعه مدنی را بنا نهادند . هنر و معماری در جهان غرب همیشه پیرو مکاتب فلسفی بوده است . 🔹اگر بخواهیم با امتداد فلسفه در غرب بیشتر آشنا شویم ، به فهرست کتاب «لذات فلسفه» ویل دورانت نگاهی بیفکنیم . این کتاب در معرفی فلسفه در غرب ، به شناخت شناسی و هستی شناسی و انسان شناسی بسنده نکرد بلکه وظیفه فیلسوف را  پرداختن به همه مسائل زیر می داند : 👈«مبانی اخلاق ، خانواده ، عشق ، زن ، کودک ، ازدواج ، تربیت ، آموزش ، هنر ، زیبایی شناسی ، فلسفه تاریخ ، تمدن ، فلسفه سیاسی ، حکومت ، فرهنگ ، جامعه شناسی ، اقتصاد ، فلسفه دین و مرگ و ... »   💡در پاسخ به پرسش بالا باید گفت ، هسته فلسفه ما قابلیت نمود محتوایی در حوزه های مختلف زندگی بشری را دارد . می توان از وحدت وجود ، از بسیط الحقیقه کل الاشیاء ، از مبانی ملاصدرا ، دستگاه فلسفیِ اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی درست کرد .* 🔹صدرالمتالهین خود ، حکمت متعالیه را در اخلاق امتداد داد و دیدگاه اخلاق توحیدی را بنا نهاد . 🔹امام خمینی مبانی عرفانی خود ، در کتاب «مصباح الهدایه» را امتداد بخشید و به ولایت فقیه رسید . 🔹علامه طباطبایی با فضای «واقعیت» ، بذر علوم انسانی اسلامی را پراکنده کرد . 🔹حضرت آقا خود از «لا اله الا الله» ، مبانی فلسفی مبارزه با طاغوت را پی ریزی کرد . 🔹شهید مطهری با مبانی فلسفی انسان شناسی زن ، نظام حقوق زن در اسلام را در سایه آیات و روایات استنباط کرد . اما ما هنوز در ابتدای راه هستیم . 📌ادامه دارد ... * کلام حضرت آقا در جمع اساتید علوم عقلی سال ۸۲ @almohkamat
المحکمات
📙رنسانس فلسفی : آری یا خیر ؟ ✍نوشتاری از #استاد_موالی_زاده 6⃣گفتار شش از مقاله فقه و فلسفه : تضا
📙ترانه سفسطه و برهان صدیقین ✍️نوشتاری از استاد موالی زاده 📚گفتار 7️⃣ از مقاله(فقه و فلسفه : تضاد یا تضایف؟) ♦️دیدگاه امتداد حکمت 3 🔹امتداد حکمت در جهان بینی توحیدی ، به معنای امتدادِ توحید در برنامه زندگی بشری خواهد بود . نخستین گام در امتداد حکمت ، توحید است اما نه توحید تعبدی و نه توحید انّی که از راه مطالعه طبیعت و نگاه به شگفتی های جهان مادی کشف شود و نه توحید پیره زنان ، بلکه توحید شبه لمّی که از راه برهان صدیقین شناخته شود . «بک عرفتک و انت دللتنی علیک» 💢شهید مطهری می گوید : « از نظر ما اگر توحيد را با اصول استدلالى و عقلى بشناسيم ، از همان راه لمّى می توانيم انسان و تاريخ و جامعه را نيز بشناسيم ولى‏ كسانى كه ... توحيد را صرفاً از راه مطالعه طبيعت مى‏خواهند كشف كنند و بس، نمی توانند انسان و جامعه را از توحيد استنباط كنند و مجبور می شوند فلسفه تاريخ را و جامعه شناسى را و انسان‏ شناسى‏ را از مكتبهاى ديگر گدايى كنند. » 🔸بله ، تنها توحید عرفانی و فلسفی می تواند علوم انسانی را اسلامی کند . توحیدی که نه تنها سرسلسله هستی شناسی باشد بلکه در راس هرم شناخت شناسی هم جای گیرد . توحیدی که بر اساس گفته علامه طباطبائی ، پس از خاموش کردن ترانه سفسطه ثابت می شود و پس از آن می توان به شناخت مظاهر و نمودهای آن در سراسر گیتی پرداخت . علامه طباطبایی در حاشیه اسفار ج 6 تصریح می کند که سفسطه و شک گرایی با اصرار بر واقعیت های خاص دفع نمی شود بلکه تنها راه نفی سفسطه ، استناد به واقعیتی است که نفی آن موجب اثبات آن خواهد بود که همان واجب الوجود می باشد . آیت اله جوادی آملی این تقریر از برهان صدیقین را از مختصات علامه دانسته که به واسطه آن ، توحید نخستین مساله فلسفه بشمار می رود . 🔹از این رو ، اندیشه و فکر بشر از توحید آغاز می گردد و پس از آن به انسان و جامعه و حکومت امتداد می یابد و چارچوب کلی حرکت در عرصه های اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی در راستای عدالت و توحید را تعیین می کند تا در سایه عقل و وحی ، قوانین شرعی مورد نیاز اداره اجتماع در قالب فقه منظومه ای استنباط گردد . توحیدی که بنابر گفته علامه ، عنصری از عناصر همه تعلیمات می باشد . همانگونه که بدون اصل استحاله اجتماع نقیضین ، یقینی رخ نمی دهد ، بدون توحید هم هیچ گونه گزاره ای پدید نمی آید . ⬅️ متاسفانه در حال حاضر ، نقش توحید در فقه تنها انگیزشی است و عمدتا در باب عبادات به عنوان شرط صحت بشمار می آید در حالی که باید به نقش محتوایی توحید در فقه و قوانین شرعی پای بند بود . ارتقاء نقش توحید در فقه ، سبب تغییر جهت گیری فقه از مساله محور بودن به منظومه محور بودن می گردد و اینگونه ، در عرصه های اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی جامعه ، کارآمدتر می شود . 🖇ادامه دارد ... @almohkamat
