eitaa logo
عقل منور
1هزار دنبال‌کننده
101 عکس
6 ویدیو
16 فایل
﷽ انتشار درس‌ها و نوشته‌های استاد روح‌الله سوری در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی، از سوی شاگردان ایشان صفحه شخصی پایگاه اندیشوران: http://r-soori.andishvaran.ir پایگاه مگیران: magiran.com/author/profile/441684 پیشنهاد و تبادل: @Moharram61
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشته‌های استاد سوری (مطالب و مقالات علمی): ۱. داستان انسان (عرفان ادبی۱) http://nasim-e-kherad.ismc.ir/article_153761.html ۲. توحید به روایت هشتم (عرفان ادبی۲) http://nasim-e-kherad.ismc.ir/article_153806.html ۳. رائحه رستاخیز (عرفان ادبی۳) http://nasim-e-kherad.ismc.ir/article_153844.html ۴. نور و نار (عرفان ادبی۴) http://nasim-e-kherad.ismc.ir/article_153873.html ۵. خلسه الهی (عرفان ادبی ۵) http://nasim-e-kherad.ismc.ir/article_165532.html ۶.اصالت وجود در فرایند فهم (حکمت متعالیه) http://fhi.hekmateislami.com/article_41120.html ۷. علم تفصیلی پیشین و قاعده بسیط الحقیقة (حکمت متعالیه) http://kherad.mullasadra.org/fa/Article/23675 ۸. بازگشت علیت به تشان؛ چالش‌ها و پاسخ‌ها (حکمت متعالیه) http://pms.journals.pnu.ac.ir/article_3908.html ۹. مقایسه نامحدود وجودی با نامحدود کمی (حکمت متعالیه ؛ عرفان نظری) http://www.javidankherad.ir/article_38465.html ۱۰. وجود نامحدود خدا بر مبنای قاعده بسیط الحقیقة؛ چالش‌ها و پاسخ‌ها (حکمت متعالیه ؛ عرفان نظری) http://qabasat.iict.ac.ir/article_28944.html ۱۱. نقد و بررسی دیدگاه مشاء مبنی بر بساطت جسم از اجزای بالفعل، با تاکید بر دیدگاه علامه حسن‌زاده (حکمت متعالیه، نقد حکمت مشاء) http://nasim-e-kherad.ismc.ir/article_153829.html ۱۲. نقد و بررسی مکتب تفکیک با تاکید بر دیدگاه ایشان مبنی بر مخالفت دین با فلسفه (فلسفه دین) http://nasim-e-kherad.ismc.ir/article_153855.html ۱۳.  نقش امام‌خمینی در گسترش عرفان اسلامی (عرفان نظری) https://ecc.isc.ac/showJournal/39600/261544/3315075 ۱۴. تنگ‌نای ادراک ذات الهی در عرفان اسلامی و راه برون‌رفت از آن (عرفان نظری) https://jop.ut.ac.ir/article_80204.html ۱۵. جایگاه هستی‌شناختی ذات الهی از دیدگاه حکمت متعالیه، عرفان و صوفی‌نمایان و نقد و بررسی آن (عرفان نظری، حکمت متعالیه) http://marefatfalsafi.nashriyat.ir/node/2929 ۱۶. تحلیل و نقد تبیین ابن‌سینا در حصر اقسام حکمت نظری به سه گرایش (روش‌شناسی، فلسفه مشاء) https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_13786.html ۱۷. برون‌رفت نهایی حکمت متعالیه از چالش ارتباط متغیر با ثابت، برپایه اندیشه استاد جوادی آملی (حکمت متعالیه) https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6515.html ۱۸. جستاری در ديدگاه‌های آيت‌الله جوادی آملی درباره علم اسلامی (فلسفه دین) http://marifat.nashriyat.ir/node/4195 ۱۹. حركت جوهری نفس و پيامدهای آن در نفس‌شناسی صدرايی (حکمت متعالیه) http://kherad.mullasadra.org/fa/Article/33336 ۲۰. تبیین تفسیرهای گوناگون از قاعده «المتفرقات فی وعاء الزمان، مجتمعات فی وعاء الدهر» (حکمت متعالیه) http://phm.znu.ac.ir/article_249502.html ۲۱. خلسه الهی (عرفان ادبی ۶)  http://nasim-e-kherad.ismc.ir/article_165532.html ۲۲. نقش ادراک امکان فقری در سبک زندگی توحیدی؛ آثار فردی