eitaa logo
المرسلات
10.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
497 ویدیو
38 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴جواز نقل روایت به معنی از نظر شهید ثانی 🔸(و من لا يعلم مقاصد الألفاظ و ما يحيل معانيها) و مقادير التفاوت بينها (لم) يجز له أن (یرو) يَ الحديث (بالمعنی) بل يقتصر على رواية ما سمعه باللفظ الذي سمعه، بغیر خلاف. 🔸(ف) أما (إن علم بذلك (جاز) له الرواية بالمعنى، على أصح القولين؛ لأن ذلك هو الذي تشهد به أحوال الصحابة و السلف الأولين، و كثيرا ما كانوا ينقلون معنى واحدة في أمر واحد بألفاظ مختلفة، وما ذاك إلا لأن معولهم كان على المعنى دون اللفظ؛ ولأنه يجوز التعبير بالعجمية للعجمي فبالعربي أولى. 🔹و في صحيحة محمد بن مسلم قال، قل لأبي عبد الله : أسمع الحديث منك فأزيد وأنقص؟ قال: «إن كنت تريد معانیه فلا بأس». 🔹و عن داود بن فرقد قال، قلت لأبي عبد الله : إني أسمع الكلام منك فأريد أن أرويه كما سمعته منك فلا يجي. قال: «فتتعمد ذلك؟» قلت: لا، فقال: «تريد المعاني» قلت: نعم، قال: «فلا بأس». 🔹و في خبر آخر عنه (ع) حين سئل: أسمع الحديث منك فلعلّي لا أرویه کما سمعته؟ فقال: «إذا حفظت الصلب منه فلا بأس، إنما هو بمنزلة تعالَ، هلمّ، و اقعد، و اجلس»؟ 🔸و قيل : إنما تجوز الرواية بالمعنى (في غير الحديث النبوي)؛ لأنه أفصح من تطق بالضاد، وفي تراكيبه أسرار و دقائق لا يوقف عليها إلا بها كما هي؛ فإن لكل تركيب من التراكيب معنئ بحسب الفضل والوصل و التقديم و التأخير، لو لم يراع لذهب مقاصدها، بل لكل كلمة مع صاحبتها خاصية مستقلة، كالتخصيص و الاهتمام و غيرهما، وكذا الألفاظ التي ترى مشتركة أو مترادفة إذا وضع كل موضع الآخر فات المعنى الذي قصد به، ومن ثم قال: «نضر الله عبدأ سمع مقالتي فحفظها و وعاها، و أدّاها كما سمِعها. فرب حامل فقهٍ غير فقیه، و رب حامل فقهٍ إلى من هو أفقه منه»؛ 🔸و لا ريب أنه أولى، و إن كان الأصحّ الأول؛ عملا بتلك النصوص. و هذه المحذوراث تندفع بما شرطناه، وإن بقي مزايا لا يفوت معها الغرض الذاتي من الحديث. 🔸و هذا كله في غيرالمصنفات (والمصنفات لا تغير) أصلا، وإن كان بمعناه؛ لأنه يخرج بالتغيير عن وضعه و مقصود مصنفه؛ ولأن الرواية بالمعنی رخص فيها؛ لما في الجمود على الألفاظ من الحرج، و ذلك غير موجود في المصنفات المدونة في الأوراق. 🔸(و) ينبغي أن (يقول عقيب) الحديث (المروي بالمعنى، والمشكوك فيه) هل وقع باللفظ أو المعني: («أو كما قال») ونحوه من الألفاظ الدالة على المقصود؛ لما فيه من التحرز من الزلل، من حيث اشتمال الرواية بالمعنى على الخطر، وقد روي فعل ذلك من الصحابة عن ابن مسعود، وأبي الدرداء، وأنس (رضي الله عنهم). 📚شهید ثانی، الرعایه لحال البدایه، موسوعه شهید ثانی ج2 ص479 @almorsalaat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 سیر تطور و تدوین کتب روایی 🎙استاد علی فرحانی ✅ لزوم بازیابی و تجمیع دوباره منابع روایی به عنوان مقدمه تولید علوم انسانی 📌 بخشی از جلسات تبیین نظام اجتهادی امام خمینی. موسسه مفتاح سال۹۷ @almorsalaat
✅در جلسه تدریس کتاب تعادل و تراجیح امام خمینی (ره) در روز ۲۰بهمن۱۴۰۰ توسط استاد علی فرحانی، به مناسبت بحث از روایات دالّ بر تخییر، نکات مهمی پیرامون ملاک حجیت خصوصا از منظر شیخ اعظم بیان شد. 🎥فیلم کامل این جلسه (۳۳دقیقه) را از لینک زیر مشاهده فرمایید👇 instagram/almorsalat @almorsalaat
💢نگاهی به جایگاه مسئله و مشکک بودن آن 🔰حضرت استاد شیخ علی فرحانی ✍ مقرر: محسن ابراهیمی ☑️در بدست آوردن احکام شرعی، اگر قطع داشته باشیم، دیگر مشکلی نداریم. در فضای قطع محتاج به هیچ چیز دیگری و اذن از طرف کسی نیستیم. اما اگر قطع نداشته باشیم، در قدم بعد یا شک داریم یا ظن. اگر شک باشد که هیچ گونه کاشفیتی ندارد و از محل بحث خارج است. ☑️ظن یک حالت نفسانی دائم الاضافه است و همیشه ظن به چیزی (مظنون) تعلق می گیرد. مظنونات از جهت اسباب حصول ظن با هم تفاوت دارند و اسباب مختلفی برای حصول این حالت نفسانی می تواند وجود داشته باشد. ☑️اگر شارع طریقی را معتبر کرد و می دانیم که ظن کاشفیتی دارد، به این معناست که شارع قبول کرده است که این طریق یوصلنا الی الواقع و شارع می گوید که تعبد به انّه هو الواقع. ☑️اگر شارع چیزی از این طرق و اسباب حصول ظن را معتبر نکرد، ننتهی الی باب الانسداد به اصطلاح الاصولی. انسداد به این معناست که شارع از ما واقع را خواسته است. هر مقدار که مجتهد بتواند با قطعیات کار را حل کند فبها و نعمت. اما در هر جایی که قطع نداشته باشیم، راهی برای رسیدن به واقع نداریم نه به طور وجدانی و قطع خودمان و نه تعبدی و اعتبار شارع. ☑️در این توضیح برای رسیدن به انسداد دو شرط وجود دارد: 🔹1- قطع و قطعیات به اندازه ای کم باشند که جوابگوی استنباط احکام نباشند 🔹2- قائل شویم که شارع ظنونی را که با آنها بتوان استنباط احکام کرد و ولو تعبدا به واقع برسیم، معتبر نکرده است. هر دو شرط متناسب با شرایط مستنبط دارای تشکیک است و بالتالی انسداد امری مشکک خواهد بود. ☑️توضیح اینکه بر فرض که کسی قائل شود که شارع هیچ ظنی را حجت نکرده است، اما این امر لزوما به انسداد منجر نمی شود. چون اگر آن شخص در شرایط نزدیک به زمان معصوم باشد که روایات دارای قرائن قطع آور هستند، آن شخص حتی اگر حجیت خبر واحد را قائل نباشد، میتواند که انسدادی نشود. این مسئله در مورد فقهایی که در دوران غیبت صغری و یا اوایل غیبت کبری می زیسته اند، صادق است. حتی این مسئله در مورد شیخ طوسی و نجاشی هم که نزدیک به حداقل 100 سال از زمان حیات برخی روات فاصله داشته اند، اما روات را توثیق کرده اند و ما به توثیق ایشان اعتماد داریم، صادق است. در زمان ایشان هم قرائن قطعیه ای در مورد وثاقت و عدالت روات وجود داشته است. لذا ولو اینکه ما خبر واحد حسّی را حجت بدانیم، اما توثیقات شیخ طوسی و نجاشی را که حسّی هم نیستند، معتبر می دانیم، چون برای آنها قطعی بوده است. بله، باید بحث کرد که آیا قطع شیخ طوسی برای ما حجت است یا نه؟ حتی برخی از اصول اربعمائه در زمان سید بن طاووس وجود داشته اند و ایشان اگر قطع داشته باشد به اینکه فلان اصل به خط حریز بن عبدالله است می تواند به آن روایات ولو خبر واحد را حجت نداند، عمل کند. پس به تشکیک دایره قطعیات، انسداد مشکک می شود. ☑️این مطلب در مورد ظنون هم باید بررسی شود. چون صرف اینکه مثلا خبر واحد را حجت بدانیم، اما دایره حجیت ما به دلیل آیه نبأ خبر عدل امامی باشد و این اخبار نادر باشند، باز هم انسداد رخ می دهد. همچنین اگر سند را به گونه ای معتبر بدانیم که مصادیق متعددی حجت بشوند، اما در ناحیه دلالت خود شخص اهل لغت نباشد و قول لغوی را هم حجت نداند، باز هم به انسداد منجر می شود. 