146 آیه ۱۳۸ انعام.mp3
4.96M
#مباحث_تفسیری
ص 146
#انعام 138
🔹 مصادیق نوپدیدی از دینسازیهای ناروا در دوره معاصر
🔹 عدم اختصاص #دینسازی به قلمرو خوردنیها و رفتارهای ظاهری، و گسترش آن به حیطۀ باورها
پرسشگریِ بدون مهارت
❓
گاهی میبینید که بحثی پیش آمده و شما برای فهم بهتر مسئله یا تفهیم مطلب خودتان، از کسی سؤالی میپرسید و او جوابی میدهد، چه مربوط و چه نامربوط، چه درست و چه نادرست.
مدت کوتاهی بعد از آن، بحث دیگری شکل میگیرد. این بار همان شخص، همان سؤال خودتان را به خود شما برمیگرداند و از شما میپرسد، بدون اینکه منطقا جای آن سؤال باشد.
یکی از نکات مهم در این رفتوبرگشتها این است که اگر بخواهیم گفتگوی سازندهای داشته باشیم، باید سؤالات خودمان را به میدان بیاوریم. سؤال هر کسی مبتنی بر زمینههای فکری و شخصیتی خود او است. سؤال من به سایز من است و سؤال شما قوارۀ شما. سؤال شما در تن من زار میزند و سؤال من برای شما تنگ است. اگر خودمان نمیتوانیم سؤال درستی طرح کنیم، بهتر است اول مهارت طرح سؤال را به دست بیاوریم یا دست کم از چگونگی سؤال درست در آن موضوع خاص پرسوجو کنیم.
از رسول گرامی اسلام ص نقل است که «حُسْنُ السُّؤَالِ نِصْفُ الْعِلْم؛ پرسش خوب، نیمی از دانایی است» (كنز الفوائد، ج 2، ص 189)
#پرسشگری
#مهارت_پرسشگری
#مهارت_طرح_سؤال
#علامه_امینی
#شهید_مطهری
خلاصهای کامل از مقالۀ «#الغدیر و وحدت اسلامی» از شهید مرتضی مطهری:
🔻 بخش اول:
وحدت اسلامى و اخوّت اسلامى سخت مورد عنايت و اهتمام شارع مقدس اسلام بوده و از اهمّ مقاصد اسلام است.
آيا تأليف و نشر كتابى مانند الغدير- كه به هر حال موضوع بحث آن كهنترين مسئله خلافى مسلمين است- مانعى در راه هدف مقدس و ايدهآل عالى «وحدت اسلامى» ايجاد نمىكند؟
1️⃣ مفهوم و حدود وحدت اسلامى
مقصود از وحدت اسلامى نه انتخاب یکی از مذاهب اسلامى و کنار گذاشتن ساير مذاهب است و نه اخذ مشتركات همه مذاهب و کنار گذاشتن مفترقات همه آنها و اختراع مذهبی جديد كه عين هيچ يك از مذاهب موجود نباشد. بلکه به معنای اتحاد پيروان مذاهب مختلف در عين اختلافات مذهبى، در برابر بيگانگان است.
وحدت مسلمین در جهانبينى، در فرهنگ، در سابقه تمدن، در بينش و منش، در معتقَدات مذهبى، در پرستشها و نيايشها، در آداب و سنن اجتماعى خوب، مىتواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتى عظيم و هايل به وجود آورد كه قدرتهاى عظيم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمايند، خصوصاً اينكه در متن اسلام بر اين اصل تأكيد شده است.
هيچ ضرورتى ايجاب نمىكند كه مسلمين به خاطر اتحاد اسلامى، صلح و مصالحه و گذشتى در مورد اصول يا فروع مذهبى خود بنمايند، همچنانكه ايجاب نمىكند كه مسلمين درباره اصول و فروع اختلافى فيمابين بحث و استدلال نكنند و كتاب ننويسند. تنها چيزى كه وحدت اسلامى ايجاب مىكند، اين است كه مسلمين- براى اينكه احساسات كينهتوزى در ميانشان پيدا نشود يا شعلهور نگردد- متانت را حفظ كنند، يكديگر را سبّ و شتم ننمايند، به يكديگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق يكديگر را مسخره نكنند و بالاخره عواطف يكديگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند و در حقيقت- لااقل- حدودى را كه اسلام در دعوت غيرمسلمان به اسلام لازم دانسته است، درباره خودشان رعايت كنند: ادْعُ الى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ احْسَنُ (نحل 125).