🗂 📝 با موضوع سلسله بحث های فقه و فلسفه : تضاد یا تضایف ؟ ✍️ استاد حجت الاسلام سید فرید موالی زاده 🖊مقدمه 🌐https://eitaa.com/almohkamat/222 🖊سه دیدگاه در خصوص نسبت میان فقه و فلسفه 🌐https://eitaa.com/almohkamat/226 🖊ماهیت اعتباری فقه : ضد فلسفه یا ... ؟ 🌐https://eitaa.com/almohkamat/238 🖊جمع مکسّر فقه و فلسفه ... 🌐https://eitaa.com/almohkamat/247 🖊فلسفه سودمندتر و فقه کارآمدتر 🌐https://eitaa.com/almohkamat/252 🖊رنسانس فلسفی : آری یا خیر ؟ 🌐https://eitaa.com/almohkamat/266 🖊ترانه سفسطه و برهان صدیقین 🌐https://eitaa.com/almohkamat/287 🖊قهرمان اسفار اربعه 🌐https://eitaa.com/almohkamat/299 @almohkamat
المحکمات
📙ترانه سفسطه و برهان صدیقین ✍️نوشتاری از استاد موالی زاده 📚گفتار 7️⃣ از مقاله(فقه و فلسفه : تضاد
📙قهرمان اسفار اربعه ✍نوشتاری از 8⃣گفتار هشت از مقاله(فقه و فلسفه : تضاد و تضایف؟) ♦️دیدگاه امتداد حکمت۴ 🔹عموم اندیشمندان مسلمان از امتداد بخشیدن به توحید در عرصه های گوناگون زندگی انسان غفلت کرده اند . نه عرفان ، نه فلسفه و نه کلام به امتداد توحید نپرداختند، و نه فقه و نه اخلاق به پایه ی توحید نگاهی نیفکندند . همه این علوم شریف ، جزیره هایی از هم جدا بودند که هر یک سر در گریبان خود فرو برده و کاری به کار دیگری نداشتند . این شد که توحید ، امتداد نیافت و در متن زندگی مهجور ماند . « و قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا » 👈نخست از عرفان آغاز کنیم . 🔹عرفا با آنکه موضوع علم عرفان ، توحید است و با آنکه محور سفر سوم و چهارم در سلوک ، رسیدگی به مردم و اجتماع می باشد ، اما عرفان ما در حوزه اداره اجتماع ، بالفعل نشده است . عارف در سفر سومِ سیر و سلوک ، یعنی سیر من الحق الی الخلق بالحق ، و در سفر چهارم یعنی سیر فی الخلق بالحق ، باید در اجتماع ظاهر شود و از غیب به شهادت بازگردد ، تا سلوک او کامل گردد . نبوت که مظهر اتمّ هدایت تشریعی و ارائه طریق است و وظیفه برانگیختن مردم بر علیه طاغوت و حرکت به سوی توحید را دارد ، تجلی سفر سوم سلوک است . در سفر چهارم هم ، سالک هدایت تکوینی و ایصال الی المطلوب خلق خدا را بر دوش دارد تا امامت و ولایت تجلی یابد که با استقرار حکومت الهی ، زمینه تربیت نفوس خلق مهیا شود . تدوین کنندگان علم عرفان چنین افقی را برای آن علم در نظر گرفته بودند اما نشد . 🔹عرفان ما بیشتر از خلق و جامعه به فرد پرداخت . به سیر «من الخلق» بسنده کرده و پای در سیر «الی الخلق» و «فی الخلق» نگذاشت . به «فناء» توجه کرد و از «محو» و «محق» گذشت و به «فناء الفناء» رسید اما از «بقاء بعد الفناء» باز ماند و به مرتبه «صحو» نایل نشد . در عالم «غیب» رفت و عالم «شهادت» را ندید . «وحدت شهودی» است بیشتر تا «وحدت وجودی» . از این رو ، از واژه عرفان و عرفا ، انزوا و ترک اجتماع و گونه ای از رهبانیت به ذهن عوام تبادر می شود . 🔹کسی باور نداشت که عرفان ، حماسه آفریند . عَلَم قیام و جهاد را بتواند بر دوش کشد . توحید را در سایه عدالت بیند . حکومت تشکیل دهد و به رتق و فتق امور بپردازد . کسی باور نداشت عرفان نظری با فقه عملی آشتی کند . عارف ، فقیه گردد . سالک الی الله ، ولی و حاکم شود . 🔹تا آنکه «قهرمان اسفار اربعه» پای در میدان مبارزه با طاغوت نهاد و انقلابی پیامبرگونه و حکومتی امام گونه بنا نهاد و سفر سوم و چهارم را به منصه ظهور درآورد . حضرت امام خمینی عارفی و فقیهی بود که در سن 27 سالگی ، «مصباح الهدایه» نوشت و در تبعید ، «تحریر الوسیله» نگاشت تا «فقه اکبر» را میزبان «فقه اصغر» کند و ولایت فقیه را بر پایه عرفان بنا نهد . 💠 بله ، نخست باید عرفان دست از تقلید در فقه بردارد و عارف خود فقیه جامع الشرایط گردد تا در ابتدای راه امتداد دادن به توحید در متن زندگی خلق در ظرف فقه اصغر جای گیرد . 📌 ادامه دارد ... @almohkamat