🔹پس ملاک در وقوع انسداد این است که حجج معتبره به اندازه ای نباشند که بتوان احکام شرع را بر اساس آنها استنباط کرد. 🔹اصولیین از زمان شیخ انصاری به بعد، همه قائل به انفتاح هستند. یعنی مسیرهای منتهی به انسداد را سندا و دلاله مسدود می کنند. یعنی قبول دارند که شارع اماراتی را لمکان انکشاف الواقع هم در ناحیه سند و هم در ناحیه دلالت جعل کرده است و به طور خلاصه شارع طرقی را جعل کرده است که می توان با آنها به حکم شرعی رسید. ☑️اما اگر قائل به انسداد شدیم، باید نوع انسداد را معلوم کنیم که این انسداد از ناحیه دلالت است یا ناحیه سند. قانون کلی در فضای انسداد این است که یا باید بگوییم که شارع از ما واقع را نمی خواهد که باطل است و یا باید بگوییم که واقع را می خواهد و هیچ طریقی هم حجت نکرده است، در نتیجه عقل حکم می کند که چون ظن کاشفیت ناقص دارد و ترجیحی بین انواع ظن وجود ندارد، پس مطلق ظن حجت است. پس از استفراغ الوسع و بررسی تمام وجوه و مظان حصول ظن، ظنی که حاصل شود، حجت است. و به اصطلاح فقها «تحری» حجت است. ☑️اصل قول به مسئله انسداد به دلیل عدم دقت در حجیت های عقلایی است. اگر حجت های عقلایی درست مورد بررسی قرار گیرد، مسئله از اساس حل می شود و برای این مسئله نیاز به شناخت اعتباریات و مشهورات بالمعنی الاخص وجود دارد. و اگر قائل به انفتاح بشویم، اولین قدمی که باید برداریم، بررسی مسئله «ظن نوعی» است. @almorsalaat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| مکاتبات عمر بن اذینه در علم رجال / نکات رجالی در باب روایات مکاتباتی 🎙استاد معظم شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب. سال 93 @almorsalaat
💢حجیت روایات، انحصار به کتب اربعه ندارد. 💠در علم حدیث معروف است که در طی دوران حیات اهل بیت علیهم السلام تا شروع دوران غیبت، 400 اصل حدیثی توسط روات و فقهای شیعه تدوین و به شیوه خاصی نسل به نسل منتقل شد. و همچنین معروف است که این اصول 400گانه تا اوایل قرن 5 توسط محمدون ثلاث (کلینی، طوسی، صدوق رحمهم الله) تهذیب و کتب اربعه (کافی، من لایحضر، تهذیب، استبصار) تدوین شد. 💠شواهدی از زمان قبل از تدوین کتب اربعه وجود دارد که کأنّ در دیدگاه فقها و روات آن زمان، حجیت روایات انحصار به اصول اربعمائه داشته است و پس از تدوین کتب اربعه، سیره عملی فقها در استنباطات این شد که کأن فقط کتب اربعه حجیت دارند. این حصر در زمان ابن ادریس شکسته شد اما پس از وی دوباره همان سیره احیاء شد. از دلایل عدم اعتناء به کتاب شریف «بحار الانوار» نیز همین دیدگاه است. چون ایشان در این کتاب روایاتی را مستقیما از کتبی غیر از کتب اربعه نقل کرده است. 💠حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا وجود روایت در اصول اربعمائه (برای قبل از قرن 5) و وجود روایت در کتب اربعه (برای بعد از قرن 5) شرط حجیت است؟ یا اینکه می توان گفت که حجیت روایت نسبت به بودن یا نبودن روایت در اصول و یا کتب اربعه لابشرط است؟ 💠هر دو طرفِ این سوال، قائلینی دارد و برای خود ادله ای دارند و همینطور که تا امروز هم مشاهده می شود، سیره عملی فقها بر حصر حجیت در کتب اربعه است. 