Shab 07 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net] (1).mp3
3.4M
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر
#حاج_منصور_ارضی
رمضان شد بهار قرآن شد
باز هم باز باب غفران شد
ارک شد عرش قسمت ما هم
همنشین با شهیدان شد
خوف رفت از دلم رجا آمد
سفره ی توبه ام پر از نان شد
سیئاتم ز لطف شد حسنات
جای آلوده جمع خوبان شد
نفس مومنان به من هم خورد
قلب من نیز عرش رحمان شد
بنده را در بغل گرفت خدا
چشم آلوده خیس باران شد
راه عفو و مسیر بخشایش
گرچه دشوار بود آسان شد
جای العفو یا علی گفتم
باز هم روزی من ایوان شد
یا علی گفتم و نجف رفتم
خیر آن قسمت نیکان شد
بی علی کافر است سلمان هم
با علی هرکه شد مسلمان شد
یا علی گفتم و سرم گرمِ
پسرِ کوچک حسین جان شد
گفتم اصغر به جای صاد ولی
نام او با سِ سه دندان شد
خشک شد تا که شیر مادر او
عمر شش ماهه رو به پایان شد
رفت تا راه آب باز شود
منبرش دست شاه عطشان شد
تیر تا خورد گونه بالا رفت
لب غنچه شکفت و خندان شد
گاه میرفت و گاه برمیگشت
پدر از داغ طفل حیران شد
رفت آهسته پشت خیمه حسین
گوهرش زیر خاک پنهان شد
قهقه ها رباب را کشتند
بسکه قنداقه دست گردان شد
#ماه_رمضان 1403
.
Shab 09 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
2.75M
#مناجات_با_خدا
#حضرت_عباس
#حاج_منصور_ارضی 🎤
باید اشک چشم را بر کار بست
این دهان را بعد استغفار بست
این همه خانه تکانی کرده ایم
جلد قرآن ها چرا پس تار بست
باز هم آقا ز من راضی نشو
باز هم سال گناهم بار بست
تا که گفتم یا محول عفو کن
زودتر پرونده را غفار بست
دید زهرا راه را گم کرده ام
پرچمش را بر روی دیوار بست
من فراری بودم از مادر ولی
در به روی طفل با اصرار بست
زخم خوردم از همه رفتم نجف
رخم من را حیدر کرار بست
یا علی وقت ملاقاتی بده
از حرم دورم دلم زنگار بست
خواب دیدم دست معمار بقیع
میزند صحن حسن را داربست
عید من گریه است گریه بر حسین
او که تقدیر مرا بسیار بست
روضه ی بی دستی آب آورش
دست من را موقع افطار بست
تا که سقا مشک را بر شانه زد
راه او را لشکر اشرار بست
بی مهابا تیر بر چشمم زدند
غرق خون شد پلک را دشوار بست
انقدر از فاطمه شرمنده بود
چشم خود را موقع دیدار بست
لعنت حق بر کسی که بعد او
راه زینب را سرِ بازار بست
#ماه_رمضان 1403
.
Shab 10 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net] (1).mp3
4.33M
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#حاج_منصور_ارضی
گرچه همیشه رازم پیش تو برملا بود
نشکن دل کسی که کارش خدا خدا بود
شرمنده ام به قرآن خیلی خراب کردم
ویرانه ی دل من یک روز خوش نما بود
ظرف پر از ترک را نقداً خودت خریدی
قلب شکسته ی من با اینکه بی بها بود
دست از تو تا کشیدم دنیا کشیده ام زد
عاشق بدون معشوق سهمش فقط بلا بود
تا گوشه ای نشستم پیشم نشستی انگار
پس راه اصلی وصل در کنج انزوا بود
حتی نگفته ای کیست من را بغل گرفتی
بخشایشت همیشه بی چون و بی چرا بود
چادر نماز زهرا مصداق یا مجیر است
در اوج بی پناهی مادر پناه ما بود
آب و غذای ما را شخص حسن رسانده
رزق از کریم خوردن خوشبختی گدا بود
بیچاره ام به حق حیدر الهی العفو
مهر قبولی من در دست مرتضی بود
قیمت گرفت تربت تا خاکی از نجف شد
ایوان طلای حیدر اعجاز کیمیا بود
نوکر دلش گرفته دلتنگی اش حسین است
ای کاش روزی ما امسال کربلا بود
افطار تشنه لب ها اشک است اشک روضه
یاد همان لبی که پامال چکمه ها بود
کهنه حصیر دِه هم جمعش نکرد آخر
آن جسم قطعه قطعه از بس جدا جدا بود
شعر: #بردیا_محمدی✍
#ماه_رمضان 1403
.
Shab 11 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
3.42M
#مناجات_با_خدا
#حاج_منصور_ارضی
یک ذره التفات به چشم ترم کنید
من آمدم توبه کنم باورم کنید
حتی به زور راه ببندید روی من
پا سوز سالیانه پشت درم کنید
بیزارم از خودم خود لجباز سرکشم
من را عوض کنید کس دیگرم کنید
نزدیک خاک قبر شده صورتم دگر
تا وقت هست خاک حرم بر سرم کنید
گر حکم کرده اید بسوزم پس از عذاب
آب فرات قاطی خاکسترم کنید
زهرا به فکر گریه کنان حسین هست
خانم اگر گذاشت مرا کیفرم کنید
من راضی ام سنگ سیاه علی شوم
در شوره زارهای نجف گوهرم کنید
جاروکش حیاط علی میشوم فقط
در آستان شاه نجف قنبرم کنید
امشب سفر به کرب و بلا مزه میدهد
ما را مسافران هوای حرم کنید
آقای من کفن نشده پس زمان مرگ
یک بوریا قواره ی این پیکرم کنید
ارباب ناله زد که سرم را جدا کنید
شرمی کنید و رحم به حال حرم کنید
شعر: #سیدپوریاهاشمی ✍
رمضان 1403
.
Shab 12 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net] (1).mp3
3.23M
#مناجات_با_خدا
#امام_زمان
#حضرت_زینب
#حاج_منصور_ارضی
ماه خدا با روزه داری تو زیباست
افطارها نام شما روی لب ماست
هرشب به شوق دیدنِ تو گریه کردم
دلتنگی فرزند از دوری باباست
ماه ضیافت ماه دیدار حبیب است
در پای سفره چشم ها بر دست آقاست
قربان خدمتکارهای خیمه ی تو
قربان چشمی که در آن روی تو پیداست
ای کاش میشد سر به زانویت گذارم
نوکر جدا از صاحبش تنهای تنهاست
در خواب هم یکبار رویت را ندیدم
دیدار تو زیباترین ساعات رویاست
راضی نمودن های تو یک راه دارد
این خانواده قلبشان در دست زهراست
حساس هستی روی نام مادر خود
آن مادری که پشت در هم فکر ماهاست
او سوخته تا که محبانش نسوزند
دلواپس مادر پریشانی فرداست
سوگند بر شاه نجف فردای محشر
شرط شفاعت های زهرا حب مولاست
نور علی در صورت ما جلوه کرده
حب امیرالمومنین سرمایه ی ماست
بعد از نجف آواره ی کرب و بلاییم
ارباب جان من اربعینم لنگ امضایت
نازم به ان دلداده ی محمل نشین که
بر صورت رأسی جدا غرق تماشاست
فریاد زد چشم علمدار تو روشن
زینب اسیر چشم های بی مداراست
شمر و سنان با خنده میگفتند زینب
این سر که میبینی به نیزه رأس سقاست
#ماه_رمضان 1403
.
Shab 20 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
3.21M
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر
#حاج_منصور_ارضی
خواهش ما گرچه گستاخانه است
رزق مهمان های تو شاهانه است
با تهیدستی به این در میزنم
خرج من بر دوش صاحبخانه است
گرچه گوش من بدهکارت نشد
گوش تو بر سائلی پر چانه است
آبرودار آبرویم را نریخت
این همه شرمندگی شکرانه است
دست هرکس نیست اینجا را بگیر
آن فراری که پی کاشانه است
فاطمه افطار ما را میدهد
نان و ریحان لقمه ی ریحانه است
گریه بر زهرا لطیفم کرده است
طفل مادر با همه بیگانه است
یا امین الله دورم از بقیع
اشکهایم در نجف بیعانه است
حج علی میزان علی محشر علی
هرکه عبد تو نشد دیوانه است
روزه یعنی تشنگی یعنی حسین
مستی عشاق بی پیمانه است
اصغرش از تشنگی غش کرده بود
سوز گرما قاتل پروانه است
سمت میدان برد سیرابش کند
حرمله دستش به تیر شانه است
مادرش در خیمه با دلواپسی
بی قرار آن یکی یکدانه است
فکر قبر کوچکی کرده حسین
چون حرم بی اصغرش ویرانه است
#ماه_رمضان 1403
.
enc_16894204461005715108386.mp3
1.52M
#مناجات
عاشقانت میفروشند عشق را غم میخرند دل به پای روضه میریزند ماتم میخرند باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند مثل خار و خس در این سیل به راه افتاده ایم باز در هم آمدیم و باز در هم میخرند ماه ها در یک طرف ماه محرم یک طرف بیشتر از ماه ها ماه محرم میخرند#حاج_منصور_ارضی #محرم #امام_حسین #امام_زمان
.
