eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
240 عکس
152 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام در رابطه با سوز صدا چون از نظر معنوی بررسی شده و الحمدالله این مسائل رو سالیان سال هست که استاد تابع منش کار می کنند، به صورت خلاصه عنوان شد. اما سعی بر این هست که چند فایل دیگر در رابطه با همین مبحث ارسال بشه تا دوستان بهتر و بهتر آشنا بشوند. ممنونم ان شا الله مباحث مورد نظر برای جلسه های بعدی فن بیان مخاطب شناسی، ریتم و ضرب ارتباط موثر و یک دوره کامل شعر شناسی و ادبیات هست.
هیئت، دوباره روضه‌ی ارباب پا گرفت باران رحمت دلم از ابتدا گرفت دست نیاز، زمزمه‌ی کربلا گرفت اینجا اگرچه سوخت دل من، شفا گرفت همراه ناله‌های دلم نی، نوا گرفت روضه - نشسته‌ایم که آتش زنیدمان آه از دمی که شرم نکردند کوفیان۱ بستند آب را به روی باب آسمان می‌دیدی آسمان را "کَالنّار کَالدُّخان۲" چون دود، آسمانِ عطش شد، هوا گرفت کوفه- حرامیان همه مشغول مستحب شب‌مسلکان تیره همه در نماز شب از یاری تو تنها حرفی‌ست روی لب دین‌ها بدون علت و اعمال بی‌سبب اینگونه شد که بردن سرها بها گرفت مقتل سری برابر مادر بریده شد از قتگاه ناله‌ی حیدر شنیده شد تا جسم او چو ماهی در خون‌تپیده شد آن سوی دشت معجری از سر کشیده شد آتش سراغ خیمه‌ی آل عبا گرفت خیمه- میان شعله یتیمان بی‌گناه زن‌های داغ‌دیده و اطفال بی‌پناه رفتی و می‌رود دل زینب هزار راه: "رفتی و قامت من غمگین خمیده ... "آه در امتداد سیره‌ی زینب صدا گرفت نیزه -هجوم زخم روی زخم روی زخم باران سنگ‌های هدف‌دار سوی زخم سرنیزه‌های تشنه‌ی در آرزوی زخم... شمشیرهای کند که در جستجوی زخم... مولا! چگونه برتنت این حجم جا گرفت؟ یک دشت دور پیکر تو دشمن تو بود چون صید دست و پا زده در خون تن تو بود صد گرگ نابرادر و پیراهن تو بود این بیت‌ها روایت جان دادن تو بود هر چند واژه‌واژه جان ِ مرا گرفت... ۱- از مصرع «آه از دمی که لشگر اعدا نکرد» از محتشم کاشانی ۲"- یحول العطش بینه و بین السماء كالدخان" بر اساس روایتی از بحار الانوار درباره حالت امام علیه‌السلام در عاشورا ۳- "چون خم شدم که پای تو بوسم پی وداع / رفتی و قامت من غمگین خمیده ماند" از حبیب الله چایچیان امیرعلی شریفی
والا مقام ! ای مادر زهرا خدیجه مادربزرگ زینب کبری خدیجه خرج خدا شد ثروتت یکجا خدیجه کوری چشم شور بعضی‌ها خدیجه ... .. انگشتر عشق پیمبر را نگینی الحق و الانصاف اُمّ المؤمنینی هم گوهر نابی و هم گوهرشناسی ای تاجر خوش ذوق ! پبغمبرشناسی تنها نه در مکّه ، در عالم سرشناسی از بیعتت پیداست که حیدر شناسی عطر علی دارد سراپای وجودت بانو! مِی ‌کوثر گوارای وجودت بوی نبوّت را که استشمام کردی بهر رواج دین حق اقدام کردی اسلام را با همتت اسلام کردی کفّار را با ثروتت ناکام کردی بوده اساس دین و آیین پیمبر اخلاق او ، اموال تو ، شمشیر حیدر عیسی غلام همسرت تا روز محشر مریم کنیز دخترت تا روز محشر عصمت نخی از معجرت