🍃دلم خوش بود که منتظرم.با دل شکسته ام راهی جاده ی #انتظار شدم .گاهی که از سرگرمی های دنیا راه خلاصی داشتم و به انتهای مسیر می اندیشیدم، زبانم به ذکر "اللّهم عجّل لولیک الفرج" معطر می شد اما، پاهای #خسته از الهتابِ #معصیت ، قدم هایم را ناتوان کرده بود...سرانجام در جاده های فرعی غفلت گم شدم .😔
.
🍂 اکنون سال هاست من راه گم کرده ام.صدای ترسیده ی #قلبم ، بغضِ پیچک شده در گلویم و چشم هایم که هوای گریه دارند،سبب شد که دست های خالی ام را به سوی #معبود بگشایم و دعای #فرج بخوانم از برای آمدنت.🕯
.
🍃مولا جان....
من همان رفیق نیمه راه هستم که نامه نوشتم برای #ظهورت اما، هنوز جوهر عهدنامه ام خشک نشده #گناه کردم و آمدنت را فراموش کردم .😞
.
🍂شرمنده ام که به پای پرونده سیاه اعمالم #اشک می ریزی، پیش خدا واسطه می شوی و برایم طلب #آمرزش می کنی.😓
.
🍃میخواهم در این روزهای باقی مانده تا ماه مهمانی خدا، #روزه سکوت بگیرم و اندکی به #برزخ احوالم فکر کنم ....
همچون حُر ،کفش هایم را بر گردن آویخته ، سر از خجالت خم کنم وبا شرمندگی در حضور امام زمانم توبه کنم.
.
🍂 یا صاحب الزمان ...
هوای زمینی را کرده ام که بوی تو را می دهد.دلتنگم برای #جمکران ، دعای #کمیل، ندای #ظَلَمتُ_نَفسی و بارانی که زنگارهای گناه را از دلم بشوید.🌧
🍃دلم لک زده برای نماز #امام_زمان که در هر رکعت اش تسبیح به دست، صدمرتبه "ایاک نعبد و ایاک نستعین" گواهی دهم.📿
.
🍂حال که خانه نشین شدم و از هیاهوی شهر و آدم هایش رها ، فهمیدم چقدر جای خالیت حس می شود.😰
.
🍃چقدر این روزها ترس از #مردن دارم و نگرانم، امامم را ندیده از دنیا بروم .😥
.
🍂یوسف زهرا ...
#منتظر خوبی نبودم .اما دل خوشم به بخشش و مهربانیت و صدای #انا_المهدی تا قلب مرده ام را جان تازه ببخشد.💚
🍃آقاجان .....
به حرمت #گریه های علی(ع) بر سرچاه ...
به حرمت ناله ی #مادر بین در و دیوار...
به حرمت روضه های سه ساله در #خرابه شام..
به حرمت دل داغدار زینب(س)...
به حرمت #پیراهن کهنه بیا ....😭
.
🍂بارالها....
ما بد کردیم در حق خودمان و امام غریبمان . اما تو را قسم به دست های قلم شده #علمدار برای #امام_زمانش، مابقی #غیبت مهدی فاطمه را بر ما ببخش...😔
.
🍃اللّهم کن لولیک الحجة بن الحسن.....
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #صلوات
🍃چرتکه ی دلم را که بالا پایین می کنم، دلتنگی بیشتر از #صبر است.روزهای هفته را #انتظار می کشم اما پنج شنبه ها، نفسم می گیرد به یاد شب های جمعه کربلا .😔
.
🍂می گویند: #بیچاره آن است که کربلا را ندیده باشد و بیچاره تر اویی که #حرم را ببینید...😞
.
🍂سخت است بیچاره شوی، در تب عشق آنقدر بسوزی که #سه_ساله حسین برایت پادرمیانی کند .چشم های بسته ات را در کربلا بگشایی و #بیچاره تر شوی و حال، فراق از آن صحن و سرا دلت را به بازی بگیرد. 💔
.
🍃سخت است دلتنگ شوی برای خیابانی که با هر قدم به سویش قلبت #بتپد ، بلرزد، #بسوزد.😓
.
🍂سخت است دلت بگیرد برای لحظه ای که به سوی #قتلگاه می روی و پاهایت را گویی وزنه سنگین بسته اند.به یاد چشم های منتظر #زینب به گودال، صدبار بمیری و زنده شوی.😭
.
🍃شش گوشه دلت را به #شش_گوشه ارباب ببری و برای غریبی #امام_زمان گریه کنی...😥
.
🍂در خیابان #بین_الحرمین با پاهای پر از التهاب #گناه قدم بگذاری، توبه کنی و از مادر پهلو شکسته بخواهی برایت وساطتت کند...😔
.
🍃در حرم سقا با اشک چشم
برای حال خسته ات یا #کاشف_الکرب... بخوانی .📿
.
🍂در کف العباس ، روضه دست های قلم شده ، بی تابی #علی_اصغر و مشک پاره ، دلت را آواره #خیمه_گاه کند.😓
.
🍃سخت است همیشه جامانده #اربعین باشی...😭
.
این روزها از خودم گله دارم .جوهر عهدهایم بر روی کاغذ خشک شد و به هیچ کدامشان عمل نکردم.شرمنده تر از همیشه ام .از گناهانم #شرم دارم.اما شب جمعه است و من، بیچاره تری هستم در #خرابه دلم برای کربلا اشک #حسرت می ریزم.💔😔
#شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
.