از نظر مخالفان این دیدگاه، اصول مذهبى مجموعهاى بهم پيوسته است و به اصطلاح اصوليون از نوع «اقل و اكثر ارتباطى» است، آسيب ديدن يكى عين آسيب ديدن همه است. علىهذا آنجا كه مثلًا اصل «امامت» آسيب مىپذيرد و قربانى مىشود، از نظر معتقدين به اين اصل، موضوع وحدت و اخوّت منتفى است و به همين دليل شيعه و سنى به هيچ وجه نمىتوانند دست يكديگر را به عنوان دو برادر مسلمان بفشارند و در يك جبهه قرار گيرند؛ دشمن، هركه باشد.
نقد: دليلى ندارد ما اصول را در حكم يك مجموعه بهم پيوسته بشماريم و از اصل «يا همه يا هيچ» در اينجا پيروى كنيم. اينجا جاى قاعده «الْمَيْسورُ لايَسْقُطُ بِالْمَعْسور» و «ما لايُدْرَكُ كُلُّهُ لايُتْرَكُ كُلُّه» است.
سيره و روش شخص اميرالمؤمنين على عليه السلام براى ما بهترين و آموزندهترين درسهاست. او براى احقاق حق خود از هيچ كوششى خوددارى نكرد، همه امكانات خود را به كار برد كه اصل امامت را احيا كند، اما هرگز از شعار «يا همه يا هيچ» پيروى نكرد. برعكس، اصل «ما لايدرك كلّه لايترك كلّه» را مبناى كار خويش قرار داد.
على در برابر ربايندگان حقش قيام نكرد و قيام نكردنش اضطرارى نبود، بلكه كارى حسابشده و انتخابشده بود. او از مرگ بيم نداشت، چرا قيام نكرد؟ حداكثر اين بود كه كشته شود. كشته شدن در راه خدا منتهاى آرزوى او بود. او همواره در آرزوى شهادت بود و با آن از كودك به پستان مادر مأنوستر بود. على در حساب صحيحش بدين نكته رسيده بود كه مصلحت اسلام در آن شرايط، ترك قيام و بلكه همگامى و همكارى است. خود كراراً به اين مطلب تصريح مىكند:
(ادامه دارد)
#علامه_امینی
#شهید_مطهری
🔻 بخش دوم:
یک. نامه 62 نهجالبلاغه (به مالک اشتر):
«فَأمْسَكْتُ يَدى حَتّى رَأيْتُ راجِعَةَ النّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْاسْلامِ، يَدْعونَ الى مَحْقِ دينِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَخَشيتُ انْ لَمْانْصُرِ الْاسْلامَ وَ اهْلَهُ انْ ارى فيهِ ثَلْماً اوْ هَدْماً تَكونُ الْمُصِيْبَةُ بِهِ عَلَىَّ اعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلايَتِكُمُ الَّتى انَّما هِىَ مَتاعُ ايّامٍ قَلائِلَ؛ من اول دست خود را پس كشيدم، تا ديدم گروهى از مردم از اسلام بازگشتند و مردم را به نابودى دين محمد صلى الله عليه و آله دعوت مىكنند. پس ترسيدم كه اگر به يارى اسلام و مسلمين برنخيزم شكاف يا انهدامى در اسلام خواهم ديد كه مصيبت آن از فوت خلافت چندروزه بسى بيشتر است.»
دو. خطبه 74 نهج البلاغه: در شوراى شش نفرى پس از تعيين و انتخاب عثمان به وسيله عبدالرحمن بن عوف، على عليه السلام شكايت و هم آمادگى خود را براى همكارى اينچنين بيان كرد:
«لَقَدْ عَلِمْتُمْ انّى احَقُّ النّاسِ بِها مِنْ غَيْرى، وَ وَ اللَّهِ لَاسَلِّمَنَّ ما سَلِمَتْ امورُ الْمُسْلِمينَ وَ لَمْيَكُنْ فيها جَوْرٌ الّا عَلَىَّ خاصَّةً؛ شما خود مىدانيد من از همه براى خلافت شايستهترم، و حال به خدا قسم مادامى كه كار مسلمين روبراه باشد و رقيبان من تنها به كنار زدن من قناعت كنند و تنها شخص من مورد ستم واقع شده باشد، مخالفتى نخواهم كرد و تسليم خواهم بود.»
(ادامه دارد)
#علامه_امینی
#شهید_مطهری
🔻 بخش سوم:
2️⃣ اعتقاد و بیانات علامه امينى:
ایشان در فرصتهاى مختلف در مجلدات الغدير اين مسئله را طرح كردهاند، از جمله:
یک. مقدمه جلد اول: «و ما اينهمه را خدمت به دين و اعلاى كلمه حق و احياى #امت_اسلامى مىشماريم.»
دو. جلد سوم، صفحه 77: ابن تيميّه و آلوسى و قصيمى به دروغ میگویند شيعه برخى از اهلبيت را از قبيل زيد بن على بن الحسين دشمن مىدارد، اين دروغها و تهمتها تخم فساد را مىكارد و دشمنيها را ميان امت اسلام برمىانگيزد و جماعت اسلام را تبديل به تفرقه مىنمايد و جمع امت را متشتّت مىسازد و با #مصالح_عامه مسلمين تضاد دارد.
سه. جلد سوم، صفحه 268: سيد رشيد رضا گفته: «شيعه از هر شكستى كه نصيب مسلمين شود خوشحال مىشود تا آنجا كه پيروزى روس را بر مسلمين در ايران جشن گرفتند». در حالی که اين دروغها ساخته و پرداخته امثال سيد محمّد رشيد رضاست. شيعيان ايران و عراق كه قاعدتاً مورد اين تهمت هستند و همچنين مستشرقان و سيّاحان و نمايندگان ممالك اسلامى و غيرهم كه در ايران و عراق رفت و آمد داشته و دارند خبرى از اين جريان ندارند. شيعه بلااستثناء، براى نفوس و خون و حيثيت و مال عموم مسلمين اعمّ از شيعه و سنى احترام قائل است. هر وقت مصيبتى براى عالم اسلام در هركجا و هر منطقه و براى هر فرقه پيش آمده است، در غم آنها شريك بوده است. شيعه هرگز #اخوّت_اسلامى را كه در قرآن و سنت بدان تصريح شده محدود به جهان تشيع نكرده است و در اين جهت فرقى ميان شيعه و سنى قائل نشده است.
چهار. پايان جلد سوم: پس از انتقاد از چند كتاب از كتب قدما از قبيل عِقدالفريد ابن عبد ربّه، الانتصار ابوالحسين خيّاط معتزلى، الفرق بين الفِرَق ابومنصور بغدادى، الفصل ابن حزم اندلسى، الملل و النحل محمّد بن عبدالكريم شهرستانى، منهاج السنه ابن تيميّه و البداية و النهايه ابن كثير و چند كتاب از كتب متأخرين از قبيل تاريخ الامم الاسلاميه شيخ محمّد خضرى، فجر الاسلام احمد امين، الجولة فى ربوع الشرق الادنى محمّد ثابت مصرى، الصراع بين الاسلام و الوثنيه قصيمى و الوشيعه موسى جار اللَّه مىگويند:
«هدف ما از نقل و انتقاد اين كتب اين است كه به امت اسلام اعلام خطر كنيم و آنان را بيدار نماييم كه اين كتابها بزرگترين خطر را براى جامعه اسلامى به وجود مىآورد، زيرا وحدت اسلامى را متزلزل مىكند، صفوف مسلمين را مىپراكند، هيچ عاملى بيش از اين كتب صفوف مسلمين را از هم نمىپاشد و وحدتشان را از بين نمىبرد و رشته اخوّت اسلامى را پاره نمىكند.»
پنج. مقدمه جلد پنجم:
به مناسبت يكى از تقديرنامههايى كه از مصر درباره الغدير رسيده است، تحت عنوان «نظرية كريمة» مىگويند:
«عقايد و آراء درباره مذاهب آزاد است و هرگز رشته اخوّت اسلامى را كه قرآن كريم با جمله انَّمَا الْمُؤْمِنونَ اخْوَةٌ بدان تصريح كرده پاره نمىكند، هرچند كار مباحثه علمى و مجادله كلامى و مذهبى به اوج خود برسد. سيره سلف و در رأس آنها صحابه و تابعين همين بوده است.
ما مؤلفان و نويسندگان در اقطار و اكناف جهان اسلام، با همه اختلافى كه در اصول و فروع با يكديگر داريم، يك جامع مشترك داريم و آن ايمان به خدا و پيامبر خداست. در كالبد همه ما يك روح و يك عاطفه حكمفرماست و آن روح اسلام و كلمه اخلاص است.
ما مؤلفان اسلامى همه در زير پرچم حق زندگى مىكنيم و تحت قيادت قرآن و رسالت نبىّ اكرم انجام وظيفه مىنماييم. پيام همه ما اين است كه: انَّ الدّينَ عِندَ اللَّهِ الْاسْلامُ و شعار همه ما لا اله الّا اللَّه و محمّدٌ رسولُ اللَّه است.
آرى ما حزب خدا و حاميان دين او هستيم.»
شش. در مقدمه جلد هشتم تحت عنوان «الغدير يوحّد الصفوف فى الملأ الاسلامى» مستقيماً وارد بحث نقش الغدير در وحدت اسلامى مىشود و این اتهام را سخت رد می کند كه «الغدير موجب تفرقه بيشتر مسلمين مىشود» و ثابت مىكنند كه برعكس، الغدير بسيارى از سوء تفاهمات را از بين مىبرد و موجب نزديكتر شدن مسلمين به يكديگر مىگردد.
(ادامه دارد)
#علامه_امینی
#شهید_مطهری
🔻 بخش چهارم و پایانی:
3️⃣ نقش مثبت الغدير در وحدت اسلامى:
اولًا منطق مستدل شيعه را روشن مىكند، و ثابت مىكند كه گرايش در حدود صد ميليون مسلمان به تشيع- برخلاف تبليغات زهرآگين عدهاى- مولود جريانهاى سياسى يا نژادى و غيره نبوده است، بلكه يك منطق قوى متكى به قرآن و سنت موجب اين گرايش شده است.
ثانياً پارهاى از اتهامات به شيعه را رد می کند -كه سبب فاصله گرفتن مسلمانان ديگر از شيعه شده است-، از قبيل اينكه:
* شيعه غيرمسلمان را بر مسلمانِ غيرشيعه ترجيح مىدهد
* و از شكست مسلمانان غير شيعه از غير مسلمان شادمان مىگردد
* و شيعه بهجاى حج به زيارت ائمه مىرود،
* يا در نماز چنين مىكند
* و در ازدواج موقت چنان.
ثالثاً شخص شخيص اميرالمؤمنين على عليه السلام را كه مظلومترين و مجهولالقدرترين شخصيت بزرگ اسلامى است و مىتواند مقتداى عموم مسلمين واقع شود، و همچنين ذرّيّه اطهارش را به جهان اسلام معرفى مىكند.
4️⃣ برداشت ديگران از «الغدير»:
برداشت بسيارى از دانشمندان بىغرض مسلمان غيرشيعه از الغدير همين است:
یک. محمّد عبدالغنى حسن مصرى در تقريظ خود بر الغدير:
از خداوند مسئلت مىكنم كه بركه آب زلال شما را سبب صلح و صفا ميان دو برادر شيعه و سنى قرار دهد كه دست به دست هم داده، بناى امت اسلامى را بسازند.
دو. عادل غضبان، مدير مجله مصرى «الكتاب»:
اين كتاب، منطق شيعه را روشن مىكند و اهل سنت مىتوانند به وسيله اين كتاب، شيعه را به طور صحيح بشناسند. شناسايى صحيح شيعه سبب مىشود كه آراء شيعه و سنى به يكديگر نزديك شود و مجموعاً صف واحدى تشكيل دهند.
سه. دكتر محمّد غلاب، استاد فلسفه در دانشكده «اصول دين» جامع ازهر:
كتاب شما در وقت بسيار مناسبى به دستم رسيد، زيرا اكنون مشغول جمعآورى و تأليف كتابى درباره زندگى مسلمين از جوانب مختلف هستم، لهذا خيلى مايلم كه اطلاعات صحيحى درباره شيعه اماميه داشته باشم.
كتاب شما به من كمك خواهد كرد و من ديگر مانند ديگران درباره شيعه اشتباه نخواهم كرد.
چهار. دكتر عبدالرحمن كيالى حلبى:
كتاب الغدير و محتويات غنى آن، چيزى است كه سزاوار است هر مسلمانى از آن آگاهى يابد، تا دانسته شود چگونه مورخان كوتاهى كردهاند و حقيقت كجاست. ما به اين وسيله بايد گذشته را جبران كنيم و با كوشش در راه اتحاد مسلمين به اجر و ثواب نايل گرديم.
#شهید_مطهری:
در تاريخ اسلام خودمان، تنها در صدر اسلام است كه مىبينيم بانوان نقش مؤثرى از نظر سياسى يا نظامى يا فرهنگى ايفا كردهاند. در دورههاى متأخر تدريجاً اين نقش ضعيف شده و احياناً به صفر رسيده است و همين جهت ايجاب مىكند كه تحقيق كنيم «چه عواملى موجب گشت كه زن بار ديگر [در جریان انقلاب اسلامی ایران] در صحنه تاريخ ظاهر شود و تاريخ را از #مذكر بودن محض خارج كند و آن را #مذنّث (مذكر مؤنث) نمايد؟».
#مسئله_حجاب
پ.ن:
پاسخ به مسئله نوع و سطح حضور زنان در صحنه تاریخ و جامعه، در فهم بسیاری از حوادث تاریخی و حتی احکام شرعی تأثیر دارد و یکی از مسائل مهم #فلسفه_فقه و حتی #فلسفه_دین است.
148 آیات ۱۴۷ تا ۱۴۹ انعام.mp3
5.09M
#مباحث_تفسیری
ص 148
#انعام 147-149
🔹 بحثی درباره قلمرو قاعدۀ لطف
🔹 آیا اجماع لطفی قابل قبول است؟
🔹 آیا خطای فقها یا ولات امر، خلاف لطف خدا است؟
#کلام
#اصول_فقه
#سیاسی
هدایت شده از وحید جلیلی
🔰 هشدار قرآن به حزباللهیها
📆 به بهانه 24 ذیالحجه سالگرد نزول آیه ولایت
✅ "انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یُوتون الزکوه و هُم راکعون"
✅ از امیرالمومنین اسمش را هم نمیآورد فقط صحنه را توصیف میکند، صفت را توضیح میدهد. بنده توی این مسجد نشستهام. خیلیهای دیگر هم هستند. یک فقیری محتاجی وارد میشود، بنده چکار میکنم؟ - خودم را عرض میکنم- بلافاصله بلند میشوم الله اکبر، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدالله رب العالمین،.... ما که داریم نماز میخوانیم برو سراغ بقیه.
✅ یعنی بلافاصله دین خودم را سپری قرار میدهم که مبادا مسئولیت اجتماعی بیاید سمت من. این یک نوع دینداری است که امثال من داریم.
✅ توی آن مسجد آن همه آدم هستند کی به آن فقیر کمک میکند؟ علی. در چه حالتی؟ در رکوعش. آن هم رکوع نمازهای آنها در اوج معنویت، آیه نازل میشود: "این قرائت از دین باید حکومت کند" دینی که معنویت و عدالت؛ عبادت و مسئولیت؛ در آن در کنار هماند. مواظب باشید بچه مسلمانها، بچه حزباللهیها، مومنین، این قرائت از دین باید حکومت کند. هر کس دیگری علَم حکومت دینی برافراشت، با قرائتهای دیگر، بدانید یا فاسد است، یا خائن است، یا خیلی پیاده است، بیسواد است. این موضع قرآن ماست در مساله امامت و ولایت.
