#واحد
#حاج_محمودکریمی
#ایام_فاطمیه
تو با خبری از دلم و هر چی که گفتم
هر وقت که دلم میگیره یاد تو می افتم
هر چی تو دلم زمزمه کردم تو شِنُفتی
هر چی تو صدام کردی من انگار نَشِنُفتم
از هر کی و هر چی گله دارم، انگار نه انگار
از تو چِقَدَر فاصله دارم، انگار نه انگار
موندم میون موندن بی تو، انگار نه انگار
موندم چِقَدَر حوصله دارم ، انگار نه انگار
بی تو تو دلم چیزی بجز خون جگری نیست
از حال و خوش و زندگی خوش اثری نیست
من هستم و تو هستی ولی پیش تو نیستم
اینجوری که از زندگی کردن اثری نیست
تو هستی و دستات پر نوره، انگار نه انگار
هر کس نمی بینه تو رو کوره، انگار نه انگار
تو تاریکی مونده خونه هامون، انگار نه انگار
اینجا که منم از تو چه دوره، انگار نه انگار
این گرد و غباری که نشسته روی چشمام
از چشمای من پاک میشه با جاریه اشکام
راحت میشم از وسوسه ی هر چی گناهه
چون منتظرم منتظر دیدن آقام
باید همه دنبال تو باشن، انگار نه انگار
یا با خبر از حال تو باشن، انگار نه انگار
باید باشه درد همه، دوری، انگار نه انگار
اشکا همشون مال تو باشن، انگار نه انگار
چشم و دست و دل و بازوی علی داری تو
حیدری یا پسرِ حیدر کراری تو
گرچه ماهن به رخسار همه هاشمیان
قرص ماه همه در قلبِ شب تاری تو
دست گیر همه ی عالمی و بی دستی
بلکه بازوی علی در صف پیکاری تو
ای فدای تو و آقایی و سقایی تو
کز عطش در دل دریا ، شرر ناری تو
ای همه خلق به زیر علمت یا عباس تو
علمت سبز که عباس علمداری تو
لب تشنه برون زد از شریعه
تا درس وفا دهد به شیعه
مردی نه به قدرت است و بازوست
مردی نه به قوت است و نیروست
مردیست به این که در امیری
دستان فتاده را بگیری
هستند زنان که مرد مردند
تاریخ بخوان ببین چه کردند
در اصل چراغ راه مردان
زهراست امید شاه مردان
چون ترس نبود در مرامش
شد فانی در ره امامش
از همت بانوی دو عالم
یک مو ز سر علی نشد کم
شد کرد به خطبه اش نشد را
چون مرد گرفت حق خود را
پشت در نیمه شعله ور رفت
بانوی علی که بی سپر رفت
در با لگدی ز جای افتاد
بانوی علی ز پای افتاد
تقصیر من است زیر و رویت کردم
ای کاش گلوت را نمی بوسیدم
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
سبک👇👇
نوای مقتل درایتا
@Navaymagtal
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
🔴 فوری فوری
انالله و انا الیه راجعون 🏴
شهادت حاج قاسم سلیمانی توسط حمله بالگردهای آمریکایی در اطراف فرودگاه بغداد
@zameneashk1
هدایت شده از نوای مقتل
1_163788469.mp3
2.09M
ننگتان یک پیام قرآنی ست
شاهدم سید خراسانی ست
مورها! ادخلوا مساکنکم
کشورِ ما پر از سلیمانی ست
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
#انتقام_سخت
#قاسم_سلیمانی_یک_تفکر
#مرگ_بر_آمریکا
@navaymagtal
این پهلوان با وفا آخر زمین خورد
قطعا در آن ثانیه که اکبر زمین خورد
من که شنیدم تیر تا بر مشک او خورد
از شرم روی مادر اصغر زمین خورد
هرگز نمی فهمم چنین مرد رشیدی
با آن همه هیبت چرا با سر زمین خورد
افتاد پای فاطمه از روی مرکب
انگار در محراب خود حیدر زمین خورد
افتادن بی دست بد دردی ست والله
لشکر که دید او از همه بدتر زمین خورد
وقتی زمین افتاد آنجا خوب فهمید
که حضرت زهرا کنار در زمین خورد
وقتی علمدار حرم از اسب افتاد
دیدند بین خیمه یک خواهر زمین خورد
صد مرتبه از نیزه ها افتاد عباس
هر دفعه که افتاد یک دختر زمین خورد
چون قصه دستان او فهمید مادر
میگفت که چشمش زدند آخر زمین خورد
مهدی نظری
#مرثیه
#حضرت_عباس_علیه_السلام
محمود ژولیده
ای پسندیده ی خدا، سردار
مالک اشتر ولا ، سردار
جز شهادت نبود لایق تو
ای براه ولی فدا، سردار
داغ تو خونجگر کند ما را
خون تو زنده تر کند ما را
تازه بیدار تر شدیم، آری
خونِ مظلوم اثر کند ما را
گر چه این قلب رهبرم خون شد
همتِ انتقام افزون شد
بلکه با خون حاج قاسم ها
فتنه های دگر دگرگون شد
ای بنازم به استقامتشان
میدمد لاله ها ز قامتشان
بخدا بر مشام جان آید
عطر پیروزی از قیامتشان
رهبر و مقتدایمان فرمود
نبرَد خصم زین جنایت سود
عزمها را کنید اینک جزم
که زمان فرج بیاید زود
رفت با خونِ مالکِ اشتر
اقتدارِ نظام، بالاتر
به ولایت قسم، اَلا قاسم
بی تو تنها نمانَد این رهبر
یارِ سردار کو به کو مهدی
کیست "مَن یَنتَظِر" ابو مهدی
به یقین لحظه ی شهادتشان
با تو گشتند روبرو مهدی!