💠در صوت زیر که یکی از جلسات تدریس رسائل استاد علی فرحانی می باشد، شواهدی برای هردو قول بیان شده است و می فرمایند که بر اساس کتاب رسائل، دیدگاه شیخ انصاری این است که در نظر شیخ طوسی و دیگر بزرگانی از فقها، حجیت، انحصار به اصول اربعمائه نداشته است. 💠از شواهد قول عدم انحصار به کتب اربعه این است که در کتاب وسائل شیخ حر عاملی (ره) روایاتی از کتاب «الذکری» شهید اول ذکر شده است که این روایات در کتب اربعه وجود ندارد و شهید اول که در قرن 8 می زیسته است و چند قرن با عصر تهذیب اصول فاصله دارد، این روایات را مستقیما از اصول اربعمائه نقل کرده است و این مطلب، مطلب مهم و قابل توجهی است. (با جستجوی کلمه «الذکری» در نرم افزار جامع احادیث نور این مطلب مشخص می شود) 🔰 محسن ابراهیمی @almorsalaat
✅کانال علوم دینی از تا (@almorsalaat) 1⃣منبع نشر آثار و دورس استاد علی فرحانی 2⃣طرح مباحث تخصصی ، ، ، ، ، ، 2⃣تبیین عمیق و‌ دقیق منظومه فکری حضرت امام، مقام معظم رهبری ، علامه طباطبایی، شهید مطهری 4⃣الگوی تولید علوم انسانی و تمام مباحث مرتبط به آن 4⃣ 5⃣تبیین 💢کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙| اجتهاد در علم رجال متوقف بر مبنای فقیه در حجیت خبر واحد است/ اشاره ای به طرق اجتهاد در علم رجال/توثیق سهل بن زیاد توسط بزرگانی همچون آیت الله بهجت و آیت الله سبحانی/ابراهیم بن فضل در کتب رجالی «مجهول» است 🎙استاد علی فرحانی 📌استاد در این جلسه به مناسبت اشاره مرحوم شیخ به روایت ابراهیم بن فضل در کتاب النکاح (ناظر به مسأله جواز تقدم قبول بر ایجاب در عقد نکاح) نکات رجالی مهمی را بیان میکنند. 📚مکاسب؛ جلد سوم؛ موسسه دارالهدی. سال 94 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙| بررسی سندی روایت "انا معاشر الانبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم"/ اشاره ای به کتب رجالی و بزرگان علم رجال / شکی در جلالت قدر و‌ فقاهت ابن شعبه حرانی نیست و نیز شکی در اسناد کتاب تحف العقول به ایشان نیست/کیفیت تصحیح سندی روایات تحف العقول/ علت جرح روایات عوالی اللئالی توسط محدث بحرانی و صاحب جواهر 🎙استاد علی فرحانی 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙| بررسی مفصل حجیت سندی «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام» از نگاه شیخ انصاری 🎙استاد علی فرحانی 📚تدریس مکاسب. مبحث معاطات. مدرسه دارالهدی. سال 94 📝تقریر کامل بیانات استاد را 👇👇👇 @almorsalaat
📝| حجیت سندی روایت «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام» از نگاه شیخ اعظم 🔰استاد علی فرحانی 🔰مقرر: احسان چینی پرداز (@Ehsan1244) ◽️مرحوم شیخ ذیل مبحث معاطات به روایت «انما یحرم الکلام و یحلل الکلام» رسیده و بدون اینکه اشکال سندی به این روایت کنند به دلالت روایت میپردازند. این روایت مصادیق متعددی در ابواب مختلف فقهی (مانند کتاب الطلاق) دارد اما این روایت به صورت یک قاعده کلیه اهمیت زیادی پیدا میکند. ◽️شیخ اعظم چنین می فرمایند: و هو ما رواه ثقة الإسلام في باب «بيع ما ليس عنده»، و الشيخ في باب «النقد و النسيئة» عن ابن أبي عمير، عن يحيى بن الحجّاج، عن خالد بن الحجّاج - أو