تا روز محشر باقی ست نسل کوثرت تا روز محشر مِهرت برای آسمان‌ها و زمین بس داماد تو حیدر شده ، فخرت همین بس ای طاهره ! بانوی باتقوای مکّه سنگ صبور و حامی آقای مکّه بی اعتنا به طعنه ی زن‌های مکّه ای کاش نیشابور بودی جای مکّه شعب ابی طالب تو را از پا نینداخت آزار اهل شرک از تو « شیرزن » ساخت بانو سلامت می‌کنم از دور و نزدیک پیش حبیب خود در این شب‌های تاریک راحت برو راحت بیا " اُمّ الصعالیک " مکّه ندارد کوچه‌های تنگ و باریک مکّه مدینه نیست آتش پا بگیرد میخی درون سینه ی تو جا بگیرد رفتی ندیدی رکن حیدر را شکستند الواط های بی حیا در را شکستند نامردها ، پهلوی کوثر را شکستند قلب پر از مِهر پیمبر را شکستند رفتی ندیدی باغ تو بی یاسمن شد ای باکفن ! آخر حسینت بی کفن شد
‏این لینک را دنبال کنید تا به گروه من در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI
به جمع عاشقان سیدالشهداء به کانال ضامن اشک بپیوندید. @zameneashk1
ای بردلم امیر، یا مجتبی حسن محبوب بی نظیر، یا مجتبی حسن از سوی ذالجلال، درمکتب کمال مارا توئی دبیر ، یا مجتبی حسن فرزند شیر حق ، مهر منیر حق روشنگر ضمیر، یا مجتبی حسن حلال مشکلی ، فرمانده ی دلی ای عشق دلپذیر ، یا مجتبی حسن من آهوی دلم ، بوده ست از ازل در دامتان اسیر ، یا مجتبی حسن ذکرم شده مدام ،ازصبح تا به شام یاغوث‌وُ یا مجیر ، یا مجتبی حسن تو دُرِّ کوثری ، بی شک وُ شبهه هست خیر شما کثیر ، یا مجتبی حسن فرزند شیر حق، مهر منیر حق روشنگر ضمیر، یا مجتبی حسن جان علی قسم ، مستم کن ازکرم از باده ی غدیر، یا مجتبی حسن من پیر‌ وُ خسته ام ، ازپا نشسته ام دست مرا بگیر ، یا مجتبی حسن سلطان ذوالکرم ، بنما عنایتی بر این فقیر پیر ، یا مجتبی حسن مگذار روز حشر ، درپیشگاه حق افتد سرم به زیر ، یا مجتبی حسن هرچند من بدم ، از خود مکن ردم خرده به من مگیر ، یا مجتبی حسن احد
هدایت شده از 
‏این لینک را دنبال کنید تا به گروه من در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI
‍ بسم الله الرحمن الرحیم به یاد پیر غلام امام حسین ع محمد علی تابع ، شاعر و مداح اهل بیت عصمت و طهارت ع غرق گنه نا امید مشو ز در بار ما که عفو کردن بود در همه دم کار ما بنده و شرمنده تو خالق و بخشنده من بیا بهشتت دهم مرو تو در نار ما توبه شکستی بیا هر آنچه هستی بیا امید واری بجوی ز نام غفّار ما در دل شب خیز و ریز قطرۀ اشگی زچشم که دوست دارم کند گریه گنه کار ما خواهم اگر بگذرم از همۀ عاصیان کیست که چون و چرا کند ز کردار ما وای بر آنکو نگشت نادم از عصیان خویش هلاک گردد بحشر در یَم قهار ما اگر چو تابــع شدی غرق معاصی بیا دست توسل بزن بآل اطهار ما التماس دعا برای پدر این حقیر در لیالی قدر 6 تیر سالگرد مرحوم تابع است برگرفته شده از کتاب گلهای خزان یا علی التماس دعاکانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk1
