eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
295 عکس
180 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. آن که رخساره ی او رنگ محبّت دارد نور توحید بود آن چه به طلعت دارد بی وضو جن وملک نام نکویش نبرند نام اونزد خدا عزّت وحُرمت دارد نام او هست صفا بخش دل اهل جهان که به اندازه ی فردوس طراوت دارد اوست خورشید نبّوت که زروز خلقت مهراو دردل هرذرّه اقامت دارد این همان محیی دین است که از روز ازل به روی شانه ی خود مُهر نبّوت دارد این همان سرو سرافرازو همیشه سبزاست که به سر درهمه جا ابر کرامت دارد این همان واسطه ی مبدأ فیض ازلی است که زانوار خدا نور بصیرت دارد این همان سوره ی نوراست به قرآن مبین که دراین آیه خداوند بشارت دارد این همان شاخه ی طوباست که درفردوس است این همان عطر نفیس است که جنت دارد کرد خورشید نبّوت زحرا تاکه طلوع آسمان دیدبه رخ نور هدایت دارد همه ذرّات دران روز به حیرت دیدند که به قدقامت خود شور قیامت دارد سند روشن توحید پرستی با اوست همرهش مژده ای از صبح سعادت دارد در ره عشق سبکبال ترین عاشق اوست گرچه برشانه ی خود کوه رسالت دارد تا به معراج خدا سیر وسفر کرد شبی آن که جبریل به او عشق وارادت دارد درحرمخانه ی حق محرم اسرار خداست با خدا شب همه شب اوست که خلوت دارد اوست پیغمبر رحمت که به پای میزان برهمه اهل جهان لطف وعنایت دارد ای «وفایی» به گل روی محمّد صلوات بُردن نام رسول است که لذّت دارد حاج سید هاشم وفایی ✍ .................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
خبرت هست که آن طاق معلیٰ اُفتاد ناگهان کُنگره‌یِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد   خبرت هست ستون‌های یَهودا اُفتاد خبرت هست هُبَل خورد شد عُزیٰ اُفتاد خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تاکه از گُردیِ ما یوقِ گران بردارد از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد   جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سَروِ روان ما را بس" حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفَسَت پاک‌تر از پاکی ها غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکی ها اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکی ها نوری و نورِ پراکنده بر این خاکی ها ای نَفَس‌های علی ای همه هستِ زهرا عالمی دستِ تو بوسید و تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمه‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دُعایت عَلَم چهاردهم می‌آید ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مَردِ این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌یِ جعفریِ خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهراییِ تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سرِ هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر پیامت آقا پشتِ یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام است فقط تکه کلامت آقا از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات ...................