📚جمهوریت نظام ، سفر چهارم انقلاب اسلامی ✍ به قلم 🔷جمهوریت در نظام اسلامی دارای اثرات و برکات فراوانی است که اقتدار حکومت اسلامی ، عمده آن می باشد . دلیل دیگر ضرورت جمهوریت از دیدگاه حقوقی و فلسفه سیاسی به حق مردم و اختیار ذاتی ایشان در پذیرش حکومت الهی باز می گردد . اما جمهوریت نظام را می توان از زاویه ای ژرف تر و دقیق تر در حوزه انسان شناسی ارزیابی کرد که تنها برای خواص قابل بازگویی است و در این نوشتار بسیار خلاصه بدان اشاره خواهد شد . 🔷 در جهان بینی توحیدی بر اساس آیه شریفه «انا لله و انا الیه راجعون» ، کمال انسان در زندگی دنیوی خود ، با تلاش برای سیر الی الله صورت می پذیرد . سفر معنوی انسان در همه مکاتب الهی در چهار مرحله تعریف شده است : - «سیر من الخلق الی الحق » ـ «سیر فی الحق بالحق» ـ « سیر من الحق الی الخلق بالحق» ـ « سیر فی الخلق بالحق» 🔹از میان اسفار اربعه ، سالک در سفر چهارم باید به سوی مردم و جامعه بازگردد و با راهبری مردم به سوی توحید در سایه مبارزه با طاغوت و گسترش عدالت ، سیر ملکوتی خود را کامل کند . از این رو ، سفر چهارم برخلاف سفرهای سه گانه پیشین ، جمعی است . پرده پایانی سفر سالک توسط مردم و جامعه به نمایش گذاشته می شود . سفر معنوی سالک بدون همراه کردن مردم نه تنها به کمال نمی رسد بلکه ناقص باقی می ماند . 🔶 در دوره معاصر ، امام خمینی نشان داد که سفر چهارم عرفانی با تشکیل حکومت اسلامی و ولایت تشریعی به اوج می رسد ؛ زیرا بسیج مردم با هدف مبارزه با طاغوت برای نیل به توحید تنها در ظرف حکومت الهی امکان پذیر خواهد بود . 🔸مردم در کنار ولی معصوم و یا ولی فقیه دچار چالش های فراوان از سوی طاغوت و منافقان خواهند شد که تنها راه نجات از ترفندهای طاغوت و فتنه ی منافقان ، استقامت آگاهانه مردم است که با راهبری ولیّ یا نائب ولیّ ، امکان پذیر می باشد . 🔸در آیه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ» در سوره هود ، به پیامبر دستور استقامت به همراه مومنان داده شده است . از این رو ، سفر چهارم سخت ترین سفر است و پیامبر به جهت ذیل آیه ،فرمود : « شیبتنی سوره هود لمکان هذه الآیه » . ↔️ سه نکته : نکته 1⃣ ـ هر کسی هر میزان از ولایت تشریعی و مسئولیت اجتماعی را بر عهده داشته باشد ، باید بتواند عموم مردم مخاطب خود را در نیل به اهداف تعریف شده نیز همراه کند . جدا شدن از مردم در اداره اجتماع و تک روی در مدیریت ، سبب ناتمام ماندن سفر معنوی است .    نکته 2⃣ ـ  جنس حضور مردم در نظام اسلامی از سنخ استقامت است . بنابراین ، بسنده کردن به حضور هیجانی و احساسی مردم ، برگرفته از آموزه های دموکراسی غربی می باشد نکته 3⃣ ـ جمهوریت در نظام اسلامی تنها به معنای حضور مردم در عرصه سیاسی نیست بلکه باید در عرصه های اجتماعی و اقتصادی نیز جمهوریت نظام نمود یابد . @almohkamat
📚نزول ملکوت قرآن در ✍به قلم استاد موالی زاده 🔷نزول قرآن در شب قدر در ماه مبارک رمضان ـ با توجه به تفاوت میان واژه «انزال» و «تنزیل» ـ دفعی است نه تدریجی «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ» دخان/3 ، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْر» قدر/1 . ⁉️اما نزول دفعی قرآن به چه معناست ؟ آیا وجود لفظی قرآن به زبان عربی که در قامت یک کتاب آسمانی برای هدایت همگان در طول 23 سال بعثت پیامبر اسلام به تدریج نازل گشته ،  قابلیت نزول دفعی هم دارد ؟ 💠امام خمینی و علامه طباطبائی نزول دفعی را برای حقیقت ملکوتی قرآن می دانند نه وجود لفظی قرآن که خود نتیجه نزول تدریجی است . 