و عملی (حکمت متعالیه) http://nasim-e-kherad.ismc.ir/article_167178.html?lang=fa ۲۳. بازخوانی و نقد حقیقت جسم از نگاه کلامی و فلسفی و ارائه دیدگاه برگزیده (حکمت متعالیه) http://mi.khu.ac.ir/article-1-198-fa.html ۲۴. تشکیک در وجود از دیدگاه علامه طباطبایی و استاد مصباح (حکمت متعالیه) https://nasim-e-kherad.ismc.ir/article_174305.html ۲۵. وجود نامحدود خدا از نگاه استاد مصباح و ارزیابی آن برپایه دیدگاه نهایی صدرالمتألهین (حکمت متعالیه)  https://jitp.ut.ac.ir/article_96348.html ۲۶. پیوند تشکیکی عرفان و برهان، و پیامدهای تعامل دوسویۀ آن‌ها (فلسفه عرفان) https://orj.sru.ac.ir/article_2068.html ۲۷. مسئله ادراک ذات حق تعالی از دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی (حکمت متعالیه و عرفان): https://hikmat.isramags.ir/article_208669.html یادآوری: تنها نوشته‌هایی دیدگاه استاد را بیان می‌کنند که ایشان تنها نویسنده، یا نویسنده اول (مسئول) آنها باشند. @aqlemonavar
واژه‌شناسی «عقل» در فلسفه اسلامی واژه «عقل» در زبان عرب، به «نگاه داشتن» و «مرز نهادن» معنا شده است (طریحی، «مجمع البحرین»، ج5، ص425). نیروی تعقل را بدان جهت عقل نامیده‌اند که معقول‌ها را فراچنگ آورده و نزد خود نگاه می‌دارد. عقل به‌معنای نیروی ادراکی انسان، دو ساحت نظری و عملی دارد. گرچه واژه «عملی»، بیش‌تر کنش و جنبش اندام‌های بدنی را به‌یاد می‌آورد، اما باید توجه داشت که عقل نظری و عملی هردو از نیروهای ادراکی نفس هستند. با این تفاوت که عقل عملی بایدها و نبایدها و عقل نظری هست‌ها و نیست‌ها را ادراک می‌کند. نامیدن عقل به عملی، تنها بدان سبب است که گاه مُدرَک این نیرو از سنخ مسائل عملی است. به‌باور پورسینا انسان برای تدبیر بدن به عقل عملی نیاز دارد؛ زیرا عقل عملی، امور جزئیِ شایسته‌ای که نفس برای دست‌یابی به هدف‌های متعالی خویش، ناگزیر از انجام آنهاست، را تشخیص می‌دهد (پورسینا، «شرح‌الاشارات والتنبیهات»، ج2، ص352). درواقع عقل عملی، حسن و قبح فعل‌های اختياري انسان را ادراک کرده و آنرا در قالب بايدها و نبايدها بیان می‌دارد تا سهم ارشادی خود را انجام دهد (جوادی آملی، «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی»، ص41). عقل عملی در وادی اخلاق و آراستن نفس به خوهای نیکو نیز نقش به‌سزایی دارد. استادان اخلاق سفارش می‌کنند که عقل، سلطان مملکت انسان باشد و نفس را به پیروی احکامی که خود یافته و یا از راه نقل دریافته، وادار نماید. ازسوی دیگر فیلسوفان، نیرویی که حقیقت‌های کلی را می‌یابد عقل نظری می‌نامند. به‌باور پورسینا ویژه‌ترین ویژگی انسانی یکی تصور معناهای کلیِ مجرد از ماده، و دیگری دست‌یابی به ناشناخته‌های تصدیقی به‌کمک شناخته‌هاست. نیرویی که چنین کارکردی برای نفس انسانی دارد عقل نظری نامیده می‌شود (پورسینا، «طبیعیات الشفاء»، ج2، ص185-186). به‌باور استاد جوادی آملی «عقل نظری» نیروی ادراکی نابی است که از گزند وهم و خیال در امان باشد و پیش از هرچیز گزاره اولیِ «اصل تناقض» را به‌خوبی دریابد و در سایه آن گزاره‌های بدیهی (مانند بطلان جمع دو ضد) را ادراک کند. آن‌گاه دیگر مطالب نظری را با بازگردانی به بدیهی روشن نماید (جوادی آملی، «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی»، ص31). آن‌چه گذشت تبیین عقل به‌مثابه یکی از نیروهای نفس انسانی بود. اما «عقل» گاه به‌معنای موجودهای مجرد عقلی یا همان فرشتگان الهی به‌کار می‌رود. فیلسوفان هنگامی‌که گونه‌های جوهر را بر می‌شمارند آنها را به مجرد و مادی، و مجردها را به عقل و نفس دسته‌بندی می‌کنند (سبزواری، «أسرار الحکم»، ص654). قرار دادن عقل در کنار نفس، به‌مثابه دوگونه از جوهر، نشان می‌دهد که عقل تنها به‌معنای نیروی ادراکی نفس نبوده و گاه به‌معنای جوهری مستقل از نفس به‌کار می‌رود. واژگانی چون «عالَم عقل»، «عقل یکم»، «عقل فعّال» و... به معنای دوم اشاره می‌کنند. @aqlemonavar
