eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
255 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. مست از احادیثت، کرده ای خلایق را. کردی از خدا لبریز، تک تک دقایق را. هر کلام پر نورت، لحظه های روحانی. داده صیقل از عشقت، روح و جان عاشق را. تا کسی نیفتد در، منجلاب گمراهی. جرعه ای به ما دادی، کوثر حقایق را. پای حکم هر امری، با بیان شیوایت. کرده ای پراکنده، عطر قال صادق را. با حرام و مکروه و مستحب و واجب ها. گفته ای به ما راهه، بندگی خالق را. بر شما هر آنکس که، می شود ارادت مند. در دو عالم آقا او، می شود سعادت مند. گوشه چشم غمازت، کرده باطل افسون ها. گشته قاصر از مدحت، دست باز مضمون ها. جلوه کردی از شوقت، در تمامی تاریخ. دست شسته از لیلی، دسته دسته مجنون ها. در تنور مشتاقی، گرم سوختن کم نیست. دل سپرده بر عشقت، از تبار هارون ها. راه حل هر مشکل، ره گشای هر بن بست. فقه جعفری گشته، در سکوت قانون ها. حوزه های علمیه، در طریق آموزش. بر مدارتان گشته، نقطه عطف کانون ها. هشتمین هدایت گر، در مسیر ایمانی. کاشف الحقایق از، راز و رمز قرآنی. استوار گردیده، از قیامت ایمان ها. از شمیم افکارت، جان گرفته عرفان ها. فهم و درک شیعی را، با نگاه تفسیری. داده ای شما رونق، در تمام دوران ها. بوحنیفه می گوید، که هلاک می گردید. بی تلمذ درست، آن دو ساله نعمان ها. درس و بحثتان دیده، چون زراره شاگردان. چون ابان، مفضل ها، چون هشام و حمران ها. مانده تا که بشناسد، چشم و گوش این دنیا. نه خودت که شاگردی، چون ابو بصیرت را. روی دوش خود داری، پرچم پیمبر را. گشته ای ششم آیه، آیه های کوثر را. در مصاف با شبهه، از خودت نشان دادی، در جهاد اندیشه، اقتدار حیدر را. با تلاش بی وقفه، کرده ای نهادینه. در وجود هر شیعه، اعتقاد و باور را. عالمی که باشی تو، به خدا که جا دارد. بوسه زد، تبرک کرد، پله های منبر را. در قیاس عالم ها، با شهید و با خونش، نامتان شرف داده، جایگاه جوهر را. ششمین در از حکمت، بر مدینة العلمی. جانشین پیغمبر، در علوم و در حلمی. ارث، از علی بردی، شوکت جلالت را. لحن هر کلامت را، نطق بی مثالت را. جنگ فتنه رفتی با، ذوالفقار استدلال. بارها گرفتی تو، خیبر جهالت را. وقف تربیت کردی، بر چهار هزار عالم. کل عمر پر بار از، روز و ماه و سالت را. گر چه کلهم نورا، واحد از خداوندید. مذهبت بقا داده، مکتب رسالت را. کربلایت ای آقا، رنگ و بوی علمی داشت. گر چه این جهان نشناخت، وسعت کمالت را. من همیشه می جویم، از شما بهشتم را. با شما رقم زد حق، کل سرنوشتم را. شرک مخفی ام را با، نور خود هدایت کن. از خدا و توحید و دینمان روایت کن. اهل معرفت سازم، غرق در یقینم کن. دامن دلم را پر، از دلیل و آیت کن. تا ببیند این خسته، غربت بقیعت را. خرجی سفر با تو، قسمتم زیارت کن. با تو می کنم معنا، عاقبت به خیری را. امر دین و دنیایم، را بیا کفایت کن. گوشه چشمی از لطفت، تا ابد مرا کافی است. کاسه ام تهی گشته، لطف بی نهایت کن. سر خوشم از این نعمت، سر به راهه این راهم. من که از شما چیزی، جز شما نمی خواهم. ......................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
دلم زیارت دوره گرفته در پایت. دو چشم من شده از غصه غرق دریایت. زیارتی همه از روضه های ملموست. فدای صبر زیاده دل شکیبایت. شدی یتیم به طفلی ولی بزرگ شدی. میان گرگ صفت ها شبیه بابایت. امان نداشت ز دست هجوم دشمن ها. خلوص راز و نیازت به نیمه شب هایت. به دست بسته کشیدند و بردنت اما. نخورده ضربه ی سیلی به روی زهرایت. چه فرق بین علی یا نقی که توهین شد. به نام شیر خداوند و نام زیبایت. دویده ای پی مرکب شبانه در کوچه. به یاد عمه ی تنها میان صحرایت. سه شب شبیه اسیران کربلا دادند. به جای خانه تو را در خرابه ها جایت. میان بزم شراب به یاد مجلس شام. دلت شکسته و برگشت رنگ سیمایت. به پیش چشم خودت قبر خویش را دیدی. ولی کسی نزده بوسه پای رگ هایت. چه قدر لحظه ی جان دادنت غریب شدی. نبود در برت آن لحظه ماه رعنایت. ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
تا که زیر بار هجران سینه سنگین می شود. دیده ی مانده به راهت ابر غمگین می شود. شور بختی قسمت هر کس ندارد باورت. از بهارت کام دل یک روز شیرین می شود. دفتر عمرم ندارد برگه ای غیر از گناه. با نگاهت برگ برگش لوح زرین می شود. کار عشقت در دلم بالا گرفته ماه من. تب شده با جزر و مد بالا و پایین می شود. شیخ شهرم گفته می بیند تو را هر پیر مرد. خاطرم یک ذره با این جمله تسکین می شود. تا که خواب هر شبم تعبیر دیدارت شود. دست بر دامان دلم بر ابن سیرین می شود. می شوم حاجت روا وقتی که آه مرتضی. با دعای دست زهرا مرغ آمین می شود. می شود رویا حیاط خلوت دنیای من. آفتاب هر شب روزم شود آقای من. می چکد عشق از لبانم با شرابی آتشین. آتش افکنده به جانم التهابی آتشین. مثل سیر و سرکه می جوشد دلم بی طاقتم. بی قراره بی قرار از اضطرابی آتشین. دست شستم از خودم از زندگی بی روی تو. پاگرفته در وجودم انقلابی آتشین. طالبت گرچه نگشتم قدر یک جو تشنگی. گیر عشقم بین صحرا در سرابی آتشین. در کویر آرزو حسرت به دل مانده منم. می شود بختم بجنبد با شهابی آتشین. من به تو مشتاق و تو مشتاق من رخصت دهی. از کمان تیری رهایم با شتابی آتشین. گر پذیرایم شوی تا در سپاهت جان دهم. می نهم پا در رکابت با رکابی آتشین. کوچکم اما بزرگی می زند پر در سرم. در سپاهت کمترین سرباز مالک، اشترم. گرچه دل در پای لیلا می شود پابوس عشق. تاب درک کردنت را نیست در قاموس عشق. کمتر از یک قطره در پیش نگاهت می شود. قدر بالایی که دارد لفظ اقیانوس عشق. من حساب کار خود را کرده و دنبال نور. در شب ظلمت دلم خوش گشته بر فانوس عشق. گرچه یک روز عاقبت از راه می آیی ولی. نزد مجنون انتظارت می شود کابوس عشق. عهد خود را با شما با خون خود امضا زده. در چهل منزل سحرها هرکه شد مانوس عشق. می رسی آخر زمین زیباتر از جنت شود. می گشایی تا که پر در عالمین طاووس عشق. می رسد بر گوش جان آن لحظه از مسجد اذان. از کنشت و از کلیسا نغمه ی ناقوس عشق. پشت پرچین خیال آن سوتر از اندیشه ها. می شود محور به نقطه اشتراک ریشه ها. با ظهورت کلبه ی احزان گلستان می شود. کاخ بیداد و ستم ویران ویران می شود. شرک جان با دیده ی عباسی ات ایمان شده. گر بخواهی کل عالم غرق سلمان می شود. حق پرستی می شود تنها مرام مردمان. روح و قلب آدمی لبریز ایمان می شود. در پناه امن لا اکراه فی الدین شما. هرکسی بر باور دینش مسلمان می شود. آدمیت حکم فرما در همه دنیا شده. در حقیقت تازه انسان نامش انسان می شود. با ظهورت کل عالم خیمه ی سبزت شده. مهزیار عاشقت در خیمه مهمان می شود. ای فدای چشم مستت در منای عاشقی. جان عاشق با لک لبیک قربان می شود. باظهورت بر دل طوفانم آرامش بده. خاتمه بر کار آل نفت و بر داعش بده. روی دوشت آبشار شام گیسو ریخته. مست چشمت قلب صد صحرای آهو ریخته. طعم خرمای لبانت در دهان عسکری. آبروی انگبین در صحن کندو ریخته. ذوالفقار چون هلالت در غلاف دلبری. جان لیلی ها به رعد و برق ابرو ریخته. پای قد و قامت عباسی ات طوبا ترین. بی شمار از عاشقانت سرو دلجو ریخته. فطرس اشکم سلامم را رسانده محضرت. اشک هایی کز فراق تو چه نیکو ریخته. من کجا و نوکری ات که رئیس مذهبم. همتش را در قدومت وقف جارو ریخته. روضه خواندن نزدتان سخت است وقتی چشمتان. خون به جای اشک پای داغ بانو ریخته. غیرت چشمت شبیه چشم سقا خون گریست. بر غم زینب که داغی سرتر از آن داغ نیست. ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
با ذکر یا حسین تو دل دم گرفته است. در عرش سینه خیمه ی ماتم گرفته است. آتش به خون دل زده ققنوس دیده ها. از روضه هات بال و پر غم گرفته است. چشم از شب شهادت تو رزق و روزی. خود را برای ماه محرم گرفته است. از آه آتشین تو در پای روضه ها. از سنگ روضه خوان تو شبنم گرفته است. باد از نفس نفس زدنت بین گریه ات. موج عزا به دامن پرچم گرفته است. بشکن سکوت بغض گلو را عزیز جان. بر منبرت جلوس کن و روضه ای بخوان. با سیر در میان مقاتل، و روضه ها. ما را فدای عشق حسین کن در این منا. تا غرق اشتیاق حسین دق نکرده ایم. همراه خود ببر دل ما را به کربلا. واکن گره ز روضه ی گودال قتله گاه. از ناله ی غریب زنی بین خنده ها. قرآن به لحن روضه، بخوان آیه های کهف. هم ناله باش قاری قرآن نیزه را. با پای دل ببر دل ما را در این سفر. بر روی خار غصه و غم شام پر بلا. بی شک شنیده از دم روضه، پیام تو. دنیا طنین ناله ی الشام و شام تو. در نفخ روضه کار تو با غم دمیدن است. با گریه تا نهایت غصه رسیدن است. قربان حج کودکی ات ای سفیر عشق. هر روضه ات منای به قربان رسیدن است. سعی صفا و مروه ی حجت به روی خار. از کربلا به شام، پیاده دویدن است. دیدی جواب قاری قرآن به شهر شام. با چوب خیزران ز لبش بوسه چیدن است. دیدی که ظرف جان پر از زخم عمه ات. بین خرابه لب پره شوق پریدن است. جسمت مدینه بود و دلت مرغ کربلا. ای آخرین شهید محرم به روضه ها. .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
در میان قتلگه بر حنجرت بوسه زدم مثل عمه من به جای مادرت بوسه زدم بر تمام پیکری که چیده ام در بوریا بر تمام زخم های پیکرت بوسه زدم مثل پاره های قرآن من به اشک چشم خود دست های ساقی آب آورت بوسه زدم تشنه ی یک بوسه بودم با تلظی بارها چون سه شعبه بر گلوی اصغرت بوسه زدم تشنه بودم مثل اکبر من نه بر انگشترت بلکه جای خالی انگشترت بوسه زدم در وداع آخرم با جسم اکبر جای تو بر ترک های لبان اکبرت بوسه زدم روی زخم تازیانه بر غبار چادری مانده زیر دست و پا از خواهرت بوسه زدم وقت غسل نیمه شب با یاد غسل فاطمه بر کبودی های جسم دخترت بوسه زدم
به هر نگاه نگاهم که در نگاه تو آمیخت. دلم به چنگه ی مژگان چشم مست تو آویخت. دلم خوش است چنین گرم آرزوی نگاهت. وگرنه روی دلارای تو ندیده دلم ریخت. غمت به خون دل و اشک دیده ام شده سفته. به جای جای دلم مثل لاله داغ شکفته. به تنگ آمده ام از سکوت بغض گلویم. بیا که با تو بگویم هزار حرف نگفته. علاقه ام به شما کنج سینه کیل ندارد. دلم به غیر شما بر کسی میل ندارد. در انتظار تو خشکیده است چشمه ی اشکم. مرا ببخش که چشمم خروش سیل ندارد. غزل به سرخی لبهایتان نگفته کسی نیست. بدون حب شما بین سینه ها نفسی نیست. برای خلق هزار آرزوی دور و دراز است. ولی به سینه ی ما غیر دیدنت هوسی نیست. برای ما شده ای اشک شوق و شور و تمنا. که دست ما شده کوته ز عرش دامنت آقا. تو مقتدای تمام ستاره های سهیلی. حضور تو همه جا هست و نیست چشم تماشا. به ترس و دلهره ی عشق مبتلا و اسیرم. که قبل روز ظهورت خدا نکرده بمیرم. قسم به عهد چهل روزه ای که باتو نمودم. دعاکنید در آن لحظه سر زخاک بگیرم. دعا کنید که من هم یکی از آن همه باشم. دعا کنید کفن پوش عید فاطمه باشم. دعا کنید به روز ظهور و لحظه ی رجعت. که سر سپرده و سرباز شاه علقمه باشم. ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
