eitaa logo
آموزش فهم قرآن در خانه و در مدرسه
77 دنبال‌کننده
752 عکس
332 ویدیو
64 فایل
📿📖سوره های جزء سی،فعالیت، بازی،داستان مرتبط بافهم قران و نماز دبستانی ها درخانه ومدرسه 📚تجربیات و شیوه های آموزش 📝
مشاهده در ایتا
دانلود
*دنباله اعداد* در ریاضیات دنباله ی فیبوناچی به دنباله ای از اعداد گویند که غیر از دو عدد اول، اعداد بعدی از جمعِ دو عددِ قبلیِ خود بدست آیند. اولین اعداد این سری عبارت‌اند از: ۰، ۱، ۱، ۲، ۳، ۵، ۸، ۱۳، ۲۱، ۳۴، ۵۵، ... این دنباله را برای دانش آموزان پای تخته می نویسیم و از دانش آموزان میخواهیم که رابطه ی بین اعداد را کشف کنند. سپس نمودار این اعداد را پای تخته ترسیم می کنیم و تعدادی تصاویر مختلف از طبیعت را به دانش آموزان نشان می دهیم. در لابلای تصاویر خلقت، مخلوقاتی را نشان می دهیم که از این دنباله پیروی می کنند و از دانش آموزان می خواهیم تصاویری که از دنباله ی اعداد پیروی می کنند را نشان دهند. کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*کاردستی دستگاه تنفسی* معلم در درس علوم پایه چهارم هنگامی که به تدریس دستگاه تنفسی و اندام های آن می رسد و توضیحات لازم درباره ی چرخه ی دم و بازدم و ... را می دهد، می تواند این کاردستی را هم درست کند. به هر دانش آموز دو پاکت کاغذی یا نایلونی می دهیم و از آنان میخواهیم تا محتوای درون شش ها مانند مویرگ ها و کیسه های هوایی و ... را روی پاکت ها نقاشی کنند و سپس به هر پاکت یک نی وصل کرده تا دانش آموزان بتوانند دم و بازدم را به درون پاکت ها انجام دهند. ۵ دقیقه زمان می گیریم تا دانش آموزان بدون هیچ صحبتی به وسیله ی نی ها به درون پاکت ها عمل دم و بازدم را انجام دهند. بچه ها پس از چند دقیقه خسته می شوند. به آن ها یادآور می شویم که این عمل در بدن ما به قدرت خدای یگانه بدون هیچ خستگی و لحظه ای استراحت در شبانه روز در حال انجام است. می دانیم که دو شُش با هم، نزدیک به ۲۴۰۰ کیلومتر راه هوایی و ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون کیسه هوایی دارند. سعی کنیم این عددها را برای دانش آموزان ملموس کنیم. به عنوان مثال یک دور در حیاط بزنند و میزان متراژ آن را ثبت کنند. سپس حساب کنند ۱ کیلومتر چند دور می شود. و ... تا به این برسند که ۲۴۰۰ کیلومتر راه هوایی چقدر زیاد می شود!!! یا شروع به کشیدن کیسه های هوایی بکنند هر چند تا که میتوانند و روی پاکت ها بنویسند چند تا کیسه کشیده اند و عدد خود را با عدد حقیقی کیسه ها مقایسه کنند تا عظمت خداوند را بهتر درک کنند. بدن انسان پر از شگفتی است. به عنوان نمونه یکی دیگر از شگفتی های بدن انسان این است که طول مجموع رگ‌های بدن انسان برابر با ۱۰۰٬۰۰۰ کیلومتر ‏(۶۰٬۰۰۰ مایل) می‌شود که دو و
نیم برابر دور کره ی زمین است. عینی و ملموس کردن این جزئیات، عظمت خالق را در ذهن ها یادآور می شود. 🔔 *یکی از عجیب ترین عجایب خلقت، بدن انسان است. دقت در شگفتی هایش، منجر به شناخت بهتر خالق این شگفتی ها و تسلیم در برابر قدرت و عظمت بی نظیر او می شود.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*قوانین را حفظ کن!* در این بازی نام چند قانون را پشت سر هم و سریع به هر دانش‌آموز می‌گوییم و او باید آنها را دقیقا به همان ترتیبی که گفته شده تکرار کند. هرکس نتوانست نوبت نفر بعدی می‌شود؛ مانند قانون جاذبه، فتوسنتز، جزر و مد ،قانون هر کس به نتیجه عمل خود می رسد، با خدا باش و پادشاهی کن، فرصت ها چون ابر در گذرند، بدی بدی میاره و خوبی خوبی میاره و ... . 