057 manzoomeh-souri.mp3
9.61M
(ج۵۷: الفریدة الاولی، غرر فی الوجود الذهنی) (از: بحمل ذات ای بالحمل الاولی الذاتی) [دحوُالارض + اعتباریت ماهیت و انتقال به ذهن] @aqlemonavar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غایت حکومت در نگاه امام خمینی (ره): امام‌خمینی براین‌باور است که معرفتِ خداوند، اساس تعالیم پیامبران و غایت تشکیل حکومت دینی بوده (خمینی، صحیفه امام، ج‌20، ص‌300 ـ 298) و اساساً اسلام ناب، در پرتو عرفان ناب رخ می‌دهد. ایشان می‌فرماید: «مقصد انبيا حكومت نبوده است، حكومت براى مقصد ديگر بوده، نه مقصد بوده. تمام مقاصد برمی‌گردد به معرفت اللَّه. هرچه در دنيا واقع بشود و انبيا هرچه دنبالش بودند دنبال اين بودند كه خداشناسى، واقعاً خداشناسى، اگر او حاصل بشود همه چيز دنبالش حاصل است» (همان، ج‌19، ص437). میشل فوکو جامعه‌شناس مشهور فرانسوی می‌گوید: «از قرن هجدهم به بعد هر تحول اجتماعی اتفاق افتاده، بسط مدرنیته بوده؛ اما انقلاب ایران تنها حرکت اجتماعی است که در برابر مدرنیته قرار دارد» (حاجتی، عصر امام‌خمینی، ص‌43). لوسیون ژرژ خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند، درباره مصاحبه‌ای که در نجف اشرف (4/3/1357) انجام داده، می‌نویسد: «آیت‌الله خمینى با بیانى متهورانه و لحنى آرام، به‌مدت دو ساعت با ما سخن گفت؛ حتى وقتى به این مطلب و تکرار آن مى‌پرداخت که ایران باید خود را از شر شاه خلاص کند و نیز هنگامى ‌که به مرگ‌ پسرش اشاره مى‌کرد، نه آثار هیجان در صدایش دیده مى‌شد و نه در خطوط چهره‌اش حرکتى ملاحظه مى‌گردید. وضع رفتار و قدرت تسلط و کف نفس او خردمندانه بود. آیت‌الله به‌جاى آن‌که با فشار بر روى کلمات، ایمان و اعتقاد خود را به مخاطبش ابلاغ کند، با نگاه خود چنین مى‌کرد، نگاهى که همواره نافذ بود. آیت‌الله، عزمى راسخ و کامل دارد و درصدد قبول هیچ‌گونه مصالحه‌اى نیست‌» (خمینی، صحیفه امام، ج‌3، ص‌366). @aqlemonavar
058 manzoomeh-souri.mp3
12.09M
(ج۵۸: الفریدة الاولی، غرر فی الوجود الذهنی) (از: هذا طریقة صدرالمتالهین) @aqlemonavar
059 manzoomeh-souri.mp3
11.97M
(ج۵۹: الفریدة الاولی، غرر فی الوجود الذهنی) (از: اقول الملاک کل الملاک) [وجود برتر اشیاء، وجود علمی اشیاء، علم پیشین الهی] @aqlemonavar
نقد معرفت‌شناسانه مکتب تفکیک.mp3
15.48M
نشست علمی: "نقد و بررسی معرفت‌شناسانه مکتب تفکیک" زمان: ۱۴۰۳.۳.۲۱ مکان: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی @aqlemonavar