✍️نویسنده :#طاهره_بنائی_منتظر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃دختر، پدری
.
🍂همه جای وجودش #کبود بود اما برای پدرش دم نزد چون سر پدرش را که دید....
#زهرای قافلهِ حسین، همین #سه_ساله است همه تنش کبود بود اما چون لب و دهن پدرش چاک، چاک بود نفس نکشید تا حرف بزند.😔
.
🍃سر پدرش را که دید فهمید بابا کجا مهمانی بوده و وقتی این سر بابا باشد وای که چه بر سر بدنش آمده است
دق مرگ شد اما نه از زجری که کشید، از این #مصیبت که سفری که پدرش رفته بود مقصدش با خودش یکی بود.😞
.
🍂دست های کوچکش را داخل تشت کرد و سر را به دامن گرفت شاید اگر #مولای ما در #گودال کسی را نداشت که سرش را به دامن بگیرد اینجا #خدا خواست دخترش سرش را به دامن بگیرد، شاید #حسین در همین #خرابه جان داده باشد، شاید موقعی جان داده باشد که دخترش با دست های کوچکشاش غبار و خاکستر از روی صورتش بر میداشت و سرش را در آغوش کشید.😭
شاید...
.
🍃نوشتن #دل صاف میخواهد اما حال، دل #خون است...💔
.
✍نویسنده : #محمد_صادق_زارع
.
🍁به مناسبت #شهادت_حضرت_رقیه
.
📅تاریخ انتشار: ۱مهر۱۳۹۹
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #دخترها_باباییاند #شام #گوشواره #موی_سپید
🍃روضهها جمع شدهاند در #مدینه و این دم آخری که وقت گرفتن کارنامه نوکریمان شده بر دل ما میتازند....
تکه جگرهای #حسن، خون دل #محمد، عطش اباالحسن همه و همه🖤
.
🍂اما وای، غافل از تاریخی هستیم که در این روزا آتش آن جرقه خورده و دارد گُر میگیرد، دیری نپاید که #زهرا مهمان کوچه است و صورتش کبود💔
.
🍃نمیخواهم مشکیام را در بیاورم چون میدانم #مادرم تا نودوپنچ روز هرروز درد میکشد و زار میزند😔
🍂امام غریبم، همه از هم غریبی را به ارث بردهاید، همه #غریب_ابن_غریب....
لعنت ب کوچه و طناب و شمشیر و خلافت لعنت لعنت😞
.
🍃روضه میخوانم، بسوزد جگرم روی خاک حجره فرشها را کنار زده بودی و مثل جد غریب روی خاک پا میکشیدی، #پسرت آمد سرت را به دامن گرفت تا کمی از غربتت کم شود اما #لایوم_کیومک_یااباعبدالله😭
.
🍂حتما انتظار دارید بگویم سر #حسین روی #خاک بود و کسی سرش را به دامن نداشت، آری همین بود اما #حسین هم سرش در دامن فرزندش بود که جان داد کجا؟
#رقیه سر بابا را به دامن گرفت و همراه با پدر جان داد، شاید حسین تا #خرابه جان نداده باشد چرا که از بعد رقیه دیگر سر #اباعبدالله #قرآن نخواند😓
.
🍃یابن شبیب جد ما را غریب گیر آوردند.....
بشکن سبوی باده را....
مزد نوکری نمیخواهم سوز بده بر جگرم تا #کفن پاره کنم......
.
✍نویسنده : #محمد_صادق_زارع
.
#شهادت_امام_رضا_تسلیت ....
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #ضامن_آهو #ثامن_الحجج #پنجره_فولاد #حرم #محرم #صفر
🍃روضهها جمع شدهاند در #مدینه و این دم آخری که وقت گرفتن کارنامه نوکریمان شده بر دل ما میتازند....تکه جگرهای #حسن، خون دل محمد، عطش اباالحسن همه و همه...
🍃اما وای، غافل از تاریخی هستیم که در این روزا آتش آن جرقه خورده و دارد گُر میگیرد، دیری نپاید که #زهرا مهمان کوچه است و صورتش کبود... نمیخواهم مشکیام را در بیاورم چون میدانم #مادرم تا نودوپنچ روز هرروز درد میکشد و زار میزند😔
🍃امام غریبم، همه از هم غریبی را به ارث بردهاید، همه #غریب_ابن_غریب... لعنت ب کوچه و طناب و شمشیر و خلافت لعنت لعنت...
🍃روضه میخوانم، بسوزد جگرم روی خاک حجره فرشها را کنار زده بودی و مثل جد غریب روی خاک پا میکشیدی، #پسرت آمد سرت را به دامن گرفت تا کمی از غربتت کم شود اما #لایوم_کیومک_یااباعبدالله😭
🍃حتما انتظار دارید بگویم سر #حسین روی خاک بود و کسی سرش را به دامن نداشت، آری همین بود اما حسین هم سرش در دامن فرزندش بود که جان داد کجا؟ رقیه سر بابا را به دامن گرفت و همراه با پدر جان داد، شاید حسین تا #خرابه جان نداده باشد چرا که از بعد رقیه دیگر سر اباعبدالله #قرآن نخواند😓
🍃یابن شبیب جد ما را غریب گیر آوردند، بشکن سبوی باده را... مزد نوکری نمیخواهم سوز بده بر جگرم تا #کفن پاره کنم...
✍نویسنده : #محمد_صادق_زارع
🕊به مناسبت سالروز #شهادت_امام_رضا(ع)🖤
📅تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی