eitaa logo
انباز
274 دنبال‌کننده
402 عکس
79 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ماجرای دستگیری و به شهادت رسیدن برخی از اعضای خاندان حکیم به دست رژیم بعث به مناسبت 16 جمادی الآخر، روز اعلام خبر کشتار ده تن از علمای حوزۀ نجف 🔹در پی تحمیل جنگ به ایران، صدام بسیاری از جوانان شیعه را بالاجبار به جبهه فرستاد تا بیشترین شمار تلفات را به شیعیان تحمیل کند. صدام تلاش کرد تا فتوایی مبنی بر حرمت سرپیچی از دستورات فرماندهان ارتش و این که این قبیل فراریان، محارب با خدا و شریعت هستند از علما اخذ کند. به همین خاطر علمای بزرگ و مراجع تحت شدیدترین فشارها قرار گرفتند. لذا مقامات حکومتی مقدمات برگزاری کنفرانسی را در بغداد فراهم کردند و افراد مختلفی را به نجف اعزام داشتند تا با علما صحبت کرده و آنها را راضی به حضور در این کنفرانس کنند. 🔹در این زمان پیغام‌هایی نیز برای خاندان محترم حکیم فرستاده شد تا در کنفرانس شرکت کنند. رئیس سازمان امنیت نجف به آیت الله سید محمدرضا حکیم اعلام کرد که در صورت عدم حضور در این کنفرانس، خاندان حکیم دشمن حکومت شناخته خواهند شد و هیچ عذری برای نپذیرفتن این خواسته نیست. 🔹وقتی از خاندان حکیم با تهدید خواسته شد در کنفرانس شرکت کنند، آنها می‌دانستند تبعات عدم پذیرش این خواسته چیست. لذا جلسه مهمی برپا کردند. ریاست خاندان در این مقطع با آیت‌الله سید یوسف حکیم است. در آن جلسه تصمیم نهایی خاندان حکیم این شد که: «ما تحت هیچ شرایطی در این کنفرانس شرکت نمی‌کنیم.» پیرو این تصمیم بود که در تاریخ 26 رجب 1403 قمری (برابر با 10 می 1983 میلادی و 19 اردیبهشت 1362 شمسی) بیش از هفتاد تن از خاندان حکیم از پیر و جوان شبانه بازداشت شدند. 🔹مأموریت از ساعت 11 شب با بازداشت بزرگ خاندان حکیم یعنی آیت‌الله سید یوسف حکیم شروع شد. بعد از آن به سراغ آسید محمدعلی حکیم (پدر سید محمدسعید حکیم که اخیراً رحلت کرد) رفتند و بعد از آن به سراغ آیت‌الله شهید سید عبدالصاحب حکیم رفتند. هر تیمی زیر نظر یک افسر وارد بیوت علما می‌شد. آنها وحشیانه درها را می‌شکستند و عده‌ای هم از بالای پشت‌بام و روی دیوار به دورن خانه می ریختند تا ترس و وحشت بیشتری را ایجاد کنند. 🔹درباره اعدام‌ها باید گفت ابتدا شش نفر از خاندان حکیم را تیرباران کردند و به شهادت رساندند. فاصله بین دستگیری و شهادت این شش نفر تقریباً ده روز است. حجت الاسلام سید محمدحسین حکیم به همراه دو نفر از برادرانش یعنی سید عبدالصاحب و سید علاءالدین و سه نفر از نوه های سید حکیم در 7 شعبان 1403 برابر با 30 اردیبهشت 1362 تیرباران شدند. 🔹در نوبت دوم هم ده نفر را اعدام کردند. گروه ده نفری که از خاندان حکیم اعدام شدند عبارت بودند از: عبدالهادی محسن و دو فرزندش به نام‌های حسن و حسین، عبدالمجید محمود که مجتهد بود، محمدعلی محمدجواد، عبدالصاحب محمدحسین، محمد محمدحسین، محمدرضا محمدحسین، ضیاءالدین کمال‌الدین و بهاءالدین کمال الدین. این دو نفر آخر نوه‌های آسید یوسف حکیم (بزرگ خاندان) هستند که همه تیرباران شدند. سه پسر آقای محمدحسین حکیم جلوی چشم پدر تیرباران شدند. در حالی که در این مقطع زمانی آسیدمحمدحسین حدود هفتاد سال سن داشت. جمعا شش نفر از فرزندان مرجع راحل – سید محسن حکیم – به شهادت رسیدند که در تاریخ نهاد مرجعیت شیعه بی سابقه است. 🔻برگرفته از: مصاحبۀ مرکز اسناد انقلاب با دکتر دکتر صفاءالدین تبرائیان 🔗در این باره بخوانید: پیام امام خمینی درباره جنایت رژیم بعث در کشتار اعضای خاندان حکیم در 16 جمادی الآخر 1405 پس از اعلام خبر شهادت آنها 🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️ @chsiqs
میلاد حضرت فاطمه زهراء انسیه حوراء طاهره مطهره منصوره صدیقه مبارکه زکیه راضیه مرضیه محدثه حانیه حنانه، بر همه سالکان راه صدق و عدل، پرخیروبرکت باد! https://eitaa.com/chsiqs/844 https://eitaa.com/chsiqs/845
{ وَلَا تَقُولُوا۟ لِمَن یُقۡتَلُ فِی سَبِیلِ ٱللهِ أَمۡوَ ٰ⁠تُۢۚ بَلۡ أَحۡیَاۤءࣱ وَلَـٰكِن لَّا تَشۡعُرُونَ (۱۵۴) وَلَنَبۡلُوَنَّكُم بِشَیۡءࣲ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصࣲ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَ ٰ⁠لِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَ ٰ⁠تِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِینَ (۱۵۵) ٱلَّذِینَ إِذَاۤ أَصَـٰبَتۡهُم مُّصِیبَةࣱ قَالُوۤا۟ إِنَّا لِلهِ وَإِنَّاۤ إِلَیۡهِ رَ ٰ⁠جِعُونَ (۱۵۶) أُو۟لَـٰۤىِٕكَ عَلَیۡهِمۡ صَلَوَ ٰ⁠تࣱ مِّن رَّبِّهِمۡ وَرَحۡمَةࣱۖ وَأُو۟لَـٰۤىِٕكَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ (۱۵۷) } [سورة البقرة: ۱۵۴-۱۵۷] 🖤
یاغی نی‌ام، ترحمی! ای پادشاه حسن! گردن کشیده‌ام که تماشا کنم تو را
هدایت شده از نردبان فقاهت
✔️ امروز توفیقی شد که در کتاب لوامع صاحب قرانی عبارتی از مرحوم ملا محمد تقی مجلسی(ره) دیدم که انتشار آن خالی از لطف نیست. ایشان فرموده‌اند: «و اگر {شهادت ثالثه} نگويند بهتر است مگر از روى تقيه. چون در اكثر بلاد شايع است و بسيار شنيده‌ايم كه جمعى ترك كرده‌اند و متهم به تسنّن شده‌اند. تا آن كه در وقتى كه خدمت استاد مولانا عبداللَّه (طاب ثراه) درس قواعد مى‌خوانديم. در مبحث اذان سخنان صدوق را ذكر فرمودند. بنده عرض نمودم كه‌ شما چرا در اذان و اقامه «اشهد انّ عليّا ولىّ اللَّه» را دو مرتبه مى‌گوييد؟ فرمودند كه تيمّنا و تبرّكا مى‌گوييم و بحثها شد تا آن كه فرمودند كه ديگر نگوييم. چند روز ترك كردند. خودم از جمعى شنيدم كه فلانى سنّى است! باز عرض نمودم كه ظاهر شد كه واجبست گفتن آن تقيةً. فرمودند كه در اول نيز همين منظور من بود، نخواستم كه به لفظ تقيه بگويم، مجملاً ديگر مى‌گفتند در مدّت حيات» 📚 لوامع صاحبقرانی ج3 ص567 🔸 جالب است که گاهی یک فقیهِ شیعه مجبور می‌شود حتی از شیعیان نیز تقیه نماید! کاری با مسأله شهادت ثالثه ندارم (و قطعا شکی در ولایت مولی‌الموحدین نیست و خودم همواره ملتزم به آن بوده‌ام) اما گاهی برخی سخنران‌ها مطالبی را در جامعه ترویج می‌کنند که حتی فقهای عظیم‌الشأن هم باید در برداشت خود از دین تقیه نمایند تا مبادا عوام‌الناس آنها را تکفیر و تفسیق نمایند. رحمت خداوند بر تمامِ فقها و آن فقیه عالیقدری که: «عاش مظلوماً و مات مظلوماً» به قول حافظ شیرازی: جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل زین تَغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش درود خداوند به ارواح طیّبه فقها و شهدا و خادمین مکتب تشیّع. ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه مردن هوس است بی تو ما را این عمر بس است بی تو ما را1️⃣ جولانگه ما اگر جهانی است همچون قفس است بی تو ما را جاری ز غم فراقت از چشم رود ارس است بی تو ما را شادی و خوشی نشاط و عشرت کی دسترس است بی تو ما را دیگر شده تلخ زندگانی گر یک نفس است بی تو ما را گل باشد اگر جهان سراسر چون خار و خس است بی تو ما را دور از تو دل "علی" است پرخون زیرا نه کس است بی تو ما را سرودۀ آیت الله شیخ علی صافی گلپایگانی (رضوان الله علیه) —— 1️⃣ مطلع غزل اثر طبع سلطانی مازندرانی است که از شعرای دوره قاجاریه بوده است.
خون می‌رود به صفحه که املا کنم تو را نامت بزرگ گشت نشد جا کنم تو را یاغی نی‌اَم ترحمی ای پادشاه حُسن گردن کشیده‌ام که تماشا کنم تو را آب از سرم گذشته، عصایی بزن به آب یک دم بیا که حضرت موسی کنم تو را در راه کعبه خرج سفر در خطر فتاد دل می‌رود ز دست که پیدا کنم تو را خون مرا بگیر به گردن، مرا بکش تا زیر تیغ، سجده‌ی اعلی کنم تو را کنجی برای خلوت شب‌های من بده تا گریه‌ای به وسعت صحرا کنم تو را بر مردگان کوی تو باید دخیل بست یعنی قیاس کی به مسیحا کنم تو را بندم بزن که چینی عمرم شکسته است جامم بده که ساقی دل‌ها کنم تو را از روزگار خیر ندیدم بدون تو خیرات، جان خویش چو حلوا کنم تو را سنگینی غمت به تغافل مرا فکند لعنت به من اگر ز سرم وا کنم تو را شاعر: محمد سهرابی http://safaeinejad.ir/1386/04/31/%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D9%87-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B4%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D9%85-%D8%AA%D9%88-%D8%B1%D8%A7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناظره و مغالطه 🔹 رهدار: امام خمینی معتقد است که پیامبر به او این مأموریت را داده است که امام و رهبر جامعه بشود؛ به شما چه کسی مأموریت داده که ملت و طلبه‌ها را آگاه کنید؟! 🔸 اکبرنژاد: وظیفه ذاتی من اقتضا می‌کند که فهمم از دین را به مردم منتقل کنم. آیا وظیفه فقها غیر از است که مردم را هدایت کنند؟! https://eitaa.com/akbarnejad_ir/12388 —— دو نکتۀ دیگر: 1. پاسخ نقضی به آقای رهدار: همان کسی که به شما مأموریت داده که به این مناظره بیایید و به زعم خودتان آقای اکبرنژاد را آگاه کنید، به او هم مأموریت داده که به زعم خودش مردم را از یافته‌های علمی خودش آگاه کند. 2. اساسا مناقشۀ آقای اکبرنژاد (فارغ از صحت و سقمش) این است که آیا واقعا (و فارغ از اعتقاد شخص امام راحل) پیامبر به او مأموریتی برای اصلاح کشور یا جهان داده یا نه. پس تکرار این مدعا در مقام نقد اکبرنژاد، مغالطۀ مصادره به مطلوب است که ضرب المثل معروفش در این شعر بیان شده: دانی کف دست از چه بی مو است؟ زیرا کف دست مو ندارد!!! 🙃 —— ❗️ بداهتا این پست صرفا نظر بنده درباره همین قطعه از مناظره است، نه کل مدعیات طرفین. https://eitaa.com/anbaz60/1421