🔔 *کودکان در پایه پنجم می آموزند که قوانین ثابت بسیاری در عالم وجود دارند. قوانینی که نشان از حقیقتی والا دارند و آن وجود خالقی یگانه است.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*نجات تخم‌مرغ!* می‌توانیم مسابقه زمین انداختن تخم‌مرغ برگزار کنیم. دانش‌آموزان باید تخم‌مرغ را زمین بیندازند بدون اینکه بشکند. درواقع تخم‌مرغ‌ها باید جوری پوشانده شوند و یا با ابزاری همراه باشند که اگر به دلیل اثرگذاری نیروی جاذبه به زمین برخورد کردند، نشکنند. می‌توان یک بالن درست کرد و تخم‌مرغ را به آن بست؛ می‌توان دور آن را با انواع چسب و یونولیت و روزنامه پوشاند و ... . این فعالیت برای نشان دادن قانون جاذبه است. 🔔 *آزمایشات مهیّج در پایه ی پنجم عرصه ی خوبی برای آموزش هدف سوره ی توحید در این پایه، یعنی درک قوانین ثابت هستند.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*کاردستی دانه های برف* *آموزش محور و مرکز تقارن* دانه برف یک بلور کریستالی و نمونه‌ای زیبا از تقارن در طبیعت است، که دارای تقارن چرخشی با الگوهای دقیق و یکسان در هر بازو است. دانه‌های بلور برف متقارن هستند یعنی می‌توان محور تقارن، مرکز تقارن، و سایر عناصر تقارن را در آنها پیدا کرد. درست کردن کاردستی دانه های برف که اشکال بسیار متنوع و زیبایی دارند، برای این فعالیت بسیار مناسب است. دانه‌های بی‌شمار برف چگونه می‌توانند در عین حال که شکل‌های متفاوتی دارند، متقارن نیز باشند؟ پاسخ این است که در یک دانه‌ی برف، پیوندها باید متقارن باشند تا قدرت کافی برای متصل ماندن به یکدیگر را داشته باشند. هر یک از دانه‌های برف هنگام فرودآمدن، شرایط جوی خاصی مثل باد و رطوبت را تجربه می‌کنند و این باعث می‌شود، شکل‌های متفاوتی به خود بگیرند. 🔔 *نگاه کردن به بلورهای زیبای برف که چرخ زنان از آسمان به زمین با شکل‌های متنوع و زیبا می‌بارند و دقت و تحقیق درباره چگونگی آنها، ما را به وجود و عظمت خالقی یگانه و دانا و قدرتمند هدایت می کند. سبحان الله* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*پانتومیم دستان پر توان* کارکردهای مختلف دست را بر روی کاغذهای کوچک جداگانه می نویسیم و آنها را در ظرفی یا پاکتی زیبا که بهتر است به شکل دست باشد می اندازیم. بچه ها را از موضوعات داخل ظرف باخبر نمی‌کنیم تا در انتها بتوانیم نتیجه گیری بهتری داشته باشیم. چون می خواهیم بچه ها را از مشاهده این جزئیات به خالق مخلوقات برسانیم. سپس به قید قرعه بچه ها را یکی یکی به جلوی کلاس می آوریم و از آنها می‌خواهیم یک برگه از داخل ظرف بردارند و بخوانند و پانتومیم آن را بدون کلام اجرا کنند. بچه ها باید بگویند که او مشغول به چه کاری است. سپس نفر دوم و سوم و به همین ترتیب همه کلاس را با سرعت می آوریم تا پانتومیم کارکردهای دست را اجرا کنند. هر کاری که انجام شد توسط همان دانش آموز پای تخته نوشته می شود تا در پایان بچه ها توجهشان به زیادی تعداد کارکرد ها جلب شود. پس از تکمیل فعالیت با بچه ها درباره نوشته های تخته و ارتباط آنها با هم و خالق عظیم و دانای این نعمت با شکوه که این کارکردها را برای هر یک از اعضای بدن ما در نظر گرفته است به صورت پرسشی و چالشی گفتگو می کنیم و دسته جمعی خداوند را به خاطر داشتن این همه رزق و نعمت شکر می کنیم. 