هدایت شده از ویراستی ها
فرق مهسا و آرمیتا در ۳ کلمه است:
داشتن روایت اول!
روایت اول مهسا را دشمن نقل کرد
و روایت اول آرمیتا را رسانههای داخلی...
این است جنگ روایتها
#آرمیتا
#روایت
#ویراستی_ها
☑️@VIRASTYHA
هدایت شده از کانال حسین دارابی
تو اینستاگرام و توئیتر پرشده که آرمیتا گراوند بخاطر حجاب اجباری جانش رو از دست داد
فقط یکبار از دوستانی که اعتقاد دارن که به حجاب آرمیتا تو مترو گیر دادن، چندبار بیان از مترو تهران استفاده کنن، و به حجاب افراد توجه کنن، خودبخود جوابشون رو میگیرن. آرمیتا که یه مقنعهای روی سرش بود، خیلی از خانوما تو مترو هیچ پوششی روی سرشون یا حداقل روی دوششون نیست، کسی هم کاری باهاشون نداره. آرمیتا با لباس فرم مدرسه بود، خیلی از خانوما تو مترو با تیشرت و شلوار و دامن میگردن و هیچکس باهاشون کاری نداره. کم چرت و پرت بگید خدایی
حجاب آرمیتا از حجاب خیلیا تو مترو بهتر بوده، چرا فکر میکنید بهش گیردادن برای حجاب؟ چرا انقدر باید احمق باشید که هرچی رسانهها میگن رو باور میکنید؟ بعد جالبه مقایسه میکنن بامهسا امینی
سر قضیه مهسا هم خیلیا دروغ گفتن، از پدرش تا رسانهها. الانم یه دروغو به یه دروغ دیگه نسبت میدن تاجوسازی کنن. انقدر موضوع واضح بوده، خانواده و دوستاش هیچکدوم اعتراضی نداشتن و گفتن بصورت طبیعی این اتفاق براش افتاده.
افسار عقلتون رو دست دروغگوها ندید
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
@hosein_darabi
🔰در آستانه هشتم آبان روز نوجوان به یکی از دغدغههای آنها پرداختیم.
مخالفتهای دینی از کجا آغاز میشود؟/ اسلام را وارونه به نوجوان و جوان امروزی معرفی نکنیم
✍ همشهری آنلاین- گروه فرهنگی: یادداشت #علی_کردانی پژوهشگر:
📌برخی نوجوانان و جوانان ایرانی دین را عامل محدودیت و لذت نبردن میدانند و به همیندلیل با دین و دینداران فاصلهگذاری میکنند. «خداناباوری» جزو دلایل دوری از دین محسوب نمیشود.
📌انسان از محدودیت فرار میکند و دین را سدی مقابل خود میبیند. در این وضعیت چند سوال مطرح میشود:
۱- باید و نبایدهای دینی تنها آخرت را پوشش میدهد؟ یا اینکه دین برای دنیا و آخرت برنامه دارد؟
۲- آنهایی که برای رسیدن به کالای دنیا، دینگریزی را در پیش گرفتند، آیا دنیاشان آباد شد؟ سرانجام به کجا رسیدند؟ و سوالاتی مشابه این، که باید پاسخ صحیحی به آنها داد.
🗂 متن کامل یادداشت در همشهری آنلاین
#جوانان
#دین_گریزی
#هشتم_آبان
هدایت شده از 🇵🇸 شهاب گرافی 🇮🇷
به نقل از منابع غیر رسمی، نخست وزیر اسرائیل تیم ویژه ای از افسران مورد اعتماد و باسابقه موساد را جهت پیدا کردن دعایی که چاهزاده رضا پهلوی در یکی از سوراخهای متعدد دیوار ندبه گذاشته، مامور نموده است.
#طنز
© شهابگرافی کپیرایت ندارد...🔻
💯📮@SHAHAB_GRAPHY
هدایت شده از بسلام آمنين
#یادداشت_۱۳۵
۸ آبان۱۴٠۲/سال سوم
از نظمیه ی کنت فورت اتریشی تا
امنیت مسجد محور محلات
ظاهرا تاسیس اولین اداره پلیس یا «نظمیه» ایران به شکل مدرن #متمرکز و به تقلید از غرب، به سال۱۲۵۸ شمسی باز می گردد(حدود ۱۴۴ سال پیش). مسئول تاسیس و مدیریت هم «کنت دومونت فورت» اتریشی بوده که به درخواست ناصرالدین شاه در سفر اتریش، به ایران می آید و کار را شروع می کند( تاریخ موسسات تمدنی ایران، محبوبی اردکانی ج۲ص۱۴٠).
به جد میتوان گفت که یکی از بنیادی ترین تفاوت های نوع هدایت جامعه در اسلام و مدرنیته در همین کلمه نهفته است: #مدیریت_متمرکز، که قرین جبر، کم دقتی و پر هزینه بودن است. اما اسلام عزیز که معتقد به #حکومت_مردم است(آیه۲۵حدید)، این هدف بنیادین را از طریق روشهای مدیریتی #غیرمتمرکز عملیاتی می کند.
فی المثل می توان تامین امنیت یک شهر را به ده مرکز نیروی انتظامی سپرد، یا آنرا به صد #مسجد، به عنوان قلب یک #محله واگذار کرد. در واقع نظام هدایتی پیشرفته اسلام، واحد ها را خُرد و کوچک می کند، آنگاه مدیریت آسانش را به #تمامی_مردم می دهد. تجربه بسیار بسیار گرانقدری که در تاسیس #کمیته های انقلاب اسلامی داشتیم، آنهم دقیقا یک روز بعد از پیروزی انقلاب!
تامین امنیت در قالب خُرد، محله ای و به محوریت مساجد، چند خاصیت بسیار مهم دارد:
۱. به دلیل کوچکی واحد مدیریت، دقت و سرعت کار بالا می رود ۲. اعضای هر محله، مسئول تامین امنیت خودشانند، به همین دلیل تعهد بسیار بالایی به کار دارند ۳. تامین امنیت بین اعضای محل پخش می شود، به همین دلیل نیاز به استخدام نیروی دائمی ندارید ۴. مدل تامین امنیت محله ای، بستر بسیار مناسبی است برای ضرب کردن شور و نشاط جوانان محل، در تامین امنیت خود، خانه و ناموسشان و هکذا دهها فایده دیگر.
در واقع تشکیل #کمیته به عنوان یکی از شعبه های #بسیج، یکی از بارزترین نمونه های مواجهه تمدنی امام ره، با ساختارهای متمرکز جبری سازمانی غیر مردمی غربی بود. مدلی که به هرکجا که صادر شد نجاتش داد: از بسیج مردمی سوریه، از #حشد_الشعبی عراق، از #انصارالله در یمن و... .
مدلی که رهبر انقلاب به حق در وصفش فرمودند:«هیچ نظیری در دنیا نداشت و کاملا و صد در صد متکی به اندیشه اسلامی بود». جالب تر اینکه در پاسخ به منشا بسیج می گویند:«امام این پدیده بی نظیر را، از دل کوچه پس کوچه های شهرها و از دل خانه های مردم به وجود آورد»(۹۸/۹/۶).
آن معمار فقید نیز در آخرین پیامشان برای تعیین نماینده در #کمیته و پس از حدود ده سال تجربه تامین امنیت به محوریت مساجد محله ها می گوید: این نهاد انقلابی، حافظ اسلام و انقلاب گردید، مسلمانان را شاد و دشمنان اسلام و کشور را ذلیل کرد(۶۶/۵/۲۲).
آیا عجیب، مشکوک و غم انگیز نیست؟ مدلی که در کوران سخت ترین مصائب این کشور، انقلاب و اسلام را نجات داده بود، یک سال پس از رحلت حضرت امام منحل شد و مردم از فواید فراوانش محروم.
#مسجد_و_امنیت، یکی از ارکان نُه گانه خدمات مسجد طراز است که در دوره مسجد و اداره جامعه به آن پرداخته شده. ایضا لبیکی است به تاکید رهبر معظم انقلاب به استفاده مجدد از تجربه کمیته ها در دهه شصت(۹۸/۹/۶).
✍️قاسم یزدانی خراسانی
@besalamen_amenin
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
#روزنوشت
💢کاپوچینو یا کتاب
▪️ناسوت، لاهوت، ملکوت و ... اینها عوالم نیستند و منم نمیخوام حرفی از فلسفه و عرفان بزنم؛
▪️اهل قم حتما مجتمع ناشران رو میشناسن و شاید به اونجا رفت و آمد هم داشته باشن
▪️وقتی برای خرید کتاب میری داخل بعضی طبقات یه کافه هم گذاشتن که خستگی خرید کتاب رو با یه نوشیدنی از تنت بیرون کنی
▪️البته خستگی قیمت کتاب رو وگرنه خرید کتاب که جز لذت چیزی نداره
▪️کتاب رو خریده بودیم و نشستیم چیزی بخوریم
▪️اسم کتاب حکمت الاشراق بود و از اسمش مشخصه که موضوع کتاب چیه
▪️اما منوی کافه توجه برانگیز بود
▪️عناوینی همچون: انسان کامل، عقل سرخ و حتی شازده کوچولو و بینوایان هم به چشم میخورد
▪️به نظر میرسید که سهامداران کلان این کافه باید شیخ اشراق، ملاصدرا و ابن عربی باشن و چندتا سهامدار خردهپا مثل ویکتورهگو، اگزوپری و ...
▪️جالبه که هزینه یک جلد کتاب با هزینه یک دورهمی ساده به صرف کاپوچینو تقریبا هم اندازه میشد با این تفاوت که لذت کاپوچینو در حد 5 دقیقه و لذت کتاب بیشتر از 50 ساله
▪️اما به نظرتون انتخاب عموم مردم کدوم گزینهست: کاپوچینو یا کتاب؟
✍️مصطفی گودرزی (ماهئیل)
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
@toolid_mohtava
نوشته:
به جای فیلتر مجازی دشمن، سواد رسانهای مردم رو بالا ببرید.
به ایشون بگید:
اولین اصل در سواد رسانهای همین است که باید جلوی نفوذ رسانهای دشمن که تمام هویت شما را نشانه گرفته است را گرفت. باید راه نفوذش را بست.
بعد اینطور براش توضیح بدید:
اگر عقل شما میپذیرد که تمام مرزهای جغرافیایی را یله و رها بگذاریم که هرکس و ناکسی بیاید و هر غلطی میتواند بکند، اما در عوض ما به دست هر ایرانی پیشرفتهترین سلاح و بهترین آموزشها را بدهیم، عقل ما هم خواهد پذیرفت که مجازی را رها کنیم و به مردم صرفاً «سواد» بیاموزیم.
✍ @fakhrian_ir
#⃣ #از_تبیین_تا_قیام
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی ✊🏻 @jebheh
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
📚 فراخوان یادداشت نویسی
🔗 ارتباط با ما : @mohammad4731
🗓 با پرداخت حق الزحمه مطلوب
🖍 اطلاعات بیشتر در پوستر
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✏ پارسال، پنجشنبه
نماز مغرب و عشا تمام شده بود. در حیاط مدرسه علمیه معصومیه، قدم میزدم و اخبار را دنبال میکردم تا ببینم کدام شهر درگیر اغتشاش شده و آسیبها چقدر بودند؟
علامت باتری بالای صفحهی موبایلم، قرمز شده بود.
۳_۲_۱ درصد و تمام...
تلفنم خاموش شد و من درحالیکه برای شرکت در ادامهی جلسات حل مسأله وارد آمفی تئاتر معصومیه میشدم، ذهنم را درگیر اخبار شرارتهای بیغیرتان میدیدم.
حدود ۱۲ ساعت از صبح تا شب، کلاس پشت کلاس، بی وقفه، در معصومیه مشغول بودیم. دیگر برای کلاس شب حوصلهای باقی نمانده بود.
استادی که روی سن رفته بود تا مارا با چگونگی حل مسائل آشنا کند، بدون توجه به اخبار اغتشاشات، با خونسردی تمام از بوم حل مسئلهاش رونمایی میکرد تا از آن استفاده کنیم.
نه تلفنی در اختیار داشتم و نه حوصلهای برایم باقی مانده بود!
لحظه شماری میکردم تا کلاس تمام شود. بعد از روزی پر از مشغله با دوستانم به حرم رفتیم. آنجا توانستم گوشی خود را شارژ کنم.
بعد از کمی وقفه، اخبار را چک کردم...
درگیری در جادهی کرج_قزوین
جوانی به نام سید روح الله عجمیان به علت صدمات وارده توسط اغتشاشگران به شهادت رسیده است.
فیلم حادثه در تمامی کانالها منتشر شده بود.
