⁉️ #پرسش_و_پاسخ 204:
📌 #منادی
💬 سؤال: «یا بَني اسرائیلَ» کدام یک از اقسام منادی است؟
📝 جواب:
🔸 «بنی اسرائیل»، منادای مضاف است و منصوب به «یاء».
🔹 توضیح آنکه:
🔻«بَنی» در اصل «بَنینَ»؛ ملحق به جمع مذکّر سالم از «ابن» و به معنای فرزندان بوده که چون به «اسرائیل» اضافه شده؛ نون آن حذف شده است؛ چرا که نون تثنیه و جمع به هنگام اضافه حذف می شود. علامت نصب جمع مذکر نیز یاء ماقبل مکسور است.
🔻اسرائیل نیز مضاف الیه است و چون اسم غیر منصرف است، جرّ آن به فتحه است. دو سبب منع صرف آن نیز عبارت است از: علمیّت و عجمه.
📖 النّص: «"يا بَنِي"؛ "يا" حرف نداء و "بَني" منادى مضاف و علامة نصبه الياء نيابة عن الفتحة لأنه ملحق بجمع المذكر السالم».
☑️ ر.ک:
📚 اعراب القرآن الکریم و بیانه، ج1، ص90
📚 الجدول فی اعراب القرآن، ج1، ص111
#نحو
#نداء
#یا_بنی_اسرائیل
✅ کارگاه ادبیات عربی:
🆔 @ARABBIC
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ #پرسش_و_پاسخ 220:
📌 #تمییز_عدد
💬 سؤال: چرا #تمییز_ذات را به #عدد و #مقدار تقسیم می کنند؟ چرا عدد را از مقدار جدا می کنند؟
📝 جواب:
🔸 مشهور نحویان در بیان اقسام تمییز ذات، عدد را از مقدار جدا می کنند؛ چراکه مقادیر (کیل، وزن، مساحت) تمییز برای اعداد واقع می شوند امّا عکس آن نیست؛ مانند: «اشتریتُ اثنی عشر مثقالاً ذهباً» و «أحد عشر لتراً نفطاً».
🔹 و نیز عدد بدون مقدار می تواند استعمال شود، امّا مقدار استعمال نمی شود مگر به همراه عدد؛ مانند: «عندی عشرون رجلا» و «عندی عشرون رطلاً سمناً».
⚠️ البته، آنچه که مهم است این است که «مقدار» و «عدد»، هر دو از اقسام تمییز ذات هستند و اینکه ایندو را با هم بیان کرد یا جداگانه، ثمره عملی خاصّی ندارد.
📖 النّص: «لا یدخل العدد فی المقدار علی المشهور، لأنّ المقادیر تقع تمییزا [للأعداد] و لا یعکس... و سواء کان هذا أم ذاک، فتمییز العدد من تمییز الذات [فلا ثمرة عملیّة لهذا النزاع]».
📚 ر.ک: معانی النّحو، ج2، ص273
#نحو
#اسم
#تمییز
✅ کارگاه ادبیات عربی:
🆔 @ARABBIC
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ #پرسش_و_پاسخ 227:
📌 #مفعول_مطلق
💬 سؤال: الفاظی مانند «#حتما، #قطعا، #یقینا، #حقیقا»، چه نقشی در جمله دارند؟
📝 جواب:
🔸کلماتی از این قبیل، مفعول مطلق مؤکِّد مضمون جمله اند. یعنی مفعول مطلقی هستند که محتوای جملۀ قبل از خود را تأکید می کنند.
📖 النّص: «المفعول المطلق الّذي يكون موكِّداً لمضمون الجملة، كقوله تعالى: "وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا" (الانفا: 74) و منه "حتماً، قطعاً، يقيناً، البتّة"».
📚 ر.ک: بداءة النّحو، ص 169
#نحو
#مفعول_مطلق
#مفعول_مطلق_تاکیدی
✅ کارگاه ادبیات عربی:
🆔 @ARABBIC
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ #پرسش_و_پاسخ 235:
📌 #علم
💬 سؤال: «عَلَم»، اسمی است که دلالت بر شیء معیّن و مشخصی می کند، پس چگونه می توان آن را تثنیه و جمع بست، در حالیکه تثنیه و جمع دلالت بر غیر واحد (افراد متعدّد) می کنند و این با علم سازگار نیست؟
📝 جواب:
🔸 علَم تنیه و جمع بسته نمی شود، مگر پس از اینکه از آن ارادۀ اسم #نکره شده باشد.
☑️ توضیح آنکه:
🔹 از علَمی همچون «محمّد»، «المسمّی بمحمد» (محمد نام) اراده شده که نکره است و مصادیق متعدّد دارد، سپس آن را تثنیه و جمع می بندیم. پس «محمّدان» و «محمّدون» یعنی افرادی که نامشان محمّد است؛ یعنی نکره اند، و تثینه و جمع بستن اسم نکره مشکلی ندارد.
🔻 حال اگر بنا بود ـ مثلا ـ به 5 محمّد نام خاص ـ که مخاطب آنها را می شناسد ـ اشاره کنیم، از الف و لام تعریف استفاده کرده و می گوئیم: «المحمّدون»؛ پس از بین تمام محمّد نام ها، ذهن مخاطب به پنج محمّد نام خاصّ می رود که مدّ نظر بوده است.
☑️ ر.ک:
📚 شرح الرّضی علی الکافیة، ج 3، ص 257
📚 صرف کاربردی، ج 2، ص 249
#نحو
#صرف
#علم
#تثنیه و #جمع
#مثنی و #مجموع
✅ کارگاه ادبیات عربی:
🆔 @ARABBIC
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ #پرسش_و_پاسخ 237:
📌 #موسی
💬 سؤال: آیا اسم مقصوری همچون «موسی» (که هم الف تأنیث دارد و هم اسم عجمی است)، غیر منصرف است؟ اگر غیر منصرف است، آیا در صورت مجرور بودن، جرّ آن به فتحۀ مقدّر است یا کسرۀ مقدّر؟
📝 جواب:
🔸 به گفتۀ نحویون، اگر اسمی دو سبب از اسباب منع صرف ـ و یا یک سبب که جانشین دو سبب می شود ـ را داشته باشد، غیر منصرف می شود.
🔹 ضابطۀ فوق، در کلمۀ «موسی» نیز وجود دارد، پس غیر منصرف است.
🔻 و در خصوص اینکه اعراب مقدّر آن در حالت جرّی چیست، دو قول مطرح است:
1️⃣ جرّ آن به فتحۀ مقدّر است (جمهور نحویون).
2️⃣ جرّ آن به کسرۀ مقدّر است، چرا که اسم غیر منصرف به دلیل ثقل (سنگینی) ناشی از شباهتِ به فعل کسره نمی گرفت؛ و حال آنکه ثقلی با وجود اعراب تقدیری پدید نمی آید.
☑️ البته، #منصرف یا #غیر_منصرف دانستن موسی (و امثال آن) و اینکه اعراب مقدّر آن ـ در صورت منع صرف ـ چیست، ثمرۀ عملی خاصی ندارد؛ چرا که به هر حال اعراب آن #تقدیری است و ظهور و بروزی ندارد.
📖 النّص: «في تمثيله بموسي إشارة إلى اختياره قول ابن فلاح إليمنيّ من أنّ المقصور غير المنصرف يعرب بالحركات الثلاث تقديرا، قال: لأنّ الكسرة إنّما امتنعت فيما لا ينصرف كأحسن للثّقل، و لا ثقل مع التقدير، و الّذي عليه الجمهور أنّ إعرابه بالحركات الثلاث مقدّرة مخصوص بالمنصرف منه أما غير المنصرف منه ك «موسى»، فالمقدّر فيه الضّمّة و الفتحة فقط، دون الكسرة لعدم دخولها فيه و في الاسم المعرب بالحركات».
📚 ر.ک: الحدائق الندیّه، ص 149
#نحو
#اعراب
#اسم_مقصور
#اسم_غیر_منصرف
✅ کارگاه ادبیات عرب:
🆔 https://eitaa.com/arabbic
⁉️ #پرسش_و_پاسخ 239:
📌 #عامل_مقدر
💬 سؤال: گاهی «أن» ناصبه یا «إن» شرطیه در حالیکه مقدّر هستند، عمل می کنند. در چنین حالتی، این کلمات #عامل_معنوی محسوب می شوند یا همچنان #عامل_لفظی اند؟ چرا؟
📝 جواب:
🔸 عامل معنوی، وجودی صِرفا اعتباری، جَعلی و قرار دادی دارد؛ پس هیچ بهره ای از نُطق ندارد؛ مانند #ابتدائیت که عامل رفع مبتداست و یا #تجرد فعل مضارع از ناصب و جازم، که عامل رفع آن است.
🔹 امّا عامل لفظی، عاملی است که بهره ای از نُطق داشته و در لفظ و کتابت آشکار می شود، گرچه گاهی بنا به دلایلی ممکن است مقدّر شود.
☑️ پس، عامل مقدّر از مقولۀ عامل لفظی است؛ چرا که در موارد بسیاری در لفظ و کتابت آشکار شده است، امّا عامل معنوی هیچگاه به ظهور نپیوسته است.
📖 النّص: «[العامل اللفظیّ؛ هو الّذی] تظهر فی اللفظ و الکتابة، و إن کانت تقدّر أحیاناً، کتقدیر "أن" فی قوله تعالی: "لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ" (التوبه: 122)».
📚 ر.ک: بداءة النّحو، ص 88
#نحو
#عامل
✅ کارگاه ادبیات عربی:
🆔 @ARABBIC
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ #پرسش_و_پاسخ 244:
📌 #متعلق
💬 سؤال: گاهی متعلَّق #ظرف و #جار_و_مجرور محذوف است، در این حالت متعلَّق محذوف را پیش از آنها در تقدیر می گیریم یا بعد از آنها؟ چرا؟
📝 جواب:
🔸 اصل در هر متعلَّق محذوفی این است که مقدّم در تقدیر گرفته شود؛ زیرا:
1️⃣ اصل در هر عاملی تقدیم است و متعلَّق در واقع عامل برای ظرف و جار و مجرور است؛
2️⃣ اگر متعلَّق مؤخّر فرض شود، دو خلاف اصل لازم می آید: 1. حذف 2. تأخیر.
🔹 پس در موارد حذف متعلَّق یک خلاف اصل رخ داده و آن حذف است، لکن اگر متعلَّق، مؤخَّر فرض شود، دو خلاف اصل خواهیم داشت.
☑️ بنابر این، در مانند: «علیٌ فی الدّار»، تقدیر چنین است: «علیٌ یکون فی الدّار»، نه «علیٌ فی الدار یکون».
📖 النّص: «الاصل فی کلّ متعلَّق إذا کان محذوفا أن یقدّر مقدَّما، لإنّه مکان العامل و لئلّا یلزم مخالفة الأصل مرّتین: مرّة حذفه مع کون الاصل فی کلّ لفظ الذکر و مرّة تأخیره مع کون الاصل فی کلّ عامل تقدّمه علی المعمول».
📚 ر.ک: الکلام المفید، ص 10
#نحو
#عامل
#شبه_فعل
✅ کارگاه ادبیات عربی:
🆔 @ARABBIC
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f