#شعر_بخوانیم
من فکر میکنم
هرگز نبوده قلب من
اینگونه
گرم و سرخ
احساس میکنم
در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار چشمهی خورشید
در دلم
میجوشد از یقین؛
احساس میکنم
در هر کنار و گوشهی این شورهزار یأس
چندین هزار جنگل شاداب
ناگهان
میروید از زمین.
آه ای یقین گمشده، ای ماهی گریز
در برکههای آینه لغزیده توبهتو!
من آبگیر صافیام،
اینک! به سِحر عشق؛
از برکههای آینه راهی به من بجو!
من فکر میکنم
هرگز نبوده
دست من
این سان بزرگ و شاد.
احساس میکنم
در چشم من
به آبشر اشک سرخگون
خورشید بیغروب سرودی کشد نفس؛
احساس میکنم
در هر رگم
به هر تپش قلب من
کنون
بیدارباش قافلهای میزند جرس.
آمد شبی برهنهام از در
چو روح آب
در سینهاش دو ماهی و در دستش آینه
گیسوی خیس او خزهبو، چون خزه به هم
من بانگ برکشیدم از آستان یأس:
«ــ آه ای یقین یافته، بازت نمینهم!»
«ماهی | از دفتر باغ آینه»
#احمد_شاملو
https://eitaa.com/anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
#شعر_بخوانیم
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم، پریدیم
#وحشی_بافقی
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
4_5999199933821882187.mp3
3.15M
به من بگو که کجا میروی پس از آن وقتها که رؤیاها تعطیل میشوند و ما به گریه روی میآریم
و،گریه به رو، کجا؟
و سایه پشت سرت چیست در شب این که شعر من است که از پشت پای تو میآید
چه دستهایی داری
شبیه بوسه...
شعرهای "بدون رویت تو" و "ستایش"
از دفتر "خطاب به پروانهها"
#رضا_براهنی
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
🌱🖇🌘
[همه خفتند به غير از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سه ديوانه دراز است هنوز]
#عماد_خراسانی
_شبتان به سامان باد.
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
4_6050864512037294432.mp3
11.37M
🍂🖇🎼
بهقول #صائب_تبریزی:
[ای زلف یار، سخت پریشان و درهمی
دست بریدهٔ که تو را شانه میکند؟]
#پریشان
#علیرضا_قربانی
#موسیقی_شب
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
خرم آن عید که با روی تو آغاز شود
تا بهشت دگری بر همگان باز شود
میرسی تا که نبودن به تو پایان یابد
وای اگر عشق ازین مرحله آغاز شود
همچو قربانیِ عیدی که سر از پا نشناخت
دل من از سر تیغ تو سرافراز شود
رود میرفت که در دامن دریا پیچد
شوق باید که چنین خانه برانداز شود
چند سال است که در کنج زمین جا ماندیم
کاش یک بار دگر فرصت پرواز شود
گر نباشد نگهِ مست غزلساز شما
کیست شاعر که چنین قافیهپرداز شود
چه غزلها که بهپای تو فشانَد "شیدا"
خرّم آن عید که با شعر تو آغاز شود
شعری از استاد دکتر علیرضا نبیلو؛ استاد عزیز و گرانقدر گروه ادبیات فارسی🌷
عید سعید قربان گرامی باد.
#روزنگار
۱۴ تیر؛ روز قلم
با کمی جستجو به دو دلیل برای انتخاب این تاریخ، بهعنوان روز قلم میرسیم:
سیزدهم تیرماه در ایران باستان جشن تیرگان بوده است.
در تقویم پیشینیان به غیر از ماههای سال، برای روزهای هر ماه نیز اسامی خاصی در نظر گرفته میشد؛ که این نامها تشابه زیادی به نام ماههای سال داشت. به همین خاطر در هرماه سال یکبار نام آن ماه با نام یکی از روزهای ماه یکی میشد. این یکی شدن اسم روز با اسم ماه برای پیشینیان ارزش فراوانی داشت و چنین روزهایی را مقدس شمرده و آن را جشن میگرفتند.
برای مثال روز سیزدهم تیرماه را تیر مینامیدند و هروقت که به روز سیزدهم تیرماه میرسیدند، این روز را روز تیرگان میخواندند و آن را با مراسمهای آیینی جشن میگرفتند. روایتهای بسیاری دربارۀ این روز وجود دارد. از جمله اینکه گفته میشود آرش کمانگیر در همین روز (سیزدهم تیرماه) بود که به قلۀ دماوند رفت، تیر در چلۀ کمان گذاشت و به سمت توران پرتاب کرد. تیری که یک شبانهروز در راه بود تا در نهایت بر درخت گردویی نشست و مرز ایران و توران را مشخص کرد.
دلیل نخست این است که در چنین روزی، هوشنگشاه -پادشاه پیشدادی- در جشن تیرگان با گردآوری کاتبان و نویسندگان آنها را بهرسمیت شناخت و گرامی داشت. و گفته میشود در همین روز بود که هوشنگشاه به مردم دنیا دستور داد تا در جشن، لباس کاتبان را بر تن کنند و مقامشان را عزیز بدارند.
(آثار الباقیه، ابوریحان بیرونی، فصل ۹، جشن تیرگان)
اما در تقویم رسمی ایران ۱۴ تیرماه روز قلم است که در سال ۱۳۸۱ پس از پیشنهاد انجمن قلم ایران و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی بهثبت رسید.
دلیل دوم: عُطارِد، کاتب ستارگان
با کمی کندوکاو و تأمل در اشعار فارسی با نمونههای فراوانی روبرو میشویم که عطارد را نویسنده و دبیر فلک و سیارات دانستهاند. بیت زیر را بهعنوان مثال از دیوان لسانالغیب، حضرت حافظ میآوریم:
"ای که انشاء عطارد صفت شوکت توست
عقل کل چاکر طغراکش دیوان تو باد"
(دیوان حافظ، غزل شماره ۱۰۸)
چرا عطارد را کاتب ستارگان میدانستند؟
پاسخ این پرسش، برمیگردد به نام دیگر این سیاره: یعنی عطارد.
عطارد در گذشته با نام (تیر) شناخته میشده و بههمین دلیل جشن تیرگان را روز مخصوص سیاره تیر (عطارد) مینامیدند.
احتمالاً این نامگذاری مرتبط با جشن تیرگان و بهرسمیت شناختن کاتبان توسط هوشنگشاه بوده است.
✍🏻حانیه یوسفی
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
هنر بدون قلم معنی درست نداشت
(محمّدجواد محبّت)
قلم، زبان معرفت آدمیست.
خطوط قلم، نقش و نگارهای قلم، اگر از جان برآید و از دل سخن گوید و از سرِ اخلاص دردست آدمی بهرقص آید، بر دل نشیند و بر دل بماند.
اصلاً رسالت قلم همین است: انعکاس جمال ذات و بینش انسان بر صفحهای کاغذی.
بهراستی چگونه میتوان بر تن مناظر عقلیای که در ذهن انسان وجود دارد، جامهای از جنس کلمات پوشاند و نوشت؛ و اینطور در قلب و قالب و حافظهی صفحههایی از جنس کاغذ گنجاند؟
پاسخ واضح است؛ چرا که قلم ترجمان فکر و هنر و اندیشه بوده و هست.
تاثیر قلم بیشتر از زبان آدمیست. چهبسا سخنان ارزشمندی که در طول تاریخ بهخاطر مکتوب نبودن، تحریف و یا فراموش شدهاند، از بین رفتهاند. اما اگر نگاهی به کتابها و صاحبقلمهایشان بیندازیم، میبینیم که حال، قلمشان آنها را تبدیل به کتابخانه، تمدن و فرهنگ کردهاست.
همانطور که در قرآن کریم سوگند یادشده:
ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرونَ
سوگند بهقلم و آنچه مینویسند...
سوگند میخوریم که از قلممان جز نور علم و ادب، نتابد؛ که قلم باید دلآرام باشد نه دلآزار...
✍🏻حانیه یوسفی
💠روز قلم بر صاحبان و دوستداران قلم گرامیباد.
اندیشهتان پویا و قلمتان جاوید.
🔻انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
"بهاران در بهارانی"
تو آن رؤیای شورانگیز بیپایان شیرینی
که بعد از سی تلاوت سی سکوتِ شامگاهی سیسحر
سر میکشی در کوچههای تشنه باران
و جان خسته را در چشمهساران ابد، در کهکشان نور افشاندی
از آن شرقیترین اشراق قاف
از آشیان بینشان خانه خورشید...
شهاب ثاقبی، جوشنشکاف هیبت منحوس ابلیسی
همای قلّههای پرفسون شهر سیمرغی
که زیر سایهی شکوه اقبالت
زمین آرام و بیپروا
زمان فارغتر از فردا...
امیر مُلک تقدیری
قدیر قادری، سلطان تدبیری
بلاغت را اگر یک جرعه از
خمخانهی سرچشمههای ناب چشمانت بنوشانی
زمین و آسمان سرمست از آن پیمانه، رقصان پایکوبان
قیامت در قیامت میشود هرروز و هرشب
از غدیر پرشکوه و آن خمِ خمخانههای سرخ ایمانت
بهاران در بهارانی
نشان بینشان لطف رحمانی
که بعد از انتظار دیدنت، چشمان مشتاقان
خروشان خیره مانده در سپهر دوردست آرزوهایی که میخوانی
بیا!
با عید فطری، عید قربانی، غدیری...
نیک میدانی
زمین را طاقتی دیگر نمانده
آسمان حیران
جهان بیتاب
هستی سرد و افسرده
و خورشیدی که میسوزد...
بیا ای عین و لام و یا
بیا ای عین و دال و لام
بیا رؤیای شورانگیز بیپایان
بیا قانون هستی
شوق ایمان
بهترین برهان...
سرودهای از دکتر نبیلو به دستخط خودشان، بهمناسبت عید غدیر🌹
عید غدیر خم مبارک.
🔻انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم
🆔 @anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
Mohsen Chavoshi - Asadollah (320).mp3
7.53M
بهقول #شهریار:
(به اميد آن كه شايد برسد به خاك پايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را)
عیدتان مبارک 💚
#موسیقی
#محسن_چاوشی
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🖇💚
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
كه به ماسوا فكندي همه سايهي هما را
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمهي بقا را
مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو اي گداي مسكين در خانهي علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را
بجز از علي كه گويد به پسر كه قاتل من
چو اسير تست اكنون به اسير كن مدارا
بجز از علي كه آرد پسري ابوالعجائب
كه علم كند به عالم شهداي كربلا را
چو به دوست عهد بندد ز ميان پاكبازان
چو علي كه ميتواند كه بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملك لافتي را
بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت
كه ز كوي او غباري به من آر توتيا را
به اميد آن كه شايد برسد به خاك پايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان
كه ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم
كه لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را
همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي
به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را
ز نواي مرغ يا حق بشنو كه در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا
#شهریار
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
#روزنگار
۱۶ تیر؛ زادروز بیژن الهی
بهتصویر درختی
که در حوض
زیر یخ زندانیست،
چه بگویم؟
#بیژن_الهی
🆔 @anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
#روزنگار
🔹۱۸تیر؛ روز ملّی ادبیات کودک و نوجوان
در ادامه متنی که میخوانید توسط یکی از اعضای انجمن نوشته شدهاست:
ادبیات آب و دانه روح است. جان آدمی تشنه که شد، قلم ادبیات را آفرید.
شعر سرود و قصه بافت و هر چه دل تنگش میگفت «بگو» را گفت و درد آدمی را در گوش ورق زمزمه کرد. اینگونه سینه هر شعر از راز بشر پر شد و حافظه هر قصه از روزگار او لبریز.
ادبیات، این دالان هزارخم، در به روی کوچک و بزرگ گیتی گشود و جان هر کس را به خطی میهمان کرد. برای انسان بالغ پیاله شراب بود و برای کودک تازهالفباآموخته جرعهای شربت بهار نارنج.
و اکنون، در هجدهمین روز تابستان، بهبهانه روز ملّی ادبیات کودک و نوجوان میطلبد که اندکی از این شربت بهارنارنج بگوییم و تشنگی جانمان را برطرف کنیم:
مرد بزرگی که این روز را نامدار کرد، مهدی آذریزدی، نویسنده و بازنویس عالیقدر کشورمان است. زندهیاد آذریزدی با بیش از بیست عنوان کتاب برای کودک و نوجوان، پرکارترین نویسنده کودک و نوجوان ایرانی شناخته میشود. علاوهبر تصحیح مثنوی مولوی که کاری است برای بزرگسالان، چند مورد از کتابهای او که برای کودک و نوجوان به رشته تحریر درآمده را نام میبریم:
قصههای خوب برای بچههای خوب،
قصههای تازه از کتابهای کهن،
مجموعه قصههای ساده،
گربه ناقلا،
گربه تنبل، و
مثنوی.
ادبیات کودک از آن زمان که لالاییها و ترانهها خوانده میشدند، وجود داشت اما با گذر زمان و بر اثر رشد فکری اهل قلم جایگاه کودک در ادبیات بهوضوح پیدا و آثار مستقلی با توجه به عواطف، احساسات، سن و شخصیت کودکان خلق شد. با آنکه در روزگار کهن بنمایه آثاری که برای کودکان تعریف میشد باید و نبایدها و طرز فکر بزرگترها بود و پس از آن در دوره اسلامی تغییرات ناچیزی در حد اضافه شدن فصولی در باب تربیت کودک به آثار ادبی فاخر، به وجود آمد ولی هر چه به دوران معاصر نزدیکتر میشویم با رشد فکری و گسترش دانش روانشناسی شاهد آثار ادبی ویژه کودکان هستیم که به صورت مستقل تألیف و منتشر شده است. البته باید گفت که از دوران مشروطه و پس از ورود صنعت چاپ به ایران و گسترش اندیشههای آزادیخواهانه، تجدید نظر در روشهای تربیتی، تأسیس مدارس همگانی و ورود سواد در میان عامه مردم بود که این استقلال شکل گرفت. در واقع پیش از آن آثار ادبی تنها در اختیار اشراف و بزرگزادگان بود. با اینحال اتفافات مهمی که در دوران مشروطه پیشآمد و همچنین تلاشهای ارزشمند کسانی مثل صادق هدایت، صبحی مهتدی، جبار باغچهبان، عباس یمینی شریف، صمد بهرنگی و دیگران این اختصار از میان رفت و اکنون در این دوره که ما شاهد آن هستیم ادبیات کودکان ایرانی را میتوان درحال گسترشی چشمگیر بهحساب آورد که نویسندگان، شاعران و منتقدان مخصوص به خود را پیدا کردهاست.
امید آن است که روز ملی ادبیات کودک و نوجوان در میان جامعه ایرانی بهانهای باشد برای هدیه دادن و آموختن فرهنگ و ادب غنی فارسی به فرزندان و آیندهسازان این سرای کهن، چرا که تا ایران و ایرانی زنده و پابرجاست رویای خلق دوباره فردوسیها بعید و دستنیافتنی نیست.
✍🏻#سارا_بهرامی_راد
🔻انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم
🆔 @anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
امروز صبرم تمام شد
توانستم دو گل را
از بوتههای شمعدانی جدا کنم
دو گل را از بوتههای شمعدانی جدا کردم
در لابلای صفحات کتاب گذاشتم
تا برای پیریام اندوخته باشد
این صفحات کتاب با عقاید کهنه و پوسیده
در پیری به من کمکی نخواهد کرد
در پیری فقط امیدم
به این دو گل شمعدانی است...
#احمدرضا_احمدی
شاعر شمعدانیها هم از میانِ ما رفت...
خدانگهدار آقای احمدی!
#احمدرضا_احمدی (شاعر،نمایشنامهنویس و نقاش) پس از تحمل مدّتها بیماری، ۲۰ تیر ۱۴۰۲، در ۸۳ سالگی درگذشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فراخوان
🎙 از علاقهمندان به مشارکت در تولید و انتشار پادکست اختصاصی "انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم" دعوت می شود تا در ضبط، تولید و انتشار نخستین قسمت از پادکست "خموش"، ما را یاری کنند.
●ارتباط با ما:
🔹️ @Hanie_yousefi
🔸️ @SoheilSaberi
●کانال های انجمن:
@anjomaneadabi
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
#پادکست_خموش
.
شاپور جورکش آسمانی شد.
او شاعر،مترجم، منتقد،نمایشنامهنویس و پژوهشگر ادبی بود.
وی متولد ۱۰ بهمن ۱۳۲۹ در فسا فارس بود.
معروفترین اثر او (بوطیقای شعر نو) نام دارد که میتوان به عنوان یک منبع جامع دربارهٔ شعر نیمایی، معرفی شود.
وی در مصاحبه با حورانژاد صداقت در هفتهنامه کرگدن نظر خود را دربارهٔ سبک نیما چنین ترسیم میکند :(کار نیما صرفاً پیشنهاد یک قالب نبوده، بلکه تغییر دیدگاه یا تغییر زاویه صدا بود)
شاپور جورکش در ۲۷ تیر سال ۱۴۰۲ بر اثر بیماری ریوی در بیمارستان شیراز بستری شد و سرانجام در ۶ مرداد ۱۴۰۲ درگذشت.
روحش شاد.
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
دیگر سواری از دل صحرا نمی رسد
از خیمه بانگ ناله و غوغا نمی رسد
مبهوت مانده بارش باران به چشم ابر
دستِ فراتِ تشنه به سقا نمی رسد
دل بر سکوت خلوت صحرا نهاده است این رود غرق خون که به دریا نمی رسد
آتش خجل شد از ستم این حرامیان جایی که دست آب به مولا نمی رسد
آن گونه تاخت اسب بر آن تن که بی گمان
نوبت به لفظ ارباً و اربا نمی رسد
کاری که کرده امت وامانده در فرات
حتی به ذهن کافر و ترسا نمی رسد
خورشید مانده بر سر نیزه به کربلا
دیگر به آستانه فردا نمی رسد
در انتظار آمدنت سوخت جان ولی
دیگر سواری از دل صحرا نمی رسد
🔹سرودهای از دکتر نبیلو به مناسبت ایام محرم.
🆔@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
مقالک سیمین بهبهانی.pdf
927.6K
🔹 شناخت نیمای غزل ایران
🔹 نشانی از راهی بی پایان
🔹معرفی هفت راز موفقیت
_در مقالک سیمین بهبهانی_
با قلم سرکار خانم #حدیث_شفیعی
تدوین و تصویرسازی: #فاطمه_سادات_حسینی
🆔@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
یک شب بیا نگاه مرا در نظر بگیر
از روزگار تیره مویم خبر بگیر
گاهی در عمق بیخبری های دائمت
لطفاً سراغ درد مرا بیشتر بگیر
عمرم گذشت بس که نگاهم به جاده ماند
امروز انتقام مرا از سفر بگیر
شب تا سحر به فکر توام مثل ابرها
از اشک های دائمی من اثر بگیر
ای باغبان به ساقه خشکم نگاه کن
فکر مرا بخوان و به دستت تبر بگیر
گاهی میان حجم شلوغی روزگار
در پشت میله های قفس بال و پر بگیر
گاهی بیا کنارم و با من قدم بزن
گاهی فقط سراغی از این دربهدر بگیر
✒️ف. غلامین(مایا)
🆔@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
#خبر
دکتر کورش صفوی، استاد بازنشسته گروه زبانشناسی دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامهطباطبائی در ۶۷ سالگی، دار فانی را وداع گفت.
🆔 @anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
4_5983161263218230684.mp3
17.96M
_شعر آخر شاهنامه
اثری از #اخوان_ثالث
با صدای #علیرضا_قربانی
🌱شبتان به سامان باد🌱
🆔@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
مقالک سایه.pdf
3.29M
🔸 مرگ در نگاه پیر پرنیان اندیش
🔸نوری در سایه
🔸حافظ معاصر ادبیات
_در مقالک استاد ابتهاج_
به قلم سرکار خانم #فاطمه_گلقندشتی
تدوین و تصویر سازی: #فاطمه_سادات_حسینی
🆔@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
#روزنگار
سالگرد درگذشت #مهدی_اخوان_ثالث
تو چه دانی که پس هر نگه سادهی من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمیست ؟
یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز
بر من افتد ، چه عذاب و ستمیست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بیتو دگر
از جهان دورم و بیخویشتنم
پوپکم! آهوکم!
تا جنون فاصلهای نیست از اینجا که منم!
🆔@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
نخفتهایم که شب بگذرد، سحر بزند
که آفتاب چو ققنوس، بال و پر بزند
نخفتهایم که تا صبح شاعرانهی ما
ز ره رسیده و همراه عشق در بزند
نسیم، بوی تو را میبرد به همره خود
که با غرور، به گلهای باغ سر بزند
شب از تب تو و من سوخت، وصلمان آبی
مگر بر آتشِ تنهای شعلهور بزند
تمام روز که دور از توام چه خواهم کرد
هوای بستر و بالینم ار به سر بزند؟
چو در کنار منی کفر نعمت است ای دوست
دو دیدهام مژه بر هم، دمی اگر بزند!
بپوش پنجره را، ای برهنه! میترسم
که چشم شور ستاره، تو را نظر بزند!
غزل برای لبت عاشقانهتر گفتم
که بوسه بر دهنم عاشقانهتر بزند
#حسین_منزوی
🆔@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
مصاحبه فروغ فرخزاد.m4a
10.52M
آیا تا به حال صدای فروغ فرخزاد را شنیدهاید؟
▫️شعر امروز یا نو؟
▫️دیدگاه فرخزاد دربارهٔ شعر امروز
▫️هویت واژگان
_در مصاحبه با فروغ فرخزاد _
🆔@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
من درختی کلاغ بر دوشم
خبرم درد میکند بدجور
ساقه تا شاخهام پر از زخم است
تبرم درد میکند بدجور
من کیام جز نقابی از ابهام؟
درد بحران هویّت دارم
یک اشاره بدون انگشتم
اثرم درد میکند بدجور
جنگجویی نشسته بر خاکم
در قماری که هر دو میبازیم
پسرم روی دستم افتاده
سپرم درد میکند بدجور
مثل قابیل بیقبیله شدم
بوی گندم گرفته دنیا را
بسکه حوّا، هواییاش کرده
پدرم درد میکند بدجور
هرچه کوه بزرگ میبینی
همگی روی دوش من هستند
عاشقی هم که قوز بالا قوز
کمرم درد میکند بدجور
تو فقط صبر میکنی تجویز
من فقط صبر میکنم یکریز
بس که دندان گذاشتم رویش
جگرم درد میکند بدجور
بستری کن مرا در آغوشت
با دو نخ شعر و این هوا باران
مرغ عشقی بدون همزادم
که پرم درد میکند بد جور
برسان قرصِ بوسه اورژانسی
قرص یک ور سفید و یک ور سرخ
برسان نشئهای ز لبهایت
که سرم درد میکند بدجور
#مرتضی_خدایگان
🆔@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
دچارنامه شماره 2.pdf
20.56M
دومین شماره از نشریه "دچارنامه"
تابستان ۱۴۰۲
نامهای به کسانی که به ادبیات دچارند...
🔻صاحب امتیاز: انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم
مدیر مسئول: حانیه یوسفی
سردبیر: یگانه ونارچی
🟩نوگرایی در شعر🟩
🔹سخن سردبیر
🔸رویدادهای ادبی
🔹نیما، نماد تجدد بود...
🔸شعر سپید: یادگاری ناب از احمد شاملو
🔹از جیغ بنفش تا موج نو
🔸همنشینی با اهالی ادب؛ گفتگویی پیرامون سنت و مدرنیته در ادبیات، همراه با دکتر ذاکری(عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان)
🔹باد صبا
🔸چیستی ادبیات
🔹پیشکش
🔸رهاورد ادب
🆔: @anjoman_adabiyat_uni_of_Qom