انباز
مناظره و مغالطه 🔹 رهدار: امام خمینی معتقد است که پیامبر به او این مأموریت را داده است که امام و رهب
اما بعد دو نکته دیگر: 1. وقتی کسی می‌گوید «مگه تو خودتو جمع کردی؟» و «مگه شما صالح شده‌اید؟» و «هنوز خودتونو اصلاح نکرده‌اید»، شاید منصفانه‌ترین و مؤثرترین جواب این باشد: «لطفا اشکالات مرا بگویید تا مشخص شود کدام اشکال من مانع از چنین ورودی است». برای این جواب از طرفی نه نیازی به این است که متقابلا تذکر اخلاقی به طرف بدهیم و نه به این که ادعای علم کنیم (هرچند چنین ادعائی به خودی خود اشکالی ندارد، اما امکان سوء استفاده از آن وجود دارد)، از طرفی هم میدان نقد و پاسخ منطقی‌تر نسبت به خودمان را باز گذاشته، امکان انصاف خود و طرف مقابل را تقویت می‌کنیم. 2. تنش در اثر محتوای باور به توحید، امری است که ادعای خود امام راحل نیز بوده است. تفاوت آقای اکبرنژاد با امام راحل، در قرائتی است که از اسلام و توحید دارند: قرائت امام و رهبری از اسلام، مستلزم ایجاد تنش در آن سطح و با آن طرف‌ها و حکومت‌ها و افراد و افکار بوده و هست (البته بر فرض پذیرش ادعای تنش‌زایی استراتژی ج.ا)، آقای اکبرنژاد هم قرائتی از اسلام دارد که مستلزم ایجاد تنش با حکومت جمهوری اسلامی و مدافعانش است. همانطور که قرائت هر کدام، آنها را به بخشی از دولت‌ها و بدنۀ مردمی در دنیا نزدیک کرده و می‌کند. البته واضح است که سطح تنش‌ها متفاوت است، اما لازمۀ این سخن آن نیست که بگوییم کف دین، قرائت آقای اکبرنژاد است یا قرائت هر کدام از دو رهبر انقلاب.1️⃣ اگر گفتگو در این سطح بماند، عملا بن‌بست معرفتی پیش خواهد آمد و راه برون‌رفت از چنین بن‌بست‌هایی این است که هر دو طرف با استناد به منابع دینی (عقل و قرآن و سنت) از دیدگاه خود دفاع کنند و دیدگاه طرف مقابل را به نقد بکشند. در هر حال برگزاری چنین گفتگوها و مناظراتی برای بهبود هرچه بیشتر تلقی ما از حکمرانی مطلوب امیدبخش است، به لطف خدا، حتی اگر هیچ کمکی به بهبود اوضاع کشور نکند. ____ 1️⃣ باید به این مسئله با رویکرد فلسفه‌دینی نگریست، نه کلامی. یعنی فارغ از اینکه «دین» یا «پاسخ دین به این مسئله» حق است یا نه، باید ارزیابی مستقلی از منابع معرفت دینی داشته باشیم تا ببینیم واقعا کدام قرائت، کف دین و دین‌داری است. https://eitaa.com/anbaz60/1422
انباز
🔹قصاص: اشارت‌ها و رهیافت‌ها مدتی است گزارش ستیزها و برخوردهای منجر به قتل، زود به زود به گوش می‌رسد