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ❖﷽❖ روزى كه(آدم) در بهشت از كفْ‌ بهشت خود، بهشت نور على، در صلب او آگه نمودش از سرشت در مكتب استاد خود آموخت درس سرنوشت اين جمله را هنگام مرگ بر سنگ گور خود نوشت: باشد على مرآتِ‌ هو مولا نباشد غير او از پرتو نور على شد خلوت دل منجلى 🕊♥️🕊 (يونس)، نبىِّ‌ محترم چون شد اسير حوتِ‌ غم جانش به لب آمد ز درد خون شد دل او از الم از پرتو نور على آسودهْ‌ دل شد از ظُلَم بهرسپاس از لطف او مى‌گفت با خود دم‌به‌دم: باشد على مرآتِ‌ هو مولا نباشد غير او از پرتو نور على شد خلود دلْ‌ منجى 🕊♥️🕊 از حق چو رخصت داده شد كشتىِّ‌(نوح)، آماده شد با عالمى از بيم و غم كشتى به آب افتاده شد فرمان ذكر يا على از جانب حق داده شد از اين كليد معنوى قفل غمش، بگشاده شد باشد على مرآتِ‌ هو مولا نباشد غير او از پرتو نور على شد خلوت دلْ‌ منجلى 🕊♥️🕊 (موسى) به سوى كوه طور چون شد روان از راه دور نعلين خود افكند و شد آماده از بهر حضور نور على شد منجلى مستش نمود از جام نور آمد چو از مستى به هوش وردِ لبش بود از سرور: باشد على مرآتِ‌ هو مولا نباشد غير او از پرتو نور على شد خلوت دلْ‌ منجلى 🕊♥️🕊 (عيسى) چو حق را بنده شد نور از كفَش، تابنده شد هر مرده ز او شد زنده، ليك او خود ز مولا، زنده شد پيش لب جانبخش او از كار خود، شرمنده شد شد ذكر او، نام على تا نام او پاينده شد باشد على مرآتِ‌ هو مولا نباشد غير او از پرتو نور على شد خلوت دلْ‌ منجلى 🕊♥️🕊 از عالم و آدم همه بودند ازو مُلهَم همه يعقوب و شيث و لوط‍‌ و هود تا زادۀ مريم، همه بودند از روز ازل با نور او، توام همه افلاكيان و خاكيان مست از مىِ‌ اين دم همه باشد على مرآتِ‌ هو مولا نباشد غير او از پرتو نور على شد خلوت دلْ‌ منجلى 🕊♥️🕊 مى از سبوى هو زنم ساغر به ياد او زنم پيمانه هر شب تا سحر از جام آن مَهرو زنم امشب مسلسل جام مى با آن مسلسلْ‌ مو زنم گو پرده را بالا زند تا دم ز الاّ هو زنم باشد على مرآتِ‌ هو مولا نباشد غير او از پرتو نور على شد خلوت دلْ‌ منجلى 🕊♥️🕊 از جام و از خمّ‌ و سبو آيد به گوشم ذكر هو ذرّات عالم سر به سر اندر پيَش در جستجو مى‌خواستم از او نشان افتان و خيزان، كو به كو آمد به گوشم اين ندا: اينست و غير از اين مگو: باشد على مرآتِ‌ هو مولا نباشد غير او از پرتو نور على شد خلوت دلْ‌ منجلى کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
‍ ❖﷽❖ صداى ناله مى‌آيد ز محراب على در خون خود افتاده، بى‌تاب 🕯🏴🕯 سخن بس كن كه حيدر در نمازست امير عشق، در راز و نيازست 🕯🏴🕯 در آغاز نماز، آن مرد برتر به گرمى بانگ زد: اللّهُ‌ اكبر! 🕯🏴🕯 صدا زد، قُل هُو اللّه احد را ستايش كرد، اللّهُ‌ الصّمد را 🕯🏴🕯 به آهنگ ركوع خويش، خم شد نواى دلنشينش، زير و بم شد 🕯🏴🕯 سپس شير خدا، آن سروِ آزاد ز شوق حق به خاك سجده افتاد 🕯🏴🕯 سحر بود على بود و خدا بود چنان در سجده از عالم رها بود 🕯🏴🕯 چه گويم در نخستين سجده، چون شد؟ گل روى ولايت، غرق خون شد 🕯🏴🕯 نخستين سجده بود و واپسين بود نماز عشق را پايان، چنين بود 🕯🏴🕯 دريد آن تيرهْ‌دل، قلب ولى را برآورد از جگر، بانگ على را 🕯🏴🕯 كلام دلنوازش را، گسستند به شمشيرى، نمازش را شكستند 🕯🏴🕯 درخت عدل را از ريشه كندند عدالت را، به ظلم از پا فكندند 🕯🏴🕯 از آن زخمى كه او را بر سر افتاد قد مردانگى، از پا درافتاد 🕯🏴🕯 شگفتا عشق را، در خون كشاندند دو چشم كعبه را در خون نشاندند 🕯🏴🕯 چنان آهى برآورد از دل تنگ كه از آهش پريشان شد دل سنگ 🕯🏴🕯 ولى آه على هم، خودْ نمازست نفَسهاى على، راز و نيازست 🕯🏴🕯 چه‌گويم آن زمان چون شد؟ كه پيداست خروشِ‌ وا على! از كوفه برخاست 🕯🏴🕯 ز بى‌دينان، سيه شد روزگارم مرا كشتند، امّا رستگارم 🕯🏴🕯 بسى بر من از ايشان ناروا رفت وزين مردم به چشمم، خارها رفت 🕯🏴🕯 ز تلخى، صبح و شامم آن چنان بود كه گويى در گلويم استخوان بود 🕯🏴🕯 خداوندا! على، از عمر سيرست مرا هر لحظه مردن، دلپذيرست 🕯🏴🕯 حبيبا! آرزومندم به مردن ز محنت، عاشقم بر جان سپردن 🕯🏴🕯 اشارت از تو مى‌بايد، سر از من نباشد مرگ را، عاشق‌تر از من 🕯🏴🕯 على، ناليد از آن زخم و جان داد به جانان بهتر از جان كى توان داد؟ 🕯🏴🕯 وِرا كشتند، تا ايمان بماند! نشان از معنىِ‌ قرآن بماند! 🕯🏴🕯 چه باكى ز آن بدانديشانِ‌ بدكار! كه دست حق بود دين را نگهدار 🕯🏴🕯 كجا كار على، پايان پذيرد؟ مگر ممكن بود تقوى بميرد؟! 🕯🏴🕯 ببين صبر و جهاد و استقامت به هر گلْ‌ قطرۀ خونِ‌ امامت 🕯🏴🕯 على! اى مظهر عدل الهى! پناه بيكسان در بى‌پناهى 🕯🏴🕯 بدانديشان، تو را از ما گرفتند ز ما معنىِّ‌ تقوى را، گرفتند 🕯🏴🕯 ولى، يادت فراموشى ندارد چراغ عشق، خاموشى ندارد کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
‏این لینک را دنبال کنید تا به گروه من در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI
هر دو عالم قطره و دریا حسین هر دو دنیا صورت و معنا حسین آبرودار است بین ما حسین شهر ما شهر خدا شد با حسین از همه دل می‌کَنیم إلا حسین   صبح محشر روزگار فاطمه‌ست سینه‌زن جایش کنار فاطمه‌ست گریه هر کس کرد یار فاطمه‌ست این محرم‌ها بهار فاطمه‌ست پس بخوان با نوحه زهرا: حسین   من خدا را در جهان دارم فقط مصطفی را در جهان دارم فقط مرتضی را در جهان دارم فقط مجتبی را در جهان دارم فقط می‌شود این‌ها همه یک‌جا حسین   چشم آب از نهر کوثر می‌کشد باده از دست علی سر می‌کشد میل ما دائم به قنبر می‌کشد هر که سر بر پای رهبر می‌کشد می‌شود یک عبد سرتاپا حسین   جبهه فرهنگ جنگ خیبر است پیر ما فرمود مسجد سنگر است نسل زهرا ذوالفقار حیدر است دشمن زهرا یقینا ابتر است لشگری دارد تک و تنها حسین   شد منا فیض جهاد اصغرم سایه پرچم نشد کم از سرم کعبه راهش بسته شد رفتم حرم دست بردارید اصلا از پرم می‌کشد من را خودش بالا حسین   کنده اسرائیل یک چال سقوط شد یمن تاراج عمال سقوط سال بعدی می‌شود سال سقوط می‌شوند آل سعود آل سقوط می‌کند محشر به پا فردا حسین   ابرهه از قبل با ما آشناست جان داعش دست کودک‌های ماست اربعین گردان بچه‌شیعه‌هاست سفره زهرا نجف تا کربلاست می‌نشیند پیش ما آن‌جا حسین   ما نمی‌خواهیم این دینار را مرحبا این امت بیدار را رهبر ما داده این هشدار را بیعت ایران و استکبار را هر کسی مرد است گوید یا حسین   وای از اسلام اشرافیگری مرگ بر حکام اشرافیگری کوفه هم شد خام اشرافیگری این هم از فرجام اشرافیگری سردرآورد از نوک نی‌ها حسین   جهل انصار علی بالا گرفت بین کوچه پهلوی زهرا گرفت راه را بر زینب کبری گرفت هلهله گر بین مردم پا گرفت راستی امسال عاشورا حسین   نوحه‌های مادری بی‌تاب، آب کاش می‌دید اصغرش در خواب، آب مشک را شرمنده کرده آب، آب حال می‌خواهد چه سر در آب، آب ناامید از خیمه سقا حسین   پشت سر گریه، مقابل هلهله تا به لشگر نیست دیگر فاصله یک پدر حیران میان غائله بشکند دستت الهی حرمله دست نفرین می‌برد بالا حسین   دو ذبیح مظلوم من، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم لاله سرخ چمن، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم   قحطی آب شده، تشنه بی‌شیرم علی، تشنه بی‌شیرم علی، تشنه بی‌شیرم علی آن‌قدر گریه نکن، ز غصه می‌میرم، علی ز غصه می‌میرم، علی ز غصه می‌میرم علی   می‌کشی ناخن خود، شیر ندارد مادر، شیر ندارد مادر، شیر ندارد مادر همه جا سر زده‌ام، با تن زارم مادر، با تن زارم مادر، با تن زارم مادر   ذبیح مظلوم من، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم لاله سرخ چمن، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم   حرمله منتظر است، تیر ز لشگر بزند، تیر ز لشگر بزند، تیر ز لشگر بزند حنجرت را وسطِ، معرکه آخر بزند، معرکه آخر بزند، معرکه آخر بزند   گوش تا گوش سرت، ریخت به هم پیش پدر، ریخت به هم پیش پدر، ریخت به هم پیش پدر ماندم از خجلت تو، من چه کنم پیش پدر، من چه کنم پیش پدر، من چه کنم پیش پدر   ذبیح مظلوم من، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم لاله سرخ چمن، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم   پدرت گریه‌کنان، پشت حرم می‌آید، پشت حرم می‌آید، پشت حرم می‌آید وسط هلهله‌ها، با قد خم می‌آید، با قد خم می‌آید، با قد خم می‌آید   ترسم این است که از حنجره‌ات خون بکشند از دل خاک تو را یک‌شبه بیرون بکشند   ذبیح مظلوم من، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم لاله سرخ چمن، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم، وای علی‌اصغرم   تشنه‌لب عالمین، ای شه مظلوم حسین، ای شه مظلوم حسین، ای شه مظلوم حسین فاطمه را نور عین، ای شه مظلوم حسین، ای شه مظلوم حسین، ای شه مظلوم حسین   پدر خاک کجایی؟ پسرت خاک نشد، پسرت خاک نشد، پسرت خاک نشد مادر آب کجایی؟ پسرت آب نخورد، پسرت آب نخورد، پسرت آب نخورد
هدایت شده از 
