🌹
من کیام یک عالم خوشنقش ِ بر منبر نشین
یا همین جاهلمآب ِ در صف آخر نشین
مرده ریگ کیسهی صحرا و سهم الارث ِ باد
یا شن ِ رزمندهی در گونی سنگرنشین
بچهی پیغمبر ِ مغروق و بر موج فنا
یا که با کشتینشینان جفت پیغمبرنشین
آتش خوشسوز ِ گرماساز ِ پَرطاووسیام
یا فقط هیزمکش ِ هر بولهیب ِ پرنشین
یک تبر بر دوش ِ آتشپوش ِبا زمزم بجوش
یا که یک خود را خداپندار ِ خاکسترنشین
کهکشان را طاق ِ نصرتبند و دیواندار ِ شمس
یا همین خطخورده در خطخوردهی دفتر نشین
جفت بدحالان و خوشحالان شده نالان شده
خوانده یا خواهان بر این دیوان ِ بیداور نشین
شبه فکری روشن و خاموش و پرت افتادهام
یا دلیل ِ راسخ ِ هم سینهی باورنشین
لغوهی بیگانه در اوهام یک دیگرنویس
یا لغات عشقباز ِ جفت یکدیگرنشین
کیسه ماهی زادهای هستم که دریایم تهیست
یا نهنگی معبد ِ یک مرسل ِ محضرنشین
آخرین تهماندهی هرزابهی گندابه خواب
یا نخستین جرعهی مستانهی ساغرنشین
مرغی از سیمرغ جولان داده بر بام فلک
یا در این دالان پروازی فقط یک سرنشین
من کیام یک شاعر برچسبدار بینشان
یا دم ِ آواز خارجخوان ِ لوح ِ زرنشین
من «حسین»ام تکیهدار روضه بر پشت ِ پدر
تا قیامت طفل ِ شیر ِ دامن مادرنشین
#امیر_حسین_هدایتی
#من_کیام
@ashareamirhosienhedayati
🌹
یک شانه به سر خورده به طوفان غبار است
یا سبزه قبای سر دیوار بهار است
یک شهپرِ تنبل شدهی خورده به دیوار
یا قوشِ به خویش آمده از شوق شکار است
یکپارچه آتش زده بر دامنه از دم
یکدست درآورده اگر مار و دمار است
از عصر حجر ناخن نشکسته درآورد
این قصهی انگشت ظریف تو نگار است
رویِ سر پر همهمهی باد بینداز
تا روسریات غرق گل و برگ و بهار است
دورِ سر هم گشتن مرغان مصاحب
تمرین فرار از قفسِ قول و قرار است
سودابهی آتشزده را هر که گرفته
تقویم قرون در کف او لحظه شمار است
من بیشتر از یک نفر آمادهی مرگم
در پیکر من مملکتی زیر فشار است
یک پنجره در پشت سرت بستم و گفتم
حرف دهن عابر این کوچه غبار است
ای خانهی تو میکدهی حیّ و مماتم
بستی سر زلف است گشودی سرِ دار است
با یک لب تر کرده و یک بشکن ساده
مست است که صف بسته و مجنون که قطار است
اسب فلجی بسته به یک تیر شکسته
این مَرکب من نیست اگر وقت فرار است
روزی که سرِ سنگ بکوبی به سر سنگ
آوار فرو ریختنام فاجعه بار است
بر گونه به اشکت بنویسم که دو چشمت
دریاچه و آتشزنه و بوتهی خار است
آن قارهی تیره و آن حوضچهی خواب
ویرانهی ما خشت زنانِ شب تار است
از صافیِ زهر و عسل چشمِ تو نگذشت
خیام سرافکندهی مستی که خمار است
بر سینهی این جنگل پر شیر کشیده
بار آمده چنگِ هوس و فصل شکار است
اینقدر دهاندره نکن بر تنام ای زخم!
بر دامنهی ریزش من کوه غبار است
#امیر_حسین_هدایتی
#یک_شانه
@ashareamirhosienhedayati
🌹
ای خشت خیس سر درِ میخانهی دل
ای کاسهی زانو زده در چشمهی گِل
روزی غباری بودهای سلّانه برخیز
دیوانه دارد میدود دنبال محمل
ای دور هم چرخیده با صغری و کبری
برهان نظم عدهای بینظم عاطل
این سو کناری دارم و این سو کناری
در بیجهت خصمانه ننشین در مقابل
گردن کلفت جاهلی دیدم بر این در
یک سایهی افتاده بر کهفالاوایل
چشمش دو تا یونانی برگشته از جنگ
گفتم چه غاری کنده افلاطون در این گل
از کاسههای چشم خود مستم کن ای مست!
بشکن بزن لولی وشِ با عشق عاقل
ویرانهی ظلمانی قلبت چراغانی
ای قفل زر بر چفت کج بندندهی دل
وقتی یکی از ما تو باشی دیگری کیست
جز جن و انس و دیو و دام و این قبایل
شاخ توحّش را اگر کندیم ای سر!
خشت تمدن را چرا پختیم ای دل!
فرشی برای گردگیری بافت انگشت
از تار و پود طرح و نقش حق و باطل
در ما به بند افتادگان دامن تر
کم خون به پا کن قلدر قصاب قاتل
کِی امتحانم کردی ای چشم مراقب
کِی پنجه بردم لایِ این حلالمسائل
موسوعهالآیات لبهای گشوده
کشفالمراد صورت و زلف و شمایل
ای دختر دیوانهی هاتف بر آن کوه
ای شعر! ای آسان به من پیچیده مشکل
#امیر_حسین_هدایتی
#ای_خشت_خیس
@ashareamirhosienhedayati
🌹
به دوش کیست در این داستانِ کوتاهی
گناه رهزن و رهیاب و رهبر و راهی
گناه اینهمه رهوار و راهوار که نتاخت
مگر به مقصد موهومیِ هر ازگاهی
چه تند میرود این کاروان اشتر مست
که بار کج برساند به منزل واهی
سوار چابک و یکرانِ بیسوار کدام
نهیب میزند و میخورد علیاللهی
بر آن جهنم پر گرد و خاک هول و هلاک
کدام رفتگری میرود به ملّاحی
نه شیرِ سینهی آلوده میمکد آهو
نه تورِ برکهی خونابه میرود ماهی
اگر به کیسهی سوراخ باد ریختهای
بکش به دوش و بیاور به راهِ گمراهی
کلاغ کور و رسیدن به بام بیخبری
شغال پیر و کشیدن به پای کوتاهی
در این کجاوهی بیخون و استخوان و تنها
عجوزِ نیمه نفس ماندهایست واللهی
تو را به یک نخ آن لیفهی دریده کشید
به اسم جمع و مضافالیهِ همراهی
دو سوی پاره خطی بین این دو قطرهی خون
نشسته کبک دری رو به کفتر چاهی
ورق ورق شوی ای مرتعِ روایت باد
که بر جنون نشانی غبارِ آگاهی
#امیر_حسین_هدایتی
#به_دوش_کیست
@ashareamirhosienhedayati
🌹
ای دست از آستین به درآورده پیش از این
محکم بگیر زیر سرت را به آستین
وقتی به قلب من بزنی تندتر بزن
بشکن بکوب مطرب موزون نازنین
بردار ابرِ زیر دو ابروی ماه را
مانند شیشه برق بینداز بر جبین
یک لحظه با توقف عالم نفس بگیر
بنشان غبارِ باد و بلندم کن از زمین
ای دستبردِ رهزن زلف تو پُر طلا
ای حلقه گشته پنجه به موی تو بینگین
دروازه در سکوت گشودند و الفرار!
مژگان مگر به هم زدی ای فتنه آفرین
این سر سرِ من است مهیای اشتباه
آن لب لبِ تو بود سنابرق آتشین
بر نکتههای ریز خودش خط کشید لب
روی سر از صدای خودش پا گذاشت مین
امید من به آبِ رخ هفت رنگ کیست
این کیست این که نیست امیدم به غیر از این
دلواپس غنایمِ ناقابلات نباش
بنگر به دشمنام که چه زیباست روی زین
این از یسار تاخته وقتی زدم به چپ
این راست پنجه تا بدرد لشکر از یمین
دود از نفس برآورد امروز این کَهَر
آتش گشوده روی دو میدان به منخرین
ما پوزههای خونی و ناکام و تشنه را
خشکانده مثل جوهرِ کفران مسلمین
بنگر به آن سوارهی زیبای بینقاب
اما خدانکرده نه با چشم آن و این
دنبال جایِ پایِ که افتاده آفتاب
او را هدف گرفته کماندارم از کمین
کویی اگر به باد نپیمودم آن چنان
رویی هم از غبار نمیپوشم این چنین
با نقشِ پردههای جهان میکشم کنار
یک برگِ فاتح دل اگر خورده بر زمین
#امیر_حسین_هدایتی
#ای_دست_از_آستین
@ashareamirhosienhedayati
هدایت شده از حلقه شعر ولایی فرات
دویست و سی و ششمین جلسه #حلقه_شعر_ولایی_فرات
با حضور #سید_مهدی_حسینی_رکن_آبادی
#جواد_هاشمی_تربت ، امیرحسین هدایتی،عباس صادقی زرینی، میثم داودی، رضا ابوذری، محمد بیابانی، میثم مومنی نژاد، حامد فلاحی راد ، سید محمد بهشتی، محمد حسین آل مجتبی، مجتبی عسگری ، امیر حسام حق شناس، علی حق خواه، هادی ملک پور، علی گلی حسین ابادی، محسن غلامحسینی، جواد کلهر، مجتبی خرسندی، سیدعلیرضا حسینی، پارسا مهدیزاده ، مصطفی فاطمیان، حاج حسین لولاچیان ودیگر شاعران و ذاکران اهل بیت علیهم السلام روز دوشنبه ۱۵اسفندماه ۱۴۰۲ در #هتل_صادقیه شهر قم برگزار شد
در این جلسه باتوجه به اینکه بیش از سی نفر شعرخوانی کردند فرصت نقد فراهم نشد و جلسه با ذکر توسل توسط #محمد_خرم_فر به پایان رسید
گزارش تصویری این جلسه
👇👇
عکاس: #مهدی_کاردان
🔸حلقه شعرولایی فرات
@foratpoem
هدایت شده از بنیاد فرهنگی امامت
📣معاونت فرهنگی-تبلیغی بنیاد فرهنگی امامت برگزار می کند.
🔹دهمین نشست شاعرانه #مدح_امیر
🔹سخنران: حجت الاسلام والمسلمین استاد میرزامحمدی
🔸با اجرای دکتر حامد حجتی
🔷شعرخوانی شعرای ارجمند:
دکتر مهدی قاسمی
امیرحسین هدایتی
رضا یزدانی صابونی
علیاصغر یزدی
احمدجوادنوآبادی
سید احمد هاشمی شهیدی
مجتبی دسترنج
محمدرضا رضایی
🔶خانوادگی دعوت هستید
🗓زمان: شنبه اول اردیبهشت 1403 ساعت 17:30
🏢 مکان: قم، بلوار سمیه، خیابان شهیدین، بنیاد فرهنگی امامت
🆔 @Bonyad_Emamat
🆔 @emamateradat
هدایت شده از بنیاد فرهنگی امامت
📹 ویدیو کامل دهمین نشست شاعرانه #مدح_امیر
🔹سخنران: حجت الاسلام والمسلمین استاد میرزامحمدی
🔸با اجرای دکتر حامد حجتی
🔷شعرخوانی شعرای ارجمند:
دکتر مهدی قاسمی
امیرحسین هدایتی
رضا یزدانی صابونی
علیاصغر یزدی
احمدجوادنوآبادی
سید احمد هاشمی شهیدی
مجتبی دسترنج
محمدرضا رضایی
📎تماشا ویدیو از آپارات:https://aparat.com/v/72Qp6
🆔 @Bonyad_Emamat
🌹
فرش قرمز پهن کن در من که خون برگشته است
عقل این فرمانروای سرنگون برگشته است
سیلِ از کف رفتههای من به کوهش باز گشت
رنگ و رویم نیز شاید تا کنون برگشته است
هر کجا یک دست و پا گم کرده بودم یافتم
بعد از آن جنجال بی پایان، سکون برگشته است
می زنم زیرِ بساط ِ چیزها بر میزها
خشم من بر چهرهی خوار و زبون برگشته است
مالک ِ بازارهای بَرده در من نیستی
فرصت تغییر اوضاع درون برگشته است
راه را غرق علامت های مصنوعی نکن
از مسیری غیر از این صحرا، جنون برگشته است
جز تو مضمونی ندارم تا فراموشش کنم
عشق برگردد، به میز آزمون برگشته است
سالها از سن رشد خویش دور افتادهام
آدمِ این غار از خواب ِ قرون برگشته است
در میانِ تاجِ نازت گور میکندی ولی
از میان گور، این محتاجِ خون برگشته است
#امیر_حسین_هدایتی
#فرش_قرمز
@ashareamirhosienhedayati
🌹
دهانم وا بماند هیچ حرفی در دهانم نیست
نه تنها ساکتم نام کسی هم بر زبانم نیست
به تنهایی کشیدن تا همین جان در توانم بود
از اینجا هم به تنهایی کشیدن در توانم نیست
#امیر_حسین_هدایتی
@ashareamirhosienhedayati
🖌گفتوگوی دکتر هدایتی دربارهی شعر مقاومت با خبرگزاری مهر
🔗لینک خبر
https://www.mehrnews.com/news/6093757/
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
💎 شعر فارسی فلسطین به دست عرب زبانان نمیرسد
🎙گفتاری از دکتر امیرحسین هدایتی، شاعر و نویسنده:
شعر فارسی که جدیترین شعر را درباره فلسطین در چهل سال گذشته یا حتی قبل از آن دارد، به دست عربزبانان نمیرسد.
تعریف اساسی شعر مقاومت، در واقع توضیح و تبیین شرایط مقاومت در مقابل فشارداخلی و خارجی در یک ملت است. ملتی که تحت فشار یک استبداد داخلی یا تحت فشار یک استعمار خارجی باشد، پدیده مقاومت ادبی از طرف روشنفکران، ادیبان و شاعران شکل میگیرد. مثل شعر مشروطه که در واقع و به نحوی یک نوع شعر مقاومت در مقابل استعمار خارجی و دیکتاتوری داخلی بود. ولی بعد از انقلاب اسلامی شعر مقاومت تعریف دیگری پیدا کرد. البته جدا از شعر انقلاب اسلامی که در واقع خودش یک تعریف خاصی از شعر مقاومت دارد، با شروع جنگ تحمیلی و دفاع مقدس یک پدیده دیگری در ادبیات ما با عنوان شعر پایداری به وجود آمد.
اساساً در ادبیات جهان شعر مقاومت تعریف دیگری دارد. مثلاً شعرفدریکو لورکا در اسپانیا بر علیه استبداد داخلی و حکومت فرانکو یک شعر مقاومت محسوب میشود. محمود درویش هم در فلسطین به عنوان شاعر مقاومت مطرح است. او هم در اشعارش علیه اشغالگری و ستمی که بر مردم فلسطین رفته، صحبت میکند. مقاومت برای معیارها و مصداقهای متفاوتی مبارزه میکند اما معمولاً در اطراف چنین پدیدههایی شعر مقاومت شکل میگیرد. شعر مقاومت در هفتاد سال گذشته در حوزه و مساله فلسطین جایگاه خاصی دارد. شاعران مقاومت در فلسطین و به خصوص در میان جامعه عرب شهرت زیادی دارند. شاعرانی مثل معین بسیسو، محمود درویش و بدر شاکر السیاب از شاعران پایداری عرب در عراق و در مقابل دیکتاتوری حزب بعث که شهرت بسیاری دارند.
🔗متن کامل در خبرگزاری مهر
#شعر
#شعر_مقاومت
#فلسطین #غزه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN