◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۳۰ سلام وقتتون بخیر من یک دختر ۲۵ ساله هستم .در شرف ازدواج بودم. خیلی حس خوشبختی داشتم
#تجربه_من ۴۳۱
#رزاقیت_خداوند
#ازدواج_آسان
خواستیم بریم سر خونه زندگیمون، زد همه چیز تغییر کرد، نامزدم با اومدن کرونا نتونست بره سر کار، از اون طرفم رهن و اجاره خونه ها رفته بالا، از طرفی دیگه ضامن برا وام پیدا نمی شد.
همه آرزو هام به باد رفت.
هی ناراحتی پشت ناراحتی پیش اومد از همه چیز ناامید... دعا و ختم قرآن گرفتم، هم من، هم مادرشون...
بعد یه بنده خدا پیدا شد گفت یه بنده خدایی هست به زوجا پنجاه میلیون کمک میکنه برا رهن خونه، بعد که زوج وام گرفتن این هزینه رو برگردونن...
بعدش یه خونه پیدا شد خانومه گفت نوسازه دارم میرم یه سالی پیش بچه هام، میخوام خونه مو رهن بدم پنجاه تومن میخوای آقا؟ نگفته رفتیم پای قولنامه😄😍
بعد یکی پیدا شد گفت یه خیریه هست اگه مهریه کم باشه، جهیزیه آسان میدن
مهریه منم ۱۴ سکه به نیت ۱۴ معصوم علیه سلام😍😁
الان خونه و وسایل آماده
راستی یکی برا ضامن شدن پیدا شده 😍😍😍 که هزینه اون پنجاه میلیون رهنی که داده بودن برگردونیم که کمک برا زوج دیگری باشه خدا بهشون عمر با عزت بده ان شاالله
راستی کار خوبم برا نامزدم پیدا شد😍😍😍😍
خدایااا هزار مرتبه شکررررت.
فقط دعامون کنین👌
🆔 @asanezdevag
🌺 #شهید_بابایی
همسر شهید بابایی: بعد از این که رفتیم دزفول، عباس کم کم در گوشم حرفهایی خواند که قبل از آن نشنیده بودم.
میگفت آدم مگر روی زمین نمیتواند بنشیند، حتماً مبل میخواهد؟
آدم مگر حتماً باید توی لیوان کریستال آب بخورد. میرفت و میآمد و از این حرفها به من میزد. در آن سن و سال طبیعی بود که من وسایلم را دوست داشته باشم.
ولی داشتم چیزی بزرگتر را تجربه میکردم؛ زندگی با آدمی که به او علاقه داشتم.
آخر سر برگشتم گفتم: «منظورت چیست؟
میخواهی تمام وسایلمان را بدهی بیرون؟» چیزی نگفت.
گفتم: «تو من را دوست داری و من هم تو را. همین مهم است.
حال میخواهد این عشق توی روستا باشد یا توی شهر.
روی مبل باشد یا روی گلیم.»
گفت: «راست میگویی؟» راست میگفتم.
... سرتیپ که شد آمد به من گفت: «این موتورخانهی اسلحهخانهی پایگاه هم جای خوبی برای زندگی کردن است. موافقی برویم آنجا؟» که موافق بودم.
آخر کار، به همان سادگی زندگی که در روستاهای دزفول دیده بودم برگشته بودیم و خوشحال بودم.
با او میتوانستم روی زمین خالی هم سر کنم.
#آداب_همسرداری
#ساده_زیستی
#سبک_زندگی_اسلامی
🆔 @asanezdevag
💐 قدردان زحمات همسران مان باشیم 💐
"میثم مطیعی"
#پس_از_ازدواج
🆔 @asanezdevag
⭕ اقتدار، قدرت و تربیت جنسی! (۲)
اخیراً مادری میگفت دوست ندارم پسر چهار سالهام در خانه ظرف بشورد چون فکر میکنم اُبهت مردانهاش از بین میرود. راستش هر چه فکر کردم به یک چیز بیشتر نرسیدم و آن هم کلیشههای غلطی است که ما والدین از کودکی با خود همراه کردهایم. تعداد این کلیشهها آنقدر زیاد است که نمیتوان شمردشان، اما عجالتاً برخیشان اینها هستند:
▪بچه باید عین ... از باباش بترسه! (بزار بابات بیاد خونه میدم پدرت رو در بیاره)
▪کار خونه مال زنهاست!
▪به بچه زیادی محبت کنی پررو میشه، سوارت میشه!
▪ بچه باید هر چی میخواد براش بخریم برای اینکه عقدهای نشه. خب دست بقیه میبینن و میخوان دیگه!
