eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.2هزار دنبال‌کننده
239 عکس
127 ویدیو
27 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‌‌ یک ذره از نگاه علی آفتاب شد انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد ‌ ما را ز خاک پای علی آفریده‌اند... پس با همین حساب علی بوتراب شد! ‌ .
. آفتاب ظهر روزهجدهم ديد ساقی ايستاده پای خم باخدايش عشق بازی می كند صحبت از افشای رازی می كند كيست اين ساقی رسول خاتم است صاحب تفسيراسم اعظم است دور تا دور سرش خيل ملك در طواف او تمام نه فلك جبريل اين بار جور ديگری است بحث اتمام ره پيغمبری است وقت تكميل رسالت آمده گاه تنزيل ولايت آمده تالب پيك الهی باز شد شرح صدر مصطفی آغاز شد در كناربركه بار انداختند منبر بالا بلندی ساختند با جلال و عزت پيغمبری باشكوه و اقتدار ديگری رفت تاپايان رساندراه را سازد آگه بنده ی گمراه را ير جهاز اشتران قد راست كرد خطبه اش را اين چنين آغازكرد ايها الناس ای مسلمانان خموش وحي منزل را فرا داريد گوش ايها الحجاج حج كامل کنید روي برحق پشت برباطل كنيد ايهالناس اين منم ختم رسل صاحب نور رسالت عقل كل من رسول ا... اعظم احمدم تاج مخلوقات حي سرمدم آمدم تا خير را نازل كنم راه كل انبياء كامل كنم اينكه دستش روی دستان من است نفس قدسي من وجان من است اين علي با شد امام المتقين شيرميدان ها، بوارالكافرين دست بوس محضرش روح الامين دست پنهان خدا در آستين مظهر عين اليقين حق اليقين بهترين مخلوق رب العالمين اين علي فاروق حق و باطل است هركه رو گرداند از او جاهل است اين علي بر شانه هايم پا گذاشت ذره اي ترديد در قلبش نداشت برفراز شانه هايم تانشست همچو ابراهيم بت ها راشكست لنگر هفت آسمان حيدر بود مقتداي انس و جان حيدر بود صاحب تيغ دودم تنها علی است محرم صاحب حرم تنها علی است هم بود يار و انيس فرشيم هم بودخلوت نشين عرشيم جزعلي نفس رسول ا... كيست صورت انسانی ا... كيست مادوتا يك روح در دو پيكريم شاهكار دست حی داوريم مادوتا منشق ز نور مطلقیم دست حق باماست ماهم باحقيم اولين مردمسلمان است علی اولين قاری قرآن است علی حال تكليفم ادا بايد شود صحبت از سر خدا بايد شود هركه رامن مقتدا و رهبرم او شهادت می دهم پيغمبرم هركه را مولاي بی همتا نبی است بعداز اين مولای او تنها عليست شد ولي اولين و آخرين حضرت حيدرامير المؤمنين آي مردم نيت قربت كنيد با وصي مصطفي بيعت كنيد آی مردم گفته ی رب كريم بشنويد... هذا صراط المستقيم هر كه شك بر او نمايدكافراست منكراو منكرپيغمبر است هركه بر گرداند از او روی خویش آتش قهرخدا دارد به پيش اي خدا با دوستانش دوست باش ياور هركس كه يار اوست باش اي خدا دارو ندارمن عليست يارصاحب اقتدارمن عليست آنچه بايد مصطفی می گفت گفت بر همه خلق خدا می گفت گفت جملگي دست دعا برداشتند ليك درسر فتنه هاي داشتند از سر شانه عبا انداختند اهل كينه رنگ خود را باختند روي لب گفتند بخیِ ياعلی زيرلب گفتند حرفي باعلی حال بر دست پيغمبرشاد باش بعداز آن آماده بيداد باش آنكه اول بهر بيعت مي دويد نقشه ی قتل پيغمبر را كشيد عقده بدرو احد ابراز شد فتنه اي با نام دين آغاز شد وقت آن شد تا سوابق روشود روي اصلي منافق روشود مردم از راه حقيقت گم شدند شاخه هاي گل همه هيزم شدند دربهشت قرب احمد آمدند درميان خانه زهرا را زدند دستهايی كه به روي دست بود خالق هستي هرچه هست بود باعمامه دورگردن بسته شد امت واحد هزاران دسته شد ناله زهراي ا طهر مي رسيد خويش را دنبال حيدر مي كشيد بوسگاه مصطفي آتش گرفت فاطمه سرتا به پا آتش گرفت چادري كه برتر از سجاده بود زير پاي اينو آن افتاده بود فاطمه مي گفت بابا مي زدند مرتضی مي گفت زهرا مي زدند عاقبت هم فضه او را جمع كرد زير چادر ماجرا را جمع كرد ✍ .
. بی علی در کوچه هــــــای تنگ دنیا گم شدیم بی خیــــال مــــــــاجرای پر شکوه خم شدیم هــــــرچه از او دور تر شد شــــــاهراه زندگی بیشتر غـــــــــرق فریب و قصه‌ی گندم شدیم جعبه‌ی ابزار دنیا چشم مــــــــــان را کور کرد بین دستان خــــــــــدانشناس هـا اهرم شدیم رنگ انسان مـــانده و انسانیـت بی رنگ و رو بس‌که در هر پیچ‌وخم همرنگ با مردم شدیم قصد مــــــــــا سکوی اول بود اما یک سوال؛ بین حیوان، جن، فرشته، رتبه‌ی چندم شدیم؟ درد ما و درد دنیـــــــا معضل بی صاحبیست بی علی در کوچه های تنگ دنیـــــا گم شدیم ✍ .
. علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مورم، نمی توانم سِیر جهان کنم کورم، نمی شود رصد کهکشان کنم اصلا زبان من چه به اقرار فضل تو این بس که قندِ نام تو را در دهان کنم قرآن هم از تو حرف به ایجاز می زند من کیستم که مدح امیر بیان کنم؟ گیرم که شرح نور کنم با قصیده ای خورشید را چه بیشتر از این عیان کنم یا نه، فقط برای دل خود بخواهمت مِهر تو را به سینه چگونه نهان کنم؟ در ساحت تو لکه ننگم، ولی علی فخر ولای تو به زمین و زمان کنم ما وارثان تیغ تو هستیم، دور نیست با جان خود به خصم تو خاطرنشان کنم با بنده اش خدا کی همخانه می شود تو بیشتر رفیق خدایی گمان کنم . .
‌. ایام "قُل‌هو‌الله‌‌احد" در برِ "طاها" میرفت نور قرآن مبین تا به کجاها میرفت فازَ مَن کانَ مِنَ الشیعةُ حَیدَر والله؛ تا به امّت برسد خیر دو دنیا میرفت مرتضی روی جهاز شتران نه! بی شک، کعبه بر روی بلندی به تماشا میرفت اینطرف احمد و حیدر روی منبر بودند آنطرف نیز دل حضرت زهرا میرفت هر فضیلت که نبی گفت از اوصاف علی تیر میشد...، طرف دیده‌ی اعدا میرفت و یدُالله به دستان اولوالعزم آن روز بعد نازل شدن مائده بالا میرفت با چه شوقی دو لب پاک پیمبر آنگاه رفته‌رفته به سوی واژه‌ی مولا میرفت ایهاالناس! بدانید! که والاست علی بعد من بر همگان رهبر و مولاست علی مرتضی حامی دین است، شجاعت دارد جز علی کیست که اینقدر فضیلت دارد؟ غیر او در شب هجرت که گرفتارم بود؟ جان من بود، که با جان خودش یارم بود جز علی کیست که اینگونه مسلمان باشد شأن نازل شدن سوره‌ی انسان باشد پیش چشمان شما مردم خاتم در دست مرتضی بین رکوعش دل مسکین نشکست که ز دستان علی جود و کرم میجوشد از کَفَش سائل لب تشنه، سخا مینوشد فرش زیر قدمش عرش الهی ست علی نه! خدا نیست! ولی لایتناهی ست علی کهکشان چیست بجز رشته‌ی تسبیح علی؟ چیست باران خدا غیر تواشیح علی؟ طُرُقِ ارض و سما خطّ کف دست علی ست در دلش علم خدای احد لم یزلی ست بوده شاگرد دبستان علی جبرائیل هست در دست علی زندگی عزرائیل خضر از روز ازل نوکر دربست علی ست بخداوند قسم نبض جهان دست علی ست حاجیان! قبله علی، کعبه‌ی سیّار، علی ست اسدالله علی، حیدر کرّار، علی ست چه کسی غیر علی بوده یل بدر و حنین؟ این فقط فخر علی هست که دارد حَسَنین آل او از همه عالم _بخداوند_ سر است بهترین عبد خدا شیعه‌ی اثنی‌عشر است مؤمنان را بخدا غیر علی نیست امیر برترین عید شما عید غدیر است، غدیر ساحران! سحر شما تا به ابد باطل شد البشاره! که دگر دین خدا کامل شد ای مؤذن پس از این با دل آگاه بگو "اَشهد انّ علیّاً ولیُ الله" بگو... چارده قرن گذشته ست ولیکن زیباست باز با دست نبی دست "یدُالَّه" بالاست "فوق ایدیهمِ دستان خدا دیدنی اَست روز بیعت شده این دست چه بوسیدنی اَست" نسل در نسل همه دست علی بوسیدیم ما علی‌دوست نبودیم که میپوسیدیم ای علی‌دوست! بدان! آخرتت آباد است گو به دشمن که خداوند "لبِالمرصاد" است چه غم از تشنگی عرصه‌ی محشر دارم؟ زانکه در روز جزا ساقی کوثر دارم تا که سرمست غدیرم دل من پرشعف است پدرم هست علی، خانه‌ی من هم نجف است دور هستم من اگر، شکر! رسد نور نجف حسرتش مانده ولی مزّه‌ی انگور نجف! اوج معناست در آن میکده سرمست شدن عبد مولاشدن و بنده‌ی پابست شدن خوش بحالم که چنین بنده‌ی حیدر شده‌ام خورده‌ام شیر ولایت که معطّر شده‌ام آنکه در سینه‌ی خود کینه‌ی حیدر دارد ننگ این تیرِگی از دامن مادر دارد فاطمه کرده دعا عاشق مولا شده‌ام قطره بودم من اگر، وصل به دریا شده‌ام از دعاهای شب فاطمه، جان میگیرم میشوم میثم و با مدح علی میمیرم ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. باشد غدیرِ خم همه، لبیک یاعلی گوید مَلَک به زمزمه، لبیک یاعلی امت به شور و همهمه، لبیک یاعلی فریادِ جانِ فاطمه، لبیک یاعلی اجرا شده رسالت پیغمبر خدا افشا شده حقیقتِ حق، حیدر خدا باید تمام عمر، علی را صدا کنیم باید ز دل ولایت او را ندا کنیم باید که حقِ بیعت او را ادا کنیم باید تمامِ هستیِ خود را فدا کنیم ذهن و زبان، چو از دلِ اسرار پر شود عالم ز نام حیدر کرار پر شود باید به سوی سیره‌ی مولا سفر کنیم از راهِ او به عالمِ بالا سفر کنیم در وادیِ شناختِ زهرا سفر کنیم بی حبِ نفس، تا همه دلها سفر کنیم اِحیای نفس، راهِ علی رفتن است و بس تا عرش، با نگاهِ علی رفتن است و بس من دلخوشم، که زندگی‌ام با علی خوش است پروازِ عشق، از دلِ ما تا علی خوش است حق راضی است از همه، هر جا علی خوش است از ما، خدا به گفتنِ یک یاعلی خوش است گر یاعلی چو فاطمه گفتی، هزار شکر این ذکر را چو با همه گفتی، هزار شکر مولا علی که رهبر مجموع انبیاست بابای امت و پدر جمع اولیاست او اسوه ائمه و سرمشق اوصیاست یعنی امام متقیان، نور اَتقیاست ما مؤمن و امیر همه مؤمنان علی است خاکیم و اصل و ریشه‌ی این خاکمان علی است ما را ز طینت ازلی آفریده‌اند از امتداد نور جلی آفریده‌اند جزوِ فدائیانِ ولی آفریده‌اند اصلاً برای حبِ علی آفریده‌اند مظلوم و مقتدر چو علی در حکایتیم یعنی فنای عشقِ علی در ولایتیم با رزق او به نان و نوا می‌رسیم ما یعنی به روزیِ صُلَحا می‌رسیم ما آری به جرگه‌ی شهدا می‌رسیم ما با طاعت علی به خدا می‌رسیم ما در سایه‌ی علی پیِ عصیان نمی‌رویم عهدِ اَلَست را که به نِسیان نمی‌رویم ما عَهد کرده ایم که یار علی شویم تا پای جان، ملازمش از آن بَلی شویم در آخرین نفَس، ز جمالش جلی شویم وقتِ وفات، با قدمش منجلی شویم در حینِ مرگ، مِی عَلَنی می‌زنیم ما جامِ "فَمَن یَمُت یَرَنی" می‌زنیم ما عمری برای آمدنِ یار زنده‌ایم مستِ غدیر و با سرِ هشیار زنده‌ایم یعنی به عهدِ احمد مختار زنده‌ایم اصلاً به عشق حیدر کرار زنده‌ایم تا زنده‌ایم دست ز بیعت نمی‌کشیم در صحنه‌ایم و پای ز هیئت نمی‌کشیم هیئت که درسِ روضه‌ی تنها نمی‌دهد روضه، به غیرِ عبرتِ دنیا نمی‌دهد گریه بجز دو دیده‌ی بینا نمی‌دهد ما را نشان، بجز رهِ مولا نمی‌دهد خمّ غدیر اگر رهِ مردم نمی‌شود راهِ حسین هیچ زمان گم نمی‌شود از خود به راه یاریِ دین می‌توان گذشت از غصه‌ی زمان و زمین می‌توان گذشت با کوه غم، به مُلک برین می‌توان گذشت از دردِ خود به اشک جبین می‌توان گذشت اما ز داغِ سقط جنین کی توان گذشت از یاسِ سرخِ نقشِ زمین کی توان گذشت هر کس غدیری است، ز جبهه نمی‌رود اهلِ غدیر، وادیِ فتنه نمی‌رود یعنی به بیت فاطمه شعله نمی‌رود دیگر سر حسین به نیزه نمی‌رود وای از دلِ شکسته‌ی زینب به قتلگاه بر تن سری نبود که بر آن کند نگاه طوفان به دشت کرب و بلا شد نگاهبان بینِ زنان و دست و زبانِ حرامیان مَحرم نمانده بود به اطراف بانوان نامحرمان به گِردِ حرم، هلهله کنان تنها دعای فاطمه شد یار اهل‌بیت زینب به شام و کوفه علمدار اهل‌بیت این است، آری عاقبت ناقلندری افتاد دست اهل جفا چند روسری دیگر سخن نگویم از آن جیغِ دختری کز او نمانده بود بجز پاره معجری خاکم به سر، دگر ز سخن لال می‌شوم سرگشته همچو بانوی گودال می‌شوم ✍ .
. در مسیر ولایت مولا علی علیه السلام ----------- در دیده ی من مهر تو شد صبح درخشان در سینه ی من نور تو شد تابش قرآن داری به دلم ای گل حق جلوه ی تابان بنوشته چنین آینه بر چهره ی گلها مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا مولای من و روح من و راحت جانی ای هستی من صاحب دل جان جهانی هم نور خدا عطر ولا عطر جنانی هر مرده دلی می شود از نور تو احیا مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا از کودکی ام در همه جا دل به تو دادم بر درگه تو آمدم و چهره نهادم ای راه من و مقصد من ای تو مرادم هرگز ندهم دل به کسی غیر تو مولا مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا ای دست خدا چشم خدا وجه الهی ای آن که به ما در همه جا پشت و پناهی بر عاشق خود با کرمت کن تو نگاهی بر لطف تو و جود تواَم غرق تمنا مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا قرآن تویی و دین تویی و مظهر حقی ایمان تویی و گل تویی و گوهر حقی در فُلک جهان بحر کرم لنگر حقی در سینه ی ما مهر تو گل عشق تو دریا مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا در هر دو جهان با دل و جان دل به تو بستم با عشق تو حق جام ولا داده به دستم نوشنده ای از جام تو و جام الستم از مهر علی باغ دلم گشته شکوفا مَن ماتَ علی حُب علی ماتَ شَهیدا ** «یاسر»✍ .
. صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین فرمود خدا که جای من جز دل نیست ای وای دلی که عشق را مایل نیست ابلاغ کن ای نبی من بر همگان : بی حب علی دین کسی کامل نیست ✍ ............... . السلام علیک یا میزان الاعمال بی نام علی جام و سبو کامل نیست آداب طهارت و وضو کامل نیست آن نقطه ی تحت باء بسم اللَه گفت : قرآن خدا بدون او کامل نیست ✍ .
. اَلحمدُ لِلهِ الّذی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسّکینَ بِولایةِ اَمیرِالمؤمنینَ و الائمةِ المَعصومینَ علیهم السلام داغی به دل سیاه ابلیس نشست در دشت غدیر و روز پیوند دو دست قومی کـه دلش قلمرو شیطان شد آن عهدکه در غدیر خم بست شکست .
. خدا روز غدیر خم، چنین بخشیده تفضیلش خدا آورده در وصف علی آیات انسان را به یمن او خدا نازل کند بر خلق، باران را علی، مجد و شکوه حق، میان طور سینا بود که شیدا کرد نور جلوه اش موسی بن عمران را نه تنها بهره ها بردند مردم از بیاناتش که حتی رام کرده خطبه اش گرگ بیابان را علی شمشیر بیرون از غلاف حزب توحید است به برقِ تیغ خود عاجز نموده حزب شیطان را فقط محبوب خالق یک نفر، آن هم علی باشد که احمد میل فرماید کنارش مرغ بریان را کسی که انبیا قاصر ز درک رتبه اش هستند به روی دوش خود بالا بَرد شأن یتیمان را نجات انبیا از هر بلا کار علی باشد امین الله فی ارضه، سزاور علی باشد علی را در مقام نفس خود، طه پسندیده علی را از ازل، انسیةالحورا پسندیده به جای زرق و برق زندگانی، ساقی کوثر... حیات ساده ای با حضرت زهرا پسندیده "بگو بر هر که دنبال نشانیِ خداوند است علی اسم خدا باشد که حق او را پسندیده" خدا تا که عیان دارد علی فاضل ترین مرد است برایش زینتی چون زینب کبری پسندیده نه اینکه قرب او بر حق، به قدر "قَابَ قَوْسَینْ‌ِ" است خدا او را چنان احمد به "أَوْ أَدْنی‌" پسندیده قرین با حق شدن یعنی علی حق است و حق با اوست هر آنچه او پسندد را، خدا یکجا پسندیده علی اصل و اساس دین و غیر از او فروعش شد دلم مدهوش خاتم بخشیِ بین رکوعش شد چه گویم در مقامش که نماند جای افسوسی علی قدیسی از نور است و از آیات قدوسی علی را جز علی معنا نخواهد کرد و در بابش نباشد معنی کامل، میان هیچ قاموسی میان ظلمت دنیای تیره، تابش حبش منور کرده قلب شیعیان را همچو فانوسی نجف وادی امن است و نجات از نار می یابد مشرف می شود هر کس برای عرض پابوسی فلانی و فلانی را رها کن تا که بگریزند علی تا هست در لشگر، نباشد جای مأیوسی به سجده تیرِ بیرون آمده از پای او می گفت: عجب دلداده ای هستی، عجب با یار مأنوسی چرا بنت اسد را حق، اقامت در حرم داده؟ چرا در سجده احمد بر علی حق را قسم داده؟ علی راه خدا، باب خدا، معشوق سبوح است به نام نامیِ او راه های بسته، مفتوح است تمام کوه ها غرقند در دریا و نوح ایمن چرا که نام حیدر، حک شده بر کشتی نوح است علیِ مرتضی بر پشت خود جوشن نمی بندد در این یک ویژگیِ منحصر، صد نعتِ ممدوح است به دور مصطفی روز اُحد چون شیر می چرخد اگرچه با نود زخمی که خورده، سخت مجروح است به یمن پاکی دامان مادرها، برای ما بیان منقبت های علی، آرامش روح است به سوی هر دو قبله خوانده با احمد نمازش را به هر خیر اولین است و علی توحیدِ مشروح است به دست او خدا انوار را تکثیر خواهد کرد علی را "قل هو الله احد" تفسیر خواهد کرد خدا روز غدیر خم، چنین بخشیده تفضیلش امیرالمؤمنین را کرده بر دین، شرط تکمیلش علی شد شرط ابلاغ رسالت در کلام حق که علامه امینی ها بیان کردند تفصیلش بساط بت پرستی در کنار کعبه برپا بود علی با قهر ابراهیمیِ خود کرد تعطیلش چنان بی واهمه جای نبی خوابید در بستر که از سوی خدا مدح و ثنا فرمود جبریلش سقایت کرد در بدر آن چنان شیر خدا حیدر هزار و یک ملک رفتند در صحرا به تجلیلش قوام مسجد کوفه به صوت مرتضی باشد به قربان مناجاتش، فدای لحن ترتیلش برای اهل ایمان، حب او اتمام نعمت شد غدیر خم برای شیعیان، روز ولایت شد صدف در قعر دریا بود، قدرش را ندانستند به هر دردی مداوا بود، قدرش را ندانستند به هر دل خسته و هر سائل و هر طفل درمانده علی مانند بابا بود، قدرش را ندانستند که غیر از او لباسش ساده تر از خادمش بوده؟ چقدر این مرد آقا بود، قدرش را ندانستند بساط سفره ی خیرات مولا بهر سائل ها همیشه پهن و برپا بود، قدرش را ندانستند علی بالاترین اعجاز احمد در رسالت بود علی هارونِ طه بود، قدرش را ندانستند کلام و سیره اش، حتی سکوتش هم هدایت بود در او هر خیر پیدا بود، قدرش را ندانستند چه شد آخر غدیرش را چرا از یادها بردند؟! چرا هیزم به پشت خانه‌ی خیرالنسا بردند؟! - تیر ماه ۱۴۰۳ .
. امتداد غدیر 🏷 | | گشودند بال و پری تا بهشت شهیدان پرواز اردیبهشت صف اولی‌های بی‌ادعا صف اولی‌های دردآشنا به سر برده عهد وفا با ولی نفس‌هایشان یا علی یا علی بلندای پروازشان را ببین صف اولی‌های پایین‌نشین خریدار خوش سرنوشتی شدند شبیه رجایی بهشتی شدند سیاست ز تقوایشان کم نکرد زمین‌گیر و مغرور و بی‌غم نکرد سیاست که شد امتداد غدیر رواقی‌ست از بارگاه امیر بخوان خطبه‌هایش یکایک بخوان تو فرمان او را به «مالک» بخوان به آواز یا مالکش گوش دار دلت را به مهر رعیّت سپار (۱) پی جرعهٔ ناب این «خُم» بگرد به عشق «علی» دور «مردم» بگرد دلت را به این عشق هم‌راز کن ز کار خلایق گره باز کن سیاست که شد رفتنِ راه حق نمازی‌ست مقبول درگاه حق رسیده‌ست هنگامهٔ انتخاب میان‌دار می‌خواهد این انقلاب یکی چون «رئیسی» که تا پای جان بماند بر این عهد با عاشقان برای سرافرازی این علم به آب و به آتش زند دم به دم چنان خویش را وقف مردم کند که خود را در این معرکه گم کند به دست من و توست نبض زمان به رأی من و توست چشم جهان در این پیچ تاریخی بی‌نظیر به رأی من و توست طیِ مسیر به این انتخاب است با صد امید نگاه هزاران شهید رشید به پا خیز، شوری به عالم به پاست نگاه شهیدان غزّه به ماست به پا خیز تجدید پیمان کنیم به هر رأی خود رمی شیطان کنیم به پا خیز، می‌خوانَد ایران تو را فراخوانده خون شهیدان تو را ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِم؛ مهربانى و محبت و لطف به رعيت را شعار قلب خود قرار ده.» (فرازی از نامه۵۳ نهج‌البلاغه: عهدنامه مالک اشتر) 🇮🇷 .
دوستان عزیز کتاب مذبوح فرات آماده ارسال برای عزیزان درب منزل می باشد کسانی که مایلند در اولین ارسال کتاب را دریافت کنند با آی دی زیر تماس بگیرند کتاب به مقصد عزیزان پست خواهد شد 👇👇👇 @m_h_tabemanesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در ازل گفتیم: یا مولا امیرالمؤمنین تا ابد هستیم با مولا امیرالمؤمنین . دستِ او تا عرش بالا رفت در دستِ رسول شد علیِ مرتضی مولا امیرالمؤمنین . مرکز آنان خلافت، محورِ ایشان رسول پس کجا آنان، کجا مولا امیرالمؤمنین . آن‌که را روزی ملائک سجده می‌کردند، آن شخص آدم بود یا مولا امیرالمؤمنین . جای بسم الله گفتم یا علی، آری یکی‌ست بای بسم الله با مولا امیرالمؤمنین . مشکلی باید که نامت بر لبم جاری شود یا علی مشکل‌گشا مولا امیرالمؤمنین . دشمن‌تان نیز می‌داند که در وصفِ شماست انما و هل اتی مولا امیرالمؤمنین . منزل اهل ولایت چیست؟ صحرای غدیر باز هم رفتیم تا مولا امیرالمؤمنین . هرچه آید از شما انگشتری یا نانِ خشک ما گداییم و شما مولا امیرالمؤمنین . تو همای رحمتی در شعرِ سبزِ شهریار سایه‌ات بر جانِ ما مولا امیرالمؤمنین . سید احمد حسینی (شهریار)✍ .
. نجف زیباترین جای زمین است به روی خاتم دنیا نگین است به طاق عرش اعلی حک نمودند نجف یک شعبه از خلد برین است .
. به فرزندت بگو مولای ما یک پهلوان بوده بگو در جنگ با دشمن همیشه قهرمان بوده بگو مولای ما با اینکه جنگ‌آورترین مرد است ولی با دوستان خیلی کریم و مهربان بوده همیشه روی دوشش گرم بازی بوده‌اند، آری به فرزندت بگو مولا رفیق کودکان بوده بگو مولای ما با این که حاکم بوده، هروعده غذای سفره‌اش تنهای تنها شیر و نان بوده بگو هر شب به شانه می‌کشیده نان و خرما را فقیران را غذا می‌داده ، فکر دیگران بوده برای خادم خود می‌خریده رخت نو ، اما عبای وصله‌دارش آبرو بخش جهان بوده بگو وقتی پیمبر با خدا صحبت نمود آن شب صدای صحبت مولای ما در آسمان بوده شبی که مشرکان در نقشه‌ی قتل نبی بودند بگو مولای ما در خواب حتی جان‌فشان بوده به فرزندت بگو نقل مسیحی‌های نجران را که مولا طبق قرآن بر پیمبر همچو جان بوده بگو مولای ما بر قلب‌ این مردم حکومت کرد بگو مولای ما تنها امیر مومنان بوده .
. سلام_الله_علیه همیشه با تو دارم در دلم نجوای زیبایی تو را در خواب می بینم عجب رویای زیبایی به جز تلخی و زشتی هیچ در دنیا نمی دیدم نجف من را مواجه کرد با دنیای زیبایی یتیمی که تو را دارد به عالم فخر می ورزد کدامین کودکی دارد چنین بابای زیبایی به روز حشر خلق الله رویت را که می بینند همه گویند با حیرت عجب آقای زیبایی همه فردای محشر در جنان دور تو می گردند رقم خورده برای شیعیان فردای زیبایی ✍ .
. به نام خدا ما پیرو راه شهیدان خداییم یعنی حماسه ساز در اوج وفاییم در روز جمعه رأی ما سازنده باشد ایران اسلامی ز ما بالنده باشد ما با شهیدان عهد خود بستیم بستیم با آن که خدمت می کند هستیم هستیم در خط اهل فتنه سربازیم ، هرگز با تشنه ی قدرت نمی سازیم هرگز بی واهمه در موج و توفان بود باید همچون رئیسی مرد میدان بود باید ما غیر عزّت بهر کشور را نخواهیم ما ارتباطِ با ستمگر را نخواهیم ای کدخدا خواهان ، چرا این بی خدایی آری چرا این بی خدایی ، این جدایی ما با ولایت بوده و هستیم آری پیمان خود را با علی بستیم آری ما چون خروش ذوالفقار حیدر استیم پروانه ی شمع وجود رهبر استیم آن کس که در راه ولا اِستاده ماییم با حاج قاسم دست بیعت داده ماییم بعضی دوباره در پی گرد و غبارند یعنی به سر شور و شرار فتنه دارند دشمن بداند حق پذیران در طنین اند مردم فهیم اند و بصیرت آفرین اند آن فتنه گر کآمیخته با زهر و نیش است با نعره ی خود در پی اثبات خویش است ** «یاسر»✍ .
با شهیدان هفتم تیر ----------- باز با نام خدا بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء با دَمِ کرب و بلا بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء همه جا نام شهید آوَرد عشق و امید می دهد عشق صلا بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء شده آئينه پذیر گلشن هفتم تیر شده نقش دل ما بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء ای بهشتی صفتان از جهان تا به جنان دَمد از خاک شما بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء بال پرواز شهید از همینجا برسید با همین حال و هوا بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء در دل همهمه ها ، خسته از زمزمه ها آید این طُرفه صدا بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء دل شد آئينه سرشت اوّل صفحه نوشت جمله ای غرقِ صفا بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء راه ما راه شهید این همه نور و نوید این همه شور و نوا بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء بِسْمِ رَبِّ الشُّهَدا منم و یاد شهید منم و راه خدا راه آباد شهید ** محمود تاری «یاسر»
. مدح و مرثیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام هر کسی که رعیت موسی بن جعفر می شود محو جاه و حشمت موسی بن جعفر می شود هر که در دنیا به او دستِ توسل می زند در قیامت اُمت موسی بن جعفر می شود آن که ارزش داد با مهر علی خود را، بگو.. نوکر با قیمت موسی بن جعفر می شود پاکی شیعه تماماً از امام کاظم است، شیعه غرقِ عصمت موسی بن جعفر می شود خوش به حال هرکسی که تا اَبد در دولتش سرفراز از رایت موسی بن جعفر می شود مطمئناً شامل الطاف زهرا و علی است هر که وقف هیئت موسی بن جعفر می شود یک نگاهش جان شیرین را به مُرده می دهد این همه از شوکت موسی بن جعفر می شود کظم غیظ و رأفت و احسان و جود و بندگی.. از صفات و عادت موسی بن جعفر می شود بوی جنت می‌رسد از مرقد او بر مشام.. کاظمینش جنت موسی بن جعفر می شود در عزایش هم رضا، هم دخترش معصومه است روضه خوانِ غربت موسی بن جعفر می شود رفت زندان تا که خرج ما کند خود را، بلی.. خرج دین هم ثروت موسی بن جعفر می شود یک زن بدکاره را تبدیل مومن می کند کار نیک از همت موسی بن جعفر می شود بین زندان هیچ کس همصحبت او نیست که.. درد و غم همصحبت موسی بن جعفر می شود نیمه ی شب ناله ی «خلصنی..» از دل میزند ناله هایش حاجت موسی بن جعفر می شود کُند و زنجیر و غُل و سیلیِ دشمن چیست که.. زیر آن خم قامت موسی بن جعفر می شود عاقبت هم روی تخته در تنش را می برند گریه آور حالت موسی بن جعفر می شود حاجتش را می دهد با دست بسته، آنکه را «ملتمس»بر حضرت موسی بن جعفر می شود .
