انباز
ضعفها و اشکالات آقای پزشکیان و اطرافیانش سر جای خود، قوتها و خوبیهای آقای جلیلی هم همینطور. شخصا
طبق مشاهداتم، نسبت چهار دسته از افراد با رأی آوردن آقای پزشکیان چنین است:
❌ سه دسته خیلی خوشحالند:
1️⃣ لیدرهای اصلاحات و اعتدال،
که اگه از این انتخاب، آبی برای مردم گرم نشه، نون اونا تو روغنه.
2️⃣ سایر طرفداران آقای پزشکیان،
که بالاخره گزینۀ نسبتا مطلوبشون رأی آورده و خطری که از قدرت گرفتن جلیلی احساس میکردند کمتر شده.
البته اینا نگران هم هستند که نکنه پزشکیان خوب کار نکنه یا قدرت رقیب مانعتراشی کنه.
3️⃣ اما خوشحالترینها، لیدرهای ایدئولوگ انقلابیها هستند،
که هم میدونن چطوری دولت پزشکیان رو گیر بندازن (چه پیشااقدام چه پسااقدام)،
هم خیالشون راحته که لااقل تا 4 سال به معترضین میگن «خودتون انتخاب کردید و ربطی به انقلاب و نظام نداره»،
هم کاندیداشون رأی نیاورده که نگران عملکردش باشند.
📌 اما یک گروه واقعا ناراحتند:
4️⃣ تبلیغکنندگان آقای جلیلی در کف میدان و صفّ (و بعضی از طرفداران آقای قالیباف)،
چون خیال میکنند با انتخاب پزشکیان دین و انقلاب و نظام به خطر افتاده.
#عبرت
#انتخابات
۱۴۰۳۰۴۱۸ پسوجان، شب، ظلم و عدل خودمان.mp3
6.78M
شبهای #محرم
#سیرجان
#روستای_پسوجان
مسجد حضرت اباالفضل
#زیارت_عاشورا
🔹 مرور جلسه قبل
🔹 مسئله اصلی ما با عدل و ظلم
🔹 رثای شهیده شام
#سخنرانی_فارسی
۱۸ تیر ۱۴۰۳
جلسه دوم
#دین_پرست
#تربیت_دینی
https://eitaa.com/anbaz60/1620
۱۴۰۳۰۴۱۹ پسوجان، شب، علیکم انفسکم، عزت نفس.mp3
8.98M
شبهای #محرم
#سیرجان
#روستای_پسوجان
مسجد حضرت اباالفضل
#زیارت_عاشورا
🔹 مرور جلسه قبل
🔹 اشتغال به خود بهجای دیگران
🔹 وصیت امیرالمومنین ع
🔹 استقامت بر حق و عدل
🔹 علت ظلمهای ما
🔹 درمان علت
🔹 خطای شناختی منافقان
🔹 عزت الهی امام حسین
🔹 رثای حر بن یزید ریاحی
#سخنرانی_فارسی
۱۹ تیر ۱۴۰۳
جلسه سوم
#دین_پرست
#تربیت_دینی
https://eitaa.com/anbaz60/1621
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متاسفانه این وضعیت به علل مختلف طی چندین سال پدید آمده
و فعلا باید با سه پایه به سراغش رفت تا بهمرور زمان، در حد وسع، اصلاح کرد:
۱. پذیرش این وضعیت، بهعنوان جزئی از زندگی انتخابشده برای نوجوانان و جوانان، و حتی گاهی بزرگترها. درنتیجه نباید عجله کرد و باید با همتی بلند، پیش رفت؛
۲. بازاندیشی برای فهم تربیتی دین (که هم ریشهدار باشد و هم کاربردی)، خصوصا با توجه و نظارت بر روش پیشرفته و تکنولوژیک رقبا؛
۳. تواضع حقیقی و عدم ارزشداوریِ جزماندیشانه و مطلقنگرِ #منفی درباره این مخاطبان و #مثبت درباره خودمان.
البته شخصا مطمئنم اکثر موارد، اصلاح نخواهد شد، بلکه وخیمتر خواهد شد،
به دلیل فقدان یا ضعف در سه امر مذکور؛
اما لایکلف الله نفسا الا وسعها.