▪بچه باید کتک بخوره تا مرد بشه، مگه ما نخوردیم؟!
▪مراقب باش دختره لباسشو جلوی جمع نزنه بالا. حالا اون یکی پسر هست اگه شلوارشم دربیاره اشکال نداره، بالاخره مرده دیگه!
فکر میکنم مشکل این مادر هم همین بوده، با خودش خیال میکرده که مرد اگر ظرف بشورد، دیگر کسی حرفش را نمیخواند، دیگر اُبهت ندارد، مردانگیاش کم میشود و ...
اکثر ما خیال کردهایم اقتدار والدینی یعنی به رخ کشیدن قدرتمان. یعنی استفاده از پول و زورمان برای اینکه بچههایمان را کنترل کنیم، غافل از اینکه با ادامه این برخورد کافی است فرزند ما به سنی برسد که استقلال نسبی را تجربه کند، اینجا آغاز مشکلات جدیتر والدین با فرزند است.
وقتی مدام قدرتمان را به رخ فرزندمان میکشیم او را مدام از خودمان دورتر کردهایم و کودک بیپناهتر میشود.
مشکل امروز ما عدم اقتدار والدین است که بخش بزرگی از این مشکل به دلیل بلد نبودن ارتباط از سوی والدین است. در تربیت جنسی دقیقاً همهی اینها مهم هستند. یعنی
⬅ نوع نگاه ما به جنسیت خودمان و همسرمان
⬅ جنس ارتباطی که والدین با دیگران دارند
⬅ جنس ارتباطی که والدین با کودک و نوجوانشان دارند
❓راستی ارتباط یعنی چه؟ شما برای بهبود ارتباط با فرزندتان چه کار میکنید؟!
🔆 #حمید_کثیری
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۳۱ #رزاقیت_خداوند #ازدواج_آسان خواستیم بریم سر خونه زندگیمون، زد همه چیز تغییر کرد، نا
#تجربه_من ۴۳۲
#جنایت_سقط_جنین
#فرزندآوری
#ناباروری
#قسمت_اول
سال ۷۹ یکسال زودتر از سنم همزمان وارد دانشگاه و حوزه شدم. دانشگاه حضوری و حوزه غیر حضوری...
بخاطر شرایط عالی خانوادگی، خیلی خواستگار داشتم. اکثرا در شرایط عالی که انتخاب رو سخت کرده بود. یکی از خواستگارها چند سال بود میومد و اتفاقا من اوایل بین اون همه هیچ توجهی به ایشون نداشتم ولی پدرم خیلی قبولشون داشت. تا اینکه بعد از کلی ماجرا قبول کردم بیان خواستگاری تو حرفهایی که زدیم ایشون با تمام شروط من از جمله ادامه تحصیل و اشتغال و ... موافقت کردن و فقط برای من دو شرط گذاشتن اول احترام به خانواده شون و دوم تک فرزندی اونم بعد از ده سال.
منم دیدم دور از ادبه که حالا که ایشون تمام شرایط من رو پذیرفتن من شرایط ایشون رو قبول نکنم و البته اون موقع از میزان لذت بچه و علاقه خودم کاملا بی خبر بودم و نمیدونستم چه چیز سختی از من میخوان...
وقتی به دوستان شرط ازدواج ایشون رو می گفتم، باور نمیکردن. می گفتن مگه طلبه ای هم داریم که بچه زیاد دوست نداشته باشه.
قرار شد سه سال عقد بمونیم تا دوره لیسانس من تموم بشه که این سال با تمام خاطرات شیرین لذت بخشش با یه خاطره تلخ تموم شد. که لذت تمام اون شیرینی ها رو گرفت و اونم بارداری ناخواسته و سقط خود خواسته که بلایی خانمان سوز شد به روح و جسم من، پیش خودم گفتم اگه قراره یه بچه داشته باشم باید تو بهترین شرایط باشه نه با متلک شروع بشه و... (هنوز هم خانواده های ما از این جریان بی اطلاعند)
با درد بسیار روح و جسم، سقط کردم و چند ماه بعد، کمی زودتر از قرار قبلی، عروسی کردیم و وارد زندگی شدیم لیسانسم تموم شد. کمی از سطح دو مونده بود که دیگه حضوری کرده بودم که زودتر تموم بشه ولی با دیدن اطرافیان که قبل و بعد ما ازدواج کرده بودن و حالا بچه داشتن، احساس نیاز کردم. خیلی زودتر از ده سال کم آورده بودم، یعنی دوسال بعد ازدواج و چهار سال و نیم بعد آشنایی. همسرم با گریه های من راضی شد البته یه مشکلی که باعث عذاب روحیم بود که فکر می کردم سقط قبلی من با وجود توبه عواقب داره و شاید من راحت بچه دار نشم.
هردوتامون خیلی دوست داشتیم بچه مون دختر باشه، من بیشتر به خاطر اینکه از تبعیض بین دختر و پسر در جامعه خیلی رنج می بردم، دوست داشتم خدا بهم یه دختر بده تا به همه نشون بدم چطور باید با یه دختر برخورد کنن که مایه افتخارشون بشه. همسرم همچنان روی تک فرزندی مُصر بود.
تو بارداری مشکل برام پیش اومد دکترا گفتن بچه نمیمونه. حتی نامه دادن برم سقط کنم ولی من یه گناه رو دوبار مرتکب نمی شدم هنوز عذاب وجدان قبلی همراهم بود و هست... گفتن شاید خودت هم زنده نمونی ولی مرغ من یه پا داشت، خیلی اذیت شدم تپش قلب فشار ۶ و خونریزیهای مکرر و ... آخرش هم ۸ ماهه دنیا اومد، گفتن نمی مونه ولی موند و شد همه زندگی ما و مایه تکمیل خوشبختی مون
تابستون ۸۵ دنیا اومد برخلاف انتظارمون پسر بود ولی عاشقش شدیم سه روزه بود که بدون هیچ پولی واسه خونه دار شدن اقدام کردیم و دو ساله بود که بخاطر پسرم یکی از دوستان تو خرید ماشین ما رو کمک کرد. از دو ماهگی رفت مهد تا من بتونم به درس و اشتغالم برسم. نویسنده و پژوهشگر بودم و سرم به شدت شلوغ...
پسرم از همه جهت عالی بود نه بیخوابی نه دل درد و نه اذیت دندان و ... خلاصه نفهمیدیم چطور بزرگ شد و شاید بگم لذت بزرگ شدنش رو کامل درک نکردم زودتر از همه هم سنها راه افتاد، حرف زد با اینکه ۸ ماهه دنیا اومد، ضعیف نبود بلکه از نظر رشد فکری و حرکتی خیلی جلو بود. همه میگفتن خوش به حالت تو بچه نیاوردی، معجزه کردی...
در کنار اشتغال و خونه داری و بچه تحصیلم رو هم ادامه دادم. دوتا لیسانس و دوتا ارشد شد ثمره اش، پسرم بزرگ شد، تدریس به کارهای قبلی اضافه شد ولی باز احساس نیاز به داشتن بچه دوباره از من اصرار ولی این بار از همسرم انکار تا اینکه پسرم هم با من همراه شد و به پدرش گله کرد از تنهایی با وجود امکانات زیادی که در اختیار داشت اعم از اتاق جدا و لب تاب و تبلت و دوچرخه و...
کم کم همسرم نرم شد ولی انگار تقدیر جور دیگه رقم خورده بود ماه اول گذشت و ماههای بعد ولی خبری نبود برای من که دفعه اول همون اولین اقدام باردار شده بودم، همون ماه اول نگرانی شروع شد ولی همسرم نه. بعد چند ماه اصرار کردن اجازه داد برم دکتر تو آزمایشات اولیه هیچکدوم مشکلی نداشتیم.
سال ۹۴ دکتر گفت برید مرکز ناباروری خیلی برام عجیب بود آخه ما که دفعه اول خیلی راحت بچه دار شده بودیم یادمه همه میگفتن اگه قصد داری دومی رو بیاری زودتر بیار دیر بشه بچه دار نمیشی، باور نمیکردم ولی شد. مرکز ناباروری گفتن ناباروری ثانویه، هم خودم به صورت ژنتیک داشتم یائسگی زودرس دچار می شدم و هم همسرم مشکل داشت.
👈 ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان استاد دهنوی در مورد غیرت
بخش سوم
تفاوت غیرتمندی و بددلی در مرد
#غیرت
🆔 @asanezdevag
🔆 #همسرانه
💢 ۵ کلید طلایی
برای حل اختلافات زندگی مشترک
⚡️سکوت نکنید
1️⃣ اگه اتفاق یا مسألهای ذهنتون رو مشغول کرده، حتماً اونو با شریک زندگیتون درمیون بذارین و مشکلتون رو با هم حل کنید.
⚡️ تهاجمی برخورد نکنید
2️⃣ با تفاوتهای هم کنار بیایید. موقع مشاجره همدیگر رو سرزنش نکنید و احساساتتون رو برای طرف مقابلتون با زبون و لحن دوستانه بیان کنید.
