ارمنیا میان در خونت؛ بس که تو دردا رو دوا کردی ●♪♫
هر چی گره به کارمون افتاد؛ با دستای بریده وا کردی… ●♪♫
فقط تویی که پرچمت قدِ پرچم شاهِ کربلا، بالاست ●♪♫
ما کی باشیم وقتی به تو؛ ارباب میگه بنفسی انت یا عباس… ●♪♫
میِ نابم ابالفضله؛ علمدارِ اربابم ابالفضله ●♪♫
رفتی ستونِ خیمه ها افتاد؛ رفتی و موجِ علقمه خون شد ●♪♫
شبیه چشمِ غرق در خونِت؛ دلِ حسینِ فاطمه خون شد ●♪♫
تو رفته بودی و تک و تنها؛ برادرت میون اون گودال… ●♪♫
حسین دست و پا زد و زینب، رو تلِ زینبیه رفت از حال… ●♪♫
#حضرت اباالفضل
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شدهمه چیزش فدا اباالفضل است
از ابتدا به من آموخت مادرم تنها
دوای درد گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش,چه ترس از دوزخ
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است
خود امام زمان گفته است می آید
به مجلسی که در آن ذکر یااباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان
ببین که بر لب آقای ما اباالفضل است
#تاسوعا
این آبها که ریخت، فدای سرت که ریخت
اصلا فدای امّ بنین مادرت، که ریخت
گفته خدا دو بال برایت بیاورند
در آسمان علقمه، بال و پرت که ریخت
اثبات شد به من که تو سقای عالمی
بر خاک قطره قطره ی چشم ترت که ریخت
طفلان از اینکه مشک به دست تو داده اند
شرمنده اند، بازوی آب آورت که ریخت
گفتم خدا به خیر کند قامت تو را
این قوم غیض کرده به روی سرت که ریخت
وقت نزول این بدن نا مرتّبت
مانند آب ریخت دلم؛ پیکرت که ریخت
معلوم شد عمود شتابش زیاد بود
بر روی شانه های بلندت سرت که ریخت
اما هنوز دست تو را بوسه می زنم
این آب ها که ریخت فدای سرت که ریخت
علی اکبر لطیفیان
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
🏴 اشعار #شب_تاسوعا #شب_نهم_محرم
________
#حضرت_عباس
@shere_aeini
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شدهای
آب از هیبت عباسی تو میلرزد
بی عصا آمدهای حضرت موسی شدهای
به سجود آمدهای یا که عمودت زده اند
یا خجالت زدهای وه که چه زیبا شده ای
یا اخا گفتی و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شده ای
منم و داغ تو و این کمر بشکسته
توئی و ضربهای و فرق ز هم وا شده ای
سعی بسیار مکن تا که ز جا برخیزی
کمی هم فکر خودت باش ببین تا شده ای
ماندهام با تن پاشیدهات آخر چه کنم؟
ای علمدار حرم مثل معما شده ای
مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پای چه کسی پا شده ای
تو و آن قد رشیدی که پر از طوبی بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شده ای
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_شب_عاشورا
امشب برای گریه زمان کم میاوریم
در مقتل تو کاش که جان کم نیاوریم
@hosenih
امشب مسیر روضه به مقتل رسیده است
اشک خدا به صفحه ی مقتل چکیده است
کار غریب روضه به گودال می کشد
ما را برای روضه به دنبال می کشد
امشب چقدر غم زده در راهی ای حسین
از خوار پشت خیمه چه میخواهی ای حسین
با زینبت ز مجلس نامحرمان نگو
از شمرها و حرمله ها و سنان نگو
فردا بگو که از سر تو خون نمی چکد
از بند بند پیکر تو خون نمی چکد
پای سنان بگو به حرم وا نمی شود
هرگز سرت به نیزه هویدا نمی شود
فردا سرت بگو که ز جسم تو دور نیست
با من بگو که جای سرت در تنور نیست
امشب که با تو حال دلم خوب می شود
فردا غروب بی تو در آشوب می شود
@hosenih
فردا کسی به نیزه زمین می زند تو را
مانند روز کوچه کمین می زند تو را
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شورپایانی
#مدح_حسین
چون به عزاخانهاش پا نهی، آهسته نِه
بال ملائک بود فرش عزای حسین
خنده کنان میرود روز جزا دربهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین
صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين
ارباب ما معلم عيسي ابن مريم است
عيسي اگر در آخر عمرش به عرش رفت
قنداقه حسين شرف عرش اعظم است
#گودال
غریب گیر آوردنت
تشنه سر بریدنت
غریب گیر آوردنت
با اسبا رفتن رو تنت
غریب گیر آوردنت
چقدر با نیزه زدنت
غریب گیر آوردنت
با نیزه زد تو دهنت
غریب گیر آوردنت
رو نیزه ها نشوندنت
غریب گیر آوردنت
--
رو خاکها کشوندنت
وای بمیره خواهرت
لشگری ریخت روی سرت
تو رو خیلی بد زدن
با نیزه چقدر زدند
به پهلوت چقدر زدن
یکی بی هوا می زد
یکی با عصا می زد
یه مادری صدا می زد
رو خاک های کربلا
نداری کفن چرا
به غیر از یه بوریا
لشگریان خیره سر
چند نفر به یک نفر
فاطمه می کند نظر
به قتلگاه کشوندنت
جلو چشای خواهرت
جلو چشای مادرت
به پیش دیده خواهرت
به قتلگاه کشوندنت
کو تن و پیرو همنت
هدایت شده از روضه رضوان
شعر عصر عاشورا
اين کشته فتاده به هامون حسين توست
وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
اين ماهي فتاده به درياي خون که هست
زخم ستاره بر تنش افزون حسين توست
اين رفته سر به نيزه اعدا حسين توست
اين مانده بر زمين تن تنها حسين توست
اين آهوي حرم که تن پاره پاره اش
در خون کشيده دامن صحرا حسين توست
اين لاله گون عمامه که در خلد بهر او
معجر کبود ساخته زهرا حسين توست
اين لاله زار ساخته هامون ، حسين توست
اين کرده خاک ، ماريه گلگون ، حسين توست
اين نوح کشتي امده نزديک جوديش
بشکسته و نيامده بيرون ، حسين توست
اين يوسف فتاده به چنگال گرگ غم
پيراهنش دريده و پر خون ، حسين توست
اين کشته نهان شده در خون حسين توست
وين جسم چاک ناشده مدفون ، حسين توست
اين تشنه فرات که شد تشنه لب شهيد
وز ديده راند دجله و جيحون ، حسين توست
اين رهنماي با دل و دانش که عقل پير
اندر مصيبتش شده مجنون ، حسين توست
اين پاره پاره پيکر بي سر، حسين توست
اين کشته کومراست برادر، حسين توست
اين سرخ رو ز خون شهادت که در غمش
زهرا سياه ساخته معجر، حسين توست
اين فخر سرروان ، که به قهر از قفا سرش
ببريده شمر شوم بد اختر، حسين توست
اين لؤلؤتر و دُر گلگون حسين توست
وين خشک لعل غرقه در خون حسين توست
اين هادي عقول که در وادي غمش
عقل جهانيان شده مجنون حسين توست
اين صيد خون تپيده به صحرا حسين توست
وين مرغ تير خورده بر اعضاء حسين توست
اين مرهم جراحت دل ها که از ستم
بگذشته درد او زمداوا حسين توست
اين سرو باغ فاطمه کز تيشه ستم
افتاده نخل قامتش از پا حسين توست
اين شاه صبر پيشه غم پرور شکيبا
کز ما ربوده صبر و شکيبا حسين توست
اين بنده خدا و عاشق بي چون حسين توست
قلبش دريده و غرقه دريا خون حسين توست
سردار سر به نيزه و تن به دير و تنور
زخم هاي قلب او شده از تن برون حسين توست
@marsieha
#عاشورا
چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید
صدای ناله ی مردی غریب می آید
چه کربلاست کز او بوی مشک می آید
هنوز ناله زلب های خشک می آید
چه کربلاست که بوی گلاب می آید
صدای گریه طفل رباب می آید
چه کربلاست که بوی عبیر می آید
صدای کودک نا خورده شیر می آید
چه کربلاست که بانگ صفیر می آید
هنوز ناله طفل صغیر می آید
چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید
صدای ناله لالایی علی بخواب آید
جواب طفلک ششماه داده شد باتیر
عد و به تیر جفا داده بود اورا شیر
چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست
برای چیست که عطشان علی اصغر اوست
چه کربلاست که سقای آن شده بیدست
عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست
چه کربلاست که آبش به قیمت جان است
به گوش جان همه جا ناله های طفلان است
مگر به کرببلا آب قیمت جان است
چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد
شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد
چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند
فلک به ناله ملک در خروش می آید
1387/8/24
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
@shere_aeini
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماری ام آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم
از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین
امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز
مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهایی ام تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع
از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده
بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست
دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفا دارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی
سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعله های کربلا آتش به جانم زد "حسان"
آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده
🔸شاعر:
زنده یاد #استاد_حبیب_الله_چایچیان
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
امام حسین(علیه السلام)
#کوفه و #شام
#اسارت
قرآن بخوان از روی نیزه دلبرانه
یاسین و الرحمان بخوان پیغمبرانه
قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگیرد
هم چون درخت روشنی در هر کرانه
باید بلرزانی وجود کوفیان را
قرآن بخوان با آن شکوه حیدرانه
خورشید زینب شام را هم زیر و رو کن
قرآن بخوان با لهجه ای روشنگرانه
کوثر بخوان تا رود رود این جا ببارم
در حسرت پلک کبودت خواهرانه
قرآن بخوان شاید که این چشمان هرزه
خیره نگردد سوی ما خیره سرانه
اما چه تکریمی شد از لب های قاری
تشت طلا و بوسه های خیزرانه
گل داده از اعجاز لب های تو امشب
این چوب خشک اما چرا نیلوفرانه
در حسرت لب های خشکت آب میشد
ریحانه ات با التماسی دخترانه
آن شب که میبوسید چشمت را سه ساله
خم شد ز داغت نیزه هم ناباورانه
از داغ تو قلب تنور آتش گرفته
تا صبح با غمناله هایی مادرانه
#حضرت_علی_اصغر
نامِ نامیِ شما روی لبم گل کرده
هرکسی هرچه شده بر تو توسّل کرده
پدر از لعلِ علی شَهد تناوُل کرده
اسم تو آمده و دشمن دین حوُلْ کرده
اسم مولا که بیاید تنِشان می لرزد
تنِشان نَه به خدا کلِّ جهان می لرزد
پسر کوچک اربابی و اربابِ مَنی
منبر و روضه و سجّاده و محراب منی
ذکر بیداری و رویایِ خوش خواب منی
وَ به قول خودِ خورشید تو مهتاب منی
تو علی ابن حسین ابن ولیُّ اللهی
اسداللهِ ربابی یلِ ثاراللهی
مادرت روح وفا و پدرت کوه صفا
همه یِ دور وُ بَری های تو اصحاب خدا
عمّه با دیدن تو خوانده… وَ لاٰ حَوْلَ وَ لاٰ…
وَ به آغوش کشیدهَ ستْ اباالفضل تو را
بهترین علّت لبخند گل لیلایی
تو علمدار ولایی نوه یِ زهرایی
ظاهراً کودکی و مردتر از هر مردی
مَرهمِ غصّه و غم ها و دوای دردی
با تو هرگز نشود سهم دلم دلسردی
تو در آغوش پدر بودی و طوفان کردی
لشکری ریخت به هم هِقْ هِق تو تکبیر است
شیرخواره نَه… تو شیری و اسیرت تیر است
تیر در چنته یِ حلقوم تو شد زندانی
تو که لبخند زدی شد حرمی بارانی
غیرت اللهی و دلواپسِ عمّه جانی
روی نِیْ ندبه به سبک پدرت می خوانی
مادرت درس وفاداری و ایثار دهد
روضه اَت عطر و بوی جمعه یِ دیدار دهد