eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
813 ویدیو
70 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام نشسته از سمت راست دکتر علیرضا زاکانی @alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🌹 نبرد نابرابر ✍🏿✍🏿 راوی: عملیات خیبر در روزهای آغازین اسفندماه سال 62 شروع شد. یگان‌های دیگر وارد عملیات شدند و ت(ع) هم در پاسگاه خاتمی در نزدیکی منطقه عملیات آماده بود تا در مراحل بعدی وارد عملیات شود. فردای عملیات به عنوان به (ع) مامور شدم. با گردان حرکت کردیم و به جاده‌ای رسیدیم که به پد هلی‌کوپتر(محل استقرار هلکوپترهایی که رزمندگان را به جزایر مجنون منتقل می‌کردند) معروف بود. به علت وضعیت خاص و احتمالا بمباران شیمیایی، مجبور شدیم سه شب کنار پَد هلی‌کوپتر بمانیم تا اینکه روز 7 اسفند بود که با هلی‌کوپتر وارد جزیره مجنون جنوبی شدیم. به محض ورود به جزیره مواجه شدیم با بمباران دشمن که از هر سو محل پیاده شدن بچه‌ها رو بمباران می‌کردند. به خاطر اینکه بچه‌ها آسیب نبینند سوار بر کامیون‌ها به جزیره شمالی رفتیم و شب رو در آنجا ماندیم و روز 8 اسفند برای دفع پاتک ها وارد جزیره مجنون جنوبی شدیم. چون عراق باور نمی‌کرد رزمنده‌ای پایش به جزایر برسد، میدان مین و موانع خاصی نگذاشته بود و ما بچه های تخریب هم به عنوان احتیاط همراه گردان‌های رزمی راهی شدیم. هوا که روشن شد پاتک تانک‌ها شروع شد. تنها جای پای ما برای دفع پاتک‌ها دو طرف جاده مالروی کنار پَدها بود تانک‌های دشمن روی پدها رو غرق کرده بودند. از همه طرف گلوله می‌آمد و از همه بدتر گلوله‌های کاتیوشا بود که سه چهارتایی با هم زمین می‌خوردند و صدای جیغ مرغ‌های دریایی همه هور رو برداشته بود. . آرپی جی زن ها و کمک‌هاشون بدو به خیز می‌کردند و تانک‌ها رو نشانه می‌رفتند و برجک‌ها رو می پراندند. بچه های (ع) و حضرت (ع) مشغول عقب زدن دشمن بودند. ما هیچ‌گونه آتش پشتیبانی نداشتیم و دشمن هرچی داشت از زمین و هوا روی سر ما می‌ریخت. من فقط با خودم چند نارنجک و یک اسلحه کلاشینکف داشتم. یک غوغایی به پا بود. بچه‌ها هرچی تانک می‌زدند زود تانک به جایش می اومد. کنار جاده مالرو پر شده بود از شهدا و مجروحین و به علت نزدیکی محل درگیری گاهی با نیروهای دشمن قاطی می‌شدیم. 🌴🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌴🌹 @alvaresinchannel
🍃✨🌷🍃✨🌷🍃✨🌷🍃✨🌷🍃✨🌷 🌷 زمستان سال 62 بود که خانواده از خواستند که تشکیل زندگی دهد. پدرش در نزدیکی منرلشان برای و خانه مناسبی خرید و دستی به سر و روی خانه کشید تا حجله گاه فرزند دلبندش محمود باشد. اما محمود میخندید و میگفت: این خانه مبارک صاحبش باشد.اما من دوست ندارم سندی از دنیا به نام من باشد. . دیماه 62بود که محمود خود را در (ع) و (س) انداخت و یقین داشت که آنها در میهمانی او شرکت میکنند... بساط جشن عروسی محمود در تالاری در تهران مهیا شد و میهمانان او بچه های رزمنده و بسیجی بودند...او اصرار داشت که با لباس را جشن بگیرد اما دست بردار نبود و به خواهش مادر کت و شلوار سفیدی به تن کرد...دو هفته بیشتر در کنار شریک زندگی اش نبود و ساکش را بست و خودش را به جبهه رساند. سردار شهید محمود بهرامی در تاریخ 7 اسفند ماه سال 62 در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکر مطهرش خردادماه سال 75 در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها به خاک رفت @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✍️✍️✍️ راوی: دستور بود که مرتضی با گردانش به عقب برگرده. من رفتم که به این دستور رو برسونم . وقتی رادیدم داخل یک سنگر حفره روباهی بود و زانویش را باسیم محکم بسته بود. گفتم پاهات برای چی بستی ؟!! گفت یعنی این که نشسته ا م . یعنی این که من اینجاهستم ، تازنده هستم ، اینجا هستم . به مرتضی گفتم : . اون گفت: دستورامام (ره) این است که . پس حکم ولی بالاتر از حکم فرمانده است . می دونم فرمانده درست می گه اما تا این اینجا هستند من هم اینجام و از این جا تکان نمی خورم هروقت نیروهای من عقب آمدند من هم پنجاه متر عقب می آیم. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 . @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✅ با حضور سردار فضلی فرمانده لشگر10 🔸گلزار شهدای چیذر امام زاده علی اکبر(ع) سی و هفتمین سالگرد شهادت فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10 و شهدای 🔸پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت 16 به اطلاع دوستان و همسنگران و عاشقان شهدا برسانید @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 به روایت دکتر حاج علیرضا زاکانی روز 7 اسفند بود که با هلکوپتر وارد جزیره مجنون جنوبی شدیم.به محض ورود به جزیره مواجه شدیم با بمباران هواپیماهای ملخ دار دشمن که از هرسو محل پیاده شدن بچه ها رو بمباران میکردند.به خاطر اینکه بچه ها آسیب نبینند سوار بر کامیونها به جزیره شمالی رفتیم و شب رو در آنجا ماندیم و روز 8 اسفند برای دفع پاتک ها وارد جزیره مجنون جنوبی شدیم. چون عراق باور نمیکرد رزمنده ای پایش به جزایر برسد میدان مین و موانع خاصی نگذاشته بود و ما هم به عنوان احتیاط همراه گردانهای رزمی راهی شدیم. @alvaresinchannel