✅ کسی که دم از ولایت میزند اما مثل امویها زندگی میکند دروغگو ست.کسی که دم از علی میزند اما نامه حضرت به عثمانبنحنیف را با رفتارش مسخره میکند و هیچ حساب میکند، دروغگوست.
✅ کسی که دم از ولایت میزند و به شکلگیری اشرافیت سیاسی و اقتصادی کمک میکند و حساسیتی نسبت به رنج جمهور مردم ندارد دروغگوست.
🆔@jalili_vahid
هدایت شده از وحید جلیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 هشدار قرآن به حزباللهیها
📆 به بهانه 24 ذیالحجه سالگرد نزول آیه ولایت
🆔@jalili_vahid
#شهید_مطهری:
سررشتهی عُلْقهی خانوادگی در جانب مرد است و اگر مرد به همسرش علاقهمند باشد، زن طبق طبیعت خودش (كه میخواهد او را دوست بدارند) علاقهمند میشود. زن به اینکه دیگری را دوست داشته باشد اهمیت نمیدهد، بلکه به محبوب بودن برای دیگری اهمیت میدهد؛ یعنی زن آن مردی را دوست میدارد كه او را دوست بدارد، مردی محبوب اوست كه او محبوب آن مرد باشد. بنابراین كلید علقهی خانوادگی در دست مرد است و همینكه علاقهی مرد از بین رفت، كانون خانوادگی بهطور طبیعی منحلّ است. چنین كانونی را -كه باید بر محبت و علاقه و صمیمیت استوار باشد- نمیشود با زور و اجبار قانونی نگهداری كرد. زن مانند نوكر یا كارگر نیست كه قانون اجباری بتواند او را بر خلاف میلِ صاحبكار، در محل كارش نگهداری كند.
#مسئله_حجاب
(با ویرایش و تغییرات جزئی)
#شهید_مطهری:
شرافت زن اقتضا میکند که هنگامی که از خانه بیرون میرود متین و سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد، عملًا مرد را به سوی خود دعوت نکند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنیدار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنکه گاهی اوقات ژستها سخن میگویند، راه رفتن انسان سخن میگوید، طرز حرف زدنش یک حرف دیگری میزند.
اول از تیپ خودم که روحانی هستم مثال میزنم: اگر یک روحانی برای خودش قیافه و هیکلی برخلاف آنچه عادت و معمول است بسازد، عمامه را بزرگ و ریش را دراز کند، عصا و ردایی با هیمنه و شکوه خاص به دست و دوش بگیرد، این ژست و قیافه خودش حرف میزند، میگوید برای من احترام قائل شوید، راه برایم باز کنید، مؤدب بایستید، دست مرا ببوسید.
همچنین است حالت یک افسر با نشانههای عالی افسری که گردن میافرازد، قدمها را محکم به زمین میکوبد، باد به غبغب میاندازد، صدای خود را موقع حرف زدن کلفت میکند. او هم زباندار عمل میکند، به زبان بیزبانی میگوید: از من بترسید، رعب من را در دلهای خود جا دهید.
همینطور ممکن است زن یک طرز لباس بپوشد یا راه برود که اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد بزند که به دنبال من بیا، سر بسر من بگذار، متلک بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش کن.
آیا حیثیت زن ایجاب میکند که اینچنین باشد؟ آیا اگر ساده و آرام بیاید و برود، حواسپرتکن نباشد و نگاههای شهوتآلود مردان را به سوی خود جلب نکند، برخلاف حیثیت زن یا برخلاف حیثیت مرد یا برخلاف مصالح اجتماع یا برخلاف اصل آزادی فرد است؟
#مسئله_حجاب
#شهید_مطهری:
اساساً هر استعداد طبیعی دلیل یک حق طبیعی است. وقتی در آفرینش به یک موجود استعداد و لیاقت کاری داده شد، این به منزله سند و مدرک است که وی حق دارد استعداد خود را به فعلیت برساند، منع کردن آن #ظلم است.