⚡️بدگویی نکنید
3️⃣ درمیان گذاشتن مشکلات زندگی شخصی با دیگران و علنی کردن اونا در فضای مجازی باعث تحقیر روابط همسران میشه. یادتون باشه بعد از مدتی شما مشکلاتتون رو فراموش میکنید، اما افرادی که باهاشون صحبت کردید اصلا فراموش نمیکنند.
⚡️ محرم اسرارتون رو درست انتخاب کنید
4️⃣ مطمئن بشید کسی که باهاش درد دل میکنید و مشاوره میگیرید شما رو بهخوبی میشناسه، واقعا نگران شماست، بیطرفه و واقعیت رو به شما میگوید.
⚡️واکنش منطقی داشته باشید
5️⃣ هنگام مشاجره واختلافنظر با همسرتون، به جای واکنشهای احساسی و مخرب، روی حل مشکلتون تمرکز کنید و ازهمسرتان دور نشوید.
#مهارتهای_همسرداری
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۳۲ #جنایت_سقط_جنین #فرزندآوری #ناباروری #قسمت_اول سال ۷۹ یکسال زودتر از سنم همزمان و
#تجربه_من ۴۳۲
#ناباروری
#فرزندآوری
#قسمت_دوم
انگار تازه داشتیم تاوان گناهمون رو پس میدادیم. دعا و راز و نیاز تنها چاره بود باور کردنی نبود مایی که دفعه قبل خیلی راحت بچه دار شده بودیم، رفتم آی یو آی دوبار... آی یو آی ناموفق و یه میکرو ناموفق و ناامیدی کامل من...
رفتم طب سنتی پیش دکتری حاذق که اتفاقا ماما هم بود و ایشون هم گفتن برو دنبال تخمک اهدایی چیزی که هرگز خودم و همسرم نمیخواستیم. دست به دامن همسرم شدم ما که وضع مالی خوبی داریم، بریم یه دختر بیاریم بزرگ کنیم. مشکل محرمیت رو هم با شیر دادن اطرافیان حل میکردیم ولی قبول نکردن...
یه مدت بی خیال شدم ولی دیدن بچه کوچیک دوباره حسرت رو به یادم میاورد. دوباره دعا...
همسرم دکتر رفتن مجدد رو قدغن کرده بود. تو همین اوضاع پسرم دچار بیماری شد. دکترا قطع امید کردن، گفتن بیماری مادرزاد لاعلاج یه تومور سرطانی نادر و اینکه نهایتا تا چند ماه دیگه فوت میکنه و ما حق نداریم دوباره بچه دار بشم. چون اگه دختر بشه حتما بیماری رو به بچه اش منتقل میکنه. داشتم دیوانه میشدم یه ماه کارم گریه بود ... تا اینکه گفتن تشخیص اشتباه بود و یه تومور خوش خیمه که با چند تا عمل و لیزر رفع شد البته من میگم معجزه ولی دکتر میگن اشتباه پزشکی چون هفته ای که قرار بود جواب نهایی رو بدن سه روزه بردیمش کربلا...
پسرم خیلی با عمل و لیزر اذیت شد ولی بخاطر اینکه بهش قول دادم اگه طاقت بیاره، براش همبازی میاریم. طاقت آورد و با انیگزه تمام مراحل درمان رو طی کرد.
تو کربلا به خدا گفتم من مادرم، جلوی بچه م منو شرمنده نکن، بدقول نشم و با کلی نذر و نیاز برگشتیم.
همسرم بعد بیماری پسرم متحول شده بود و قبول کرد. دوباره آماده شدم برای میکرو... شب انتقال جنین، همسرم رفت مشهد، ماموریت داشت میگفت دلم روشنه این یه نشونه است.
بعدا گفت شب تا صبح رو تو حرم دعا کرده صبح با دوستم رفتم واسه انتقال ۲۴ ماه رمضان بود. یکی از بهترین وقتها چون آدم بعد دعای شبهای قدر سبک شده و روح سبکی داره، دوهفته بعد آزمایش بود. روز دوازدهم طاقت نیاوردم بی بی چک گذاشتم منفی بود. نصف شب بود تا صبح گریه کردم، شاید بدترین حال ممکن رو داشتم گله گذاری به خدا... هرچی حرز همراهم بود کندم.
