eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید ایرج رضا زاده🌺 @ammarabdi_ir
🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس فاطمه با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول آقا مهدی، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم دلتنگی های پدر برای مادرش بود. 🍃صدای ترک های دلم را می شنوم و این بار عکس زهرا و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه دخترها بابایی اند را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر می شوند و چشمان تارشده از اشکم، به عکس محمد جواد و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند. 🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس همسر شهید، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای شهادتش، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند. 🍃بدرقه کرد همسرش و به یک چشم بر هم زدنی خود را در معراج دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه سه ساله ارباب شده بود و سر بابا را نوازش می کرد.و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد مزار مرهم می یابد. درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ پدر را می گرفت.... ✨ آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ٢٨ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید مهدی قره محمدی🌷 @ammarabdi_ir
طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید مهدی قره محمدی🌷 @ammarabdi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون نادانی نیست...👌 ☆نهج البلاغه؛ حکمت۵۴☆ @ammarabdi_ir
🍃طلبه بود، عشق را از وجود امام زمانش طلب میکرد. هر شب در کانال تلگرامیش را برای اعضای کانال میگذاشت و دل ها را به وقت بی قراری برای امام غریب میلرزاند. در سختی ها از امامش مدد میگرفت حتی وقتی به قزوین میرفت که برسد به هیئت حسین جان و بنزین ماشین داشت نفس های اخرش را میکشید؛ با ذکر یاصاحب الزمان به هیئت رسید. 🍃 معروف قزوین بود، پای مداحی اش اشک ها و ناله ها ردیف میشدند. "هوای این روزای من هوای سنگره یه حسی روحم و تا زینیبه میبره" از حرم میگفت، از اسارتِ عمه ی سادات، از گودال و تل زینبه، از سر بریده و دل مضطر خواهر و در اخر از آرزوی قلبی اش. "تا کی باید بشینم و خدا خدا کنم، به عکس صورت شهیدامون نگاه کنم" 🍃اشک میریخت و در آخر مجلس شعر مورد علاقه اش را زمزمه میکرد. "میخانه را بستند، جام مرا شکستند دیگر پس از شهیدان ، عمرم ثمر ندارد" پانزده سال خادمی کرد، مداحی کرد تا قسمتش شد نامش در میان خواهر ارباب ثبت شود. از عکس های ارسالی برای همسرش که به یادگار مانده، یک عکس عجیب دل میبرد، آنقدر نزدیک ایستاده به حرم حضرت زینب که گویی دستش به حرم میخورد. 🍃دوستانش میگویند همان روز آخر بعد از همان عکس، پنجره اتاق را باز کرده و رو به حرم گفته: «پانزده سال نوکری کردم برایتان یک شب را بخرید و من در شب شهادت مادرتان شهید شوم...» 🍃مگر میشود کسی دست خالی از درگاه خواهر و برادر برگردد مخصوصا وقتی که نام مادرشان در میان باشد. نامه اش امضا شد همان شب که انفجار در زینبیه رخ داد، رفته بود کمک زائرها و وقتی عامل انتحاری بعدی کار خودش را کرد، ترکش ها مهمان پهلویش شدند و همچون حضرت مادر، پهلو شکسته شهید شد. بازوی کبود و صورت نیلی اش روضه بود برای همه. حال یک هیئت حسین جان مانده و یاد و خاطره ی مداح شهید پهلو شکسته... 