چرا میگوییم همه افراد بشر اعم از زن و مرد حق دارند درس بخوانند و این حق را برای حیوانات قائل نیستیم؟ برای اینکه استعداد درس خواندن در بشر وجود دارد و در حیوانات وجود ندارد. در #حیوان استعداد تغذیه و تولید مثل وجود دارد و محروم ساختن او از این کارها برخلاف #عدالت است.
#مسئله_حجاب
#شهید_مطهری:
میان آنچه «عشق» نامیده میشود و به قول ابن سینا «عشق عفیف» و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملک در میآید -با اینکه هر دو روحی و پایانناپذیر است- تفاوت بسیار است. عشق، عمیق و متمرکزکننده نیروها و یگانهپرست است و اما هوس، سطحی و پخشکننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزهصفت است.
#مسئله_حجاب
#شهید_مطهری:
اشتباه فروید و امثال او در این است که پنداشتهاند تنها راه آرام کردن غرایز ارضاء و اشباع بیحد و حصر آنهاست. اینها فقط متوجه محدودیتها و ممنوعیتها و عواقب سوء آنها شدهاند و مدعی هستند که قید و ممنوعیت، غریزه را عاصی و منحرف و سرکش و ناآرام میسازد. طرحشان این است که برای ایجاد آرامش این غریزه باید به آن آزادی مطلق داد، آنهم بدین معنی که به زن اجازه هر جلوهگری و به مرد اجازه هر تماسی داده شود.
اینها چون یک طرف قضیه را خواندهاند توجه نکردهاند که همانطور که محدودیت و ممنوعیت، غریزه را سرکوب و تولید عقده میکند، رها کردن و تسلیم شدن و در معرض تحریکات و تهییجات درآوردن آن را دیوانه میسازد، و چون این امکان وجود ندارد که هر خواستهای برای هر فردی برآورده شود، بلکه امکان ندارد همه خواستههای بیپایان یک فرد برآورده شود، غریزه بدتر سرکوب میشود و عقده روحی به وجود میآید.
به عقیده ما برای آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکی ارضاء غریزه در حد حاجت طبیعی، و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریک آن.
...
از اینجا معلوم میشود که عارفان و نکتهسنجان ما که میگویند:
مراد هرکه برآری مطیع نفس تو گشت * خلاف نفس، که فرمان دهد چو یافت مراد (گلستان سعدی)
با روشنبینی و روشنضمیری عارفانه خود به نکاتی برخورد کردهاند که این آقایان روانشناس روانکاو که در عصر علوم نامشان جهان را پر کرده متوجه نشدهاند.
#مسئله_حجاب
#شهید_مطهری:
آنچه [درباره پوشش زنان] بعدها حتی در میان متشرعین تحت تأثیر عادات و عرفها پیدا شد مافوق توصیههای اخلاقی اسلامی مسلّم است. در عرفهای متأخر حتی ذكر نام همسر نوعی كشف عورت تلقی میشود.1️⃣
پیغمبر اكرم و امیرالمؤمنین و سایر ائمه اطهار در محاورات خود نام همسرشان را میبردند كه خدیجه یا فاطمه یا امّ حمیده چنین و چنان كرد؛ ولی امروز اگر یك مرجع تقلید نام همسر خود را بدون تعبیراتی از قبیل «اهل بیت» یا «والده فلانی» یا «خانواده» و امثال اینها ببرد كاری زشت تلقی میشود؛ درصورتی كه رسول اكرم از همسرش با كلمه «حمیرا» تعبیر میکند كه نشان دهنده زیبایی و رنگ پوست اوست.
همچنین امروز یك ملای معروف و مورد توجه عوام اگر همسرش سرتاپا پوشیده نباشد و بخواهد از جلوی جمعی عبور كند امری مستنكر تلقی میشود. ستر وجه و كفین به اجماع فقهای فریقین واجب نیست، حداكثر این است كه مستحب است؛ اما اگر همسر یك روحانی موجّه میان عوام، ستر وجه و كفین نكند از هر فسقی برای آن روحانی مهمتر جلوه میکند.