💠فهم دیدگاه امام خمینی و علامه در معنای نزول قرآن در شب قدر ، متوقف بر آگاهی از مراتب وجودی قرآن است . بر اساس آیات زیر ، قرآن حقیقتی ملکوتی در نزد پروردگار است که از آن به «ام الکتاب» ، «کتاب مکنون» و «لوح محفوظ» تعبیر شده است: ➖إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ و إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيم » زخرف/4 ➖«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ » واقعه/79 ➖«بَل هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ *فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ» بروج/22 🖊حقیقت ملکوتی قرآن دارای دو ویژگی برجسته است : 1⃣دور از دسترس عقول بشری است و با علم حصولی بدست نمی آید و در حوزه مفاهیم نمی گنجد و تنها انسان کامل با شهود قلبی می تواند آن را بیابد . تعبیر «لعلیّ حکیم» در سوره زخرف و تعبیر «لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون» اشاره به این نکته دارند . 2⃣عاری از فصل بندی و اجزاء است . از این رو ، تمایزی در آن حقیقت یافت نمی شود و می توان گفت : حقیقتی بسیط می باشد . این ویژگی در آیه «كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَت »هود/1 ، نیز آمده است . 🖊حال ، حقیقت ملکوتی قرآن دارای دو گونه نزول و تجلی است : 1⃣نزول تدریجی که در لباس الفاظ عربی ظهور می کند و دارای سوره های متعدد و آیات فراوان و فصل بندی ویژه خود می باشد تا همگان بتوانند از معارف آن بهره مند شوند . «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون» زخرف/4 . 2⃣نزول دفعی که تجلی حقیقت ملکوتی قرآن بر قلب انسان کامل است که در شب قدر رخ می دهد . امام خمینی ، سبب غایب بودن ضمیر در آیه«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْر» قدر/1 را به سبب نزول حقیقتی بس شگرف و والا از جنس ملکوت می داند .   📌بنابراین ، در شب قدر ملکوت بر قلب حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) تجلی می کند . @almohkamat
⁉️امتداد کدامین حکمت ؟ ✍🏻به قلم : 🔹«امتداد حکمت» عنوانی است که در سال های اخیر برای کارآمدتر کردن علوم دینی در زندگی انسان مطرح است . «حکمت» به معنای جهان بینی است و امتداد یافتن نیز به معنای ایجاد دستگاه فلسفیِ سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی بر اساس آن جهان بینی می باشد. دستگاهی که مسائل کلان هر عرصه را پیش از پرداختن به فلسفه های مضاف استخراج کند . 📌اما پرسش اساسی در این اینجا امکان عملیاتی شدن «امتداد حکمت» و فراتر از یک شعار بودن آن می باشد ؟ آیا حکمت اسلامی ظرفیت امتداد یافتن در زندگی بشر را دارد ؟ ⁉️کدام جهان بینی ؟ 🔸در موضوع «امتداد حکمت» هر جهان بینی استعداد امتداد یافتن را ندارد بلکه تا یک جهان بینی ویژگی های زیر را دارا نباشد از ظرفیت امتداد یافتن بی بهره است : 1 ـ متکی بر برهان عقلی باشد و از بدیهی آغاز گردد تا پایدار و با ثبات و جاودان باشد . 2 ـ نگاهی لاحدّی و بی انتهاء به انسان دهد تا او را از پوچ گرایی و توقف در حرکت برهاند . 3 ـ نگاهی وحدت گرایانه به کثرات جهان دهد تا تقدس و ایمان بر زندگی انسان حاکم شود . 4 ـ در نگاه به انسان ،فرد گرا و جامعه محور باشد تا تعهد و مسئولیت آوری را به ارمغان آورد . 5 ـ ادراکات اعتباری انسان را ارزش دهد تا حرکت انسان در زندگی دنیایی را سامان دهد . 🔰شهید مطهری جهان بینی ها را به چهار گروه تقسیم می کند : 1 ـ جهان بینی علمی 2 ـ جهان بینی فلسفی 3 ـ جهان بینی مذهبی 4 ـ جهان بینی توحیدی 📌و از میان آنها تنها جهان بینی توحیدی است که ویژگی های بالا را داراست زیرا : ا ـ در این جهان بینی نخستین آگاهی انسان که با آن دفع سفسطه و شک گرایی می شود ، «ضرورت ازلی» است . لذا نقطه آغاز و پایان آن توحیدی است که نگاهی وحدت گرا از جهان می دهد . ب ـ در جهان بینی توحیدی ، جایگاه انسان در بالاترین تجلی است که باید حرکت خود را از پایین ترین تجلی(دنیای مادی) به سوی آن جایگاه آغاز کند . حرکت انسان ، اجتماعی است و بر اساس قوانین اعتبار شده از سوی خداوند سامان می یابد . 