♦️حدود ساعت ۱۵
🔹امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
🔹امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
🔹در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
@AkhbareFori
♦️حدود ساعت ۱۷
🔹بعد از شهادت امام(ع)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
🔹غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمهها گذاشت.
🔹یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد.
🔹نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
@AkhbareFori
4_5927185504205275206.mp3
8.7M
🎧 #بشنوید | #نوحه
🔺 نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب...
🎙 حاج صادق آهنگران
📜 شعر: مرحوم حاج حبیب الله معلمی
⬅️ اولین اجرای این نوحه ماندگار، سال 1361 در #مقتل_الشهدای_هویزه و با حضور خانواده های معظم شهدای کربلای هویزه اجرا گردیده است.
#شام_غریبان
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
📸 سلام بر آنان که بالی رها داشتند
گذرنامه #کربلا داشتند...
#هویزه_کربلای_ایران
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
🍂🌹🍁🍂🌹🍁🍂🌹🍁🍂🌹🍁
🌷🌟
🌟✨✨#یاد_وخاطره_شهدای_عملیات_والفجر_3_را_گرامی_میداریم
عملیات والفجر 3 در ساعت 11 شب 7 مرداد ماه سال 1362 با رمز مقدس (یاالله، یاالله، یاالله) در جبهه غرب واقع در #منطقه_عمومی_مهران با هدف كلی تامین امنیت شهر مهران توسط 32 گردان پیاده، زرهی و مكانیزه و چهار گردان توپخانه رزمندگان اسلام آغاز و به مدت دو هفته انجام شد.
@alvaresinchannel
🍂 خورشید مجنون ۳۵
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
🔸 با یک جیپ به دارخوین رفتم. از روی پلی که در جنوب دارخوین بود، از کارون عبور کردم و به جاده اهواز - خرمشهر رسیدم. همین که خواستم وارد جاده شهید صفوی بشوم یک وانت لندکروز از مقابل به طرفم آمد. چراغ میزد. وانت کنارم ایستاد. برادر سید نور بالا، مسئول محور لشکر ۲۵ کربلا بود. با هم آشنا بودیم، ایشان مدتی در منطقه ترابه مقابل الصخره مسئول محور لشکر ۲۵ کربلا بود. از من پرسید: - کجامی روید؟
- به قرارگاه میروم. صبح امروز برادر غلام پور پیغام داد دو گردان نیرو به اینجا بیاوریم.
- دشمن در این منطقه آتش سنگینی داشته و پیشروی کرده است. الان هم قرارگاه تخلیه شده و من آخرین ماشینی هستم که برمیگردم!
آن روز سید بزرگوار به دادم رسید وگرنه معلوم نبود اگر جلوتر می رفتم، چه پیش می آمد. از زمان پیغام احمد غلام پور تا آن لحظه چند ساعتی گذشته بود. این تغییرات در همین مدت زمان کوتاه رخ داده بود. به عقب برگشتم و تغییرات را به تیپ ۸۵ اعلام کردم. اعزام دو گردان نیرو به منطقه در آن روز منتفی شد.
یک روز در قرارگاه بودم که همسرم از منزل تماس گرفت و گفت که پسرمان، حمزه، یک هفته است به منطقه رفته و از او هیچ خبری ندارد و از من خواست سراغی از او بگیرم. حمزه، پسر بزرگم، حدود چهارده سال داشت. معلوم شد به اتفاق پسر برادرم امیر شناسنامه های خود را دستکاری کرده اند و به جبهه اعزام شده اند. حدود دو هفته از این دو نفر هیچ اطلاعی نداشتیم. در این دو هفته احتمال میدادم پسرم شهید یا اسیر شده باشد. بعداً متوجه شدم آنها با گردان حضرت ابوالفضل(ع) به فرماندهی حسین تمیمی به جبهه اعزام شده اند و چند روزی در منطقه رفته اند. یک روز که از خطوط پدافندی شمال خرمشهر و بعد از هور خودمان روی سیل بند شرقی دیدن میکردم حمزه و امیر را اسلحه به دست دیدم. چیزی به آنها نگفتم؛ فقط با منزل تماس گرفتم و به همسرم گفتم آنها را دیده ام و نگران نباشد.
دشمن در هجوم دوم به هور، طلائیه، و پیچ کوشک تا سه کیلومتری قرارگاه
تاکتیکی ما (خاتم) (۳) جلو آمده بود. از بالای سقف ساختمانهای قرارگاه، ادوات زرهی آنها دیده میشد. دشمن به نقاطی از جاده اهواز - خرمشهر هم دست یافت که البته بعداً عقب رانده شد. عراقیها در این هجوم دیوانه وار جلو آمدند و یگانهای سپاه هم به رغم آسیبی که دیده بودند، از خودگذشتگی نشان میدادند و در بعضی جاها با حداقل نیروی موجود با دشمن مقابله می کردند.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی
🔴 بعد از پذیرش قطعنامه امام دیگر در جماران سخنرانی نکردند😔
🔷۲۹ تیر 67
امام خمینی در تاریخ 29 تیر 67 درباره پذیرش قطعنامه 598 جملاتی نوشتند که به «نوشیدن جام زهر» معروف شد :
✍️ ... خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا !
و بدا به حال من که هنوز ماندهام
و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام،
و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ
احساس شرمساری میکنم ...
من باز مى گویم که
قبول قطعنامه از نوشیدن جام زهر برای من کشنده تر است ...
شما مى دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود ...
صحیفه امام ، ج ۲۱ ، ص 74
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹
🔻بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام نمی توانستند درست راه بروند! همه اش می گفتند: خدایا شکرت ما راضی هستیم به رضای تو.
🔻 7 آبان 67 و پنج ماه پس از قبول قطعنامه :
❗️تذکر به اعضای دفتر برای لغو دیدارها و سخنرانیها
«توجه داشته باشید که باید دور سخن گفتن مرا ولو یک جمله دعا خط بکشید مجاری تنفس من بیمار است، و حالا هم که جنگ در کار نیست، زحمت به من ندهید از اینکه مثلاً خانواده شهدا و امثال آن بیایند و من دستی تکان دهم، مضایقه ندارم»
صحیفه امام ، ج ۲۱ ، ص ۱۷۱
ا▫️⚪️▫️⚪️▫️
🔻بعد از قطعنامه دیگر خنده بر لب امام ندیدم
«حاج عیسی (خادم امام) میگفت که امام تا دو روز بعد از پذیرش قطعنامه چیزی نخوردند!
🔻مرحوم حجت الاسلام محمدرضا توسلی از مسئولان دفتر امام خمینی نیز در این رابطه میگوید: «بعد از آنکه امام(ره) قطعنامه را پذیرفتند و گفتند جام زهر را نوشیدم من دیگر خنده بر لب ایشان ندیدم.»
✳️ رهبر انقلاب:
قبول قطعنامه از طرف امام،
به خاطر فهرست مشکلاتی بود که
مسئولان مقابل او گذاشتند
(کتاب راز قطعنامه)
🔷سید احمد خمینی:
تلخترین خاطره عمر امام (ره) پذیرش قطعنامه 598 بود. بعد از قطعنامه دیگر برای سخنرانی به جماران نیامدند ،بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند، دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند.
@mersad598
🍂 عملیات مرصاد ۱
#نکات_تاریخی_جنگ
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
🔸 ستون زرهی منافقین در جاده اسلام آباد کرمانشاه
در این عملیات، عراق نیروهای مجاهدین خلق (منافقین) را به امکانات گوناگون از جمله تانک، نفربر، خمپارهانداز، تیربار، توپ های ۱۲۲ و ۱۰۶ میلیمتری، کامیون و خودرو تجهیز کرده بود. همچنین نیروی هوایی عراق در کنار آتشباری سنگین توپخانه، همزمان با پیشروی منافقین در خاک ایران برای جلوگیری از عملیات هوایی ایران علیه قوای دشمن، پایگاههای هوایی همدان، دزفول و نیز پادگان تیپ ۲ سقز و پایگاه هوانیروز کرمانشاه را بمباران کرد.
مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید. کاری که ما میخواهیم انجام دهیم، در حد توان و اِشِل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند. از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید، هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد. علاوه بر آن، ضدهوایی و موشک سام ۷ هم که داریم. هوانیروز عراق تا سرپلذهاب به همراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید، چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها به صورت ستون حرکت میکنند.
#رهبرم
#خاطره
🔸یکی از سرکردههای اشرار، شخصی به اسم «عید محمد بامری» معروف به «عیدوک» بود. حاج قاسم گفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشان بدهم آقا خوشحال شدند. بعد فرمودند «چطور او را گرفتید؟» گفتم «با او قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم». آقا فرمودند «یعنی به او امان دادید؛ بعد دستگیرش کردید؟ همین الآن بروید او را آزاد کنید.»! عرض کردم «آقا آزادش کنیم؟!» فرمودند «بله. شما به او تأمین دادهاید، آمده. اسلام اجازه چنین کاری نمیدهد». از همانجا مستقیم رفتم زندان به عیدوک گفتم «مقام معظم رهبری، حکم به آزادیات دادند. برو آزادی!». باور نمیکرد گفت «من از زندان بیرون نمیروم». وقتی فهمید خبر درست است از مریدان آقا شد و همکاری مؤثری با ما کرد
🖋 خاطرات علی شیرازی از رفاقت 40 ساله با حاج قاسم
@khademin_alborz
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
فرمانده نفوذی!
🔹شهید علی چیت سازیان با ۱۷ سال سن در عملیات مسلم بن عقیل توانست ۱۴۰ نفر از نیروهای بعثی را كه توسط رزمندگان اسلام، اسیر شده بودند از داخل خاك عراق به پشت جبهه منتقل کند و شهامت و شجاعتش را نشان دهد.
🔹علی چیتسازیان آنقدر به زبان عربی مسلط بود که در دل دشمن نفوذ میکرد. اصلاً محال بود شناسایی برود و دست خالی برگردد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbareFori
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
💥🍂 #تخریبچی_های_لشگر_27
قبل از عملیات والفجر 3
تابستان سال 62
#اروگاه_قلاجه
#حاج_امیر_ذبیحی
#بسیجی_نمونه
@alvaresinchannel
🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹
🍁🌹
#تخریبچی_که_تنها_معبر_زد
#عملیات_والفجر_3
#مرداد_ماه_1362
#منطقه_عمومی_مهران
✍️✍️✍️ راوی: #حاج_رضا_ابراهیمی
#بچه_های_تخریب به گردان ها برای #عملیات_والفجر_3 مامور شده بودند
اون ها سر ستون میرفتند و گردان عازم هجوم به مواضع دشمن شد
#شهید_همت مدام با بی سیم وضعیت گردان رو می پرسید. چون آتیش دشمن سنگین شده بود و گردان در مسیری میرفت که خطرات زیادی تهدیدش میکرد
آتش اداوت دشمن روی ستون گردان زیاد بود و بچه هایی که سر ستون بودند بیشترین آسیب رو دیدند.
تخریبچی هایی که مامور به گردان رزمی بودند یکی یکی با ترکش توپ و خمپاره زمین گیر شدند.
#شهید_حاج_محسن_دین_شعاری هم که گردان رو همراهی میکرد از ترکش بی نصیب نبود
تا پشت میدون مین رسیدند فقط یک نفر از #بچه_های_تخریب سرپا بود.
ستون رزمنده ها نزدیک #میدان_مین از حرکت ایستاد.
همه سراغ تخریبچی ها رو میگرفتند. غافل از اینکه تخریبچی های مجروح یکی یکی از ستون جدا شده بودند.
تنها تخریبچی بازمانده خودش رو به فرمانده گردان معرفی کرد.
فرمانده گردان با تعجب پرسید بقیه بچه های تخریب کجا هستند.
خبردار شد که زیر آتیش سنگین دشمن مصدوم شدند.
تخریبچی تنها به فرمانده گفت: من حاضرم با توکل به خدا به تنهایی داخل #میدون_مین معبر بزنم.
فرمانده گردان یه نگاهی به میدان مین کرد و یه نگاه به تخریبچی و گفت: خاطزجمع هستی که میتونی تنهایی معبر بزنی.
گفت: آره
باز فرمانده دلش قرص نبود.
با بی سیم تماس گرفت
#شهید_حاج_همت_بود
وضعیت رو پرسید و فرمانده گردان گفت:
حاجی پشت #میدان_مین رسیدیم و تخریبچی نداریم.
تنها تخریبچی وسط حرفش دوید و گفت:
برادر من که هستم کار رو انجام میدهم
فرمانده داشت از #شهید_همت اجازه میخواست که مسیر رو برگردند و بعد از رفع مشکل عملیات کنند که #شهید_همت قبول نکرد.