صبح روز بعد فقط یه جرقه به ذهنم رسید. دوستان سیدم رو پیدا کردم ۴۰ تا شدن خواهش کردم اونا برام دعا کنن ولی کلا منصرف شدم حتی قرار شد نرم آزمایش بدم شب ۱۳ دچار دندان درد وحشتناکی شدم رفتم دکتر آمپول زد. پرسید بارداری گفتم نه... همسرم پرسید چطور؟ گفت باید فردا آمپول بزنه اما اگه باردار باشه بچه معلول میشه صبح با اصرار همسرم رفتم مرکز ناباروری و آزمایش دادم. ظهر در کمال ناامیدی زنگ زدم برای جواب وقتی گفتن مثبته چنان جیغ کشیدم که بقیه حرف رو نفهمیدم و آزمایش مجدد بارداری و سونو گرافی مشخص شد. سه قلو باردارم که یه قل قلبش تشکیل نشد و قل دوم که پسر بود بدلیل شرایط روحی بد ماه چهارم از بین رفت و فقط موند دخترم که روز مادر خدا به ما هدیه داد. شد مایه آرامش ما حالا بماند که چه حرفهایی رو تو بارداری تحمل کردم که سر پیری و معرکه پیری و زنگوله پای تابوت و... و جالب اینکه دخترم با وجود شرایط خاص بارداری از نظر هوش و ذکاوت از برادرش بالاتره و همه رو متعجب کرده الان یه سال و نیمه است از پوشک گرفته شده و شعر میخونه خودش لباساشو عوض میکنه و....
سال قبل در حالیکه دکتر گفته بود من دارم یائسه میشم ناخواسته باردار شدم ولی در ماه سوم قلبش ایستاد. حالا انگیزه مجدد پیدا کردم در آستانه چهل سالگی آرزو دارم خدا دوتا بچه سالم و صالح و زیبا و باهوش مثل دوتا اولی بهمون بده الان پسرم مدرسه جهشی درس خوند و طلبه است و خدا رو شکر درسش خوبه...
من و همسرم سالهای زیادی رو بخاطر خودخواهی سوزوندیم. موقع ازدواج بچه هام ازشون میخوام اشتباه ما رو نکنن و پشتشون میمونم و تا آخرین توان از بچه هاشون نگه داری میکنم تا اونا بچه رو مانع پیشرفت ندونن شاید اگر خانواده من پیشم بود....شاید ...شاید بچه اول من الان زنده و دانشجو بود و هزاران شاید و افسوس دیگه که فایده ای نداره
تمام زندگی و تجربه های من عبرت هستش ...
فقط از خدا میخوام اولا نسل بچه شیعه اینقدر زیاد بشه که در عالم فراگیر بشه و همه سربازای خوبی واسه امام زمانمون تربیت کنیم.
همونطور که من مطالب شما رو میخونم و براتون دعا میکنم. خواهش میکنم شما هم با دعاتون منو برای رسیدن به آرزوهام کمک کنید.
🆔 @asanezdevag
✅ شما همسرتون رو چی صدا می زنین؟
فقط اسمش رو میگین
یا خیلی احساسی تر ❤️ برخورد می کنین؟
جالبه که بدونین صدا زدن 🗣 نام همسر، میزان استرس و اضطراب رو کاهش می ده و هرچی این اسم دلنشین تر و احساسی تر باشه، میزان آرامش درونی رو بیشتر میکنه...
✳️ سعی کنین وقتی میخواین همسرتون رو صدا بزنین، از کلمات دلنشین و عاشقانه استفاده کنین. اینکار باعث میشه همسرتون اعتماد به نفسش بیشتر بشه و علاقه او به شما بیشتر بشه. 👩❤️👨
✳️ اگر چنین رفتار دلنشین و محترمانه ای داشته باشین ، بیش از اون چیزی که فکر کنید از سمت همسرتون احترام بیشتری دریافت می کنین. 👌🏻
🆔 @asanezdevag
#خانواده_ی_شاد ۹
✴️زیر چتر گفتگو
از همسرتون سؤالات توضیحی بپرسید!
و او را به گفتگو درمورد افکار،
احساسات و تمایلاتش تشویق کنید.
آرام ومحترمانه سخن بگین!
القاء احساسات منفی؛ممنوع⛔️
🆔 @asanezdevag
🔹 چرا صدا و سیما و سینما خانواده موفق را تکفرزند یا بیفرزند نشان میدهد؟
🎙 رسول ساکی | دبیر مجمع ملی فعالان جمعیت
🔻 وظیفه رسانه ملی این است که موضوع جمعیت را به ثمر بنشانند نه اینکه لزوماً آن را تکرار کنند! نیاز نیست بهطور مستقیم سریالهای جمعیتی بسازیم، باید در سریالهایمان پیوستهای مختلف جمعیتی را لحاظ کنیم.
🔻 همین که خانواده موفق در سریالهای ما خانوادههای پرجمعیت باشند، یک نمونه از کارهای خوب است؛ این موضوع از لحاظ علمی و روانشناسی نیز اثبات شده است که خانوادههای تکفرزند بیش از ۲۰ آسیب به فرزندانشان وارد میشود؛ چطور میشود قشر فرهیخته و دانشمند را آدمهایی تکفرزند نشان میدهیم و به آسیبهای روانشناختی همچون حسادت، عدمتعادل، آسیب در روابط اجتماعی و... توجه نمیکنیم!
🔻 با این توضیح، اگر ما بهصورت ضمنی موضوعات پیرامونی درجهیک جمیعتی را که اثر مستقیم در جمعیت دارند، در سریالها بگنجانیم، اثربخش خواهد بود؛ زیرا حقیقت زندگی این نیست که خانوادهها یک یا دو فرزند داشته باشند! خیلی از خانوادههای پرجمعیتی که متولدین دهه ۵۰ هستند، زندگی شاد و خوبی دارند، اما از دهه ۶۰ به این طرف، تبلیغات جدی رسانهها فرهنگ تکفرزندی را اشاعه داده است؛ برای مثال دیگر میتوانیم به زندگی متولدین دهه ۵۰ پرداخته و با تصویر کردن خانوادههای پرجمعیت آنها باعث شویم که نسل امروز راحتتر با موضوع جمعیت ارتباط برقرار کند.
🔻 اما در زمان حاضر ما بهنوعی خانوادههای پرجمعیت را از سریالها و برنامههای نمایشی حذف کردهایم و گفتهایم این خانوادهها وجود ندارند و حتی به خانوادههای با تعداد فرزند متوسط نیز پرداخته نشده است!در اکثر سریالهای ما، خانوادهها تک یا دو فرزند هستند، خواسته یا ناخواسته تلویزیون این باور را در ذهن مردم پرورش داده است که خانواده موفق بیفرزند یا تکفرزند است! این موضوع بهطور غیرمستقیم بهروی فرهنگ جامعه اثر گذاشته است.
🔻 برای مثال میتوانیم از سریال "وضعیت سفید" نام ببریم که در آن یک خانواده دهه ۴۰ و ۵۰ را معرفی میکرد که در زمان بمبارانهای تهران در یک باغ جمع شده بودند؛ شاید تهیهکننده و کارگردان این سریال بهطور مستقیم به موضوع فرزندآوری و خانواده توجه نداشتهاند، اما این بازنمایی از یک خانواده پرجمعیت، شیرینیها و تأثیرات خوبی را روی مردم گذاشت و نفس خانوادهای که دور هم جمع میشدند بهصورت ضمنی اهمیت فرزندآوری را برجسته میکرد.
🆔 @asanezdevag
✂️ زن و مردی واسه طلاق رفتند به دادگاه.
قاضی گفت شما سه تا بچه دارید، چجوری میخواید بین خودتون تقسیم کنید؟
زن و مرد بعد از یه جر و بحث طولانی رو به قاضی گفتند:
باشه آقای قاضی ما سال دیگه با یک بچه بیشتر میایم 😄
صبر کنید.... داستان هنوز تموم نشده!
۹ ماه بعد اونا دوقلو به دنیا آوردن 😂
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۳۲ #ناباروری #فرزندآوری #قسمت_دوم انگار تازه داشتیم تاوان گناهمون رو پس میدادیم. دعا و
#تجربه_من ۴۳۳
سلام؛ این تجربه که یه دختر خانم کم سن و سال، قبول می کنه که وارد عرصه جهاد همسرداری بشه و انقدر قوی و خودساخته است که اسیر هوس های دنیایی نمیشه و خودش می خواد که موهبت مادر شدن رو دریافت کنه و روی پای خودش بایسته و زندگیش رو بسازه و فرزندش رو بزرگ کنه،عالیه... سراسر درس و نور و نعمته...
اصلا نمیدونم چطور میشه این همه بزرگی رو ستود... امیدوارم بحق مادر و فرزند این روزها، حضرت زهرا که برای اولین بار مادر شدن و امام حسن عزیزمون که اولین میوه امامت هستن، زندگی شون پر از خیر و برکت و شادی و ارامش و موفقیت باشه. و چشم بد و بلا ازشون دور باشه. خیلی تبریک میگم به این بانوی عزیز قهرمان.
🆔 @asanezdevag
👼 #قند_عسل
🤱🏻 راههای افزایش بهره ی هوشی نوزاد: شش ماهه نخست تولد
🍃 وقتی کودک حمام می کند، بسیار هوشیار و حساس می شود. او از این لحظات لذت می برد؛ زیرا در محیطی مایع ( درست مانند دوران جنینی ) بدون آنکه جاذبه ی زمین را حس کند، احساس آرامش می کند.این زمان فرصت مناسبی برای حرف زدن با اوست.