💠در جهان بینی فلسفی ،واجب الوجود داریم اما در پس پرده نظام علیت ماهوی نشسته و همچون بیگانه ای با جهان تنها عنوان «فاعل بعید» را دارد . فیلسوف در حکمت عملی به زندگی انسان توجه دارد اما به سبب کنار گذاشتن ادراکات اعتباری ،از فقه و نقل بی بهره است و به دلیل محدود شدن به «عقل معاش» ، قداست و ایمان و شوق انگیزی را از دست می دهد . 💠در جهان بینی مذهبی ، اعتقاد به خدا هست اما به سبب تکیه بر بهشت و جهنم جسمانی ، هم خداوند مقامی تشریفاتی یافته و هم نگاه فردی بر حرکت انسان حاکم گشته است. همچنین روش تعبدی و جدلی این جهان بینی و دوری از برهان ، ما را از ظرفیت عقل محروم می سازد . 🖇در آخر ، با جهان بینی فلسفی یونانی و یا جهان بینی مذهبی اخباری و یا جهان بینی پوزیتویستی اسلامی ، نمی توان به «امتداد حکمت» جامه عمل پوشاند . @almohkamat
🖊امتداد حکمت و فقه جواهری ✍🏻 : 🔹از دیرباز فقه و حکمت دو علم جدای از هم بوده اند که بر دو ریل موازی در کنار هم حرکت می کردند تا آنکه در سال های اخیر عنوان «امتداد حکمت» مطرح گردید . امتداد حکمت به معنای ایجاد دستگاه فلسفیِ سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی است که در پیش از فقه جای می گیرد . امتداد حکمت جایگزینی برای روش استنباط فقهی نیست بلکه برنامه ای است برای کمک به فقیه در راستای به روز رسانی و کارآمدی و ارتقاء فقه جواهری در عرصه شکل گیری انقلاب اسلامی ، نظام اسلامی ، دولت اسلامی ، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی می باشد . 🖊توسعه یا تجدید بنا فقه ؟ 🔸امتداد حکمت به دنبال توسعه فقه است نه تجدید بنا آن . فقیه در حرکت علمی خود تکلیف گراست و فقه را بر اساس تکلیف علمی خود متناسب با نیاز بشر پیش می برد . فقه ، فقیه را به دنبال خود نمی کشاند بلکه فقیه است که فقه را بر اساس نیاز می سازد و از منابع معتبر استخراج می کند . حکمت ،نگاه کلان به فقیه می دهد تا عرصه های کلان نیاز بشر را بر روی خود بگشاید و احساس تکلیف کند تا فقه را بدان عرصه ها بکشاند و ساختمان فقه را متناسب با آن توسعه دهد . 📌امتداد حکمت به «مقتضیات جهان» توجه دارد نه «مقتضیات زمان» که مقتضیات زمان را فقیه خود بدون نیاز به امتداد حکمت پاسخ می دهد . اما فقیه برای پاسخ به «کلان نیازها»ی بشر نیازمند شناخت مقصد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بشر در منظومه توحید ناب می باشد . فقه کنونی مقصد حرکت انسان را بهشت جسمانی در نظر گرفته و تنها به نیازهای این مسیر پاسخ می دهد و از ظرفیت قرآن و اهل بیت در پاسخ به کلان نیازهای مقصد توحید که از مسیر عدالت اجتماعی می گذرد ، بهره نبرده است . حکمت این مقصد و این مسیر را به فقه می نمایاند . 🖊فقه تمدن ساز و امتداد حکمت : 🔺فقه جواهری با آنکه ظرفیت تمدن سازی را در خود دارد اما نگاه بالفعلی به مقوله تمدن ندارد بلکه تنها با فرد و زیست وی در یک اجتماع سر و کار دارد . اگر فقیه بخواهد نگاهی تمدنی یابد تا ظرفیت تمدنی فقه را به فعلیت برساند بدون آشنایی با دستگاه فلسفی در عرصه اجتماع امکان پذیر نیست . دستگاهی که امتداد یافته قواعد توحیدی مانند بسیط الحقیقه در حکمت متعالیه می باشد . 🖇نمونه بارز آن در عصر اخیر حرکت علمی امام خمینی در مساله ولایت فقیه است . امام خمینی همان ولایت فقیه موجود در فقه جواهری را با پیوست به دستگاه سیاسی برگرفته از توحید ناب قرآنی ، متحول کرد و نظام سیاسی شیعه را به رخ همگان کشاند . نمونه دیگر آن جبهه مقاومت اسلامی است که امام خامنه ای همان کتاب الجهاد فقه جواهری را به دستگاه فلسفی در عرصه تمدن سازی برگرفته از توحید ناب ضمیمه کرد و کتاب الجهاد را به فقه المقاومه تبدیل کرد و آن را به عنوان نماد تمدن سازی اسلامی به جهان ارائه کرد . 📌بنابراین امتداد حکمت بدون فقه ابتر خواهد بود همانگونه که فقه بدون امتداد حکمت به عرصه های کلان زندگی بشر وارد نخواهد شد . @almohkamat