🔔 *برای آموزش سوره توحید در پایه دوم دانش آموزان را با کارکردهای مختلف مخلوقات آشنا می کنیم. بعنوان نمونه برای آشنا شدن با کارکردهای دست می توان فعالیت های مختلفی مانند نوشتن و نقاشی کردن، بازی کردن ، لقمه گرفتن، جابجایی وسایل، کار با ابزار مختلف، دعا کردن، کمک کردن به دیگران و ... را می‌توان طراحی کرد. شناخت کارکردهای مختلف مخلوقات، منجر به شناخت بهتر خالقِ این مخلوقات و در
*بازی‌های توپی* یکی از قوانینی که در عالم وجود دارد، قانون وارد کردن نیرو است. انواع بازی‌های توپی، فوتبال، والیبال، بدمینتون، وسطی و درمجموع هر نوع بازی که در این پایه با این منظور هم‌جهت است و این قانون را نشان می‌دهد، مناسب است. مثلا یکی از بازی ها می تواند این چنین باشد که دانش آموزان را در فاصله ی مناسبی از دیوار قرار می دهیم. بین هر کودک و دیوار دو دایره می کشیم. کودکان باید طوری توپ را با دستانشان به سمت دیوار پرتاب کنند، که توپ در بازگشت از دیوار به یکی از دو دایره برخورد کند. (هر برخورد ۱ امتیاز) در مرحله ی بعد باید توپ را طوری پرتاب کنند که توپ در بازگشت از دیوار بدون برخورد با زمین، به خودشان اصابت کند. 🔔 *برای انجام شدن هر کار خیر به نیرو و حرکت نیازمندیم که با کمک خداوند مهربان در آن امر موفق باشیم. این یک قانون مهم الهی است.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*دانستنی های توحیدی* *خرطوم فیل* راستی تا بحال فکر کرده ای که چرا خرطوم فیل ایییییینقدر بلند است؟ (معلم می تواند با روش های مختلف چالش برانگیز این پرسش ها را مطرح کند.) ای مفضل! در اسرار و حكمت هاى قرار گرفته  در خرطوم فيل تأمل كن. خرطوم در گرفتن گياه و آب و خوردن آنها كار دست را مى‏كند. اگر چنين آفريده نمى‏ شد و خرطوم نداشت، هيچ گاه قادر نبود كه چيزى از زمين برگيرد و بخورد، چرا که فیل مانند ديگر چهارپايان نيست كه گردنى دراز داشته باشد و آن را به سوى غذا دراز كند. حال كه گردن ندارد، خداوند متعال، خرطومى دراز به او داده تا كه كار گردن را بكند و با آن به نيازش برسد.  جز آفرينشگر مهربان و عطوف بر خلق چه كسى به جاى آن عضوى كه ندارد عضوى ديگر داده كه كار همان عضو مفقود را انجام دهد؟   منبع: شگفتیهای آفرینش (ترجمه توحید مفضل)  🔔 *در پایه سوم برای آموزش سوره توحید، کودکان از طریق مواجهه با نظم و عظمت و حکمت موجود در یک مخلوق به طور طبیعی و ملموس در معرض شناخت خالق موجود قرار می‌گیرد.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
بچه ها می توانند با دیدن عکس ها و ضرب المثل های مختلف که با آنها مرتبط هستند متن های کوتاه یا شعر بنویسند. هر آن کس که دندان دهد نان دهد. 🔔 *بچه‌ها در تعامل با موجودات خلقت و مواجهه با موضوعاتی که در ارتباط با آنها هستند به تفکر وا داشته می‌شوند. چه خوب است که در آن زمان تنها فرصتی داده شود تا در خلوت افکار خود را بنویسند.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