🍃آقا حجت ما که رو سیاهیم و دست پایمان در غل و زنجیر گناه اسیر، اما به حرمت آنان که همچون یعقوب در فراق یوسف زمان اشک میریزند و گریه میکنند. برای دعا کن. ✨ یارباوفای امام زمان ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٣۰ شهریور ۱٣۶۰ 📅تاریخ شهادت : ٢ اسفند ۱٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ٢٩ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : زینبیه_سوریه 🥀مزار شهید : گلزار قزوین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید حجت اسدی🌼 @ammarabdi_ir
طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید حجت اسدی🌼 @ammarabdi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 💠امام علی علیه السلام : "مَن تَعاهَدَ نَفسَهُ بالمُحاسِبَه امِنَ فیها المُداهَنَه" 🌿 @ammarabdi_ir
✨به نام حضرت یار... 🍃پای در هر راهی که بخواهی بگذاری، باید اول زیبایی‌هایش چشمانت را مسحور خود کند. همان‌هایی بودند که چشمانشان را با زمزم شستند و تربت (ع) بر آن کشیدند، آنگاه نگاهی متفاوت انداختند به سینه سپر کردن در برابر تیرهای سرگردان اطراف زینبیه، به شهادت و به خدا...! 🍃مخاطب این‌بار نوشته‌هایم، بزرگ مردی است متولد سال ۱٣۵٢. از ۱۵ سالگی و بعد از شهادت دایی‌اش، خودش، راهش و هدفش را یافت... شهادت🕊 🍃۲۰سال از عمر با برکتش را با خادمی در لباس سبز سپاه گذراند. در واپسین سال‌های عمرش که نردبان آسمان را در عراق و سوریه مهیای صعود دید، عزم رفتن کرد. ۴سال پی در پی رفت و آمد؛ هر روز تر از دیروز! 🍃هنگام آخرین سفرش، سفارش دخترانش، و ریحانه را، به همسرش کرد. گویا می‌دانست چند صباحی دیگر همین هواپیما، جنازه‌اش را باز می‌گرداند. 🍃با دو دوست دیگرش در ماشین بودند که موشکی مأمور شد تا آنها را به آرزویشان برساند. در اثر برخورد موشک با ماشین، دو دوست دیگرش به بیرون پرتاب شدند، اما او ۳روز در ماشین ماند و سوخت و سوخت و سوخت...😔 🍃او رفت تا شرمنده حضرت زینب(س) نشود و ما مانده‌ایم با کوله باری از و شرمندگی💔 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٣۰ شهریور ۱٣۵٢ 📅تاریخ شهادت : ٢٢ تیر ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : تدمر 🥀مزار شهید : بهشت زهرا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل با کیفیت طرح به مناسبت سالروز تولد شهید بهرام مهرداد🌹 @ammarabdi_ir
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید بهرام مهرداد🌹 @ammarabdi_ir
♡اصغر پاشاپور♡ 🍃دانه دانه رسیده می شوند و وقت چیدنشان می رسد و دست چین شده تحویل می گیرد هرکدام زخمی تر ارج و قربش بیشتر. همه برای رسیدن و پخته شدن سر و دست می شکنند، نوکری، غلامی، کارگری رزمنده ها و مردم را می کنند تا شان له شود و شروع کند روحشان به پخته شدن. آنقدر خود را خاکی می کنند تا دست آخر در خاک دست و پا بزنند و بال پریدن در بیاورند🕊 🍃آنها که پیرو مکتب ح.ا.ج ق.ا.س.م بوده اند اما محاسبه شان فرق دارد، راه شناخته اند وسیله مسیر را شناخته اند فقط با کمی توسل می پرند، دل بریده اند یعنی دلی ندارند که به چیزی گره بخورد یا ‌شاید دلشان فقط به این گره خورده: ❤️ 🍃اصغر از کاروان بغداد و کاظمین و کربلا و نجف و مشهد جاماند اما از نه.... 🍃اصغر گفت: حاج آقا من نوکرتم.... من می گویم: حاج اصغر نوکرتم فقط راه نشان بده... همین😔 ✍️نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳۱ شهریور ۱۳۵۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۳ بهمن ۱۳۹۸.حلب سوریه 📅تاریخ انتشار : ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا، قطعه ۴۰
