امـــــام علـــی علیه السلام:
꧁ ماأَکثرَ العِبَرَ و َاقَلَّ الإِعْتِبــــــار ꧂
🌱رمان آموزنده، طلبگی و بر اساس واقعیت #مزد_خون
🌱قسمت ۳۷ و ۳۸
_خسارتهای وحشتناکی به تشیّع وارد بشه!
مثلا یکی از دستاوردها و هنرهای این حضرات!
با دستش اشاره به دسته ی عزاداری کرد و ادامه داد:
_این بود که یکبار که "ماهاتیر محمد" نخست وزیر سابق مالزی یه سفر ایران اومده بود و از جمهوری اسلامی ایران خواست تا مالزی برای تبلیغ اسلام و مبارزه با فرقهی ضاله #بهائیت به اونها کمک کنه. چون منشاء بهاییت در ایران بود و بهاییها یکی از مراکز اصلی شون در مالزی قرار داشت و از اونجا نیرو میگرفتن، اما از حدود چهار سال قبل، به دلیل فعالیتهای جریان شیرازیها در مالزی و مبارزه رسمی با خلفا به دعوای بین شیعه و سنی چنان دامن زدند که کار به شعار نویسی های خیابانی رسید و این مساله باعث شد ماهاتیر محمد که تا دیروز از جمهوری اسلامی دفاع میکرد، چند ماه قبل نسبت به خطر گسترش شیعه در مالزی هشدار داد و خواستار مبارزه با شیعیان به عنوان یه فرقه ی ضاله شد!
دوباره نگاهم افتاد به این مردهای دشداشه پوش!
داشتم به حرفهای مهدی فکر میکردم که این فرقه چقدر راحت اسم شیعه رو با رسمش متلاشی کردن!
در همین حین سر و صدای بچه ی کوچکی که همراه باباش برای تماشا کردن دسته ی عزاداری اومده بودن، چنان خودش رو به باباش چسبونده بود و التماس میکرد و میگفت؛ بیا بریم بابا من میترسم، توجهم رو جلب کرد
والبته بچهی بیچاره حق داشت
من که یه مرد بزرگ بودم با دیدن چنین صحنه هایی داشتم سکته میکردم چه برسه به اون طفل معصوم!
با اشاره به بچه رو به مهدی گفتم:
_اصلا فکر نکنم تا اخر عمرش چنین صحنه هایی یادش بره و چقدر تلخه که عزاداری برای امام حسین(علیهالسلام) رو با چنین تصاویری بخاطر بسپاره که ذرهای عشق درونش نیست که هیچ! فقط #ترس و #وحشت و #خون، یادگاری چنین هیئت رفتنی میشه! و ناگفته پیداست چه حسی نسبت به هئیت و روضه و امام حسین (علیهالسلام) پیدا میکنه!
با عصبانیت ادامه دادم:
_خیلی راحت تنها با کارهای یک سری افراد جاهل مثل اینها که بیشتر به اراذل شبیهان تا عاشق امام حسین (علیهالسلام)! هم فرقهی ضاله میخوننمون! هم مثل اتفاقی که برای این بچه میافته به سادگی این پیوند عاشقانه حسینی شکسته میشه!
مهدی دستش رو خیلی آروم گذاشت روی شونم و گفت:
_میدونی مرتضی اینها فقط یک سری جاهل نیستن! داشتم فکر میکردم اگه غریبهای از علت بریدن سـر امام حسین (علیهالسلام) پرسید به قول استادم باید بگیم: "ترکیبی از #منافقان_باهوش و #مردم_جاهل عاشورا را رقم زدند!"
بعد هم چشمهاش رو به آسمون دوخت و ادامه داد:
_و چه معجون عجیبیست این ترکیب...!
اسم منافق باهوش که اومد یاد تفکر انگلیسی افتادم که چقدر خطرناکتر از بمب و اسلحه است!
گفتم:
_شیخ مهدی چقدر دشمن حساب شده کار میکنه! از این طرف بادرست کردن فرقه های شیعهی افراطی مثل شیرازیها و از اون طرف با درست کردن گروههای سنی افراطی مثل وهابیها چقدر دقیق به خواسته اش میرسه!
بعد با حالت عصبانی گفتم:
_بعضی از ما هم خیر سرمون توی حوزهی علمیه داریم درس میخونیم که مثلا به درد اسلام بخوریم! به جای اینکه به درد اسلام بخوریم کم کاری هامون، خودشون شدن یه درد برای اسلام!
لبخند نشست روی لبش و گفت:
_دمت گرم که جمع نبستی!
بعد هم ادامه داد:
_میدونی تفاوت به درد خوردن یا خودِ درد بودن در چیه؟!
گفتم: _آره اخوی چرا ندونم! دارم امثالش رو جلوی چشمهام میبينم #به_اسم امام حسین (علیهالسلام) توی لشکر امام حسین (علیهالسلام) با لباس عزادار امام حسین (علیهالسلام) #نفوذی لشکر یزید باشی و براش کار کنی والله خودِ درد! یه درد کشنده!
اخمهام رو بیشتر کشیدم توی هم و ادامه دادم:
_اصلا چرا باید لباس عزادار امام حسین (علیهالسلام) رو بپوشند!چرا هر جا نفوذی هست یا زیر یقه دیپلمات بسته شده تا حلقه یا زیر لباس روحانیت؟!
سری تکون داد و با تاسف گفت:
_چون در پوشش عزادار حسین (علیهالسلام)، راه حسین (علیهالسلام) رو ببندی و صدای کسی درنیاد خیلی راحتتر از اینه که در پوشش یزید راه را بر حسین (علیهالسلام) ببندی و صدای کسی در نیاد!
یکی دیگه از اصلیترین علت هاش هم که معلومه برای داشتن #امنیت! این روش مختص الان هم نیست! بعد از واقعهی کربلا عبیدالله بن زیاد هم برای رسیدن به دارالحکومه از در، دروازهی شهر کوفه تا رسیدن به کاخش لباس امام حسین (علیهالسلام) رو پوشید برای اینکه از مردم در امان باشه! خوب اینها هم شاگردهای همون خبیث هستن دیگه! تاریخ خوب نشون داده تزویر از ابزار همیشگی خواص فاسد و سیاست باز و قدرت طلب هست اینم یه مدلشه دیگه!
گفتم:_حاجی اینا که دیگه ادعاشون اینه اهل سیاست و قدرت نیستن و دم از جدایی دین از سیاست میزنن!