پایه ششم با رهبر و بدون رهبر کلاس را گروه‌بندی کنیم. کاری مانند کاشت یک بذر در گلدان یا یک نقاشی گروهی و ... برایشان در نظر بگیریم که به شکل گروهی یا به تنهایی اما در گروه آن را انجام دهند. چشمان همه اعضای گروه را ببندیم. برای نیمی از گروه‌ها رهبر و سرگروه تعیین کنیم و بقیه گروه‌ها بی‌سرپرست بمانند. اکنون زمان بدهیم تا آن کار را انجام دهند. 🔔 *دانش‌آموزان پایه ششم باید ببینند که گروه‌هایی که رهبر داشته و مدیریت شده، راحت‌تر و درست‌تر آن را به انجام رسانده‌اند و گروه‌های بدون رهبر به دلیل نداشتن مدیریت و نظم، یا نتوانسته‌اند و یا به مشکل برخورد کرده‌اند. انجام این فعالیت به شکل تکی هم ممکن است. گروه‌ها را به گونه‌ای تقسیم کنیم که در هر گروه یک دانش‌آموز که مدیریت قوی‌تری دارد به عنوان سرگروه قرار گیرد.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگریست در میان سنگ ها الماس چیز دیگریست ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم در وفاداری ولی عباس چیز دیگریست فرا رسیدن تاسوعای حسینی را خدمت امام عصر علیه السلام و شیعیان و محبین امیرالمومنین تسلیت عرض می کنیم. 🖤▪️🍃🖤▪️🍃🖤▪️🍃 عزاداریها قبول-التماس دعا
*یه پا دو پا* دانش آموزان را به ۳ یا ۴ گروه مساوی تقسیم می کنیم. اعضای هر گروه در صف هایی پشت سر هم می ایستند. به دست نفرات اول هر گروه یک بطری آب بدون در می دهیم. خط شروع و پایان را مشخص می کنیم. بازی در سه مرحله اجرا می شود. در مرحله اول نفرات اول هر گروه بطری به دست با سرعت مسیر مشخص شده را طی می کنند و بر می گردند و بطری را به نفر بعدی در گروه خودشان می دهند و ته صف می ایستند. هنگامی که تمام نفرات هر گروه بازی را انجام دادند، مرحله اول پایان یافته است. برنده گروهیست که سریعتر بازی را انجام داده است در حالیکه بطری نیز آب بیشتری داشته باشد. در مرحله ی دوم دانش آموزان همین مسیر را بطری به دست به صورت لی لی طی می کنند. برنده‌ ی مرحله ی دوم نیز با معیار مرحله اول اعلام می شود. در مرحله سوم نیز دانش آموزان با پرش این کار را انجام می دهند، پرش های کوتاه یا بلند به انتخاب خودشان است فقط طوری باشد که آب زیادی از دست ندهند. 🔔 *انتقال بطری آب معدنی کار ساده ایست. اما هنگامی که یک پا حذف می شود یا هماهنگی بین حرکت دو پا از بین می رود این کار به سختی ممکن می شود. آن هنگام هست که می فهمیم خدای یگانه ی قادر عجب تدبیری در خلقت ما بکار برده است. لازم است مربی به اهمیت خلقت قسمت های مختلف پا، وجود انگشتان، پاشنه، زانو و ...نیز اشاره کند.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*اگه گفتی چی گفتم* ابتدا بازیکنان را به دو یا سه گروه تقسیم می کنیم. در هر گروه بازیکنان در یک صف به فاصله مناسبی از یکدیگر می ایستند. گروه ها به صورت ستونی کنار هم قرار می گیرند. داور به نفرات آخر هر ستون یک کلمه می گوید. کلمات گروه ها با هم متفاوت باشند. با صدای سوت داور مسابقه شروع می شود. نفرات آخر کلمه ای را که شنیدند، پشت نفر جلویی می نویسند، به ترتیب نوشتن همان کلمه به ترتیب ادامه پیدا می کند تا به نفر اول برسد. نفرات اول به محض متوجه شدن، کلمه ای که متوجه شدند را بلند اعلام می کنند. هر گروهی که زودتر و صحیح تر کلمه را متوجه شود، برنده است. دقت کنیم که در این بازی به هیچ عنوان بازیکنان نباید با یکدیگر صحبت کنند. 🔔 *با حذف نعمت تکلم و سخن گفتن، و درک سختی های پس از آن، دانش آموزان به اهمیت آن نعمت و قدرت خالق یگانه در خلق آن نعمت پی می برند.