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. یا امام صادق(ع) هفده ماه ربیع وآمده قرص قمر شد ششم ماه ولایت در مدینه جلوه گر حضرت باقر بود امروز در حال سرور هم زمیلاد پیمبر هم زمیلاد پسر ام فروه مادرش بوسه برویش می زند سبط خود را حضرت سجاد می گیرد به بر ساکنان عرش بر دیدار او صف بسته اند تابیندازند بر روی چوماهش یک نظر با وجود اوبهاری تر شده ماه ربیع نغمه شادی رسد برگوش ازمرغ سحر روز میلاد محمد(ص) صادق آلش رسید نخل علم حیدری را آمده نیکو ثمر نام او جعفر بود هرشیعه باشد جعفری در احادیث فراوان باشد از مولا اثر می شود استاد معلومات گوناگون روز شیعه می باشدهمیشه برامامش مفتخر شهره گردد هر که شاگردی او را می کند باچنین استاد هرشاگرد گردد معتبر سالها باشد که ما مدیون طب الصادقیم ازبرای جمله بیماران ما بوده سپر روز میلادش دل شیعه هوایی می شود می زند در حسرت خاک بقیعش بال وپر ای خوشا فصل ظهور حضرت صاحب زمان تاکه سازد شیعه بهرش بارگه از سیم و زر شاعر : اسماعیل تقوایی ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. باید که خدا نام تو طاها بگذارد با خلق تو منّت به سر ما بگذارد جبریل، میان حرمت پا بگذارد داغی به دل گنبد کسرا بگذارد حالا که در آفاق، نگاه تو درخشید آتشکده را سرد کن ای مشعل توحید خیرات کن از نور دلت اهل محل را برهم زده عقل و خردت، جنگ و جدل را انداخته ابروی کجت، لات و هبل را دید آمنه در چهرهء تو خیر العمل را پیش حجر الاسود چشمان سیاهت صد طایفه گشتند مسلمان نگاهت داروی غم و حال پریشان قریشی ختم رسل و مالک ایمان قریشی جانم به فدای تو که سلطان قریشی از اولش آقای یتیمان قریشی هرکس گذرش بر در میخانه ات افتاد یک جرعه زد و گفت که روح پدرت شاد تصویر تو نه! وجه خدا در نظر ماست ذکر صلوات تو فقط بال و پر ماست تا روز جزا سایهء تو روی سر ماست همشهری سلمان تو بودن هنر ماست ما جمع گداهای تو لالیم به والله ما خاک کف پای بلالیم به والله راهی که به سوی تو بود، سوی بهشت است لبخند بزن، خنده ات آن روی بهشت است از عطر تنت، مکه پر از بوی بهشت است شادیم که زهرای تو بانوی بهشت است نازل شده در منزل تو سورهء کوثر در غار حرایت متجلی شده حیدر تقدیر مسلمانی ما پشت در توست در دست خلیل آن شب کعبه، تبر توست هر معجزه، یک جلوهء شق القمر توست پس رادّ الشمس علی از یک نظر توست قرآن شدی و منطق تفسیر گرفتی با دست علی قبضهء شمشیر گرفتی در شعب ابی طالب علی یارِ تو بوده تیغش همه جا فاتح پیکارِ تو بوده حیدر ز ازل حیدر کرارِ تو بود حتی شب معراجِ تو پاکارِ تو بوده ظرفی که تعارف به تو شد ظرف علی بود حرفی که خدا زد به خدا حرف علی بود در وادی عشق تو دلِ ناخلفم بُرد موج غزلت اینطرف و آنطرفم بُرد من را به حرم، مستی و شور و شعفم بُرد از گنبد خضرای تو سوی نجفم بُرد بیرون زده از باغ تو صد شاخهء طوبا انگور نجف چیده ام از خانهء زهرا ما را چو اویس قرنت عاشقِ خود کن سجاده نشینِ سحر خالقِ خود کن جان علی و فاطمه ات لایقِ خود کن زوّار بقیع پسر صادقِ خود کن بی حبّ تو قرآن خدا را نگشودیم ما منتظر مکهء بی آل سعودیم تا اینکه از افلاک، ز صادق خبر آمد از عرش خدا، رزق دو چشمان تر آمد از حوزهء علمیهء او روضه در آمد گفتیم حسین و حرمش در نظر آمد از خاک بقیعش دل ما را نتکانید ما را به حسینیهء صادق برسانید ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ایام مُلک و مَلک مُرید و مسلمانِ احمد است در ذيلِ لطفِ بی حد و احسانِ احمد است احمد محمّد است و محمّد رسولِ حق جمع صفات نیز، به عنوانِ احمد است هر گل که بشکُفت به گلستان معرفت مدیونِ قطره قطره ی بارانِ احمد است "اقرأ.."بخواند و غار حرا پر زِ نور شد مبعث، شروعِ تابش قرآنِ احمد است معراج رفت و هم سخنِ کردگار بود این نقطه، اوجِ عزت و ایمانِ احمد است زهراست دخترش، ثمرش، مادرش، بَلی.. زهرا شکوهِ مِدحَت دیوانِ احمد است سرمایه اش خدیجه و شمشیر او علیست این دو، دو بالِ فتح به میدانِ احمد است این شعر را بخوان، که جهان را خبر کنی جانِ جهان علی و، علی جانِ احمد است .
. شب رفت و رفت بر تن عالم لباس صبح روشن شد آسمان شب از انعکاس صبح خیل ملک به حالت تعظیم دور اوست اما به سوی هوست تمام هواس صبح نامش همینکه معجزِ پروردگار شد ایمن شد از وساوس خناس ناس صبح از باغ ساوه بوی انار آمد و سپس دریاچه اش به خاک نشست از هراس صبح داردطلایِ بتکده ها زنگ می زند از خواب می پرند همه با تماس صبح دارد دوباره کار خدا سکه می شود خورشید قلب ها پسر مکه می شود تو آمدی و رحمت للعالمین شدی خورشید اولین و مه آخرین شدی در پیچ وتاب زلف تو یک خلق واله اند با گیسوان ریخته حبل المتین شدی از آن طرف تو را همه ساحر صدا زدند از این طرف برای همانها امین شدی تنها به خاطر پدر فاطمه شدن در اعتکاف رفتی و چله نشین شدی با خنده های فاطمه لبخند می زدی باغصه های فاطمه زار و حزین شدی گفتی حسین از من و من هستم از حسین اول نفر تویی ولی از پنجمین شدی لنگ است بی نگاه شماها کمیت من قربان اهل بیت شما اهل بیت من کعبه همینکه از بت عزّی زلال شد بر روی گونهء تو مبدل به خال شد اینگونه بود روی سیاه آبرو گرفت اینگونه کعبه منبر بانگ بلال شد بوی تو را اویس به شهر قرن کشید گرچه براش دیدن رویت محال شد شبهای وحی هم خود جبریل در حرا بالش برای اشک شما دستمال شد یادت که هست آن شب معراج هم علی مشغول باغبانیِ آن سیب کال شد دیدید خواستگار شده دختر از شما گفتید در جواب که کی بهتر شما؟! لب وا نمی کنند حکیمان بدون تو مفهوم نیست یک خط قرآن بدون تو وقتی بهشت خلق،همان خانهء شماست سردرگمی است زندگی یک آن بدون تو فردوس با تمام درختان و میوه هاش می شد شبیه خاک بیابان بدون تو یوسف اگر اسیر جمال شما نبود دل را نکنده بود ز کنعان بدون تو در بارگاه قدس علی هم که می رویم مزه نمی دهد شب ایوان بدون تو وقتی که مصحف تو همان مصحف علیست اصلا" مزار تو نجف اشرف علیست دینت علی،مرامت علی، دلبرت علی روحت علی، توانت علی، پیکرت علی فکرت علی، خیالت علی، باورت علی جنت علی،قیامت علی، کوثرت علی یارت علی، ولایت علی، یاورت علی سرباز علی، مبارز علی ، لشگرت علی شمشیر علی، تهمتن علی،ممتحن علی حیدر علی، قلندر علی، صفدرت علی باده علی، پیاله علی، میکده علی ساقی علی، خُمِ مِی علی، ساغرت علی مکه،مدینه،سامره و کربلا علی صلِ علی محمد و صل علی علی ناقابلند محضرتان احترام ها ای مقصد تمام علیه السلام ها ای میوهء رسیدهء خلقت رسول عشق پخته شدند از جلوات تو خام ها از جمع بیشمار هزاران پیامبر بیرون زده ز صلب تو نسل امام ها آنروز اگر علی سر دوشت نرفته بود کس پی نبرده بود به اوج مقام ها بوی شرارهء در و دیوار می دهد خاکستری که می رسد از پشتِ بام ها مزد رسالت تو مودّت به فاطمه است لعنت به بی حیاییِ آن غاصبین پست ✅حسین قربانچه ۱۴۰۲✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. منظومه دو خورشید دو خورشید جهان آرا یکی احمد یکی صادق دو ماه کهکشان پیما یکی احمد یکی صادق محیط عشق را ساحل بحار نور را واصل دو کشتی در دل دریا یکی احمد یکی صادق سراسر سایه ی ایمان سراسر جلوه ی قرآن دو نخل عشق در صحرا یکی احمد یکی صادق از آنان عطر هستی جو گلاب عشق و مستی جو دو گل از جنت اعلا یکی احمد یکی صادق یکی پیغمبر اعظم یکی آئينه ی خاتم دو رخشان نور ایمانها یکی احمد یکی صادق مدینه دارد ای یاران طلوع سبزه و باران دو منظر با رخ زیبا یکی احمد یکی دو ماه انجمن آرا