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل با کیفیت طرح به مناسبت سالروز تولد شهید اصغر پاشاپور🌷 @ammarabdi_ir
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید اصغر پاشاپور🌷 @ammarabdi_ir
🍃دوساله بود و عزیزدل مادر و پدر، ناگاه آبله هایی بر بدنش ظاهر شد. نگرانی های مادرانه کار دست مادرش داد، نذر کرد هر سال در هیئت به نیت طفل شش ماهه رباب شیر پخش کند ودر مقابل خداوند سلامتی نوزادش را برگرداند و خدا بیژن را دوباره به پدر و مادرش بخشید... 🍃آرزو های بسیاری برایش داشتند و به امید روزهای زیبای آینده بیژن را بزرگ کردند. آنگاه که هم سن و سال هایش عکس های هنر پیشه و خواننده ها را در آلبوم میچیدند و سرگرم میشدند، حسین در دل بیژن رشد میکرد و حالش با هئیت و نوحه و سینه زنی منقلب میشد. 🍃قبل از اینکه درسش تمام شود راهی خدمت سربازی شد و بعداز مدتی که جنگ شروع شد او هم مانند همه ی جوانان با غیرت راهی شد تا از ناموس و کشورش دفاع کند. به گمانم بی قراری هایش در روضه شام و اسارت اهل خیام سبب شد او هم همچون خانواده ی دل شکسته ی اباعبدلله اسیر شود. روزهای محرم در زندان بعثی ها دلش را بیشتر شکسته بود. 🍃در شب عاشورا با تعدادی از دوستانش برای ارباب سینه زدند، نوحه خواندند و گریه کردند. بخاطر ذکر مصیبت ارباب با بعثی ها درگیر شدند. فردا صبح برای آخرین بار نام هایشان از بلندگو های زندان شنیده شد و پس از آن راهی استخبارات شدند. همچون کودکان دل شکسته ی اسیر شده در شام، شکنجه شدند... 🍃مادرش بعداز شنیدن خبر اسارت فرزندش آنقدر بی قرار و بیتاب شد که راه خانه را گم کرد. اما باز هم پای نذر همیشگی اش باقی ماند حتی در روزهایی که پسرش اسیر بود برای ارباب در هیئت شیر پخش میکرد. ندای مادرانه اش از درون میگفت شهید شده اما چشم های منتظرش به در بود تا نشانی از او برسد. 🍃بعداز مدتی پیکر پسرش برگشت اما با نام . همه برای شهید گمنام گریه کردند، برایش مادری کردند، در تشییع اش ناله زدند اما بعداز مدتها که نتیجه آزمایش DNA که مشخص شد مادر فهمید که شهید گمنام همان پسر عزیز خودش است. 🍃دلش آرام گرفت، پسرش را همچون علی اکبر راهی میدان کرده بود و حال بعداز سال ها چشیدن ِ طعم اسارت پسر و چشم انتظاری خودش، پیکر فرزندش را در آغوش گرفت. علی اصغرانه برگشته بود، استخوان هایی از او آمده بود تا مرهم روزهای پیری مادر شود. یک آرامگاه از بیژن باقی ماند تا مادر در آنجا برایش مادری کند. مزارش را پاک کند، گلاب بپاشد، شمع روشن کند.... 🍃آقا بیژن اسیر نفس شده ایم و با گناه شکنجه می شویم...دعایمان کن...سخت محتاجیم... ✍نویسنده: 🌸 🌸 📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۳۹ 📅تاریخ شهادت : ۳ آبان ۱۳۵۹ 📅تاریخ انتشار : ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : زندان عراق 🥀مزار شهید : گلزار شهدا امامزاده ابراهیم آمل
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل با کیفیت طرح جدید شهید بیژن حافظی🌺✨ @ammarabdi_ir