خدا کند که نراند ز کوی خویش گدا را حدیث ماه مبارک . حاج . خدا کند که نراند ز کوی خویش گدا را خدا کند که مقیم سحر کند دلِ ما را . مقیم سی شبۀ این ضیافتِ کرَمیم و چگونه با تو توان گفت، شاکریم خدا را . ز معجزات فراوان به چشم خویش بدیدم حدیث بندگیِ عاشق و خلوصِ گدا را . به اذن فاطمه تا انتهای ماه ضیافت هزار مرتبه خواندیم سیدالشهدا را . هزار و یک سفرِ عشق رفته ایم خراسان هزار حجِ قبول است هر که خواند رضا را . به افتتاح و ابوحمزه و مجیر و کمیلش شنیده ایم ز ذاکر نوای آل عبا را . لباس لیلۀ قدرم هزار و یک زره ام شد حدیثِ ماهِ مبارک به سینه داد صفا را . به یُمن روضۀ اربابِ بی کفن، شهِ عطشان تمام سال گشوده کریم، دست عطا را . تمام سال نشد، لااقل بیا شب جمعه ز بعدِ ماه مبارک بگیر دست دعا را . رفیقِ نیمه شب و اشک و آه و روضه عشاق خدا نگیرد از این طایفه، چنین رفقا را . خبر دهید که مشتاقِ اربعینِ حسینیم به این بهانه گرفتیم اذنِ کرب و بلا را
ذکر استغفارهایم بی اثر مانده هنوز یک نگاهی کن گدایت پشت در مانده هنوز گریه ها کردم ز دوری ات ولی آقای من بنده ی بیچاره از تو بی خبر مانده هنوز دارد آقا ماه مهمانی به پایان می رسد حسرت دیدارتان در یک سحر مانده هنوز قول دادم نوکر خوبی شوم اما نشد هی شکستم توبه و این درد سر مانده هنوز رو زدم بر غیر تو حالا زمین خوردم ببین این دل زار من آقا در خطر مانده هنوز دگر از دست خودم خسته شدم پاکم بکن تا که یک فرصت برایم مختصر مانده هنوز نکند روزیِ امسال من آقا نشود اربعین پای پیاده یک سفر مانده هنوز کرمی کن برسان نوکرتان را به حرم بوسه بر شش گوشه با چشمان تر مانده هنوز ته گودال صدا زد خواهرم گریه نکن ماجرای خیزران و تشت زر مانده هنوز روح الله پیدایی
السلام علیک ایها القائم المنتظر المهدی(عج) مرا از اين همه اندوه تيره راحت كن كجاست سمت سپيده مرا هدايت كن   نگاه كن چه شب و روز مُهمَلي دارم سكوت' ،پشتِ دلم را شكست، صحبت كن   هزار جمعه بي روح بي تو جان كندم بس است بي تو نشستن،پديد طلعت كن   تو از سلاله ی نوري، تو نبض باراني نگاه ملتمس خاك را اجابت كن   مرا به ذوق بكوچان به سمت حضور مرا به جشن بزرگ ظهور دعوت كن   به نعش خوني آلاله ها قسم ستاره بپاش قناريان نفس مرده را حمايت كن   "حاج علي انساني"
🌙دارد بساط ماه خدا جمع می شود از سفره نان و آب و غذا جمع می شود   آن دامنی که دست کرم پهن کرده بود دارد ز دست های گدا جمع می شود   فرصت گذشت این رمضان هم تمام شد زیباترین بهانه ما جمع می شود   یک ماه شهر ما نفس راحتی کشید اما چه زود حال و هوا جمع می شود   نزد طبیب حال دلم خوب می شود وقتی طبیب هست شفا جمع می شود   من تازه انس تازه گرفتم به نام تو ربّ کریم سفره چرا جمع می شود؟   دیگر ببخش هرچه نبخشیده ای زما دیگر ببخش هرچه گدا جمع می شود   مارا بخر ؛ بیا و معطل نکن مرا لحظه های لطف و صفا جمع می شود   امشب که رفت جز عرفه ،ای خدای من دریای رحمت تو کجا جمع می شود   این بار من که ریخته در راه آخرش با رحمت امام رضا جمع می شود   امشب که رفت وعده ما در محرم است در صحن ارک اهل عزا جمع می شود   آخر به لطف فاطمه این جمع بی ریا در صحن شاه کرب و بلا جمع می شود🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا