🍃چرتکه ی دلم را که بالا پایین می کنم، دلتنگی بیشتر از #صبر است.روزهای هفته را #انتظار می کشم اما پنج شنبه ها، نفسم می گیرد به یاد شب های جمعه کربلا .😔
.
🍂می گویند: #بیچاره آن است که کربلا را ندیده باشد و بیچاره تر اویی که #حرم را ببینید...😞
.
🍂سخت است بیچاره شوی، در تب عشق آنقدر بسوزی که #سه_ساله حسین برایت پادرمیانی کند .چشم های بسته ات را در کربلا بگشایی و #بیچاره تر شوی و حال، فراق از آن صحن و سرا دلت را به بازی بگیرد. 💔
.
🍃سخت است دلتنگ شوی برای خیابانی که با هر قدم به سویش قلبت #بتپد ، بلرزد، #بسوزد.😓
.
🍂سخت است دلت بگیرد برای لحظه ای که به سوی #قتلگاه می روی و پاهایت را گویی وزنه سنگین بسته اند.به یاد چشم های منتظر #زینب به گودال، صدبار بمیری و زنده شوی.😭
.
🍃شش گوشه دلت را به #شش_گوشه ارباب ببری و برای غریبی #امام_زمان گریه کنی...😥
.
🍂در خیابان #بین_الحرمین با پاهای پر از التهاب #گناه قدم بگذاری، توبه کنی و از مادر پهلو شکسته بخواهی برایت وساطتت کند...😔
.
🍃در حرم سقا با اشک چشم
برای حال خسته ات یا #کاشف_الکرب... بخوانی .📿
.
🍂در کف العباس ، روضه دست های قلم شده ، بی تابی #علی_اصغر و مشک پاره ، دلت را آواره #خیمه_گاه کند.😓
.
🍃سخت است همیشه جامانده #اربعین باشی...😭
.
این روزها از خودم گله دارم .جوهر عهدهایم بر روی کاغذ خشک شد و به هیچ کدامشان عمل نکردم.شرمنده تر از همیشه ام .از گناهانم #شرم دارم.اما شب جمعه است و من، بیچاره تری هستم در #خرابه دلم برای کربلا اشک #حسرت می ریزم.💔😔
#شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
.
✍️نویسنده :#طاهره_بنائی_منتظر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃میخواهم بیشتر بشناسمت.
میخواهم بیشتر با تو و امثال تو #انس بگیرم.آری،اتاق ذهن من میخواهد پر شود از نجواهای شب عملیاتی ،
همان شبهایی که درخشش
#ملکوت اعلا را به وجد می اورد ..
.
🍃به اسم رب #شهدا
انگشت را به تایپ وامیدارم و نامت را در #گوگل سرچ میکنم .
#شهید_علی_جابری_دفاع_مقدس
.
🍃عجیب است !!
گوگل تنها تو را کشته شده ای همچون #علی_اصغر حسین (ع) میشناسد و تمام تو را اینگونه وصف میکند :
چون علی اصغری #تیر بر گلو نشسته ...
همین کفایت است برای #عاشقی پر کشیده .از او که بگویی دلها را به سمت #کربلا روانه سازد 😭
.
#گلوی_بریده .. #عطش ... #عشق ... #شهادت
.
✍نویسنده: #زهرا_حسینی
.
به مناسبت سالروز شهادت شهید علی جابری 🌺💫
.
📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱۳۴۶
.
📅تاریح شهادت : ۱۵ تیر ۱۳۶۶
.
📅تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۹
.
🥀مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #طراحی #دفاع_مقدس
▪️در روز مرگی ها گرفتار شده ام .دلم زخم خورده از دنیا و آدم هایش و #بغض هایم سر ناسازگاری گذاشته اند.
#زمان را مدتی است به دست فراموشی سپرده ام و #غرق شده ام در #ظلمتی که برای دنیای خودم ساخته ام..😔
.
▪️اگر عکس #حاج_عمار و شعر معروفش نبود ، منِ جامانده از زمان، نمی دانستم #چهل روز تا #مُحرم باقی است..
بازهم مثل همیشه سر موقع به دادم رسید..💚
.
▪️مُحَرم ، #مَحرم ِحرف های در دل مانده و #مرهم درد های دل است...
#خیمه ای است که می توانی در گوشه ای از آن بنشینی #اشک بریزی و دلت را آرام کنی.😞
.
▪️اما امسال نمی دانم خیمه ای باشد، هیئتی باشد و روضه ای خوانده شود.
محروم شده ایم از همه چیز ...شاید هم #قدر ندانستیم هیئت ها را...😓
.
▪️حاج عمار ..
شما که راه را شناختی ، عاشق شدی، #همت شدی، #باکری شدی و هم نشین شهدا، کاری کن...🙏
.
▪️در جاذبه ی دلبستگی های زمین ، #مغلوب شده ام..دستم را بگیر و به سوی آسمان ببر ....🕊
.
▪️برایم #روضه بخوان.از کربلا بگو، از #علی_اصغر شش ماهه و تیر سه شعبه.
از #علی_اکبر بگو و بدن اربا اربا .
از فرق شکافته #سقا بگو و مشک پاره پاره .
بگو و #داغ دل سوخته را بیشتر کن..💔
.
▪️می خواهم چله نوکری بگیرم .زیارت عاشورا بخوانم.#شال_مشکی و #پرچم_یاحسین(ع) آماده کنم.🏴
.
▪️دعا کن هیئت باشد و روضه خوانش آن غائب از نظر باشد و #اشک چشم روزی ام شود.😭
.
▪️نگران #اربعین هستم، خدا رحم کند دلتنگی ها را، #جامانده ها را....😞
.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍂ماشین منفجر شد. بوی #دود می آمد و گوشت که در آتش آب می شد . هوا، هوای #روضهی_مادر بود.جلوتر که رفت فهمید #روح_الله_قربانی و #قدیر_سرلک شهید شده اند 😔
.
🍂مداح بود. در دلش روضه ی #علی_اکبر می خواند. پتو را پهن کرد.بدن #اربأ_اربأ و سوخته دوستانش را جمع کرد. بویید و بوسید و #اشک ریخت .نمیدانم از دلتنگی هایش گفت یا قول گرفت تا سفارشش را به #ارباب بکنند . امان از لحظه ای که خواست بلند شود .روضه ها به کمکش آمدند. #انکسرت_ظهری...کمرش شکست😞
.
🍂چه #عاشورایی شد آن روز. اشک و #روضه مرهم دل داغدار #جامانده ها شد. دلش تاب نیاورد. سه روز بعد خودش هم به جمع #شهیدان پیوست🕊
.
🍂رفت پیش ارباب با همان لبخند همیشگی اش .مراسم #تشییع اش روضه بود.یکی از لب های خشکیده #علی_اصغر می خواند یکی از بدن اربا اربا علی اکبر.ودرون قبر ارام خوابیده بود . #پیراهن_مشکی حسین بر روی سینه کشیده بود، #چفیه بر گردن انداخته بود و کسی برایش سینه می زد...
از #حرم تا #قتلگاه زینب صدا می زد حسین
دست و پا می زد #حسین، زینب صدا می زد حسین...
عده ای اشک ،گریه می کردند و عده ای خون. آسمان هم گریه می کرد.آرام، آرام 😭
.
#حاج_عمار....
در این #محرم پر از غریبی خسته ام از خودم، دستم را بگیر، #نفس کم آورده ام😞
.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
.
💔به مناسبت سالروز شهادت قمری #شهید_محمد_حسین_محمدخانی
.
📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴
.
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه
.
📅تاریخ انتشار: ۲۲ شهریورماه ۱۳۹۹
.
🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی #مدافع_حرم
🍃جزیره مجنون بعد از یازده سال از #پیکر جواد دل کند و#استخوان های باقی مانده از #شهید، تسکینِ دل داغدار مادر شد و نور چشم هایِ متتظر ِپدر .اما #هادی، دلش لرزید از پیکر برادر شهید و با خود عهد کرد ادامه دهنده راهش شود .
.
🍃نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر ، شاهد روح بزرگ او بود.
عشق به #اهل_بیت سبب شد کبوتر دلش مدتی در آسمان #سوریه پرواز کند.اما بیقراری اش در کنار سردار دل ها قرار گرفت.محافظِ سردار شد و سردار، محافظِ دل بیتاب او.
.
🍃 روضه ی #حضرت_زهرا دلش را بیتاب می کرد و در میان #اشک هایش، #شهادت طلب می کرد .محبتش به حضرت مادر سبب شد در #شب_جمعه به همراه ح.ا.ج ق.ا.س.م مهمان شعله های آتش شود و اربا اربا.
.
🍃 بیقراری و اشک های دخترانش ، روضه #سه_ساله حسین را تداعی می کرد و مادر بازهم #علی_اکبر هدیه داد و #علی_اصغر تحویل گرفت. حال ، از مزار جواد تا مزار هادی #بین_الحرمینِ مادر است تا #بغض هایش را رها کند و اندکی از دلتنگی هایش را #تسکین دهد .
.
✍نویسنده:#طاهره_بنائی_منتظر
.
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_هادی_طارمی
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۵۸
.
📅تاریخ شهادت : ۱۳ دی ۱۳۹۸. بغداد
.
📅تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۹
.
🥀مزار: بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
▪️در روز مرگی ها گرفتار شده ام .دلم زخم خورده از دنیا و آدم هایش و #بغض هایم سر ناسازگاری گذاشته اند.