چه کربلایی رخ داده! چه جسارتی. است بر حضرت انسان...؟ و سوالی که در ذهنم نقش بسته بود: چرا عریان...؟
حالم آنقدر بد بود که میخواستم بر سر هر جوانی از هم تیپهای قاتلان عجمیان، فریاد بزنم.
از حرم که خارج شدیم، ارم و صفاییه را برانداز میکردم تا انتقام روح الله را بگیرم ولی دهانم قفل شده بود...
آهای خانم! اینجا قم هست...
حجابت را درست کن!
حیف! این صرفا دغدغهی دلی من بود که در ذهنم خطور میکرد...
نه بی حجابی در خیابان قدم میزد و نه من مثل روح الله، آنقدر شجاعت داشتم تا از ناموس دین، دفاع کنم!
بر سر مزار شهید مطهری بودم که همهی احساس نفرتم از دشمنان دین ، در خانهی دلم لانه کرده بودند و خیالات پراکندهام را، به فیلمنامهای در ذهنم بدل ساختند.
صدای دو جوان با تیپهای امروزی که مشغول گفتوگو با طلبهای جوان و خنده رو بودند، چشمانم را از روی قبر حضرت معلم، برداشت. فاتحهرا خوانده نخوانده رها کردم و در دلم از استاد مطهری، کمک خواستم تا قفل زبانم را بشکند...! واحلل عقدة من لساني
برای منی که داعیهی دفاع از حق داشتم، ذلت بار بود که روحالله را تنها بگذارم.
میدان نبرد من با جاهلیت مدرن، مسجد بالاسر حرم بود. دو جوان را به پیکار فراخواندم. بعد از سلام و احوالی سرد، از خود برای من میگفتند: خیلی اهل روضه هستیم ولی نماز نمیخوانیم. از دشمن و شاه هم بیزاریم ولی چرا نمیزارید که خواهرامون راحت باشن؟ بابا کی کاری بهشون داره؟ خودم اگر ببینم یکی چپ چپ نگاهشون میکنه، پدرشو در میارم!
تناقض جملهی جوانِ به قول خودش اهل روضه، جنگ ترکیبی را برای من ملموس کرد.
برای او تعریف غیرت را خواستم. از او دربارهی حکم خدا پرسیدم. از آمریکا گفتم و از نقشههایی که بنا بود
بین حسین(ع) و یزید(علیه اللعنة)، آشتی برقرار کنند!
همزمان که سخن میگفتم و سخن میشنیدم، به یاد تن برهنهای که عصر پنجشنبه بر روی زمین گرم جاده، افتاده بود، بغض کردم.
تصویر مقتلِ آن روز، جلوی چشمانم آمد و من به جوانی که درحال توجیهات غیر منطقی اندیشههایش بود ، خیره شدم.
جوان کمی مِنّ و مِن میکرد. معلوم بود به باورهایش، اعتقادی ندارد. روضهای که برایش گریه کرده، زیر عَلَمی بناشده بود که ابن زیاد هم پای منبرش مینشست!
جدایی دین از سیاست، از صد فحش ناموس برای من بدتر بود. اجازهی ادامه دادن به صحبتهای جوان را ندادم و از او تعریف سیاست را خواستم. کمی مکث کرد. چشمانش را به اطراف میچرخاند تا فرصتی به خودش بدهد و اندیشههایش را بازخوانی کند. فهمید که از بین حیوانات، مسخ طوطی شده است و چون او
هرچه را که دیگران دیکته کردهاند، نوشخوار میکند.
تفاوت سیاست علوی و اموی، ذهن جوال جوان را، به جریان انداخت. اینبار خودش تحلیل میکرد و این دفعه، خودش بود که باور میکرد!
سخنانم در صحن مسجد اعظم با جوان، آن هم بعد از یک ساعت به پایان رسید.
نمیدانم اکنون آن جوان تهرانی با زنجیر طلایی رنگش، در کجا زندگی میکند ولی من تبیین کردم آنچه را که سلاطینِ آزادی بیان بر شنیدنش، فتوا به حرمت داده بودند.
راه روحالله و سربازان سید روح الله، با تبیین حق به مقصدش، نزدیکتر خواهد شد!
یاعلی
✒علی عسگری
#شهید_عجمیان
#روایت
#اعراف
@araf11