حاج قاسم که کربلایی شد
آسمان نیز نینوایی شد
شهدا را گرفت در آغوش
که بسر دوره ی جدایی شد
ای علمدارِ جبهه ی اسلام
ای به وقتِ نیازها، اقدام
نزدِ زهرا به فاطمیه شدی
با علمدارِ کربلا اکرام
آنکه فرمانِ شامِ هجرت داد
نیمه ی شب، طلوعِ فجرت داد
ای امیرِ مدافعانِ حرم
موسم زینبیه اَجرت داد
ایکه معشوق، هم کلامت باد
جانِ ما نذر انتقامت باد
سرِ سردار و زانوی ارباب
سرِ آقایمان سلامت باد
ای دلت غرقِ حضرتِ معبود
عهدِ ما انتقام سیلی بود
رفتی اما به رجعتت برگرد
باز همراهِ مهدیِ موعود
میلاد عرفان پور
آن لحظه که جان می رود از دست، حسین!
دیدار تو آخرین امید است، حسین!
تا همت عشق است چرا منت مرگ؟!
باید به شهیدان تو پیوست، حسین!
پیمان طالبی
خبر بده به زمین، آسمان شهید شده ست
سیه بپوش که خورشیدمان شهید شده ست
به غنچه تسلیتی و به سرو تعزیتی
خبر رسیده ز باغ، ارغوان شهید شده ست
چقدر خاطره از بدر یا حنین و جمل
چقدر خاطره از نهروان شهید شده ست
چراغ روشن آن آشیانه کن خاموش
که آن قناری بی آشیان شهید شده ست
بگو رقیه بداند که برنخواهد گشت
بگو به زینب قامت کمان: شهید شده ست
به دوش ماست کنون بار ای گرانجانان!
که آن برنده بار گران شهید شده ست
علم ز دست علمدار ما نمیافتد
چقدر پیر شهید و جوان شهید شده ست
***
کجاست صور بشارت؟ بشیر را کشتند
سیه بپوش که ماه منیر را کشتند
خبر رسید که با کشتن کریم آنک
فقیر را و یتیم و اسیر را کشتند
نگاه کن به سندهای روشن تاریخ
که این قبیله صغیر و کبیر را کشتند
فغان که اهل سقیفه به پشت آن در باز
به قصد کشتن حیدر، غدیر را کشتند
همان مجاهد هر راه صعب و دور و دراز
همیشه حاضرِ هر دور و دیر را کشتند
یگانه مرد کویری! نواده کرمان!
به کشتن تو نه ما را! کویر را کشتند
قرار بود اگر راه گم شود، میشد
چقدر راهنمای دلیر را کشتند
***
مگر به دست حسن واقعه مرتب شد
ببین دو مرتبه قاسم فدای زینب شد
چنان که خون تو بر خاک ریخته هر سو
ز خون پیاله تو گوییا لبالب شد
خبر رسید که تقصیر گندم ری بود
شریح قاضی اگر فکر مال و منصب شد!
چه خون دمید به پیکر مرا؟ که میجوشد
چنان که آخر سر رشک هر مرکب شد
به صبح واقعه گفتم نبارمت ای مرد!
چنان به گریه نشستم غروب شد، شب شد
سرم فدای سر روی نی مقیمِ حسین
فدای آنکه فدایی راه زینب شد
***
به گریه مینگرم بر حیات بعد از تو
شهادت است برایم ممات بعد از تو
زکات خون مرا داده است شریانت
که فرق کرده برایم زکات بعد از تو
تفاوت است برای هر آدمی بینِ
حیات قبل از تو با حیات بعد از تو
بهل به مرگ به بستر بمیرد آنکس که
نکرده است به خون التفات بعد از تو
نمی رود دگر آب خوش از گلو پایین
اگر که باز شود هم فرات بعد از تو
قلم به خون من آغشته میشود زین پس
مگر که رنگ بگیرد دوات بعد از تو
الا که سوی خدا صبح جمعه پر زده ای!
نشسته ام به دعای سمات بعد از تو
پس از تو اشک یتیمانه جانگدازتر است
علیمحمد مؤدب
تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری
که در شبهای دهشت تا سحر با ماه بیداری
تو دهقان زاده از فضل پدر مهری ست در جانت
که می روید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری
دم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد
که بالیدندند بر دستت کبوترهای بسیاری
چه خوش رم می کند از پیش چشمت لشکر پیلان
ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری
دلت را سر به زیری ها، سرت را سربلندی هاست
خوش آن معنا که بخشیده است چشمانت به سرداری
ز ما در گریه های نیمه شب یاد آور ای همدرد
تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری
مجتبی صمدی
سردار آسمونی
سخته ندیدن تو
مونده زمین تو بُهتِ
این پر کشیدن تو
تو مُزدت و گرفتی
ما به غمت نشستیم
تا آخرین نفس با
عهدی که بستی هستیم
اُسطوره واسه مردم
هستی برا همیشه
سنگ از تو بود هراسون
بودی اگر چه شیشه
چشمات خروش خشم و
آئینه رو با هم داشت
حاج قاسم دلاور
لفظ شهید و کم داشت
آرامش از تو داره
تهران، دمشق و بغداد
رو هیچ ضریحی با تو
حتّی یه خط نیفتاد
یک روح سربلندی
توو سربه زیریهات بود
بعد فرج ، شهادت
بالاترین دعات بود
اسم تو رو می خونه
سو سوی
هر ستاره
این خاکِ آریایی
مثل تو کم نداره
نزدیکه با صلابت
بر فتنه گر بتازیم
مِیدونی توی حیفا
با نام تو میسازیم
دشمن شبیه قطره س
اسم تو مثل دریاس
راهت ادامه داره
عکست تووقاب دلهاس
دست تو رو گرفتن
بردن به آسمونا
اون دستی که رو خاکا
اُفتاد شبیه سقا....
ناصر شهریاری
چگونه از تو بگوید کلام من سردار
تو بوده ای همه آرامش وطن سردار
شهادت تو مبارک ، خوشا به احوالت
رسیده ای تو به ارباب بی کفن سردار
حسن لطفی
اگرچه نوبت خون گریههای طولانیست
اگرچه کشور من در هوای بارانیست
قسم به خون تو ای سربدار قدسیِ ما
که این دیار پُر از قاسم سلیمانیست
قاسم نعمتی
مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست
به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست
بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد
لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست
به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه
کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست
ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق
حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست
سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی»
که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست
کسی که در پی الگو برای ایثار است
حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاست
زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی
شهادت تو سرآغاز مرگ آمریکاست
تقاص خون تو را صهیونیسم پس بدهد
به گور میبرد این آرزو «علی تنهاست»
نوشته روی عَلَم «قاسم سلیمانی»
به روی شانهٔ او پرچم علی بالاست
زکربلای چهار و شلمچه جا ماندی
ولی قرار تو بادوستان تو ؛دی ماست
کسی که فاطمیه جام وصل می نوشد
میانِ شعله اگر دست و پا زند ؛ گویاست_
_میانِ آن درودیوار مادرِ ماسوخت
میانِ آن در و دیوار محشری برپاست
به پیش چشم علی می زدند زهرا را
یگانه عصمت کبری به زیر دست وپاست
اگر که چادر مادر به کوچه خاکی شد
ظهور فاطمیه در غروب عاشوراست
سیدمحمد میرهاشمی
ای که شیطان و ابن شیطانی
نام ما را مبر به آسانى
اهل سر دادنیم ما، هستیم
لشکر سید خراسانى
ملتى از بسیجیان هستیم
مالک اشتران ایرانى
عاشقان، لشکر امام زمان
و سفیهان جنود سفیانى
قطعه قطعه شویم و خوش باشیم
رسم ما را مگر نمیدانی
مرگِ بستر برای ما ننگ است
بگذریم از جهان به آسانى
ما یکی نه، هزارها هستیم
کلنا قاسم سلیمانى
محسن ناصحی
به پیمانِ خود -اهل ایمان - عمل می کنند
به قولی که دادند - مردان - عمل می کنند
چه اندازه ما - سخت - از عشق دم می زنیم
شهیدان چه اندازه آسان عمل می کنند
چه باک از سر و تیغ و خنجر ، که در پای عهد
شهیدان نه با حرف با جان عمل می کنند
دم از جنگ می زد یهود و نفهمیده بود
که مردانِ مُلکِ سلیمان ، عمل می کنند
خوشا آن شهادت نصیبان که بعد از الست
بلیَ گفته اند و به پیمان عمل می کنند
خوشا آن شهادت نصیبان که بعد از غدیر
علی باورند و به قرآن عمل می کنند
چه سلمان چه بوذر چه مالک ، علی یاوران
چه آغاز باشد چه پایان ، عمل می کنند
عباس احمدی
باز هم موج های طوفان زاد
غیرت خلق را تکان دادند
تا به دریای معرفت برسیم
شهدا راه را نشان دادند
تسلیت واژه قشنگی نیست
گرچه او قهرمان ملت بود
او که چون مرغِ در قفس، عمری
در به در در پی شهادت بود
یا علی گفت و دل به دریا زد
چون شهادت کلید پرواز است
حاج قاسم دوباره ثابت کرد
درِ این باغ همچنان باز است
مرحبا ای شهید زنده ی عشق
پیش ارباب، روسپید شدی
تلخ بود این خبر، جدید نبود
سالها پیش تو شهید شدی!
موعد انتقام نزدیک است
تند بادیم و غیرتی شده ایم
دشمن از ما به وحشت افتاده
همگی بمب ساعتی شده ایم
نفیسه سادات موسوی
دستشان باز شد آلوده به خون، جانیها
بیدوام است ولی خنده شیطانیها
کم علمدار ندادیم در این کرب و بلا
کم نبودند در این خاک سلیمانیها
جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت
کی جهان دیده از این گونه فراوانیها؟
آرزو داشت به یاران شهیدش برسد
رفت پیوست به حاج احمد و طهرانیها
شعله شد خشم فروخورده ما از این داغ
کم مباد از سرشان سایه نادانیها
برسانید به آنها که پشیمان نشوند
ثمری نیست در این دست پشیمانیها
غیرت است این که همه پیر و جوان میبندند
گره بر چکمه و سربند به پیشانیها
انتقامش به خدا از حججی سختتر است
وای از مشت گرهکرده ایرانیها!
راهی قدس شده لشکر آزادی قدس
این خبر را برسانید به سفیانیها
محسن زعفرانیه
دشمنِ پست بداند که مسلمان هستیم
از تبار علی(ع) و میثم و سلمان هستیم
عهد بستیم که تسلیم شیاطین نشویم
تا نفس هست همه بر سر پیمان هستیم
با دفاع از حرم آل علی(ع) در واقع
حامی میهن خود، خادم ایران هستیم
بیشمارند در این عرصه سلیمانی ها
پس بدانید در این خاک فراوان هستیم
چند سالی است که با کلّ قوا منتظرِ
یک خطا از طرف دشمنِ نادان هستیم
راه قدس از حرمِ کرب و بلا می گذرد
فکر ملحق شدن قدس به تهران هستیم
مهدی مقیمی
در دل خون و خاک خوابیدن
تازه گاهی شروع بیداریست
پیش چشمان عمهء سادات
اربٱ اربٱ شدن چه تکراریست
راستی روضه خوان شدن ساده است
باز، آتش به جانمان افتاد
عکس انگشتر تو هر کس دید
یاد انگشت و ساربان افتاد
حاج قاسم، اگر چه سربسته
گفته بودی، شهید خواهی شد
حرفی از سوختن نبود اما....
