eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1.1هزار دنبال‌کننده
25.6هزار عکس
24.8هزار ویدیو
589 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasem
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ✅ شک نسبت به مقام خلیفه خدا ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻اهمیت به مقام حجج الهی علیهم‌السلام به انـدازه ای است که اگر کسـی نسـبت به مقام خدادادی خلفای الهی حتّی شک هم داشـته باشد، از جانب پروردگار مورد هیچ عنایت و توجهی قرار نمیگیرد. در روایت آمده است: 🔖در بنی اسـرائیل خانواده اي بودنـد که اگر هرکـدام از آنها چهل شب به درگاه خـدا دعا میکرد و حاجتی را طلب مینمود، هر گز دست خالی بر نمیگشت؛ تا آنکه یکی از ایشان براي خواسته خود، چهل شب تهجد کرد و دعا نمود ولی حاجتش روا نشد ، خدمت حضرت عیسی علیه السلام رسید و نزد ایشان از حال خود گلایه کرد و از او درخواست دعا نمود. حضرت عیسی هم کسب طهارت فرمود و به نماز ایستاد، آنگاه به درگاه خداوند دعا کرد. خدا در پاسخ پیامبرش چنین فرمود: 🔸 یَا عِیسَی إنَّ عَبْدِی أَتَانِی مِنْ غَیْرِ الْبَابِ الَّذِی أُوتَی مِنْهُ، إِنَّهُ دَعَانِی وَفِی قَلْبِهِ شَکٌّ مِنْکَ، فَلَوْ دَعَانِی حَتَّی یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ، وَ تَنْتَثِرَ أَنَامِلُهُ؛ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ. : اي عیسی، بنده من از غیر آن دري که میتوان نزد من آمد، آمده است. او در حالی مرا خوانده است که در قلبش نسبت به تو شک دارد. بنابراین اگر آنقدر مرا بخواند تا اینکه گردنش قطع شود و انگشتانش بیفتد، من جواب او را نخواهم داد. 🔸فَالْتَفَتَ عِیسَى ع فَقَالَ تَدْعُو رَبَّکَ وَ فِی قَلْبِکَ شَکٌّ مِنْ نَبِیِّهِ قَالَ یَا رُوحَ اللَّهِ وَ کَلِمَتَهُ قَدْ کَانَ وَ اللَّهِ مَا قُلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ أَنْ یَذْهَبَ بِهِ عَنِّی فَدَعَا لَهُ عِیسَى ع فَتَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْهُ وَ صَارَ فِی حَدِّ أَهْلِ بَیْتِهِ : عیسی رو به آن شخص کرد و فرمود: پروردگارت را میخوانی در حالیکه درباره پیامبر او شک داري؟ گفت: اي روح خدا و ای کلمه او، قسم به خـدا همانطور بود که گفتی. پس خدا را بخوان تا شک مرا از بین ببرد. عیسـی علیه‌السلام برایش دعا کرد و خدا او را بخشید و از او پذیرفت و (او هم) در رتبه (سایر افراد)خانواده اش قرار گرفت.(۱) 🔚 ملاحظه میشود که همین مقـدار کوتاهی کردن در تسـلیم نسـبت به پیامبر و حّجت خدا، باعث رانده شدن از درگاه الهی می‌گردد. 🟥 حالت «شک» به خاطر تردید و دودلی در وظیفه تسـلیم، در انسان به وجود می آید. آن فرد از بنی اسرائیل اینکه خود را بی‌تقصیر نمی‌دید اما از پیامبر زمان خود تقاضا کرد که ازخدا درخواست نماید تا شک او را از بین ببرد، و خدا هم شک او را از بین برد. ▫️نباید تصور کرد که شک یک حالت روانی غیر اختیاری است و انسان شاک در واقع مقصر نیست؛ زیرا درست است که حالت شک و تردید می‌تواند غیر اختیاری باشد اما وقتی سبب پیدایش آن اختیاری باشد ، آن وقت خود شک هم اختیاری میشود و تحت تکلیف و متعلَق امر و نهی الهی قرار می‌گیرد. 🔚 آنچه به اختیار انسان است این است که اگر حقیقتی برایش روشن شد ، نسبت به آن تسلیم گردد و در وجوب تسلیم و پذیرش آن تردید به خود راه ندهد. همین تردید نکردن در وجوب تسلیم، فعل اختیاری انسان عاقل است که اگر چنین کند حالت آرامش و طمانینه که اثر ایمان است برایش حاصل می‌گردد ولی اگر در پذیرش آن با اطمینان خاطر عمل نکند و به اصطلاح دست دست بکند حالت شک برایش به وجود می‌آید. به آن تردید کردن که فعل اختیاری انسان است تعبیر «ریب» اطلاق میشود و اثر آن در نفْس «شک» است. پس پیـدایش شـک در انسـان، در عین اینکه خود «شک» امر اختیاري نیست، به اختیار خود انسان مربوط میشود. بایـد انسان مراقب باشـدکه لحظه اي کوتـاهی کردن و بی‌توجهی و غفلت از وظیفه، ممکن است بـاعث لغزش همیشـگی انسان در ورطه هلاکت گردد. و پس از آن معلوم نیست که لطف خـدا دسـتگیر انسان گردد و اهل نجات شود، بلکه چه بسا هیـچگاه از آن حال خارج نگردد. لذا تقصیر در تسلیم شدن به برگزیدگان الهی، یک لحظه هم جایز نیست. 1- اصول کافی ج2ص400 - کتاب الایمان و الکفر، باب الشک ح۹ ➖➖➖➖➖
‍ ✅ شک نسبت به مقام خلیفه خدا ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻اهمیت به مقام حجج الهی علیهم‌السلام به انـدازه ای است که اگر کسـی نسـبت به مقام خدادادی خلفای الهی حتّی شک هم داشـته باشد، از جانب پروردگار مورد هیچ عنایت و توجهی قرار نمیگیرد. در روایت آمده است: 🔖در بنی اسـرائیل خانواده اي بودنـد که اگر هرکـدام از آنها چهل شب به درگاه خـدا دعا میکرد و حاجتی را طلب مینمود، هر گز دست خالی بر نمیگشت؛ تا آنکه یکی از ایشان براي خواسته خود، چهل شب تهجد کرد و دعا نمود ولی حاجتش روا نشد ، خدمت حضرت عیسی علیه السلام رسید و نزد ایشان از حال خود گلایه کرد و از او درخواست دعا نمود. حضرت عیسی هم کسب طهارت فرمود و به نماز ایستاد، آنگاه به درگاه خداوند دعا کرد. خدا در پاسخ پیامبرش چنین فرمود: 🔸 یَا عِیسَی إنَّ عَبْدِی أَتَانِی مِنْ غَیْرِ الْبَابِ الَّذِی أُوتَی مِنْهُ، إِنَّهُ دَعَانِی وَفِی قَلْبِهِ شَکٌّ مِنْکَ، فَلَوْ دَعَانِی حَتَّی یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ، وَ تَنْتَثِرَ أَنَامِلُهُ؛ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ. : اي عیسی، بنده من از غیر آن دري که میتوان نزد من آمد، آمده است. او در حالی مرا خوانده است که در قلبش نسبت به تو شک دارد. بنابراین اگر آنقدر مرا بخواند تا اینکه گردنش قطع شود و انگشتانش بیفتد، من جواب او را نخواهم داد. 