#تربیت_دینی
https://eitaa.com/anbaz60/1622
پ.ن:
در کانال زیر پیشنهادهای کاربردی خوبی مطرح شده است:
https://eitaa.com/mosafere313/1455
هدایت شده از مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم
📌«همیشه مسافر»
مطرب که عاشق نَبوَد، و نوحه گر که دردمند نَبوَد، دیگران را سرد کند.
(مقالات شمس تبریزی)
🔹اصلاً نمی توانستم باور کنم که یک سفر کوتاه یک روزه همه ی زندگی مرا تغییر دهد و سال های سال تا به امروز این همه بر لحظه لحظه ی عمر و جزء جزءِ هستی ام تأثیر بگذارد.
🔸یکی از روزهای آذرماه سال یک هزار و سیصد و پنجاه و هشت. من بودم و سعید و ناصر. سعید که بعدها چند تکّه از استخوان های او را از جبهه به تهران آوردند و ناصر که تمام بدنِ مجروح و زخمی اش نشانه هایی دارد از هشت سال حضور جوان مردانه در دفاع از این سرزمین ( و الآن ناصر در بیمارستان است و منِ بی همـّت ناسپاس به دیدن اش نرفته ام هنوز).شنیده بودم که خیلی از کتاب ها، خوانندگان خود را به دنبال نویسنده ها روانه کرده اند. جست و جویی که از انس با اثر شروع شده و به مصاحبت مؤثّر انجامیده. ما نیز با خواندن چند کتاب از نویسنده ای ناشناس، راهی شده بودیم.
🔸بعد از زیارت از حضرت معصومه، راهیِ کتابفروشی های اطراف حرم شدیم. به دنبال کتاب فروشی هجرت. بالاخره راه پلّه ای را گرفته بودیم و رفته بودیم بالا. در آن بالاخانه با کتاب فروش سر و کلّه می زدیم که ما به دنبال نویسنده ی این چند تا کتاب، آقای عین.صاد می گردیم که از بعضی ها شنیده ایم نام اصلی اش علی صفایی است.
🔹کتاب فروش همین طور طفره می¬رفت. نه ردمان می کرد برویم پی کارمان و نه نشانی ای از آقای عین.صاد را به ما می داد. معلوم بود که ما را نگه داشته تا هم قدری سبک سنگین مان کند و قدری هم وقت بگذرد. همین طور بود. دیگر حوصله مان لبریز شده بود و چیزی نمانده بود تا راه بیفتیم که مردی روحانی وارد شد. و دقایقی بعد، مرد کتاب فروش با حرکاتِ چشم اش به ما اشاره کرد که یعنی همین است. و ما متوجّهِ تازه وارد شدیم. بیست و هفت- هشت ساله می نمود. عمامه ای سفید و عبا و ردایی با موها و ریش های خرمایی و چهره ای آرام. با تعجّب و احترام سلام کردیم. خودش جلو آمد و خیلی صمیمانه – و به یادم نمانده که با چه چیزی- سر صحبت را باز کرد. قرار شد که عصر به خانه اش برویم در محلّه ی باجک قم.
🔸بر دیوار آن خانه ی کوچک یک طبقه، تعداد زیادی دوچرخه و چند تا موتورِگازی و دنده ای تکیه داده بودند. تو که رفتیم لحظات آخرِ درس او بود. با تعدادی طلبه ی ملبّس و مکلا که در اتاق کیپ تا کیپ نشسته بودند. یک مَدرَس ساده. کم کم طلبه ها رفتند. چند نفری ماندند که به مباحثه پرداخته بودند. و من و سعید و ناصر. شلوار و پیراهنِ بلند آخوندی تن¬اش بود و بدون دستار رفت و چای آورد و نشست. از ما یکی¬یکی پرسید. ناصر چیزی گفت و من غزلکی خواندم و سعید هم سوره ی فجر را به سبک منشاوی قرائت کرد و آقای عین.صاد که در همان دقایق متوجّه شدیم دیگران به او حاج شیخ می گویند شروع کرد به صحبت. حرف هایش مثل نوشته هایش در کتاب های مسؤولیت و سازندگی، عاشورا، انفاق، غدیر و رشد، صمیمی و عمیق و تازه و تأثیرگذار و جذّاب بود. درباره ی همان سوره ی فجر شروع کرد به صحبت و به آیات پایانی که رسید، صورت اش پر از اشک شده بود. یا أیَّتُها النَّفسُ المُطمئِنّه إرجِعی إلی رِبِّکَ راضیه مرضیّه فادخُلی فی عِبادی و ادخلی جَنَّتی.
🔹علی صفایی حائری به عنوان یک نویسنده هیچ فاصله ای با آثارش نداشت. خودش را که می دیدی انگار کتاب هایش رو به روی توست. کتاب هایش را که می خواندی، انگار خودش با تو حرف می زند و حرف و حدیث و پیک و پیغامش همان بی تابی های متعالی که عالمان را میراث داران انبیا کرده است. در جوانی با مسائل تربیتی شروع کرده بود. در کنار فقه و اصول و ادبیات و فلسفه و . . . به مسائل پرورشی پرداخته بود. با آن¬که شنیده بودم در بیست و یکی دو سالگی خارج فقه و اصول را گذرانده و چیزهای دیگر را در این ها درجا نزده بود. به قول خودش: در نور نمی توان نگریست که این¬جا درجا زدن است. با نور باید حرکت کرد و به جایی رسید. اولی بینایی را از تو میگیرد و دومی تو را در راه یاریگر است. به سرچشمه پناه برده بود؛ قرآن و حدیث، و در سلسله کتابهای روش نقد که انواع دیدگاه ها را نقد میکند، میبینی در آزادی و عرفان مصطلح ماندن را هم کم می داند، برای انسان. آزادی از آزادی دغدغه ی او بود و رسیدن به مرتبه ی رشد. و این همه را در وحی دریافت کرده بود.
عینصاد به روایت سهیل محمودی
به مناسبت ۲۲ تیرماه سالروز رحلت استاد علی صفایی حائری
https://t.me/maasqom/36
@markazasnadqom
اساسا با بنر زدن و تبریک گفتن و بزرگداشت همۀ مسئولان مخالفم (خصوصا آنهایی که هنوز کاری شروع نکردهاند، یا آنهایی که اشتباهات واضح و مهمی دارند)؛ جز در موارد بسیار استثنائی، آن هم در حد بسیار کم.
اما مهمتر از آن، این است که ما درگیر چه مسئلهای هستیم؛ اینکه:
«چرا فلان مسئول از پزشکیان حمایت کرد؟
چرا تصویر پزشکیان را کنار شهدا گذاشتهاند؟
چرا رنگ زمینۀ این تصویر سبز است؟
چرا نام فلان شخصیت ارومیه در تصویر نیامده؟
و ...»؟
معتقدم اگر قرار است یک دغدغۀ محلی داشته باشیم، باید این باشد که از ظرفیت ریاست جمهوریِ پزشکیان برای حل مسائل واقعی مردم منطقه استفاده کنیم.
🌺
آذربایجان یاتماسین!
عدلین داشین آتماسین!
#آذربایجان
#ارومیه
https://eitaa.com/anbaz60/1624
۱۴۰۳۰۴۲۰ ظالمان پیشرو و پیرو.mp3
5.38M
شبهای #محرم
#سیرجان
#روستای_پسوجان
مسجد حضرت اباالفضل
#زیارت_عاشورا
🔹 ظالمان پیشرو و پیرو
🔹 رثای کاروان اسرای اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله
#سخنرانی_فارسی
۲۰ تیر ۱۴۰۳
جلسه چهارم
#دین_پرست
#تربیت_دینی
https://eitaa.com/anbaz60/1621
هدایت شده از مقتل و شعر فارسی
ای پسر من پدر پیر توام، علی فانی.mp3
4.65M
ای پسر، من پدر پیر توام
پدر پیر و زمین گیر توام
سخنی گوی و دلم را خوش کن
تو که آتش زدهای خاموش کن
ولدی علی علی علی
ولدی علی علی علی
پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم
خیز و از جا بنشان آتش دل ای پسرم
گَه سرت، گاه رخت، گاه لبت میبوسم
دلم آرام نگیرد چه کنم من پدرم
ولدی علی علی علی
ولدی علی علی علی
سپه کوفه و شام اِستاده
به تماشای شَه و شَهزاده
شَه روی نعش پسر افتاده
همه گفتند حسین جان داده …
ولدی علی علی علی
ولدی علی علی علی
#روضه_سنگین
شنیدید میگن
"غم داغ برادر را برادرمُرده میداند"؟
در مجالس عزاداری، داغ دل حاضران رو رعایت کنیم،
پیشِ جوانازدستدادهها، روضه علیاکبر سنگین نخونیم
پیش برادرازدستدادهها روضه مکشوف عباس علمدار و داغ سنگین زینب نخونیم
و همینطور، روضه رقیه و علی اصغر و ...