🖊«» ، راهبر اجتهاد در آیات المعارف ✍به قلم 🔹دو گانه علوم عقلی و علوم نقلی را باید به سه گانه علوم عقایدی (آیة محکمة) ،علوم اخلاقی(فریضة عادلة) و علوم فقهی(سنة قائمة) تبدیل کرد و همه را از سنخ «نقل» دانست ؛زیرا کتاب و سنت تنها به بیان امور تعبدی بسنده نکرده بلکه متقن ترین براهین عقلی در نقلِ معتبر آمده است . 🔸بر اساس نگاه جامع به دین اسلام ، کتاب و سنت تنها در برگیرنده احکام شرعی نیست بلکه بخش عمده آن ناظر به جهان بینی و معرفت و امتداد آن در عرصه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و همچنین اخلاق است که عموم اندیشمندان مسلمان از آن غافلند و بدان بی توجهند . از این رو ، امام خمینی با فلسفه مشاء مخالف بود ؛زیرا مشاء در مرحله امتداد فلسفه خود به مسائل عقائدی مانند توحید ، به جای غور کردن در معارف توحیدی قرآن و سنت ، راه فلسفه یونان را پیش گرفت ،و در نتیجه خدا را فاعل دور و با واسطه نسبت به پدیده های جهان دانست . 📌بنابراین همانگونه که بخش فقهی کتاب و سنت نیازمند اجتهاد است ، بخش معارفی کتاب و سنت هم سزاوار اجتهاد می باشد . لذا باید معنای واژه «اجتهاد» را توسعه داد و «اجتهاد حِکمی» به معنای استنباط جهان بینی و امتداد آن از کتاب و سنت را در کنار «اجتهاد فقهی» آورد . 🖊منطق استنباط در اجتهاد حِکمی : 🔺بی شک اجتهاد حِکمی مانند اجتهاد فقهی نیازمند منطق استنباط می باشد تا همانند اصول فقه که راهبر فقیه در استنباط از آیات الاحکام است، راهبر حکیم در استنباط از آیات المعارف باشد. 🖇استنباط از آیات المعارف بدون منطق استنباط سبب خطا خواهد شد مانند خطای اهل حدیث در برخورد با آیات المعارف که گرفتار روایات جعلی عجیب و غریب و مخالف با عقل(اسرائیلیات) شدند و یا خطای روشنفکران مصری که به بهانه کنار گذاشتن اسرائیلیات ، با نگاه پوزیتویستی(حس گرا) و بر پایه علم تجربی(Science) ، آیات المعارف و آیات عالم غیب را تفسیر کردند . 🔰مخاطب آیات المعارف و روایات عقایدی، «عقل» است . اما عقل نیازمند پرورش است زیرا عقل در مرتبه ابتدایی خود (عقل هیولانی) حتی التفات دقیقی به بدیهیات خود هم ندارد . پرورش عقل ـ به تعبیر امام خمینی ـ با ریاضت عقلی است تا از مرتبه «هیولانی» و عدم التفات به بدیهیات خود ، به مرتبه «بالملکه» رسیده باشد و به بدیهیات عقلی خود التفات یابد و پس از آن به مرتبه «عقل بالفعل» برسد تا بر امور عقلی نظری و مبانی جهان بینی مسلط شود . 📌راه ریاضت کشیدن عقل برای التفات کامل به داشته های بدیهی خود (عقل بالملکه) و توانمند شدن در کشف قضایای نظری (عقل بالفعل) ، گلاویز شدن با احکام «موجود بما هو موجود» و تفکر در مسائل کلان جهان واقعیت مانند قانون علیت و حرکت می باشد . 👈پس باید «فلسفه» خواند تا به پرورش «عقل فلسفی» حکیم در فهم آیات المعارف کمک کند همانگونه که «اصول فقه» به پرورش «عقل عرفی» فقیه در فهم آیات الاحکام می پردازد . باید «فلسفه» خواند نه برای توقف در فلسفه بلکه باید «فلسفه» خواند تا مقدمه اجتهاد حِکمی و استنباط منظومه معرفتی و جهان بینی توحیدی و امتداد آن از کتاب و سنت بدست آید . @almohkamat
🖊فقه جامعه محور و امتداد حکمت ✍به قلم : 🔸انقلاب اسلامی نقطه عطفی در جهش فقه شیعه است به گونه ای که می توان تاریخ فقه شیعه را به دو دوره پیش از انقلاب اسلامی و پس از انقلاب اسلامی تقسیم کرد . 🔹تفاوت این دو دوره از فقه در متُد اجتهاد نیست زیرا امام خمینی ، تخلف از روش اجتهاد جواهری را جایز ندانست ، بلکه تفاوت در مخاطب فقه است که پیش از انقلاب ،فرد بود و پس از انقلاب ، جامعه شد لذا باید «استنباط فقهى، بر اساس فقه اداره‌ى نظام باشد نه فقه اداره‌ى فرد» 🖇فقه پیش از انقلاب به اداره زندگی فرد اهتمام داشت و وظیفه فرد در عرصه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را تبیین می کرد لکن به سبب عدم ابتلا به حکومت ،نگاهی به اداره جامعه نداشت. محقق اردبیلی در بحث از کتاب الجهاد می گوید این بحث مورد احتیاج ما نیست . 📌فقه ما در پیش از انقلاب از عقود و معاملات در حیطه تجارت فردی به تفصیل بحث کرده است لکن پس از انقلاب ،پیگیر پی ریزی نظام اقتصادی جامعه بر پایه عقود اسلامی گشت . فقه سنتی ما در طول تاریخ ،خود را به پاسخگویی به مسائل مستحدثه متعهد می دانست اما در حیطه فردی ، لکن پس از انقلاب ، وظیفه نظام سازی برای اداره جامعه بر اساس روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد را بر دوش خود احساس کرد . 