آخر روضه خیمه گاهی شد
التماس دعا، چه حال خوشی
چه دل روشنی، چه معراجی
در دل شعله ها، شب جمعه
زایر کربلا شدی حاجی
عزت و غیرت و شکوه و شرف
در رگ و خون هر چه ایرانیست
قاسمی رفت و قاسمی مانده
کشور ما پُر از سلیمانیست
حنجر این دیار تا محشر
جز سرود ظفر نمی خواند
بر تن قطعه قطعه ات سوگند
پرچمت بر زمین نمی ماند
محمدمهدى عبداللهى
از فتنه پاییز در این باغ ،پیام است
این حادثه سرخ سرآغاز قیام است
سبز است قیامى که در این چله عزت
در معرکه ها سرخ ولى گام به گام است
هرچند که تلخ است به دل،داغ شهیدان
در فصل شهادت فقط ایام به کام است
این نهضت امّید چهل ساله شد امروز
در سایه خورشید، پر از شور مدام است
سرخیم در این باغ پر از خون سپیدار
هستیم بر آن عهد که در جان کلام است
بى شبهه عدو نقشه کشیده ست چهل سال
دوران بزن در رواِشان نیز تمام است
غم نیست که سردار سلیمانىِ ما رفت
زیرا که علمدار، نگاهش سوى شام است
خونخواه شهیدان سفر کرده مى آید
مى آید از آن دور ،یقین حسن ختام است
امیر عظیمی
خبر آمد که ماه را زده است
تیرهروزی پگاه را زده است
نور چشم سپاه را زده است
آتشی زد به قلب ایرانی
خبر قاسم سلیمانی
با شهادت دلش مراد گرفت
فیض را وقت بامداد گرفت
راه را از حسین یاد گرفت
تاج عزت مبارکت سردار
این شهادت مبارکت سردار
نه فقط کشورم برایت سوخت
دل هرچه حرم برایت سوخت
رهبرم، رهبرم برایت سوخت
گرچه در سینهها غمت باقیست
رفتی اما مقاومت باقیست
قاتلت پایمال خواهد شد
قبر خود کنده، چال خواهد شد
گرچه ترسیده، لال خواهد شد
رهبرما اگرچه دلریش است
انتقامی بزرگ در پیش است
ای امیر حماسهساز سلوک
با تو موسیقی شهادت کوک
لعن الله اُمه قتلوک
این شعار امام و روح خداست
مرگ بر قاتلت که امریکاست
روز جمعه، دل امام زمان
سوریه تا عراق تا ایران
در عزای تواند سینهزنان
ای عقاب حرم پرت پاشید
ای علمدار پیکرت پاشید
بر دل ما زده است باز شرر
عکس یک دست دور از پیکر
از تو ای مرد باوفا افسر
چشم تو روضه، پیکرت روضه
دست و انگشتر و سرت روضه
روضه شاه بی کفن شده ای
پاره پاره تن و بدن شده ای
قاسمی، گرم سوختن شده ای
پیکری پاره سوخت در شعله
پشتدر، فاطمه، خطر... شعله
زهرا آراسته نیا
شده عطر شهادت باز احساس
شهادت میکشه ما رو به پرواز
شهادت انتهای راه هم نیست
مسیر مرگ ظلمت میشه آغاز
نگاهش قاسم حق و بدی بود
سلیمانی که قالیچه ش دل ماست
در اوج سادگی ها مقتدر بود
همونجوری که توو قاموس دریاست
برام آسودگی معنی نداره
من و دل هم قسم تا نور هستیم
تو عالم هرچی تاریک و سیاهه
برای محوشون مامور هستیم
پر از اشکه پر از خونه دلامون
ولی آتیشه تو فریادهامون
نگامون موشکه تو قلب دشمن
همیشه منتقم بوده خدامون
برای انتقام خون عاشق
همه خوبای عالم پا به کارن
تمومه قصه سازش که دیگه
تموم کوچه هامون مرد دارن
تموم دشمنا اینو بدونن
که ققنوسی توی آتیش رفته
بمیرید از هجوم ترسهاتون
شجاعت توو رگامون پیش رفته
مسیر حق از اول پر خطر بود
گذشتن از سر اینجا رسم بوده
اگه ترسوی خائن هست اما
دل ما شعر بیداری سروده...
مهدی جهاندار
تشهّد سحر شاهدان کرب و بلایی
شهود هرشبهی آیههای سرخ خدایی
شهادت آینه و بازتاب آینههایی
شهید را خودت آیینهی تمامنمایی
خلاصه اینکه دلاور خلاصه شهدایی
در این میانه بنازم مدافعان حرم را
شناختند چه رندانه خاندان کرم را
که جای پای شهیدان گذاشتند قدم را
به دست خوب کسانی سپردهاند علم را
مدافع حرم عشق با تمام قوایی
بدا به سالک عرفان اگر فساد بگیرد
و سبک زندگیاش بوی انجماد بگیرد
خوشا کسی که سر دار اجتهاد بگیرد
رسد به رتبهی حلاج و از تو یاد بگیرد
به حاج همّت و چمران قسم، خود از عرفایی
بتاز تا صف آل ذلیل را بشکافی
سر قبایلی از این قبیل را بشکافی
سپاه ابرهه و فرق فیل را بشکافی
و قدس منتظر توست، نیل را بشکافی
برای حضرت موسای این زمانه عصایی
در آن طرف حججیها خراب چشم سیاهش
در این طرف دل جاماندههاست چشم به راهش
و قاسمان سلیمانیاند خیل سپاهش
درآبهای کف دست کیست چهرهی ماهش
پس ای بهار، پس ای برق ذوالفقار کجایی؟
محمدحسین ملکیان
سینه ها با سوختن، ارزنده تر خواهند شد
شمع ها در عمق شب، تابنده تر خواهند شد
امتیاز ماست مُردن! می کُشند و غافلند
دم به دم با مرگِ ما بازنده تر خواهند شد
سنگ اگر هم صحبت آیینه های ما شود
ما زبان هامان از این بُرّنده تر خواهند شد
چونجواب صخره تکراری ست، پرسش های موج
بعد از این از صخره ها کوبنده تر خواهند شد
چشم هایی که پی میراث ما افتاده اند
منتظر باشند! در آینده، تر خواهند شد!
اهل دنیا را خیال مرگ حتی می کُشد
عاشقان با مرگ اما زنده تر خواهند شد
ای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش!
تحفه ها، تزیین شده، زیبنده تر خواهند شد
رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی ست
«بی تفاوت ها» فقط شرمنده تر خواهند شد!
قسم به اشک غم بچههات بعد از تو
***
سیدمهدی موسویتبار
بدینسان که بودی خوشا زندگانی
خوشا زیستن، دائم و جاودانی
خوشا نیمه شب، التماس و تضرع
و در روز روشن، یلی، قهرمانی
و ویرانگر خانههای شیاطین
شده بود بر بیکسان سایبانی
چگونه بگویند این شاعران با
کدامین بیان و کدامین زبانی
سخن از تو و دست جاماندهای که
گرفت از علمدار نام و نشانی
*
و عهدی است با خون تو تا همیشه
که در هر زمانی، که در هر مکانی
بگیریم سخت انتقامی که پیچد
صدایش همیشه به گوش جهانی
***
موسی عصمتی:
ما گریهای از جنس بهاران داریم
ما گریه از این دست، فراوان داریم
ما هرچه سر افرازی و سر سبزی را
از برکت خون این شهیدان داریم
***
ما آینه دوباره تاریخیم
تکرار هزار باره تاریخیم
فردوسی و مولوی و حافظ از ماست
ما ملت پر ستاره تاریخیم
***
اسطوره پاک تیر آرش از ماست
گودرز و تهمتن و سیاوش از ماست
تو خرمن پنبهای و میدانی که
پایان غریب قصه، آتش از ماست
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
فرمانده چقدر ارباً اربا شده ای
فرمانده چقدر مثل مولا شده ای
ای جسم مقطعه در آغوش حسین
مانند علی اکبرِ لیلا شده ای
اصلاً تو چگونه با ترک های تنت
بر روی عبای سبز او جا شده ای؟
دستان قلم شده گواهی میداد
دلداده ی روضه های سقا شده ای
آتش به طواف پیکرت آمده است
حالا چه قَدَر شبیه زهرا شده ای
با خون شهید زنده تر میگردیم
مارا بکشید زنده تر میگردیم
چون آینه ای شکسته تکثیر شدی
کفر است بگویم تو زمینگیر شدی!
تو آیه ی مهربان باران بودی
اینگونه میان شعله تفسیر شدی
سردارِ علی ، بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!
تو کشته ی زور و زر و تزویر شدی
آنقدر ز یاران شهیدت گفتی
تا در وسط خاطره ها پیر شدی
تو مظهر لا اله الا اللهی
در حنجر ما صدای تکبیر شدی
با خون شهید زنده تر میگردیم
مارا بکشید زنده تر میگردیم
جز قامت تو کند قیامت؟ هرگز
جان دادن تو به جز شهادت؟ هرگز
این خانه پُر است از سلیمانی ها
احساس خطر کند ولایت؟ هرگز
دستان تو روی خاک افتاد ، اما
انگشتر تو رفته به غارت؟ هرگز
ای روضه ی مکشوف بگو بعد از تو
ناموس تو میرود اسارت؟ هرگز
اصلا به همین جسم پُر از لاله ی تو
دارد احدی فکر جسارت؟ هرگز
با خون شهید زنده تر میگردیم
مارا بکشید زنده تر میگردیم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#دفاع_مقدس
#مدافعان_حرم
#رضا_تاجیک
به زبون ساده، نذر سردار دلها
تو بودى محرم راز ولایت
تو بودى مرد جانباز ولایت
هنیئاً لک؛ گوارای وجودت
مبارک باشه سرباز ولایت !
عجب داغی رو دلهامون نشسته
دوباره اشکای من حلقه بسته
تو رفتی ای علمدار ولایت
تو رفتی پشت آقامون شکسته
مریدیم و علمدار مرادیم
شبیه موج اسیر گردبادیم
هنوزم ما نمی دونیم دنیا
عجب آقایی رو از دست دادیم
دوباره شهر، غرق یاس میشه
جای خالیت عجب احساس میشه
همه دارن میگن این #فاطمیه
گریز روضه ها #عباس میشه
روی شونه می گیریم این علم رو
دُرُس(ت) بر می داریم این چند قدم رو
داریم از روضه ی عباس میگیم
داریم دم می گیریم اهل حرم رو ...
داره مدحت رو میگه ذوق شاعر
داره از رفتنت میگه مهاجر
شهید پیرمرد انقلابی !
شدی مثل حبیب بن مظاهر
جواز عشق از رهبر گرفتی
شراب عشقو از حیدر گرفتی
می بینم پیکرت شد ارباً اربا
مگه ذکر علی اکبر گرفتی ؟
امون از این غم و فریاد از این غم
مسیر روضه هامون شد فراهم
خودت هم فکر نمیکردی که باشی
شبیه روضه ی هشت محرم
دلت یک عمره دنبال حسینه
تموم زندگیت مال حسینه
ببین حال همه بچه شهیدا
شبیه حال اطفال حسینه
اونایی که به عشقت دل سپردن
همه حسرت به احوال تو خوردن
چقدر روضه ات شبیه شاه عشقه
عقیق سرختو اما نبردن
داره دنیا پیامت رو می گیره
رد سرخ قیامت رو می گیره
به زودی حضرت صاحب میاد و
ایشالا انتقامت رو می گیره
شدم مست نگاهت حاج قاسم
می مونم توو سپاهت حاج قاسم
خیالت جمع، تنها نیست آقا
ادامه داره راهت حاج قاسم
ادامه داره راه سرخ نهضت
ادامه داره نور عشق و عزت
تا جون داریم ماها رزمنده هستیم
می مونیم با ولایت تا شهادت
باید اینو بدونید ایها الناس
داره اشکام می ریزه مثل الماس
علمدار افتاده اما بدونيد
نمی افته علم از دست عباس
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
هستی منی ای آرامشم
نیستی ومن از دنیا میکِشم
کجایی؟ دوای دردم کجایی
کجایی؟ دورت بگردم کجایی
میایی؛ تموم میشه این جدایی
کجایی؟ هوا تو کردم کجایی...
یابن الزهرا بده سامونم
زندگیمو من به تو مدیونم
➖➖➖➖➖
بد کردم به تو بَعدم به خودم
شرمندم همش شرمندت شدم
کجایی؟ صدامو داری عزیزم
نگو که؛ دوسم نداری عزیزم
تمومِ؛ دلخوشی زندگیمی
میمیرم؛ محل نذاری عزیزم...
