eitaa logo
آرایه های ادبی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
251 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔣نکات اختیارت🔣 👈اختیار وزنی 💠ابدال💠 شروط داشتن این اختیار 👀 1️⃣داشتن دو‌ هجای کوتاه در کنار هم ،برای تبدیل آن دو به یک هجای بلند 2️⃣با توجه به شرط یک اوزانی میتوانند ابدال داشته باشند که شامل یکی از رکن های زیر باشد🙂 🟤فعلن ⚫فعلاتن ⚪مستفعل 🔵مفتعلن 🟠مفاعل 🟣نکات تستی🟣 1️⃣۹۰درصد ابدال ها در صورت عادی و کنکور در رکن فعلن اتفاق می افتد. که در آن فعلن تبدیل به فع لن میشود. 2️⃣فعلن همیشه در آخر مصراع ها می باشد با چک کردن آخر مصراع شعر های دارای این رکن میتوان به ابدال پی برد. اگر در پایان مصراع دو بلند یا یک بلند و کشیده کنار هم باشند قطعا ابدال وجود دارد. (ابتدا وزن را سماعی پیدا کنید) کانال📢 ➖➖➖➖➖ 🥇 @arayehha ➖➖➖➖➖
هفتۀ نکوداشت حکیم نظامی گنجوی گرامی باد. @arayehha
به مناسبت هفتۀ نکوداشت حکیم نظامی گنجوی، نمونه‌هایی از دست‌خط استادِ زنده‌یاد جلال‌الدّین همایی را در حاشیۀ صفحۀ عنوان سه دفتر از خمسۀ نظامی (شرف‌نامه، مخزن‌الاسرار و هفت‌پیکر) ببینید: [شیوۀ نگارش استاد همایی رعایت شده است] شرف‌نامه در طهران بتوسط جناب آقای حاج اسمعیل آقا امیرخیزی رئیس دارالفنون خریداری شد. و اکنون تمام خمسۀ نظامی چاپ آقای وحید دستگردی در کتابخانۀ ناچیز من موجود است بتاریخ آذرماه ۱۳۱۶ (جلال همائی) مخزن‌ الاسرار از کتابخانۀ طهران واقع در خیابان لاله‌زار خریده شده بتاریخ ۳۰ بهمن‌ماه ۱۳۱۳ شمسی هجری مطابق ۱۳۵۳ قمری هجری (جلال همائی) هفت‌پیکر بسمه تعالی عجب است که با سی نسخۀ کهن‌سال و اینهمه ادّعا و تشکیل یک انجمن برای تصحیح نظامی باز این اندازه مغلوط درآمده است و از متن مغلوط‌تر حواشی عجیب و غریب است بتاریخ۲۳/ اسفند ۱۳۱۵ شمسی هجری (جلال همائی) @arayehha
4_5994516233330889117.opus
1.38M
نقد شعر بانو فاطمه مقدم دکتر داودرضا کاظمی @arayehha
🔆 به نام ایزد یکتا 🪷احسن / احسنت احسن به معنی «بهتر؛خوب تر» است آن‎چه را لازمه بی طرفی است به وجه احسن رعایت کند. (زرین کوب: حکایت همچنان باقی) احسنت: اصل آن در عربی «أَحْسَنْتَ» است به معنی «آفرین بر تو (شما)» در فارسی هم به همین معنی به کار می رود. احسنت، دوست عزیز این همان کاری است که من خواهم کرد. (زرین کوب: نقش بر آب) برگرفته از کتاب« فرهنگ درست نویسی سخن» نوشته استاد حسن انوری 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🖊 پارسی سخن بگوییم، زیبا بنویسیم. @arayehha
آرایه - پیرایه: چون پیراستن به معنای «کاستن یا زدودن زواید برای زیبا کردن» است و بنابراین با آراستن به‌معنای «افزودن زیور برای زیبا کردن» فرق دارد، بعضی گمان کرده‌اند که اگر سخن از زیورهای افزودنی یا افزوده در میان باشد استعمال پیرایه غلط است به‌جای آن باید آرایه گفت. اما چنین نیست. اولاً واژه آرایه -گرچه ساخت آن بر‌خلاف ضوابط زبان فارسی نیست- در متون معتبر گذشته به‌کار نرفته و فرهنگ‌ها نیز آن را ضبط نکرده‌اند ثانیاً نیازی به ساختن این واژه نیست، زیرا در آثار ادبی فارسی پیرایه خود به‌معنای «زیوری که برای زیبایی به کسی یا چیزی می‌افزایند» به‌کار رفته است: «مَثَل دنیا چون پیرزنی است زشت که روی دربندد و جامۀ دیبا و پیرایۀ بسیار بر خویشتن کُند تا هر‌کسی از دور وی را می‌بیند بر وی فتنه می‌شود.» (کیمیای سعادت، ج۱، ص ۷۶) کتایون بی‌اندازه پیرایه داشت ز یاقوت و هر گوهری مایه داشت (فردوسی) حریف مجلس ما خود همیشه دل می‌بُرد علی‌الخصوص که پیرایه‌ای بر او بستند (سعدی) 📖کتاب: غلط ننویسیم، صفحه ۵ 🖊نگارنده: ابوالحسن نجفی ........................................ گرچه سخن استاد نجفی در متن بالا بیشتر درخصوص واژه پیرایه است و نه آرایه، اما در خلال توضیحات نوشته‌اند: «اولاً واژه آرایه در متون معتبر گذشته به‌کار نرفته است». (یعنی این واژه در زمان معاصر به زبان افزوده شده است) که این‌طور نیست و نوشته‌اند: «ثانیاً نیازی به ساختن این واژه نیست». در زبان فارسی واژه‌های بسیاری وجود دارد که کاملا مترادف هستند و هیچ فرقی بین آن‌ها نیست و نمی‌شود گفت چون این واژه وجود دارد نیازی به واژه مترادفش نیست. به عنوان مثال در دو نمونه از شعر شاعران گذشته این واژه به‌کار رفته است که خود دال بر وجود داشتنش در آن زمان است: مبند زیور و زر بر چو سیم‌گردن و گوش چه احتیاج به آرایه روی زیبا را (سال ۶۴۵ ه‍ ق) -دیوان نِزاری قُهستانی، ج۱، ص۴۹۷- به تصحیح دکتر مظاهر مصفا بر اساس ده نسخه معتبر کهن‌سال و متن ماشین شده رساله دکتری سید علی‌رضا مجتهدزاده @arayehha
است: در تلفظ، همزه آغازیِ است [ast'] می‌افتد و است به کلمۀ پیش از خود می‌چسبد. مثلاً گفته می‌شود: «صبحست» [sobhast] و نه «صبحْ اَست» [sobh 'ast]. حتی مصوت a آغازی آن نیز پس از کلمه های مختوم به مصوت می‌افتد. مثلاً گفته می‌شود: «نورانیست» [nurânist] و نه «نورانی اَست» [nurâni 'ast]. با این‌همه، در کتابت همیشه «الف» است نوشته می‌شود: «صبح است»، «نورانی است»، مگر هنگامی که کلمۀ پیش از آن مختوم به «ا» [â] یا به «و» [u] باشد: «داناست» (و نه «دانا است»)، «نیکوست» (و نه «نیکو است»). 📖کتاب: غلط ننویسیم، صفحه ۲۲ 🖊نگارنده: ابوالحسن نجفی *بسیاری از شاعران و نویسندگان حتی مطرح امروز، متاسفانه توجهی به اصول درست‌نویسی ندارند. این اشتباه بزرگ به قدری شایع است که در کتاب‌های چاپ شده ناشران شناخته شده نیز جای گرفته و معلوم نیست بنا به کدام منبع و معیار مشخص ترویج پیدا کرده‌است. چند نمونه از این اشتباهات عبارتند از: - حذف کسره انتهایی در افعال: شدست یا بودست به جای شده‌است یا بوده‌است. - حذف همزه آغازین فعل است و چسباندن به واژه قبلی: تاریکیست به جای تاریکی‌است. - حذف همزه آغازین فعل است و نچسباندن به‌ واژه قبل: تاریکی‌ست به جای تاریکی‌است. @arayehha
آبدیده یا آبداده؟ آبدیده به معنای «تر شده در آب» و توسّعاً به‌معنای «تباه و فاسد شده» است: «آهک آبدیده»، «پارچه آبدیده»، «کالای آبدیده»؛ «کاغذش از کاغذ آبدیده‌هایی [بود] که به جای ورقی یک شاهی، پنج ورق یک شاهی می‌فروختند» (جعفر شهری، شکر تلخ، تهران، ۱۳۵۷، ص۴۱۴) نیز به معنای «آسیب‌ دیدن و فاسد‌ شدن» است: «امروز سرای حاجی کاظم شش صندوق سرم دیفتری... حراج می‌شود. یکی از آن‌ها آبدیده اما باقیش سالم است» (صادق هدایت، حاجی آقا، چ ۲، تهران، ۱۳۳۰، ص ۸۲). اما آبداده صفتی است که در وصف آهن به‌کار می‌رود و آن هنگامی است که این فلز را تفته کنند و در آب فرو برند تا مقاوم شود و زنگ نزند: «هرکس که بی‌فرمان سلطان ما اینجا آید او را زوبین آبداده و شمشیر است» (تاریخ بیهقی، ۴۵)؛ دیو هَگَرْزْ آبروی من نبرد زانک روی بدو دارد آبداده سنانم ازنرم‌دلان مُلک آن بوم بود آهنی آبداده چون موم (لیلی و مجنون) بنابراین ترکیب فولاد آبدیده که مجازاً به‌معنای «در کورۀ حوادث پرورده و ورزیده» به‌کار رفته و در سال‌های اخیر، ظاهراً پس از انتشار کتابی با عنوان چگونه فولاد آبدیده شد، رایج شده غلط است و در فارسی فصیح بهتر است که به‌جای آن فولاد آبداده یا فولاد آبدار گفته شود. 📖کتاب: غلط ننویسیم 🖊نگارنده: ابوالحسن نجفی *در لغت‌نامه دکتر محمد معین ذیل واژه آبدیده نوشته شده است: (ص مر.) ۱- جلا یافته، جوهردار ۲- آزموده، باتجربه ۳- چیزی که آب آن را فاسد کرده باشد. @arayehha
ضروریات وزنی در شعر فارسی: برخی تخفیفات یا مشددات خوانش در شعر نوعی تحمیل وزن شعر بر واژه است که در نثر معاصر درصورت استفاده غلط شمرده می‌شود. این تغییرات جزو اختیارات شاعری تلقی نمی‌شوند؛ چرا که اختیار به معنای انتخاب بین دو گونه قابل استفاده است، درحالی‌که این‌گونه تغییرات در خوانش برای ادای موسیقی شعر ضرورت دارد. به عنوان مثال در بیت زیر واژه معمّا (moamma) با تخفیف به شکل مُع‌ما (mo,ma) خوانده می‌شود: این سخن‌ها گفت دانا و کسی از فهم خویش درنیابد این سخن‌ها کاین سخن معماستی یا کلمه هویت Hoviyyat به تشدید یاء که Hovviyyat به تشدید واو و یاء در شعر زیر آمده است: دست کسی برنرسد به شاخ هویت تو تا رگ نخلیت او ز بیخ و بن برنکنی کلمه درویشی در مصراع زیر به ضرورت مشدد خوانده می‌شود: خدایا منعمم گردان به درویشیّ و خرسندی مصوت بلند i اگر پیش از مصوت دیگری بیاید یعنی در تلاقی مصوت‌ها گاهی به ضرورت به صورت مصوت کوتاه e خوانده می‌شود به‌طور مثال یاء در انتهای واژه درویشی که مخفف شده و به صورت درویشِ‌یُ خوانده می‌شود: عشق و درویشی و انگشت‌نمائی و ملامت همچنین اگر محل تلاقی مصوت‌ها از مقوله جمع با الف و نون باشد مصوت بلند i همیشه کوتاه خواهد بود مثل واژه "صوفیان" در بیت زیر که به شکل صوفِ‌یان خوانده می‌شود: شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلای سر خوشی ای صوفیان باده‌پرست مصوت بلند U همانند مصوت بلند i در محل تلاقی مصوت‌ها گاهی به ضورت کوتاه تلفظ می‌گردد مثل واژه "ابرو" در بیت زیر که به صورت ابرُ خوانده می‌شود: خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت به قصد جان من زار ناتوان انداخت مصوت O در واژه‌های شو، برو، مشنو دارای مصوت مرکب OW است واژه "بشنو" که تلفظ درست آن (Beshnow) است در بیت زیر ضرورتاً به صورت بشنُ خوانده می‌شود: دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر از در عیش درآ و به ده عیب مپوی مخفف خواندن واژه‌های مشدد مثل برّه، جاده و... و همین‌طور حذف همزه در وزن یا در خود واژه نیز از ضروریات است و به اختیار شاعر نبوده است مانند واژه "گُنه" در بیت زیر: گنه کردم گناهی پر ز لذت در آغوشی که گرم و آتشین بود 📃مقاله: در پیرامون اختیارات شاعری 🖊نگارنده: ساسان سپنتا @arayehha