همایش ملی: ✨تبیین و بررسی تجربیات نزدیک به مرگ از منظر پزشکی، روان‌پزشکی، فلسفه و دین✨ محورهای همایش: ۱. معنا و تعریف مرگ از لحاظ پزشکی و فلسفی ۲. حالت‌های آگاهی و ادراکات در تجربه‌های نزدیک به مرگ ۳. وضعیت فیزیولوژیک بدن و مغز در تجربه‌های نزدیک به مرگ ۴. مقایسه تجربه‌های نزدیک به مرگ با تجربه‌های مشابه (رویای صادقه، ادراکات فراحسی و...) ۵. جنبه‌های فلسفی و عرفانی تجربه‌های نزدیک به مرگ ۶. روش‌شناسی راستی‌آزمایی تجربیات نزدیک به مرگ ۷. روش‌شناسی تحقیقاتی در تجربه‌های نزدیک به مرگ ۸. ملاحظات اخلاقی در ارتباط با تجربه‌های نزدیک به مرگ و... تاریخ‌های مهم: مهلت چکیده: ۱۴۰۳.۳.۳۰ مهلت اصل مقاله: ۱۴۰۳.۵.۳۰ برگزاری همایش: ۱۴۰۳.۷.۲۴ سامانه همایش: https://conference.semums.ac.ir/nde/fa/ کمیته علمی: https://conference.semums.ac.ir/nde/fa/page.php?rid=59 کانال همایش (ایتا و تلگرام): @ndesemums @aqlemonavar
060 manzoomeh-souri.mp3
11.94M
(ج ۶۰: الفریدة الاولی، غرر فی الوجود الذهنی) (از: فان قلت: فعلی هذا لم یکن للشئ نحوان من الوجود) @aqlemonavar
061 manzoomeh-souri.mp3
14.84M
(ج ۶۱: الفریدة الاولی، غرر فی الوجود الذهنی) (از: ان قلت: اذا کانت المقولات المعقولات) [خیزش شهودی امام حسین (ع) در دعای عرفه] @aqlemonavar
062 manzoomeh-souri.mp3
11.68M
(ج ۶۲: الفریدة الاولی، غرر فی الوجود الذهنی) (از: قلنا وجود تلک الماهیات کونها و تحققها) @aqlemonavar
063 manzoomeh-souri.mp3
8.02M
(ج ۶۳: الفریدة الاولی، غرر فی الوجود الذهنی) (از: فالعلم نور و ظهور و هما الوجود) @aqlemonavar
از «حس»ّ گذشتی و از «علم» هم جدا شدی وانگه مُعین مردم بی دست و پا شدی گفتی به دست و پای، کَمَکی صبر، ای رفیق با جنگ، صلح کردی و سوی سَما شدی (سروده‌ای در وصف شهید چمران) @aqlemonavar
سلسله مباحث "مراتب زیارت" در محرم ۱۴۰۲ جلسه یکم: زیارت ظاهری https://eitaa.com/aqlemonavar/1025 جلسه دوم: زیارت ظاهری https://eitaa.com/aqlemonavar/1026 جلسه سوم: زیارت ظاهری https://eitaa.com/aqlemonavar/1027 جلسه چهارم: زیارت ظاهری https://eitaa.com/aqlemonavar/1028 جلسه پنجم: زیارت برزخی https://eitaa.com/aqlemonavar/1029 جلسه ششم: زیارت برزخی https://eitaa.com/aqlemonavar/1030 جلسه هفتم: زیارت برزخی https://eitaa.com/aqlemonavar/1032 جلسه هشتم: زیارت اندیشه https://eitaa.com/aqlemonavar/1033 جلسه نهم: زیارت اندیشه https://eitaa.com/aqlemonavar/1035 جلسه دهم: زیارت جان https://eitaa.com/aqlemonavar/1036 @aqlemonavar
146 tamhid-souri.mp3
13.24M
(جلسه ۱۴۶) [معنای درست و نادرست "بی‌قیدی" در عرفان] @aqlemonavar
به‌نام خدا برهان صدیقین برای اثبات خداوند به آفریده‌ها پشت نمی‌دهد و خدا را با خود او ثابت می‌کند (ملاصدرا، «ایقاظ النائمین»، ص26)، به‌خلاف برهان‌های رایج که از آفریدگان به آفریننده می‌رسند. این شیوه پیشینه‌ای در فلسفه یونان ندارد و از نوآوری‌های فلسفه اسلامی است. نخست فارابی (فارابی، «فصوص الحکم»، ص62) و سپس پورسینا (طوسی، «شرح الاشارات و التنبیهات»، ج3، ص66) کوشیدند تا تقریر شایسته‌ای از این روش به‌دست دهند. البته عارفان، پیش از فیلسوفان چنین روی‌کردی را در شهودهای پایانی خویش تجربه کرده بودند (سیدحیدر آملی، «المقدمات من كتاب نص النصوص»، ص419). صدرالمتالهین با گردآوری این سخنان و تکامل آنها خوانش شایسته‌ای از برهان صدیقین به‌دست می‌دهد که از حقیقت وجود، وجوب آنرا برداشت می‌کند (ملاصدرا، «المبدا و المعاد»، صص174-173). برخی براین باورند که اثبات خدا با خدا استدلالی دوری و نارواست. اما این اشکال بر تقریر صدرالمتالهین روا نیست؛ زیرا او از «حقیقت وجود» به «وجوب وجود» می‌رسد که این‌دو اگرچه از جهت مصداقی برابرند، اما به‌جهت عنوانی که متعلَق ادراک قرار می‌گیرد، برابر نیستند. به سخن دقیق‌تر: گرچه در پایان برهان روشن می‌شود که حقیقت وجود همان وجود واجبی است، اما در آغاز دو عنوان جداگانه در میان است که یکی (حقیقت وجود) مایه آگاهی به دیگری (وجوب وجود) است. این دوگانگی عنوان‌ها برهان را از پرتگاه دور، برکنار می‌دارد. با چشم‌پوشی از این موشکافی‌های منطقی، اشکال دیگری ازسوی برخی متکلمان مطرح می‌شود که این برهان با متون دینی هم‌آهنگ نیست و شیوه‌ای خودساخته ازسوی عارفان و فیلسوفان می‌باشد. اما کاوش بیش‌تر در متون دینی این مدعا را تایید نمی‌کند. دو کتاب «توحید صدوق» و «اصول کافی» باب ویژه‌ای با عنوان «أنه لایُعرَف إلا به» در این‌زمینه دارند که روایت‌های یادشده را گردآوری می‌کنند (کلینی، «الکافی»، ج1، ص85 ؛ صدوق، «التوحید»، ص285). این شیوه در برخی آیه‌های قرآن نیز دیده می‌شود. چنان‌که گاه تاکید می‌شود که وجود الهی بر یگانگی خود گواهی می‌دهد؛ «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو» (آل عمران (3): آیه 18). و گاه به مشهودبودن بسیارش برای پذیرش او بسنده می‌شود؛ «أَوَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيد» (فصلت (41): آیه 53). امیرمومنان (ع) نیز در دعای صَباح می‌فرماید: «يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِه» (مجلسی، «بحار الانوار»، ج‏91، ص243) و در پاسخ این پرسش که خدا را چگونه شناختی؟ می‌فرماید: «آن‌چنان که خودش را به من شناساند» (کلینی، «الکافی»، ج1، ص86) و این شیوه را به پی‌روان خویش نیز سفارش می‌کند (کلینی، «الکافی»، ج1، ص85). امام سجاد (ع) نیز در نیایش سحرهای ماه رمضان می‌فرماید: «به تو تو را شناختم و تو مرا به خود راه نمودی و خواندی. و اگر تو نبودی نمی‌یافتم که چیستی» (ابن‌طاوس، «إقبال الأعمال»، ج‏1، ص67). امام صادق (ع) در سخنی دل‌نشین می‌فرماید: «ای [خدایی] که حقیقت هستی مرا به او هدایت و راه‌نمایی کرد و مرا از سرگشتگی به آگاهی کشانید» (مجلسی، «بحار الانوار»، ج86، ص370). این سخن بلند روح برهان صدیقین است و  به‌گونه شگفت‌انگیزی شیوه صدرالمتالهین را تایید می‌کند؛ زیرا حقیقت وجود را مایه هدایت به خداوند می‌داند. با این‌که شیوه مرحوم صدرالمتالهین ذکر آیات و روایات در کنار بحث‌های عقلی و شهودی است. اما او اشارتی بدین روایت ننموده، اما همین محتوا را به‌دقت در آغاز جلد ششم اسفار، به‌دست می‌دهد. ملاصدرا نیز با توجه به حقیقت خارجی وجود، وجوب آن‌را کشف می‌نماید و در واقع از او به او می‌رسد. به بیان دقیق‌تر: از اویی که مورد توجه نیست به اویی که متعلَّق توجه واقع شده، سیر می‌کند. و به بیان موشکافانه‌تر: بر وجود حاضر او آگاهی می‌دهد. شگفتا که حکیمان الهی چگونه به روح دین متصل‌اند و از حقیقت وحی (من حیث یشعر و لا یشعر) بهره می‌برند. @aqlemonavar
«شهید» واژه‌ای عربی است بر وزن فعیل. و فعیل، در لغت عرب برای مبالغه می‌باشد. بنابراین معنای «شهید» مبالغه در «شهود» خواهد بود. قرآن کریم، آنان‌را که در راه خدا می‌میرند، شهید می‌نامد. اما کسی‌که می‌میرد از دیدگاه ادبی و عرفی «میّت» نامیده می‌شود. و اگر مرگ او معلول عوامل غیر طبیعی باشد، «مقتول» نام می‌گیرد. و اگر قتل او شدت داشته باشد «قتیل» نام می‌گیرد. اکنون، چرا مجاهدان راه خدا، «شهید» هستند؟ چرا کتاب آسمانی ایشان را با شهود، گره زده است؟ آنهم با صیغه مبالغه (فعیل)! شاید بدین سبب که ایشان جان خود را (که عزیزترین سرمایه بشر است) برای خدا، نثار کرده‌اند. و پاداش چنین کسی به عهده خداوند است؛ «مَن قتلتُه فعلیَّ دِیتُه». اما خداوند، چگونه دیهٔ مقتول خود را پرداخت خواهد کرد؟ او وجود نامحدود است و چنین چیزی قابل ارائه نیست. او تنها قابل شهود است، و شهید، شاهد این حقیقت ناب. شهدِ شهود، تنها، روزیِ مجاهدین فی سبیل الله است؛ «و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً، بل احیاء عند ربهم یرزقون». برابر احادیث، جهاد دو گونه است: ۱. جهاد اصغر و مبارزه با دشمن بیرونی. ۲. جهاد اکبر و مبارزه با دشمن درونی (نفس). این دسته‌بندی و اکبر دانستن مبارزه با نفس، گویای اهمیت و تاثیرگذاری جهاد با نفس، در سعادت آدمی است. می‌توان گفت: جهاد ظاهری، خود، گونه و سطحی از جهاد باطنی است؛ زیرا گذشتن از حیات دنیوی و فدا کردن آن برای پیروزی جبهه توحید، خود، گونه‌ای از مبارزه با نفس است. بلکه یکی از سخت‌ترین انواع جهاد باطنی است. بنابراین، شهیدِ جنگ بیرونی، ابتدا در مبارزه با نفس، به شهادت رسیده است. اکنون سیدالشهدا، کسی است که در جهاد ظاهری و باطنی، برترین رتبه را داراست و والاترین شهود، از آنِ اوست. گرچه اهل بیت علیهم السلام، همگی نوری واحدند، اما هریک (به فراخور زمان و مکان) مظهر تام صفتی از صفات الهی‌اند؛ یعنی برخی صفات در ایشان نمود بیشتری دارد و برخی دیگر، پنهان‌تر است. اباعبدالله (ع)، سید الشهدا است. یعنی همان کسی‌که محور و مرکز عبودیت است، سرور اهل شهود نیز هست. او مظهر تام شهود حقیقت است؛ «شهد الله انه لا اله الا هو، و الملائکة و اولوا العلم...». @aqlemonavar
بسم الله الرحمن الرحیم کربلای امام حسین (ع) واقعه‌ای چندلایه است، که لایه نخست آن مصیبت و لایه باطنش سرور و بهجت است. این معنا شواهدی بسیاری در واقعه عاشورا دارد؛ برای نمونه سیدالشهدا (ع) بالای سر شهدا می‌گریست و حق مصیبت را ادا می‌کرد. اما در عین حال چهره‌اش از شدت وَجد و بهجت، برافروخته‌تر می‌گشت: «کلمّا اشتد علیه الامر، إحمرّت لونه». و نیز زینب (س) که از داغ مصیبت‌های پی‌درپی، دل‌شکسته و دل‌خون بود، اما فرمود: «ما رایت الا جمیلا». مصیبت و بهجت، دو روی یک سکه‌اند؛ یعنی همان مصیبت لذیذ خواهد بود. همان داغ‌ها شیرین است و همان دردها فرح‌زاست. به دیگر بیان: شادی، چهره باطنی این غم است، نه نتیجه و عائده آن! شادی چیز دیگری نیست که از خارج بدین غم، منضم گردد. بلکه چهره باطنی اوست، که از او می‌روید. چنان‌که از برخی اصحاب امام، نقل است که در شب عاشورا شوخ و بذله‌گو شده بودند؛ زیرا باطن امر برایشان منکشف شده و بهجت دست داده بود. شاید به همین سبب است که در انتهای روضه و نوحه، عموما گونه‌ای سبکی و سرخوشی به شیعیان دست می‌دهد؛ چراکه ضمیر ناخودآگاه آنها بهجتی مرموز را ادراک می‌نماید. در رویارویی با رخ‌داد کربلا، گروهی جنبه غم را ادراک می‌کنند و تنها به مرثیه و نوحه اشتغال دارند. و گروهی به جنبه بهجت و شادی وصال خداوند متوجه می‌شوند و کربلا را عید اولیاءالله می‌دانند. اما شیوه خود امام حسین (ع) جمع ظاهر و باطن بود. میرزا جوادآقا ملکی تبریزی نیز در کتاب المراقبات، بر جمع میان ظاهر و باطن، تاکید می‌کنند. در واقع، آن‌که اهل کثرت است مصیبت می‌بیند، آنکه غریق وحدت است بهجت می‌بیند. اما آن‌که همچون حسین (ع) و زینب (س) وحدت را ساری در کثرت و کثرت را فانی در وحدت می‌بیند، بهجت را جاری در مصیبت، و مصیبت را فانی در بهجت می‌یابد. به‌یاد دارم که مرحوم دولابی بسیار لطیف بود و تاب شنیدن روضه نداشت، او می‌فرمود: اشعاری در مدح اهل بیت (ع) خوانده شود. آن‌گاه آرام