🔸فَالْتَفَتَ عِیسَى ع فَقَالَ تَدْعُو رَبَّکَ وَ فِی قَلْبِکَ شَکٌّ مِنْ نَبِیِّهِ قَالَ یَا رُوحَ اللَّهِ وَ کَلِمَتَهُ قَدْ کَانَ وَ اللَّهِ مَا قُلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ أَنْ یَذْهَبَ بِهِ عَنِّی فَدَعَا لَهُ عِیسَى ع فَتَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْهُ وَ صَارَ فِی حَدِّ أَهْلِ بَیْتِهِ : عیسی رو به آن شخص کرد و فرمود: پروردگارت را میخوانی در حالیکه درباره پیامبر او شک داري؟ گفت: اي روح خدا و ای کلمه او، قسم به خـدا همانطور بود که گفتی. پس خدا را بخوان تا شک مرا از بین ببرد. عیسـی علیه‌السلام برایش دعا کرد و خدا او را بخشید و از او پذیرفت و (او هم) در رتبه (سایر افراد)خانواده اش قرار گرفت.(۱) 🔚 ملاحظه میشود که همین مقـدار کوتاهی کردن در تسـلیم نسـبت به پیامبر و حّجت خدا، باعث رانده شدن از درگاه الهی می‌گردد. 🟥 حالت «شک» به خاطر تردید و دودلی در وظیفه تسـلیم، در انسان به وجود می آید. آن فرد از بنی اسرائیل اینکه خود را بی‌تقصیر نمی‌دید اما از پیامبر زمان خود تقاضا کرد که ازخدا درخواست نماید تا شک او را از بین ببرد، و خدا هم شک او را از بین برد. ▫️نباید تصور کرد که شک یک حالت روانی غیر اختیاری است و انسان شاک در واقع مقصر نیست؛ زیرا درست است که حالت شک و تردید می‌تواند غیر اختیاری باشد اما وقتی سبب پیدایش آن اختیاری باشد ، آن وقت خود شک هم اختیاری میشود و تحت تکلیف و متعلَق امر و نهی الهی قرار می‌گیرد. 🔚 آنچه به اختیار انسان است این است که اگر حقیقتی برایش روشن شد ، نسبت به آن تسلیم گردد و در وجوب تسلیم و پذیرش آن تردید به خود راه ندهد. همین تردید نکردن در وجوب تسلیم، فعل اختیاری انسان عاقل است که اگر چنین کند حالت آرامش و طمانینه که اثر ایمان است برایش حاصل می‌گردد ولی اگر در پذیرش آن با اطمینان خاطر عمل نکند و به اصطلاح دست دست بکند حالت شک برایش به وجود می‌آید. به آن تردید کردن که فعل اختیاری انسان است تعبیر «ریب» اطلاق میشود و اثر آن در نفْس «شک» است. پس پیـدایش شـک در انسـان، در عین اینکه خود «شک» امر اختیاري نیست، به اختیار خود انسان مربوط میشود. بایـد انسان مراقب باشـدکه لحظه اي کوتـاهی کردن و بی‌توجهی و غفلت از وظیفه، ممکن است بـاعث لغزش همیشـگی انسان در ورطه هلاکت گردد. و پس از آن معلوم نیست که لطف خـدا دسـتگیر انسان گردد و اهل نجات شود، بلکه چه بسا هیـچگاه از آن حال خارج نگردد. لذا تقصیر در تسلیم شدن به برگزیدگان الهی، یک لحظه هم جایز نیست. 1- اصول کافی ج2ص400 - کتاب الایمان و الکفر، باب الشک ح۹ ➖➖➖➖➖
‍ دو توجیه را برای این مسأله ذکر کرده‌اند، 🔚اول آن که معاویه از بود و عمر نمی‌خواست با حذف وی و یا سخت‌گیری بر او ، بنی امیه را - که حزب و طایفه‌ای قدرتمند بودند - در زمره مخالفان خود قرار دهد. 🔚دوم آنکه عمر ، را فرزند خود می‌دانست و او را حاصل رابطهٔ نامشروع خود با هند همسر ابوسفیان می‌انگاشت و یا حداقل چنین وانمود می‌کرد تا روابط عاطفی با معاویه و به تبع آن با بنی امیه ایجاد کند. به هر روی معاویه ۲۰ سال با عنوان امیر و والی در شام حکومت کرد که عمر او را در ابتداء منصوب کرد و عثمان ابقایش نمود. سپس ۲۰ سال دیگر نیز به عنوان خلیفه در همان سامان باقی ماند.(۱۵) 🔖استقراض هند، مادر معاویه از بیت المال به دستور خلیفه (۱۶) و جاری نکردن حد شرعی بر مغیرة بن شعبه را - که به جرم زنا باید حد میخورد - از دیگر الطاف او به بنی امیه و هم پیمانان آنان می‌دانند.(۱۷) علاوه بر این برادر معاویه ، عتبة بن ابوسفیان به دستور خلیفه والی شهر پر زرق و برق و ییلاقی طائف و مسئول جمع صدقات آن شد.(۱۸) این نیز لطف دیگری به خاندان امیه از سوی خلیفه بود. به همین طریق عمر دیگر بزرگان بنی امیه را اکرام می‌کرد تا در بازی سیاست برای خویش بیش از حد دشمن تراشی نکرده باشد. می‌گویند عمر در منزلش زیراندازی داشت که فقط ابوسفیان و عباس بن عبدالمطلب بر آن می‌توانستند در کنار خلیفه بنشینند. علت را که جویا شدند خلیفه چنین گفت: « هذا عم رسول... و هذا شیخ قریش»(۱۹) «عباس عموی پیامبر است... و ابوسفیان بزرگ قریش است‌.» نکته مهم این مدرک آن است که محققین کانال برهان این مدرک بالا را در هیچ کتاب تاریخی ندیده‌اند و فقط در یک کتاب قدیمی و متقدم لغوی مطلب به یادگار مانده است. ❗️این را باید از الطاف مورخینِ با چراغ و سانسورچیانی دانست که نمی‌خواستند در تاریخ هیچ رد پایی از توجه خلیفه دوم به بنی امیه و به خصوص شخص ابوسفیان بماند. صد البته کتاب لغت از چشمان عیب پوششان دور مانده است. همان خلفای بنی‌امیه‌ای که حتی در تاریخ تسنن نیز بدنام هستند. خلیفه دوم باید به زهد و تقدس آراسته باشد و پاک و منزه باقی بماند تا نظام سقیفه ابهت خود را از دست ندهد! همگی این الطاف بی‌پایان خلیفه به بنی امیه در حالی صورت می‌گرفت که او‌ به خوبی می‌دانست که معاویه و در پی آن لیاقت اخلاقی برای کسب این گونه مناصب را ندارند! عمر بن خطاب پس از ضربت خوردن و آگاهی از مرگ قریب الوقوعش به اعضای شورای شش نفره چنین اخطار داد: 🔸و يقال: إن عمر قال لأهل الشّورى: لا تختلفوا، فإنكم إن اختلفتم جاءكم معاوية من الشام، و عبد اللَّه بن أبي ربيعة من اليمن، فلا يريان لكم فضلا لسابقتكم، و إن هذا الأمر لا يصلح للطلقاء ، و لا لأبناء الطلقاء [ : «اختلاف نکنید که در این صورت معاویه از شام می‌آید(= ادعای خلافت میکند) و می‌دانید که این مقام برای طلقاء(*=آزاد شدگان) و فرزندان ایشان نیست»(۲۰) با تمام این اوصاف سیاست که پدر و مادر نمی‌شناسد برای خلیفه دوم بر پاشنه‌ای که می‌خواست نچرخید ‌و همین بنی امیه با فراهم آوردن زمینه‌های لازم، خلیفه را کردند و خود به جای او بر مسند نشستند و تا یک قرن با عنوان سلاطین «اموی» بر مسلمانان خلافت کردند. ------------------- ۱۰- امتاع الاسماع ۱۵۱/۶ ۱۱- اسدالغابة ۲۶/۳ ۱۲- تاریخ نامه طبری، بلعمی ۴۷۸/۳ ۱۳- ر.