📚 شیوه های تقویت هوش نوزاد؛ ۳_۶ ماهه، ۶_۹ ماهه، ۹_۱۲ ماهه، بئاتریس میلتر، ترجمه: طاهره ماسوله
#تربیت_فرزند
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مجردهای عزیز، اگر به دنبال زندگی موفق هستید؛ از دیدن این فیلم بی نیاز نخواهید بود.
#استاد_ازغدی
🆔 @asanezdevag
❤️ کُردها وقتی میخوان به یکی بگن :
"تا ابد کنارمی"
میگن: "مانارِم" یعنی: "ماندگارِ من"
و چقدر این کلمه زیباست
❤️💛💚💙💜
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آجر به آجر عشق میچینیم 💚
#ازدواج
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۳۳ سلام؛ این تجربه که یه دختر خانم کم سن و سال، قبول می کنه که وارد عرصه جهاد همسرداری
#تجربه_من ۴۳۴
✅ به هردوی شما ریاضی درس می دهم...
🔸متولد فروردین ۱۳۷۸ در خمین هستم. ۱۶ سالگی عقد میکنم و ۱۸ سالگی عروس میشوم. در دوران بارداری کنکور میدهم و دانشجوی دانشگاه تهران میشوم.
«اولین اولویتم رشته جغرافیای دانشگاه تهران و بعد جغرافیای دانشگاه شهید بهشتی بود که همان انتخاب اول را قبول شدم و وارد دانشگاه شدم. امتحانات ترم اول که شروع شد پسرم دوازده روزش بود.
با خودم گفتم من که در تهران کسی را ندارم که بچهام را نگه دارد و هرچه هم بزرگتر شود نگهداشتنش سختتر میشود. برای همین با استاد ها صحبت کردم اگر میشود من سرکلاسها نیایم. با یکی از استادها صحبت کردم که او شرایط من را قبول کرد.
وقتی خواستم با استاد تومانیان که استاد ریاضی بود صحبت کنم پسرم کنارم بود و به من گفت این چیه؟ گفتم پسرم هست و به خاطر همین نمیتوانم کامل سرکلاس بیایم. حرف جالبی زد. گفت من با غیبت مشکلی ندارم ولی مشکلی هم ندارم که با پسرت سرکلاس بیایی و من به هردوی شما ریاضی درس بدهم. این حرف جرقهای شد که به خودم بگویم پس من باقی کلاسها را هم میتوانم با پسرم بروم و همین شد که همکلاسی شدیم".
سر کلاس هیدرولوژی بود. کلاس خیلی گرم بود و هنوز سیستم سرمایشی کلاس راه نیفتاده بود. من سر کلاس همانطور که حواسم به درس بود، پسرم را باد میزدم که استاد گفت میتوانی بچه را روی میز من بگذاری که از پنجره باد بخورد و من هم همین کار را انجام دادم. استاد خودش هم وسایلش را جمع کرد و روی یکی از صندلیهایی که برای دانشجویان است نشست و درس را ادامه داد.
جالب اینجاست تا چند جلسه پسر من سر همین کلاس بیدار بود و با دقت استاد را نگاه میکرد. خدا را شکر آرام بود و فقط دست و پا میزد و دوباره چند دقیقه میخوابید. حتی استاد میگفت من واقعا از درس گوش دادن این بچه لذت بردم.
البته اگر زمانی سر و صدا میکرد من از کلاس بیرون میرفتم تا تمرکز کسی به هم نخورد و بچه را آرام میکردم.
البته کار به جایی رسیده است که اگر پسرم را نبرم همکلاسیها و استادها دعوایم میکنند و یکبار مرا به خانه برگرداندند که بروم و پسرم را به دانشگاه بیاورم".
از همسرم عکسی دارم که با لباس سربازی در نمازخانه دانشگاه نشسته است و پسرم را نگهداشته تا من بروم امتحان بدهم.
✅ خانوادهام همیشه دوست داشت من زود ازدواج کنم. خودم هم این موضوع را در خودم میدیدم. یکسری این تفکر را دارند که چون کسی درسش خوب نبوده لابد شوهرش دادهاند. در صورتی که من اگر درسم خوب نبود در دانشگاه تهران قبول نمیشدم.
آدمها باهم متفاوتند. ممکن است کسی حتی در ۳۰ سالگی هم در خودش نبیند که ازدواج کند و مسئولیت یک زندگی را قبول کند. اما یک دختری هست که در ۱۶ سالگی در خودش میبیند که مسئولیت یک زندگی را به عهده بگیرد و آن را مدیریت کند. پس اگر یک مورد خوب هم پیش آمد میتواند ازدواج کند. برای من هم همین اتفاق افتاد.