#زمان را مدتی است به دست فراموشی سپرده ام و غرق شده ام در ظلمتی که برای دنیای خودم ساخته ام..😔
.
▪️اگر عکس #حاج_عمار و شعر معروفش نبود ، منِ جامانده از زمان، نمی دانستم چهل روز تا مُحرم باقی است..
بازهم مثل همیشه سر موقع به دادم رسید..💚
.
▪️مُحَرم ، مَحرم ِحرف های در دل مانده و مرهم درد های دل است...
خیمه ای است که می توانی در گوشه ای از آن بنشینی اشک بریزی و دلت را آرام کنی.😞
.
▪️اما امسال نمی دانم خیمه ای باشد، هیئتی باشد و روضه ای خوانده شود.
محروم شده ایم از همه چیز ...شاید هم قدر ندانستیم هیئت ها را...😓
.
▪️حاج عمار ..
شما که راه را شناختی ، عاشق شدی، همت شدی، باکری شدی و هم نشین شهدا، کاری کن...🙏
.
▪️در جاذبه ی دلبستگی های زمین ، مغلوب شده ام..دستم را بگیر و به سوی آسمان ببر ....🕊
.
▪️برایم روضه بخوان.از کربلا بگو، از #علی_اصغر شش ماهه و تیر سه شعبه.
از علی اکبر بگو و بدن اربا اربا .
از فرق شکافته #سقا بگو و مشک پاره پاره .
بگو و داغ دل سوخته را بیشتر کن..💔
.
▪️می خواهم چله نوکری بگیرم .زیارت عاشورا بخوانم.#شال_مشکی و #پرچم_یاحسین(ع) آماده کنم.🏴
.
▪️دعا کن هیئت باشد و روضه خوانش آن غائب از نظر باشد و اشک چشم روزی ام شود.😭
.
▪️نگران #اربعین هستم، خدا رحم کند دلتنگی ها را، #جامانده ها را....😞
.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃میخواهم بیشتر بشناسمت. میخواهم بیشتر با تو و امثال تو #انس بگیرم. آری،اتاق ذهن من میخواهد پر شود از نجواهای شب #عملیاتی، همان شبهایی که درخشش #ملکوت اعلا را به وجد می آورد🥺
🍃به اسم رب #شهدا، انگشت را به تایپ وامیدارم و نامت را در #گوگل سرچ میکنم. #شهید_علی_جابری دفاع مقدس🌹
🍃عجیب است !!
گوگل تنها تو را کشته شده ای همچون #علی_اصغر حسین (ع) میشناسد و تمام تو را اینگونه وصف میکند: چون علی اصغری #تیر بر گلو نشسته... همین کفایت است برای #عاشقی پر کشیده. از او که بگویی دلها را به سمت #کربلا روانه سازد.گلوی بریده، عطش، عشق، #شهادت😭
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_جابری
📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱۳۴۶
📅تاریح شهادت : ۱۵ تیر ۱۳۶۶
📅تاریخ انتشار : ۱۴ تیر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #طراحی #دفاع_مقدس
🍃دوساله بود و عزیزدل مادر و پدر، ناگاه آبله هایی بر بدنش ظاهر شد. نگرانی های مادرانه کار دست مادرش داد، نذر کرد هر سال در هیئت به نیت طفل شش ماهه رباب شیر پخش کند ودر مقابل خداوند سلامتی نوزادش را برگرداند و خدا بیژن را دوباره به پدر و مادرش بخشید...
🍃آرزو های بسیاری برایش داشتند و به امید روزهای زیبای آینده بیژن را بزرگ کردند. آنگاه که هم سن و سال هایش عکس های هنر پیشه و خواننده ها را در آلبوم میچیدند و سرگرم میشدند، #عشق حسین در دل بیژن رشد میکرد و حالش با هئیت و نوحه و سینه زنی منقلب میشد.
🍃قبل از اینکه درسش تمام شود راهی خدمت سربازی شد و بعداز مدتی که جنگ شروع شد او هم مانند همه ی جوانان با غیرت راهی شد تا از ناموس و کشورش دفاع کند. به گمانم بی قراری هایش در روضه شام و اسارت اهل خیام سبب شد او هم همچون خانواده ی دل شکسته ی اباعبدلله اسیر شود. روزهای محرم در زندان بعثی ها دلش را بیشتر شکسته بود.
🍃در شب عاشورا با تعدادی از دوستانش برای ارباب سینه زدند، نوحه خواندند و گریه کردند. بخاطر ذکر مصیبت ارباب با بعثی ها درگیر شدند. فردا صبح برای آخرین بار نام هایشان از بلندگو های زندان شنیده شد و پس از آن راهی استخبارات شدند. همچون کودکان دل شکسته ی اسیر شده در شام، شکنجه شدند...