طرح جدید شهید بیژن حافظی🌺✨ @ammarabdi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 🔰رهبر انقلاب: در محیط جامعه، در محیط کشور، در محیط جهانی هم، وظایفی هست که باید انجام بدین.... @ammarabdi_ir
🍃شهریور برای عده ای مقدمه عاشقی است، دلها را آماده می کنند برای پاییز، برای تماشای برگ های رنگارنگی که باید از درخت دل بکنند و کم کم بروند. برای هادی هم شهریور مقدمه بود برای رسیدن به عشق الهی. 🍃چشم هایش را در اولین روزهای شهریور گشود و در اواسط شهریور راهی جبهه شد. درس عاشقی را از بر کرد و سالها در فراق وصال سوخت و گریست. روزی که دامادش شهید شد، حس کرد کمرش از داغ پسرش شکسته و دلش از داغ جاماندن. 🍃دختر داغدیده اش را دلداری داد و گفت: " یک روزی ممکن است من هم شهید شوم" .مدتی بعد در آخرین روز شهریور ، جام شهادت را سرکشید و پیوست به قافله عشاق. او تعلیم یافته مکتب سردار دلها بود و دل بیقرارش هوای پریدن داشت. روزگار انگشت اشاره سوی شهریور گرفته است. برگ ها زرد شده اند و درس دل کندن را از بر می کنند. آقا هادی، ♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۵ شهریور ۱٣۵۰ 📅تاریخ شهادت : ٣۱ شهریور ۱٣٩٩ 📅تاریخ انتشار : ٣۱ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : فهرج_کرمان 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید هادی رئیسی🥀 @ammarabdi_ir
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید هادی رئیسی🥀 @ammarabdi_ir
🍃مانده ام در باتلاق دنیا، هرچه دست و پا می زنم بیشتر گرفتار می شوم. تو با آن لبخندی که گوشه لبت جاخوش کرده نگاهم می کنی. در وصیت نامه ات نوشته بودی هنوز هم برای شهید شدن فرصت هست باید دل ها را صاف کرد. دارم با خودم حساب کتاب می کنم و هرچه چرتکه را بالا پایین می کنم، حق الله و حق النفس و حق الناس ها زیادند، آنقدر که فکر به شهادت هم سبب می شود خجالت بکشم از درگاه خدا... 🍃به مادرت گفته بودی دوست داری بدنت پاره پاره شود و قطعه ای کوچک ازآن برگردد که مردم زیر جنازه ات خسته نشوند. آه شهید جان... چه بگویم از احوال به هم ریخته ام که وزن گناه بر وزن جسمم سنگینی می کند. 🍃در وصیت نامه ات، مادرت را به جان قسم داده بودی بی قراری نکند. مادر است دیگر، آرزوهای بسیاری برایت داشت. روز تشییع پیکرت ماشین ات را با گل ها آراست.یک طرف رویای محقق شده ات را تبریک گفته بود و نوشته بود علیرضا جان و طرف دیگر آرزوی به دل مانده خودش را و نوشته بود علیرضا جان عروسی ات مبارک. فرشته ها به پیشوازت آماده بودند و تو کفن پوش به سوی خانه ابدیت رفتی. 🍃به سید گفته بودی کارهایم را ردیف کن تا بروم و نشان بدهم چجوری می شود شهید شد. در مراسم ات دوستانت و آقا سید به پیشواز پیکرت آمدند. شانه هایشان از غم رفتن تو افتاده و دلشان از داغ جاماندن شکسته بود... 🍃دلم آشوب است و تو هنوز هم با لبخند همیشگی ات نگاهم می کنی. بگو چه کنم؟ کجا را اشتباه رفته ام؟ راه سعادت کدام طرفی است؟ هنوز هم فرصت هست برای جبران یک عمر خطا؟برای شهادت؟ آقا علیرضا، دعایم کن.... 🍁راستی سوغات پاییز ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱٣۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱٢ بهمن ۱٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ۱ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه_نبل والزهرا 🥀مزار شهید : دزفول
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید علیرضا حاجیوند قیاسی💐 @ammarabdi_ir