یابن الزهرا یه نگاهم کن
از کرم آقا روبراهم کن
➖➖➖➖➖
#کربلایی_علی_قاسمی
من ازخاک تیره، تو از آسمانی
منم جسم فانی، توروح وروانی
چه نسبت بود، گلبن وخار را
و من این چنینم ، و توآنچنانی
(پیمان شاعر)
#شور | #حاج_محمود_کریمی
#شب_چهارم_فاطمیه_اول_۱۳۹۸
زندگی کائنات، بسته به موی حسین
زائر بیت خداست، زائر کوی حسین
زخم جبینش زند، خنده به سنگ بلا
خون جبین میشود، آب وضوی حسین
چشمۀ زخم تنش، چشمۀ فیض خداست
آب بقا را بقاست خون گلوی حسین
تیر بلا، شمع دل، مُهر جبین، سنگ دوست
روز ازل خون گرفت، آب ز روی حسین
بذل کند همچنان میوۀ مهر و وفا
هر چه پَراند عدو، سنگ به سوی حسین
آب بقا خورده آب از دو لب خشک او
خضر بوَد تا ابد تشنۀ جوی حسین
حنجر خشک حسین، تشنۀ جام الست
مجلسیان الست، مست سبوی حسین
مصحف زهرا کجا؟ سم ستوران کجا؟
پنجۀ قاتل کجا؟ طرۀ موی حسین
#استاد_سازگار
#امام_زمان_علیه_السلام
#فاطمیه
#غزل_مرثیه
فتنهها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه
مادرت تنهاست برگرد ای عزیز فاطمه
پشت در جمعند اصحاب سقیفه وای من
شعلهها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه
یک لگد بر در گرفته ثلثی از سادات را
پشت در غوغاست برگرد ای عزیز فاطمه
نالهی حیدر بیا شد نالهی فضه بیا
اوج غم اینجاست برگرد ای عزیز فاطمه
پشت در زهرا صدایت کرد مهدیجان بیا
منتظر زهراست برگرد ای عزیز فاطمه
مرتضی آمد عبا را روی بانویش کشید
شرمسار آقاست برگرد ای عزیز فاطمه
روی دیوار و در و مسمارِ بیت مرتضی
رد خون پیداست برگرد ای عزیز فاطمه
#اللهمعجللولیڪالفرج
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
#امام_خامنه_ای
#نماز_جمعه_تاریخساز
#قاسم_سلیمانی_یک_مکتب_است
#شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی
🌹مکتب سلیمانی
در مورد رفتن با عجله ی روحانی از نماز جمعه لطفاً با عجله قضاوت نکنیم !
▪️اول اینکه چیز عجیبی نبود !
▪️دوم اینکه ممکنه عذر موجهی داشته و ما نمی دونیم چی بوده !
▪️سوم ممکنه قبل از رفتن با رهبری خداحافظی کرد و ما ندیدیم !
▪️چهارم ممکنه سفر کاری داشت و ما خبر نداریم !
▪️پنجم ممکنه با بدبینی نگاه کنیم بگیم برای حاشیه سازی بوده !
خب حالا می ریم سراغ گزینه ی ▪️پنجم !
آیا موفق شد ؟؟؟
بهتون می گم آری !
تو هر گروه خودی و انقلابی که رفتم دیدم یه حجم وسیعی از گفتگوها در همین مورد هست !!!
معنیش اینه که روحانی حتی با یه حرکت اضافه خودش هم ما رو به تلاطم انداخت و از اصل موضوع پرت کرد !!!!
🔹اصل موضوع اما چی بود ؟
⬛️اول : حضور میلیونی جمعیت تهران که در نوع خودش بی نظیر بود برای یک نماز جمعه !
⬛️دوم حضرت رهبری یک مانور قدرت نمائی از حضور مردم به فاصله ی اندکی از مراسم تشییع پیکر سردار و اون حوادث بعدی براه انداخت !
این جمعیت رو با این صلابت و قدرت ، هیچ نیروی دیگری قادر نبود اینجوری جمع کنه !
⬛️سوم حضرت آقا هوشمندانه دنیا رو ایندفعه بصورت آنلاین آورد پای کار انتقال حرفهای انقلاب !
بسیاری از شبکه های تلویزیونی مطرح دنیا حتی امریکا خطبه های حضرت آقا رو پخش کردند و بعضیهاشون هم به تفسیر و تحلیل پرداختند.
می دونید بدون کمترین هزینه امکانات رسانه ای دنیا رو آوردن پای کار انتقال پیام جبهه ی مقاومت در دنیا !!!
واقعا این یک شاهکار بود !
⬛️چهارم : بخش مهمی از خطبه ی آقا در مورد سردار سلیمانی بود !
می دونید می خواستن چی رو به ملت و دنیا بفهمونن !؟
⬛️◾️▪️مکتب سلیمانی !!!!
اصلا موضوع شخص نبود !
سلیمانی بعنوان نماد یک مکتب مترقی ، انسانی پر نفوذ در دنیا مطرح شد !
دقت کردید از سپاه قدس بعنوان یک نیروی نظامی اسم نبردن !!!؟
⬛️پنجم : حضرت رهبری با زیبائی هرچه تمام تر نیروی قدس رو یک نیروی بدون مرز معرفی کردند !
انصافا چنین تعبیر زیبایی با اون اوصاف انسانی بودن اهداف نیروی قدس در نوع خودش بی نظیر بود !
⬛️ششم حضرت آقا به راحتیِ آب خوردن همه ی زحمات شبکه های اون ور مرزی رو باطل کردند !
این چند روز فعالیت ضد انقلاب و دشمنان چی بود !؟
که اون دوتا حرکت مهم حضور گسترده ی مردم در تشییع و اون حرکت عظیم و بیاد ماندنی موشک باران و شکست آمریکا رو به حاشیه ببرن !
⬛️هفتم یک دفاع جانانه اما هوشمندانه و زیبا از مدافعان حریم امنیت کشور بخصوص ماجرای زدنِ عین الاسد رو چنان مطرح کردند که تقریبا خیلی از تلاشهای امریکا رو برای کوچک کردن اون خنثی کردن !
چون داشت زنده به سراسر دنیا پخش می شد !
⬛️هشتم مردم رو تشویق کردند به قوی شدن !