🔹قصاص: اشارت‌ها و رهیافت‌ها مدتی است گزارش ستیزها و برخوردهای منجر به قتل، زود به زود به گوش می‌رسد. علتش هرچه باشد، پیامدهایش مهم‌تر است: در یک طرف، خانواده‌ای داغدار عزیزی از دست رفته است. از طرف دیگر، خانواده‌ای نگران از دست دادن عضوی است که باید «قصاص» شود و گاه این عضو، نان‌آور خانواده یا نوجوانی تازه‌بالغ است! غم‌انگیزتر آن که در بسیاری از موارد، این دو خانواده با هم فامیل و آشنا هستند. قصاص چیست؟ چرا قرآن کریم این تعبیر را به کار برده است؟ شیوه بیان این حکم در قرآن چگونه است؟ آیا این شیوه بیان، به ما راهی نشان می‌دهد تا هم از برخی پیامدهای ناگوار این پدیده بکاهیم و هم با سخن قرآن مخالفت نکنیم؟ آیه قصاص در قرآن، چنین است: وَ لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يا أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون: ای خردمندان! برای شما در قصاص، زندگانی‌ای است؛ شاید تقوا پیشه کنید. (بقره:179) پیش از پرداختن به اشارات این آیه، باید اشاره کرد که قرآن، راهنمایی برای همه نسل‌ها است؛ اما در عین حال، در لایه‌های خود یک سیر تکاملی دارد و به گونه‌ای سخن گفته است که بتوان به تناسب هر روزگار و اوضاع و احوال، آن لایه از پیام را فهمید و اجرا کرد که با همان وضعیت تناسب داشته باشد. مثلا در همین آیه، چند اشارت گنجانده شده است: 1. مخاطب، خردمندان هستند. از این جا، می‌توان فهمید که موضوع پیام، دارای جنبه‌های عقلانی است و باید با خردمندی و دور از عاطفه و هیجان، با آن برخورد کرد. پس هم در فهم و هم در اجرای آن، باید تابع عقل بود. 2. تعبیر «قصاص» به کار رفته است، نه انتقام و نه جبران و نه واژه‌های مشابه. قصاص یعنی پی گرفتن و دنبال کردن. قصه نیز با همین واژه هم‌خانواده است. قصاص یعنی امور مربوط به آن اتفاق از جنبه‌های گوناگون پیگیری شود و به پیامدهایی که پس از این تصمیم به بار می‌آید، توجه گردد. 3. مقصود و هدف و حکمت این کار، زندگانی و حیات است، نه سلب حیات. 4. آن چه درنهایت امید می‌رود، تقوا است، یعنی خودنگاهداری و پرهیز از هر چیز که با آن هدف و حکمت ناسازگار باشد. یک لحظه فکر کنیم که قرآن می‌توانست بدون این چهار اشارت، حکم کند که برای جبران قتل یک فرد، شخص قاتل را بکشند یا با رضایت خانواده مقتول، از او دیه بگیرند. اما چرا با خردمندان سخن می‌گوید و واژه «پیگیری» را به کار می‌برد و هدف از این کار را زندگانی می‌داند و در نهایت، ما را به امیدِ تقوا پیش می‌برَد؟ برای فهم این چهار اشارت، باید به آن نکته که نخست گفته شد، بازگردیم. قرآن برای یک جامعه بدوی قبیله‌گرای تعصب‌محور یعنی عصر نزول قرآن، یک لایه از پیام دارد و برای جوامع پیشرفته متمدن خردگرا، یک لایه‌ی دیگر. از خلال اشارت‌های این آیه می‌توان فهمید که قرآن به انسان‌های روزگاران بعد از نزول قرآن، به تناسب پیشرفت تمدنی و فرهنگی، هشدار می‌دهد: «تقوا در این است که خردمندانه، همه جوانب این ماجرا را پیگیری و بررسی کنید و تصمیمی عاقلانه، نه صرفا عاطفی، بگیرید تا برای شما مایه حیات و زندگانی شود.» با این برداشت، البته حکم قصاص به جای خودش باقی است. اما در جامعه امروز که بسیاری از روابط اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و ... با عصر نزول قرآن، آن هم در جزیرة‌العرب، متفاوت است، آن حکم این است: همه پیامدها و جوانب ماجرا را پی بگیرید و فقط در حالی قاتل را بکشید که کشتن او برای جامعه شما