شیخ انصاری در «كتاب النكاح» راجع به سیرههای امروز كه ارزش چندانی ندارد به موضوع نظر بر محاسن مخطوبه2️⃣ مثال میزند و میگوید با اینكه قطعاً از نظر شرعی جایز است ولی امروز اگر به شخص محترمی اینچنین پیشنهاد شود كه دخترت را میخواهم برای ازدواج ببینم فوق العاده مستنكر تلقی میشود.
پس آنچه بعدها رخ داده بالاتر است از حدود توصیه اخلاقی اسلامی. البته خود اعراب، نه اولیای دین، در این جهت بیتأثیر نبودهاند. خشونت خاص عمری و حلول روح او حتی در #مدعیان_دشمنیاش سهم بسزایی در این موضوع داشته است.
——
پ.ن:
1️⃣ آنچه شهید مطهری اشکال می گیرد، با آنچه در لینک زیر می بینید متفاوت است، هر چند مطالب آقای علم الهدی عمومیت ندارد:
https://www.aparat.com/v/wgDLZ/
2️⃣ مراد از محاسن، زیباییها است و مراد از مخطوبه، دختری است که از او خواستگاری شده باشد. بنابراین «نظر بر محاسن مخطوبه» یعنی «نگاه خواستگار به زیبایی های دختری که از او خواستگاری کرده است». شهید مطهری این بحث را قبلا در کتاب #مسئله_حجاب مطرح کرده است.
#پاسخهای_استاد_به_نقدهایی_بر_كتاب_مسأله_حجاب
انباز
#شهید_مطهری: شرافت زن اقتضا میکند که هنگامی که از خانه بیرون میرود متین و سنگین و باوقار باشد، در
نقد:
ممکن بود از روحانیهای متظاهر به روشنفکری و تجدد مثال زده شود که در این زمان متناسبتر است چون عوامفریبی عصر حاضر در این شکل قویتر است.
پاسخِ #شهید_مطهری:
شما یک مثال پیدا کنید تا اضافه کنیم. خیلی خدانشناسی است که انسان از این تظاهر و ریاها که بر احدی پوشیده نیست، به خاطر تعصب صنفی دفاع کند.
#پاسخهای_استاد_به_نقدهایی_بر_كتاب_مسأله_حجاب
#شهید_مطهری:
در جامعهای مانند جامعه ما که معیارها فقط شعارهاست، بر روحها و معناها کاری نیست،1️⃣ و جامعه ما از نظر شعار ...،2️⃣ و برعکس از نظر شعار علوی است و از لحاظ روح و معنی ضدّ علوی. وای به حال کسی که بخواهد مانند علی صراحت و صلابت به خرج دهد و اسلام را بر مشایخ -آنجا که تعارض پیدا میشود- مقدم بدارد و شعارش این باشد: انَّ الْحَقَّ وَالْباطِلَ لا یعْرَفانِ بِاقْدارِ الرِّجالِ، اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ.
من خواستهام با ارائه ... آینه به دست خشکهمقدسان بدهم ... و بفهمند که از دست امثال آنها چه بر سر مسلمین آمده و میآید. آری جامعه ما جامعه شعارهاست نه جامعه مبادی و حقایق ...
این فکر که زن فقط و فقط باید در کنج خانه محبوس بماند و حتی با حفظ حریم و رعایت عفاف هم از علم و از هر کمالی الزاماً باید محروم بماند و کاری جز اطفاء شهوت مرد و خدمتکاری او ندارد ... که علاوه بر اینکه با اسلام جور نمیآید بر ضد عواطف انسانی است.
#پاسخهای_استاد_به_نقدهایی_بر_كتاب_مسأله_حجاب
——
پ.ن:
1️⃣ نگاه فقه مقاصدی شهید مطهری در این کتاب بسیار پررنگ و قابل ملاحظه است. #مقاصد_شریعت
2️⃣ این همه جای خالی (که با سه نقطه پر شده اند) در متن این کتاب عجیب است. آیا نوشتههای شهید مطهری ناخوانا بوده یا مصلحتی (مثل رویکرد تقریبی) حذف آن عبارات را میطلبیده؟
اگر کسی محذوفات را میداند لطفا برای بنده ارسال فرماید:
@Sajjaddinparast60