مست از احادیثت، کرده ای خلایق را. کردی از خدا لبریز، تک تک دقایق را. هر کلام پر نورت، لحظه های روحانی. داده صیقل از عشقت، روح و جان عاشق را. تا کسی نیفتد در، منجلاب گمراهی. جرعه ای به ما دادی، کوثر حقایق را. پای حکم هر امری، با بیان شیوایت. کرده ای پراکنده، عطر قال صادق را. با حرام و مکروه و مستحب و واجب ها. گفته ای به ما راهه، بندگی خالق را. بر شما هر آنکس که، می شود ارادت مند. در دو عالم آقا او، می شود سعادت مند. گوشه چشم غمازت، کرده باطل افسون ها. گشته قاصر از مدحت، دست باز مضمون ها. جلوه کردی از شوقت، در تمامی تاریخ. دست شسته از لیلی، دسته دسته مجنون ها. در تنور مشتاقی، گرم سوختن کم نیست. دل سپرده بر عشقت، از تبار هارون ها. راه حل هر مشکل، ره گشای هر بن بست. فقه جعفری گشته، در سکوت قانون ها. حوزه های علمیه، در طریق آموزش. بر مدارتان گشته، نقطه عطف کانون ها. هشتمین هدایت گر، در مسیر ایمانی. کاشف الحقایق از، راز و رمز قرآنی. استوار گردیده، از قیامت ایمان ها. از شمیم افکارت، جان گرفته عرفان ها. فهم و درک شیعی را، با نگاه تفسیری. داده ای شما رونق، در تمام دوران ها. بوحنیفه می گوید، که هلاک می گردید. بی تلمذ درست، آن دو ساله نعمان ها. درس و بحثتان دیده، چون زراره شاگردان. چون ابان، مفضل ها، چون هشام و حمران ها. مانده تا که بشناسد، چشم و گوش این دنیا. نه خودت که شاگردی، چون ابو بصیرت را. روی دوش خود داری، پرچم پیمبر را. گشته ای ششم آیه، آیه های کوثر را. در مصاف با شبهه، از خودت نشان دادی، در جهاد اندیشه، اقتدار حیدر را. با تلاش بی وقفه، کرده ای نهادینه. در وجود هر شیعه، اعتقاد و باور را. عالمی که باشی تو، به خدا که جا دارد. بوسه زد، تبرک کرد، پله های منبر را. در قیاس عالم ها، با شهید و با خونش، نامتان شرف داده، جایگاه جوهر را. ششمین در از حکمت، بر مدینة العلمی. جانشین پیغمبر، در علوم و در حلمی. ارث، از علی بردی، شوکت جلالت را. لحن هر کلامت را، نطق بی مثالت را. جنگ فتنه رفتی با، ذوالفقار استدلال. بارها گرفتی تو، خیبر جهالت را. وقف تربیت کردی، بر چهار هزار عالم. کل عمر پر بار از، روز و ماه و سالت را. گر چه کلهم نورا، واحد از خداوندید. مذهبت بقا داده، مکتب رسالت را. کربلایت ای آقا، رنگ و بوی علمی داشت. گر چه این جهان نشناخت، وسعت کمالت را. من همیشه می جویم، از شما بهشتم را. با شما رقم زد حق، کل سرنوشتم را. شرک مخفی ام را با، نور خود هدایت کن. از خدا و توحید و دینمان روایت کن. اهل معرفت سازم، غرق در یقینم کن. دامن دلم را پر، از دلیل و آیت کن. تا ببیند این خسته، غربت بقیعت را. خرجی سفر با تو، قسمتم زیارت کن. با تو می کنم معنا، عاقبت به خیری را. امر دین و دنیایم، را بیا کفایت کن. گوشه چشمی از لطفت، تا ابد مرا کافی است. کاسه ام تهی گشته، لطف بی نهایت کن. سر خوشم از این نعمت، سر به راهه این راهم. من که از شما چیزی، جز شما نمی خواهم. ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab