eitaa logo
کارگاه ادبیات عربی
4.1هزار دنبال‌کننده
594 عکس
72 ویدیو
0 فایل
⭕️ ارسال مطالب فقط با لینک کانال ⭕️ ✅ کانال اصلی: @Arabi0_100 ✅ پرسش و پاسخ: eitaa.com/joinchat/3292397670C68405190cc ✅ کانال شخصی: @hadibayat 🎞 دوره های آموزشی: eitaa.com/Arabi0_100/286 .
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ 237: 📌 💬 سؤال: آیا اسم مقصوری همچون «موسی» (که هم الف تأنیث دارد و هم اسم عجمی است)، غیر منصرف است؟ اگر غیر منصرف است، آیا در صورت مجرور بودن، جرّ آن به فتحۀ مقدّر است یا کسرۀ مقدّر؟ 📝 جواب: 🔸 به گفتۀ نحویون، اگر اسمی دو سبب از اسباب منع صرف ـ و یا یک سبب که جانشین دو سبب می شود ـ را داشته باشد، غیر منصرف می شود. 🔹 ضابطۀ فوق، در کلمۀ «موسی» نیز وجود دارد، پس غیر منصرف است. 🔻 و در خصوص اینکه اعراب مقدّر آن در حالت جرّی چیست، دو قول مطرح است: 1️⃣ جرّ آن به فتحۀ مقدّر است (جمهور نحویون). 2️⃣ جرّ آن به کسرۀ مقدّر است، چرا که اسم غیر منصرف به دلیل ثقل (سنگینی) ناشی از شباهتِ به فعل کسره نمی گرفت؛ و حال آنکه ثقلی با وجود اعراب تقدیری پدید نمی آید. ☑️ البته، یا دانستن موسی (و امثال آن) و اینکه اعراب مقدّر آن ـ در صورت منع صرف ـ چیست، ثمرۀ عملی خاصی ندارد؛ چرا که به هر حال اعراب آن است و ظهور و بروزی ندارد. 📖 النّص: «في تمثيله بموسي إشارة إلى اختياره قول ابن فلاح إليمنيّ من أنّ المقصور غير المنصرف يعرب بالحركات الثلاث تقديرا، قال: لأنّ الكسرة إنّما امتنعت فيما لا ينصرف كأحسن للثّقل، و لا ثقل مع التقدير، و الّذي عليه الجمهور أنّ إعرابه بالحركات الثلاث مقدّرة مخصوص بالمنصرف منه أما غير المنصرف منه ك «موسى»، فالمقدّر فيه الضّمّة و الفتحة فقط، دون الكسرة لعدم دخولها فيه و في الاسم المعرب بالحركات». 📚 ر.ک: الحدائق الندیّه، ص 149 ✅ کارگاه ادبیات عرب: 🆔 https://eitaa.com/arabbic
⁉️ 238: 📌 💬 سؤال: در زیارت عاشورا میگوئیم: «وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِي أُمَيَّةَ قَاطِبَةً»، کلمۀ «قاطبة» به چه معناست و چه نقشی در این عبارت دارد؟ 📝 جواب: 🔸 یعنی: و خدا لعنت کند تمامی بنی امیّه را. 🔹 در خصوص واژۀ «قاطبة»، گفته اند: 1️⃣ اسم نکرۀ منصوب غیر مضاف است؛ 2️⃣ مفید عموم است، همچون «جمیعا»، «عامة»، «طُرّاً» و... 3️⃣ نقش آن در عبارت فقط حال مؤکِّده است. 📖 النّص: «قَاطِبَةٌ: اسم يحمل كل جيل من الناس، تقول: "جاءت العرب قَاطِبَة"»، «تقول: "جاء القومُ قاطبةً"، أى جميعاً؛ و هو اسمٌ يدلّ على العُموم»، «و "جاءوا قاطِبةً" أى: جميعا. قال سيبويه: "لا يستعمل إلا حالًا"»، «قَاطِبَةً مترادف طُرّاً مترادف عَامَّةً مترادف جَمِيعاً»، «قَاطِبَةً، أي: جميعهم... و هي نكرة منصوبة غير مضافة»، «"جاؤُوا قَاطِبَةً"، أَي: جميعاً، و لا تستعمل إِلَّا حالًا مؤَكِّدةً». ☑️ ر.