#حضرت_عبدالعظیم سلاماللهعلیها
#وفات_حضرت_عبدالعظیم سلاماللهعلیها
#حیدر_خمسه 🎤
#حاج_منصور_ارضی 🎤
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن می آید از صحن وسرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت
با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیة زهرا می کنی تو
ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم
عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر میگذاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»
از بس که زیبا ،عهد با دلدار بستی
الحق ز یارانِ امامِ هادی هستی
مارا تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشته ی ما یاد کردی
در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم وآقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم
شاید تسلایِ دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگی ها در بیاییم
صحن وسرای تو ؛دیارِ گریه کن هاست
هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست
صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست
چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست
دلداده و سرگشته ایم؛ الحمدلله
ما یارِ مادر گشته ایم الحمدلله
با یک سلام از کویِ تو پر باز کردیم
تاگوشه ی صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است
شبهایِ جمعه گریه، آب و رنگ دارد
پیراهنی که جای صدها چنگ دارد
مادر، شکایت ها ز روز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی
مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو
بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت
با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد
#قاسم_نعمتی ✍
.👇👇
Arzi - Shahid Jomhour 1403 [Mohjat_Net].mp3
1.67M
#حاج_منصور_ارضی
#سیدالشهدای_خدمت
#سید_ابراهیم_رئیسی
روضه را از جنان سیاحت کن
خیز و تعظیم رو به ساحت کن
خستگی ناپذیر خدمت خلق
بعد از امروز خواب راحت کن
پسر فاطمه که سوخته ای
یاد آن روز پر وقاحت کن
در غم خویش اشک زهرا را
مرهم جسم پر جراحت کن
وقت آرامش است سید جان
بعد از این یک کم استراحت کن
سینه ها غرقِ در غم و محن است
همه جا از شهادتت سخن است
رفتی ای خادم الرضای خدا
داغ تو روی سینه ی وطن است
روی انگشتر تو حک شده بود
که ولی خدا ابوالحسن است
بر نگینت نوشته بود علی
عشق حیدر سزاش سوختن است
حرف انگشترت وسط آمد
دل ما یاد شاه بی کفن است
آنکه اعضای او به غارت رفت
آن شهیدی که پاره پاره تن است
پسر فاطمه ندید کسی
بدن تو بدون پیروهن است
جدت اما ذبیح العطشان شد
بدنش مُثله گشت و عریان شد
شهادت سید ابراهیم رئیسی 1403
.
Shahadat Emam Bagher 1402 Arzi [Mohjat_Net] (2).mp3
1.62M
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر
#حاج_منصور_ارضی 1402
شهر مدینه ماتم سرایم
من یادگار کرب و بلایم
دیدم چگونه سرها از تن جدا شد
آقای عالم جسمش عریان رها شد
واغربتا واویلا آه و واویلا
****
با اهل خیمه من هم دویدم
طعم اسارت من هم چشیدم
در پیش چشمان من شد خیمه غارت
پوشیده ناموس ما رخت اسارت
واغربتا واویلا آه و واویلا
.
45566_1397830202143_3757696.mp3
3.94M
خداحافظ دوماهه گریه و ماتم
خداحافظ لباس مشکی و پرچم
حسین جانم
🎙 #حاج_منصور_ارضی
#⃣ #شهادت_امام_رضا
#⃣ #وداع_با_محرم_صفر
#سبک_سلام_آقا من الان روبروتونم
خداحافظ.دوماهه گریه و ماتم
خداحافظ.لباس مشکی و پرچم
حسین جانم
خداحافظ.حسینی ها عزادارا
میون ما. میومد ناله زهرا
حسین جانم
حلالم کن . میدونم خیلی آقایی
دم مرگم. به دیدارم تو می آیی
حسین جانم
حلالم کن. ببین کوهی زدردم من
حلالم کن. برات کاری نکردم من
حسین جانم
حلالم کن . میدونم که گنه کارم
ولی آقا . می دونی که دوست دارم
حسین جانم
ببین زهرا. همیشه دستم و پر کرد
به قدی خم. زنوکرها تشکر کرد
حسین جانم
سلام آقا. امام مهربان من
سلام آقا. ببین اشک روان من
رضا جانم
سلام آقا. پناه بی پناهانی
از اون اول. منم نوکر تو سلطانی
رضا جانم
دلم تنگه.برای صحن گوهرشاد
دخیل بستم. کنار پنجره فولاد
رضا جانم
توی حجره زپا افتاده ای تنها
به گوش تو رسیده ناله ی زهرا
جواد اومد کنار تو به چشم تر
زدی بوسه به لبهاش لحظه ی آخر
*اما کربلا برعکس شد بابا اومد کنار پسر..*
ولی آقا شده کرب و بلا غوغا
زمین خورده کنار پسر بابا
.