🔺فقه پس از انقلاب باید پویا گردد و به حیطه اداره جامعه و نظام وارد شود و تمام مسائل و ابواب فقهی خود «از طهارت تا دیات» را در راستای اداره جامعه و حکومت بازخوانی کند حتی مساله جزیی مانند ماء الحمام . «حتّى در باب طهارت هم كه راجع به ماء مطلق يا ماء الحمام فكر ميكنيد، بايد توجّه داشته باشيد كه اين در يك جا از اداره‌ى زندگى اين جامعه تأثيرى خواهد داشت تا برسد به ابواب معاملات و احكام عامّه و احوال شخصى» 31/06/70 درس خارج فقه امام خامنه ای 🔹فقه پیش از انقلاب به دلیل عدم بسط ید در اداره جامعه ، مجبور بود در برابر سیره های ساخته شده توسط غرب منفعل باشد و تنها به بررسی مغایرت و عدم مغایرت آنها با اسلام بسنده کند اما فقه پس از انقلاب به سبب بسط ید در اداره جامعه و حکومت ، باید فعال باشد و برای اداره جامعه به سیره سازی مطابق با روح اسلام با بهره گیری از «امتداد حکمت» بپردازد . 🖊الزامات علمی فقه جامعه محور : 🔸فقه سنتی ما برای پویا شدن باید به شناخت همه ابعاد موضوع جدید خود یعنی اداره جامعه در قالب حکومت بپردازد و بر اساس فرمایش امام خمینی در منشور روحانیت ، تلاش کند تا: «روش برخورد با تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان » را بشناسد ، «بصیرت و دید اقتصادی» بیابد، از «كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان» آگاه شود ، «سياست ها و سياسيون جهان و فرمول هاى ديكته‏شده آنان» و «موقعيت و نقاط قوّت و ضعف قطب سرمايه دارى» را بشناسد . 🖇فقه پس از انقلاب ، مخاطب جدیدی به نام جامعه و امت اسلامی ، دولت اسلامی و تمدن اسلامی یافته است که شناخت این مخاطبان جدید به راحتی شناخت فرد نیست بلکه نیازمند حکمت متعالیه امتداد یافته در عرصه عمل می باشد تا ابعاد پیچیده این مخاطب جدید بر فقیه نمایان گردد . @almohkamat
🖊اخلاق صدوری و اخلاق حلولی ✍به قلم : سلسله یادداشت های امتداد حکمت ( فلسفه و اخلاق) 🔸بی شک یکی از امتدادهای عملی فلسفه و حکمت ،در علم اخلاق و تربیت نمایان می گردد . از این رو ، مسلک فلسفی ما تاثیر مستقیم بر مکتب اخلاقی و تربیتی ما خواهد داشت . روش اخلاقی مبتنی بر مکتب فلسفی مشاء با روش اخلاقی مبتنی بر مکتب حکمت متعالیه قطعا تفاوت خواهد داشت . البته علم اخلاق در وضعیت کنونی که در آثار غزالی ، ابن مسکویه ، خواجه طوسی و نراقی شاهد هستیم ، در فضای فلسفه ارسطویی شکل گرفته است . 🔹علم اخلاق در فلسفه مشاء از مساله کیف نفسانی در باب مقولات عشر آغاز می گردد « علم‏ الاخلاق‏ يبتدئ‏ من نوع من أنواع الحال و الملكة، من مقولة الكيف »(کتاب نجات بوعلی سینا )اما در حکمت متعالیه ، علم اخلاق را باید در حرکت جوهری نفس و اتحاد علم و عالم و معلوم جست . از این رو اخلاق برگرفته از انسان شناسی مشائی بر ثبات جوهر انسانی و تغییر در ناحیه صفات و عوارض آن ذات (حیوان ناطق) مبتنی است بر خلاف اخلاق بر گرفته از انسان شناسی حکمت متعالیه که به دنبال حرکت تدریجی جوهر انسان در راستای ملکوت و توحید می باشد . 📌در اخلاق ارسطویی ، صفات و ملکات همانند علم در جوهر ثابت انسان حلول می کنند یعنی انسان ها مانند خانه هایی هستند که در جوهر یکسانند و تفاوتشان در تزیینات ظاهری و دکور و نقاشی هر یک از آنهاست .لذا تفاوت ذات انسان ها در تخلیه از رذائل و تحلیه به فضائل است . اما در اخلاق صدرایی ، نفس ، خود را از درون می سازد و صفات نفس صدوری و معلول نفس هستند و از بیرون اضافه نمی گردند در نتیجه مراتب وجودی انسان ها مختلف خواهد شد و دیگر نمی توان انسان را نوع واحد (حیوان ناطق) برشمرد بلکه انواع می باشد . 🖇«تربیت» در اخلاق ارسطویی همانند صنعت است که با فشار از بیرون ، شکل ظاهری جسم تغییر خواهد کرد بی آنکه ذات تغییری یابد بر خلاف حکمت متعالیه که تربیت را به معنای پرورش می داند که با رشد و نمو از درون همراه است و تغییر تدریجی ذات انسان را به همراه دارد . 