ک: 📚 كتاب العين، ج‏5، ص 107 📚 الصحاح، ج‏1، ص 204 📚 المحكم و المحيط الأعظم، ج‏6، ص 289 📚 مقدمة الأدب، ص 84 📚 مجمع البحرين، ج‏2، ص 145 📚 الطراز الأول، ج‏2، ص 403 ✅ کارگاه ادبیات عربی: 🆔 @ARABBIC 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ 239: 📌 💬 سؤال: گاهی «أن» ناصبه یا «إن» شرطیه در حالیکه مقدّر هستند، عمل می کنند. در چنین حالتی، این کلمات محسوب می شوند یا همچنان اند؟ چرا؟ 📝 جواب: 🔸 عامل معنوی، وجودی صِرفا اعتباری، جَعلی و قرار دادی دارد؛ پس هیچ بهره ای از نُطق ندارد؛ مانند که عامل رفع مبتداست و یا فعل مضارع از ناصب و جازم، که عامل رفع آن است. 🔹 امّا عامل لفظی، عاملی است که بهره ای از نُطق داشته و در لفظ و کتابت آشکار می شود، گرچه گاهی بنا به دلایلی ممکن است مقدّر شود. ☑️ پس، عامل مقدّر از مقولۀ عامل لفظی است؛ چرا که در موارد بسیاری در لفظ و کتابت آشکار شده است، امّا عامل معنوی هیچگاه به ظهور نپیوسته است. 📖 النّص: «[العامل اللفظیّ؛ هو الّذی] تظهر فی اللفظ و الکتابة، و إن کانت تقدّر أحیاناً، کتقدیر "أن" فی قوله تعالی: "لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ" (التوبه: 122)». 📚 ر.ک: بداءة النّحو، ص 88 ✅ کارگاه ادبیات عربی: 🆔 @ARABBIC 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ 240: 📌 و 💬 سؤال: می گویند «خَیر» و «شَرّ» اسم تفضیل اند و در اصل «أخیَر» و «أشَرّ» بوده اند که همزه از ابتدای آنها حذف شده است. علّت حذف همزه چیست؟ 📝 جواب: 🔸 علّت حذف همزه از ابتدای این دو کلمۀ ، کثرت استعمالشان است. یعنی چون عرب از این کلمات زیاد استفاده می کرده، همزه را از ابتدای آنها حذف کرده است؛ 🔹 چرا که اصل در کلمات پُر کاربرد این است که سبُک و خفیف باشند، تا استعمالشان ساده باشد. 📖 النَّص:«الشیءُ إذا کَثُرَ اِستِعمالُهُ خَفَّ»؛ این یکی از اصول پرکاربرد و مهم زبان شناسی است. ☑️ ر.ک: 📚 الحدائق الندیّة، ص 31 📚 صرف کاربردی، ج 2، ص 473 ✅ کارگاه ادبیات عربی: 🆔 @ARABBIC 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ 241: 📌 / 💬 سؤال: در این فراز از زیارت عاشورا: «وَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِي [کُم] مَعَ إِمَامٍ هُدًى ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ»؛ «ثاری» درست است یا «ثارِکُم» یا «ثاریکُم»؟ 📝 جواب: 🔸 در ادعیه و زیاراتی که کلمه ای داخل قلاب [ ] نوشته می شود، نسخۀ بدل است و مربوط به اختلاف نسخ می شود. 🔹 گاهی به لحاظ معنایی خواندن عبارت با هر دو وجه (وجه داخل قلاب و وجه خارج آن) به صورت هم زمان صحیح است؛ و گاهی چنین نیست. 🔻در این قسمت از زیارت خواندن هر دو وجه بصورت هم زمان صحیح نیست امّا هر یک به تنهایی صحیح است. به عبارت دیگر: یا «طَلَبَ ثاری» (خون خودم) باید گفته شود و یا «طَلَبَ ثارِکُم» (خون شما). نمیتوان هر دو را گفت، چراکه «طَلَبَ ثاریکم» معنای درستی ندارد: خون من شما! ✔️ و در خصوص «ثاری» می توان گفت: از باب اینکه زائر خود را از امام حسین (علیه السّلام) می داند، لذا مصیبت وارده به آن حضرت را مصیبت وارد به خود دانسته و این خون به نا حق ریخته شده را خون خود دانسته و از خداوند متعال طلب توفیق خونخواهی از سیّد الشهداء در رکاب امام عصر (ارواحنا فداه) را خواستار است. و الله أعلم. ✅ کارگاه ادبیات عربی: 🆔 @ARABBIC 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ 244: 📌 💬 سؤال: گاهی متعلَّق و محذوف است، در این حالت متعلَّق محذوف را پیش از آنها در تقدیر می گیریم یا بعد از آنها؟ چرا؟ 📝 جواب: 🔸 اصل در هر متعلَّق محذوفی این است که مقدّم در تقدیر گرفته شود؛ زیرا: 1️⃣ اصل در هر عاملی تقدیم است و متعلَّق در واقع عامل برای ظرف و جار و مجرور است؛ 2️⃣ اگر متعلَّق مؤخّر فرض شود، دو خلاف اصل لازم می آید: 1. حذف 2. تأخیر. 🔹 پس در موارد حذف متعلَّق یک خلاف اصل رخ داده و آن حذف است، لکن اگر متعلَّق، مؤخَّر فرض شود، دو خلاف اصل خواهیم داشت. ☑️ بنابر این، در مانند: «علیٌ فی الدّار»، تقدیر چنین است: «علیٌ یکون فی الدّار»، نه «علیٌ فی الدار یکون». 📖 النّص: «الاصل فی کلّ متعلَّق إذا کان محذوفا أن یقدّر مقدَّما، لإنّه مکان العامل و لئلّا یلزم مخالفة الأصل مرّتین: مرّة حذفه مع کون الاصل فی کلّ لفظ الذکر و مرّة تأخیره مع کون الاصل فی کلّ عامل تقدّمه علی المعمول». 📚 ر.ک: الکلام المفید، ص 10 ✅ کارگاه ادبیات عربی: 🆔 @ARABBIC 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ 245: 📌 💬 سؤال: چرا «لام تأکید» بر سوف داخل می شود (و لَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ)، اما بر سین داخل نمی شود! 📝 جواب: 👤 ابو حیّان در پاسخ به این سؤال گفته است: 🔸 «و إنّما امتنع دخول اللام على السين كراهة توإلي الحركات في «لسيدحرج»، ثمّ طرد الباقي‏»؛ یعنی: 🔹 همانا دخول لام تأکید بر سین ممتنع است، به خاطر کراهت توالی اربع حرکات (پی در پی بودن 4 حرف متحرّک) در مانند کلمۀ «لَسَیُدَحرِجُ»! و مواردی که توالی اربع حرکات پیش نمی آمده است، بر این موارد حمل شده است. ☑️ به عبارت دیگر: از آنجا که دخول لام تأکید بر سین، در مواردی موجب توالی اربع حرکات می شود، عرب هیچگاه لام را بر سین داخل نکرده است؛ بر خلاف سوفَ که هیچگاه چنین مشکلی ندارد. 📚 ر.ک: الحدائق الندیّه، ص 119 ✅ کارگاه ادبیات عربی: 🆔 @ARABBIC 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ 247: 📌 💬 سؤال: «سلام» در لغت به چه معناست؟ 📝 جواب: 🔸 در زمان جاهلیت، اعراب برای ادای احترام، معمولا جملۀ «اَنعِم صباحاً» (صبح شما به خیر) و گاهی «اَبَیتَ اللَّعنَ» (از کاری که موجب لعن دیگران باشد، دور باشی) را به کار می بردند و گاهی نیز با سلام کردن به یکدیگر ادای احترام می نمودند. 🔹 واژۀ سلام از ریشۀ «سَلِمَ» با کلماتی همچون سالم، سَلیم و سلامت هم خانواده است. در واقع سلام دهنده با گفتن این کلمه به طرف مقابل اعلام می کند که از سوی من در سلامت هستید و خطری متوجّه شما نیست. ✔️ در نتیجه می توان گفت: معنای سلام، ابراز مسالمت به طرف مقابل است. 🔻 با ظهور اسلام، این کلمه به عنوان تحیّت رسمی، میان مسلمانان تأیید و دیگر تحیّت ها رها شد؛ البته به کار بردن این واژه از نوآوری های اعراب جاهلی نبوده، بلکه از بقایای شریعت ابراهیم (علیه السلام) در میان آنها بوده است. ☑️ ر.ک: 📚 لسان العرب، ج13، ص387 📚 فرهنگ ابجدی، ص151 ✅ کارگاه ادبیات عربی: 🆔 @ARABBIC 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ 249: 📌 💬 سؤال: تجزیه فعل «اِثّاقَلتُم» در آیۀ شریفۀ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ» (التوبه: 38) چگونه است؟ 📝 جواب: 🔸 فعل ماضی معلوم، صیغۀ 9، ثلاثی مزید، باب تفاعل، صحیح و سالم، حروف اصلی آن عبارت است از: «ثقل». 🔹 امّا در توضیح اینکه چگونه «تَثاقَلتُم» تبدیل به «اِثّاقلتُم» شده است؛ می گوییم: در مجرای قاعدۀ جوازی قرار گرفته است. ☑️ رجوع کنید به 99 و 104 در خصوص همین قاعده. ▫️ترجمۀ آیه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا هنگامى كه به شما گفته مى‏شود: «به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد!» بر زمين سنگينى مى‏كنيد (و سستى به خرج مى‏دهيد)؟! ✅ کارگاه ادبیات عربی: 🆔 @ARABBIC 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ 253: 📌 و 💬 سؤال: چرا بین مذکّر و مؤنّث، مذکّر اصل و مؤنث فرع محسوب می شود؟ 📝 جواب: 🔸 از جملۀ دلائل اصل بودن و فرع بودن ، این موارد است: 1️⃣ هیچ مذکّر و مؤنثی وجود ندارد، مگر اینکه می توان به آن کلمۀ «شیء» را اطلاق کرد و «شیء» مذکر است. 2️⃣ مذکّر نیاز به اضافه ای ندارد، امّا تأنیث حاصل نمی شود، مگر با اضافه شدن علامت تأنیث. 3️⃣ هنگامیکه مذکّر و مؤنّث با یکدیگر جمع شوند، مذّکر بر مؤنّث غلبه پیدا می کند، مانند: «والدَین»، که در حقیقت اجتماع «والد» و «أمّ» است. 📖 النّص: «و هو [أی المذکّر] الأصل [لدلائلَ؛ منها]: أنّه ما من مذكّر و لا مؤنّث إلا و يطلق عليه شئ، و شي‏ء مذكّر، و أنّه لا يفتقر إلى زيادة، و التانيث لا يحصل إلا بزيادة... و إذا اجتمع المذكّر و المؤنّث غلب المذكّر». 📚 ر.ک: الحدائق الندیّه، ص 90 و 92 ✅ کارگاه ادبیات عربی: 🆔 @ARABBIC 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f
⁉️ 264: 📌 / 💬 سؤال: دخول «ال» بر یک کلمه، یکی از علائم اسم است، پس چطور فعل «العن» الف و لام دارد؟ 📝 جواب: 🔸 «اِلعَن» ثلاثی مجرّد از مادۀ «ل ع ن» است (لَعَنَ یَلعَنُ). 🔹 پس لام جزء حروف اصلی آن است و همزۀ وصل، برای ساختن فعل امر به آن ملحق شده (که در وسط کلام خوانده نشده و حرف ماقبلش را به ما بعد متصل می کند). ☑️ تلعَنُ ← لْعَنُ ← اِلعَنُ ← اِلعَنْ ⚠️ نکته: گاهی ممکن است نون آخر این کلمه ـ که ساکن است ـ با حرف ساکن دیگری برخورد کرده و التقاء ساکنین پدید بیاید که در اینصورت، نون فعل امر مکسور تلفّظ می شود؛ مانند: «اللّهُمَّ العَنِ الجِّبتَ و الطّاغوتَ». ✅ کارگاه ادبیات عربی: 🆔 @ARABBIC 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3462004868Cb700c9810f