دو مهر آسمان پیما به یک منظر شده پیدا یکی احمد یکی صادق دو گنج پر بهای دین دو گوهر در کف آیین دو گوهر در دل دریا یکی احمد یکی صادق دو زیباتر ز هر زیبا دو رعناتر زهر رعنا دو والاتر ز هر والا یکی احمد یکی صادق دو محبوب خدا باور دو طوبای بهار آور دو طوبای خدا سیما یکی احمد یکی صادق دو صبح وادی عصمت کران تا بیکران رحمت دو نورِ از کران پیدا یکی احمد یک صادق دو گلشن در همه عالَم نگین روشن خاتم دو گل زیبا و بی همتا یکی احمد یکی صادق بتابد از دو جا «یاسر» به عالم باطن و ظاهر که خورشیدند دنیا را یکی احمد یکی صادق ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. امشب به ملايک خبری تازه رسيده لبخند نجات از نفس صبح دميده شيطان عوض جامه دل خويش دريده اوصاف خدا از دهن بت كه شنيده يك صبحدم و اين همه اعياد كه ديده اعياد خدا گشته از اين صبح پديدار ای بحر تجلا! گهرت باد مبارك ای طور نبوت! شجرت باد مبارک ای مكه! نسيم سحرت باد مبارک ای آمنه! قرص قمرت باد مبارک ميلاد گرامی پسرت باد مبارک دامان تو تا حشر بود مطلع الانوار ای گمشدگان! گمشدگان! راهبر آمد در عرصه ی بيدادگری، دادگر آمد تكبير بگوييد كه هجران به سر آمد تهليل برآريد كه پيغامبر آمد پيغامبر از بهر نجات بشر آمد آمد به جهان قافله را قافله سالار توحيد بود لاله ی بستان محمد جبرييل بود مرغ گلستان محمد تهليل بگوييد به فرمان محمد خلقت همه گشتند ثناخوان محمد ذكر همگان آيه ی ما كان محمد از قول خدای احد قادر دادار اين نور جمال ازل، اين خالق نور است اين هم سخن موسی، در وادی طور است اين روی صحف، صورت زيبای زبور است اين روح عدالت به محيط زر و زور است اين منجی آن دخترک زنده به گور است اين است كه گل سبز كند از شرر نار اين است كه او بود و همه خلق نبودند اين است كه با نام خوشش نامه گشودند اين است كه خيل ملكش سجده نمودند وصفش همه گفتند و شنيدند و سرودند گفتند و شنيدند و سرودند و ستودند با اين همه كردند به عجز سخن، اقرار اين است كه توحيد از او نام گرفته اين است كه خورشيد از او وام گرفته اين است كه از روح بشر، دام گرفته اين است كه دل از دمش آرام گرفته اين است كه از دست خدا جام گرفته سر تا قدم از علم الهی شده سرشار ای جان همه عالم و آدم به فدايت ای هستی هستی كمی از لطف و عطايت گلبوسه ی فردوس، به خاک كف پايت روييده مسيح از نفس روح فزايت كار ملک و ذكر خداوند، ثنايت اين ذكر الهی است كه دائم شده تكرار ای چرخ كهن خاک ره طفل صغيرت روشنگر بزم ازلی روی منيرت تا حشر، بزرگان جهانند حقيرت حتی به جنان اهل بهشتند فقيرت پيغامبران يكسره بودند بشيرت پيوسته نمودند به آقاييی ات اقرار اوصاف تو چون وصف خدا فوق حساب است قرآن تو را سلطه بر اين چار كتاب است حب تو ثواب است، ثواب است، ثواب است بغض تو عقاب است، عقاب است، عقاب است تو آب حياتی و جهان بی تو سراب است تو مهری و روز همه بی‌توست شب تار ما امت وحی و تو پيام آور مایی تا هست خدايی خدا، رهبر مايی تو جان همه عالمی و در بر مايی تو سايه ی لطف ازلی بر سر مايی تا شام ابد مشعل روشنگر مايي بی‌نور تو، توحيد محال است، نه دشوار بی دست تو حق بر روی كس در نگشايد بی دوستی ات حمد خداوند نشايد بی حسن تو يوسف ز كسی دل نربايد بی نام تو زنگ غمی از دل نزدايد مدح تو نه از «ميثم»، از خلق نيايد گيرم ز عقيق همه ريزد در شهوار ✍ .