ابن نَجيح» ◽️از جهت سندی این روایت هم در تهذیب (تهذیب الاحکام. روایت 16216) آمده است و هم در کافی (دار الحدیث. ج 5 ص 201). در بعض نسخ کافی تعبیر به «یحی بن حجاج عن ابن نجیح» آمده است و در تهذیب تصریح شده است «یحی بن حجاج عن خالد بن حجاج» لذا در سند این روایت هیچ یک با تردید نقل نکرده اند بلکه هم در بعض نسخ کافی و هم در تهذیب سند بدون تردید ذکر شده است کما اینکه در وسائل الشیعه (حدیث 23114. ابواب عقود. حدیث چهارم) هم سند با تردید ذکر نشده است بلکه هر دو سند را بدون تردید ذکر کرده است اگرچه شیخ اعظم حینی که سند را ذکر می کنند آن را با تردید «أو ابن نجیح» ذکر می کنند. ◽️در صورتی که بخواهیم دو سند را تبدیل به یک سند کنیم این سوال به وجود می آید که شاید اشتباهی از ناحیه نساخین رخ داده است در این فضا باید بحث شود که سند اقدم همان ابن نجیح است یا خالد است که البته برخی (هدی الطالب. ج 1. ص 583) هم قائل اند که چون در نسخه ای از کافی «خالد» ذکر شده است معلوم میشود که سند همان خالد بوده است و برخی از نساخین کافی اشتباها «ابن نجیح» را نوشته اند لذا گفته شده است که در نسخ اولیه کافی هم «خالد» آمده است نه «ابن نجیج» و بعد از یک دوره ای در نسخ برداری ها «ابن نجیح» اضافه شده است ◽️لذا اگر کسی از این قرائن و نیز نزدیکی دلالت این دو سند احراز کند که یک روایت با یک سند است و در آن سند هم خالد ذکر شده است نه ابن نجیح و خالد بن حجاج را هم ثقه بداند دیگر هیچ مشکلی وجود ندارد اما اگر هم کسی وحدت سند را احراز نکند و شک داشته باشد باید گفت: ◽️ظاهر این است که از ابتدا تردیدی در سند نبوده است بلکه اگر قبول کنیم که از ابتدا در کافی، ابن نجیح نقل شده است و به اشتباه نساخین نبوده است، این دو، دو سند مستقل برای این روایت هستند کما اینکه کثیرما در ادله مواردی داریم که اسناد متعدد برای روایت واحد نقل شده است. ◽️از آنجا که شیخ طوسی متاخر از کلینی است و در نقل احادیث معمولا با دو واسطه از شیخ کلینی نقل حدیث میکند و روایاتی کثیری را در تهذیب و استبصار از مرحوم کلینی نقل می کند لذا این سوال به وجود می آید که آیا این حدیث هم از احادیثی است که سند شیخ طوسی به شیخ کلینی بازگشت میکند یا نه؟ ◽️در جواب باید گفت از آنجا که شیخ طوسی خودش فارغ از شیخ صدوق و شیخ کلینی، سند و طریق مستقل به سمت صاحبان اصول اربعمائه دارد کما اینکه در مشیخه تهذیب هم فرموده است (شیخ طوسی در مشیخه سندش خودش را تا صاحبان اصول نقل میکند و در متن حدیث سند را به امام معصوم متصل میکند)، در اینجا هم این حدیث را از طریق شیخ کلینی نقل نکرده است بلکه آن را از اصلِ حسین بن سعید اهوازی نقل کرده است و سند شیخ طوسی هم به حسین بن سعید کاملا معتبر است. ◽️سند شیخ طوسی چنین است «محمد بن حسن باسناده الی حسین بن سعید عن ابن ابی عمیر عن یحی بن حجاج عن خالد بن حجاج» ◽️لذا حتی اگر قبول کنیم که مرحوم کلینی از ابتدا سند روایت را از ابن نجیح نقل کرده است باز هم مشکلی پیش نمی آید زیرا سند شیخ طوسی به ابن نجیح ارتباطی ندارد. ◽️لذا شیخ اعظم هم که حین نقل حدیث سندش را با «أو» تردید بیان کردند جمع بین دو طریق کرده اند و الا این تردید در سند خود احادیث توسط محدثین نیامده است و همانطور که گذشت با فرض اینکه احراز نکنیم که ابن نجیح اشتباها اضافه شده است باید گفت یک روایت با دو سند است که هر یک حجت شوند برای حجیت صدوری این روایت کفایت میکند. ◽️برخی همچون آقای مروج (هدی الطالب. ج 1. ص 584) می فرمایند سند کافی معتبر نیست اما سند شیخ طوسی معتبر است یعنی سندی که در آن خالد بن حجاج است معتبر است اما سند ابن نجیح معتبر نیست زیرا ابن نجیح را مجهول دانسته اند (یعنی اساسا اسمی از او در کتب رجال نیامده است) ◽️جالب این است که آیت الله تبریزی (ارشاد الطالب. جلد 2. ص 384) می فرمایند روایت با هر دو سند، توثیق نمیشود یعنی روایت با هر دو سند، ضعیف است. این هم ناظر به خالد بن حجاج است یعنی ایشان خالد بن حجاج را هم قابل توثیق نمی دانند. ◽️مستمسک این نظر آیت الله تبریزی: ◽️شیخ طوسی در کتاب رجال خود، اسم خالد بن حجاج را آورده است اما توثیق نکرده است و از آن عبور کرده است یعنی مهمل است. برقی هم در رجال خود نام او را در اصحاب امام صادق علیه السلام ذکر کرده است اما توثیق نکرده است. مضاف به اینکه درنگاه ایشان شهرت نمی تواند منجبر ضعف سندی روایت باشد. ◽️مستمسک اقای مروج: ◽️نجاشی اگرچه جداگانه خالد بن حجاج را بررسی نکرده است اما در کتاب رجال خود ذیل اسم «یحی بن حجاج» تعبیر کرده است «یحی بن حجاج بغدادی ثقة و اخوه خالد» (نجاشی. باب یاء. ص 445) ◽️هدی الطالب (جلد اول ص 583) در توضیح این عبارت گفته است «و اخوه خالد» یعنی «و اخوه خالد ایضا ثقه» پس شیخ طوسی خالد بن حجاج را مهمل رها کرده است اما نجاشی تصریح کرده لذا به تصریح نجاشی اخذ میشود و به این شکل سند روایت تصحیح میشود. 💢یلاحظ علیه: ◽️این در حالی است که «و اخوه خالد» ممکن است نسب شناسی او باشد و نه اینکه توثیق خالد بن حجاج باشد. و این معنا هم مناسب با کتب رجالی است که در صدد توضیح و شرح حال افراد هستند و این دأب هم که منسوبین به شخص را در کتب رجال نام ببرند وجود دارد. پس این مستمسک آقای مروج نمی تواند ادعای مرحوم آیت الله تبریزی را ابطال کند. ◽️حال باید گفت حقیقت این است که سبک شیخ مبتنی بر می تواند هم رجال حدیث و هم اصل سند حدیث را حجت کند. توضیح اینکه: 1⃣حتی اگر روایت مرسله هم باشد چون از ابتدا مورد فتاوی اقدمین از فقهاء بوده است قوت سندی پیدا میکند. همانطور که علامه حلی در مستند الشیعه نقل میکند از زمان ابن عقیل و ابن جنید در ابواب مختلف مورد فتوا بوده است و حتی فتاوی ابن عقیل و ابن جنید که از اقدمین هستند بعضا مستند به این روایت بوده است. 2⃣مضاف به اینکه این روایت در ادامه تاریخ فقه شیعه نیز مورد تمسک فقهاء بوده است: یکی از مهمترین کتب قواعد فقهیه کتاب «العناوین الفقهیه» نوشته میرزا ابوالفتاح نراقی (از شاگردان بزرگ سید بحر العلوم) حینی که روایت را توضیح میدهد (العناوین الفقهیه. ج 2. ص 87) تصریح می کند که «المناقشه سندا مرفوعة بالانجبار» یعنی ایشان هم این چنین نشان میدهند که روایت از جهت سندی توثیق نمیشود اما انجبار با شهرت دارد. 3⃣ثالثا مستند الشیعه محقق نراقی (مستند الشیعه. ج 14. ص 256) این روایت را معتبر میداند و تعبیر میکند «کالصحیح» 4⃣رابعا ملامحمد تقی مجلسی هم در شرح من لایحضره الفقیه (روضه المتقین. ج 7. ص 240) می فرمایند «فی الحسن کالصحیح». 