🖊نسبت اخلاق ارسطویی با توحید 🔹توحید در اخلاق ارسطویی مقصد نیست و بر محتوا و روش های آن تاثیری ندارد زیرا ارسطو و پیروان وی در تعادل بخشیدن به قوای نفسانی ،تنها منافع دنیایی را لحاظ کرده اند. از این رو ، اخلاق ارسطویی با الحاد سازگاری دارد . روح را بزرگ می کند نه بزرگوار . «دیل کارنگی» در مباحث اجتماعی، «ماکیاول» در روش سیاسی و «آدام اسمیت» در متد اقتصادی می توانند از آن اخلاق بهره گیرند بی آنکه توجهی به توحید داشته یا حتی ضد آن باشند . 🔺در اخلاق ارسطویی به سبب بی توجهی به مقصد بودن توحید ، «من» و منیّت حتی پس از تعادل قوا از میان نمی رود و محور می ماند . این مکتب اخلاقی ظرفیت سوق دادن انسان به ذات لاحد احدیت را ندارد . تحلیلی از قرب الهی ارائه نمی دهد و فهمی از تجلی و نمود و اشراق ندارد . 📌لذا تلاش فیض کاشانی در تهذیب اخلاق ارسطویی در ضمن تهذیب کتاب احیاء علوم غزالی کافی نیست و اخلاق ارسطویی نیازمند بازخوانی در نظام توحیدی می باشد . @almohkamat
🖊حلقات مفقوده امتداد حکمت ✍به قلم 📘(سلسله یادداشت های امتداد حکمت) «توحید یک امتداد سیاسی و اجتماعی دارد ... از «وحدت وجود» ، از «بسيط الحقيقة كلّ الاشياء»، از مبانى ملاّ صدرا مى‌شود يك دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سياسى و اقتصادى درست كرد » 🔹بی شک برای عملیاتی کردن فرموده مقام معظم رهبری در جمع اساتید علوم عقلی در سال 82 ، و امتداد دادن به مبانی حکمت متعالیه با هدف دستیابی به دستگاه فلسفی در حوزه سیاست و اجتماع و اقتصاد ، نیازمند شناخت «انسان» و «جامعه» از نقطه نظر جهان بینی توحیدی هستیم تا حلقات مفقوده در میان آن مبداء متعالی و این مقصد راه گشا به این سلسله مبارک اضافه گردد : 🖊چرا انسان شناسی توحیدی ؟؟؟ 🔸«انسان» موجودی مُلکی ـ ملکوتی است که در میان شهوت و عقل خود حیران است . امام علی فرمود: «إِنَّ اللَّهَ رَكَّبَ‏ فِي‏ الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلَيْهِمَا» حرکت انسان از مبداءِ شهوتِ حیوانی آغاز ،و در مقصدِ عقلِ ملکوتی پایان می یابد . اما بسیاری گذرگاه شهوت را منزلگاه پنداشته و از سیر ملکوتی باز مانده و پست تر از بهایم می گردند «كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» و گروهی از ملائک پیشی می گیرند «فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ» لذا اگر دستگاه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بر پایه نگاه توحیدی به انسان شکل گیرد ، نتیجه آن ملائکه پروری است اما اگر بر اساس نگاه مادی باشد ، به حیوان پروری می انجامد . 🖊الگوی قرآنی امتداد حکمت : 🔺خداوند متعال در قرآن در مقام مقایسه دستگاه اقتصادی ربوی و غیر ربوی ، نخست به تحلیل انسان شناسانه رباخوار می پردازد : «الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَس»(بقره/47) یعنی دستگاه ادراکی رباخوار بر اساس تسلط قوه وهمیه شیطانی و ضعف قوه عقلی دچار اختلال گشته و جای خوب و بد در نزد او تغییر می یابد در نتیجه ، زیربنای اقتصاد را ربا می پندارد و اصالت را به جای بیع به ربا می بخشد « ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا» 🖊چرا جامعه شناسی توحیدی ؟؟؟ 🔹حلقه مفقوده دوم در فرآیند امتداد حکمت ، جامعه شناسی است . از نگاه قرآن جامعه همانند فرد دارای هویت مستقل و وُحدانی است که از قوانین تکوینی خاص خود پیروی می کند .«وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ» از این رو ، حقیقت جامعه و قوانین آن را باید در امتداد توحید شناخت تا دستگاه فکری سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بر مبنای هویت بخشی به جامعه ـ به معنای توحیدی آن نه معنای غربی ـ شکل گیرد که بدون توجه به جامعه و تنها با نگاه فردی ، چنین دستگاهی بدست نمی آید . 📌نمونه ابتناء نگاه اقتصادی اسلامی بر هویت بخشی به جامعه را علامه طباطبائی در تفسیر آیه شریفه «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقات‏» به ما نشان می دهد . بر پایه پذیرش هویت وحدانی جامعه ، اقتصاد با انفاق به رشد می رسد و با ربا ، دچار ضعف می گردد . @almohkamat