خب این قدرت در کجاست !؟
بارها بهش اشاره کرده بودند که باید در داخل کشور قوی بشیم !
قدرت همینجاست و باید بهش مسلح بشیم !
⬛️نهم : یه تو دهنی محکم به روحانی زدند !
چند روز قبل روحانی گفته بود که مردم به من رای دادن برای پیگیریِ همین سیاست مذاکره با دنیا !
امروز رهبر با زیرکی و قدرت هرچه تمام تر بیان کردند که مردم ما همونایی بودن که تو خیابون و این چند روز دیدید و حرف مردم هم ایستادگی مجاهدانه بود و مقاومت
⬛️دهم حضرت آقا یک اشاره محکم هم کردند به انتخابات !
خیلی مهم بود !
غیر مستقیم مردم رو تشویق کردند که باید در انتخابات شرکت کنید و اینکه دشمن اینو نمی خواد !
و تاکید کردند که بزودی در این باره صحبت خواهند کرد !
⬛️یازدهم امام مسلمین در خطبه عربی شون رمز عملیات جبهه ی مقاومت رو برای بیرون راندن آمریکا مخابره کردند !
اونجایی که گفتند :
🔹سرنوشت منطقه به آزادی از سلطه آمریکا بستگی دارد.
این شد رمز عملیات جبهه مقاومت ✋
⬛️دوازدهم : حضرت رهبری در اول صحبت هاشون به آیه ی ۵ سوره ابراهیم اشاره کردند و موضوع ایام الله و ارتباط دادنش با اون دو موضوع حضور میلیونی جمعیت و ردن موشک به پایگاه امریکا و ... و اینا رو ایام الله نام بردند و اینکه دست قدرت الهی در کار بود.
نعمت های پنهان و آشکار و صبر و ظفر رو با هم توضیح دادند و از همه مهمتر اینکه برای حفظ این نعمتها باید شکر گزار نعمت های خدا باشیم تا اینا برامون حفظ بشه !
خب حالا واقعا حیف نیست اینهمه نعمت و برکت حضور رهبر و مردم رو در نماز جمعه ی تاریخ ساز با رفتنِ زود هنگام روحانی به حاشیه ببریم ؟؟؟
@zameneashk1
هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
12234-fa-deyan-naer-tabrizi.pdf
2.26M
#امام_حسین_ع
احوالات جوان نصرانی در گودال قتلگاه
هر که آمد بهرِ سر ببریدنش
رعشه بر اعضا فکند از دیدنش
کرد پورِ سعد ، ترسائی جوان
بهرِ قتلِ آن امیرِ دین ، روان
شد چو نزدیک آن جوانبختِ صبیح
دید کاندر مهدِ خون ، خفته مسیح
در شگفتی ماند از آن سِرّ عجاب
کاین به بیداریست یا رب؟ یا به خواب؟
رستخیز است این که از چرخِ برین
آمده روح القدس ، اینک بر زمین
یا که روحُ القُدسِ اعظم جلوه گر
گشته بر مریم به تمثالِ بشر
یا بود این کشته یحیی ، کش ز طشت
خون روان گردیده بر دامان و دشت
یا درختِ موسی است این شعله رو
کایدش صوتِ اناالله از گلو
او همه بر روی شه ، غرقِ نگاه
کش ندا آمد به گوشِ جان ز شاه
کاندر آ ، خوش به هنجار آمدی
گر چه با تمثال و زنّار آمدی
بشکن این تمثال و این زنّار را
چند در آئینه جوئی ، یار را؟
دارد اینک در حریمِ کعبه سِیر
آنچه در آئینه می جستی به دِیر
گر فشانم دستِ عیسی آفرین
صد مسیحا ریزدم از آستین
تو ز سِرّ وحدت اندر پرده ای
زنده یک روح است و باقی ، مرده ای
شد فراموشت مگر آن خوابِ دوش؟
که بگفت عیسیِ مریم به گوش
چون شود فردا نسازی زینهار
هین مرا نزدِ محمّد شرمسار
گفت شاها کیستی بر گو فاش
تا بسوزم گِردِ شمعت چون فراش
نک تو عیسی ، من حواریّ تواَم
جان به کف از بهرِ یاریّ تواَم
تو چنین که پاک و روحانیستی
گر مسیحا نیستی ، پس کیستی؟
گفت من مصباحِ نورِ سرمدم
زادهء حیدر ، سلیلِ احمدم
در نوامیسِ نصارا و یهود
نامِ جدّم فرقلیط و مود مود
ایلیا و شنطیا ، بابِ من است
نامِ من هوشین ، شقیقم هاشن است
خورده پیش از هستی چار اسطقس
آبِ حیوان ، از لبم روح القدس
از دم من گفت عیسی در جواب
اِنّی عبدالله ، آتانی الکِتاب
من به دیهیمِ رُبوبیّت شَهَم
عیسی عبد و من ابو عبداللهم
غسلِ عیسی گر ز نهرِ اُردن است
غسلِ تعمیدِ من از خونِ من است
او ز دار ار شد به چارم آسمان
من به معراجِ سِنان دارم مکان
من فرستادم بِدو انجیل را
تا شود هادی بنی اسرائیل را
گر نبودی عهدِ سلطانِ الست
بُد یکی باقی و هالک ، هر چه هست
زین حدیثِ طُرفه آن فرّخ نژاد
بی محابا سر به پای شه نهاد
کرد روح اللهِ اعظم دیده ور
مرغِ عیسی را به اعجازِ نظر
ننگِ تثلیث از رخِ ناموس شُست
بر یکی پیوست و از باقی گسست
عشق در بتخانه طرحِ کعبه ریخت
دستِ غیرت ، رشتهء مریم گسیخت
زد به آبِ توبه شکلِ دار را
کرد سبحه ، رشتهء زنّار را
گفت کای شهنشهِ اقلیمِ عشق
ای سزای افسر و دیهیمِ عشق
از چه باشد پیکرت در خون غریق؟
گفت معشوق این چنین خواهد عشیق
گفت جسمت پُر ز پیکان از چه روست
گفت پرهای پریدن سوی اوست
گفت با این سطوتِ شیر اوژنت
در شگفتم زین همه زخم بر تنت
گفت این زخمانِ بیرون از شمار
چشمِ خونباریست اندر هجرِ یار
شد چو آن ترسا جوان ، آگه ز راز
لب به تهلیلِ و شهادت کرد باز
کرد شاهش از شرابِ عشق مست
شد به سوی حَربگه ، خنجر به دست
دادِ مردی داد و جان بِدرود کرد
روحِ عیسی را ز خود خشنود کرد
📚آتشکده
مرحوم نیّر تبریزی
کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هدایت شده از فرهنگ عاشقی
هرچه سینه زدن های محرّم،
داغ دل کم می کنند و مردانه اند؛
سینه زدن های فاطمیّه،
رمق می گیرند و مادرانه اند!
همین که دست بالا برود،
بازو و سینه، تیر می کشد ...
#فاطمیه🖤
http://eitaa.com/joinchat/3374055438C78867d1480
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام #فاطمیه
یابن الزهراء...
فرمانروای قلب مُحِبهای فاطمه
ای کوکب منوّر ابنای فاطمه
ای مظهر فضائلِ ربّانیِ علی
ای جلوهگاه سیرت و سیمای فاطمه
فرمانروای اعظم دوران ، امام عصر!
صاحبلوای نصرتِ فردای فاطمه
ای وارث زمین! لَکَ لبّیک ، بر فرج...
...تعجیل کن، دِرَفش تولّای فاطمه !
برچیده میشود به تو بازار شیطنت
شاگرد درس غیرتِ والای فاطمه
همراه با جماعتی از جنس آسمان
کامل کنی تو جهد فُرادای فاطمه
توحید با تو در همه جا پخش میشود
احیاگر شریعت بابای فاطمه
یک عالم است چشم به راه طلوع تو
ای در نقاب ابر! مسیحای فاطمه
یابن الحسن! تو را به گل روی مادرت
برگرد از سفر ، به تقاضای فاطمه
ای در هجوم گرگها در شب هجوم
ای در میان شعله ، تمنّای فاطمه
در کوچه ، بعد سیلیِ آن کافرِ پلید
بودی تو عرض ناله و نجوای فاطمه
دست دعا بلند کن و از خدا بخواه
امر ظهور ، بهر تسلّای فاطمه
یا صاحبالزّمان! به غلامی قبول کن
ما را قسم به عصمت و تقوای فاطمه
#انتظار
#فاطمیه
#محمد_علی_نوری
💔بازگشت علی اکبر(ع) به سوی پدر از عطش
وقتى از دانندهيى كردم سؤال
كه مرا آگه كن اى داناى حال
با همه سعيى كه در رفتن نمود
رجعت اكبر ز ميدان، از چه بود؟
اينكه ميگويند: بود از بهر آب
شوق آب آورد او را سوى باب
خود همىديد اينكه طفلان از عطش هريكى در گوشهيى بنموده غش
تيغ زير دست و زير پا، عقاب
موجزن شطش به پيش رو، ز آب
بايدش رو آوريدن سوى شط
خويش را در شط در افگندن چو بط
گر درين رازيست اى داناى راز
دامن اين راز را ميكن فراز
گفت: چون جمشيد نقش جام زد
پس صلا بر خيل دردآشام زد
هفت خط آن جام را ترتيب داد
هريكى را گونهگون نامى نهاد
پس نمود از روى حكمت، اختيار
ساقى دانندهيى كاملعيار
در كفش معيار وجد و ابتهاج
بادهخواران را شناساى مزاج
مجلسى آراست مانند بهشت
وندر او ترتيب و قانونى بهشت
جمع در او، كهتر و مهتر همه
بر خط ساقى نهاده، سر همه
جام را چون ساقى آوردى به دور
از فرودينه خطش تا خط جور
هيچكس را جاى طعن و دق نبود
از خط او سركشيدن، حق نبود
آرى از قسمت نمىبايد گريخت
عين الطافست ساقى هرچه ريخت
ور يكى را حال، ديگرگون شدى
اختلاف اندر مزاج افزون شدى
جستى از آن دار عشرت؛ انحراف
ديگرش رخصت نبودى انصراف
ور يكى ز آنان، معربد خو شدى
از سرمستى، پريشانگو شدى
از طريق عقل، هشتى پا برون
همرهى كردى ز مستى با جنون
لاجرم صد گونه شرم و انفعال
ساقى آن بزم را گشتى، و بال
جمله را بودى از آن دار الامان
تا بسرمنزل رسانيدن، ضمان
كس نياوردى برآوردن نفس
دست، آنجا دست ساقى بود و، بس
لاجرم فعّالهاى ما يريد
لحظهيى غافل نمانند از مريد
همّت خود، بدرقهى راهش كنند
خطرهيى گر رفت، آگاهش كنند
كند اگر ماند، به تدبيرش شوند
تند اگر راند، عنانگيرش شوند
ساقى بزم حقيقتبين تو باز
كى كمست از ساقى بزم مجاز؟:
💦اكبر آمد العطشگويان ز راه
از ميان رزمگه تا پيش شاه
كاى پدر جان، از عطش افسردهام
مىندانم زندهام يا مردهام!
اين عطش رمزست و عارف، واقفست
سرّ حقست اين و عشقش كاشفست
ديد شاه دين كه سلطان هدىست:
اكبر خود را كه لبريز از خداست
عشق پاكش را، بناى سركشىست
آب و خاكش را هواى آتشىست
شورش صهباى عشقش، در سرست
مستيش از ديگران افزونترست
اينك از مجلس جدايى مىكند
فاش دعوىّ خدايى مىكند
مغز بر خود مىشكافد، پوست را
فاش مىسازد حديث دوست را
محكمى در اصل او از فرع اوست
ليك عنوانش، خلاف شرع اوست
پس سليمان بر دهانش بوسه داد
تا نيارد سرّ حق را فاش كرد
(هركه را اسرار حق آموختند) (مهر كردند و دهانش دوختند)
📚گنجینه الأسرار ، صفحه 120
عمان سامانی
کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af