💢علت تعبیر به «حسنه» در عبارت ایشان به این خاطر است که ایشان «ابراهیم بن هاشم» ثقه نمی داند لذا حدیث رفع را هم به خاطر ایشان، حسنه می داند. پش این نشان میدهد که ملامحمدتقی هم سند این روایت را «ابن نجیح» ندیده است بلکه سند را همان سند «خالد بن حجاج» دیده است و نیز خالد بن حجاج را ثقه می داند و از ناحی او اشکالی نمیگیرد. با این توضیح این تعبیر از ملامحمد تقی مجلسی حتی سند مرحوم کلینی از این روایت را هم تصحیح میکند. 💢حال باید گفت: ◽️خود عبارت نجاشی که نقل اش گذشت در مورد خالد بن حجاج ادامه دارد به این صورت که وقتی نقل میکند «یحی بن حجاج کرخی بغدادی ثقةٌ و أخوه خالد» بعد خودش را به اصل خالد نقل میکند « عن ابی عبد الله علیه السلام اخبارنا محمد بن علی قال حدثنا ابوالقاسم ... قال حدثنا یحی بن الحجاج بکتابه» (نجاشی. باب یاء. ص 445. شماره 1204) ◽️مضاف به اینکه دأب نجاشی و کشی این است که وقتی از صاحبان اصول نقل می کنند تعبیر به «ثقه» نمی کنند بلکه مثلا تعبیر میکند «له کتابٌ رواه فلانی و فلانی ....» در اینجا نیز سندی که برای رسیدن به اصل نقل میکند از خالد بن حجاج عبور میکند که این تعبیر در نزد آنها قائم مقام توثیق است چه اینکه صاحبان اصول اربعمائه جزء اکبار فقهاء همان دوره بوده اند. ◽️این توثیق فراتر از توثیقات عادی است زیرا در توثیقات عادی ممکن است برخی به علم رجال اشکال کنند که این توثیق و جرح ها عن حدس اند نه عن حس زیرا فاصله به ائمه رجال تا رواتی که توثیق و جرح می کنند بعضا 100 تا 200 سال است لذا خبر آنها از آن راوی یک خبر عن حدس است اما فارغ از صحت و سقم اشکال، این اشکال به هر حال به توثیق فوق از جانب نجاشی نسبت به خالد بن حجاج وارد نمیشود. ◽️البته به خلاف آنچه آقای مروج گفتند صرف «اخوه خالد» توثیق خالد را نتیجه نمیدهد بلکه ادامه اش که نسبت به امام معصوم میدهد و میگوید «روی عن ابی عبدالله» و نیز «له کتاب» یعنی صاحب اصلی از اصول اربع مائه است، اعتبار این روایت را نشان میدهد. ◽️مضاف به اینکه در برخی از روایات «عبد الله بن مُسکان» که از اصحاب اجماع است مستقیما از خالد بن حجاج نقل حدیث می کند (وسائل الشیعه. جلد18. ص 314) و با هر دو قرائت از اصحاب اجماع (یعنی چه بگوییم که «اجمعت العصابه علی تصحیح ما یصح عن هولاء» به این معنا باشد که تنها شخصی که بلاواسطه از او نقل میکند ثقه باشد چه بگوییم که معنایش این است که کل سند تا امام معصوم حجت شود) خالد بن حجاج توثیق میشود. ◽️مضاف به اینکه اگر قاعده اصحاب اجماع را به این معنا بدانیم که سند حدیث را تا امام معصوم توثیق میکند ابن ابی عمیر هم که در سند روایت محل بحث از خالد نقل حدیث میکند موجب توثیق خالد میشود. ◽️سادسا خالد بن حجاج چند شاگرد اصلی داشته است یکی یحی بن حجاج است و یکی هم محمد بن حکیم است و...از این شاگردان هم صفوان بن یحی نقل حدیث کرده است (الكافي ط - الإسلامية، ج‏3، ص: 522) و هم ابن ابی عمیر بسیار حدیث از آنها نقل کرده است (الكافي ط - الإسلامية، ج 5، ص: 187) این یعنی اصحاب اجماع روایت شاگردان او را پذیرفته و روایات خالد را تلقی به قبول کرده اند. ❇️فتحصل این روایت قابل فتوا است و سندا هیچ مشکلی ندارد لذا شیخ هم اشکال سندی نکرده و متعرض جنبه دلالی آن میشود. @almorsalaat