هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
🔸 یکی از بدترین اوضاع فکر این است که حتی اهل حُسن نیت و خیرخواهان نیز قبلاز آنکه بدانند چه باید کرد و شرایط و آثار تصمیم و کار خود را در نظر آورند، به این عنوان که -بههرحال- باید کاری کرد، به بیهودهکاری بپردازند.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 گفتگوهایی با سایهام
✍🏻 دکتر داوری اردکانی
🔖 صفحه ۸
با خودم فکر میکردم بر چه اساسی باید به یک نماینده مجلس رای داد
و چگونه انتخاب شکل میگیرد؟
من در فضای شهر یک رخوتی احساس میکنم که شاید از نداستن است اینکه نمیدانیم با شرایط و وضع کنونی چه کنیم...
و گاها با حرفهایی روبه رو میشویم که شبیه یک آبنبات دل خوش کننده است و دیگر انقدر آبنبات خورده ایم که میلی نداریم...
اینکه یک نماینده از شهر اصفهان همچنان میآید و مسئله آب را مطرح میکند و تو جوان به خود میگویی از آن موقع که به دنیا آمدم این رودخانه را خشک دیدم و حتی نماینده های قبلی هیچ پاسخی از نشدنها و علتش نمیگویند و تو میمانی و کارهایی که جلو نرفته است...
راستش مسئله کشور و شهر و روستا و مردم ما شاید مسائل بسیار اساسی تری است
شاید باید یک نماینده مجلس خودش را هم افق با امام ببینید
و همانطور که امام آنقدر بلند نظر بودند که آینده کشور را به صورت جهانی و در امتداد فتح قدس میدیدند، نماینده مجلس نیز افق پیشروی این شهر را در راستای بسیار بلند نظرانهای ببیند، که در کنار کارهای بزرگ مسائل دیگر جامعه حل میشود.
شاید لازم است یک نماينده افقی حیاتی تر از غذا و آب پیشروی مردم بگذارد، و خودش نیز فراتر از آب و نان برایش مسائل مطرح باشد...
و در نظرم لازم است ریش سفیدها جوانان را برای این ریسک های بزرگ به جلو فرستند.
من دلممیخواهد به یک جوان شهرم رای بدهم تا اگر لازم به تجربه است تجربه کند.
برخی از این نماینده ها آنقدر سن دارند که نه تنها تجربه های خود را کردهاند، بلکه اگر کاری از دستشان بر میآمد دیگر انجام دادهاند و چه بسا لازم است این تجربه ها را انتقال داده و از شدن ها و نشدنهایشان بگویند ....
اما حیف در نظامی هستیم که بی نظم و توسعه نیافته ...به این روال ها فکر نشده و در سکوت همه چیز در حال سپری است.
دلممیخواهد برخیزمو به عنوان بخشی از مردم طلب کنم. از آنکه این سالها نماینده بود و پرسش کنم از آنچه کرده و نکرده ...
و جویای تمام آنهایی شوم که امیدی برای تغییر این وضع در دل خود دارند...
به قول آقای طاهرزاده مردم حضورشان را در تاریخ با انتخابات درک میکنند...
برایم سوال است چقدر یک نماینده خودش را نماینده مردممیداند؟
چه میزان در میان مردم هست...حضور دارد؟
دلم نمیخواهد در ادبیات سیاسی و جدال از یک نماینده پرسش کنم، دلم آرامشی میخواهد، پر از فهم...
شاید در سالهای قبل انتخابات در شلوغی جدالها و دعوی جناح ها تعریف میشد. اما اکنون سکوتی است که اجازه تامل میدهد، اجازه نشستن و گوش فرا دادن
شاید اکنون وقت آن است که به هم گوش دهیم
یک نماینده به مردم گوش دهد و پای آنها بایستد و در مقابلش نیز یک مردم به نماینده خود گوش فرا داده و پای کار او بایستند...
شاید اکنون وقت شنیدن یک دیگر است...
و از شنیدن فهم حاصل میشود. به نظرم تا زمانی که نمایندهای مردم را نشنود نمیتواند تدبیر کند...و این راهکار های از پیش تعیین شده وقتش سر آمده ....
#نوشته_ای_از_یک_دوست
#آ_ی_ن_د_ه_...
﷽
💠 فلسفه به چه کار میآید؟
طرح این پرسش همان گام نهادن در ساحت فلسفه است.
این فلسفه است که می پرسد جهان امیدوار
چرا امیدش را از دست داد؛
آیا به مقصد و پایان راه رسید؟
یا به پایان و به مراد نرسیده بی امید شد؟
اکنون نه فقط فیلسوفان،
بلکه سیاستمداران و جامعه شناسان و معلمان اخلاق،
ناگزیرند که به این معانی بیندیشند!
این قبیل پرسشها را فیلسوفان جعل نمی کنند
که بگوییم اگر آنها نباشند مشکل های فلسفی هم نیست.
این پرسشها در جهان وجود دارند و چون هستند،
کسانی آنها را در زبان طرح می کنند.
🔸برگزاری نشست دانشجویی
🔹با محوریت مقالات علمی
🔸دعوت از علاقه مندان فلسفه، به ویژه دانشجویان فلسفه اسلامی و فلسفه غرب
🕧 زمان:
۲شنبه ها | ساعت ۱۲:۳۰
🏢مکان:
دانشکده ادبیات
طبقه دوم کلاس۲۵
🆔 @andishkade_zoha_ir
﷽
در چه وضعی به سر می بریم؟
این پرسشی است که این روزها ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول کرده است و با دیدن مشکلات و مسائل گوناگون در اطرافمان این پرسش جدیتر میشود.
باید مجالی برای تامل بر وضعیت کنونی جهانمان بیابیم...
شاید بگویی این تامل به چه کار میآید؟
تامل در وضعیت، انسان را از نزاع و جدل بیرون میکشد و به جای آنکه به دنبال مقصر اوضاع باشد، آماده برعهده گرفتن مسئولیت میشود.
💠سلسله جلسات گفتگوی دانشجویی
⏰ شنبه ها ، ساعت ۱۲:۳۰
📍مکان: حسینیه واقع در طبقه فوقانی مسجد شجره، کنار درب ورودی خواهران
(جنب مصلی الغدیر)
#گفتگوی_دانشجویی
#در_چه_وضعی_به_سر_می_بریم؟
@andishkade_zoha_ir
هدایت شده از سیمای هنر و اندیشه/ سُها
سادهترینکار.mp3
4.78M
🎧 بشنوید
پادکست صوتی #سادهترینکار
.
او که یاد داد:
همه حق دارند که نقنقو شوند
ولی من بخاطر همه،
از همه ساکتترم
و گمنام تر
و شب و روز نمیخوابم...
@soha_sima
هدایت شده از جیم
.
.
وقتی میرفتیم با بچهها رای بدیم دل تو دلم نبود توی این فکر بودم که حضور تاریخی یعنی همین ...
اول اینو بشنوید:
بدنم موقع رای دادن داشت میلرزید
شروع کردم به نوشتن که یکی از بچهها خیلی ریلکس گفت این دیوونه داره توی برگهی شوری اسامی خبرگان رو مینویسه🤦♂
سر و صدا و خنده همه رفت بالا ...
توجه مسئولای نظارت هم جلب شد و اومدن جلو
ماهم رفتیم سمتشون برگمو بالا گرفتم ببینن
گفتند باطله 😕
فقط جای ی اسم خالی بود ...
قیافهمو که دیدن افتادن به مشورت
یکیشون که از همه جوونتر بود گفت میتونه پشت برگه بنویسه
خانومی که اونجا بود از سرپرست پرسید میشه؟ اونم با ی لبخندی گفت که نه نمیشه ☺️
جوونه بازم گفت چرا من خاطرم هست که در صورت اشتباه میتونه پشت برگه بنویسه ...