ک: عقدالفرید ۳۶۵/۳ ۱۴- ر.ک: دلائل الصدق ۲۱۲/۳ ۱۵- تحفه ذوی الالباب ص۶۸ ۱۶- کامل ۶۲/۳ ۱۷- مستدرک حاکم ۴۴۹/۳ و‌... ۱۸- امتاع الاسماع ۲۶۱/۶ ۱۹- الکامل فی اللغه و‌الادب ، محمد بن یزید مبرد نحوی(م۲۸۵) ج۱ ص۲۵۲ ۲۰- منابعی چند از اهل تسنن از جمله: اصابه ۷۰/۴(تصویر الحاقی) * پس از پیامبر تمام مخالفان و کسانی را که در جنگ ها علیه ایشان دست به شمشیر بردند را بخشیدند و آزاد کردند؛ در تاریخ ایشان را «طُلَقاء» نام برده‌اند که بنی امیه در رأس ایشان هستند. ➖➖➖➖
🔻فرق وافر میان حکومت منتخب غدیر و منتخب سقیفه ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 1⃣‍ قالَ سَیّدُنا و مَولانا امِيرُ الْمُؤْمِنِين علی بن ابی طالب‏ صلوات الله علیه: قَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهَدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلْبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رِعَاثَهَا مَا تُمْنَعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ عِنْدِي بِهِ جَدِيرا : حضرت مولا امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه: «به من خبر رسيده است كه مردى از آنان (لشكريان متجاوز ، به فرماندهى سفيان بن عوف غامدى) بر زنى مسلمان يا در ذمه اسلام وارد مى‏شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره او را به زور مى‏ستانده، و هيچ مانعى براى اين كار جز گريه و زارى و ترحم خواهى نمى‏ديده است. بدين گونه آن سپاه با اموال بسيار بازگشتند، در حالى كه هيچ يك از ايشان زخمى نديد و خونى از ايشان نريخت.اگر مسلمانى بعد از اين از تأسف بميرد، نبايد سرزنش شود، بلكه سزاوار مسلمان است كه از چنين غصه‏اى بميرد.» 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 5 📚نهج البلاغه خطبه 27 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏34، ص: 64 2⃣ إن الخلیفة یؤکد أکثر من مرة على قتل المخالفین سواء کانوا واحدا أم أکثر لأنه – رضی الله عنه – کان یعلم أن ثمرة هذا الخلاف مرة ، وأن الذین سیتجرعون مرارتها هم المسلمون ..... فلا بأس إذا بقتل رجل أو رجلین أو ثلاثة – ولو کانوا من کبار الصحابة – فی سبیل البقاء على الإسلام ودولته مرفوعة الرأس ، موفورة الکرامة ، ترفع رایة الحق وتعلی کلمة الله. : خلیفهٔ دوم (عمر بن الخطاب) چندین بار بر کشتن مخالفین تاکید می‌کند. چه یک نفر باشند و چه بیشتر چرا که او می‌دانست نتیجهٔ این اختلاف تلخ است و کسانی که تلخی آن را خواهند چشید مسلمانان هستند ..... بنا بر این کشتن یک یا دو یا سه نفر به منظور بقای حکومت بر اسلام و این که حکومت اسلام سربلند بماند و کرامتش تمام و کمال حفظ شود و پرچم حق برافراشته شود و کلمة الله در اوج بماند اشکالی ندارد ؛ حتی اگر این افراد از باشند. 📚جولة تاریخیة فی عصر الخلفاء الراشدین (دراسة وصفیة تحلیلیة لأحداث تلک الفترة)،ص310 ط دار المجتمع پی‌نوشت: «ولایت» یعنی «صاحب اختیاری» در جامعه تنها و تنها، حق انبیاء و اوصیاء علیهم السلام است. غیر ممکن است که زمامداران غیر معصوم بتوانند جوامع بشری را بدون ظلم رهبری نمایند. ➖➖➖➖
‍ ‍ ✅ آشنایی با عظمت مقام جناب احمد بن موسی علیه‌السلام ؛ مشهور به شاه چراغ و نقش ایشان و والده بزرگوار ایشان در بیعت مردم با امام رضا علیه السلام پس از شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻احمد بن موسی علیه السلام، از فرزندان بلافصل امام موسی بن جعفر علیه السلام می‌باشند. مادر ایشان مشهور به «ام احمد» است که از بانوان اهل علم، فضل و تقوا بود و البته مورد وثوق و امین امام کاظم علیه السلام، تا آنجا که اسرار را با او در میان می‌گذاشت و در سفر آخر نیز «ودیعه‌های امامت» را به او سپردند و فرمودند تا این امانت را نزد خود حفظ کند و کسی را از آن باخبر نسازند و هر کس از فرزندان حضرت که نزد ایشان آمد و آن را مطالبه کرد،‌ به ایشان تحویل بدهد؛ و آنگاه به ام احمد فرمودند: 💠 «کُلِّ من جائَکِ و طالَبَ منکِ هذِهِ الأمانَة فی أَیِّ وقتٍ مِنَ الاوقات، فَاعلمی بِاَنّی قَدِ استَشهَدتُ وَ انّه هُوَ الخَلیفةُ مِن بَعدی وَ الإمامُ المُفتَرَضُ الطاعَة عَلَیکِ وَ عَلی سائِر النّاس». : آن گاه که شخصی به تو مراجعه کرد و این امانت را خواست، در هر زمانی که باشد، بدان که من شهید شده‌ام و آن شخص جانشین بعد از من و امام واجب الاطاعت است بر تو و بر دیگران. 🔰 پس از شهادت امام موسی علیه السلام، حضرت امام رضا علیه السلام به نزد ام احمد آمدند و امانت پدر را طلبیدند. ام احمد به گریه افتاد و دانست که امام (کاظم علیه السلام) شهید شده‌اند. پس آن بانوی محترمه امانت را بنابر وصیت آن حضرت به امام رضا علیه السلام  تقدیم نمودند و با ایشان بعنوان امام هشتم شیعیان بیعت کردند.