باز تماس گرفت و گفت یه تخریبچی مونده و میگه خودم به تنهایی میتونم معبر بزنم.
و هی اصرار تنها تخریبچی گردان که مورد قبول و اقع شد و
#تخریبچی تک و تنها دل به خدا داد و قدم در میدان مین گذاشت و زیر آتش دوشکای دشمن ابهت میدان مین رو شکست و معبر باز شد و رزمنده ها به قلب دشمن زدند.
عملیات که تمام شد
یکبار دیگر پادگان دوکوهه با حضور بچه هایی که از عملیات برگشته بودند به جنب و جوش افتاد.
همه در میدان صبحگاه منتظر حضور فرمانده لشگر بودند.
#شهید_همت لب به سخن گشود و از حماسه رزمندگان لشگر27 در #عملیات_والفجر_3 تجلیل کرد.
#شهید_همت به صورت ویژه از #یک_رزمنده به عنوان #بسیجی_نمونه_لشگر_27_محمد_رسول_الله(ص) تجلیل کرد.
او #رزمنده_تخریبچی را در کنار خود طلبید و لی نوجوان تخریبچی امتناع کرد و خواست عملش فقط برای خدا بماند.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#تجلیل_از_بچه_های_تخریب_لشگر27
بعد از #عملیات_والفجر3
تخریبچی امیر ذبیحی که به تنهایی معبر را گشود
در کنار شهیدان #حاجی_پور و #معصومی و #شهید_همت.
شهید دین شعاری هم در سمت چپ تصویر کنار شهید همت ایستاده.
@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
خاطره نوجوان رزمنده از امداد غیبی در عملیات والفجر۳
#تخریبچی_هنگام_زدن_معبر روی مین رفت....
عملیات والفجر3 در تاریخ 7 مرداد 1362 در منطقه عمومی مهران انجام شد.
@alvaresinchannel
🍂 عملیات مرصاد ۴
#نکات_تاریخی_جنگ
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
🔸 جنایتهای فجیع منافقین در مرداد سال ۱۳۶۷
در تحولات پایانی جنگ تحمیلی، بیشـتر فرماندهان ایران بـر پدافند از جبهههای جنوب متمرکز شده و بخـش زیادی از نیروهای سـپاه در حال عزیمت بـه آن جبههها بودند. در این شـرایط، سـاعت ۱۶ روز ۳ مـردادماه سال ۱۳۶۷ منافقیـن در پناه ارتش عراق و بـا گذر از خط پدافندی یگانهای لشکر زرهی از مرز خسروی، تا سرپل ذهاب پیش رفتند. از آنجا نیـز پیشروی بــه سمت کرمانشـاه را ادامه دادند. عناصر سازمان با کمترین درگیری در حالی وارد کرند شدند که مردم وحشـتزده میگریختند.
همزمان با آتشـباری سـنگین توپخانه عراق، تا گردنه پاتاق گلوله توپ میبارید که به شـهادت عدهای از روسـتاییان انجامید. در ادامه، اسلامآباد نیز به اشغال نیروهای سـازمان درآمد. در پیشروی دشــمن، منطقه مرزی گیلان غرب شاهد کشـتارهای گستردهای بود. منافقین با راهیابی به مراکز دولتی جنایات وحشتناکی مرتکب شدند. در بیمارستان اسلامآباد، زخمیها را تیر خلاص میزدند و هر کـس که مقاومت میکرد، بـا هدف ایجاد رعب و وحشـت و اجبار بـه همکاری مردمی میسوزاندند. خبر حمله، جلسه حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی و فرماندهان جبهه غربی را برهم زد. او فرماندهان را مأمور کرد تا راه را بر دشمنان منافق ببندند.
پروردگارا ؛
هم جراحت ، هم اسارت
و هم شهادت را روزی من کن
و نگذار شرمنده مولایمان
سیدالشهداء بشوم ...
به یاد دلسوختهی حضرترقیه(س)
شهیدی که خداوند نگذاشت شرمنده شود
هم زخمی شد هم اسیر و هم شهید..!
#ذاکر_اهلبیت
#شهید_مسعود_ملا
💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصاویر
مداح عاشورایی سپاه اسلام
#شهید_مسعود_ملا
💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حجابی را تبلیغ کنید که فردای قیامت پیش حضرت زهرا سرفراز باشید
🔹صحبت های یکی از رزمندگان دفاع مقدس درباره ی حجاب