🍃مادرش بعداز شنیدن خبر اسارت فرزندش آنقدر بی قرار و بیتاب شد که راه خانه را گم کرد. اما باز هم پای نذر همیشگی اش باقی ماند حتی در روزهایی که پسرش اسیر بود برای #علی_اصغر ارباب در هیئت شیر پخش میکرد. ندای مادرانه اش از درون میگفت شهید شده اما چشم های منتظرش به در بود تا نشانی از او برسد.
🍃بعداز مدتی پیکر پسرش برگشت اما با نام #شهید_گمنام. همه برای شهید گمنام گریه کردند، برایش مادری کردند، در تشییع اش ناله زدند اما بعداز مدتها که نتیجه آزمایش DNA که مشخص شد مادر فهمید که شهید گمنام همان پسر عزیز خودش است.
🍃دلش آرام گرفت، پسرش را همچون علی اکبر راهی میدان کرده بود و حال بعداز سال ها چشیدن ِ طعم اسارت پسر و چشم انتظاری خودش، پیکر فرزندش را در آغوش گرفت. علی اصغرانه برگشته بود، استخوان هایی از او آمده بود تا مرهم روزهای پیری مادر شود. یک آرامگاه از بیژن باقی ماند تا مادر در آنجا برایش مادری کند. مزارش را پاک کند، گلاب بپاشد، شمع روشن کند....
🍃آقا بیژن اسیر نفس شده ایم و با گناه شکنجه می شویم...دعایمان کن...سخت محتاجیم...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸 #شهید_بیژن_حافظی 🌸
📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۳۹
📅تاریخ شهادت : ۳ آبان ۱۳۵۹
📅تاریخ انتشار : ۳۱ شهریور ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : زندان عراق
🥀مزار شهید : گلزار شهدا امامزاده ابراهیم آمل
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃میخواهم بیشتر بشناسمت. میخواهم بیشتر با تو و امثال تو #انس بگیرم. آری،اتاق ذهن من میخواهد پر شود از نجواهای شب #عملیاتی، همان شبهایی که درخشش #ملکوت اعلا را به وجد می آورد🥺
🍃به اسم رب #شهدا، انگشت را به تایپ وامیدارم و نامت را در #گوگل سرچ میکنم. #شهید_علی_جابری دفاع مقدس🌹
🍃عجیب است! گوگل تنها تو را کشته شده ای همچون #علی_اصغر حسین (ع) میشناسد و تمام تو را اینگونه وصف میکند: چون علی اصغری #تیر بر گلو نشسته... همین کفایت است برای #عاشقی پر کشیده. از او که بگویی دلها را به سمت #کربلا روانه سازد.گلوی بریده، عطش، عشق، #شهادت😭
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_جابری
📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱۳۴۶
📅تاریح شهادت : ۱۵ تیر ۱۳۶۶
📅تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #طراحی #دفاع_مقدس
🍂ماشین منفجر شد. بوی #دود می آمد و گوشت که در آتش آب می شد . هوا، هوای #روضهی_مادر بود.جلوتر که رفت فهمید #روح_الله_قربانی و #قدیر_سرلک شهید شده اند 😔
🍂مداح بود. در دلش روضه ی #علی_اکبر می خواند. پتو را پهن کرد ، بدن #اربأ_اربأ و سوخته دوستانش را جمع کرد. بویید و بوسید و #اشک ریخت .نمیدانم از دلتنگی هایش گفت یا قول گرفت تا سفارشش را به #ارباب بکنند . امان از لحظه ای که خواست بلند شود ،
روضه ها به کمکش آمدند. #انکسرت_ظهری...کمرش شکست😞
🍂چه #عاشورایی شد آن روز. اشک و #روضه مرهم دل داغدار #جامانده ها شد. دلش تاب نیاورد. سه روز بعد خودش هم به جمع #شهیدان پیوست🕊
🍂رفت پیش ارباب با همان لبخند همیشگی اش .مراسم #تشییع اش روضه بود.یکی از لب های خشکیده #علی_اصغر می خواند یکی از بدن اربا اربا علی اکبر.درون قبر ارام خوابیده بود . #پیراهن_مشکی حسین بر روی سینه کشیده بود، #چفیه بر گردن انداخته بود و کسی برایش سینه می زد...
از #حرم تا #قتلگاه زینب صدا می زد حسین
دست و پا می زد #حسین، زینب صدا می زد حسین...
عده ای اشک ،گریه می کردند و عده ای خون. آسمان هم گریه می کرد ؛
آرام، آرام 😭
#حاج_عمار....
خسته ام از خودم، دستم را بگیر، #نفس کم آورده ام😞
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
💔به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمد_حسین_محمدخانی
📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه
📅تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی #مدافع_حرم