وقتی هم ازدواج کردم همسرم دانشجوی کارشناسی ارشد بود. دقیقا سه چهارماه بعد از اینکه عقد کردیم از پایاننامه کارشناسی ارشدش دفاع کرد و درسش تمام شد.
❌ یکسری هم بودند که مدام میگفتند تو نمیتوانی.
❌ تو نمیتوانی درس و دانشگاهت را ادامه بدهی.
❌ تو اینطوری نمیتوانی امتحان بدهی
✅ ...و همه این نمیتوانی گفتنهایشان به من برعکس انگیزه مرا بالاتر برد تا به بقیه ثابت کنم اگر چه سختتر اما هیچ محدودیتی ندارم و هیچ نمیتوانم و نشدنی وجود ندارد.
حتی زمانی که با همسرم ازدواج کردم باز هم عدهای میگفتند شما چطوری میخواهید زندگی کنید، وقتی هیچ منبع درآمدی ندارید؟
اما همه به چشم دیدن که ما توانستیم.
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ما جوونا همیشه از پدرمادرا میخوایم که بهمون اعتماد داشته باشن، باید یهجاهایی یه قدمهایی هم خودمون برداریم برای اینکه اونا بتونن با خیال راحت اعتماد کنن.
ببینن که ما برای رسیدن به خواستههامون مصمم هستیم و خودمون هم مشغول فراهم کردن مقدماتشیم.
🆔 @asanezdevag
✍ نوشتار تربیتی "کودک و نوجوان"
💠 |قسمت سوم|
✅علتهای لجبازی؛
🔰چرا بچهها لجبازی میکنند؟
2⃣گاهی اوقات علت "محرومیت" است؛
الف) محرومیت مطلق
📌گاهی اوقات به خانوادهها میگوییم: بچههایتان را از چیزهایی که در اطرافتان هست و به عنوان نیاز محسوب میشود، محرومشان نکنید.
حتی در جاهایی باید زمینههای یک چیز را فراهم کنیم تا بچه احساس محرومیت نکند.
🔸 مثلا والدین میگویند: در بین فامیلهای ما همهی بچهها تبلت دارند و وقتی فرزندمان را به مهمانی میبریم دچار سرخوردگی میشود.
ما چه کار باید بکنیم؟
▫️ما دو راهکار را ارائه میدهیم:
🔻برویم و بشویم یک فرد فعال در مهمانی؛
وقتی به مهمانی میرویم چندتا بازی فکری با خودمان ببریم و بچهها را مشغول کنیم تا به سمت تبلت نروند. (شیوه حواسپرتی)
🔻 مدیریت بکنیم؛
یک تبلت بخریم برای خودمان و در مهمانی یک ساعت بدهیم به بچه و بازی کند تا احساس محرومیت نکند.
🔸یک وقتی یک مادری میگفت: برای دخترم خواستگار آمده و آبروریزی میکند!
میگفت: وقتی خواستگارها میآیند یکی از موضوعاتی که صحبت میکند این است که:
آیا شما معتقد به تلویزیون هستید یا خیر؟ ومیخرید یا خیر؟
🔻پسر هم که میگوید: هرچه شما بگویی و دختر هم می گوید بخر!
🔹چرا؟ چوندرمنزلشان تلویزیون نبود.
حالا به این دختر بگوییم که این صحبت را نکن. فکر می کنید نمیگوید، لجبازی میکند.
او را از یک چیز محروم کردهایم.
📌امروزه خیلی چیزها هست، چه خوب چه بد ولی ما باید مدیریت خوب بکنیم.
محرومیتهای مطلق را مدیریت کنیم، هرچندآسیب دارد، باید آسیبش را به حداقل برسانیم. به نوعی دفع بدتر به بد بکنیم.
ب) محرومیتاز عواطف؛
📌بچهها نیاز به محبت دارند و ما باید این عواطف را تامین کنیم.
📌مقتضای سنی هم ندارد و در همهی سنین این مشکل میتواند بوجود بیاید.
▫️بین ما و بچهها شباهتهایی وجود دارد.
🔸آقا به همسرش محبت نمیکند و در نتیجه همسر لجبازی میکند.
🔹در مورد بچهها هم همینطور فقط باید افراط و تفریط نکنیم.
#ادامه_دارد
#نوشتار_تربیتی
#کودک_نوجوان
#لجبازی
#انواع_لجبازی
#علل_لجبازی
🆔 @asanezdevag
🚨 مشكل ما از اونجايى شروع شد كه ظاهر ِزندگى ديگران نذاشت خوشگلياى زندگى خودمونو ببينيم.👩❤️👨
🆔 @asanezdevag