دوباره سر پرست با همون لبخند ملیحش گفت که نمیشه ...
هیچی دیگه لب و لوچهی من بود که هی جمع میشد دوباره آویزون میافتاد
ی نفر که از هم مسنتر بود گفت که طوری نیست جزو باطلهها شمرده میشه 😳
تا بالخره ناظره اومد جلو و گفت کدهاشون رو درست بنویس ....
منم خط زدم و کد نوشتم
خلاصه حسابی هول کرده بودم
رو کردم بهشون گفتم خودتون میشمارید دیگه ؟ خانومه گفت بله فقط خواهشا توی صندوقها درست بندازید 😂😂
یادمه توی روایت فتح از مادر شهیدی که هیچکدوم بچههاش نبودن چون هر سه تاشون شهید شده بودن پرسیدن که چه احساسی داری که میآیی اینها رو نگاه میکنی ایشونم گفتن که خوب احساس خدا میکنم احساس کربلا میکنم صدام نابود شه ایشالا
احساس حضور یعنی این
با واستادن و تماشا کردنت در همهی تاریخ گذشته تا امروز حاضری و هیچچیز برای غبطه خوردن به کسی یا جایگاه کسی وجود نداره ...
امروز بالای سر صندوق همون احساسی رو داشتم که صبح موقع تماشای رای دادن رهبری داشتم ...
و بدنم به رعشه افتاده بود ...
من قبلا هم ی جاهایی بدنم میلرزید
یکیش موقعی بود که توی لحظات آخر بازی فوتبال بارسلونا گل ششمش رو به پاریسنژرمن زد و من از فشار تبلت رو پرت کردم گزارشگر هم همون موقع گفت چیه این فوتبال تمام بدن من داره میلرزه؟ ...با اینکه گزارشگر بارسایی نبود
ولی خب من چند سالیه که دیگه بارسایی نیستم، تموم شد و به قول اهل دل هرچی زده بودیم پریده و ندارمش اگرم سر خودمون رو شیره نمالیم هیچ چیز این فوتبال به فوتبال ۵۰ سال پیش نرفته ...
و همهچیز جز چیزی که به تاریخ ما وابسته است تموم میشه ...
خب ...
کی این رو میفهمیم وقتی که برگه رایمون قراره باطله بشه و اشکمون بخواد در بیاد
من که تا دیروز میگفتم حالا فرقی هم نمیکنه به کی رای بدیم و فقط یک نفر مد نظرم بود که بهش رای بدم حالا از اینکه فقط میتونستم به همون یک نفر رای بدم داشتم خل میشدم
و پای قانون صوری هم با اینکه اسمش بود کم کم واپس کشید تا آدمها بازهم بتونن باشند
میدیدم توی چشم ناظرا
مثل اینکه توی اربعین و هیات و جبهه بخوای یک لیوان آب بدی دست یک نفر و اگه همون رو هم نداشتی دلت بخواد تماشا کنی و باز هم چونه بزنی که اگه میشه ی خورده دیگه بمونیم
جشن ملیمون مبارک
﷽
💠 فلسفه به چه کار میآید؟
طرح این پرسش همان گام نهادن در ساحت فلسفه است.
این فلسفه است که می پرسد جهان امیدوار
چرا امیدش را از دست داد؛
آیا به مقصد و پایان راه رسید؟
یا به پایان و به مراد نرسیده بی امید شد؟
اکنون نه فقط فیلسوفان،
بلکه سیاستمداران و جامعه شناسان و معلمان اخلاق،
ناگزیرند که به این معانی بیندیشند!
این قبیل پرسشها را فیلسوفان جعل نمی کنند
که بگوییم اگر آنها نباشند مشکل های فلسفی هم نیست.
این پرسشها در جهان وجود دارند و چون هستند،
کسانی آنها را در زبان طرح می کنند.
🔸برگزاری نشست دانشجویی
🔹با محوریت مقالات علمی
🔸دعوت از علاقه مندان فلسفه، به ویژه دانشجویان فلسفه اسلامی و فلسفه غرب
🕧 زمان:
۲شنبه ها | ساعت ۱۲:۳۰
🏢مکان:
دانشکده ادبیات
طبقه دوم کلاس۲۵
🆔 @andishkade_zoha_ir
ای نسیمِ سحر، آرامگَهِ یار کجاست؟
منزلِ آن مَهِ عاشقکُشِ عَیّار کجاست؟
شبِ تار است و رَهِ وادیِ اَیمَن در پیش
آتشِ طور کجا، موعدِ دیدار کجاست؟
هر که آمد به جهان نقشِ خرابی دارد
در خرابات بگویید که هُشیار کجاست؟
آنکس است اهلِ بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی، مَحرمِ اسرار کجاست؟
هر سرِ مویِ مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامتگرِ بیکار کجاست؟
باز پرسید ز گیسویِ شِکَن در شِکَنَش
کاین دلِ غمزده سرگشته گرفتار، کجاست؟
عقل دیوانه شد آن سلسلهٔ مشکین کو؟
دل ز ما گوشه گرفت، ابرویِ دلدار کجاست؟
ساقی و مُطرب و مِی جمله مُهَیاست ولی
عیش، بییار مُهیّا نشود، یار کجاست؟
حافظ از بادِ خزان در چمنِ دَهر مَرَنج
فکرِ معقول بفرما گُلِ بیخار کجاست؟
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
ایمان بشر جدید.mp3
5.37M
#پادکست #برش_کوتاه
🎧 ایمان بشر جدید
🎙 استاد طاهرزاده
⏱ زمان: ۹ دقیقه
🗓 هشتم اسفند ۱۴۰۲
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
چطور باید گفت؟
چطور باید در شهر داد زد تا فریادم بپیچد؟ چطور باید با بغض سعی کنم صدای سید مرتضی را جار بزنم که "چه میجویی انسان؟عشق اینجاست." و بعد درون حرف خود هم شک میکنم!
شاید عشق اینجاست. و البته این شاید که میگویم از دل شکاک من است. اهل یقین چیز دیگر میگویند آنها مطمئنند عشق در آنسوی فکه و بیابان ریز دانههای ساحل سید مرتضی، همان نوا را دارد. خوب میدانند که انسان آمده تا با هر نفسش حیات را فتح کند و با نفس دیگر فتح را روایت
آری! شاید هیچ گاه نتوانم در شهر فریاد بزنم که من بر فراز فکه، تمام افقهای بودن را یافتم و نگاهم در نگاه «آنجا» گره خورد. طولانی به غروب و شامش نگاه کردم. با اشک درون خاک پای عاشقان فرو رفتم و با جان دادن از آن بیرون آمدم. اما مگر نه که باید همین باشد؟ مقصود و هدف چیست؟ آنکه در شهری که گویا نفسها مرده اند و شبها صبح نمیشوند، من در این صبح بوی فکه را میدهم
بوی سید مرتضی را
و بوی عشق را
و این طنین با صدای الله اکبر ناشی از برخورد به هدف در گوشم طنین انداز میشود:
چه میجویی انسان
عشق، اینجاست...
#فکه
#حالا_که_اینجایم
https://eitaa.com/Kathetireh
بسم الله الرحمن الرحیم
والضحیٰ
والیل اذا سجیٰ
ما ودعک ربک و ما قلیٰ
و للاخره خیره لک من الولیٰ
و لسوف یعطیک ربک فترضیٰ
#قسم_به_آن_لحظه
•●اندیشکده ضُحىٰ●•
﷽ 💠 فلسفه به چه کار میآید؟ طرح این پرسش همان گام نهادن در ساحت فلسفه است. این فلسفه است که می پر
سلام
متاسفانه امروز جلسه فلسفه به چه کار می آید برگزار نمی شود.