eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.8هزار دنبال‌کننده
259 عکس
163 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ■ روایت شام | ماهِ تمام □ محسن حنیفی بگو که مرثیۀ شهر شام را چه کنم؟ نگاه هرزۀ مشتی عوام را چه کنم؟ گرفتم این که نگفتم از آن طناب سیاه گذشتن از وسط ازدحام را چه کنم؟ دلا، نگفتن این ظلم‌ها خودش ظلم است اگر بیان نشد، امر امام را چه کنم؟ صدای ضجّۀ یک کاروان اسیر کم است؟ صدای هلهلۀ خاص و عام را چه کنم؟ اگر به سبّ علی، شمر دون دهن وا کرد حضور حـضرت خیرالانـام را چه کنم؟ به عمد می‌گذرد هی ز پیش چشم رباب بگو که حرملۀ بد مرام را چه کنم؟ تو را نشانده عدو بر فراز منبر نی به نیزه بستن ماه تمام را چه کنم؟ صدای زجر، نگاه سنان، تمسخر شمر برادر این همه زجر مدام را چه کنم؟ به دست بسته و پیشانی شکسته، بگو هجوم آتش بالای بام را چه کنم؟ رسیده قافله نزدیکی خرابه، حسین! خودت بگو که من این چند گام را چه کنم؟ . ----------------------------- کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. می‌شود غصه‌ی دوری تو سر دیر به دیر سر به ما می‌زنی ای سر چه قدر دیر به دیر غیر رأس پدر و رأس عمو در یک قاب می‌رسند آه به هم شمس و قمر دیر به دیر پدری که نگران است برایش دختر باید اصلا برود هم به سفر دیر به دیر تو ولی از سفرت دیر که برگشتی هیچ؛ باد هم از سرت آورد خبر دیر به دیر زود پژمرده شود گونه‌ی دختر بچه برسد از پدرش بوسه اگر دیر به دیر طعم آن بوسه‌ی آخر به لبم مانده ولی حل شود در لب خشکیده شکر دیر به دیر این چه وضعی است؟ برای من دختر زشت است بخورد شانه اگر موی پدر دیر به دیر ✍ .
. کاری از دست کسی بر نمیاد من خودم اینارو بیرون میکنم نوه ی فاطمه ام خوب بلدم من با گریه شامو ویرون میکنم من دیگه طاقت دوری ندارم بابامو اونجوری که بود بیارن دیگه داره حوصلم سر میره ها عمه بابامو بگو زود بیارن اینقدر شما رو جای من زدن که میخوام جای همه گریه کنم عمه جون منو ببر یه گوشه که بشینم یه عالمه گریه کنم تا عمو بود یادته تو شهرمون هیچ کسی سایمونو ندیده بود گوشواره خوشگلامو پیدا کنید همونا که داداشم خریده بود عمه اینجایی یا رفتی عزیزم اگه اینجایی یه لحظه میشینی؟ یه چیزی میگم به بابام نگیا چشامم خوب نمیبینه میبینی؟ ✍ .
. سوی سابق را ندارد دیده تارم پدر همچو ابرم در نبودت سخت میبارم پدر به گمانم عمه هم از دست من خسته شده بعد تو بر دوش او افتاده هر کارم پدر دست در دست پدر رد شد از اینجا هر کسی با غرور دخترانه گفت که، دارم پدر این که هم بازی ندارم حوصله بر میشود بیشتر سرگرم زخم طاول و خارم پدر تو خودت گفتی که می آیی بیا پس زودتر تا نداده بیشتر این زجر آزارم پدر من که بوده بالشم نرمی دستان عمو حال سر بر سنگ این ویرانه میذارم پدر من که نازم را عمو عباس روزی می‌کشید در طناب سلسله حالا گرفتارم پدر من دگر از تو النگویی نمی‌خواهم بیا بیشتر از هر کجا ترسان ز بازارم پدر من به عشق اینکه یک بار دگر میبینمت از سر شب تا طلوع صبح بیدارم پدر تو فقط یک لحظه از نیزه به آغوشم بیا تا ببینی از لبت لب بر نمی‌دارم پدر .