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*نقاشی بدون دست* موضوعی را انتخاب می کنیم و از دانش آموزان می خواهیم تا بدون استفاده از دو دستشان، نقاشی بکشند. برای کشیدن نقاشی می توانند از پا یا دهان یا ... استفاده کنند. این کار سبب می‌شود تا اهمیت وجود انگشتان دست برای بچه‌ها مشخص شود و درحقیقت با حذف یک نعمت به قدرت خداوند و ارزش آن نعمت و خلقت عجیب دست و توانایی انگشتان و استخوان ها و مفاصل و بندها و ... آن ها پی می‌برند. خداوندا! دستان کوچکم پر از شگفتی است. شگفتی هایی که نشان از خالقی قادر و عالم دارد. چگونه می توانم شکرگزار این همه شگفتی باشم! 🔔 *شناخت تنها یکی از شگفتی های خلقتم، مرا کافی است تا بدانم تو چه خالق بی نظیری هستی!در پایه ی سوم تلاش می کنیم تا دانش آموزان با شناخت بهتر و عمیق تر یک مخلوق به شناخت بهتر و عمیق تری از خالق برسند.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
پایه ششم توپ و قاشق به تعداد بچه‌های کلاس قاشق و توپ پینگ‌پنگ تهیه می‌کنیم. بچه‌ها در یک صف کنار هم می‌ایستند. دست‌هایشان را در دست‌های فرد کناری خود قلاب می‌کنند و یک زنجیره می‌سازند. هرکس با یک دستِ خود، یک قاشق را می‌گیرد و داخل قاشق یک توپ قرار می‌دهد یا می توان به هر دو نفر یک توپ و یک قاشق داد. بچه ها باید به شکل دسته‌جمعی و با هماهنگی باید طوری پیش بروند که توپ از داخل قاشق نیفتد. توپ هرکس افتاد باید همه صبر کنند تا توپش را بدون این که سبب شود تو به دیگران بیفتد بردارد. بعد از این مرحله، یک نفر را رهبر جمع می‌کنیم تا مدیریت بازی و حرکات بچه‌ها را به دست گیرد. او باید زنجیره را هدایت کند و به فرمان او همه با هم گام برمی‌دارند. 🔔 *این بازی سبب نشان دادن اهمیت نقش یک رهبر و مدیر در جمع خواهد شد. در حین بازی نقش خالق جهان را در مدیریت عالم و نیز نظمی که در ساز کار عالَم حاکم است، متذکر شویم.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*شنیدن و کشیدن* در این بازی افراد به گروه‌های دونفره تقسیم می‌شوند و اعضای هر گروه پشت به هم می‌نشینند. نفر اول یک تصویر و نفر دوم در هر گروه یک کاغذ سفید و یک قلم در اختیار دارند. کسی که تصویر در دست اوست، باید بدون اشاره‌ مستقیم به محتوای تصویر، آن را برای هم‌گروهی خود شرح دهد و نفر دوم آنچه را که متوجه می‌شود، روی کاغذ بکشد. در پایان، گروهی که نقاشی‌اش بیشترین شباهت را به تصویر دارد، برنده خواهد شد. از قدیم گفتن شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن! 🔔 *برای اینکه فرزندانمان هرچه بیشتر روحیه توحیدی پیدا کنند و رشد نمایند بهتر است آنها را با حقایق موجود در عالم طبیعت مواجه کنیم و اجازه دهیم که بتوانند با آرامش و دقت همه چیز را خوب ببیند تا درک عمیقی نسبت به جهان پیرامون خود پیدا کنند. همراهی والدین در این کار نقش به سزایی خواهد داشت* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*شصت پا* قرار بود فردا کلی هدیه برای پرستارهای بیمارستان ها ببریم. ولی هدایا تا خریده بشوند و به منزل ما بیایند خیلی طول کشید. کم کم وقت خواب شده بود که زنگ در به صدا در آمد. پیک موتوری بود که نقاشی و هدیه و روبانها را که باید بسته بندی می شد آورد. این موقع شب برای بریدن روبان ها به چند نفر نیاز بود که یک نفر سر روبان را بگیرد، یکی قیچی کند و یکی هم با سرعت پاپیون بزند یا لااقل چند نفر باشند که هم روبان ها را ببرند و هم ببندند‌. خلاصه کلی کار بود که دست تنها شدنی نبود. برای همین در یک چشم به هم زدن خدای کارگشا به ذهنم انداخت که از انگشتان شصت پاها کمک بگیرم؛ البته ناگفته نماند تازه از حمام آمده بودم و پاهایم تمیز بودند. آن شب بسته بندی نامه ها و هدایا را در نصف زمان پیش بینی شده انجام دادم و کارم خیلی عالی زیبا، تمیز و مرتب به کمک و یاری خدا پیش رفت. چون واقعا نیتم انجام یک کار خوب و درست برای به دست آوردن رضایت و خوشحالی خدا و امام زمان علیه السلام بود. من می دانستم که پاهای من قدرت جابجایی برخی وسایل را دارند البته نه مانند دستم، ولی خدایی تا حالا از شصت پاهایم اینقدر دقیق مثل دستانم کار نکشیده بودم؛ چه بسا اگر از پاهایم کمک نمی گرفتم آن شب تا صبح باید شب زنده داری کردم و روبان قیچی می کردم و پاپیون های کج و کوله درست می کردم. می پرسین چرا کج و کوله؟ خب معلومه، چون دست تنها، خسته و داغون می شدم. اصلا گردنم و کمرم هم حالت می گرفتند. ...صبح روز بعد، هدایای آماده شده به چند بیمارستان‌ ارسال و موجبات تعجب و خوشحالی پزشکان و پرستاران عزیز را فراهم کرد. من از اینکه شصت پاهام خیلی
قوی و مصمم مثل انگشتان دستم به من کمک کردند تا این افتخار نصیبم شود خیلی خوشحالم. حقیقتا چون مرا سربلند کرده اند، دلم میخواهد ببوسمشان ولی دیگر ملاحظه مسائل بهداشتی را می کنم. الان من خیلی شاداب و سرحالم؛ چون توانسته ام برای خوشحالی دیگرانی که جان خودشان را فدای سلامتی ملتشان کردند و خالصانه و محکم ایستادند، قدمی هر چند کوچک بردارم و خدا را به خاطر این همه محبتش که نصیبم کرده شکر می کنم. راستی تا یادم نرفته بگویم چشمهایم از تلاشی که شصت پاهایم به موازات انگشتان دستم می کردند، گرد گرد شده بودند. لبهایم می‌خندیدند و زبانم بلند بلند می گفت: خدا خدایی کرده قدرت نمایی کرده! ۹۲ کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
*صید شکلات* دانش آموزان را به دو یا چند تیم تقسیم کنیم. مقدار زیادی شکلات یا لواشک یا.... را داخل یک کاسه‌ی بزرگ می ریزیم. در هر مرحله نماینده ای از اعضای هرتیم باید با کمک وسیله‌ای مثل یک قاشق کوچک که در دهان‌شان قرار دارد و با لبهایشان گرفته اند، شکلات‌ها را از داخل کاسه‌ی اصلی برداشته و به سبد تیم خودشان منتقل کنند. در نهایت، تیمی که بیشترین تعداد شکلات را در سبدش داشته باشد، برنده است. اعضای گروه خوراکی ها را عادلانه بین خود تقسیم می‌کنند. در این فعالیت می توانند به جای قاشق از دندان، آرنج دستان، انگشتان پا یا به واسطه فوت کردن کمک بگیرند. 🔔 *در کلاس سوم بهتر است، آموزش سوره جنبه مطالعاتی پیدا کند؛ البته در سطح خودشان. در پایه سوم توجه به عجایب و ویژگی‌های خاص مخلوقات خصوصا یک مخلوق به شکل خاص برای آموزش سوره توحید کافی است. خوب است که بچه ها را به مطالعه در مورد مخلوقات به صورت دقیق و کارکرد چیزهای مختلف سوق دهیم.* کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
حسین محسن در افکارش غرق بود: «چه گرفتاری شدم؟ کی می‌شود زودتر دوران مأموریت پدرم تمام بشود و به مدرسه خودم برگردم؟ تازه آنجا معروف شده بودم. از بچه‌های مدرسه تا مدیر و معلم کسی نبود که تحویلم نگیرد. چیز کمی نیست. نفر اول مسابقات کاراته منطقه شده بودم ناسلامتی. اما الان چه؟ توی این شهر دور افتاده، هیچ ورزشگاهی نیست که ورزشم را ادامه بدهم، چه برسد به برنامه‌ریزی برای قهرمانی کشوری!» .... «آخ! چه خبرت است؟ درست راه برو» رشته افکارش پاره شد. مدرسه تازه تعطیل شده بود. هم‌کلاسیش امید در حالی‌که داشت می‌دوید تنه‌ای به او زد و بلند گفت: «عصرهای سه‌شنبه توی زمین خاکی محله، مسابقه فوتبال داریم، تو هم بیا.» ساعت حدود چهار بود. محسن تازه رسیده بود کنار زمین خاکی؛ همان لحظه توپ محکم خورد به سینه‌اش. عصبانی شد و نزدیک بود همه ناراحتی‌های این مدت را روی سر اولین نفری که می‌بیند، خالی کند. اما وقتی متوجه شد همه هم‌کلاسی‌هایش دارند از زمین فوتبال می‌روند بیرون، عصبانیتش را فراموش کرد. تعجب کرده بود. چون از بازی‌های گروهی چندان دل خوشی نداشت، دیرتر از موعد، خودش را به قرار بازی رساند؛ اما آنقدر دیر نکرده بود که انتظار پایان بازی را داشته باشد. امید سریع جلو آمد و از محسن پرسید: «سالمی؟ چیزی نشد؟ ببخشید. هادی دوباره دور برداشت و با تکروی‌هایش کل بازی را خراب کرد. الان هم از ناراحتی اینکه نتوانسته گل بزند توپ را شوت کرد سمت تیر برق، که تو نقش تیر برق را بازی کردی! از وقتی که پای حسین شکسته، همه چیز به هم ریخته. تیم حسابی اُفت کرده و بعضی وقت‌ها هم از این ماجراهایی که دیدی پیش می‌آید. حسین، هم خودش خ
خودش خیلی خوب بازی می‌کند، هم از بقیه خوب بازی می‌گیرد.» چند هفته به همین ترتیب گذشت. وضعیت پای حسین، کاپیتان تیم خیلی بهتر شده بود. گچ پایش را باز کرده بود و از عصا هم استفاده نمی‌کرد. عصر سه‌شنبه همه منتظر بودند تا بعد از دو ماه برگردد پیش اعضاء تیمش. بعد از حضور دوباره حسین، بازی‌ها برای محسن هم رنگ و بوی دیگری پیدا کرده بود. یک سال ‌گذشت. شرایط عوض شده بود. محسن باورش نمی‌شد روزی برسد که دائمی شدن مأموریت پدرش به بالاترین آرزوهایش تبدیل شود. عکس قهرمانی تیم «عقاب‌ها» در مسابقات استانی ارزشمندترین چیز زندگیش شده بود؛ در آن قاب همه دوستانش را یکجا می‌دید. هم‌مدرسه‌ای‌های قبلیش را روی سکوی سوم و حسین، خودش، امید، ابراهیم، هادی و دیگران اعضاء تیم روی سکوی اول. طی این یک سال، قرار فوتبالِ سه‌شنبه‌ها به مهم‌ترین برنامه ثابت زندگی محسن تبدیل شده بود. اوایل، زمانی که حسین سر زمین نبود، بازی‌ها معمولا با دعوا همراه می‌شد. دعوا سر اینکه چه کسی پنالتی بزند، چرا هادی تکروی می‌کند، چرا ابراهیم خطا می‌کند و این رفتارها باعث شده بود بیشتر بازی‌ها نیمه‌کاره بماند. اما وقتی حسین کار را مجدداً دست‌ گرفت، وضعیت بهتر ‌شد. اکثر بچه‌ها از او حرف‌شنوی داشتند؛ حتی هادی. حسین امید را که قد بلند و جثه‌ای قوی‌ داشت‌، وسط خط دفاعی گذاشته بود و هادی و ابراهیم را که هم سریع بودند و هم خوب گل می‌زدند، مهاجم تیم کرده بود و دروازه‌بانی هم به محسن رسیده بود. یک روز که محسن از خاطرات کاراته صحبت می‌کرد، حسین از او خواست به خاطر اینکه دست‌هایش در کاراته قوی شده، دروازه‌بان تیم شود. عصرهای سه‌شنبه یکی یکی پشت سر هم گذشتند و تیم عقاب‌ها خیلی سریع به هماهنگ‌ترین و سریع‌ترین تیم تبدیل شد. محسن بهترین دروازه‌بان، امید بهترین دفاع، ابراهیم بهترین مهاجم و هادی بهترین گل‌زن شده بودند. چهار سال بعد هادی در حالی‌که به سمت اتومبیل دژبانی می‌دوید گفت: «هنوز مسابقه تمام نشده. چرا دروازه‌بان نمونه ما را می‌برید؟» دژبان گفت: «این آقا محسن شما بی‌اجازه پستش را ول کرده آمده مسابقه فوتبال. در هر شرایطی افراد باید سر پُستی که مسئولش شدند، بایستند و الا سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. چه برسد به الان که زمان جنگ است.» هادی به نشانه تأیید سری تکان داد و سریع به زمین بازی برگشت. او تلاش زیادی کرده بود تا نزدیکی‌های جبهه جنوب مسابقه فوتبالی بین تیم ملی و تیم رزمندگان راه بیندازد. حسین که به تازگی به جبهه غرب کشور رفته بود، همیشه به هادی می‌گفت: «در جنگ‌ها، تضعیف روحیه مردم مهم‌ترین هدف و ابزار دشمن هست.» حسین و هادی می‌دانستند پخش گزارش چنین مسابقاتی در کشور باعث می‌شود روحیه مردم بالا برود و آنها احساس نکنند جریان زندگی به واسطه جنگ متوقف شده است. برگزاری این مسابقه، آنقدر برای عراقی‌ها آزار‌دهنده بود. ۹۳ کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran
کاکتوس تشنه تشنه هستم؛ دارم می‌میرم از تشنگی؛ خدای من، چطوری آب پیدا کنم آخر؟ ذخیره آبم هم دو روز است که تمام شده است. دیگر چشمانم دارد سیاهی می‌رود و همه جا را تار می‌بینم. انگار توهّم زده‌ام و خیالات برم داشته که دارم هاله‌ای از صاحبم را می‌بینم! او دارد دستش را می‌آورد جلو. وای خدای من، آب توی دست‌هایش می‌بینم. خدایا شکرت. می‌خواهد به من آب برساند ... بریز، بریز،... ای خدا شکرت که سیرابم کرد! داشتم هلاک می‌شدم. وای وای که چقدر تشنگی سخت است. خدا را شکر که نه توهّم بود، نه خواب و خیال. بالاخره صاحبم بعد از یک هفته برگشت و به دادم رسید. صدایش را می‌شنوم که دارد با یک نفر داد و بی‌داد می‌کند. می‌گوید چرا به این بدبخت آب ندادی؟ دارد خشک می‌شود! من را می‌گوید بدبخت؛ الان نمی‌دانم خوشحال باشم یا ناراحت! آهان. آمد جلو... خودش است؛ خودش است؛ بگیر و او را به سزای عملش برسان. یک هفته است می‌آید اینجا، به همه گل‌ها آب می‌دهد، فقط به من بیچاره که می‌رسد نگاهم می‌کند و می‌‌رود! ببینم چه به صاحبم می‌گوید! آهان، دارد می‌گوید، من فکر می‌کردم این چون کاکتوس است، آب لازم ندارد! عجب! بچه جان! آخر این چه فکری بود که با خودت کردی؟ من هم گیاهم دیگر. مثل بقیه گیاه‌ها، برای رشد نیاز به نور و آب و کود دارم. حالا چون قیافه‌ام غلط انداز است و خار دارم، باید فکر کنی من نیاز به آب ندارم؟! ای بابا! آهان خوب دارد جوابش را می‌دهد؛ صاحبم می‌گوید: «پسرجان من که می‌خواستم بروم مسافرت به تو گفتم که به همه گل‌ها آب بده. اما سمت چپی‌ها را کمتر؛ نگفتم اصلاً آب نده! حالا اشکال ندارد، نمی‌دانستی؛ ولی عزیزم همه گل‌ها و
گیاهان در قوانین رشد کردن مثل هم هستند. همه‌ آنها برای رشد به سه تا چیز نیاز دارند؛ آب، خاک و نور خورشید.» اِاِاِ! سرش را انداخت پایین و می‌خواهد برود! کجاااا؟! یک هفته من را تشنگی داده است. نگذار برود آقا! آهان یک چیزهایی دارد می‌گوید. دارد می‌گوید که نمی‌دانسته است! دارد عذرخواهی می‌کند. خب حالا چون عذرخواهی کردی این یک بار را از اشتباهت می‌گذرم. برو درس‌هایت را خوب یاد بگیر که بدانی قانون حیات چیست! بدانی که «آب مایه حیات است.» یعنی چه! بدانی کاکتوس‌ها هم آدم هستند! نه، ببخشید یعنی گیاه هستند، دل دارند و آب می خواهند. ۹۴ کانال در پیام رسان بله https://ble.ir/amozesh_fahmequran کانال در پیام رسان ایتا @amozesh_fahmequran