می‌گریست و می‌فرمود: «این‌ها اشک شوق است، شیرین است نه شور!» از بزرگان دیگری نیز چنین یاد دارم که از ذکر نامشان معذورم. البته این رویکرد، احوال شخصی و غیرقابل اقتباس است. به‌هر روی، مصیبت سیدالشهدا (ع)، باطن‌های بسیاری دارد که خلاف ظاهر غمگین آن، معدن بهجت و سعادت است. امام باقر (ع) می‌فرماید: «ان اصحاب جدی الحسین لم یجدوا الم مسّ الحدید؛ یاران جدم حسین درد برخورد آهن را حس نمی‌کردند». یاران حسین (ع) چنان از باطن وقایع و بهجت معنوی آن سرمست بودند که از ظاهر بی‌خبر شده بودند. نه اینکه امام (چنان‌که برخی مرتاضان انجام می‌دهند) تصرف کرده بود و درد را برداشته بود. بله، به‌یک معنای والاتر، امام تصرف کرده بود؛ زیرا در شب عاشورا از جام توحید چنان سیراب‌شان کرده بود که مستی ادراک خداوند، مانع از ادراک درد می‌شد. «و سقاهم ربهم شرابا طهورا» انسان/۲۱ البته بیشتر اصحاب، غرق وحدت بودند و غافل از کثرت. اما امام (ع) که جامع وحدت و کثرت است، هم درد را می‌کشید و هم بهجت را می‌چشید. امام (ع)، واسطه فیض و خلیفه خداست و چنین جامعیتی برای او مورد توقع است. اما شگفتا از زینب (س)، که چگونه وحدت و کثرت را جمع می‌کند و بهجت و مصیبت را به‌هم می‌آمیزد. سبحان‌الله که این چه بنیه‌ای است که چنین بار سنگینی از مصیبت و بهجت را حمل می‌کند و هیچ لغزشی از توحید تام، و برزخیت کبری ندارد. سلام بی‌کران الهی به او که به‌حق، زینت علی (ع) در همه عالم‌ها و نشئه‌های وجودی است. @aqlemonavar
به‌نام خدا در ماه رمضان‌ چندسال پیش، مباحثی کوتاه با عنوان "ضیافت انوار" تهیه شد. قرار بود ازسوی یکی از موسسات علمی، انتشار یابد. اما به‌سبب برخی بی‌مبالاتی‌ها چنین نشد. پس از ضبط پنج جلسه، بحث ناتمام ماند و آن ایده خاموش شد. اکنون این پنج جلسه تقدیم می‌شود: جلسه یکم: https://eitaa.com/aqlemonavar/989 جلسه دوم: https://eitaa.com/aqlemonavar/990 جلسه سوم: https://eitaa.com/aqlemonavar/992 جلسه چهارم: https://eitaa.com/aqlemonavar/993 جلسه پنجم: https://eitaa.com/aqlemonavar/994 @aqlemonavar
مقاله علمی پژوهشی در موضوع عرفان نظری و حکمت متعالیه: جایگاه هستی‌شناختی ذات الهی از دیدگاه حکمت متعالیه، عرفان و صوفی‌نمایان و نقد و بررسی آن چکیده: تبیین ساحت ذات الهی از پیچیده‌ترین و جنجالی‌ترین مسائل کلامی، فلسفی و عرفانی است. پژوهش پیش‌رو با روش توصیفی ـ تحلیلی به این پرسش پاسخ می‌دهد که حکمت متعالیه، عرفان و صوفی‌نمایان ذات الهی را در کدامین جایگاه هستی‌شناختی مستقر می‌دانند. سپس با بررسی دیدگاه‌های یادشده به داوری آنها می‌نشیند. حکمت متعالیه تا آنجا که به تشکیک وجود پایبند است، ذات الهی را برترین رتبه نظام تشکیکی می‌داند که به جهت سلب قیدهای مراتب پایین «وجود بشرط لا» نامیده می‌شود. «وجود بشرط لا» به سبب تقید به سلب، تعین ویژه‌ای از هستی است که عروض آن بر هستی، نیازمند «سلب» یادشده است. ازاین رو نمی‌تواند به‌منزله ذات بی‌نیاز حق قلمداد شود. صدرالمتألهین با گذار از تشکیک، مانند عارفان، ساحت ذات را وجود نامحدودی ورای تشکیک و محیط به آن می‌داند؛ اما صدرا با پیروی از عبارات قیصری تعبیرهای یکسانی از ساحت یادشده ندارد. صوفی نمایان، با دریافتی نادرست از سخن عارفان، ذات الهی را «وجود لابشرط قسمی» و ساری در اشیاء گرفته‌اند؛ در نتیجه پنداشته‌اند: ذات حق تحقق بالفعلی ندارد و با دگرگونی‌اش در اشیاء تحقق می‌یابد. ازاین رو برای تحقق خارجی‌اش نیازمند اشیاست. صدرالمتألهین و حکیم سبزواری این دیدگاه را به سختی نقد کرده‌اند. اختلاف نگاه عارفان، حکیمان و صوفی‌نمایان درباره ذات الهی، پیامدهایی دارد که بررسی آنها تصور دقیق‌تری از دیدگاه‌های یادشده به‌دست خواهد داد. کلیدواژگان: ساحت ذات الهی، وجود بشرط لا، وجود لابشرط مقسمی، وجود لابشرط قسمی، حکمت متعالیه، عرفان، تصوف. لینک دانلود: http://marefatfalsafi.nashriyat.ir/node/2929 @aqlemonavar
مقاله علمی پژوهشی در موضوع حکمت متعالیه و عرفان نظری: مقایسه نامحدود وجودی با نامحدود کمی چکیده: نخستین آشنایی ذهن با نامحدود در قالب مقوله کمّ است. ذهن با سلب محدودیت از برخی انواع کم، کم‌های نامحدودی را فرض می‌کند. مشاء منکر تحقق خارجی نامحدود کمّی هستند و برپایه دلایلی ابعاد نامتناهی را محال می‌دانند. اما برخی اهل فن دلایل ایشان را ناتمام می‌داند. افزون بر اینکه تناهی ابعاد، لوازم باطلی دارد که دلیلِ بطلان این مدعاست. وجودهای پیرامون ما محدودند؛ یعنی گستره‌ وجودی آنها با حدودی پایان می‌پذیرد. سلب این محدودیت، تصوری اجمالی از وجود نامحدود به دست می‌دهد. کره‌ای با قطر بی‌نهایت همه حجم موجود را تصاحب نموده و بهره کره‌های دیگر تنها حدود و تعین‌هایی در متن کره بی‌نهایت است. چنانکه وجود نامحدود، کل وجود را داراست و اشیاء دیگر تعینات و برش‌هایی در متن اویند. این مثال برای فهم نامحدود وجودی از نامحدود کمی بهره می‌جوید و نقاط قوت و ضعفی دارد که بی‌توجهی بدان‌ها موجب کج‌فهمی و بروز شبهات است. تصور نامحدود وجودی بدون نامحدود کمی نیز ممکن است. ذهن نامحدود تصورات نامحدودی دارد که مخلوقات این ذهن‌اند. در این مثال نامحدودی به معنای فردانیت و یگانگی در وجود است. بر اساس این دو مثال، وحدت شخصی بهترین تفسیر برای وجود نامحدود است و تفاسیر دیگر نقائصی دارد. کلیدواژگان: تناهی ابعاد، نامحدود کمّی، نامحدود وجودی، تداخل وجودی، وحدت شخصی وجود. لینک دانلود: http://www.javidankherad.ir/article_38465.html @aqlemonavar
مقاله علمی پژوهشی در موضوع حکمت متعالیه: وجود نامحدود خدا بر مبنای قاعده بسیط الحقیقة؛ چالش‌ها و پاسخ‌ها چکیده: نامتناهی‏ بودن خداوند از جمله مباحث مهم در علوم مختلف اسلامی، به‏‌ویژه حکمت متعالیه است. براهین متعددی برای اثبات آن اقامه شده که بسیط‌الحقیقه از اهم این برهان‌هاست. با عنایت به تفاسیر مختلف از نامتناهی‏ بودن حق تعالی و تأکید این نوشته بر عدم تناهی وجودی و سلب هرگونه حد و محدودیتی اعم از حدّ ماهوی، حدّ وجودی و حدّ عدمی، پرسش جدی که ذهن انسان را به‌خویش جلب می‏‌کند، آن است که چگونه می ‌توان از راه برهان بسیط‌الحقیقه نامتناهی ‏بودن خداوند را ثابت و از اشکالات و چالش‌‏های پیش روی این برهان پاسخ شایسته ارائه نمود. ازآنجاکه وجود، حقیقتی واحد و فارد است، قاعده بسیط‌الحقیقه در چنین ساحتی اقتضا می‏‌کند که وجود حق تعالی تمام هستی را فرا گرفته، متن واقع را به نحو تمام و کمال پر نماید وگرنه از بساطت به‏ دور خواهد بود. دراین ‏میان ضمن تقریر قاعده بسیط‌الحقیقه و تفسیرهای مختلف از آن و اثبات مقدمات لازم جهت اجرای این قاعده در موضوع مورد ادعا برهان به‏ خوبی مطرح و شبهات مطرح ‏شده در این ساحت به دقت بررسی و پاسخ مناسب داده می‏‌شود. کلیدواژگان: واجب تعالی، وجود نامحدود خداوند، قاعده بسیط الحقیقه، بساطت وجود، ترکیب وجود و عدم، نامتناهی وجودی لینک دانلود: http://qabasat.iict.ac.ir/article_28944.html @aqlemonavar