با این مشخصات و اوضاع و احوال، مایه حیات گردد. یعنی اگر قاتل، فردی جانی است و در صورت زنده ماندن، همچنان تهدیدی برای حیات و امنیت جامعه خواهد بود، کارش را بسازید؛ اما وقتی فردی از روی عصبانیت یا جهل یا عوامل مشابه، اختیار از دست داده و یک عضو جامعه را از حیات محروم کرده، شما به این محرومیت دامن نزنید و جان او را نگیرید تا حیات جامعه حفظ گردد و تقوای فردی و جمعی رعایت شود. شرط عقل و خرد این است که یک خانواده دیگر را مانند خود داغدار نکنید. حتی در طلب دیه نیز به گونه‌ای عمل کنید که بستگان قاتل بتوانند از پسِ پرداخت آن برآیند و به هزارویک مکافات که خودش با حیات ناسازگار است، نیفتند. اگر این پیام نهفته در لایه‌های اشارات قرآنی ـ که پیشوای معصوم به آن «بَطن» گفته است ـ درک شود، اسلامیان و قرآنیان به رحمت و عطوفت و حکمت تنیده شده در این حکم پی می‌برند و این اندازه اصرار بر انتقام و التیام روحی (!) به هر قیمت ممکن، از جامعه اسلامی دور می‌شود. با احترام به عواطف همه خانواده‌هایی که درگیر این ماجرا می‌شوند، باید گفت: محروم کردن یک انسان دیگر از حیات، پیام قرآنی قصاص نیست، مگر در جایی که کشتن آن قاتل به سود حیات جامعه و کاری عقلانی و خردمندانه با توجه به پیگیری همه تبعات و پیامدهای آن باشد. https://t.me/cheshmesharghi/101 https://t.me/anbaz60/671
انباز
.
انباز
.
انباز
mshrgh.ir/1167990 هفت آسیب رایج در فعالان فرهنگی مختصر و مفید
mshrgh.ir/1167990 هفت آسیب رایج در فعالان فرهنگی مختصر و مفید
انباز
مطالب آقای #رحیم‌پور_ازغدی می‌تواند حرف‌های خوبی باشد ولی نقصی دارد که ارزش همه حرف‌هایش را زیر سوال
حسن رحیم‌پور ازغدی در دوره ریاست‌جمهوری حسن روحانی: ۲۰ نفر از مفسدین اقتصادی را در نماز جمعه شلاق بزنید، ۲۰ نفر از اینها را تیر باران کنید، ببینید چگونه یأس مردم بر طرف می‌شود. ---- مطالب آقای می‌تواند حرف‌های خوبی باشد ولی نقصی دارد که ارزش همه حرف‌هایش را زیر سوال می‌برد. ضمنا پرونده رئیس‌جمهور فعلی در اکثر این موارد مفتوح است اما رهبر انقلاب با سؤال و استیضاحش مخالفت کردند. آن وقت واقعا با چنین برخوردهایی (شلاق و ... در نماز جمعه) موافقت می‌کنند؟ تا زمانی که این مسائل را شفاف نگویند، همه این حرف‌های نسبتا خوب هم، از حد شعار نمی‌گذرد و دردی را از جامعه دوا نمی‌کند و می‌شود مصداق از تریبون . بلکه به تدریج، خود ایشان هم مصداق این حرف می‌شود که "امیدهای کاذبی ایجاد کرد". فیلم گفتگو را می‌توانید از لینک‌های زیر ببینید: B2n.ir/u76015 https://t.me/anbaz60/659
انباز
به یاد آسیه پناهی ✍وحید اشتری ‏به یاد ‎#آسیه_پناهی که آلونک ۳۰ متری‌ را چون خلاف ساخت تخریب شد و د
به یاد آسیه پناهی ۳ بهمن ۱۳۹۹ ✍ وحید اشتری ‏به یاد ‎ که آلونک ۳۰ متری‌ را چون خلاف ساخت تخریب شد و دق کرد، نشستم لیست مهمترین پروژه‌های آقای انصاری را طبق پرونده شهرداری درآوردم. جالب است بدانید در تهران ‎ به تنهایی قریب ۵۰۰ هزار متر مربع خلاف پروانه رسمی دارد. شهر فروشی یعنی این! ‎ https://t.me/anbaz60/662