(عکس بقعه این بانوی پارسا و مورد احترام اهل بیت علیهم‌السلام در شیراز پیوست می‌شود) ←با منتشر شدن خبر شهادت امام کاظم علیه‌السلام مردم مقابل خانه‌ی ام احمد تجمع کردند و به جهت فضایل و توجه خاص امام به فرزندشان احمد، گمان داشتند که او جانشین و امام بعدی است؛ لذا با او در اطاعت و پیروی بیعت نمودند. احمد بن موسی علیه السلام، پس از مردم، بر منبر رفتند و فرمودند: «ای مردم، هم چنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کرده‌اید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی بن موسی(علیهما السلام) هستم. او پس از پدرم، امام و خلیفه بحق و ولیّ خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.» سپس در فضایل امام رضا علیه السلام سخن گفتند و بعد بیرون آمده و پیشاپیش مردم حرکت نمودند و به خدمت امام رضا علیه السلام رسیدند و با ایشان بیعت نمودند. امام رضا علیه السلام، پس از بیعت ایشان و همراهان، در حق وی دعا نموده و فرمودند: 💠 «هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد» 📚 بحارالانوار، مجلسی، ج48، ص308 (اسکن آن در پست بعد) ▪️و البته دعای امام معصوم علیه السلام، مستجاب است، چنان که شاهدیم یادشان زنده مانده و ایشان و حرم‌شان، نزد پیروان و دوستان اهل بیت علیهم السلام، بسیار محترم است. «1⃣»
✅ خدایا وعده‌ای که داده‌ای محقق فرما! 🔸الإمام الهادی علیه السلام فی زِیارَةِ الإِمامِ المَهدِیِّ علیه السلام: … اللّهُمَّ أنجِز لَهُم وَعدَکَ، وطَهِّر بِسَیفِ قائِمِهِم أرضَکَ، وأقِم بِهِ حُدودَکَ المُعَطَّلَةَ وأحکامَکَ المُهمَلَةَ وَالمُبَدَّلَةَ، وأحیِ بِهِ القُلوبَ المَیتَةَ، وَاجمَع بِهِ الأَهواءَ المُتَفَرِّقَةَ، وَاجلُ بِهِ صَدَأَ الجَورِ عَن طَریقَتِکَ حَتّی یَظهَرَ الحَقُّ عَلی یَدَیهِ فی أحسَنِ صورَتِهِ، ویَهلِکَ الباطِلُ وأهلُهُ بِنورِ دَولَتِهِ، ولا یَستَخفِیَ بِشَیءٍ مِنَ الحَقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الخَلقِ. : بار خدایا! وعده‌ای را که به اهل بیت داده‌ای تحقق بخش و زمین خود را با شمشیر قائم آنان پاک گردان و به وسیله او حدود تعطیل شده و احکام فرو نهاده و تغییر یافته‌ات را بر پا دار و به برکت وجود او دل‌های مرده را زنده ساز و خواسته‌های پراکنده را یک پارچه گردان و زنگار ستم را از راه خود بزدای تا اینکه حق با دست او در زیباترین چهره‌اش اشکار شود و در پرتو نور دولت او ،باطل و باطل گرایان نابود شوند و چیزی از حق و حقیقت به واسطه ترس از هیچ انسانی پوشیده نماند. 📔بحار ۱۸۹/۱۰۲
🔻تواتر قتل حضرت محسن سلام الله علیه توسط عمر بن خطاب در بیان سید ناصر حسین هندی فرزند میر حامد حسین هندی طاب ثراه «ومن الفجائع التي تبكى له عيون الأسلام والدين ، والوقائع التي أحرقت قلوب المؤمنين والموقنين ما أرتكبه عمر بن الخطاب من الظلم العظيم الذي أوجب سقوط المحسن من بطن سيدتنا فاطمة الزهراء (س) ، وهذه الواقعة الهائلة قد بلغ حد التواتر واليقين عند أهل الحق المبين.» : از فجایعی که چشم‌های اسلام و دین برای آن گریه می‌کند و از وقایعی که دل‌های مؤمنان و اهل یقین را می‌سوزاند ، آن ظلم بزرگی است که عمر بن خطاب مرتکب شد که سبب سقط از شکم حضرت فاطمه (علیهما السلام) شد و این واقعه به حد تواتر و یقین رسیده است در نزد اهل حق مبین( شیعه). 📚افحام الأعداء والخصوم  نویسنده : الموسوي الهندي، السيد ناصر حسين ج1 ص93
✅ قدمت تاریخی اعتقاد به حضرت زهرا سلام الله علیها و علیه‌السلام در بین شیعیان {قرن دوم} سيد حِميَري رحمه اللَّه معاصر امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام اینگونه  مصائب وارده به حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها را بیان میکند: 🔹ضربت و اهتضمت من حقها و أذيقت بعده طعم السلع قطع اللَّه يدي ضاربها و يد الراضي بذاك المتبع لا عفا اللَّه له عنه، و لا كفّ عنه هول يوم المطلع . : حضرت فاطمه را زدند و او را از حقش محروم كردند. آنگاه طعم زخم و جراحت را نيز چشيد. خداوند دست كسي كه او را زد و هم دست آن كه بدان راضي شد، قطع نمايد، و در روز قيامت نه از او درگذرد و نه هول و وحشت قيامت را از او بدارد. 📚 الصراط المستقيم ج ۳، ص ۱۳.
🔻به آموزش امام هادی علیه‌السلام در زیارت جامعه کبیره خطاب به معصومین علیهم‌السلام می‌خوانیم : 🔸 و مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ. : «و هر که قصد خدا کند به شما توجه می‌نماید.» 📚 من لا يحضره الفقيه ، ج۲ ، ص ۶۱۵ پ.ن: این مقام بالاترین مقامهایی است که خدا به حجج الهی ع عنایت فرموده و جهتش ، آنچنانکه از عبارات این زیارت به دست می‌آید آن است که نحوه عمل اهل‌بیت علیهم‌السلام نشانگر رضای خدا و تجسم عملی دین خدا است، بنابراین کسی که دعوت آنها را نپذیرد و ایشان را رد کند، در حقیقت خدا را رد کرده و آن که آنها را بپذیرد، در واقع خدا را قصد کرده و دعوت خدا به ایمان و دینداری را پذیرفته است.
❗️عمر بن خطاب در آرزوی فضائل حضرت امیرالمؤمنین علے علیه‌السلام ابن أبی شیبة می‌نویسد: «قال عمر بن الخطاب أو قال أبي لقد أوتي علي بن أبي طالب ثلاث خصال لأن تكون لي واحدة منهن أحب إلي من حمر النعم زوجه ابنته فولدت له وسد الأبواب إلا بابه وأعطاه الحربة يوم خيبر.» : عمر بن خطاب گفت: به على بن ابیطالب[عليهماالسلام] سه ويژگى داده شده كه اگر يكى از آن‌ها را داشتم، براى من از داشتن شتران سرخ مو بهتر بود: ۱- رسول خدا [صلی‌الله علیه و آله] او را به همسرى فاطمه دخترش درآورد و برای او فرزند آورد؛ ۲- همه درب ها [به مسجد] بسته شد مگر درب [خانه] او؛ ۳- و روز خیبر عَلم [جنگ] را به او داد. 📔المصنف، ج 11 ص 145 📔 باقی مدارک ✍ پی‌نوشت: شتران سرخ مو برای اعراب بسیار اهمیت داشته و از آن به عنوان «انفس الأشیاء»:«نفیس ترین چیزها» یاد میکردند.