اشارهها کافیاند.
دل، تحمل نداره.
به کوچکترین واکنشهای غیر عادی حساس باشیم،
خدای نکرده مشکلی برای کسی پیش نیاد.
---
پ.ن:
امروز یک پدر پیرِ جوانازدستداده، تشنج کرد، که گویا سابقه هم داشته. الحمد لله -تا حدی- بخیر گذشت، اما احساس کردم چقدر شکستهتر شد.
مداح عزیز داشت این مرثیه رو میخوند:
سنگها صورت او را عوضم بوسیدند
تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند
داشت میرفت به میدان، قد و بالایی داشت
عمههایش همگی دور سرش چرخیدند
سَروِ من تشنه به میدان شهادت میرفت
خواهرانش عوض ابر بر او باریدند
پیرمردان همه گفتند رسولالله است
جمعیت از نفس افتاد، همه ترسیدند
نمک زندگی من پسرم بود ولی
نمک زندگیام را به زمین پاشیدند
(اینجا گریههای پیرمرد دوستداشتنی، شدید شد 😭)
مجلس ختم گرفتیم کنار بدنش
عوض فاتحهخوانی همگی رقصیدند
(اینجا پیرمرد افتاد 😭😭😭)
هفت بار از جگر سوختهام ناله زدم
مرد و نامرد همه غربت من را دیدند
آمدم جمع کنم زندگیام را از خاک
دستهجمعی به من و گشتن من خندیدند
https://hadithashk.com/?p=40455
صلی الله علیک یا مظلوم! یا غریب!
بالالاریان قوربان اؤلوم آی جوانی قوربان اؤلان آتا!
🖤🖤🖤
https://eitaa.com/anbaz60/1629
حضرت #علی_اکبر
مرحوم #شأنی
آه اؤ ساعتدن سلام آخر اکبردن اوجالدی
خیمه ده مظلوم امامون، صورتی سؤلدی سارالدی
اضطراب و هؤولیله یوز قؤیدی دشت کارزاره
تا یئتوردی شه اؤزون شبه رسولِ تاجداره
نوجوان اؤغلون گؤروب تؤپراقلار اوسته پارهپاره
اختیار الدن گئدوب آتدان اؤزون تؤپراقه سالدی
🖤🖤🖤
عمریم اؤلسا یوزمینایل قان آغلارام بو بیر سؤز اوسته
ذؤالجناح اوستن عزیز فاطمه دوشدی یوز اوسته
اؤلمادی طاقت دورا، نچّه قدم گئتدی دیز اوسته
یاندیروب زهرانی هم پیغمبرین آرامین آلدی
😭😭😭
باشلادی شه ناله بلبلتک، گل خندانی گؤرجک
سؤیلدی نه تئز چیخوب باتدون علی، صبحاولدوزی تک
همّ و غمدن سن خلاص اؤلدون اؤزون، قؤیدون منی تک
بیر بئله دشمن آرا، بیکس آتان بو چؤلده قالدی
🖤🖤🖤
خم قدین اگدی قؤیوب صورت علینون صورتینه
نقل ائدر راوی "باخیردیم من امامون حالتینه
گؤردوم اؤلدی بو عمل افزوده شاهون رقّتینه
قان محاسیندن آخور، گؤز جامی هی دؤلدی بؤشالدی"
سرخؤش ائتدی شهریاری شربت هجرانِ شهدی
بینتیجه اؤلمادی عشق عالمینده جد و جهدی
داغ اکبر قدّینی اگدی، دوزلدی نقص عهدی
مقصدی گلدی اله آئینۀ قلبی صافالدی
...
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین بن علی
💔🖤
۱۴۰۳۰۴۲۰ پسوجان، شب، تفاوت تشخیص، حتی در مسائل اصلی دین.mp3
3.77M
شبهای #محرم
#سیرجان
#روستای_پسوجان
مسجد حضرت اباالفضل
🔹 اهمیت تفاوت تشخیص افراد، حتی در مسائل اصلی دین
#سخنرانی_فارسی
۲۰ تیر ۱۴۰۳
بخشی برشخورده و مستقل از جلسه چهارم
#دین_پرست
#تربیت_دینی
https://eitaa.com/anbaz60/1631