. ای عاشقانِ حق نظر موسی بن جعفر آمده ماه شب و ماه سحر موسی بن جعفر آمده فرزند زهرا و علی آن نور گشته منجلی گنجینه حق را گهر موسی بن جعفر آمده هفتم چراغ آسمان آن روشنای کهکشان با روی روشن جلوه گر موسی بن جعفر آمده ذِی الْحَجِّه را نور تمام آئينه دار صبح و شام آن نخل نورانی ثمر موسی بن جعفر آمده لبخند صادق از وی است آوای عاشق از وی است ای عاشقان اینک خبر موسی بن جعفر آمده هم کاظم و هم صابر و ، هم صالح و هم ذاکر و بر جان حق گویان اثر موسی بن جعفر آمده هم که امین است و امان هم که مُبین است و بیان هم نور قرآن سر به سر موسی بن جعفر آمده باشد حمیده مادرش در بر گرفته گوهرش آن هم چه گوهر ، چون قمر موسی بن جعفر آمده ** محمود تاری «یاسر» .
. به نام خدا ما پیرو راه شهیدان خداییم یعنی حماسه ساز در اوج وفاییم در روز جمعه رأی ما سازنده باشد ایران اسلامی ز ما بالنده باشد ما با شهیدان عهد خود بستیم بستیم با آن که خدمت می کند هستیم هستیم در خط اهل فتنه سربازیم ، هرگز با تشنه ی قدرت نمی سازیم هرگز بی واهمه در موج و توفان بود باید همچون رئیسی مرد میدان بود باید ما غیر عزّت بهر کشور را نخواهیم ما ارتباطِ با ستمگر را نخواهیم ای کدخدا خواهان ، چرا این بی خدایی آری چرا این بی خدایی ، این جدایی ما با ولایت بوده و هستیم آری پیمان خود را با علی بستیم آری ما چون خروش ذوالفقار حیدر استیم پروانه ی شمع وجود رهبر استیم آن کس که در راه ولا اِستاده ماییم با حاج قاسم دست بیعت داده ماییم بعضی دوباره در پی گرد و غبارند یعنی به سر شور و شرار فتنه دارند دشمن بداند حق پذیران در طنین اند مردم فهیم اند و بصیرت آفرین اند آن فتنه گر کآمیخته با زهر و نیش است با نعره ی خود در پی اثبات خویش است این ادّعای کدخدا باور ، فریب است خوانده خودش را زینب کبرا ، عجیب است با چهره های فتنه ملّت آشنایند این چهره ها - مردم - پی رأی شمایند دلدادگانِ کدخدا در حال رقص اند این فتنه گردانان همه لبریز نقص اند بازآ ببین آشوب های اختلافی در جمع شان بنگر شعار انحرافی در ظاهر آوردند گرچه رو به مطلوب در باطن آنان نبینی غیر آشوب اینها نشان دادند آری رانت خوارند باری ز دوش ملّت ما بر ندارند گر از شهیدان وطن حرمت شکستند در فکر پست و جیب خود بودند و هستند مردم به هوش این طایفه بازیگرانند رأی شما را برده و با دیگرانند ** حاج محمود تاری «یاسر» .
. از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری... بال وا كن لحظه‌ای در زیر باران شهود از فراز عرش می‌بارد سحاب دیگری بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ایم خوانده‌ام این حرف‌ها را در كتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند این یكی هم می‌رسد از خاك و آب دیگری بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار با وجود او ندارد انتخاب دیگری شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان وصف او را می‌كند با آب و تاب دیگری ماه كی بعد از نگاهش آفتابی می‌شود؟ می‌رود از شرم، شب‌ها در حجاب دیگری شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از كتاب معرفت، فصل‌الخطاب دیگری یا نمی‌داند بلندای مقامش تا كجاست یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری... یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری ✍ .