✅ دعای ایمنی از زلزله ابن یقطین می‌گوید: امام صادق صلوات‌الله‌علیه فرمودند: هرکه به زلزله دچار شد، پس باید این دعا را بخواند: «يَا مَنْ يُمْسِكُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ أَنْ تَزُولاَ، وَ لَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُوراً، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَمْسِكْ عَنِّي اَلسُّوءَ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» : ای کسی که آسمان‌ها و زمین را از اینکه نابود شوند، نگه می‌دارد. و اگر نابود شوند هیچ کس بعد از او نمی‌تواند نگاهشان دارد؛ یقیناً او همواره بردبار و بسیار آمرزنده است! بر محمد و آل محمد درود فرست، و بدی را از من نگه دار، قطعاً تو بر هر چیزی توانایی ←پس هرکه این دعا را هنگام خواب بخواند، خانه بر او فرو نمی‌ریزد، إن شا الله تعالى. 📘تهذيب الأحكام‏، ج۳، ص۳۲۵ 📗تفسير البرهان ج ۴، ص ۵۳۳
🔻امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در یکی از خطبه‌هایشان فرمودند: 🔸أَنَا أَخُو رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ وَصِيُّهُ وَ وَلِيُّهُ وَ وَزِيرُهُ وَ صَاحِبُهُ وَ صَفِيُّهُ وَ حَبِيبُهُ وَ خَلِيلُهُ أَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ حَرْبِي حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمِي سِلْمُ اللَّهِ وَ طَاعَتِي طَاعَةُ اللَّهِ وَ وَلَايَتِي وَلَايَةُ اللَّهِ. : منم برادر رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و وصی و ولی و وزیر و همراه او و برگزیده او و حبیب و دوست او؛ منم و پیشوای روسفیدان و سرور وصیین جنگ با من جنگ با خداست و صلح من صلح خدا اطاعت من اطاعت خدا و ولایت من ولایت خدا. 📔من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص۴۲۰
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ ✅ پاسخ به شبهه امر حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله به حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام برای تخریب قبور این بار توسط علمای عمری مذهب 🔻 روایتی است با این مضمون که امیرالمؤمنين فرموده است رسول الله مرا به مدينه فرستادند و دستور دادند : هيچ عكس و مجسمه‌ای نگذارم مگر اينكه نابودش كنم و هيچ قبر ساخته شده‌ای نگذارم مگر اينكه با خاك يكسان كنم و .... 📔کافی الکلینی ج۶ ص۵۲۸ 📔وسائل الشیعه ج۳ ص۲۰۹ ❎ طبق این روایت وهابیون گفته اند باید تمام قبور تخریب و بارگاه‌ها از بین برود❗️ ما بدون هیچ مقدمه ای در این پست پاسخ علمای اهل سنت را به به این روایت ارائه می‌دهیم ، 👤عُمر غامسوری از علمای تونس در 📕اتحاف اهل الزمان باخبار ملوک التونس و عهد‌الامان در مقام پاسخ به این روایت و طعن به وهابیت چنین می‌گوید: ◼️ «وأما ما جلبتم من الأحاديث الواردة في تغيير النبي صلى الله عليه و سلم للقبور ، وأنه أمر علي بن أبي طالب رضي الله عنه بطمسها وتسويتها ، فقد أخطأتم الطريق في فهمها ، ولم يأتكم نبأ علمها ، ولو سألتم عن ذلك ذويه ، لأخبروكم بأن محمله طمس ما كانت الجاهلية عليه ، وكانت عادتهم إذا مات عظيم من عظمائهم ، بنوا على قبره بناء كأطم من آطامهم ، مباهاة وفخرا ، وتعاظما وكبرا ،فبعث صلى الله عليه وسلم من يمحو من الجاهلية آثارها ، ويطمس مباهاتها وفخارها ، وإلا فلو كان كما ذكرتم ، لكان حكم التسنيم كحكم ما أنكرتم ..... أما أهل هذه الأصقاع ، والذين بأيديهم مقاليد هذه البقاع ، فهم أجدر أن يكونوا من إخواننا ، وتمتد أيديهم إلى خوانها ، لصحة عقائدهم السنية ، واتباعهم سبيل الشريعة المحمدية ، ونبذهم للابتداع في الدين ، وانقيادهم للاجماع وسبيل المؤمنين .    ◻️ : اما در رابطه با روایاتی که شما به کار گرفتید، که پیامبر قبور را تغییر دادند یا دستور دادند به حضرت علی قبور را صاف کنند، خیلی شما اشتباه کردید در فهم مطلب، این‌که این روایت چرا صادر شده و حضرت چه گفتند به شما اصلا نرسیده است و شما خیلی از این جریان پرت هستید، اگر شما سوال می‌کردید از کسی که دارای این علم است و سواد این مطلب را دارد، به شما می‌گفتند محل، و علت صدور این روایت از نبی مکرم صلي الله عليه و آله و سلم، از بین بردن آن چیزی است که جاهلیت بر آن بوده و دنبال می‌کرده است اگر کسی از آن‌ها می‌مرد همان‌طور که کارشان به شمردن مرده‌ها می‌رسید، مرده‌های هر کسی بیشتر بود برای فخر فروشی، مباهات، کبر و غرور نسبت به یکدیگر، بناهای بزرگتری درست می‌کردند، پیامبر صلي الله عليه و آله و سلم می‌خواست آثار جاهلیت، فخر فروشی نسبت به قبور از بین برود دستور دادند که قبور صاف شود .... کسانی که قبور در اختیارشان است می‌کنند یا کسانی که کلید این بقعه‌ها دست‌شان می‌رسد این‌ها صلاحیت‌شان بیش‌تر است که برادران ما باشند و دست‌مان را به سوی برادران‌مان دراز می‌کنیم، چون این‌ها عقاید اهل سنت بودن‌شان صحیح و سنی واقعی هستند و این‌ها کسانی هستند که از مسیر شریعت محمدی صلي الله عليه و آله و سلم تبعیت و بدعت در دین را ترک می‌کنند، این‌ها از اجماع و از مسیر و شیوه مومنین تبعیت می‌کنند.» 📗📔إتحاف أهل الزمان ،- عمر غامسوری ج1  ص15 (ر.ک: تصویر الحاقی) 🔻و حال جا دارد از وهابیت کج فهم بپرسیم: ۱- در مدینه قبر چه کسی بود؟ قبر کدام نبی بود؟ قبر کدام امام و وصی نبی بود تا هدم شود؟ آیا در تاریخ جایی داریم که امیرالمومنین قبر یک نبی یا وصی نبی را خراب کرده باشند؟!! پر واضح است که بر طبق این روایت اعزام حضرت امیر برای هدم تصاویر مقبره های مدینه، بدان معناست که رسول اکرم باید ایشان را در هجرت مامور بدین کار کرده باشند. چون بعداً که رسول الله صلی‌الله علیه و آله در مدینۀ منوره ساکن شدند، اعزام حضرت امیر به مدینه بی معنی خواهد بود. پس رسول الله حضرت امیر علیه‌السلام را به هدم تصاویر و صاف کردن قبور مشرکان مدینه مامور فرموده اند. هر چند بد نیست بدانید برطبق بررسی های مرحوم علامۀ مجلسی ، علمای شیعه این روایت را ضعیف می‌دانند. به هر رو آنچه مسلم است اینست که مقابر پیامبران و برگزیدگان الهی مشمول منع و نهی از بنا نیست. چرا؟ ✅ اولین دلیل حرم خود رسول اکرم در مدینه است. حرم رسول اکرم ناقض این مدعا است. ✅ این آیه از سورۀ مبارکۀ کهف نیز ناقض این مدعا است: «إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا »﴿الکهف/۲۱﴾ 🔚 در این آیهٔ شریفه، قرآن کریم ساخت بنا بر روی قبر اصحاب کهف را گزارش فرموده؛ و آن را تقبیح نمی‌فرماید.
‍ ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ‍ ✅ وجوب برائت در نامة حضرت سلطان اباالحسن علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه به مأمون لعنة الله علیه در بخشی از این نامه مفصل که توضیح محض اسلام و شرائع دین است؛ آمده است: 🔶 والبراءة من الذين ظلموا آل محمد (صلی الله علیه واله) وهموا باخراجهم وسنوا ظلمهم وغيروا سنة نبيهم (صلی الله علیع واله) والبراءة من الناكثين والقاسطين والمارقين الذين هتكوا حجاب رسول الله (صلی الله علیه واله) ونكثوا بيعة إمامهم وأخرجوا المرأة وحاربوا أمير المؤمنين عليه السلام وقتلوا الشيعة المتقين رحمة الله عليهم واجبة، والبراءة ممن نفى الاخيار وشردهم وآوى الطرداء اللعناء وجعل الاموال دولة بين الاغنياء واستعمل السفهاء مثل معاوية وعمرو بن العاص لعيني رسول الله (صلی الله علیه واله)، والبراءة من أشياعهم والذين حاربوا أمير المؤمنين عليه السلام وقتلوا الانصار : «و برائت از کسانی که به آل محمد (عليهم السلام) ظلم کردند و ظلم بر آنان را پایه گذاری کردند و سنت پیامبرشان را تغییر دادند و برائت از ناكثين و قاسطین و مارقینی که حجاب رسول خدا را هتک کردند و بیعت امامشان را شکستند و آن زن را از بیتش خارج کردند و با امیرالمؤمنين عليه السلام جنگیدند و شیعیانش را کشتند است و برائت از کسانی که خیرین امت (جناب ) را تبعید کردند و طردشدگان را پناه دادند و اموال مردم را چپاول کردند و سفهاء را در مناصب قرار دادند مانند و دو لعنت شده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز واجب است.» 📚 عیون اخبار الرضاعلیه السلام، تألیف شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه۱۳۳، چاپ منشورات الشريف الرضی 🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
‍ ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ✅ خبر غیبی حضرت امام جعفر الصادق و حضرت امام موسی الکاظم علیهما‌السلام و آثار زیارت امام رئوف ۱- اهل بهشت بودن ۲- در جنگ‌های صدر اسلام از پیامبر دفاع کرده. ۳- پاداش جهاد و انفاق ۴- بخشش گناه زائر هر چند زیاد باشد ۵- معادل زیارت رسول‌الله ۶- 70حج مقبول ۷- همنشینی با اهل بیت علیهم‌السلام در عرش خدا حضرت امام جعفر الصادق علیه السلام فرمودند: 🌿 يُقْتَلُ حَفَدَتِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِييُقْتَلُ حَفَدَتِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ‏ فِي مَدِينَةٍ يُقَالُ لَهَا طُوسُ مَنْ زَارَهُ‏ إِلَيْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِيَدِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ قَالَ يَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ شَهِيدٌ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ أَجْرَ سَبْعِينَ أَلْفَ شَهِيدٍ مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ عَلَى حَقِيقَة». : کشته می‌شود نواده من در سرزمین خراسان در شهری که طوس نامیده می‌شود، هر کس او را زیارت کند و به حق او معرفت داشته باشد، خودم روز قیامت دستش را می‌گیرم و به بهشت می‌برم، اگر چه از اهل گناهان بزرگ باشد، به آن حضرت گفته شد، معرفت حق او چیست؟ ←فرمود: دانستن اینکه او امام و اطاعتش واجب است، غریب و شهید است. کسی که او را با معرفت به حقش زیارت کند،‌خداوند اجر هفتاد شهید از شهدایی که در کنار رسول خدا پیکار کرده‌اند به او خواهد داد. 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام 259/2 🌿 يَخرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ ابْنِی مُوسَی اسْمُهُ اسْمُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فَیُدْفَنُ فِی أَرْضِ طُوسَ وَ هِیَ بِخُرَاسَانَ یُقْتَلُ فِیهَا بِالسَّمِّ فَیُدْفَنُ فِیهَا غَرِیباً مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَجْرَ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَل. : مردی از فرزندان پسرم موسی همنام امیرالمؤمنین طلوع می‌کند و در زمین طوس به خراسان دفن می‌شود. در آنجا به زهر کشته می‌شود. و غریب به خاک می‌رود هرکه او را زیارت کند و عارف به مقام او باشد خدا به او مزد کسی که پیش از فتح جهاد کرده و انفاق نموده باشد، عطا می‌کند. 📚من لایحضر 583/2 حضرت امام موسی الکاظم علیه‌السلام فرمودند: 🌿 إنَّ ابنِي عَلِيّا مَقتولٌ بِالسُّمِّ ظُلما و مَدفونٌ إلى جَنبِ هارُونَ بِطُوسَ ، مَن زارَهُ كَمَن زارَ رسولَ اللّه. : «فرزندم على به زهر ستم كشته و در كنار هارون، در طوس دفن مى شود . هر كه او را زيارت كند مانند كسى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله را زيارت كرده باشد» 📚عيون أخبار الرِّضا : 2/260/23 🌿 راوی گفت : از موسى بن جعفر عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: هر كسى قبر فرزندم على را زيارت كند خداوند ثوابى معادل هفتاد مبرور به او عطا مى.فرمايد. با تعجب گفتم : هفتاد حج مبرور؟! فرمود: آرى هفتاد هزار حج . باز با تعجب گفتم : هفتاد حج مبرور؟! فرمود: آرى . هفتاد هزار حج مبرور. بار ديگر با تعجب پرسيدم .فرمود: بعضى از حجها در پيشگاه خدا مقبول نمى‌شود. هر كس فرزندم را زيارت كند يا شبى در كنار قبر او به سر برد، مانند كسى است كه خداوند را در عرش زيارت كند. باز با تعجب پرسيدم : مانند كسى كه خدا را در عرش زيارت كند؟! فرمود: آرى . روز قيامت ، در عرش خدا چهار نفر از پيشينيان : نوح ، ابراهيم ، موسى و عيسى و چهار نفر از : محمد، على ، حسن و حسين عليهم السلام گرد خواهند آمد و بعد، اين مجلس ادامه خواهد يافت ؛ يعنى غير از اين هشت نفر، ديگران هم خواهند بود و زوار قبور ائمه با ما، در همين جلسه شركت خواهند داشت .بالاترین درجه و با ارزش ترين عطيه و عنايت ، مخصوص زوار فرزندم على بن موسى الرضاست .  📚الكافي338/4 : ر.ک: تصویر الحاقی 🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
❗️ دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام به سبک بزرگان سقیفه! ┄┅━𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐━┅┄ 🟥 مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ نا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ أَسْلَمَ عَنْ أَبِيهِ أَسْلَمَ أَنَّهُ حِينَ بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ يَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِﷺ فَيُشَاوِرُونَهَا وَيَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِهِمْ فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: «يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا بَعْدَ أَبِيكِ مِنْكِ وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ» قَالَ: فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيُحَرِّقَنَّ عَلَيْكُمُ الْبَيْتَ وَايْمُ اللَّهِ لَيَمْضِيَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَيْهِ فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ فَرَوْا رَأْيَكُمْ وَلَا تَرْجِعُوا إِلَيَّ فَانْصَرَفُوا عَنْهَا فَلَمْ يَرْجِعُوا إِلَيْهَا حَتَّى بَايَعُوا لِأَبِي بَكْرٍ : از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو!←ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند. اين جمله را گفت و بيرون رفت ، وقتي علي و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي﴿؏﴾ و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مي‌دهد!...» 📘مصنف ابن أبۍشيبة ج:۷  ص:۴۳۲ 📘الاستيعاب،ابن عبدالبر ج:۳ ص:۹۷۵ 📘المذڪّر والتذڪير والذڪر ج:۱ ص:۹۱ اهل سقیفه در این نوع ادعاهای منافقانه ید طولایی دارند، مثلا یکی از پیروان حقیقی عمر بن خطاب یعنی ﴿لَعَنَهُ للهْ﴾ نیز دقیقاً چنین ادعایی داشت: 🟥 یزید درحالیکه با خیزران بر دندان های مبارک سیّدالشهداء﴿؏‍لیه‌السلام﴾ میزد ،میگفت: «نُفَلِّقُ هَامًا مِنْ رِجَالٍ أَحِبَّةٍ...إِلَيْنَا وَهُمْ كَانُوا أَعَقَّ وَأَظْلَمَا» سرِ مردانى را مى شكافيم كه دوستشان داريم . ولى آنان ، نافرمان تر و ستمكارتر بودند 📘المعجم الكبير ج:۳ ص:۱۰۴ (ر.ک: تصویر الحاقی) 👈🏻یکی دوست میدارد و دختر رسول الله را تهدید به سوزاندن میکند! 👈🏻دومی دوست میدارد و سر فرزند رسول الله را جدا میکند! ✍پی‌نوشت: منافقان لساناً حتی به توحید و رسالت پیامبر صلی‌الله علیه و آله شهادت میدادند﴿ إِذَا جَاۤءَكَ ٱلۡمُنَـٰفِقُونَ قَالُوا۟ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَـٰفِقِینَ لَكَـٰذِبُونَ﴾ «المنافقون۱» ولی صرف به زبان آوردن، دلیل بر ایمان آنان نیست و باید در عمل نشان دهند. اگر محبّت واقعی با تهدید به قتل و کشتن جمع نمی‌شود چون این دو نقیض غیر قابل جمع هستند، ‌لذا چنین مزاعمی‌ که برگرفته از نفاق بود ، برای ترغیب خصم است و در دل عمر و یزید هیچ دوستی نسبت به پیامبر وآل او علیهم‌السلام نبود.
‍ ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ✅ حکمت عدم اجبار در دین ←سوال مهم مأمون حرامزاده از تفسیر یکی از آیات قرآن و پاسخ بسیار کاربردی حضرت سلطان اباالحسن علی بن موسی الرضا علیه‌السلام 🔸حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ اَلْقُرَشِيُّ ره قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ اَلْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِي اَلصَّلْتِ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ بْنِ صَالِحٍ اَلْهَرَوِيِّ قَالَ: سَأَلَ المَأمونُ یوما عَلِی بنَ موسَی الرِّضا علیه السلام فَقالَ لَهُ: یا بنَ رَسولِ اللّهِ، ما مَعنی قَولِ اللّهِ عز و جل:«وَ لَوْ شَاءَ رَبُّک لَأَمَنَ مَن فِی الْأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکرِهُ النَّاسَ حَتَّی یکونُواْ مُؤْمِنِینَ»؟ فَقالَ الرِّضا علیه السلام: حَدَّثَنی أبی موسَی بنُ جَعفَرٍ، عَن أبیهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ، عَن أبیهِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِی، عَن أبیهِ عَلِی بنِ الحُسَینِ، عَن أبیهِ الحُسَینِ بنِ عَلِی، عَن أبیهِ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام : أنَّ المُسلِمینَ قالوا لِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه واله : لَو أکرَهتَ ـ یا رَسولَ اللّهِ ـ مَن قَدَرتَ عَلَیهِ مِنَ النّاسِ عَلَی الإِسلامِ کثُرَ عَدَدُنا وقَوینا عَلی عَدُوِّنا! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه واله : ما کنتُ لِأَلقَی اللّهَ عز و جل بِبِدعَةٍ لَم یحدِث إلَی فیها شَیئا، وما أنَا مِنَ المُتَکلِّفینَ. فَأَنزَلَ اللّهُ تَبارَک وتَعالی: یا مُحَمَّدُ«وَ لَوْ شَاءَ رَبُّک لَأَمَنَ مَن فِی الْأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعًا»عَلی سَبیلِ الإِلجاءِ وَالاِضطِرارِ فِی الدُّنیا کما یؤمِنونَ عِندَ المُعاینَةِ ورُؤیةِ البَأسِ فِی الآخِرَةِ، ولَو فَعَلتُ ذلِک بِهِم لَم یستَحِقّوا مِنّی ثَوابا ولا مَدحا، لکنّی اُریدُ مِنهُم أن یؤمِنوا مُختارینَ غَیرَ مُضطَرّینَ؛ لِیستَحِقّوا مِنِّی الزُّلفی وَالکرامَةَ ودَوامَ الخُلودِ فی جَنَّةِ الخُلدِ. 📚 کتاب التوحيد صفحه ۳۳۳ : به نقل از ابو صَلت، عبد السلام بن صالح هروی : روزی مأمون از امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) پرسید: ای فرزند پیامبر خدا! معنای این آیه شریف: «و اگر پروردگار تو می‌خواست، قطعا همه آنان که در زمین اند، ایمان می‌آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که بگروند؟» چیست؟ فرمودند: «پدرم موسی بن جعفر، به نقل از پدرش جعفر بن محمّد، به نقل از پدرش محمّد بن علی، به نقل از پدرش علی بن الحسین، به نقل از پدرش حسین بن علی، به نقل از پدرش علی بن ابی طالب(علیهم‌السلام) برایم روایت کرد که مسلمانان به پیامبر خدا گفتند: ای پیامبر خدا! اگر هر تعداد از مردم را که می‌توانستی به اسلام وادار کنی، وادار می‌کردی، شمارِ ما فراوان می‌شد و بر دشمنانمان قوّت می‌یافتیم. ←پیامبر خدا فرمودند : من خداوند عز و جل را با بدعتی که برایم بنیان نگذاشته، ملاقات نخواهم کرد و من از کسانی نیستم که از پیش خود، چیزی می‌سازند. در پی آن، خداوند متعال، این آیه را فرو فرستاد: ای محمّد! «و اگر پروردگار تو می‌خواست، همه آنان که در زمین‌اند، ایمان می‌آوردند»، امّا به شیوه وادار ساختن و از روی ناچاری در دنیا، همان گونه که در آخرت با مشاهده عذاب، ایمان می‌آورند؛ ولی اگر با آنان چنین کنم، استحقاق پاداش یا ستایش ندارند؛ امّا من خواسته‌ام تا آنان از روی اختیار، بدون ناچاری، ایمان بیاورند تا از سوی من، استحقاق قربت، کرامت و جاودانگی در بهشت جاوید را پیدا کنند. ✍ پی‌نوشت: این روایت، بر اساس اصل اصیل قرآنی، ملاک ارزش عمل و استحقاق پاداش در قیامت را انتخاب از روی اختیار می‌داند و اصولا هدف خلقت انسان نیل به درجات قرب الهی از روی «انتخاب» است و به همین جهت اولیای دین، هرگز مردم را در پذیرش نبوت و امامت خود الزام نمی‌کردند تا نظام تشریع نیز همسو با هدف خلقت، جریان یابد "انلزمکموها و انتم لها کرهون" 🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
وداع ماه رمضان الصحیفة السجادیة، الدعاء:۴۵ ؛ ... السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِی الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِيهِ الْآمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِيهِ الْأَعْمَالُ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ أَلِيفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِياً فَمَضَّ السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبُ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا أَكْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِيكَ، وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَكَ بِكَ! السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَمْحَاكَ لِلذُّنُوبِ، وَ أَسْتَرَكَ لِأَنْوَاعِ الْعُيُوبِ! السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَطْوَلَكَ عَلَى الْمُجْرِمِينَ، وَ أَهْيَبَكَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ! السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَيَّامُ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ السَّلَامُ عَلَيْكَ غَيْرَ كَرِيهِ الْمُصَاحَبَةِ، وَ لَا ذَمِيمِ الْمُلَابَسَةِ السَّلَامُ عَلَيْكَ كَمَا وَفَدْتَ عَلَيْنَا بِالْبَرَكَاتِ، وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِيئَاتِ السَّلَامُ عَلَيْكَ غَيْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوكٍ صِيَامُهُ سَأَماً. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ، وَ مَحْزُونٍ عَلَيْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ كَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِكَ عَنَّا، وَ كَمْ مِنْ خَيْرٍ أُفِيضَ بِكَ عَلَيْنَا السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَيْكَ، وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَيْكَ. السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى فَضْلِكَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَكَاتِكَ سُلِبْنَاهُ ... : ◻️... بدرود اى بزرگ‏ترين ماه خداوند و اى عيد اولياى خدا. ▪️بدرود اى گرامى‏ترين اوقاتى كه ما را مصاحب و يار بودى، اى بهترين ماه در همه روزها و ساعتها ▫️.بدرود اى ماه دست يافتن به آرزوها، اى ماه سرشار از اعمال شايسته بندگان خداوند ▪️.بدرود اى يار و قرينى كه چون باشى، قدرت بس جليل است و چون‏ رخت بر بندى، فراقت رنج افزا شود. اى مايه اميد ما كه دوريت براى ما بس دردناك است. ▫️بدرود اى همدم ما كه چون بيايى، شادمانى و آرامش بر دل ما آرى و چون بروى، رفتنت وحشت خيز است و تألم افزاى. ▪️بدرود اى همسايه‏اى كه تا با ما بودى، دلهاى ما را رقّت بود و گناهان ما را نقصان. ▫️بدرود اى ياريگر ما كه در برابر شيطان ياريمان دادى و اى مصاحبى كه راههاى نيكى و فضيلت را پيش پاى ما هموار ساختى. ▪️ بدرود كه آزاد شدگان از عذاب خداوند، در تو چه بسيارند، و چه نيكبخت است آن كه حرمت تو نگه داشت. ▫️بدرود كه چه بسا گناهان كه از نامه عمل ما زدودى و چه بسا عيبها كه پوشيده داشتى. ▪️بدورد كه درنگ تو براى گنهكاران چه به درازا كشيد و هيبت تو در دل مؤمنان چه بسيار بود. ▫️بدرود اى ماهى كه هيچ ماه ديگر را توان همسرى با تو نيست. ▪️بدرود اى ماهى كه تا تو بودى، امن و سلامت بود. ▫️بدرود اى آن كه نه در مصاحبت تو كراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندى. ▪️بدرود كه سرشار از بركات بر ما در آمدى و ما را از آلودگى‏هاى گناه شست و شو دادى. ▫️بدرود كه به هنگام وداع از تو نه غبارى به دل داريم و نه از روزه‏ات ملالتى در خاطر. ▪️بدرود كه هنوز فرا نرسيده از آمدنت شادمان بوديم و هنوز رخت بر نبسته از رفتنت اندوهناك. ▫️بدرود كه چه بديها كه با آمدنت از ما دور شد و چه خيرات كه ما رانصيب آمد. ▪️بدرود تو را و آن شب قدر تو را كه از هزار ماه بهتر است. ▫️بدرود كه ديروز كه در ميان ما بودى آزمند ماندنت بوديم و فردا كه از ميان ما خواهى رفت آتش اشتياق در دل ما شعله خواهد كشيد. ▪️بدرود تو را و آن فضل و كرم تو را كه اينك از آن محروم مانده ايم. و بر آن بركات كه پيش از اين ما را داده بودى و اينك از كفش داده ایم 🌤أللَّھم عجل لولیڪ ألفرج🍃
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️ امام معصوم علیه السلام قسمت • ششم ✔️ ‍ ✅ استکبار شیطان از سجده بر آدم علیه السلام 🔻 نمونه‌ای که در جریان خلقت حضرت آدم علیه السلام پیش آمد ، درس عبرتی است براي همه کسانیکه خیال میکننـد با میل و سلیقهٔ خود میتوان خدا را بندگی کرد. قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام؛ 💠 قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِلْمَلَائِکَهًِْ (علیهم السلام) اسْجُدُوا لِآدَمَ (علیه السلام) فَسَجَدُوا لَهُ فَأَخْرَجَ إِبْلِیسُ مَا کَانَ فِی قَلْبِهِ مِنَ الْحَسَدِ فَأَبَی أَنْ یَسْجُدَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ما مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ فَقالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ فأَوَّلُ مَنْ قَاسَ إِبْلِیسُ وَ اسْتَکْبَرَ وَ الِاسْتِکْبَارُ هُوَ أَوَّلُ مَعْصِیَهًٍْ عُصِیَ اللَّهُ بِهَا قَالَ فَقَالَ إِبْلِیسُ یَا رَبِّ اعْفُنِی مِنَ السُّجُودِ لِآدَمَ (علیه السلام) وَ أَنَا أَعْبُدُکَ عِبَادَهًًْ لَمْ یَعْبُدْکَهَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ (علیه السلام) وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ (علیه السلام) قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا حَاجَهًَْ لِی إِلَی عِبَادَتِکَ إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ فَأَبَی أَنْ یَسْجُدَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ، وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلی یَوْمِ الدِّینِ  : 🔸خدای متعال به ملائکه فرمود: پیش روی آدم سـجده کنید. آنها هم سـجده کردند. آن گاه ابلیس حسادت قلبی خود را آشـکار کرد و از سـجده بر آدم امتنـاع ورزیـد. پس خـدای عّزوجل فرمود: «آنگاه که تو را امر به سـجده کردم، چه چیز تو را از این کار بازداشت؟!» گفت: «من از آدم بهتر هستم. زیرا مرا از آتش خلق کرده ای و او را از گِل.» بنابراین اول کسی که کرد ابلیس بود و استکبار ورزید و استکبار اولین معصیتی است که نسبت به خداوند انجام شده است. پس ابلیس گفت: پروردگار من، مرا از سـجده بر آدم معاف گردان. (در عوض) من تو را عبادتی خواهم کرد که هیـچ فرشـته ای، تو را آنگونه عبـادت نکرده باشـد. خـدا فرمود: من نیازی به عبادت تو نـدارم. من میخواهم فقط ازطریقی که خود می خواهم، عبـادت شوم، نه آن گونه که تو میخواهی. هم زیر بـار سـجده نرفت. پس خـدای متعـال فرمود: «از بهشت بیرون برو. تو رانده شده هستی. و لعنت من تا روز جزا بر تو باد.» (ر.ک: تصویر الحاقی) 🔚می‌بینیم که شـیطان به ظاهر منکر خـدایی خـدا و ربوبیت او نبوده است و آنگاه که خدا را می‌خواند می‌گوید : « یاربّ» اما چـون نمیخواست به فضایـل خلیفه خـدا حضـرت آدم علیه السـلام (و در رأس آنهـاخلافت ایشـان) اقرار و نمایـد، استکبار ورزید و مسیر دیگری را غیر از آنچه خداوند مقرر کرده بود برای بندگی خدا پیشـنهاد کرد(!) 👈 درحالیکه روح و حقیقت بندگی خدا این است که امر او اطاعت شود و تنها عملی عبادت است که به قصد امتثال امر او و انقیاد و نسبت به خواست او انجام شود. اگر چنین نباشد، هر قدر شیطان یا انسان یا مخلوق دیگري تلاش کنـد و زحمت بکشـد، تلاش و زحمتش عبادت خدا نیست بلکه سرکشـی و عصـیان نسـبت به خداوند متعال است. راه بندگی خدا تنها بوسیله خود خدا معین و مشخص میگردد و او نیز آنرا منحصـر در و منصب الهی برگزیدگان خویش کرده است. پ.ن : مطابق احادیث متعددی که از ائمه علیهم‌السلام منقول است امر خداونـد به سـجده بر آدم علیه‌السلام به جهت تعظیم و بزرگداشت آن حضـرت بوده و اینکه سـجده‌کنندگان به فضـیلت ایشان اقرار و اعتراف نمایند، تعبیر درباره وجه وجوب سجده بر آدم چنین است: «لکِن اعترافًا لأدَمِ بالفَضیلَةِ» (تفسیر کنزالدقایق ج۱ص۳۵۵ به نقل از احتجاج) 🔖البته فضـیلت حضـرت آدم علیه السـلام نیز به این جهت بوده که ایشان حامل انوار چهارده معصوم علیهم السـلام بوده است وشـیطان هم چون نمیخواست در برابر این انوار مقّدسه خضوع و تواضع کند، ازسجده بر آدم استنکاف ورزید و کافر شد. قسمتی از فرمایش حضرت امام حسن العسکری علیه‌السلام در این خصوص چنین است: 🔸امر الله الملائکة بالسجود لآدم تعظيما له و أنه قد فضله بأن جعله وعاء أنفك الاشباح التي غم أنوارها الآفاق فسجدوا إلا إبلیس أبى أن یتواضع لجلال عظمة الله و أن يتواضع لأنوارنا أهل البيت و قد تواضعت الملائكة كلها فاستكبر و ترفع و كان بإبايه ذلك و تكبره من الكافرين (تفسـیرکنز الدقائق ج1 ص358 به نقل ازشـرح الآیات الباهره) 🔚از این حدیث و امثال آن میتوان فهمید که سـبب کفر شـیطان عدم او به فضایل و مقامات خلفاي الهی-حضـرت آدم و انوار مقدسه چهارده معصوم علیهم السلام- بوده است.